نام پژوهشگر: فائزه معینی
فائزه معینی امیرعباس علیزمانی
کرکه گور نخستین فیلسوف بزرگ مکتب اگزیستانسیالیسم و یک الاهی دان قرن نوزدهم بهشمار میآید. در اندیشه او دو مفهوم رنج و عشق جایگاه محوری دارند. رنج از نظر کرکه گور احساسی سوبژکتیو نسبت به وضعیت نامطلوب انسان در حیات مادی است. او بر اساس تعریفی از سه سپهر وجودی زندگی بشری یعنی سپهر زیبایی شناختی، سپهر اخلاقی و سپهر دینی، رنج های بشری را تعریف می کند. او بزرگ ترین رنج بشر را دوری از حقیقت مطلق می داند؛ او رنج را وجه گریزناپذیر زندگی بشر تلقی می کند و احساس تعلق شدید انسان به پدیده ای است که نسبت به آن در خود احساس شیفتگی و تسلیم می کند. او از میان ساحتهای وجودی، بیش از همه به حضور رنج در سپهر دینی اشاره میکند. کرکه گور جویای عشق متعالی در سپهر دینی بود و مسیحی راستین را با رنج هم نشین می داند. از نظر او هرچه رنج شدیدتر باشد وصل مومن به سعادت محتمل تر خواهد بود. او که یک مسیحی پروتستان بود، رسالت دینی خود را چیزی جز این نمیدانست که «مسیحیت راستین» را به مسیحیان بشناساند و در این راه تلاش بسیار کرد. کرکه گور با توجه به سه سپهر وجودی زندگی بشری سه نوع عشق را از یکدیگر تفکیک می کند که آنها را به ترتیب اروس(eros)، فیلیا (philia) و آگاپه(agape) می نامد، ولی در عین حال توجه عمده او به اروس و آگاپه است و باارزش ترین عشق را آگاپه معرفی می کند که مورد توجه مسیحیت نیز بوده است. او در پایان والاترین گونه عشق را عشق الاهی معرفی می کند.