نام پژوهشگر: الهه شهیدزاده ماهانی
الهه شهیدزاده ماهانی هدایت علوی تبار
شوپنهاور فیلسوف ایده آلیست سده ی هجده و نوزدهم میلادی، برای تنظیم نظام فکری خود از نظریات افلاطون، کانت و فلسفه ی شرق دور استفاده کرد. او، همچون کانت، بین «شیء فی نفسه» (نومن) و «شی ای که برای ما پدیدار می شود» (فنومن) تفاوت قائل شد. شوپنهاور، برخلاف کانت، معتقد بود که در جهان پدیداری نوعی آگاهی شهودی از نومن از طریق اراده ی فردی می تواند حاصل شود. از نظر او نومن یا اراده ی فی نفسه، کور و شرور و منبع تمام رنج های جهان پدیداری است. شوپنهاور از این جهت تحت تأثیر اندیشه ی بودایی است که زندگی را سراسر رنج می داند. او، به عنوان بدبین ترینِ تمام فلاسفه، در تمام دوران فکری اش تلاش کرد راهی برای رهایی از رنج بیابد. نزد او هنر راه موقت و اخلاق و زهد راه پایدار رهایی از اراده ی رنج آور هستند. شوپنهاور در بحث مربوط به هنرها از نظریه ی ایده ها یا مُثُل افلاطونی بهره گرفته است. ایده ها واسطه ی میان اراده و جهان پدیداری و دارای درجات مختلف هستند. هنرها هم مطابق با همین درجه بندی، بازتاب ایده ها و دارای توان تأثیرگذاری متفاوت اند. در این پایان نامه عملکرد هنرها، و بالاتر از همه موسیقی، در جهت رهایی انسان از اراده ی رنج آور مورد مطالعه قرار گرفته است.