نام پژوهشگر: مریم مبعث زمانی

پیش بینی نارضایتی از تصویر بدنی براساس عوامل روانشناختی و اجتماعی- فرهنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  مریم مبعث زمانی   حمید پورشریفی

تصویر بدنی یک ساختار چند وجهی شامل ارزیابی های ذهنی از بدن است. این ارزیابی ها شامل سنجش های عاطفی، شناختی و رفتاری از سایز، زیبایی شناسی، احساس، عملکرد، تناسب اندام و سلامتی است (پروزیسنکی و کش، 1990). چنین ارزیابی هایی می تواند منجر به ادراک کاملا متفاوت بدن از فرم و سایز قابل مشاهده فرد شود، که نشان دهنده مولفه یکپارچه ای از خویشتن شناسی ، با ارائه تصویر بدنی به عنوان ساختاری مهم برای فهم این موضوع است (موری، بایرن و رایگر ، 2010). تصویر بدنی نه تنها با نارضایتی بدنی ارتباط دارد، بلکه به سرمایه گذاری افراطی رفتاری و شناختی فرد بر ظاهر فیزیکی و نیز تعیین احساس فرد بر ظاهر فیزیکی و نیز در تعیین احساس فرد از خود، مرتبط می شود (لوین و پیران ، 2004). بدن به عنوان پدیده ای روانشناختی، در خلال مجموعه ای از سازه های شناختی چندبعدی، تجربه می شود. اما این تصورات ذهنی ثابت نیست و توسط تجاربی که فرد پیدا می کند، گسترش می یابد. پس تصویر بدنی براساس عوامل درونی، بیرونی و زمینه ای تغییر می یابد. از بین عوامل درونی و روانشناختی می توان سازه هایی چون کمال گرایی، عزت نفس و درونی سازی معیارهای جامعه برای لاغری را نام برد. در بین عوامل بیرونی و زمینه ای می توان به واقعیت های اجتماعی، نظیر انتظارات و قضاوت هایی که فرد گمان می کند دیگران درباره ظاهر او دارند (کش، 1988؛ کش، 1990؛ کیتون و همکاران، 1990؛ لاسی ، 1986) و رسانه ها اشاره کرد (اسپیتکو و هندرسون ، 2004). محققین معتقدند، تصویر بدنی بیانگر نگرش شخص درباره بدنش است. تصویر بدنی، این نیست که چطور به نظر میرسیم، بلکه دیدگاه درونی خودمان، از این که چطور به نظر میرسیم، اینکه ما فکر می کنیم چطور به نظر دیگران میرسیم و اینکه چه احساسی درباره دید خودمان داریم، است (تامپسون و همکاران، 2004). مفهوم تصویر بدنی ثابت نیست و تعریف فرد از تصویر بدنی آرمانی اش در سراسر عمر تغییر می کند. این نگرش ها تحت تاثیر دامنه ای از متغیرها مانند بازنمایی رسانه ها، رسوم فرهنگی و نگرش های دوستان تغییر شکل می یابد. این تغییر دیدگاه ها معمولا با تغییر احساسات و افکار همراه است و حتی ممکن است در موقعیت های مشخص، رفتار شخص را تغییر دهد. طبق نظر تامپسون و همکاران (2004) یک مدل پیوستاری بهترین شیوه برای مفهوم سازی تصویر بدنی است. یک اختلال اختصاصی ممکن است شکل های بسیاری به صورت ادراکی ، ذهنی (شناختی یا عاطفی) و رفتاری (تامپسون، 1996، به نقل از سیرز ، 2007) به خود بگیرد. عنصر ادراکی تصویر بدنی مختل شده یک برآورد افراطی از اندازه بدن است. عنصر شناختی ممکن است شامل انتظار غیر واقعی برای یک ویژگی ظاهری مشخص باشد. عنصر عاطفی اشاره به احساسات درماندگی و اضطراب درباره ظاهر شخص دارد و جنبه رفتاری نشان دهنده اجتناب از موقعیت هایی است که ارزیابی تصویر بدنی را راه اندازه می کند (تامپسون و همکاران، 2004).