نام پژوهشگر: عظیمه باقری
عظیمه باقری خسرو عزیزی
به منظور بررسی اثر کودهای زیستی مایکوریزایی و باکتریایی و همچنین کاربرد پلیمر سوپر جاذب بر عملکرد، اجزای عملکرد و خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی دو رقم عدس، آزمایشی در سال زراعی 89-1388 در زمینی به مساحت 700 متر مربع، واقع در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان در شهرستان خرمآباد با ارتفاع 1125 متر، متوسط بلند مدت بارندگی 440 میلیمتر، دمای سالیانه 19/17 درجه سانتیگراد و دارای اقلیم نیمه خشک، انجام شد. آزمایش در قالب فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار به اجرا درآمد. عوامل مورد آزمون شامل رقم (گچساران c1: و فیلیپ c2:) و 8 سطح ترکیب کود زیستی به همراه پلیمر سوپرجاذب (b1 : شاهد ، b2 : کود زیستی مایکوریزا ، b3 : کود زیستی ازتوباکتر ، b4 : پلیمر سوپر جاذب ، b5 : کود زیستی مایکوریزا + پلیمر سوپر جاذب ، b6 : کود زیستی ازتوباکتر + پلیمر سوپر جاذب ،b7 : کود زیستی مایکوریزا + کود زیستی ازتوباکتر + پلیمر سوپر جاذب ، b8 : کود زیستی مایکوریزا + کود زیستی ازتوباکتر) بودند. بررسی نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که اثرات ساده رقم و کودهای بیولوژیکی به همراه پلیمر سوپرجاذب و همچنین اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار c1b4 (رقم گچساران + سوپرجاذب) با میانگین 6/857 کیلوگرم در هکتار بود. همچنین اثرات متقابل رقم و تیمارهای کود بیولوژیک به همراه پلیمر سوپر جاذب بر درصد پروتئین و درصد فسفر دانه در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. بالاترین درصد پروتئین و فسفر دانه مربوط به تیمار c2b8 (رقم فیلیپ + مایکوریزا + ازتوباکتر) به ترتیب با میانگین های 77/29 درصد و 46/0 درصد بود که کمترین عملکرد دانه نیز از این تیمار به دست آمد. سایر صفات از جمله تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، میزان انتقال مجدد ماده خشک و نسبت انتقال مجدد به عملکرد دانه نیز به طور معنیداری تحت تأثیر رقم و تیمارهای مختلف کود بیولوژیکی به همراه پلیمر سوپرجاذب قرار گرفتند.