نام پژوهشگر: محبوبه حبیبی بدرآبادی
محبوبه حبیبی بدرآبادی حسین رحمان سرشت
تغییرات عمیق و ناگهانی محیط که از آن با عنوان "گسست محیطی" یاد می شود، از ویژگی های محیط است که می تواند دوام و بقاء سازمان ها با چالشی جدی روبرو سازد.وقوع گسست های محیطی با تشدید پویایی های محیطی و تغییر منابعِ در دسترس، عدم اطمینان محیطی را به نحو چشمگیری افزایش می دهد و قواعد رقابتی حاکم بر عملکرد سازمان را دستخوش دگرگونی می سازد. با توجه به آثار عمیق گسست های محیطی بر عملکرد و بقاء سازمان ها، شناخت الگوی پاسخگویی سازمان ها به این تغییرات بنیادین محیطی از اهمیتی خاص برخوردار است. چنین الگویی به سازمان ها امکان می دهد تا با استفاده از ابزار و مکانیزم های مناسب به نحوی کارساز با دگرگونی های محیط هماهنگ شوند. تحقیق حاضر با هدف تبیین چنین الگویی به اجرا درآمده است. به این منظور ابتدا مفاهیم گسست محیط و تطابق با محیط بررسی شده است. سپس نقش ادراک سازمان از محیط در هدایت فرایند تطابق با محیط، مطالعه و تلاش شده است تا با تکیه بر پیشینه نظری، ابزاری اثربخش برای شناخت و ادراک محیط شناسایی و نحوه ارتباط آن ها در چارچوب سیستم کنترل راهبردی تبیین شود. برای آزمون الگوی فوق از طرح تحقیق ترکیبی– اکتشافی (ترکیبی از روش های کمی و کیفی) استفاده شده است. به این منظور، دیدگاه های خبرگان صنعت گردآوری و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوا و در مرحله کمی از دو روش dematel و آی- اس- ام بهره گیری شده است. بر پایه یافته های "تحلیل محتوای کیفی" در مجموع (21) مولفه به عنوان عوامل موثر بر تطابق سازمان ها با گسست محیط شناسایی شده اند. با توجه به نتایج روش dematel، مولفه "رهبری دوگانه هیات مدیره" به عنوان عامل اصلی علی و مولفه " اتخاذ راهبرد اثربخش" به عنوان عامل اصلی اثرپذیر، شناسایی و بر پایه نتایج روش ism عناصر الگو از نظر شدت نفوذ بر دیگر عناصر در شش سطح دسته بندی شده اند. در این سطح بندی ترتیب عناصر سطوح اول تا سوم با الگوی نظری (انتظارات برآمده از تحقیقات قبلی) تطابق و سطوح چهارم و پنجم با الگوی پیش بینی شده تفاوت دارد. بر اساس الگوی نظری، ادراکات سازمان از محیط و مفروضات سازمان در مورد محیط تحت تاثیر ابزار کنترل راهبردی قرار می گیرند. بنابراین انتظار می رفت تمامی ابزار کنترل راهبردی در گروه عوامل موثر بر شکل گیری اداراکات و مفروضات سازمان جای بگیرند. در حالیکه در الگوی نهایی روند مورد انتظار معکوس شده است و اقدام سازمان ها برای ایجاد ابزار یادگیری و گسترش دانش تحت تاثیر ادراک سازمان از "میزان منابع در دسترس" و مفروضات سازمان در مورد "امکان نفوذ در محیط" و "امکان پیش بینی محیط" قرار گرفته اند. این امر نشانگر وجود شکاف میان فکر و عمل مدیران است. وجود چنین شکافی به وجود فرهنگ شعارزدگی در جامعه و تعلل در اجرایی ساختن ایده ها و باورها بازمی گیرد. بر این اساس ویژگی سازمان های موفق در برخورد با گسست محیطی آن است که علی رغم تعلل موقتی، سرانجام پیش از طرح ریزی راهبردهای خود نسبت به ایجاد سامانه ها و ابزار مورد نیاز اقدام کرده اند.
محبوبه حبیبی بدرآبادی وحید ناصحی فر
چکیده ندارد.