نام پژوهشگر: بهارک اختر دانش
فاطمه باقری محمدحسین رادفر
استفاده از حیوانات آزمایشگاهی نقش مهمی در پیشرفت تحقیقات بیو لوژیک دارد. بیش از 90%از حیوانات در شرایط متعارف به صورت جمعیتی در حیوان خانه ها نگهداری می شوند. بروز آلودگی به انگل های خارجی و داخلی از جمله معضلاتی است که قادر است روند تحقیقات پزشکی محققان را به صورت جدی دچار مشکل نماید. بروز آلودگی انگلی همچنین قادر است در برخی از موارد مسبب بروز بیماری های زئونوتیک در پرسنل حیوان خانه و محققین گردد. در ایران تا کنون تحقیقات محدودی در زمینه ی وضعیت آلودگی انگلی دستگاه گوارش حیوانات آزمایشگاهی صورت پذیرفته است. بنابراین این تحقیق در جهت بررسی وضعیت آلودگی انگلی دستگاه گوارش موش های سوری ورت های آزمایشگاهی و تعیین دستور العمل مراقبت بهداشتی در این زمینه صورت پذیرفت. بدین منظوراز جمعیت موش های سوری ورت های نگهداری شده در دو حیوان خانه بزرگ سطح شهر کرمان به صورت اتفاقی (10% جمعیت حیوان خانه) نمونه برداری شد. براین اساس تعداد 200 سر رت (161 سر دانشگاه علوم پزشکی و39 سر موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی کرمان) و 130 سرموش سوری(95سر دانشگاه علوم پزشکی و 35سر موسسه رازی) مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات کامل و تاریخچه هر حیوان در زمان نمونه گیری ثبت گردید. پس از آسان کشی حیوان و بررسی وضعیت آلودگی انگلی پوشش خارجی بدن کالبد گشایی جهت بررسی آلودگی انگلی لوله گوارش صورت پذیرفت. تشخیص وضعیت آلودگی کرمی براساس مورفولوژی انگل صورت پذیرفت. جهت بررسی آلودگی تک یاخته هااز روش زیل نیلسون اصلاح شده استفاده شد. نتایج بررسی نشان داد گرچه جمعیت موش های سوری در هر 2 حیوان خانه فاقد آلودگی کرمی و تک یاخته ای هستند اما 43 درصد از رت های حیوان خانه دانشکده پزشکی آلوده به هایمنولیپس دیمینوتا و نیم درصد از رت ها آلوده به کریپتوسپوریدیم و 25 درصد رت ها آلودگی به کک را نشان دادند. هیچ موردی از آلودگی در رت های حیوان خانه موسسه رازی مشاهده نشد. براساس نتایج این تحقیق حضور آلودگی انگلی بدون علامت بالینی در حیوان خانه ی واجد شرایط متعارف تایید گردید.انجام اقداماتی چون مبارزه با انگل های خارجی، جلوگیری از ورود جوندگان وحشی آلوده و حصارکشی دقیق و کنترل مکرر وضعیت بهداشتی حیوان از طریق نمونه گیری دوره ای به همراه رعایت شیوه های صحیح انبارسازی مواد غذایی از روش های مناسبی است که می تواند در کنترل آلودگی های انگلی حیوانات آزمایشگاهی نقش موثری را ایفا نماید.
مهشید السادات مصطفوی بهارک اختر دانش
چکیده مقدمه و هدف:لیشمانیوز احشایی یا کالاآزار کشنده ترین شکل لیشمانیوز است که به عنوان پر تلفات ترین بیماری انگلی پس از مالاریا شناخته می شود. در شکل احشایی مدیترانه ای بیماری، سگهای اهلی به عنوان مخازن اصلی می توانند برای مدت طولانی بدون علایم بالینی، به بیماری مبتلا باشند و امکان انتشار آلودگی به انسان را فراهم کنند.کالاآزار در اغلب مناطق ایران به صورت اسپورادیک و در برخی استان ها به صورت اندمیک دیده می شود. لذا، این مطالعه با هدف تعیین شیوع سرمی لیشمانیوز احشایی در سگهای شهرهای کرمان و بم و منطقه آندمیک بافت صورت پذیرفت. مواد و روشها: در این بررسی از میان مراجعات روزمره به درمانگاه های دامپزشکی و محل های نگهداری سگ در سه خوشه متفاوت ( شهرهای کرمان، بافت و بم) از تعداد 116 قلاده سگ خانگی به صورت تصادفی طی سال های 1390-1388خونگیری شد و سرم استحصالی با استفاده از کیت تجاری الیزای غیرمستقیم از لحاظ حضور آنتی بادی اختصاصی ضد لیشمانیا اینفانتوم بررسی شد. هم چنین در کلیه سگ ها آزمایش شمارش کامل سلول های خونی جهت بررسی حضور تغییرات هماتولوژیک صورت گرفت. نتایج: شیوع کلی سرولوژیک 93/12% برآورد گردید که به تفکیک در شهرستانهای کرمان، بافت و بم 4/7%، 75/18%و 5/23% بود. در 2 قلاده سگ علایم پوستی به صورت حضور موریختگی و ضایعات اروزیو در پوزه و اطراف چشم ها وجود داشت. شیوع بیماری ارتباط معناداری با سن، جنس و وضعیت نگاهداری حیوانات و هم چنین بروز تغییرات هماتولوژیک نداشت. بحث: شیوع لیشمانیوز احشایی در سگهای مناطق آندمیک ایران بین %30 -14 گزارش گردیده است. در منطقه آندمیک بافت مطالعات قبلی انجام شده در سگ ها شیوع متفاوتی از %65-% 14 را در روش های سرولوژی نشان داده است و نتایج این تحقیق نشان دادکه علاوه بر شهر بافت، در شهر بم نیز شیوع آلودگی قابل توجه است. با توجه به گزارش موارد کالاآزار در کودکان شهرستان های بافت، جیرفت و کهنوج، انجام مطالعات تکمیلی اکولوژیک بر روی مخازن و ناقلین بیماری درمناطق مختلف استان کرمان ضروری به نظر می رسد. کلمات کلیدی : لیشمانیوز احشایی، سگ ، سرولوژی، استان کرمان
مجید فولادی محمد میرزایی
چکیده : در این مطاالعه، میزان آلودگی انگل های داخلی در سگ های خانگی مراجعه شده به کلینیک دامپزشکی شهر کرمان، در یک محدوده زمانی یک ساله از فروردین تا اسفند ماه 1390 بررسی شد. تشخیص آلودگی بر اساس آزمایش های مدفوعی صورت گرفت. نمونه های مدفوعی به طور تصادفی از 100 سگ خانگی با گروه سنی و جنس مختلف اخذ گردید و توسط چهار روش شناور سازی با محلول شکر اشباع، روش رسوبی فرمالین- اتر، رنگ آمیزی ذیل- نلسون و رنگ آمیزی تری کروم آنالیز گردید. به طور کلی میزان آلودگی به انگل های داخلی 16% تشخیص داده شد. بیشترین میزان آلودگی مشاهده مربوط به انگل توکسوکارا کنیس ( در 9 مورد) بود. و همچنین در این بررسی انگل های کریپتوسپوریدیوم (در سه مورد )، گونه های خانواده تنیا (در سه مورد)، توکسوسکاریس لئونینا، تروگلوترما سالمینکولا و ایزوسپورا کنیس هر کدام در یک مورد نیز تشخیص داده شدند. تروگلوترما فقط در جنس نر و ایزوسپورا کنیس و توکسوسکاریس لئونینا فقط در جنس ماده مشاهده گردید. در این مطالعه در تمام نمونه های بررسی شده موردی از کرم های قلابدار، ژیاردیا و انتاموبا تشخیص داده نشد. در این بررسی، رابطه معنی داری بین آلودگی انگل های داخلی با جنس و سن مشاهده نشد. رابطه بین شیوع انگل های داخلی با دارو های ضد انگلی و نژاد از نظر آزمون آماری معنی دار بود( 5 0/0>p). نتایج مربوط به اطلاعات انگل شناسی صاحیان س ها که از طریق مصاحبه با آنها در محل درمانگاه صورت می گرفت. نشان داد که 87 درصد صاحبان سگ ها دارای اطلاعات ضعیف و فقط 13 درصد صاحبان سگ ها واجد آگاهی خوب در ارتباط با بیماری های انگلی قایل انتقال از سگ به انسان بودند.
سکینه بیگی سعید رضا نورالهی
گربه ها و دیگر گربه سانان میزبان نهایی بسیاری از انگل های روده ای هستند، که بعضی از آنها باعث بیماری های زئونوز می شوند. در این مطاالعه، میزان آلودگی انگل های تک یاخته ای در گربه های ولگرد شهر کرمان، در یک محدوده زمانی نه ماهه در خلال دی ماه سال 1390 تا اواسط شهریور سال 1391 بررسی شد. تشخیص آلودگی بر اساس آزمایش های مدفوعی صورت گرفت. تعداد 100 گربه ولگرد در سه گروه سنی، 1>، 3-1 سال و 3< با تله گذاری از نقاط مختلف شهر کرمان جمع آوری شد.تعداد 100 نمونه مدفوع توسط چهار روش شناورسازی با محلول شکر اشباع، روش رسوبی فرمالین- اتر، رنگ آمیزی ذیل- نلسون و رنگ آمیزی تری کروم آنالیز گردید. به طور کلی میزان آلودگی به انگل های تک یاخته ای 67 درصد تشخیص داده شد. بیشترین میزان آلودگی مشاهده شده مربوط به انگل ایزوسپورا فیلیس ( در 38 مورد) بود. و همچنین در این بررسی انگل های ایزوسپورا ریولتا (در 25 مورد)، توکسوپلاسما گوندی (در 16 مورد)، گونه های سارکوسیستیس (در 8 مورد)، کریپتوسپوریدیوم پارووم (در 7 مورد ) و گونه های ژیاردیا (در 5 مورد) نیز تشخیص داده شدند. در این بررسی، رابطه معنی داری بین آلودگی انگل های تک یاخته ای با جنس و سن مشاهده نشد. تنها رابطه بین شیوع انگل ایزوسپورا فیلس با سن از نظر آزمون آماری معنی دار بود. بعضی از انگل های زئونوز که در این مطالعه مشاهده شد، به عنوان یک عامل خطر برای بهداشت عمومی مطرح می شوند و به کار بردن روش هایی برای کنترل و جلو گیری از شیوع این انگل ها به منظور کاهش آلودگی محیط زیست ضروری است.
حسین خوند محمد میرزایی
هدف از مطالعه حاضر تحقیق در مورد شدت و پراکندگی عفونت های طبیعی انگل های خارجی در سگ های خانگی در 6 ماه مختلف در شهر کرمان بود. در کل 102 قلاده از سگ ها (63 نر، 39 ماده) با رنج سنی 45 روز تا 13 سال از نظر انگل های خارجی (کنه، شپش، جرب، کک) بین ماه خرداد تا آبان مورد آزمایش قرار گرفتند و مشخصات آنان مانند سن، تغذیه، وضعیت شستشو و مکان نگهداری آن ها به وسیله پرسشنامه از صاحبانشان اخذ گردید. سپس موهای سگ ها با شانه مورد بررسی قرار گرفت و ابتدا پوست آن ها با پنبه آغشته به الکل ضدعفونی برای برداشت انگل های خارجی با تیغ اسکالپل تراشیده شد به همراه گوش هم که عمیقا با سواپ برای بررسی مایت ها مورد آزمایش قرار گرفت.در مجموع 149 عدد از انگل های خارجی یافت شد.بیشتر انگل های خارجی کنه رپی سفالوس سانگینئوس بود که در 27 قلاده از 102 قلاده سگ آلودگی ایجاد کرده بود(4/26 %). همچنین2 قلاده(9/1%) به کتنوسفالیدس کانیس آلوده بودند. در5 قلاده از سگ ها سگ مگس (هایپوبوسکا) دیده شد(9/4%). هیچ کدام از نمونه های برداشت شده از نظر جرب آلوده نبودند. کلیه نمونه های مورد مطالعه از نظر علائم پوستی مورد بررسی قرار گرفتند . در کل 2 قلاده از سگ های آلوده(4/6%) خارش و موریختگی داشتند که بیشتر مربوط به آلودگی با کک بود و 29 قلاده (5/93 %) فاقد هر نوع علائم پوستی بودند. میزان انگل های خارجی در سگ هایی که در بیرون از خانه نگهداری می شدند نسبت به آنهایی که در داخل خانه نگهداری می شدند به طور قابل توجهی بالاتر بود.آلودگی به کنه بیشتر در گوش سگ ها مشاهده گردید(3/61 %).درصدآلودگی ارتباط معناداری با سن، جنس، وزن، نژاد و رنگ پوشش خارجی سگ ها نداشت(05/0<p). نتایج ارائه شده در این تحقیق فقط پراکندگی آلودگی در شهر کرمان را نشان می دهد و لازم است تحقیقات جامع تری در مناطق مختلف کشور برای تدوین برنامه منظم مبارزه با انگل های خارجی صورت پذیرد.
سمیرا حسینی هوشیار سعید رضا نوراللهی فرد
مایکوپلاسماهای هموتروپیک که تحت نام کلی هموپلاسما نیز نامیده می شوند، سبب آلودگی گلبول های قرمز و بروز هموبارتونلوز درگربه های اهلی و وحشی می شوند که می تواند اشکال خفیف تا شدید کم خونی همراه با همولیز خارج عروقی را سبب شود. هدف از این مطالعه تشخیص مولکولی مایکوپلاسماهای هموتروپ در جمعیت گربه های ولگرد شهر کرمان می باشد. به این منظور، از 60 قلاده گربه ولگرد که با استفاده از تله زنده گیر از مناطق مختلف سطح شهر کرمان جمع آوری شده بودند، بدون توجه به سن، جنس و وضعیت بالینی، نمونه خون تهیه شد. در بررسی هماتولوژی، شمارش کلی و تفریقی لکوسیت ها، شمارش کلی گلبول های قرمز، اندازه گیری هماتوکریت و شمارش پلاکت ها طبق روش های متداول آزمایشگاهی صورت پذیرفت. سپس استخراج اسید نوکلئیک با استفاده از کیت تجاری انجام شد. جهت انجام آزمایشات واکنش زنجیره ای پلیمراز و جستجوی قطعه ای به اندازه 322 جفت باز اختصاصی گونه مایکوپلاسماهای هموتروپ، کیت تجاریvetektm hbn-f استفاده گردید. فراوانی کلی مایکوپلاسماهای هموتروپ در جمعیت گربه های مورد بررسی 20 درصد برآورد شد. با توجه به فراوانی قابل توجه مایکوپلاسماهای هموتروپیک در جمعیت گربه های ولگرد شهر کرمان و ریسک بالای کسب این آلودگی توسط گربه های خانگی از این مخازن، به نظر می رسد که بررسی وضعیت آلودگی به این اجرام در جمعیت گربه های خانگی و تعیین نقش انگل های خارجی در بروز بیماری در این منطقه از ضرورت و اهمیت بالایی برخوردار باشد.
مژده حکیمی پور بهارک اختر دانش
لیشمانیوزاحشایی(کالاآزار) بیماری مشترک کشنده ای است که در اغلب مناطق ایران به صورت اسپورادیک و در برخی استان ها ازجمله، استان کرمان به صورت اندمیک دیده می شود. سگ ها به عنوان مخازن اصلی بیماری در ایران مطرح هستند، اما گزارش وقوع آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم در گربه ها در استان های فارس و آذربایجان شرقی، احتمال نقش داشتن گربه ها دراپیدمیولوژی بیماری را در ایران مطرح می سازد. لذا این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آلودگی به گونه های لیشمانیا در گربه های ولگرد شهر کرمان به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز (nested pcr) صورت پذیرفت. در این بررسی توصیفی- مقطعی، طی یک دوره یک ساله (فروردین 1392 تا1393) با استفاده از تله زنده گیر از مناطق مختلف شهر کرمان،تعداد ??? قلّاده گربه ولگرد به طور تصادفی جمع آوری شدند. در مورد هر قلّاده گربه پس ازالقاآرام بخش شیمیایی، پرسش نامه ای درزمینه وضعیت بالینی و مشخصات فردی هر حیوان ثبت، سپس ازورید وداجی ? میلی لیتر خون اخذ گردید. در مرحله بعد با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مرازآلودگی گربه ها به گونه های لیشمانیا بررسی شد. 14 قلّاده گربه (14%) به لیشمانیا اینفانتوم ویک قلّاده گربه (1%) به لیشمانیا تروپیکا آلوده بودند. از داده های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که گربه های ولگرد شهر کرمان در معرض آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم قرار دارند، لذا انجام مطالعات تکمیلی جهت تعیین نقش قطعی گربه ها به عنوان مخزن بیماری لیشمانیوز احشایی در این منطقه احساس می شود.
توحید محمودی بهارک اختر دانش
لیشمانیوز یک بیماری انگلی کمپلکس با علایم بالینی و اپیدمیوژیکی می باشد که نوع احشایی آن در صورت عدم درمان باعث مرگ بیماران می شود. لیشمانیوز احشایی یک بیماری عفونی سیستمیک ناشی از کمپلکس لیشمانیا دنووانی و لیشمانیا اینفانتوم می باشد که سالانه نزدیک به 500000 مورد جدید از این بیماری از سراسر جهان گزارش می شود. این بیماری به عنوان یکی از بیماریهای انگلی قابل گزارش توسط سازمان بهداشت جهانی است و تلاشهای مکرر و وسیعی در جهت تشخیص و درمان، ایمن سازی و کنترل این بیماری صورت می پذیرد) 1). لیشمانیوز احشایی در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری آفریقا، آسیا،مدیترانه، جنوب اروپا، سودان و آمریکای مرکزی به صورت اندمیک دیده می شود. در منطقه مدیترانه سگ های اهلی (canis familiaris) به عنوان مخزن اصلی بیماری می باشند. عامل این بیماری در ایران لیشمانیا اینفانتوم (leishmania infantum) می باشد که از طریق نیش پشه خاکی ماده منتقل می شود. بیماری عمدتا در اطفال زیر 10 سال رخ داده و با علایمی نظیر تب های نامنظم و طولانی، کاهش وزن، آنمی، اسپلنومگالی ، هپاتومگالی و لنفادنوپاتی ظاهر می گردد. برای تشخیص این بیماری عمدتاً از روش آزمایش میکروسکوپی نمونه های آسپیراسیون مغز استخوان، طحال، غدد لنفاوی و روشهای سرولوژیکی شامل آزمون های آگلوتیناسیون مستقیم (dat) ایمونوفلورسانس غیر مستقیم ،(ifat) الیزا (elisa) و pcrاستفاده می شود(2). در ایران بیماری کالاآزار در اغلب مناطق به صورت اسپورادیک و در برخی استان ها از جمله، استان اردبیل (مشکین شهر و گرمی)، استان فارس (جهرم و فیروز آباد)، استان آذربایجان شرقی (کلیبر و اهر) و همچنین استان های چهار محال و بختیاری ، خوزستان بوشهر و کرمان به صورت اندمیک دیده می شود(3). سگها به عنوان مخازن اصلی بیماری، می توانند برای مدت طولانی بدون علایم بالینی، به بیماری مبتلا باشند و با داشتن آماستیگوت در هیستوسیت های پوستی خود و همچنین در سلولهای بیگانه خوار سیستم رتیکولواندوتلیال (res) ، امکان انتشار آلودگی به جمعیت های انسانی را فراهم کنند(4). ابتلا بالینی گربه ها به لیشمانیوز بسیار نادر است و گزارشات حضور تیتر های سرمی محدود به موارد گزارش شده از مناطق اندمیک بیماری خصوصا آمریکای جنوبی و کشور برزیل است و از آنجایی که ایجاد آلودگی تجربی در گربه ها نسبتا مشکل است، هنوز در مورد نقش گربه ها در اپیدمیولوژی لیشمانیوز احشایی جای تردید وجود دارد. کشورها ی فرانسه ، پرتغال، اسپانیا ، یونان و ایتالیا کشور های اروپایی هستند که وقوع بیماری در آن ها گزارش شده است و گونه مسبب بیماری در اروپا و آسیا لیشمانیا اینفانتوم و در برزیل لیشمانیا شاگاسی گزارش شده است . در بررسی های سرولوژی تیتر پادتنی ثبت شده گربه ها بین 32/1-128/1 بوده و بزرگی کبد و طحال و غدد لنفاوی مشابه سگ ها در گربه ها مشاهده شده است. گربه های درمان نشده در بررسی های آینده نگر، تلف شده و جداسازی انگل به روش ملکولی از خون، غدد لنفاوی و ارگان های احشایی این حیوانات صورت گرفته است (5). در مورد وضعیت آلودگی گربه ها و نقش آن ها به عنوان مخزن بیماری لیشمانیوز احشایی برای انسان در ایران دو گزارش مستند موجود است. در دو استان اندمیک فارس و آذربایجان شرقی شیوع آلودگی به لیشمانیوز اینفانتوم به روش pcr در نمونه های کبد و طحال گربه های ولگرد 10% بوده است که درصد آلودگی قابل توجهی است و احتمال نقش داشتن گربه ها به عنوان مخزن در اپیدمیولوژی بیماری را در ایران مطرح می سازد(6،7). در کشورهایی که آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم در گربه ها وجود دارد، در موارد آلودگی به این سویه احشایی ، عمدتا گربه های مبتلا عوارض جلدی را نشان می دهند. بروز ندول های جلدی در ناحیه سر، بینی و گوش، پلک چشم و پنجه ها ،پری فولیکولیت گرانولوماتوز و درماتیت لیچنوئید، از عوارض مهم جلدی بیماران بوده است(8). در بررسی های گذشته نگر انجام شده در گربه های اهلی مبتلا به لیشمانیا اینفانتوم در دنیای قدیم ،57.7% مبتلایان فقط عوارض جلدی و 93% آنها عوارض جلدی را در کنار علایم دیگر نشان داده اند. دومین علامت شایع لمف آدنوپاتی بوده است که در 17.4% مبتلایان مشاهده شده و هپاتواسپلنومگالی فقط در 4.4% موارد مشاهده گردیده است. هم چنین گونه لیشمانیا تروپیکا در کشورهای ویتنام و عراق باعث بروز ضایعات صرفا جلدی در گربه ها شده اند(8). در دنیای جدید، گونه های جلدی مخاطی لیشمانیا مانند لیشمانیا برازیلینس و لیشمانیا ونزوئلانسیس عموما با عوارض جلدی و لیشمانیا شاگاسی با عوارض جلدی و احشایی همراه بوده است. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از گربه ها هم مانند سگ ها پس از ابتلا به بیماری هیچ گونه علایم بالینی را نشان نمی دهند و به صورت حاملین مخفی در می آیند(9). یکی از بهترین روش های بررسی عوارض بالینی و هیستوپاتولوژی در مبتلایان به لیشمانیوز، بررسی ضایعات متعاقب آلودگی های تجربی به این ارگانیسم است ( 12-10) . این امر خصوصا در گربه ها که الگوی علایم بالینی و عوارض هیستوپاتولوژی بیماری و کارآیی روش های تشخیصی بیماری در آن ها ناشناخته تر است، ارزش بالایی دارد(13) . بنابراین در این تحقیق در نظر گرفته شد تا متعاقب آلودگی تجربی گربه به لیشمانیا اینفانتوم، ضمن ارزیابی و ثبت علایم بالینی، کارآیی روش های مختلف تشخیصی سرولوژی (elisa) ، هیستوپاتولوژی و pcr در این گونه حیوانی بررسی شود.
محدثه ابراهیمی بهارک اختر دانش
لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) بیماری مشترک کشنده ای است که در اغلب مناطق ایران به صورت اسپورادیک و در برخی استانها نظیر اردبیل، آذربایجان شرقی و فارس و از جمله، استان کرمان به صورت اندمیک دیده می شود. سگها به عنوان مخازن اصلی بیماری در ایران مطرح هستند، اماگزارش وقوع آلودگی در گربه ها در استان های فارس وآذربایجان شرقی، احتمال نقش داشتن گربه ها دراپیدمیولوژی بیماری را در ایران عنوان می سازد. مرور مقالات و متون مرتبط، شانس ابتلای گربه های مبتلا به بیماریهای مضعف سیستم ایمنی را به لیشمانیوز احشایی بیشتر نشان می دهد. لذا این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آلودگی به گونه های مختلف لیشمانیا درگربه های ولگرد مبتلا به ویروس مولد نقص ایمنی (feline immunodeficiency virus) صورت پذیرفت. دراین بررسی توصیفی- مقطعی، طی یک دوره 6 ماهه (دی تا خرداد1393) با استفاده ازتله زنده گیر از مناطق مختلف شهرکرمان، تعداد 60 قلاده گربه ولگرد به طورتصادفی جمع آوری شدند. درمورد هرقلاده گربه پس ازالقاآرام بخشی شیمیایی، پرسش نامه ای در جهت ثبت مشخصات بالینی و فردی هر حیوان تکمیل، سپس از ورید وداجی 2میلی لیترخون اخذ و جهت استخراج dnaدر فریزر 20- درجه سانتی گراد تا انجام آزمایشات نگاهداری گردید. در مرحله بعد با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز((pcr آلودگی گربه ها به ویروس مولد نقص ایمنی ((fiv و گونه های مختلف لیشمانیا بررسی شد. بر اساس نتایج این مطالعه22 قلاده گربه (7/36% ) مبتلا به fiv ،10 قلاده گربه(6/16%) مبتلا به لیشمانیا اینفانتوم و 1 قلاده گربه (6/1%) آلوده به لیشمانیا تروپیکا بودند. هیچ کدام از گربه های مبتلا به لیشمانیوز علائم بالینی اختصاصی نداشتند. آلودگی همزمان به لیشمانیا اینفانتوم وfiv در60% (6 نمونه ) نمونه ها وجود داشت اما بر اساس محاسبات آماری ارتباط معناداری میان آلودگی همزمان به ویروس مولد نقص ایمنی و لیشمانیا اینفانتوم وجود تداشت. از داده های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که گربه های ولگرد شهر کرمان به طرز قابل توجهی در معرض آلودگی به fiv قرار دارند که ممکن است گربه های آلوده به لیشمانیا اینفانتوم را به مخزنی بالقوه جهت انتقال کالازار به انسان تبدیل نماید. انجام مطالعات تکمیلی جهت تعیین نقش قطعی گربه ها به عنوان مخزن احتمالی لیشمانیوز احشایی در این منطقه، احساس می شود.