نام پژوهشگر: زهره سادات امیرافتابی
زهره سادات امیرافتابی محمدرضا ویژه
تفکیک قوا نظریه ای شکل گرفته در مفاهیم مدرن اندیشه سیاسی است که نظام های مدرن را به راه کار تفکیک قدرت در قوای حکومت، به هدف کنترل قدرت آن، با عقیده مهار قدرت با توسل به قدرت، رهنمون می شود. این نظریه از همان ابتدای شکل گیری نظام های سیاسی مدرن، در این نظام ها جایگاهی درخور توجه یافت؛ اما این جایگاه با توجه به تحولات نظام های سیاسی در طول دوران، دستخوش تغییرات فراوانی گردیده که مفهوم این نظریه را نیز به شدت دگرگون کرده است. این پژوهش ضمن دو بخش در صدد بررسی تحولات رخ داده در مفهوم نظریه تفکیک قوا از زمان طرح تا به امروز می باشد. هر بخش این تحقیق خود شامل دو فصل است که به مناسبت موضوع به گفتارهای متعدد تقسیم گردیده اند. بخش اول به بررسی مفهوم و تطور نظریه تفکیک قوای کلاسیک جهت درکی جامع و بهتر از مفهوم مدرن اختصاص یافته است. مطالب این بخش در دو فصل جداگانه سازمان یافته است که فصل اول آن به بررسی مفهوم و سیر تاریخی این نظریه پرداخته است و فصل دوم آن تطور این نظریه را در طول دوران مورد بررسی قرار می دهد و نحوه ورود و پذیرش خوانش های مختلف از این نظریه را به عرصه عمل در کشورهای گوناگون روشن می سازد. پس از آن در بخش دوم وارد موضوع اصلی این پژوهش یعنی مفهوم مدرن و کارکردی از نظریه تفکیک قوا می گردیم. در این بخش ابتدا در فصل اول عوامل ناکارآمدی تفکیک قوای کلاسیک و چالش های رخ داده پیش روی این نظریه که زمینه تغییر و دگرگونی مفهوم این نظریه را ایجاد نموده مورد بررسی قرار می دهیم و سپس در فصل دوم دیدگاه نوین و کارکردی شکل گرفته جهت رفع این چالش ها مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان با نگاه موشکافانه به مباحث این پژوهش در می یابیم که مشکل اصلی که نظریه تفکیک قوا همواره در طول دوران با آن مواجه بوده است ناشی از عدم تطابق ساختار این نظریه و قوای سه گانه مجزا از یکدیگر پیش بینی شده در آن، با ساختار واقعی قدرت در دولت های مدرن می باشد. اما این برخلاف نظر محققین رادیکال به معنای پایان عمر این نظریه نیست و بلکه امروزه این ناکارآمدی ها موجب شکل گیری دیدگاهی نوین از این نظریه گردیده است که یک مفهوم کارکردی از نظریه تفکیک قوا ارائه می دهد. این مفهوم از یک دید ساختارگرایانه و کلاسیک از تفکیک قوا فاصله گرفته و بیشتر به تفکیک کارکردها اهمیت می دهد. این نظر همچون دیدگاه سنتی خواستار محصور شدن یک کارکرد در یک قوه و به دنبال آن یک قوه در یک کارکرد نیست. بلکه واقعیت تسری کارکرد قوای سه گانه به خارج از قوا را به عنوان یک واقعیت پذیرفته است و با دیدی واقع گراتر بیان می دارد که امروزه هر قوه چندین کارکرد را در خود جای داده و در یک کارکرد محصور نمانده است.