نام پژوهشگر: مهدیه ناصری
مهدیه ناصری اسماعیل نورمحمدی
این مطالعه، استفاده زبان آموزان ایرانی از چهار استراتژی خواندن1 ( شناختی، فراشناختی، جبران، آزمون)، رابطه آن با باورهای خود کارآمدی خواندن2، ارتباط بین باورهای خودکارآمدی خواندن و مهارت خواندن3 زبان آموزان، و نهایتا رابطه جنسیت با استراتژی های خواندن وباورهای خودکارآمدی را مورد بررسی قرار می دهد. تعداد 51 نفر از دانشجویان سال سوم و چهارم رشته زبان انگلیسی دانشگاه سیستان و بلوچستان ( هجده نفر پسر و سی وسه نفر دختر) در این تحقیق شرکت نمودند. در ابتدا به منظور ارزیابی سطح مهارت خواندن آنها، تست استاندارد درک مطلب میشیگان به آنها داده شد; سپس از طریق یک پرسشنامه ی استراتژی های خواندن، آنها به توضیح استراتژی هایی پرداختند که در تکمیل تست درک مطلب میشیگان مورد استفاده قرار داده بودند و در پایان، پرسشنامه ی خودکارآمدی خواندن به آنها داده شد. پنج سوال تحقیق عبارت بودند از: 1) آیا تفاوت معناداری بین استفاده استراتژی های خواندن توسط زبان آموزان ایرانی سال سوم و چهارم دانشگاه وجود دارد؟ 2) آیا ارتباط معناداری بین باورهای خودکارآمدی خواندن و مهارت خواندن زبان آموزان ایرانی ساال سوم و چهارم دانشگاه وجود دارد؟ 3) آیا ارتباط معناداری بین باورهای خودکارآمدی خواندن و استراتژی های خواندن استفاده شده توسط زبان آموزان ایرانی سال سوم و چهارم دانشگاه وجود دارد؟ 4) آیا رابطه ای بین جنسیت دانشجویان وباورهای خودکارآمدی خواندن آنها وجود دارد؟ 5) آیا رابطه ای بین جنسیت دانشجویان واستفاده ی استراتژی های خواندن آنها وجود دارد؟ برای بررسی ارتباط بین باورهای خودکارآمدی خواندن و مهارت خواندن و همچنین ارتباط بین باورهای خودکارآمدی خواندن و استفاده ی استراتژی های خواندن توسط زبان آموزان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ارتباط معنادار قابل ملاحظه ای بین باورهای خودکارآمدی خواندن و مهارت خواندن، وهمچنین ارتباط معنادار، اما ضعیفی بین باورهای خودکارآمدی خواندن و استفاده ی استراتژی های خواندن زبان آموزان وجود دارد. به علاوه، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) مربوط به چهار استراتژی بیانگرآن است که تفاوت معناداری بین استفاده استراتژی های خواندن توسط زبان آموزان ایرانی سال سوم و چهارم دانشگاه وجود دارد و بیشترین استراتژی استفاده شده توسط زبان آموزان به ترتیب استراتژی فراشناختی، شناختی، جبران وآزمون بوده اند و نهایتا بر طبق آزمون تی، باورهای خودکارآمدی خواندن و استراتژ های خواندن به کارگرفته شده توسط زبان آموزان با جنسیت رابطه معناداری نداشته اند. پیشنهاداتی جهت به کارگیری استراتژی های موثر و افزایش باورهای خودکارآمدی خواندن در این تحقیق ارائه شده است. به علاوه، این تحقیق بر اهمیت افزایش باورهای خودکارآمدی خواندن زبان آموزان و استفاده آنها از استراتژی های خواندن و به کارگیری آنها در درک مطلب خواندن، تأکید می کند.