نام پژوهشگر: سمانه اسدی

خانه ایرانی در بافت شهری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده هنر و معماری 1389
  سمانه اسدی   فرهاد احمدی

در طول تاریخ، سکونت از مهم ترین نیاز های انسان بوده است. در هر سرزمین با توجه به فرهنگ،آیین، اقلیم و نحوه معیشت مردم، فرم و الگوی خاصی از سکونت به وجود آمده، اما معیارهای اصلی طراحی مسکن در بین اقوام مختلف به طور مشابه به کار رفته است. زیرا علی رغم اینکه تمام انسان ها، هم نژاد و هم مذهب نیستند و اغلب کیلومترها دور از یکدیگر و بسیار متفاوت زندگی می کنند، تفکر معنوی، پندارها، نیازها، ارزش های ذاتی، خواسته واقعی و آنچه در ناخودآگاه ذهن، جوهره و مفهوم درونی آنها شکل می گیرد یکسان است.لذا در نهایت بسیاری از معانی نهفته در خانه های سنتی اقوام مختلف در این دهکده کوچک جهانی، یکسان و به پاره ای ارزش ها پاسخی مساوی داده، اگر چه پوسته ظاهری آنها به ناچار در هر مکان و زمانی با توجه به فرهنگ و بینش جامعه متفاوت بوده است. این معنا، روحی است که اگر دمیده شود کالبد بی جان بنا زنده می گردد، مفهومی که این روزها انسان ها در خلوت سر گشته و گمشده خود می جویند ولی در خانه های سرد و خاکستری خود نمی یابند. کیفیت خانه، پیش از این زمان، بیش از هر چیزی معیار اصلی بود. خانه های پدران ما که همگان حسرت داشتن فضایی از آن را دارند امروز تنها در اندیشه ها و خاطرات وجود دارند، خانه هایی که به معنای واقعی آرامش و سکینه را پدیدار می ساخت و بنیان شکل گیری و ساخت آن بر بنیاد خانواده بود. خانواده، دست کم در فرهنگ و سرزمین ما، قویترین و اصیل ترین نهاد اجتماعی بوده است. جامعه ای کوچک از نظر تعداد که می توان گفت، بالاترین نقش را در سازندگی و تداوم فرهنگ و اجتماع داشته است. سال هاست که هدف خانه ساختن به سمت بهینه سازی و بهره وری و بهره برداری بهتر شده است، از حداقل سطح بنا بیشترین استفاده را کردن، استفاده مطلوب از سرمایش و گرمایش، جهت گیری ساختمان از نظر آب و هوایی و حتی نوع پنجره ها و ضخامت دیوارها و سقف و مصالح مناسب و مهم تر از همه اقتصادی بودن خانه، گویی تنها معیار ساختن خانه شده است. روشن است که همه اینها از ضروریات خانه است و سازگاری با محیط و پاسخ به نیازهای انسان و استفاده کنندگان از بدیهیات یک سر پناه است. اما به نظر می رسد که حقیقت دیگری برای خانه وجود دارد و آن ماهیت خانه و حقیقت سکنی دادن به انسان آن خانه است، ماهیتی که زمان را نمی شناسد و گذشته و امروز و فردا برای این موضوع معنایی ندارد. حقیقتی که ورای کیفیت و مصالح و ملزومات خانه است. اما همه اینها گفته می شود و به نیکی می دانیم که آن خانه ها را دیگر نه می توانیم داشته باشیم و یا حتی نه می خواهیم داشته باشیم. نمی توانیم داشته باشیم که حداقل از نظر وسعت زمین و قیمت آن و بسیار بسیار دلایل دیگر این امر نشدنی است و نمی خواهیم داشته باشیم که بسیاری از ویژگی ها و نیازهای آن خانه ها، دیگر تطابق و سازگاری با زندگی و خواست ها و نیازهای امروز ما ندارد که شاید بیش از آنکه برای ما رفاه و آسایش بیاورد، مشکل و زحمت ایجاد کنند، و این خود نشان از این دارد که فضای خانه از شیوه زندگی (life style) زمان خود نشئت می گیرد. اما آنچه می تواند از گذشته برای امروز و آینده، در خانه ها و معماری ما استمرار پیدا کند آن جوهر و ویژگی هایی است که برخاسته از معماری بی زمان این سرزمین است. به گمان از اندیشمندان معماری، این ویژگی ها، این جوهر و این شیوه سکنای انسان، امکان حضور خود را در این عصر تا حدود بسیاری از دست داده است. کیفیت ساخت و فنون آن برای خانه ساختن از دیرباز تا به امروز، همیشه در حال توسعه و تداوم بوده است اما آن کیفیت سکونت و در خانه زندگی کردن و به عبارتی خانمان داشتن، اگر بی رنگ شده و یا از بین رفته است بایستی دوباره شناخته شده و برای پدیدار کردن آن تلاشی حقیقت گونه انجام داد. موضوع مورد مطالعه در این پروژه آشنایی با ماهیت خانه و مسکن و بالاخص خانه ایرانی می باشد، از آنجا که خانه در ایران از معماری ای با قدمت بالا و پر محتوی برخوردار می باشد و هم چنین نمونه های ماندگار از خانه های ایرانی این مرز و بوم نشان از جاودانگی اثر و اصول نهفته در معماری آنها را می دهد، مبانی تحقیقی خود را خانه های تاریخی قرار دادم تا با آشنایی عمیق تر با آن بتوانم با توجه به محدودیت ها و شرایط فیزیکی، محیطی و زمانی امروز جوابی جهت پاسخگویی به کمبودهای کیفیت مسکن امروز را پیدا کنم. زیرا که با مشاهده وضعیت رشد روزافزون جمعیت و ساخت و سازهای بالا در ایران، بار کیفی این فضاها روز به روز در حال کاهش می باشد، این تحقیق در پی آن است با مطالعه خانه های تاریخی راهکارهایی جهت بالا بردن کیفیت فضاهای مسکونی با در نظر گرفتن شرایط زمانی و محدودیت های موجود ارائه کند.

اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر نارسایی شناختی و پردازش هیجانی در پرستاران مضطرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  سمانه اسدی   عباس ابوالقاسمی

هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نارسایی شناختی و پردازش هیجانی در پرستاران مضطرب بود. این پژوهش به صورت شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 40 آزمودنی بود که از میان پرستاران دارای اضطراب شهر اردبیل انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش(شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر، پرسش نامه ذهن آگاهی فرایبرگ، پرسش نامه نارسایی شناختی برادبنت، مقیاس پردازش هیجانی باکر و پرسش نامه افکار اضطرابی ولز استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی علایم اضطراب را کاهش، نارسایی شناختی و پردازش هیجانی را به طور معناداری بهبود و ذهن آگاهی را افزایش می دهد (01/0> p). با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود مشکلات روان شناختی و افزایش سلامت روانی پرستاران موثر باشد و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به اضطراب در جامعه پرستاران ایرانی پیشنهاد می شود.

بررسی رفتار اکسیداسیون الکتروشیمیائی کتکول و مشتقات آن در حضور 1-هیدروژن 1-متیل ایمیدازول 2-تیول و مطالعه سینتیکی کتکول ها در حضور تعدادی از نوکلئوفیل های تیول دار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم پایه 1387
  سمانه اسدی   لیدا فتوحی

چکیده ندارد.