نام پژوهشگر: مرضیه صناعتی
نازنین برادران محسنیان شیما نبی فر
در این پژوهش، ارتباط توانایی در درک خواندن با متغیر زبانی، آگاهی معنایی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط درک خواندن با توانایی تشخیص دو رابطه ی مفهومی هم معنایی و شمول معنایی در کودکان فارسی زبان می باشد. پژوهش حاضر، از پنج فصل تشکیل شده است. سه آزمون هم معنایی، شمول معنایی و درک خواندن ساخته شد تا تعیین گردد دانش آموزان در کدام یک از این آزمون ها عملکرد بهتری دارند. همچنین در این پژوهش، برای توجیه مباحث روان شناسی زبان از مدل پیوندگرا استفاده شده است. به منظور انجام پژوهش، 129 دانش آموز (60 دانش آموز پایه ی دوم و 69 دانش آموز پایه ی سوم) به طور نیمه تصادفی از منطقه سه آموزش و پرورش شهر مشهد انتخاب شدند و از طریق سه آزمون ذکر شده، مورد ارزیابی قرار گرفتند. عملکرد آزمودنی ها از طریق محاسبه میانگین و درصد پاسخ های صحیح و همچنین از طریق روش آماری تحلیل همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار آماری اس پی اس اس مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت یافته های پژوهش نشان داد که: الف) میان توانایی درک خواندن با توانایی تشخیص دو رابطه ی مفهومی هم معنایی و شمول معنایی در کودکان فارسی زبان همبستگی وجود داشت بدین معنا که با افزایش توانایی تشخیص هم معنایی و شمول معنایی، توانایی درک خواندن نیز می تواند افزایش یابد. ب) به طور کلی دانش آموزان در آزمون هم معنایی عملکرد بهتری نسبت به دو آزمون دیگر داشتند و در آزمون درک خواندن نیز نسبت به سایر آزمون ها ضعیف تر عمل کردند که ضعف آن ها در درک خواندن می تواند ناشی از بی تجربه بودن و مبتدی بودن آن ها در پردازش جنبه های صریح، سطحی و یا تا حدی استنباطی متن باشد. پ) در دو آزمون هم معنایی و شمول معنایی، دانش آموزان در زیرآزمون اسامی عملکرد بهتری نسبت به زیرآزمون افعال داشتند. این مسأله را می توان به دلیل آشنایی بیشتر کودکان با اسامی و استفاده ی بیشتر از اسامی به جای افعال در سنین پایین تر دانست. ت) در آزمون هم معنایی و درک خواندن، میان عملکرد دانش آموزان پایه ی دوم و سوم تفاوت معناداری وجود داشت که نشان دهنده ی عملکرد بهتر دانش آموزان پایه ی سوم بود. این مسأله می تواند ناشی از افزایش دانش عمومی کودکان و همچنین رشد و پیشرفت واژگان پایه ی آن ها باشد.
فرانک جمال الدین فریبا قطره
چکیده گویش سنگسری از دسته گویش های سمنانی متعلق به گویش های حاشیه دریای خزر از شاخه غربی زبان های ایرانی نو است. این گویش هم اکنون بین اهالی مهدی شهر، درجزین و حومه متداول است. این گویش نیز مانند بسیاری از گویش های دیگر مورد بررسی دقیق زبان شناختی قرار نگرفته است؛ این در حالی است که جنبه های مختلف آن مانند ساخت صرفی و نحوی و دستگاه آوایی آن دارای ویژگی های منحصر به فرد است که با زبان فارسی معیار تفاوت های چشم گیری دارد. این پژوهش با عنوان «بررسی فرآیندهای واژه سازی در گویش سنگسری» به بررسی عمده ترین فرآیندهای واژه سازی در این گویش می پردازد؛ به این ترتیب که ابتدا هدف ها، پرسش ها و فرضیه های پژوهش در فصل اول بیان می شوند ، سپس در فصل دوم به بررسی مطالعات پیشین پیرامون واژگان و ساخت واژه گویش های ایرانی و سپس به بررسی پژوهش های پیرامون گویش سنگسری پرداخته می شود. در فصل سوم به تعریف برخی مفاهیم بنیادی پیرامون موضوع پژوهش پرداخته می شود و در فصل چهارم داده های گردآوری شده از این گویش مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که فرآیندهای اشتقاق و ترکیب فعال ترین فرآیندهای واژه سازی در این گویش هستند، همچنین فرآیندهای تکرار و اتباع نیز از جمله فرآیندهای پرکاربرد در واژه سازی گویش سنگسری هستند.
فرشته آقابراری فریبا قطره
زبانی که ما هر روز برای رفع نیازمندی های خود در جامعه و کسب علم به کار می بریم یک گونه ی واحد و متحدالشکل نیست، بلکه از مجموعه ای از گونه ها و سبک های مختلف تشکیل شده است و پر از اصطلاح ها، عبارت های کنایی و استعاری است. غیرفارسی زبانانی که به یادگیری زبان فارسی علاقه مند هستند و می خواهند با گویشوران فارسی زبان ارتباط برقرار کنند دو دسته اند آنان که برای یادگیری زبان فارسی به ایران می آیند و در دانشگاه های این کشور به تحصیل می پردازند و گروهی که در خارج از ایران در رشته های زبان فارسی، ایران شناسی و دیگر علوم مرتبط با زبان فارسی درس می خوانند. واضح است که به صرف دانستن دستور زبان و واژگان پایه ی یک زبان نمی توان با گویشوران آن زبان ارتباط کامل برقرار نمود، بلکه دانستن اصطلاح ها، عبارت های کنایی و نیز آشنایی با موقعیت کاربرد آن ها نیز ضروری است. زبان فارسی امروز نیز پر از اصطلاح ها و عبارت های کنایی است که بدون دانستن بسیاری از آن ها برقراری ارتباط صحیح مختل می شود، و فارسی آموزان باید با آن اصطلاح ها آشنایی داشته باشند تا بتوانند ارتباط بهتری با فارسی زبانان برقرار کنند. این پژوهش به بررسی آموزش اصطلاح ها در کتاب های آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان اختصاص دارد. برای این منظور، دو کتاب که در داخل ایران تدوین شده است با دو کتاب که در خارج از ایران تدوین شده است مقایسه می شوند تا مشخص شود در هر کدام از آن ها تا چه اندازه به آموزش اصطلاح های فارسی توجه شده است. منظور از اصطلاح در این پایان نامه عبارت یا جمله ای است که معنای آن را از مجموع معانی اجزای سازنده اش نمی توان دریافت، مثل «دندان روی جگر گذاشتن» که به معنای درد و رنج خود را با شکیبایی تحمل کردن است، و یا «خود را به کوچه علی چپ زدن» که به معنای تظاهر به بی اطلاعی یا تجاهل کردن برای جلب نفعی یا احتراز از زیانی است. به بیانی دیگر، اصطلاح عبارت یا جمله ای است که ترکیب پذیری معنایی ندارد و معنای سازه های آن به دریافت معنی کل عبارت کمک نمی کند (نانبرگ و دیگران1994: 496). این پژوهش در پنج فصل تهیه و گردآوری شده است. فصل اول این پژوهش به معرفی کلیات پژوهش و طرح مسئله و چگونگی گردآوری داده ها پرداخته شد و در فصل دو خلاصه ای از مهم ترین آثار پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی که موضوعاتی بسیار نزدیک به پژوهش حاضر داشته اند، ارائه شده است. در فصل سوم چارچوب نظری این پژوهش معرفی شده که در آن نظر پژوهشگران مطرح در حوزه ی اصطلاحات زبان مطرح گردیده است. در فصل چهارم نیز به بررسی و تحلیل داده ها پرداخته شده است و اصطلاح های استخراج شده از کتاب ها در قالب جدول و نمودار و تحلیل های مربوط به هر کدام به طور جداگانه آورده شده است. فصل پنجم نیز به نتیجه گیری، ارائه ی یافته ها و دستاوردهای پژوهش اختصاص دارد.
مرضیه صناعتی شهین نعمت زاده
چکیده ندارد.