نام پژوهشگر: داریوش ذوالفقاری
داریوش ذوالفقاری نرگس محمدی بدر
مبنای علم معانی تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است،مواد علم معانی ساختارهای نحوی است و منابع این علم در هر زبانی شاهکارهای ادبی آن زبان می باشد.شاهنامه فردوسی یکی از مهم ترین شاهکارهای ادبیات فارسی است که بررسی آن بر مبنای علم معانی برای کشف بخشی از اسرار بلاغی مختص زبان فارسی موضوع پژوهش حاضر است. در این رساله سعی شده است با تأکید بر نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی و توجّه به برخی از نظریات مطرح در زبان شناسی برای معیارهای این علم دسته بندی نسبتاً تازه ای پیشنهاد شود و بر مبنای آنها شگردهای بلاغی جدیدی از متن شاهنامه کشف شود. برای این کار تأکید نگارنده بر داستان رستم و اسفندیار است ضمن آنکه در جای جای پژوهش شاهد مثال هایی از مواضع مختلف شاهنامه فردوسی ارائه کرده است. «واو مقابله» و «واو فوریت»، «معنای ضمنی ایجاز»، «معنای ضمنی اطناب»، «معنای ضمنی اغراق» و سرانجام مطرح کردن مواردی مانند گفت و گو، انسجام و لحن در ابواب علم معانی از جمله مباحث تازه ای است که در این رساله مطرح شده و با توجه به آنها این نتیجه به دست آمده است که بسیاری از دلایل اثرگذاری شاهنامه در گرو شگردهای ویژ? فردوسی در حوز? علم معانی است، شگردهائی که کشف و فهم آنها در درکِ مفاهیم حقیقی این کتاب بسیار موثر است.
داریوش ذوالفقاری ابوالقاسم رادفر
مهمترین نتایج حاصل از این تحقیق عبارت است از: الف - رودکی از بشار اثر نپذیرفته است و مضامین مشابه، در اشعار او و بشار بر اثر توارد راه یافته است . ب - صور خیال در شعر رودکی و بشار علی رغم اینکه هر دو نابینا هستند، از چنان جلوه ای برخوردار است که مایه شگفتی است و میانگین کاربرد صور خیال در شعر هر دو بسیار به هم نزدیک است . ج - بعضی از مضامین شعر بشار در اشعار دیگر شاعران ما، مانند حافظ و سعدی هم دیده می شود.