نام پژوهشگر: مجید شکرپور
زهرا بزرگی مجید شکرپور
به منظور بررسی روابط فیلوژنتیکی برخی گونه ها، زیر گونه ها و اکوتیپ های ماشک، 17 نمونه توسط الکتروفورز پروتئین های ذخیره ای دانه و 14 نمونه نیز در تجزیه rapd مورد مطالعه قرار گرفتند. کلیه نمونه ها از شهرستان اردبیل، مناطق و جنگل های هم جوار آن جمع آوری شده بود. پروتئین های ذخیره ای دانه از بذور جمع-آوری شده و dnaی نمونه ها از برگ بوته های کشت شده در گلخانه دانشکده کشاورزی استخراج شد. از میان 40 آغازگر rapd استفاده شده، 19 آغازگر، الگوی نواربندی مناسب داشتند و در کل 425 نوار چندشکل تولید نمودند. تعداد 38 نشانگر با وضوح بالا نیز از الکتروفورز پروتئین های ذخیره ای دانه حاصل شد. نوارهای حاصل به صورت وجود (1) و عدم وجود (0) امتیازدهی و در بررسی روابط خویشاوندی نمونه ها مورد استفاده قرار گرفتند. شاخص تنوع ژنی نی و شانون با استفاده از داده های مربوط به نشانگرهای rapd و پروتئین به طور جداگانه محاسبه شد. این دو تکنیک از نظر این شاخص ها تفاوت قابل ملاحظه ای نداشتند. درخت فیلوژنی با استفاده از روش neighubour-joining بر اساس داده های حاصل از نشانگرهای پروتئین و rapd به طور جداگانه و یک جا ترسیم شد. در درخت فیلوژنی براساس نشانگرهای پروتئینی، زیرگونه ها و اکوتیپ های گونه sativa در یک شاخه قرار گرفتند و در رده های بالاتر گونه های دیگر به این گروه پیوستند. در تجزیه rapd نیز این نمونه ها در یک شاخه بزرگ قرار گرفتند که در زیر شاخه های آن گونه های دیگر نیز قرار داشتند. در این درخت فیلوژنی دو اکوتیپ از گونه v. pannonica در یک شاخه و در رده بالاتر گونه v. cracca قرار گرفت. ترسیم درخت فیلوژنی با استفاده از ترکیب داده های دو سری نشانگر، نتایج بهتری ارایه کرد. این نشان می-دهد که با استفاده از تکنیک های مختلف می توان روابط گونه ها را بهتر مشخص کرد. گروه بندی نمونه ها با استفاده از روش تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی نیز انجام شد و نتایج حاصل از این روش با درخت فیلوژنی در هر سه حالت تاحدودی هم خوانی داشت. مقایسه میان دو ماتریس فاصله مربوط به نشانگرهای rapd و پروتئین توسط آزمون مانتل انجام گرفت و همبستگی جزیی معنی داری بین این دو دسته داده مشاهده شد.
سونیا کهریزی امید سفالیان
به منظور ارزیابی بردباری تنش شوری با صفات مورفوفیزیولوژیک و ارتباط آن با الگوی کیفی نواربندی پروتئین های ذخیره ای بذر در برخی از ارقام گندم دوروم، آزمایشی در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1388 انجام شد. تیمارها شامل شوری در سه سطح (صفر، 60 و 120میلی مولار) و ده رقم گندم دوروم بود. نتایج نشان داد که شوری فقط بر روی صفاتی مانند تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله، زمان سنبله دهی و فلورسانس کلروفیل برگ پرچم اثر معنی دار داشت، به طوری که با افزایش سطح شوری، تعداد دانه در سنبله و وزن دانه در سنبله کاهش پیدا کرد. در بررسی های آنزیمی، شوری اثر معنی داری بر روی فعالیت آنزیم های مختلف و میزان پرولین داشت، به طوری که با افزایش سطح شوری، فعالیت آنزیم های پراکسیداز، سوپر اکسید دیسموتاز و atpase غشای پلاسمایی افزایش و فعالیت آنزیم روبیسکو و کاتالاز نسبت به سطح شاهد کاهش پیدا کرد. همچنین، میزان پرولین موجود در برگ پرچم نیز با افزایش شوری نسبت به سطح شاهد، افزایش پیدا کرد. در بررسی کیفی دانه، شوری بر روی میزان ترکیبات دانه به جز میزان بتاکاروتن، اثر معنی داری داشت، به طوری که با افزایش سطح شوری، میزان پروتئین، کربوهیدرات و گلوتن نسبت به سطح شاهد، افزایش و میزان فسفر کاهش پیدا کرد. به طور کلی، با توجه به نتایج بررسی صفات مختلف به ویژه نتایج عملکرد تک بوته، رقم boomer در هر سه سطح شوری و با توجه به نتایج آنزیمی، به عنوان مقاومترین رقم در نظر گرفته شد و همراه با رقم boomer، در سطح شوری 60 میلی مولار، رقمknd و در سطح شوری 120 میلی مولار، رقم های pgs و kdm نیز به عنوان رقم های مقاوم (به طور نسبی) شناخته شدند. همچنین، در هر سه سطح شوری، رقم 61130 به عنوان متحمل ترین رقم در نظر گرفته شد و نتایج تجزیه آنزیمی هم این موضوع را تایید می کند. همراه با رقم 61130، در سطح شوری 60 میلی مولار، رقم های 71135 و c1352 و در سطح شوری 120 میلی مولار، رقم های haurani، 605 وknd به عنوان ارقام متحمل (به طور نسبی) در نظر گرفته شدند. نتایج ضرایب رگرسیون در سطوح مختلف شوری، ارتباط خوبی را بین تعدادی از صفات اندازه گیری شده و برخی از نوارهای پروتئینی نشان داد و می توان چنین بیان کرد که برخی از مکان های رمز کننده پروتئین های ذخیره ای در مورد ساز و کارهای تنظیمی صفات مورد مطالعه نیز مشارکت دارند و بنابراین، پروتئین های ذخیره ای می توانند به عنوان نشانگرهای بیوشیمیایی در ارزیابی تحمل شوری ارقام گندم دوروم استفاده شوند.
فرزانه موسوی اردوان قربانی
الگوی پراکنش و توزیع گونه های مختلف علف های هرز در مزرعه یکنواخت نمی باشد و بنابراین برای مدیریت مناسب آنها لازم است لکه های آلوده مشخص و عملیات کنترل در آن مناطق انجام شود. برای این منظور امروزه از مدیریت متناسب با مکان استفاده می شود. در این روش مدیریتی با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی (gps) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)، نقشه نقاط آلوده تهیه می شود. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی نامتعادل در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. در این آزمایش مزرعه مورد نظر با توجه به عملیات زراعی که طی سالهای قبل انجام شده بود مزرعه به 7 ناحیه مختلف (واحدهای تحصیلات تکمیلی دانشجویان (b و a)، طرح های تحقیقاتی اساتید، عملیات کشاورزی، اراضی کشت یونجه، اراضی کشت جو، اراضی بایر و اراضی حاشیه مزرعه مشخص گردید) تقسیم شد. نمونه برداری علف های هرز هر ناحیه با الگوی w و به فاصله هر20 متر در واحدهای نمونه برداری به ابعاد 5/0 × 5/0 متر در 3 مرحله (10 تا 15 اردیبهشت ،10 تا 15 تیر و 10 تا 15 شهریور) انجام و نمونه های جمع آوری شده براساس گونه شمارش شدند. محل پلات ها در سه مرحله نمونه برداری با استفاده از gps ثبت گردید. براساس نتایج بدست آمده از 38 گونه علف هرز مشاهده شده، 9 گونه کشیده برگ و بقیه پهن برگ بودند. بیشترین گونه های علف هرز پهن برگ متعلق به تیره کاسنی با 11 گونه بود. بعد از آن تیره شب بو با 6 گونه قرار داشت. در بین گونه های مشاهده شده 5 گونه کنگروحشی، پیچک صحرایی، جووحشی، جوموشی و ازمک گونه های غالب را تشکیل می دادند. به منظور گروه بندی نواحی مورد بررسی از نظر تراکم علف های هرز مورد بررسی و نیز ساختار گروه بندی نواحی، از تجزیه به مولفه های اصلی (pca) استفاده شد.
امین عباسی شبیلوی سفلی فریبرز شکاری
جمعیت کره زمین پیوسته در حال افزایش است. این افزایش در حالی است که تامین نیاز غذایی آنها امری الزامی است. از طرفی در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران نزدیک به نیمی از انرژی روزانه مردم از مصرف مستقیم گندم بدست می آید. تنش ها از جمله مهمترین عوامل اثر گذار برروی گیاهان زراعی هستند. تنش شوری در گیاهان منجر به وقوع تنش اسمزی و یونی می شود. این فعل و انفعالات در اثر شوری باعث بروز تغییرات بیوشیمیایی و فیزیولوژیک در گیاهان می شود. برآیند این عوامل (تنش یونی و اسمزی) سبب ایجاد تنش اکسیداتیو در گیاه خواهد شد که ناشی از افزایش تولید انواع اکسیژن فعال در سلول های گیاه است. در همین راستا 52 رقم گندم بهاره انتخاب و در شرایط کنترل شده به روش هوا کشت پرورش و در مرحله 5-4 برگی با استفاده از کلرید سدیم، تنش شوری 200 میلی مولار اعمال و گیاهچه ها به مدت 10 روز در شرایط تنش نگهداری شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بین فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان با میزان تولید انواع اکسیژن فعال و آسیب به غشاهای سلولی رابطه منفی وجود دارد. بعلاوه جهت جمع آوری موفق رادیکال های فعال اکسیژن همکاری چندین آنزیم لازم بوده و کم شدن فعالیت یک آنزیم کلیدی می تواند عامل آسیب به سلول های گیاهی باشد. این ویژگی تضاد عدم آسیب به غشاها و فعالیت کم آنزیم کلیدی مثل آسکوربات پراکسیداز را به خوبی توجیه می کند که در ارقام پیشتاز و شیراز مشاهده شد. در مجموع نتایج بدست آمده از تجزیه خوشه ای آزمایشات گیاهچه ای بر اساس پارامترهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی نشان داد که ارقام زاگرس، هیرمند، کرج3، چمران، کرج1، نیک نژاد، آرتا، شعله، سوریه371، البرز، مرودشت و قدس در گروه اول قرار گرفتند. ارقام این گروه بجز پارامترهای مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن از نظر بقیه پارامترها میانگینی بالاتر از میانگین کل داشتند. در تجزیه خوشه ای ارقام مورد مطالعه بر اساس پارامترهای کلروفیل، گزانتوفیل و قند، ارقام زاگرس، هیرمند، کرج3، چمران، کرج1، نیک نژاد، آرتا، گلستان، سرخ تخم در یک گروه قرار گرفتند. تمامی پارامترهای ارقام این گروه از نظر پارامترهای مذکور میانگینی بالاتر از میانگین کل قرار داشتند. همچنین در تجزیه خوشه ای ارقام مورد مطالعه بر اساس پارامترهای فلورسانس کلروفیلa ارقام زاگرس، هیرمند،کرج 3، چمران، نیک نژاد، کرج1، آرتا، شعله، کرخه، بیات، گلستان، سوریه 371، البرز، سرخ تخم، مرودشت، مصر449، مصر557 در گروه اول قرار گرفتند. ارقام این گروه بجز پارامترهای نسبت فلورسانس متغییر به مرحلهj (vj)، میزان بدام انداختن انرژی به مرکز واکنشی (tr0/rc)، هدر رفت انرژی به مرکز واکنشی (di0/rc)، میزان جریان الکترون به مرکز واکنشی (et0/rc)، حداکثر عملکرد خاموشی غیر فتوشیمیایی (d0?)، جریانات مشخص به ازای هر مرکز واکنشی میزان جذب انرژی به مرکز واکنشی(abs/rc)، m. و vj از نظر بقیه پارامترها میانگینی بالاتر از میانگین کل داشتند. لذا ارقام موجود در این کلاستر را می توان برای برنامه های اصلاحی در راستای تولید ارقام مقاوم به شوری مورد استفاده قرار داد.
یاور درگاهی مجید شکرپور
به منظور تعیین نیاز آبی و تأثیر تنش کم آبی بر عملکرد و خصوصیات مورفولوژیکی ریشه و اندام های هوایی در کنجد، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 88-1387 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی پارس آباد اجرا شد. در این آزمایش آبیاری به عنوان عامل اصلی در سه سطح (50، 75 و 100 درصد نیاز آبی گیاه) و ده رقم کنجد به عنوان عامل فرعی مورد مطالعه قرار گرفت. نیاز آبی کنجد با استفاده از نرم افزار cropwat (روش پنمن-مانتیث) مطابق روش فائو-56 محاسبه شد. با استفاده از داده های هواشناسی میزان تبخیر و تعرق گیاه مرجع محاسبه شد. با در نظر گرفتن ضریب گیاهی کنجد، میزان تبخیر و تعرق واقعی کنجد محاسبه و نهایتاً با کم کردن باران موثر، نیاز آبیاری گیاه کنجد بدست آمد (62/260 میلی متر در دوره). تجزیه واریانس نشان داد که بین رژیم های آبیاری و رقم ها از نظر کلیه صفات مورد مطالعه اختلاف معنی دار وجود داشت. اثر متقابل آبیاری در رقم نیز در برخی از صفات معنی دار بود. مقایسه ارقام از نظر میانگین صفات اندازه گیری شده و شاخص های تحمل تنش، گروه بندی رقم ها با استفاده از روش تجزیه خوشه ای و نمودار سه بعدی بر مبنای شاخص sti، عملکرد در شرایط بدون تنش (yp) و عملکرد در شرایط تنش ( ys) نشان داد که رقم های ایرانی در مقایسه با رقم های خارجی از نظر اکثر صفات برتر بوده و تحمل بالایی به تنش کم آبی داشتند. بر اساس نتایج بدست آمده، رقم های کرج 1 و اولتان رقم های با پتانسیل عملکرد بالا و متحمل به تنش کم آبی و رقم های هندی 14 و یلووایت رقم های با عملکرد پایین و حساس به تنش کم آبی بودند. همچنین، نتایج نشان داد که شاخص های sti، gmp، mp و harm همبستگی مثبت و معنی داری با یکدیگر و با عملکرد در هر دو شرایط تنش شدید و متوسط داشتند و می توان از آنها برای شناسایی رقم های متحمل به تنش استفاده نمود. این شاخص ها مناسب ترین شاخص ها برای شناسایی رقم های با عملکرد بالا و مقاوم به خشکی بودند. همچنین، همبستگی معنی داری بین عملکرد و صفات مختلف ریشه (قطر، طول، حجم، سطح، تعداد انشعابات، وزن تر و خشک)، مشاهده شد که نشان دهنده کارایی این پارامترها برای گزینش ارقام با عملکرد بالا و متحمل به تنش کم آبی بود. نتایج نشان داد که تفاوت بین رقم های کنجد از نظر الگوی ریشه، قابل ملاحظه می باشد و می تواند در به نژادی این گیاه برای مقاومت به تنش کم آبی و گزینش ارقام با عملکرد بالا مورد استفاده قرار گیرد.
بهنام فیروزی مجید شکرپور
به منظور بررسی تحمل خشکی ارقام مختلف گندم در کشت بهاره و ارتباط آن با نشانگرهای مولکولی، آزمایشی در سال زراعی 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در سه سطح تنش خشکی (عدم تنش و سطوح تنش دو سوم و یک سوم آبیاری) انجام شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که رقم ها در همه صفات مورد مطالعه در سطح احتمال 1% اختلاف معنی دار داشتند. رقم های لاینa درسطح شاهد، سپاهان در سطح تنش دو سوم آبیاری و ارقام هیرمند و بهار در سطح تنش یک سوم آبیاری برترین رقم ها از نظر عملکرد دانه بودند. از نظر شاخص های مقاومت به خشکی ارقام گلستان، مارون، بهار و 10 ارقام متحمل و ارقام آتیلا50، وری ناک، سیستان، آریا، آزادی، کرج2 و سرخ تخم حساس به تنش در هر دو سطح تنش بودند. در تجزیه به عامل ها برای صفات زراعی در سطح شاهد چهار عامل و برای سطوح تنش دو سوم و یک سوم آبیاری پنج عامل بیشترین سهم را در توجیه تغییرات بین داده ها داشتند. با توجه به نتایج بدست آمده از تجزیه خوشه ای، رقم های سپاهان، بهار، هیرمند و کرج3 در هر سه شرایط آبیاری در گروه هایی قرار گرفتند که عملکرد در واحد سطح بیشتری نسبت به بقیه ارقام داشتند. میزان فاصله ژنتیکی بین رقم ها از 111/0 (بین رقم های آتیلا50 و سیستان) تا 611/0 (بین رقم های آرتا و سرخ تخم) متغیر بود و میانگین فاصله ژنتیکی بین رقم ها 314/0 برآورد گردید. آزمون مانتل همبستگی معنی داری بین ماتریس فاصله صفات زراعی و مولکولی نشان نداد. همچنین براساس نتایج تجزیه رگرسیون در سطوح شاهد، تنش دو سوم و یک سوم آبیاری به ترتیب 43، 33 و 25 نشانگر مثبت برای صفات زراعی شناسایی شد که از بین این نشانگرها، نشانگرهای p12l3 و p21l3 با صفت طول بوته اصلی، p4l1 و p22l1 با صفت طول برگ پرچم، p12l3 و p21l3 با صفت طول سنبله اصلی، p19l4 با صفت تعداد گره، p30l4 با صفت طول ریشک، p10l1 و p22l1 با صفت نسبت پدانکل به طول بوته بطور مشترک در هر سه سطح تنش ارتباط معنی داری داشتند.
رامین سلمانی صمدی امید سفالیان
برای ارزیابی تحمل شوری در ارقام مختلف گندم و ارتباط آن با نشانگرهای مولکولی issr تحقیقی در آزمایشگاه دانشکده کشاورزی در سال 1388 انجام شد. آزمایش روی 24 رقم گندم براساس طرح فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح تنش (شاهد، 45 و 90 میلی مولار کلرید سدیم) به صورت کشت هیدروپونیک انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش تنش شوری مقدار پرولین، کلروفیل، سدیم و نفوذپذیری غشاء افزایش یافت اما مقدار آنها در ارقام مختلف متفاوت بود. طبق نتایج بدست آمده رقم پیشگام و فینکان به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار را بخود اختصاص دادند. براساس نتایج بدست آمده شاخص sti قادر به تمایز ژنوتیپ های گروهa از سایر ژنوتیپ ها می باشد. براساس شاخص هایsti و mp، رقم پیشگام بیشترین مقدار وزن خشک ریشه و وزن خشک ساقه را داشت. بنابراین این رقم بالاترین مقدار را در هر دو محیط تنش و غیرتنش دارا بود. ارقام دریا و فینکان کمترین مقدار شاخص های mp، sti را در هر دو محیط تنش و غیرتنش داشت. همچنین، نشانگرهای مولکولی می توانند به عنوان ابزاری تکمیلی برای تایید فرضیه وجود تنوع ژنتیکی در میان لاین های مشتق شده از گندم مورد استفاده قرار گیرد.20 آغازگر rapd و 34 آغازگر issr استفاده گردید که از میان آنها به ترتیب 6 آغازگر rapd و 15 آغازگر issr چندشکل و تکرارپذیر بودند. این آغازگرها برای تجزیه خوشه ای استفاده شدند. شاخص های pic، mi، i و uh برای آنالیز issr به ترتیب 335/0، 39/1، 502/0، 350/0 و برای آنالیز rapd به ترتیب 391/0، 20/1، 572/0 و 409/0 بدست آمد. براساس تجزیه رگرسیون چندگانه صفات مورفوفیزیولوژیکی، موثرترین آغازگرها درشرایط شاهد 3-27s و 2-35r، در شرایط تنش 45 میلی مولار 3-11s و 2-35r و در شرایط 90 میلی مولار 5-2s بودند. و این نشان دهنده وجود تنوع قابل توجهی میان ارقام گندم می باشد.
علی اکبر عبدی علی اصغری
پنبه یکی از گیاهان زراعی بسیار مهم ایران می باشد که در استان های مختلف کشور کاشته می شود. کشت دائمی و فشار انتخابی بالا بر روی ارقام گیاهان پس از گذشت سالیان طولانی می تواند باعث فرسایش ژنتیکی شود. به همین علت شناسایی تنوع ژنتیکی موجود در ارقام مختلف پنبه به منظور بهره گیری از آنها در دورگ گیری و اصلاح پنبه بسیار مهم است. بدین منظور برای بررسی تنوع ژنتیکی ارقام مختلف پنبه با نشانگرهای مولکولی issr و نشانگرهای پروتئینی و ارتباط آنها با صفات مرتبط با تحمل شوری تحقیقی در گلخانه و آزمایشگاه دانشکده کشاورزی در سال 1389 انجام شد. آزمایش روی 28 رقم پنبه براساس طرح فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح تنش (شاهد، 70 و 140 میلی مولار کلرید سدیم) انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش تنش شوری صفات ارتفاع ساقه، طول ریشه، وزن تر اندام هوایی، وزن تر ریشه، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، بیوماس، پتاسیم، کلسیم، نسبت پتاسیم به سدیم، نسبت کلسیم به سدیم، کلروفیل و شاخص فلورسنس کاهش معنی داری داشتند و صفت سدیم با افزایش شوری به طور معنی داری افزایش یافت. با توجه به مقایسه میانگین ارقام و تجزیه خوشه ای انجام گرفته ارقام 10 و خرداد حساسترین و ارقام تاشکند، ورامین، سیندوز و بلغار539 متحمل ترین ارقام به تنش شوری بودند. از میان 34 آغازگر issr مورد استفاده 14 آغازگر issr چندشکل و تکرارپذیر بودند. این آغازگرها برای تجزیه خوشه ای استفاده شدند. شاخص قدرت تفکیک نشانگر (pic)، شاخص نشانگر(mi) و شاخص اطلاعات شانون (i) برای آنالیز issr به ترتیب 0/335، 1/39، 0/502 بدست آمد. بین ارقام در تجزیه داده های issr و داده های پروتئینی تنوع نی به ترتیب 30/0 و 23/0 بدست آمد. همچنین با استفاده از آزمون مانتل نتایج بدست آمده در این تحقیق با داده های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی ارقام فوق مورد مقایسه قرار گرفت و تطابق خاصی مشاهده نشد. بر اساس تجزیه رگرسیون داده های issr و صفات مورفولوژیک در مجموع 38، 37 و 44 نشانگر برای صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک به ترتیب در سطح شاهد، تنش متوسط و تنش شدید شناسایی شدند.
مریم بهی مجید شکرپور
برای ارزیابی مقاومت به یخ زدگی و بررسی میزان تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های جو از لحاظ صفات مورفوفیزیولوژیک، نشانگرهای پروتئینی و مولکولی و بررسی ارتباط آن ها، 20 ژنوتیپ جو در مزرعه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه واریانس صفات تنوع قابل ملاحظه ای را بین ژنوتیپ ها نشان داد. تاثیر دمای خوگیری بر روی تغییرات میزان پرولین، حداکثر عملکرد کوانتومی فتوسیستم ii، میزان کلروفیل و میزان قندهای محلول بررسی شد. سپس تیمار یخ زدگی در دماهای 4-، 7-، 10-، 13- و 16- اعمال و دمای 50% کشندگی (lt50) آن ها تعیین شد. 20 ژنوتیپ مورد بررسی در آزمایش مجزا در مزرعه کشت شد تا شاخص fsi (درصد زنده مانی در مزرعه) آن برآورد شود. نتایج بدست آمده در مجموع نشان دهنده ی وجود یک روند کاهشی در حداکثر عملکرد کوانتومی فتوسیستم ii و یک روند افزایشی در میزان قند محلول و میزان پرولین بود. در بررسی همبستگی بین صفات، همبستگی منفی و معنی داری بین شاخص مزرعه و lt50 (601/0-)، به دست آمد. همچنین بین برخی صفات مورفوفیزیولوژیک با شاخص fsiو lt50 همبستگی وجود داشت. در تجزیه خوشه ای که توسط صفات فیزیولوژیک انجام شد، ژنوتیپ های f-a1-1، f-a1-2، f-a2-11و f-grb-85-5 و ارقام صحرا، سهند، دشت و ماکوئی در یک گروه قرار گرفتند که شاخص fsi بالا و lt50 پایینی داشتند. رقم ماکوئی با داشتن 66/17- lt50= و بالاترین درصد زنده مانی در مزرعه مقاوم ترین ژنوتیپ شناخته شد. در تجزیه a-page برای پروتئین های ذخیره ای بذر، ژنوتیپ ها در تجزیه خوشه ای به 4 گروه تقسیم شدند. تجزیه issr با استفاده از 9 آغازگر، 50 نوار چند شکل در ژنوتیپ های مورد مطالعه تولید کرد. میانگین pic و mi برای کلیه آغازگرها به ترتیب 37/0 و 72/1 بدست آمد. تجزیه خوشه ای داده های مولکولی با استفاده از ضریب تشابه ژاکارد، ژنوتیپ ها را به 4 گروه متمایز منتسب کرد. نتایج گروه بندی بر اساس داده های مولکولی و پروتئینی نشان داد که بین این دو گروه بندی تطابق زیادی وجود دارد. رابطه بین نشانگرهای مولکولی و صفات مورد مطالعه از طریق تجزیه رگرسیون چندگانه بررسی شد. صفت طول سنبله با 9 نشانگر رابطه ی معنی داری نشان داد و با داشتن ضریب تبیین تصحیح شده برابر با 98/0 دارای بیشترین میزان تغییرات تبیین شده توسط نشانگرها بود. همچنین 5 نشانگر 94/0 از تغییرات fsi و همچنین 5 نشانگر مثبت 94/0 از تغییرات lt50 را تبیین کرد. بنابراین ممکن است بتوان از این نشانگرها برای انتخاب و گزینش لاین های مقاوم در برنامه های اصلاحی بهره گرفت.
هاجر فلاحی مجید شکرپور
: به منظور بررسی مقاومت به شوری ارقام کلزا در مرحله گیاهچه از لحاظ صفات مورفوفیزیولوژیک و بررسی ارتباط این صفات با نشانگر های issr، 15 رقم کلزا در دو سطح تنش شوری 150 میلی مولار و 250 میلی مولار و شرایط بدون تنش به صورت آب کشت در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه تنش شوری موجب کاهش اکثر صفات مورد ارزیابی در ارقام کلزا به جز در صفات محتوای سدیم و نسبت سدیم به پتاسیم شد. مقایسه میانگین ارقام نشان داد که رقم slmo46 و pf از نظر اکثر صفات نسبت به بقیه ارقام برتر بودند. این ارقام در گروه بندی ارقام بر اساس تجزیه خوشه ای در گروه هایی قرار گرفتند که از نظر میانگین اکثر صفات در شرایط مختلف مورد بررسی بیشترین مقدار داشتند. در حالیکه، ارقام hayola60 و licord در اکثر صفات کمترین مقدار را داشتند. در تجزیه issr با استفاده از 11 آغازگر، 45 نوار چند شکل در ارقام مورد مطالعه کلزا تولید شد. میانگین pic و mi برای کلیه آغازگر ها به ترتیب 282/0 و 108/1 به دست آمد. در تجزیه خوشه ای با بکار بردن داده های issr با استفاده از فاصله ژنتیکی نی، ارقام کلزا به سه گروه تقسیم شدند. رابطه بین نشانگر های issr و صفات مورفوفیزیولوژیک مورد مطالعه از طریق تجزیه رگرسیون گام به گام بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین تغییرات تبیین شده در سطح شاهد مربوط به صفت طول ریشه (84%)، در شرایط تنش شوری 150 میلی مولار مربوط به صفت نسبت سدیم به پتاسیم (59%) و در شرایط تنش شوری 250 میلی مولار مربوط به مقدار صفت پتاسیم (53%) بود. آزمون مانتل نشان داد که بین ماتریس فاصله های حاصل از صفات مورفوفیزیولوژیک و داده های مولکولی همبستگی معنی داری وجود ندارد.
عادل جوادی چاخرچمن عزت اله اسفندیاری
گندم نان یکی از محصولات مهم و استراتژیک در ایران و جهان است که نقش مهمی در تغذیه انسان ها دارد که در سطح وسیعی از اراضی کشاورزی کشت می گردد. متاسفانه تنش شوری از عوامل اصلی کاهش دهنده رشد و نمو و عملکرد آن در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. از یکسو جمعیت کره زمین پیوسته در حال افزایش است که بایستی تولید غذا هم مقارن با آن افزایش یابد. در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران نزدیک به نیمی از انرژی روزانه مردم از مصرف گندم بصورت تامین می شود. از سوی دیگر تنش ها از مهمترین عوامل کاهنده عملکرد گیاهان زراعی هستند. در این میان تنش شوری در گیاهان منجر به وقوع تنش اسمزی و یونی می شود. این فعل و انفعالات در اثر شوری باعث بروز تغییرات بیوشیمیایی و فیزیولوژیک در گیاهان می شود. برآیند این عوامل (تنش یونی و اسمزی) سبب ایجاد تنش اکسیداتیو در گیاه خواهد شد که ناشی از افزایش تولید انواع اکسیژن فعال در سلول های گیاه است. در همین راستا 6 رقم گندم انتخاب و در شرایط کنترل شده به روش هوا کشت پرورش و در مرحله 5-4 برگی با استفاده از کلرید سدیم، تنش شوری صفر و200 میلی مولار اعمال و گیاهچه ها به مدت 12 روز در شرایط تنش نگهداری شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بین فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان با میزان تولید انواع اکسیژن فعال و آسیب به غشاهای سلولی رابطه منفی وجود دارد. بعلاوه جهت جمع آوری موفق رادیکال های فعال اکسیژن همکاری چندین آنزیم لازم بوده و کم شدن فعالیت یک آنزیم کلیدی می تواند عامل آسیب به سلول های گیاهی باشد. علاوه بر این نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در اثر شوری میزان یون های سدیم و کلر افزایش یافته و میزان یون پتاسیم کاهش می یابد. همچنین میزان کربوهیدرات های محلول در ارقام مورد بررسی در شرایط شوری در تمامی ارقام افزایش یافت که بیشترین میزان آن متعلق به رقم گاسکوژن بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگین کلروفیل نشان داد که میزان کلروفیل a در هیچکدام از ارقام تغییر معنی داری را نسبت به شاهد نشان نداده ولی میزان کاروتنوئید در رقم گاسکوژن در شرایط شوری نسبت به شاهد بصورت معنی داری افزایش یافت. نتایج حاصل از مقایسه میانگین پارامترهای حاصل از منحنی ojip- تست نشان داد که ارقام گندم از لحاظ کارایی فتوسیستم ii دستگاه فتوسنتزی در ارقام مورد مطالعه در سطح شوری متفاوت بود. در این میان رقم گاسکوژن با دارا بودن کمترین میزان شاخص های f0، f1، f2، f3، f4 و f5 واز طرفی بالا بودن میزان شاخص های fv، fv/fj، area، pi و et/abs از کارایی فتوسنتزی بهتری برخوردار بود. در مجموع نتایج بدست آمده از آزمایشات گیاهچه ای بر اساس پارامترهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی نشان داد که ارقام گاسکوژن و آگوستا نسبت به سایر ارقام مورد مطالعه از تحمل بالا و رقم کوهدشت از حساسیت بالایی در مقابل تنش شوری برخوردار بودند.
محسن سعدلو پاریزی مجید شکرپور
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در ژنوتیپ های مختلف جو از لحاظ تجمع کادمیم، آزمایشی به صورت طرح کرت های خرد شده در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار، در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 انجام شد. سطوح کادمیم شامل صفر (شاهد) و 50 میکرو مولار به عنوان کرت اصلی و 40 ژنوتیپ جو به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. بذور در بستر پرلیت و پیت ماس کشت گردید و از محلول هوگلند برای آبیاری استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس، تنوع قابل ملاحظه ای را در بین ژنوتیپ ها از نظر تجمع کادمیم نشان داد. در سطح شاهد هیچ میزان تجمع کادمیمی در دانه و ساقه و برگ ها وجود نداشت. در سطح تنش، میزان تجمع کادمیم در دانه ارقام آبیدر، دشت، صحرا، قره آرپا، ینسیوی، دایتون رانی و سهند و تعدادی از لاین ها صفر بود و بیشترین میزان تجمع کادمیم دانه مربوط به لاین شماره 18 (f-a2-11) و رقم بهمن بود. بیشترین تجمع کادمیم در ساقه و برگ ها نیز در لاین شماره 18 مشاهده شد. سپس لاین های شماره 24، 25 و 29 و رقم بهمن دارای مقدار بیشتری کادمیم در ساقه و برگ ها بودند. لاین های 3، 6، 7، 12، 13، 16 و 20 و ارقام ینسیوی و ماکویی دارای کمترین میزان کادمیم در ساقه و برگ ها بودند.با توجه به میانگین صفات، در مجموع می توان اظهار داشت که تنش کادمیم باعث کاهش صفات مورد ارزیابی در اکثر ژنوتیپ ها گردید. تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها را بر اساس صفات اندازاه گیری شده، به پنج گروه در سطوح شاهد و تنش کادمیم تقسیم بندی کرد. رقم قره آرپا از نظر اکثر صفات برتر بود و در هر دو سطح در گروه هایی قرار گرفت که میانگین صفات بالاتری نسبت به بقیه گروه ها داشت. رابطه بین نشانگرهای مولکولی و صفات مورد مطالعه در سطوح مختلف کادمیم از طریق تجزیه رگرسیون چندگانه بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین تغییرات تبیین شده مربوط به صفت میزان کادمیم دانه (100%) در سطح تنش بود. در سطح شاهد نیز مربوط به شاخص سبزینگی (86%) بود. بر اساس نتایج تجزیه رگرسیون در مجموع 32 نشانگر مثبت در سطح شاهد و 35 نشانگر مثبت در سطح تنش کادمیم شناسایی شد. در سطح تنش کادمیم نشانگرهای pa1m1، pa1m17، pa1m19، pa1m36، pa2m2، pa2m3، pa2m7، pa2m8، pa2m20، pr4m1، pr4m2، pr7m1 و pp1m4 دارای ضریب رگرسیون منفی برای صفت کادمیم دانه و نشانگر pa1m10 دارای ضریب رگرسیون منفی برای صفت کادمیم ساقه و برگ بودند.
سهراب عابدی مجید شکرپور
کشت بافت و سلول یکی از مهمترین تکنیک ها در اصلاح ژنتیکی و ریزازدیادی سلول ها و بافت های یونجه محسوب می شود. کشت بافت سبب ایجاد تنوع ژنتیکی و اپی ژنتیکی می گردد که اصطلاحاً تنوع سوماکلونال گفته می شود. اگر چه این تنوع می تواند در برنامه های اصلاحی مفید باشد، ولی در استفاده از این تکنیک در ریزازدیادی و دستکاری های ژنتیکی حفظ یکدستی ژنتیکی نسبت به گیاه مادری مهم است. تکنیک های متعددی به طور موفقیت آمیز برای تعیین پایداری ژنتیکی گیاهان باززا شده به کار رفته است که از بین آن ها می توان به issr و rapd اشاره کرد. در این تحقیق پایداری ژنتیکی گیاهان باززا شده از طریق جنین زایی سوماتیکی سه ژنوتیپ یونجه 18-6، 14-4 و y-6 با استفاده از 13 آغازگر issrو 7 آغازگر rapd مورد مطالعه قرار گرفت. همه ژنوتیپ های مورد مطالعه از توانایی کالوس زایی بالایی برخوردار بودند. از لحاظ وزن تر کالوس(عملکرد کالوس) و جنین زایی سوماتیکی بین ژنوتیپ ها و ریزنمونه ها اختلاف معنی داری مشاهده شد. علاوه بر این، اثر متقابل بین ژنوتیپ و ریزنمونه نیز معنی دار بود. بیشترین درصد جنین زایی سوماتیکی در ریزنمونه برگ ژنوتیپ 14-4 مشاهده شد. در حالی که ژنوتیپ 27-3 با ریزنمونه برگ کمترین درصد جنین زایی سوماتیکی را داشت. درصد کالوس زایی بالا (میانگین 98%) و عدم وجود اختلاف معنی دار بین ژنوتیپ ها از نظر این صفت شاید به دلیل گزینش قبلی این ژنوتیپ برای کالوس زایی بالا باشد. نتایج حاصل از تجزیه مولکولی با نشانگرها نشان داد که در ژنوتیپ 14-4 میزان شباهت ژنتیکی بر اساس نشانگر های issr بین گیاه مادری با گیاهان باززا شده از برگ 15/91% و با گیاهان باززا شده از دمبرگ 85/90% بود. بر اساس نشانگر های rapd مقدار تشابه ژنتیکی بین گیاه مادری با گیاهان باززا شده از برگ و دمبرگ به ترتیب 16/87% و 59/93% بدست آمد. میزان شباهت ژنتیکی در ژنوتیپ y-6 در نشانگر های issr بین گیاه مادری با جمعیت حاصل از برگ و جمعیت حاصل از دمبرگ به ترتیب 52/82% و 89/77%. و بر اساس نشانگر های rapd بین گیاه مادری با گیاهان باززا شده از برگ و دمبرگ به ترتیب 93/89% و 32/78% بود. میزان تشابه ژنتیکی بین گیاه مادری و گیاهان باززا شده از برگ ژنوتیپ 18-6 بر اساس نشانگر های issr و rapd به ترتیب 26/87% و 73/86% مشاهده شد. پایداری ژنتیکی در کل گیاهان باززا شده از سه ژنوتیپ 18-6، 14-4 و y-6 با استفاده از هر دو نشانگر issr و rapd بین 89/77% تا 59/93% متغیر بود.
عطا جم باراندوزی رسول اصغری زکریا
اهمیت تنوع ژنتیکی در گندم زراعی و اهداف اصلاحگران دلایلی هستند که ضرورت ارزیابی تنوع ژنتیکی گونه های وحشی و خویشاوند گندم به منظور اصلاح ارقام زراعی مقاوم به تنش ها و دارای عملکرد بالا را توجیه می کند. این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی 6 گونه آژیلوپس با استفاده از نشانگرهای issr انجام گرفت. همچنین، از دو روش پروتئینی sds-page و acid-page نیز برای تجزیه میزان تنوع استفاده شد. در روش sds-page، میزان تنوع کل برای 12 اکوتیپ مورد بررسی 96/86 و در روش acid-page، 17/89 برآورد شد. از 34 آغازگر در روش issr استفاده شد که تعداد 11 آغازگر، نوارهای مشخصی تولید کرده و مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت 179 نوار چندشکل توسط این نشانگرها تولید شد. تنوع ژنتیکی درون اکوتیپ ها بر اساس شاخص نی از 01/0 تا 07/0 برآورد گردید. بیشترین میانگین سطح این تنوع در اکوتیپ های مربوط به گونه های ae. triuncialis وae. biuncialis و کمترین میانگین سطح این تنوع در اکوتیپ های مربوط به گونه ae. umbellulata بود. این نتایج نشان دهنده تنوع پایین در درون جمعیت های مختلف aegilops بود. همچنین از کل مکان های ژنی 179 مکان چندشکل بودند. میانگین تنوع ژنتیکی درون (hs) و کل (ht) به ترتیب 04/0 و 31/0، میانگین درجه تمایز ژنی بین اکوتیپ ها در تمام مکان ها 84/0 و تنوع بین در نمونه های مورد مطالعه 27/0 برآورد شد که نشان دهنده میزان تنوع بالا بین گونه های مورد مطالعه است. برای گروه بندی اکوتیپ ها از روش دورترین همسایگی با استفاده از ماتریس ضرایب تشابه نی استفاده گردید و اکوتیپ های مربوط به این شش گونه در سه گروه قرار گرفتند. به منظور تعیین روابط ژنتیکی بین اکوتیپ ها و نیز گروه بندی آن ها تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی نیز به عنوان روشی مکمل برای تجزیه خوشه-ای انجام گرفت. دو مولفه اصلی اول مجموعا 15/71 درصد از تغییرات داده ها را توجیه کردند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان اظهار داشت که تنوع بین گونه ها بالا و قابل توجه بود و از اکوتیپ های دور از هم البته در گونه های متفاوت می توان برای تلاقی بین گونه ای استفاده کرد.
اصلان جمالی گله شیخان مجید شکرپور
سنبل الطیب با نام علمی .valeriana officinalislبه واسطه داشتن اثرات آرام بخش و خواب آور از زمان-هایگذشتهبهعنوانیکگیاهداروییارزشمند،همواره موردتوجهواستفادهانسانبودهاست. این تحقیق به منظور بررسی تأثیر عوامل مختلف موثر در القاء و تولید ریشه های موئین توسط اگروباکتریوم رایزوژنز در گیاه سنبل الطیب صورت گرفت. ابتدا بذور سنبل الطیب بر روی محیطmsجامد کشت شده و در اتاقک رشد با شرایط دمای 2±25 درجه سانتی گراد و دوره نوری 16 ساعت نور و 8 ساعت تاریکی نگهداری شدند. پس از جوانه زنی بذور و رشد گیاهچه ها، ریزنمونه های قطعات برگی و دمبرگ با سوسپانسیون سویه های مختلف a4،15834و2656اگروباکتریوم رایزوژنز (حاوی صفر و 100 میکرومولار استوسرینگون) در دو تیمار مدت زمان 10 دقیقه و 15 دقیقه تلقیح شده سپس به مدت 48 یا 72 ساعت در دمای 25 درجه سانتی گراد هم کشت گردیدند. ریزنمونه های هم کشت شده پس از حذف باکتری های اضافی، به محیط کشت های مختلف msوms2/1حاوی 400 میلی گرم بر لیتر آنتی بیوتیک سفوتاکسیم منتقل گردیدند. بعد از دو الی سه هفته ریشه های مویین ظاهر شده و سه هفته بعد از تلقیح ریزنمونه ها، درصد آلودگی یا درصد ریشه موئین و تعداد ریشه موئین هر ریزنمونه ثبت شد. به منظور تأیید ماهیت تراریختی ریشه های مویین، حضور ژن های rolcوrolb در ریشه های مویین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات اندازه گیری شده نشان داد که بین سویه باکتری، ریزنمونه، شرایط تلقیح و محیط کشت اختلاف معنی داری وجود داشت. در بین سویه های باکتری، سویه a4 با میانگین 8/41% و 87/4 به ترتیب بیشترین درصد ریشه موئین و تعداد ریشه موئین در هر ریزنمونه را داشت. بنابراین سویه a4 در القای ریشه موئین در این گیاه بسیار موثر بود. همچنین ریزنمونه برگ نیز به ترتیب با میانگین 82/25% و 98/2 در مقایسه با ریزنمونه دمبرگ به ترتیب با میانگین 14/21% و 45/2، درصد ریشه موئین و تعداد ریشه موئین در هر ریزنمونه بیشتری را دارا بود. مقایسه میانگین سطوح مختلف تیماری تلقیح، نشان داد که بیشترین درصد ریشه موئین متعلق به سطح تیماری با استوسرینگون صفر میکرومولار، مدت زمان تلقیح 10 دقیقه و مدت زمان هم کشتی 72 ساعت، با میانگین 52/40% و بیشترینتعداد ریشه موئین نیز متعلق به سطح تیماری با استوسرینگون 100 میکرومولار، مدت زمان تلقیح 10 دقیقه و مدت زمان هم کشتی 72 ساعت، با میانگین 13/5 می باشد. همچنین، محیط کشتms2/1از نظر درصد و تعداد ریشه موئین به ترتیب با میانگین21/29% و 11/3اختلاف معنی داری با محیط کشتms با میانگین74/17% و 32/2دارابود.
مهسا سپهری مجید شکرپور
اطلاعات زیادی از تجزیه مولکولی کلکسیون سویا (glycine max l.) در داخل کشور در دسترس نیست. هدف از اجرای این تحقیق بررسی تجزیه تنوع ژنتیکی و تعیین روابط بین ارقام سویا و همچنین بررسی تحمل سرما و تغییرپذیری ژنتیکی آنها بود. در این راستا 16 رقم سویا در دو شرایط تنش و بدون تنش سرما بصورت آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ارقام سویا اختلاف معنی دار از نظر صفات مورفوفیزیولوژیک مورد مطالعه وجود داشت و تجزیه خوشه ای این ارقام را به سه گروه دسته بندی کرد. jk به عنوان متحمل ترین رقم نسبت به سرما و interprize به عنوان حساس ترین لاین معرفی شد. انگشت نگاری dnaی ارقام یادشده از طریق سیستم نشانگر تکرار توالی بین ریزماهواره ای ساده (issr) مورد بررسی واقع شدند. از مجموع نوارهای تشکیل شده، در 77 نوار چند شکلی مشاهد گردید (91/81 %) که از 12 آغازگر غربال شده حاصل شده بودند. به طور متوسط 7 نوار به ازای هر آغازگر بدست آمد. بر اساس آغازگرهای به کار رفته چند شکلی بین ارقام مورد مطالعه بین 67 تا100 درصد متغیر بود. میانگین pic و mi برای آغازگرهای به کار رفته به ترتیب برابر با 362/0 و 620/2 بود. تجزیه خوشه ای بر اساس داده های مولکولی ژنوتیپ های مورد بررسی را در سه گروه طبقه بندی کرد و تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی، ضمن تأیید نتایج تجزیه خوشه ای، توسط سه مولفه هماهنگ اصلی اول حدود 72/80 درصد تغییرات مولکولی بین ژنوتیپ ها را تبیین کرد. رابطه بین نشانگرهای issr و پنج صفت فیزیولوژیک از طریق رگرسیون چندگانه بررسی شد. مقادیر ضرایب تبیین تصحیح شده برای تمامی صفات بالا بود و درصد بالایی از تغییرات توسط نشانگرهای مثبت شناسایی شد. گزارش این تحقیق اولین مورد در خصوص کاربرد تکنیک issr در تجزیه ژنتیکی ارقام سویا در داخل کشور است و نشان می دهد که کارآیی این نشانگرها در تشخیص بهره برداری های متعاقب تنوع ژنتیکی جالب توجه می باشد.
ایوب ارغوانی علی اصغری
اگروپیرون یکی از گیاهان مقاوم به تنش های حیاتی و غیرحیاتی است و نقش مهمی در تولید علوفه در مراتع ایران دارد. بررسی تنوع ژنتیکی بر اساس نشانگرهای مختلف نقش کلیدی در عملیات اصلاح نباتات دارد و یکی از مهم ترین شاخص ها برای انتخاب والدین است. این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی دو گونه اگروپیرون(a.pectiniforme, a. elongatumm) بر اساس نشانگر های رپید انجام گرفت. در این بررسی از 50 آغازگر ده نوکلئو تیدی استفاده شد. 12 آغازگر نوارهای مشخصی تولید کرده و مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت 142 نوار چند شکل در محدوده ی بین 2000-564 جفت باز تولید شدند. تنوع ژنتیکی درون اکوتیپ ها بر اساس تنوع ژنی با معیار فاصله نی از 0/1014 تا 0/5برآورد گردید. بیشترین میانگین سطح این تنوع در اکوتیپ 6951 از گونه a. pectinforme با مقدار 0/178 و کمترین آن در اکوتیپ 3202 از گونه a. elongatum (0/1014) مشاهده شد. سطح تنوع بقیه اکوتیپ ها در حد متوسط بود. این نتایج نشان دهنده تنوع زیاد در درون اکوتیپ های مختلف اگروپیرون بود. میانگین تنوع ژنتیکی درون(hs) و کل (ht) به ترتیب 0/13و 0/27 و میانگین درجه تمایز ژنی (gst) بین اکوتیپ ها در تمام مکان ها 0/47برآورد شد. همچنین نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که تنوع ژنتیکی بین گونه ها و بین ژنوتیپ های درون گونه ها و درون ژنوتیپ های مورد مطالعه در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. همچنین در توافق با میانگین درجه تمایز ژنی فقط 7/68 درصد از تنوع کل مربوط به تنوع بین دو گونه بود و همچنین میزان 31/24 درصد آن به تنوع بین اکوتیپ های درون هر گونه و 61/08 درصد آن مربوط به درون اکوتیپ ها می باشد. دندروگرام بر اساس ضریب تشابه نی به روش upgma رسم شد. براساس این ضرایب ده اکوتیپ در چهار گروه قرار گرفتند. جهت بررسی کارایی آغازگرهای مورد استفاده در گروه بندی افراد هر یک ازآغازگر به تنهایی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به این بررسی مشاهده گردید که پرایمر های oligo-1 و oligo-29 بهتر از پرایمر های دیگر اکوتیپ ها را گروه بندی نمودند. به منظور تعیین روابط ژنتیکی بین ژنوتیپ ها و نیز مشاهده فواصل بین ژنوتیپ ها تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی نیز به عنوان روشی مکمل برای تجزیه خوشه ای، انجام گرفت. نتایج نشان داد که سه مولفه اصلی اول مجموعاً 52/84 درصد تغییرات داده ها را توجیه کردند. مولفه اول 29/28 درصد از تنوع کل را تبیین نمود. این مقدار برای مولفه های دوم و سوم به ترتیب 19/28 و 14/28 درصد بود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان اظهار داشت که برخی از اکوتیپ های اگروپیرون مورد مطالعه منبع بالقوه برای ژن های مختلف هستند.
الهام پناهی ترکمبور مجید شکرپور
به منظور برآورد تنوع ژنتیکی درون و بین اکوتیپ های علف باغ با استفاده از نشانگرهای rapd، بذر 18 اکوتیپ داخلی و 7 اکوتیپ خارجی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی کشت شدند. برای استخراج dna نمونه برگی از ژنوتیپ ها در مرحله 4 برگی از برگ های جوان تهیه شد. در تجزیه rapd، 8 آغازگر rapd از 40 آغازگر مورد ارزیابی، 73 نوار چند شکل تولید کردند. تعداد کل نوارهای چندشکل در درون اکوتیپ ها از 25 تا 49 نوار متغیر بود. فاصله ژنتیکی بین اکوتیپ ها بر اساس ضریب نی بین 0/051 تا 0/245 برآورد شد. میانگین تنوع ژنتیکی کل، درون اکوتیپ ها و درجه تمایز ژنی به ترتیب 291/ 0، 0/181 و 0/378 برآورد گردیدند که نشان می داد تنوع درون اکوتیپ ها بیشتر از بین اکوتیپ ها است. تنوع ژنتیکی درون اکوتیپ ها با استفاده از شاخص ژنی نی در محدوده صفر تا 5/0 برآورد شد. تجزیه واریانس مولکولی بر اساس مربع فاصله اقلیدسی، تنوع معنی داری را بین و درون اکوتیپ ها نشان داد. به طوری که، بخش اعظم تغییرپذیری در درون اکوتیپ ها (78/38 %) بود. بر اساس تجزیه خوشه ای داده های مولکولی، 25 اکوتیپ علف باغ در 8 گروه قرار گرفتند. گروه بندی بر اساس داده های مولکولی انطباقی با گروه بندی جغرافیایی اکوتیپ ها نداشت. در تجزیه به مولفه های هماهنگ اصلی، سه مولفه اول 59/48 درصد از تغییرات داده ها را توجیه کردند. گروه بندی اکوتیپ ها با استفاده از دو مولفه اصلی اول و دوم تا حدودی نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای را تائید کرد.
مجید شکرپور محمد مقدم
چکیده ندارد.