نام پژوهشگر: رزیتا امانی
رزیتا امانی مریم السادات فاتحی زاده
هدف: این مطالعه جهت بررسی و مقایسه ی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار، شناختی- رفتاری، و شناختی- رفتاری- هیجانی بر رضایت مندی زناشویی زوجین و افسردگی زنان انجام گرفت. روش: روش این مطالعه، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری، و روش آماری آن تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دوگانه بود. نمونه ی مورد نظر از میان 89 زوجی انتخاب شد که به مراکز مشاوره و روان پزشکی شهر همدان مراجعه کرده و تشخیص همزمان افسردگی زن و نارضایتی زناشویی گرفته بودند. 67 زوج واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند که از میان آنها 45 زوج به طور تصادفی انتخاب و با همتاسازی در سه گروه زوج درمانی قرار گرفتند. زوج هایی که در هر یک از گروه های درمانی قرار داشتند، به مدت 15 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. ابزاری که در این پژوهش به کار گرفته شد نیز شامل پرسشنامه های جمعیت شناختی، افسردگی بک، و رضایت مندی زناشویی انریچ می شد. به منظور ثبت سیر تغییرات نمره های افسردگی و رضایت مندی زناشویی، زوجین پرسشنامه ها را در مرحله ی پیش آزمون(زمان1)، جلسه ی ششم (زمان2)، جلسه ی یازدهم (زمان3)، پس آزمون (جلسه ی پانزدهم، زمان 4)، یک ماه بعد (پیگیری اول، زمان5) و سه ماه بعد ( پیگیری دوم، زمان 6) پر کردند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دوگانه نشان داد که هر سه زوج درمانی شناختی -رفتاری، هیجان مدار و شناختی- رفتاری- هیجانی در کاهش نمرات افسردگی و افزایش رضایت مندی زناشویی موثرند. زوج درمانی هیجان مدار تنها در نمرات پیگیری افسردگی و رضایت مندی زناشویی موثر تر از زوج درمانی شناختی- رفتاری بود. زوج درمانی شناختی- رفتاری- هیجانی هم در طول درمان و هم در نمرات پیگیری افسردگی و رضایت مندی زناشویی موثرتر از دو روش زوج درمانی دیگر بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، هر چند هر سه مداخله تاثیرگذار بوده اند اما فقط زوج درمانی تلفیقی هم در فرایند و هم در پیگیری موثرتر بوده است، در واقع زوج درمانی تلفیقی شناختی- رفتاری- هیجانی با هدف قرار دادن سه بعد اصلی شناخت، رفتار و هیجان، به اصلاح الگوی تعاملی زوجین می پردازد، درحالی که در زوج درمانی شناختی رفتاری به هیجان کمتر توجه شده و در زوج درمانی هیجان مدار، به باور و شناختها پرداخته نمی شود، لذا این روش با مد نظر قراردادن هر سه بعد به طور ماندگارتری موجب افزایش رضایت زناشویی زوجین و کاهش افسردگی زنان شده است. در نتیجه به نظر می رسد زوج درمانی تلفیقی شناختی- رفتاری -هیجانی مداخله ی موثری جهت ارتقا رضایت زناشویی زوجین و کاهش افسردگی در زنان باشد.
محمدرضا مجذوبی خدامراد مومنی
این مطالعه جهت بررسی اثربخشی خاطره پردازی ساختارمند گروهی بر ارتقاء کیفیت زندگی و شادکامی سالمندان شهرستان همدان انجام گرفت. روش این مطالعه، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه، و روش آماری آن تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دوگانه بود. نمونه ی مورد نظر از میان 106 سالمندی انتخاب شد که در مرکز سالمندان حبیب ابن مظاهر شهرستان همدان عضویت داشتند. 24 سالمند واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند که به طور تصادفی و با همتاسازی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. سالمندانی که در گروه آزمایشی قرار داشتند، به مدت 12 جلسه ی هفتگی تحت خاطره پردازی قرار گرفتند. ابزاری که در این پژوهش به کار گرفته شد نیز شامل پرسشنامه های جمعیت شناختی، کیفیت زندگی sf-36، و شادکامی- افسردگی مک گریل و جوزف می شد. به منظور ثبت سیر تغییرات نمرات کیفیت زندگی و شادکامی سالمندان، آنها پرسشنامه ها را در مرحله ی پیش آزمون (زمان1)، جلسه ی سوم (زمان2)، جلسه ی ششم (زمان3)، جلسه ی نهم (زمان 4)، جلسه ی دوازدهم (زمان5، پس آزمون) و یک ماه بعد از پایان مداخله (زمان 6، پیگیری) تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دوگانه نشان داد که خاطره پردازی گروهی اثر معناداری بر نمره ی کیفیت زندگی سالمندان نداشته است. با این حال، نمره ی شادکامی سالمندان را به طور معناداری افزایش داده است و چنین دستاوردهایی در پیگیری یک ماهه حفظ شده است. اثربخشی خاطره پردازی ساختارمند گروهی بر کیفیت زندگی و شادکامی سالمندان، با توجه به عواملی مثل جنسیت و وضعیت تأهل، تفاوت معناداری نداشت. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت خاطره پردازی ساختارمند گروهی می تواند در ایجاد هیجانات مثبتی مثل شادکامی مفید واقع شود. اما ارتقاء متغیرهای عمیق تری مثل کیفیت زندگی سالمندان که عوامل زیادی در آن دخیل است، نیاز به مداخلات اساسی ، طولانی تر و همچنین رفع نیازهای اولیه ی سالمندان دارد. بنابراین به روان شناسان بالینی توصیه می شود که جهت ارتقاء هیجانات مثبت در سالمندان از خاطره-پردازی ساختارمند گروهی بهره بگیرند. کلیدواژه ها: سالمندان، خاطره پردازی ساختارمند گروهی، کیفیت زندگی، شادکامی
سکینه کاوسی امید خدامراد مومنی
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین تمایزیافتگی خود، همبستگی و انطباق پذیری خانواده و صمیمیت زناشویی با تعهدزناشویی پرداخته است. روش این مطالعه، از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی آماری را معلمان زن متأهل شهر همدان تشکیل می دادند. 346 معلم واجد شرایط شرکت در این مطالعه به طور تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه ی استاندارد تعهدزناشویی(dci )، پرسشنامه ی تمایزیافتگی خود(dsi-r)، مقیاس ارزیابی انطباق-پذیری و همبستگی خانواده((faces-iii و مقیاس صمیمیت(is) بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. ازمیان متغیرهای پیش بین، صمیمیت زناشویی بیش ترین نقش را در پیش بینی تعهدزناشویی داشت و پس از آن همبستگی خانواده و تمایزیافتگی خود قرار داشتند و این سه متغیر مجموعاً حدود 62 درصد از میزان واریانس تعهدزناشویی را پیش بینی کردند. یعنی اگر زوجین دارای بالاترین حد صمیمیت زناشویی، همبستگی خانواده و تمایزیافتگی خود باشند به احتمال زیاد تعهدزناشویی آن ها نیز بالاتر خواهد بود. همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که از بین متغیرهای جمعیت شناختی، مدت زندگی مشترک، تعداد فرزندان و سن با تعهدزناشویی رابطه ی منفی معنادار داشتند؛ علاوه بر این مشخص گردید بین صمیمیت زناشویی، همبستگی خانواده و تمایزیافتگی خود با تعهدزناشویی رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد و تنها بین انطباق پذیری خانواده با تعهدزناشویی رابطه ای یافت نشد.