نام پژوهشگر: مجیدرضا خوش خلق

تغییرات فیزیولوژیک بچه ماهی سفید rutilus kutum در معرض قرار گرفته با نفت خام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1390
  سمانه صبوری   مجیدرضا خوش خلق

مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات حاد فاز محلول در آب نفت خام بر برخی پارامترهای فیزیولوژیک و بافت آبشش بچه ماهی سفید در دو مرحله (فاز در معرض قرار گیری و فاز ریکاوری) انجام گرفت. در مرحله اول، 3 تیمار شامل سه غلظت فاز محلول در آب نفت خام با مقادیر صفر، 10 و 50 درصد lc50 در 3 تکرار و به مدت 120 ساعت در نظر گرفته شد. تعداد 80 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی 06/0±77/0گرم در آکواریوم های با ابعادcm 50 ×30 × 70 معرفی گردید. در هر آکواریوم میزان 70 لیتر محلول wsf با غلظت های بیان شده ریخته شد. نمونه گیری طی 120 ساعت در معرض قرار گیری و همچنین نمونه گیری از بافت آبشش در ساعت آخر انجام شد. در مرحله دوم، هر 3 تیمار به آب تازه و بدون آلودگی به مدت 168 ساعت منتقل شدند. نمونه گیری از ماهیان در 168 ساعت و بافت آبشش در ساعت آخر انجام گرفت. میزان هورمون کورتیزول و آنزیم لاکتات دهیدروژناز در نمونه های هر دو مرحله اندازه گیری و بافت شناسی آبشش نیز انجام شد. نتایج بدست آمده اثر متقابل غلظت و زمان در شاخص کورتیزول (05/0 < p) و اثر معنی دار زمان بر آنزیم لاکتات دهیدروژناز در نمونه های آلوده به خصوص در غلظت بالاتر را نشان داد (05/0 < p). در نمونه های بافت آبشش در مرحله اول (فاز در معرض قرار گیری)، آسیب های هیستولوژیک در هر دو تیمار در معرض آلودگی مشاهده شد. در رابطه با میزان هورمون کورتیزول ماهیان بعد از انتقال به آب تازه، کاهش معنی داری با گذشت زمان در هر دو تیمار آلوده مشاهده نشد اما در آنزیم لاکتات دهیدروژناز با گذشت زمان کاهش معنی داری دیده شد (05/0 < p). در بافت آبشش ماهیان بعد از انتقال به آب تازه، ریکاوری در مدت 168 ساعت اتفاق نیفتاد. نتایج این تحقیق نشان دهنده اثرات مخرب فاز محلول نفت خام بر عملکرد فیزیولوژیک و بافت آبشش ماهی می باشد. همچنین اثرات منفی فاز محلول در آب نفت خام با گذشت زمان در هر دو غلظت (10 و 50 درصد میزان lc50) به وضوح دیده شد و در این خصوص می توان نتیجه گرفت که حتی غلظت های کم نفت نیز سبب آسیب های جدی به این گونه می شود. در مرحله ریکاوری، تنها در آنزیم ldh در مدت 7 روز بهبود مشاهده شد. می توان اینگونه بیان نمود که با انتقال ماهیان آلوده به محیط تمیز در مدت زمان طولانی تر فعالیت های حیاتی بهبود و شرایط فیزیولوژیک ماهیان به مرحله تعادل نزدیک خواهد گردید.

تاثیر پروبیوتیک (پروتکسین) بر شاخص های رشد وبقای میگوی جوان آب شیرین macrobrachium nipponense
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1390
  محمد مهدی حق پرست رادمرد   حمید علاف نویریان

یک بررسی تغذیه ای در مدت 8 هفته بروی میگوهای جوان آب شیرین انجام شد.این آزمایش برای ارزیابی عملکرد جیرهای حاوی 0(کنترل) ، 5/0 ،1و5/1 گرم پروبیوتیک درهر کیلوگرم بود.240 عدد میگوی جوان آب شیرین با میانگین وزنی (گرم1/0±4/.) بطور کاملا تصادفی بین 12 آکواریوم 100 لیتری توزیع شدند. میگوها در حد اشباع روزانه دو بار(8و20) مورد تغذیه قرار گرفتند .شاخص های رشد در میگوهای آب شیرین از قبیل درصد افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، کارایی پروتئین وهمچنین ترکیبات لاشه در جیره حاوی 5/0 گرم پروبیوتیک بهترین عملکرد را داشتندواختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان دادند)05/0>(p.هرچنددر سایر تیمارهایی که جیره حاوی پروبیوتیک دریافت کرده بودند عملکرد رشد وتغذیه ای خوبی نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد.ترکیبات لاشه این میگوها در تیمارهایی که از جیره حاوی پروبیوتیک استفاده کرده بودند ارتقاء پیدا کردندواختلاف معنی داری را با تیمار شاهد نشان دادند)05/0>(p. با وجود این در بین تیمارهایی که از جیره حاوی پروبیوتیک استفاده کرده بودند از نظر ترکیبات لاشه اختلاف معنی داری مشاهده نشد(05/0<p).همچنین ازنظر بقاء بین تیمارهای پروبیوتیکی با تیمار شاهد هیچ اختلاف معنی داری مشاهده نشد.

تأثیر نسبت های پروتئین به چربی جیره بر رشد، بقا و تغییرات فیزیولوژیک در بچه ماهی سفید دریای خزر( rutilus frisii kutum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1391
  زهرا محمودی   حمید علاف نویریان

یک آزمایش تغذیه ای با سه سطح پروتئین (40 ،35 ،30 درصد) و سه سطح چربی (14 ،12 ،10 درصد) به منظور تعیین سطح مناسب پروتئین و چربی در تغذیه ماهی سفید دریای خزر (rutilus frisii kutum) انجام شد. ماهیان (01/0 ± 15/1). به طور تصادفی در 27 آکواریوم 45 لیتری (cm20×15×15) توزیع و چهار بار در روز به مدت 8 هفته تغذیه شدند. تقابل بین پروتئین و چربی تفاوت معنی داری در هیچ یک از پارامترهای رشد ایجاد نکرد (05/0> p). با افزایش پروتئین تا 35 درصد، وزن افزایش و سپس به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 >p )، با افزایش چربی جیره وزن ماهیان افزایش پیدا کرد (05/0 >p ). اما بازده پروتئین با افزایش پروتئین کاهش پیدا کرد (05/0 >p ) و ماهیان تغذیه شده با 40 درصد پروتئین و 10 درصد چربی کمترین ابقاء پروتئین (ppv) را داشتند (05/0 >p ). بازده چربی (ler) ماهیان تغذیه شده با سطوح 30 و 35 درصد پروتئین با افزایش چربی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 >p ). نتایج نشان داد ماهیان تغذیه شده با 35 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بالاترین میزان ابقاء چربی (lpv) را نسبت به سایر تیمارها داشتند (05/0 >p ). نتایج مربوط به آنالیز ترکیبات بدن نشان داد پروتئین جیره تفاوت معنی داری در بین تیمارها ایجاد نکرد (05/0> p) ولی با افزایش چربی جیره، چربی بدن افزایش پیدا کرد (05/0p<) و بیشترین مقدار چربی در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد پروتئین و 14 درصد چربی مشاهده شد. گلوکز و triiodothyronine تحت تأثیر سطوح پروتئین و چربی جیره قرار نگرفتند (05/0> p). تری گلیسرید به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با 30 درصد پروتئین و 10 و 12 درصد چربی بیشتر بود (05/0 >p ). کلسترول به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با 35 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بیشتر بود (05/0 >p ). بیشترین میزان thyroxin در ماهیان تغذیه شده با 30 درصد پروتئین و 10 درصد چربی مشاهده شد (05/0 >p ).به نظر می رسد ماهی سفید می تواند از سطوح بالای 14 درصد چربی در جیره بدون اینکه تأثیر منفی بر رشد بگذارد استفاده کند و جیره با 35 درصد پروتئین و 14 درصد چربی برای رشد بچه ماهی سفید در محدوده وزنی مطالعه شده مناسب است.

تولید و غنی سازی لارو شیرونومیده (diptera) با سطوح مختلف ویتامین c و تاثیر آن بر تغذیه لاروی تاس ماهی ایرانی (acipenser persicus)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  علی حمیداوغلی   مجیدرضا خوش خلق

خانواده شیرونومید، جمعیت زیادی را در بین حشرات کفزی آب های شیرین تشکیل می دهد و دارای ظرفیت تولید مثلی بالایی می باشد. همچنین لاروهای این موجودات دارای ارزش غذایی بالایی هستند و یکی از اقلام غذایی با ارزش برای بسیاری از ماهی ها به ویژه ماهیان خاویاری به شمار می روند. در تحقیق حاضر، تولید لاروهای شیرونومید در محیط کاملاً بسته، با کنترل شرایط فیزیکوشیمیایی و ایجاد محیط مناسب برای کامل شدن چرخه زندگی این حشرات انجام شد. میزان تولید در هر متر مربع به طور میانگین 10±80 گرم برآورد شد. غنی سازی لاروها با اضافه کردن مقادیر صفر (c0)، 100 (c100) و 1000 (c1000) میلی گرم ویتامین c (آسکوربیک اسید) در هر کیلو گرم از کود مرغی (بستر) انجام شد. آزمایش های انجام شده به منظور بررسی میزان آسکوربیک اسید در لاروهای شیرونومید، مقادیر µg/g 45/15±2/74، µg/g 61/116±03/325 و µg/g 31/81±86/779 را به ترتیب در تیمارهای c0، c100 و c1000 با اختلاف معنی دار بین گروه ها نشان داد (05/0p <). در مرحله بعد، شیرونومیدهای غنی سازی شده برای تغذیه لاروهای تاسماهی ایرانی با وزن ابتدایی g 03/0±3/0 مورد استفاده قرار گرفتند. تعداد 20 قطعه لارو تاسماهی ایرانی در تانک های پلاستیکی 10 لیتری به مدت 14 روز تغذیه شدند. اندازه گیری طول و وزن لاروهای تاسماهی ایرانی، اختلاف معنی داری را در فاکتورهای رشد نشان نداد (05/0p >). بررسی میزان آسکوربیک اسید در امعاء و احشاء این لاروها نیز نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنی دار در گروه ها بود (05/0p >). با وجود این تغذیه لاروهای تاسماهی ایرانی توسط شیرونومیدهای غنی شده نشان داد که این ماهیان تمایل زیادی به این لاروها دارند و هیچ گونه تلفاتی در طول دوره پرورش مشاهده نشد. در نهایت می توان از لاروهای شیرونومید به عنوان یک غذای زنده با قابلیت غنی سازی نام برد و عنوان نمود که استفاده از ویتامین c برای غنی سازی این موجودات می تواند نیازهای ماهیان به این ماده مغذی را برطرف کند. این ویتامین تاثیر چندانی در رشد لاروهای تاسماهی ایرانی نداشت که شاید بتوان با طولانی تر کردن دوره پرورش یا انجام تستهای استرس، تاثیر حضور ویتامین c در جیره را به طور مطلوب تری مشاهده کرد.

بررسی بیان ژن هورمون رشد طی مراحل تکاملی در تاسماهی سیبری( acipenser baerii)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1391
  زینب عبداله نژاد   مجیدرضا خوش خلق

تاسماهی سیبری (acipenser baerii) یکی از رایج ترین گونه ماهیان خاویاری که به دلیل نرخ رشد سریعی که دارد در آبزی پروری سراسر جهان استفاده شده که احتمالآً ، رشد سریع آن به عملکرد هورمون رشد مربوط می باشد. هورمون رشد ، هورمون غده هیپوفیز قدامی است، که سبب رشد و تکامل طبیعی در مهره داران می شود و همچنین می تواند در بافتهایی غیر از هیپوفیز در ماهیان بالغ و درجنین ماهیان بیان شود. در مطالعه حاضر بیان ژن، برای ژن هورمون رشد طی مرحله اولیه رشد و نمو تاسماهی سیبری ارزیابی شد. بیان ژن هورمون رشد طی مرحله اولیه رشد و نمو توسط روش rt-pcr مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه ها از قبل از لقاح تا 50 روز پس از هچ در 11 زمان مختلف جمع آوری شدند. rna کل از?? 50 میلی گرم بافت هموژن شده با استفاده از معرف biozol استخراج گردید و کمیت وکیفیت نمونه های rnaبا استفاده از دستگاه نانودراپ (مدل nd1000 ) و الکتروفورز ژل آگارز 1 درصد تعیین گردید وسپس برای از بین بردن آلودگی dna ژنومی از rna کل، با dnase تیمار شد . رشته اول cdna ، با استفاده از 2 میکرولیتر rna کل ساخته شد. رونوشت پروتئین ریبوزومی l6 (rpl6) به عنوان استاندارد داخلی در طول کمی سازی بیان ژن هورمون رشد استفاده گردید. 33/3 میکرولیتر از cdna به عنوان الگو واکنش rt-pcr استفاده شد. نتایج rt-pcr نشان داد که ژن هورمون رشد می تواند در تخم های چشم زده و حتی لقاح نیافته تاسماهی سیبری اندازه گیری شود. ژن هورمون رشد در لاروهای تازه هچ شده یافت نشد. بیشترین مقدار ژن هورمون رشد درلاروهای 25 و 50 روزه یافت گردید و پایین ترین مقدار ژن هورمون رشد در لاروهای 1 و 3 روزه مشاهده شد. یافته های ما نشانگر آن است که ژن gh موجود در تخم و لارو تاسماهی سیبری ممکن است نقش مهمی را در مراحل اولیه رشد و نمو تاسماهی سیبری ایفا نماید.

شناسایی توالی کامل ژن هورمون رشد و آنالیز فیلوژنیک تاس ماهی ایرانی (acipenser persicus) و روسی (acipenser gueldenstaedtii)دریای خزر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1391
  ماهان سلمرودی   مجیدرضا خوش خلق

در این مطالعه توالی ژن هورمون رشد تاس ماهی ایرانی (acipenser persicus) و روسی (acipenser gueldenstaedtii) دریای خزر جداسازی و در میزبان پروکاریوتی کلون گردید و با استفاده از ژن رشد آنالیز فیلوژنیک آن با سایر مهره داران انجام گرفت. به منظورانجام آزمایش های مولکولی از 4 نمونه باله دمی تاسماهی ایرانی صید شده از رودخانه سفید رود و 4 نمونه باله دمی تاسماهی روسی صید شده از آب های ناحیه ترکمنستان استفاده شد. برای خالص سازی ژن هورمون رشد تاس ماهی ایرانی و روسی پرایمر های اختصاصی طراحی شد و ژن رشد به دست آمده در باکتری e.coli کلون گردید. نتایج نشان می دهد که ژن هورمون رشد تاس ماهی ایرانی و روسی از 645 نوکلئوتید تشکیل شده است و پروتئینی با 214 اسید آمینه را ترجمه می کند. آنالیز توالی اسید آمینه ژن هورمون رشد تاس ماهی ایرانی و روسی نشان می دهد 24 اسید آمینه اول سیگنال پپتید می باشد و جایگاه گلیکولیزاسیون در انتهای ژن برای دو گونه قرار گرفته است. نتایج آنالیز توالی بیانگر این است ژن هورمون رشد تاس ماهی ایرانی و روسی بالاترین شباهت را ابتدا با ژن هورمون رشد پستانداران (% 71) و سپس با مارماهی شکلان (% 63) و کمترین شباهت را با ماهیان استخوانی دارد. کمترین شباهت ژن هورمون رشد تاس ماهی ایرانی و روسی با ژن هورمون ماهی سه خاره (trichogastertrichopterus)(% 37) ثبت شد. همچنین دندروگرام ترسیم شده با استفاده از ژن رشد تاس ماهی ایرانی و روسی و ژن هورمون رشد سایر مهره داران نشان می دهد که ژن رشد دو گونه بیشترین نزدیکی را با ژن رشد پستانداران و کمترین شباهت را ماهیان استخوانی دارد. آنالیز های فیوژنی بیانگر این است که تاس ماهی ایرانی و روسی گونه هایی بسیار قدیمی می باشند. شباهت بالای ژن هورمون رشد تاس ماهی ایرانی و روسی با سایر پستانداران نشان می دهد این ژن از یک ژن رشد اجدادی مشترک منشا می گیرد.

تنوع جمعیتی ماهی خیاطه در حوضه جنوب غربی دریای خزر با استفاده از ویژگی های مورفولوژیک و نشانگر مولکولی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1391
  الهام حقیقی   سالار درافشان

ماهی خیاطه (alburnoides eichwaldii) از جمله فراوانترین ماهی های رودخانه ای در حوضه جنوب غرب دریای خزر است. هدف از این مطالعه بررسی ساختار جمعیتی ماهی خیاطه در رودخانه های آستاراچای، لمیر، کرگان رود و چالوس بود. از این جهت 31 صفت ریخت سنجی سنتی، روش ریخت سنجی تراس با 14 نشانه، روش ریخت سنجی هندسی، 16 صفت شمارشی محاسبه و مطالعه مولکولی انجام شد. صفات مرفولوژیک و مولکولی 120 قطعه ماهی خیاطه از رودخانه های آستاراچای، لمیر، کرگان رود و چالوس(از هر رودخانه 30 قطعه) صید شده در مرداد 1389 مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون ناپارامتری مقایسه میانگین و آزمون تحلیل عاملی، آنالیز تابع متمایزکننده و آنالیز تحلیلمتغیرهایکانونیاستفاده شد. بر اساس نشانگرهای مرفولوژیک 3 جمعیت جداسازی شد. در بین جمعیت ها 28 صفت ریخت سنجی، 67 فاصله تراس، 8 لندمارک و 15 صفت شمارشی تفاوت معنی دار مشاهده شد(p<0.05). به منظور انجام مطالعات مولکولی، استخراج دی.ان.ا. با استفاده از کیت بایوبیسیک ازقسمتیازبدنانجام گرفت و واکنش زنجیره ای پلیمراز بااستفادهازششجفتآغازگر ریزماهواره ctof-172، bl1-2b، cnab-030، llea-071 ،ca3 و z21908 دردمایالحاق °c 58-56 انجامشد. محصولات واکنش زنجیره ای پلیمراز رویژلاکریلامید??درصدالکتروفورزوبهروشنیتراتنقرهرنگ آمیزیشدو نتایجحاصلازآنهابااستفادهازنرمافزار های powermarker ver 3.0، popgene ver 3.2، ver 3.11arleguin، mega ver 4 و ntsys ver 2.02 آنالیزشد. در میان شش جایگاه چندشکل، نشانگر cnab-030در پایین ترین چندشکلی و نشانگر ca3 بالاترین چندشکلی را نشان داد. تعداد آلل مشاهده شده از 15/6 (آستاراچای) تا7 (کرگان رود) و تعداد آلل موثر از 3/4 (آستاراچای) تا 01/5 (کرگان رود) متغیر بود. ارزش میانگین محتوای اطلاعات چندشکلی برای تمامی مکان های ژنی 94/0 محاسبه شد. در میان شش جایگاه چندشکل، نشانگر cnab-030در پایین ترین چندشکلی و نشانگر ca3 بالاترین چندشکلی را نشان داد. هتروزایگوسیتی مورد انتظار از 77/0 (آستاراچای) تا 81/0 (کرگان رود) و هتروزایگوسیتی مشاهده شده از 98/0 در ایستگاه آستاراچای تا 00/1 در ایستگاه کرگان رود متغیر بود. آزمون تعادل هاردی- واینبرگ برای تمام مکان های ژنی در تمامرودخانه هانشان داد که شش نشانگر در جمعیت های مورد مطالعه به طور معنی داری از تعادل منحرف بودند (001/0p<). میانگین fst در بین ایستگاه های مورد مطالعه 07/0 محاسبه شد. میزان شباهت و فاصله ژنتیکی بین رودخانه ها به ترتیب از دامنه 77/0- 69/0 و 36/0- 24/0 به دست آمد. در مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی ماهی خیاطه بالا بود وتفاوت معنی داری در تنوع ژنتیکی بین رودخانه ها مشاهده شد، تفاوت ژنتیکی بین دو به دو رودخانه ها نیز معنی دار بود (05/0>p). بر اساس داده های مرفولوژی و مرفومتریک 3 جمعیت ماهی خیاطه از شمال ایران تعیین شد ولی مطالعات مولکولی 4 جمعیت از ماهی خیاطه را در رودخانه های مورد مطالعه شناسایی کرد. تفاوت ژنتیکی و ریختی بین رودخانه ها می تواند به دلیل فاصله جغرافیایی بین رودخانه ها و تاثیر شرایط زیستگاه ، شرایط فیزیکوشیمیایی آب و شرایط تغذیه ای باشد. جهت درک بهتر ساختارجمعیتی ماهی خیاطه مطالعه ساختار جمعیتی آن با استفاده ازدیگر نشانگرهای مولکولی و مطالعات بیولوژیکی واکولوژیکی توصیه می شود.

مقایسه ریخت شناسی و مولکولی سیاه ماهی (capoeta capoeta) در بالا و پایین سد منجیل در رودخانه سفیدرود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1392
  عادله حیدری   مجیدرضا خوش خلق

این مطالعه به منظور مقایسه تفاوت های ریختی شناسی و مولکولی سیاه ماهی capoeta capoeta در رودخانه سفیدرود که سد منجیل و سد تاریک در آن احداث گردیده، طراحی شد. در مجموع 97 ماهی که 40 قطعه مربوط به ایستگاه بالادست سد منجیل و 24 قطعه مربوط به ایستگاه پایین دست سد منجیل و 33 قطعه مربوط به ایستگاه پایین دست سد تاریک بود، توسط الکتروشوکر صید گردید. توالی ژن سیتوکروم bو اندازه گیری های ریختی به منظور بررسی فرضیه جدایی جمعیت ماهیان مورد استفاده قرار گرفت. 36 صفت ریختی و 12 صفت شمارشی اندازه گیری شد و از آنالیزهای تجزیه به مولفه های اصلی (pca)، تابع متمایز کننده (dfa) و کلاستر برای بررسی داده ها استفاده گردید. تجزیه و تحلیل واریانس تک متغیره نشان داد که 35 صفت از 36 صفت ریختی، اختلاف معنی داری داشتند. نتایج dfa نشان داد که جمعیت سیاه ماهیان در بالادست و پایین دست سد منجیل و سد تاریک، در صفات ریختی %8/98 و صفات شمارشی %7/96 از یکدیگر متمایز شدند. pca نشان داد که سه ایستگاه در صفات ریختی و شمارشی در 3 فاکتور از یکدیگر متمایز شدند. رسم دندروگرامupgma نشان داد که جمعیت های متفاوتی از سیاه ماهی در بالادست و پایین دست سدها وجود دارد. به منظور انجام مطالعات مولکولی، استخراج dna به روش فنول کلروفوم از باله سینه ای ماهی ها انجام گرفت و کیفیت dna روی ژل آگاروز بررسی شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز با استفاده از یک جفت پرایمر ژن سیتوکروم b در دمای الحاق 50 درجه سانتی گراد انجام شد. درخت فیلوژنی بر اساس روش های neighbor-joining وmaximum likelihood با استفاده از نرم افزار mega5ترسیم گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ساختار سد در رودخانه سفیدرود به طور موثری می تواند جمعیت های متفاوتی از c. capoeta را از لحاظ ریختی در بالا و پایین دست سد ایجاد کند ولی از لحاظ مولکولی سیاه ماهیان هر سه ایستگاه، همگی متعلق به گونه ی c. capoeta بودند.

تأثیر باکتری پدیوکوکوس پنتوساسئوس بر فاکتورهای رشد و ایمنی تاس ماهی سیبری (acipenser baerii)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1393
  فاطمه مصلحی   مجیدرضا خوش خلق

پروبیوتیک میکروارگانیسم زنده ای است که دارای تأثیرات سودمند بر میزبان خود می¬باشد. در این مطالعه تأثیر باکتری pediococcus pentosaceus بر فاکتورهای رشد، فلور میکروبی روده، ترکیبات بدن و برخی شاخص های بیوشیمی، خون شناسی و ایمنی در تاسماهی سیبری مورد ارزیابی قرار گرفت. . در پایان آزمایش نتایج نشان داد که باکتری p. pentosaceus توانسته بود تأثیرات مثبت بر فاکتورهای رشد (ضریب تبدیل غذایی، شاخص رشد ویژه، ضریب کارایی پروتئین و درصد افزایش وزن به دست آمده) بگذارد. همچنین این باکتری به طور معنی داری توانسته بود در روده کلنی سازی کند بدین صورت که همگام با افزایش سطح پروبیوتیک در جیره، تعداد این باکتری در روده نیز افزایش یافت. در مورد ترکیبات بدن، تنها بر میزان رطوبت و چربی به طور معنی دار تأثیر گذاشت اما تأثیر چندانی بر میزان خاکستر و پروتئین نگذاشت. نتایج حاصل از شاخص های ایمنی (لایزوزیم، ، آلترناتیوکمپلمان و ایمونوگلوبولینm ) نیز نشان داد که باکتری مورد نظر باعث افزایش ایمنی و سلامتی ماهیان تحت تیمار شده بود همچنین باعث بهبود معنی دار در فاکتورهای خون شناسی (گلوکز، پروتئین کل، هموگلوبین، هماتوکریت، گلبول های سفید خون، گلبول های قرمز خون، متوسط حجم گلبول قرمز، متوسط هموگلوبین گلبول قرمز، متوسط غلظت هموگلوبین سلولی، مونوسیت، لنفوسیت، ائوزینوفیل و نوتروفیل آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز) ماهیان تحت تیمار پروبیوتیک شده بود. در نهایت مشاهده شد که در تمامی موارد تیمار tc یعنی همان تیماری که بیشترین مقدار باکتری را از طریق جیره خود مصرف کرده بود، بهترین نتیجه را به همراه داشت.