نام پژوهشگر: تانیا قادری سلیماندارابی

هویت هنر ایرانی در گرافیک معاصر ایران (دهه ی اخیر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی نبی اکرم - دانشکده هنر 1388
  تانیا قادری سلیماندارابی   عبدالرضا چاریی

در دو ده? گذشته، جامعه ما تحولاتی را به خود دیده و از باریکه راه هایی عبور کرده و به همین دلایل، برای ذهن هنرمند موقعیتی فراهم کرده است؛ که می توان آن را فرصتی تکرار نشدنی، از موقعیت های بشری نامید. نظیر چنین موقعیتی را، یک هنرمند اروپایی یا آمریکایی اساساً نمی شناسد. زیستن، در متن این دوران پرالتهاب، می تواند؛ و باید که هنرمند این مکانی را در نوک پیکان پرگشایی های بکر اندیشه و خیال قرار دهد. تحقیقات نگارنده در طی مسیر این پایان نامه به این نتیجه رسید که حدود هفتاد سال از عمر گرافیک مدرن در ایران می گذرد، و در گرافیک ایران رگه های هویت معاصر که در ذات خود (چهل تکه و سیار) است دیده می شود، چالش های هویتی در هنر جهان به ایران هم وارد شده و دغدغه از دست ندادن عناصر قومی، ملی هم در هنرمند ایرانی وجود دارد. اما از آن جایی که هویت به معنای امروزین آن، تنها به قومیت و ملیت و بر سنت های گذشته، تأکید ندارد؛ و عنصری است التقاطی، به مفهوم مدرن و امروزی، هنرمند هم، خواسته و یا ناخواسته در همان مسیر گام برمی دارد. هر چند که نزدیک به یک قرن، طول کشید؛ تا ژاپنی ها در گرافیک معاصر جهان، صاحب نام و نشان منحصر و یگانه خود شوند؛ و آن ها هم خصایل تاریخی و فرهنگی خود را بازشناسی کردند؛ و هم نوع نگاه و تکنیک های جدید گرافیک معاصر اروپا و آمریکا را مورد مطالعه قرار دارند و در حافظ? بصری و هاضم? خود جذب کردند و پس از خودی کردن یا اهلی کردن آن را مصرف کردند. گرافیک ایران هم می تواند به همین شاخصه ها، دست یابد این به معنای تحجر هویت نیست. از پنج هزار سال پیش، هنر ایران، تبدیل کردن اشیاء به حالت های هندسی و انحنا ها و سپس تزئین و آرایش، ویژگی اصلی هنر ایران بوده و یکی از مسائل مهم ذهن ایرانی همین رمز پردازی است. کار ما در دنیای رسانه ها پیوند زدن این هویت سنتی با عناصر امروزین است. برای این منظور نگارنده چالش های هویتی در جهان و ایران را به صورت مختصر بررسی کرده است و نقاط فراز و نشیب آن در ایران را نکته ای بازبینی کرده و سپس به دغدغه های هویتی مستقیماً در تجسمی ایران و در گرافیک ده? اخیر پرداخته، هدف پیدا کردن نکاتی است؛ که شاید با گره زدن آنها طراح ایرانی، خیزی به جلو بردارد. نکاتی که در ذهن نگارنده مبهم بوده و دغدغ? اوست که اساساً هویت امروزی گرافیک ایران تقلید است یا آفرینش؟ و اساساً هویت به معنای امروزین می تواند آفرینش باشد؟ امید است گام کوچکی باشد در زیست گرافیک ایران در این متن پرالتهاب.