نام پژوهشگر: علی موافقی

بررسی فیتوشیمیایی اندام های رویشی و زایشی در دوگونه از گون های شمال غرب کشور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1388
  مجید امینی   عباس دل‏‎‎‏آذر

گون با نام علمی ( astragalus l.) بزرگترین جنس گیاهان آوندی و متعلق به تیره لگومینوزه با حدود 3000-2500 گونه است. گون شامل گونه هائی است که بدلیل استفاده خوراکی و یا داروئی مهم می باشند. امروزه از مواد شیمیائی موجود در گونها برای درمان بسیاری از بیماریها استفاده می شود. هر چند گونه های زیادی از نظر ترکیب شیمیائی از جمله فلاونوئیدها، اسیدهای آمینه غیر پروتیئنی، ساپونین ها، آلکالوئید ها، استرول ها و غیره مورد بررسی بوده اند، ولی تاکنون گونها ی ایران از نظر ترکیب شیمیائی مورد بررسی و شناسائی محدودی قرار گرفته اند. هدف این پژوهش بررسی فیتوشیمیائی چند گونه گون رشد یافته در شمال-غرب ایران است. بدین منظور اندام های دو گونــه گــون رشد یافته در شمال غرب ایــران شامل a. sahendi و a. tabrizianus مورد بررسی فیتوشیمیایی قرار گرفتند. جهت مقایسه ترکیبات آلی فرار، اسانس گونه های دیگر به نامهایa. caspicus ، ,a. compactus ,a. odoratus a. microcephalus و lagopoeides a. نیز بررسی شدند. انتخاب این گونه ها به دلیل بومی بودن آنها و ناشناخته بودن ترکیبات شیمیایی موجود در آنها انجام شد. در بررسی های فیتوشیمیائی، از روشهای مختلف کروماتوگرافی بویژه gc-ms، vlc ,tlc و hplc و نیز روشهای تعیین ساختار مواد از جمله طیف سنجی nmr استفاده شد. بررسی های فیتو شیمیایی انجام شده به دو دسته کلی تقسیم شدند. دسته اول شامل اسانس گیری از اندام های زایشی تازه گونه ها و بررسی توسط دستگاه gc-ms می باشد. دسته دوم مربوط به عصاره گیری های مختلف ازریشه خشک شده گونه a. tabrizianus می باشد که توسط متدهای vlc ,tlc و hplc مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی های انجام شده روی اسانس های حاصل از اندام های زایشی گونه های مورد نظرمنجر به شناسائی دقیق، با ترکیبات اصلی بیشتر نسبت به پژوهش های قبلی صورت گرفته، گردید. ترکیبات آلی استخراج شده از گلهای a. sahendi درکل شامل 48 ترکیب معطر بود که غالباً چربی دوست بودند و اسکلت آلیفاتیک و ترپنوئیدی داشتند. عمده ترکیبات فرار این گونه، ترکیبات الکلی (38/23%)، آلکانی (32/04%)، آلدئیدی (13/24%)، کتونی (11/50%) و استری (4/16%) تا 20 کربن تشخیص داده شدند. alpha.-terpinolene (هیدروکربن) با مقدار19/64% بیشترین سهم را در مقدار اسانس دارا بود. گر چه 2-tetradecanol فراوانترین الکل بود، اما چندین عضو از ترکیبات مونو و سزکوئی ترپنی نظیر thymol، ∝-terpineol، cis-geraniol، trans-geraniol، nerolidol isomer، farnesolو ∝-bisabolol نیز شناسائی شدند. اکثر ترپنوئید های شناسائی شده بعنوان ترکیبات معطر گلها دربسیاری از گیاهان جهت گرده افشانی با حشرات نقش مهمی ایفا می کنند. از گلهای a. tabrizianus در مجموع 13 ترکیب آلی فرار شناسایی شد که عمده ترکیبات فرار این گونه، ترکیبات الکلی (46/38%)، آلکانی (76/30%)، اسید چرب(38/15)، کتونی (69/7%) و آلدئیدی (69/7%) با تعداد کربن کمتر از 30 می باشد. 2-tetradecanol با 66/17% بیشترین سهم را در مقدار اسانس دارا بود 2-undecanol، hexadecanal، 2-pentadecanone,6,10,14-trimethyl، 2-pentadecanol، ,eicosane palmitic acid و 2-tetradecanol،7 ترکیب مشترک بین این دو گونه می باشند که در میان آنها ترکیب 2-pentadecanone,6,10,14-trimethyl بین تمام گونه های بررسی شده دیگرنیز مشترک است. از ریشه گونه a. tabrizianus با روش hplc تعداد 17 ترکیب از عصاره متانولی جداسازی گردید که فقط ترکیب شماره 3 فراکسیون 20% با استفاده از طیف های nmr تشخیص داده شد. این ترکیب یک دی گلیکوزید فنولیک بود.

بررسی رابطه مکان نمایی و باردهی شاخه با تمایزیابی جوانه اصلی در انگور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  غلامرضا گوهری   علی موافقی

تیره ویتاسه (vitaceae) یکی از مهمترین تیره های مورد استفاده در میوه کاری می باشد که جنس ویتیس (vitis) را در بر می گیرد. اهمیت انگور در میوه کاری به پی ریزی پژوهش ها و بررسی های فراوانی در زمینه گلدهی و باردهی انجامیده است. هر چند باردهی در انگور برآیندی از شمار گل آذین به ازای شاخه های پدید آمده، شمار گل به ازای گل آذین های روی هر گیاه و شمار میوه به ازای گل های باز شده می باشد، با اینحال نخستین و مهمترین گام در بهبود باردهی، فاکتور نخست و یا روند پیدایش گل آذین است. بررسی ها نشان داده اند که با افزایش ردیف جوانه، باردهی نیز افزایش پیدا می کند. از سوی دیگر، جوانه ای که در گره بدون اندام های روبروی برگی (پیچک و گل آذین) جای گرفته است، رفتار نموی متفاوتی نسبت به جوانه های دیگر از خود نشان می دهند. به منظور بررسی اثر خوشه بر روی اندام زایی جوانه های اصلی (جوانه اولیه) در رقم سلطانین، آزمایشی با 2 تیمار و 6 تکرار در پنج توالی زمانی در قالب طرح کامل تصادفی انجام گرفت. در این راستا، جوانه های روبروی نخستین خوشه (تیمار اول) و پیچک (تیمار دوم) ظاهر شده بر روی شاخه سبز، در پنج توالی زمانی با فاصله ده روز، برداشت گردیده و در فیکساتور تثبیت شد. نمونه های برداشت شده از تیمارهای دوگانه، با میکروسکوپ نور بازتابشی بررسی و تصویربرداری و شمار گل آذین و یا پیچک به ازای هر جوانه تعیین گردید. میزان اندام زایی آغازنده پیچک و یا گل آذین بر پایه میزان انشعاب زایی مشخص و ضریب باردهی درون جوانه ای برای هر تیمار بدست آمد. در آزمایشی دیگر، به منظور بررسی اثر وجود خوشه در شاخه بر روی بازگلدهی رقم سلطانین، آزمایشی با 14 تیمار در قالب طرح کامل تصادفی انجام گرفت. برای این منظور، جوانه های ردیف دوم تا هشتم شاخه های کامل شده (مرحله فنولوژیکی تغییر رنگ برگ) دارای خوشه و بدون خوشه برداشت شد و شمار خوشه و یا پیچک به ازای هر تیمار و تکرار آن، با روش های میکروسکوپی محاسبه گردید. با جمع بندی آزمایش های دوگانه انجام یافته، اثر ردیف جوانه و بود یا نبود خوشه بر روی تمایزیابی گل آذین روشن گردید. میوه بر روی روند تمایزیابی، اثر بازدارنده ای داشت. همچنین ردیف پایین جوانه موجب کاهش در روند تمایزیابی و باردهی جوانه گردید. وجود میوه در روی شاخه، نه تنها موجب کاهش ضریب باردهی جوانه ها شد، بلکه زمان تمایزیابی و فرایند گل آغازی را با تاخیر مواجه نمود

بررسی فرآیند گل آغازی و نمو گل در انگورفرنگی(ribes aureum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  سیما پناهی راد   علی موافقی

انگور فرنگی یا جنس ریبس یکی از اعضای تیره ساکسیفراگاسه می باشد. این جنس دارای حدود 150 گونه و رقم می باشد که تمام آنها میوه خوراکی تولید می کنند و بومی مناطق سردسیر نیمکره شمالی هستند. مقاومت بی نظیر این گیاهان به سرما، کاشت آنها را در مناطقی با زمستان-های بسیار سرد امکان پذیر می نماید. ریبس ها غنی از مینرال ها و ویتامین های a ،b وc بوده و عطر و طعم بی نظیری دارند که همین امر آنها را از جهات مختلف باغبانی حائز اهمیت کرده است. این جنس دارای چند گونه انحصاری در ایران نیز می باشد. با توجه به اینکه تعیین زمان گل آغازی و نحوه تکامل گل از دیدگاه باغبانی بسیار مهم است ( از نظر انجام عملیات باغبانی مانند هرس، کاربرد تنظیم کننده های رشد ) و هم چنین بعنوان نخستین گام در راستای تولید میوه است، عدم انجام مطالعات اینچنینی بخصوص با کاربرد روشهای بسیار پیشرفته میکروسکوپ نور بازتابشی ما را بر آن داشت تا فرآیند گل آغازی و نمو گل را در گونه آوروم مورد مطالعه قراردهیم. برای این منظور تعداد 20-30 جوانه از شاخه های یکساله و اسپورهای چند بوته موجود در ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان با فواصل زمانی 10 روز، برداشت شدند. این کار از تقریبآ دو هفته پس از اوج شکوفه آغاز شد و تا آخر زمستان ادامه یافت. نمونه های برداشت شده به مدت 24 ساعت در محلول تثبیت کننده اف-ای-ای تثبیت شدند و به دنبال آن به منظور آب گیری در غلظت های متوالی الکل 70% و 96% قرار گرفتند. نمونه های آبگیری شده توسط استرومیکروسکوپ فلس زدائی شده و سپس با نیگروزین 5/. % محلول در الکل 100% رنگ آمیزی شدند. در مرحله آخر، تصویر برداری از آنها توسط میکروسکوپ نور بازتابشی انجام شد و تصاویر بدست آمده توسط نرم ازار پردازش تصویری ادغام و تصاویر مناسب با عمق کافی بدست آمد. بررسی ریخت شناسی مریستم در هر تاریخ نمونه برداری نشان داد که نخستین نشانه های گل آغازی که با پهن شدگی و گنبدی شدن مریستم مشخص می شود، حدود 40 روز بعد از مرحله اوج شکوفه می باشد. گل آذین در این گیاه 5-12 گل است و توالی تمایزیابی آن آکروپتال است یعنی همواره گلهای تحتانی نمو بیشتری از گل انتهائی دارند. هم چنین الگوی رشد آن سمپودیال است یعنی مریستم انتهائی به گل ختم می شود که نشان می دهد رشد در سال بعد از مریستم دیگری آغاز خواهد شد. روند تکوین گل و پیدایش اندامهای آن ازالگوی مارپیچی پیروی می کند. دوره تمایز یابی گل طولانی بوده و تا مرحله فنولوژیکی تکامل تخمک پیش می رود.

مطالعه مورفولوژی دانه های گرده در 21 گونه متعلق به 7 جنس از 3 طایفه از تیره گل آفتابگردان (asteraceae)با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره(sem)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1389
  مریم داغستانی   علی موافقی

دانه های گرده 18 گونه متعلق به هفت جنس و سه طایفه lactuceae و anthemideae و cynareae از تیره گل آفتابگردان با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه پنج صفت کمی (اندازه محور قطبی، اندازه محور استوایی، p/e، ظول خار، قطر منفذ) و پنج صفت کیفی (شکل دانه گرده، نوع شیار، شکل شیار، نوع آراستار،وجود لاکون) مورد بررسی قرار گرفتند. در مطالعه معنی دار بودن اختلاف داده های حاصله در سطوح جنس و طایفه بوسیله آماره wilks lambda در نرم افزار (spss, ver 11.2) مورد آنالیز قرار گرفتند. براساس نتایج حاصله از بین پنج صفت کمی مورد مطالعه صفت طول خار و اندازه محور قطبی تفاوت معنی داری بین جنسهای مورد مطالعه نشان دادند. همچنین مطالعه صفات کمی در بین دو طایفه مورد مطالعه cynareae و anthemideae نشان داد که صفت طول خار به طور معنی داری تفاوت نشان می دهد . تابع تشخیص canonical discriminut)) مربوط به پنج جنس (centaurea, cousinia, antemis tanacetum, achillea) مورد مطالعه بر اساس متد group centroid نشان داد که رده بندی گونه های مورد مطالعه بر اساس صفات گرده شناسی با رده بندی مورفولوژی مطابقت دارد. در مطالعه صفات کیفی نیز مشاهده گردید که دانه های گرده دارای سه شیار و سه منفذ (trizonocolporate) و به اشکال کروی و دوکی هستند.بر اساس آراستار اگزین پنج تیپ گرده ای شامل echinate و echinate, perforate و spinulose,perforate و verrucea و echinolophate تشخیص داده شد. در دانه های گرده anthemis tinctoria و tanacetum chiliophyllum از طایفه anthemideae منفذ مشاهده نشد. بزرگترین دانه گرده (?m 5/48) در گونه cousinia caunecense و کوچکترین دانه گرده (?m8/18) در گونه anthemis kotschyana مشاهده گردید. طایفه lactuceae داری دانه های گرده لاکون دار بود (lophate) و طایفه های anthemideae وcynareae فاقد لاکون بودند. این پژوهش پیشنهاد می نماید که در مطالعات sem، تیره گل آفتابگردان از میان صفات گرده شناختی، طول خار و اندازه محور قطبی به علت تفکیک گونه ها، جنس ها و طایفه ها صفات ممیزه قابل اعتماد می باشد.

تاثیر نوع ریز نمونه و تنظیم کننده های رشدی بر کالزایی و تولید آنتوسیانین در سیب (malus spp. makamik)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  توران اکبری   علیرضا مطلبی¬آذر

سیب ماکامیک ژرم پلاسمی از سیب است که خاستگاهش آسیای مرکزی و سیبری است، مقاوم به سرما بوده و توانایی بالایی در تولید آنتوسیانین دارد. جهت بررسی توانایی تولید آنتوسیانین در سیستم کشت درون شیشه ای نیاز به تولید کالوس و کشت سوسپانسیون سلولی بود. به منظور بررسی تولید کالوس و آنتوسیانین از محیط پایه ms، همراه سه نوع اکسین در ترکیب با دو نوع سایتوکینین، با چهار نوع ریزنمونه استفاده شد. مشخص شد naa و دمبرگ از کالزایی بهتری برخوردار بودند و kin نسبت به bapآنتوسیانین بیشتری تولید کرد. جهت افزایش رشد کالوس نمونه ها به دو محیط کشت ms و b5 انتقال یافتند در هر دو محیط رشد کالوس ها به خوبی انجام شد و msبهتر بود . بدلیل کالزایی پایین آزمایش دوم انجام شد و محیط کشت حاوی 5/0 میلی گرم در لیترkin، یک میلی گرم در لیتر2,4-d و یک میلی گرم در لیتر naa (m4 ) بهترین تیمار شناخته شد. نمونه ها به محیط کشت القاء که شامل محیط پایه m9 و m4 همراه دو غلظت فنیل آلانین بود انتقال یافته و در نور قرار گرفتند. محیط m9نسبت به محیطm4 از تولید آنتوسیانین بیشتری برخوردار بود. برای بهینه سازی m4 آزمایش سوم ازچهار نوع ریزنمونه انجام شد. ترکیب هورمونی حاوی 5/0 میلی گرم در لیتر kin و دو میلی گرم در لیتر naa بیشترین تاثیر را در کالزایی داشت هرچند تاثیر معنی داری با ترکیبm4 نداشت. آزمایش دیگری با ریزنمونه های حاصل از گیاهان درون شیشه ای انجام شد. دو نوع ریزنمونه در دو محیط m4 و s (ms شامل 5/0 میلی گرم kin و یک میلی گرم naa) انجام گرفت.محیط کشت s از القاء کالوس خوبی برخوردار بود، ولی پس از القاء کالوس، رشد کالهای تولیدی به مراتب کمتر از محیط کشتm4 بود. کالهای تولیدی در این آزمایش نیز در محیط m9 نسبت بهm4 درصد سطح کالوس دارای آنتوسیانین بیشتری تولید کردند. در آزمایش دیگرریزنمونه ها در محیط m4 کشت گردیدند. قطعات برگی قطر و وزن کالوس بیشتری داشتند. کشت سوسپانسیون سلولی جهت بررسی های میکروسکوپی انجام گرفت و از چهار نوع محیط کشت القاء استفاده شد. محیطm9 باعث تولید آنتوسیانین بیشتر همچنین مرگ سلولی کمترشد. دو غلظت فنیل آلانین در مرگ سلولی تاثیر یکسانی داشتند اما غلظت 5/0 میلی گرم در لیتر موجب تولید آنتوسیانین بیشتری شد. همچنین هر قدر میزان سلول های تولید کننده آنتوسیانین بیشتر شد مرگ سلولی نیز کاهش یافت.

بررسی جذب و انباشتگی آرسنیک در چهار رقم گندم و تاثیر آن بر برخی پارامترهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1390
  مهرداد سرداری   سید یحیی صالحی لیسار

گندم (triticum aestivum l.) مهمترین گیاه زراعی روی زمین می باشد که سازش بسیار زیاد با اقلیم های گوناگون دارد. دانه-های این گیاه یک ماده غذائی با ارزش است که ترکیبات شیمیائی مختلفی از جمله ویتامین های b1 ، b2، e ، مواد چربی، گلوتن، ساکارز و پنتوزان ها را دارد. ترکیبات مختلف آرسنیک عامل مسمومیت و بازدارنده رشد گیاهان در شرایط مختلف کشت می باشند. در این پژوهش سازوکارهای مقاومت چهار رقم آبی گندم در مقابل سمیت دو ترکیب آرسنات و آرسنیت در سه مرحله مختلف کشت (کشت درخاک در شرایط مزرعه ای، کشت درخاک در شرایط گلخانه ای و کشت در بستر بدون خاک در شرایط گلخانه ای) مورد بررسی قرار گرفت. ارقام در کشت مزرعه ای فقط تحت تیمار آرسنات با غلظت های (0،50،100 ppm) کشت شدند اما در کشت بدون خاک در گلخانه تحت تاثیردو ترکیب آرسنات و آرسنیت با غلظت های (0، 25، 50، 75، 100 ppm) قرار گرفتند و در کشت خاک درشرایط گلخانه با غلظت های (100،50،0 ppm) آرسنات و (200،100،0 ppm) آرسنیت تیمار شدند. در هر سه کشت مختلف، ترکیب آرسنات، بازدارنده رشد گردید و همچنین در کشت خاک در شرایط گلخانه ای موجب تحریک فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت شد. این ترکیب باعث افزایش کربوهیدرات محلول و کاهش کربوهیدرات غیرمحلول در دانه همه ارقام گردید. همچنین آرسنات در جذب فسفر از خاک توسط گیاه رقابت شدیدی نشان داد که یکی از دلایل جلوگیری از رشد ارقام شناخته شد. در شرایط مزرعه ای انباشتگی آرسنات در رقم آتیلا4 بیشتر از همه رقام و در رقم کالانکو از همه کمتر بود. میزان کلروفیلa ، b و کلروفیل کل در حضور آرسنات کاهش یافت. برخلاف آرسنات، ترکیب آرسنیت هیچ تاثیر بازدارنده ای بر روی هیچکدام از ارقام نداشت. بین ارقام، در اکثر صفات رقم n80-19 نسبت به بقیه مقاومتر و رقم آتیلا4 حساس تر از ارقام دیگر بود. ترتیب مقاومت بین ارقام در بیشتر صفات بصورت زیر بود. n80-19> سای سونز> کالانکو> آتیلا4

ارزیابی مولکولی(issr) و آناتومیکی روابط طایفه هایی از تیره گل ستاره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1390
  صالحه صفار   علی موافقی

تیره گل ستاره از جمله تیره های کمپلکس گیاهی است که وجود اختصاصات مشترک مورفولوژیکی و بیولوژیکی بسیار، تفکیک جنس ها و گونه های مختلف آن را از یکدیگر دشوار می سازد. از این رو ضرورت استفاده از دیگر تکنیک ها و نشانگرها اجتناب-ناپذیر می باشد. نشانگر issr به دلیل قابلیت تکرارپذیری و چندشکلی بالا از جمله تکنیک های مولکولی است که برای ارزیابی روابط فیلوژنتیکی در سطوح مختلف تاکسونومیکی مفید است. از این رو در بررسی حاضر مطالعات آناتومیکی و بررسی های مورفومتری به همراه مطالعات مولکولی با استفاده از نشانگرهای issr بر روی جنسهایی از چندین طایفه تیره گل ستاره انجام گرفت. تنوع ژنتیکی درون طایفه ای وبین طایفه ای براساس شاخص نی و شاخص اطلاعات شانون و فاصله ژنتیکی بین طایفه ها نیز براساس فاصله نی و p محاسبه گردید. در مجموع 107 نوار چندشکل با استفاده ازشش پرایمر به دست آمد. دندروگرام مربوطه توسط روش upgma و براساس فاصله ژنتیکی p و نی در بین گونه های مختلف ، طایفه ها را به صورت یکسان گروه بندی کرد. مورفومتری و آنالیز کلادیستیک براساس صفات ریخت شناختی مقطع عرضی ساقه، به منطور توصیف تاکسون ها و تعیین روابط بین آنها و مقایسه نتایج حاصل از آن با داده های مولکولی، با استفاده از روش single linkage انجام گرفت. نتایج حاصل از آنالیز داده های مولکولی با استفاده از نشانگر issr و مورفومتری با رده بندی های انجام گرفته براساس ویژگی های مورفولوژیکی، شیمیایی، کروموزومی و مولکولی مبتنی بر توالی rbcl ژنوم کلروپلاستی مقایسه گردید و دندروگرام نتایج مولکولی و مورفومتری حاصل با رده بندی های انجام گرفته قبلی مطابقت داشت. بنابراین می توان از نشانگر issr در ارزیابی روابط تاکسونومیکی در سطوح مختلف زیرتیره و سطوح پایینتر به نحو مطلوبی استفاده کرد.

بررسی ساختار ژنتیکی جمعیتهای بومی و ارقام اصلاح شده علف چای (hypericum perforatum) با استفاده از نشانگرهای issr و پاسخ به کشت بافت آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  نادر فرساد اختر   سید ابوالقاسم محمدی

در این مطالعه، تنوع ژنتیکی هشت جمعیت بومی منطقه آذربایجان و سه رقم خارجی new stem، helos و topas، بر اساس خصوصیات مورفولوژیک، خصوصیات بیوشیمیایی و نشانگرهای مولکولی بررسی شد. علاوه بر این، برای مطالعه باززایی گیاه و تولید هیپریسین در شرایط درون شیشه ای، ریزنمونه های برگی در محیط کشت حاوی غلظتهای مختلف تنظیم کننده های رشدی bap و iaa کشت گردید. تجزیه واریانس داده های مزرعه ای نشان داد که از نظر ارتفاع بوته، سطح برگ، طول گل آذین، تعداد غده های تیره رنگ گلبرگ، تعداد غده های تیره رنگ برگ، تعداد غده های روشن برگ و میزان هیپریسین، بین ژنوتیپها تفاوت معنی دار وجود دارد. بر اساس مقایسه میانگین ها جمعیت مرزگر و ارقام اصلاحی بیشترین میزان هیپرسین را تحت شرایط مزرعه ای تولید کردند. محاسبه ضرایب همبستگی نشاندهنده رابطه مثبت و معنی دار بین میزان هیپریسین و تعداد غده های تیره رنگ برگ و گلبرگ بود. تجزیه خوشه ای بر اساس صفات مورفولوژیک و بیوشیمیایی، جمعیتهای بومی و ارقام اصلاح شده را به طور کامل تفکیک کرد. از 50 آغازگر issr مورد بررسی، 13 آغازگر با الگوی نواری قابل امتیازدهی در مجموع 99 نشانگر چند شکل با طول تقریبی 100 تا 1700 جفت باز در ژنوتیپهای مورد مطالعه تکثیر کردند. براساس داده های مولکولی، بیشترین و کمترین میزان چند شکلی به ترتیب به جمعیت بومی علی بولاغی و رقم اصلاح شده new stem تعلق داشت. در مقایسه دو به دوی جمعیتهای بومی کمترین فاصله بین دو جمعیت جنگل و علی بولاغی و بیشترین فاصله بین جمعیتهای اردبیل و ملکان مشاهده شد. در ارقام اصلاح شده نیز ارقام new stem و helos کمترین و ارقام new stem و topas بیشترین فاصله ژنتیکی را داشتند. گروه بندی جمعیتها و ارقام مورد مطالعه بر اساس نشانگرهای issr آنها را به سه گروه متمایز منتسب کرد. در این گروه بندی، ارقام خارجی به طور کامل از جمعیتهای بومی تفکیک شدند. بر اساس تجزیه واریانس مولکولی، 70 درصد تنوع مولکولی کل توسط تنوع بین و 30 درصد آن توسط تنوع درون جمعیتها تببین شد. تجزیه رگرسیون چند گانه با استفاده از داده های issr و میزان هیپریسین و نیز صفات مورفولوژیک، در مجموع 33 نشانگر مثبت برای این صفات شناسایی کرد. بیشترین و کمترین تعداد نشانگر مثبت به ترتیب مربوط به صفات میزان هیپریسین (14 نشانگر) و سطح برگ (5 نشانگر) بود. تجزیه واریانس داده های حاصل از کشت بافت نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار بین ژنوتیپهای مورد مطالعه از نظر قطر کالوس، تعداد شاخساره، تعداد غده های تیره رنگ برگ، میزان هیپریسین، تعداد ریشه و تعداد روز تا ریشه دهی بود. اثر متقابل ژنوتیپ×bap از نظر قطر کالوس و میزان هیپریسین نیز معنی دار بود. همچنین از لحاظ قطر کالوس، تعداد ریشه و روز تا ریشه دهی، اثر متقابل ژنوتیپ×iaa معنی دار به دست آمد. نتایج تحقیق کنونی قابلیت بالای باززایی علف چای در شرایط کشت درون شیشه ای را نشان داد. با وجود این، میزان تولید هیپریسین در مقایسه با شرایط مزرعه ای بسیار کم بود.

اثر پایه و رقم بر روی فرآیند گل آغازی سیب (malus * domestica)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  زهرا اسماعیل لو   حامد دولتی بانه

گلدهی در سیب فرآیند پیچیده ای از دوره نمو زایشی است که با گل آغازی در تابستان سال قبل شروع و به مرحله شکوفه در بهار ختم می شود. دوره نمو گل ها 9 تا 10 ماه به طول می انجامد. آغازنده های گل در اثر فعالیت گذرا در تابستان تشکیل می شوند و قسمت های نهایی در بهار سال بعد تکامل می یابند. این فرآیند پیوسته نبوده و با یک دوره خفتگی در زمستان که طی آن نمو زایشی کند می شود، تداوم می یابد. همانند سایر گیاهان، گل آغازی در سیب با دگرگونی هایی در ریخت شناسی مریستم همراه است. فولفورد (1965) ریخت شناسی جوانه سیب را از دیدگاه چگونگی فعالیت مریستم و روند اندام زایی در آن بررسی نموده و چنین گزارش نمود که هنگام گل آغازی کاهش چشم گیری در روند برگ زایی روی می دهد. پرت و همکاران (1959) نخستین نشانه گل آغازی در مریستم را در گذر از مرحله رویشی به زایشی، پهن شدن مریستم دانستند امروزه سیاست باغبانی در کشورهای پیشرفته حرکت بسوی احداث باغات متراکم در تمام درختان میوه می باشد. درخت سیب نیز با توجه به اصلاح پایه های پاکوتاه جزء اولین درختان میوه ای بوده که بصورت متراکم کشت گردیده و هم اکنون نیز در مقیاس وسیع باغات پاکوتاه در مناطق مختاف سیب کاری وجود دارد. این یک واقعیت است که درختان پیوند شده برروی پایه های پاکوتاه کننده پیش بارتر از درختان پیوند شده برروی پایه های قوی می باشند. پایه های پاکوتاه کننده مانند مالینگ9، مالینگ 27، مالینگ 26، پیش باردهی بیشتری را نسبت به مالینگ 111 باعث می شوند. شکی نیست که پایه ها می توانند زمان گل آغازی را نیز تحت تاثیر قرار دهند. با اینکه فرآیند گل آغازی در سیب بررسی شده است، با اینحال اثر پایه بر روی ویژگی های مورفومتریک مریستم پیوندک روشن نیست. از سوی دیگر روشن نشده است که ویژگی های فنولوژیکی پیوندک چه تاثیری بر روی رفتار نموی مریستم می تواند داشته باشد. لذا در این آزمایش تلاش می گردد، زمان گل آغازی از دیدگاه میزان رشد پایه و از سوی دیگر زودرس و یا دیررس بودن رقم پیوندی بررسی گردد. بدین منظور، اثر پایه ها و ارقام مختلف بر روی ریخت شناسی مریستم و شناخت نشانه های گل-آغازی بررسی گردید.ابتدا اولین نشانه گل انگیزی با استفاده از تکنیک میکروسکوپ سه بعدی مشخص شد. برای این منظور جوانه های نمو یافته سه رقم گلاب ، گلدن و گرانی اسمیت بر روی 5 پایه های مالینگ 27 ، مالینگ 26 ، مالینگ 9، مالینگ مرتون 106 و گمی آلماسی مورد بررسی قرار گرفت. جوانه-ها یک ماه پس از مرحله تمام گل تا مرحله رکود رشد، هر 15 روز یکبار نمونه برداری شدند. نمونه ها در فیکساتیو، اف ای ای تثبیت شده وبا استفاده از استرو میکروسکوپ فلس زدایی و رنگ آمیزی شدند. در نهایت تصاویری از مریستم انتهایی جوانه ها با استفاده از میکروسکوپ نوری زبرنور دهی و دوربین دیجیتالی گرفته شد. تصاویر حاصله با استفاده از نرم افزارفتوشاب فرآوری گردیدند. نتایج نشان داد که پایه گمی آلماسی نسبت به سایر پایه ها زودتر وارد مرحله زایشی می شود. بیشترین فراوانی مریستم گل آغازیده، در ترکیب پیوندی گلاب روی مالینگ 27 و گلدن بر روی مالینگ 9 دیده شد. بیشترین تمایز یابی گل آذین در ترکیب پیوندی گلاب بر روی گمی آلماسی و گرانی اسمیت بر روی مالینگ مالینگ مرتون 106 دیده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که گل آغازی زود هنگام، منجر به نمو کافی جوانه گل می شود. بر خلاف نظر سایر محققان، روشن شد که پایه نه تنها نمو مریستم را کنترل می کند، بلکه می تواند زمان بروز گل آغازی را نیز تغییر دهد.

بررسی امکان استفاده از صفات تکوینی گل در بیوسیستماتیک onobrychis و hedysarum
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم 1390
  معصومه خداوردی   محمد رضا دادپور

: طایفه hedysareae شامل همه لگوم های پاپیونیده با نیام های بند بند و مسطح، شامل سرده های مهم از مانند hedysarum l.، onobrychis mill. و. alhagi adansمی باشد. این طائفه با صفاتی مانند گلبرگ بال کوتاه یا تحلیل رفته، نیام ها نا شکوفا و دارای یک یا دو دانه با عدد پایه کروموزومی 7 یا 8 معرفی می شود. بعد از هدیزاروم با تقریباً 160 گونه، اسپرس با حدود 130 گونه دومین جنس بزرگ این طائفه به شمار می آیند. به دلیل تعداد زیاد گونه ها، اعضای هر دو جنس اختلاف نسبتاً قابل توجهی را نشان می دهند. مهمترین تفاوت بین دو سرده در تعداد لوب های میوه است. در اسپرس و هدیزاروم تعداد بند های میوه تک بخشی و یا دو بخشی به ترتیب می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اونتوژنی گل در دو سرده اسپرس و هدیزاروم و همچنین alhagi به عنوان گونه ای با اهمیت تاکسونومی بالابه منظور بررسی مجدد طائفه hedysareae بوده است. جهت انجام مطالعات آزمایشگاهی، انتهای شاخه ها در مرحله گل دهی در اندازه ها و سنین مختلف جمع آوری و در فیکساتور faa تثبیت گردید. پس از طی مراحل تثبیت، شستشو و رنگ آمیزی نمونه ها فلس زدایی شدند. در نهایت مطالعه آن ها با استفاده از میکروسکوپ نوربازتابشی انجام گرفت. مطالعات انجام گرفته بر روی اونتوژنی گل در این سه سرده نشان داد که الگوی آغازش کاسبرگ ها در هر سه گونه تک جهتی و گلبرگ ها از سمت ابکسیال شروع به آغازش می کنند، با این حال الگوی آغازش تک جهتی و دو جهتی در حلقه پرچم ها مشاهده شد. فقدان همپوشانی در زمان آغازش بین حلقه ها، وجود براکتئول های بزرگ و نبود آغازه های مشترک باعث شده تا خارشتر از دو گونه اسپرس و هدیزاروم جدا شود. به عبارت دیگر اسپرس و هدیزاروم بر اساس صفات اونتوژنی گل به هم شبیه هستند. polhill(1981c)، در این طبقه بندی سرده خارشتر را به دلیل داشتن صفات متفاوت از صفات معمول در طائفه hedysarea از جمله داشتن گلبرگ ناو با رأس کند و الگوی رگبندی سطح نیام از طائفه hedysarea جدا کرده و به طائفه galegeae انتقال داده است. به هر حال تجزیه و تحلیل بر اساس داده های مولکولی نشان می دهد که خارشتر متعلق به طائفه هدیسره که از طائفه گالژه مشتق شده است می باشد. مطالعات اونتوژنی گل تایید می کند که خارشتر در بخش کناری هدیسره و به عنوان گروه خواهری گالژه قرار می گیرد.

تأثیر اندازه ریزنمونه و منبع هیدروکربن بر روی زنده مانی مریستم کشت شده گلابی سالیسیفولیا(pyrus salicifolia
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد رضا فتح الهی   علی موافقی

گلابی سالیسیفولیا گونه بومی منحصر به فردی از مناطق شمال غربی ایران است که به خاطر مقاومت به شرایط نامساعد خاکی و آب و هوایی، می تواند در کشت و به نژادی پایه های گلابی نقش آفرین باشد. از این گونه به خاطر دارا بودن برگ های دراز و شبیه به بید و مقاومت به خشکی، در فضای سبز و طراحی پارک ها نیز می توان استفاده نمود. به کارگیری روشی مناسب و سریع برای زدودن آلودگی های ویروسی، باکتریایی و قارچی از گیاهان تولیدی در فرایند کشت بافت در این گونه گلابی، نخستین گام در به کارگیری این گیاه خواهد بود. از میان روش های رایج در ریزازدیادی، کشت مریستم به عنوان روشی موثر در کاهش آلودگی ها و ایجاد پایه های سالم در گیاهان شناخته شده است. تاکنون گزارشی درباره کشت مریستم گونه p.salicifolia ارایه نشده است. در نخستین گام برای پی ریزی پژوهش های کاربردی، مناسب خواهد بود که رفتار این گیاه در جدا سازی و بنیان گذاری کشت مریستم (با اندازه های مختلف) سنجیده شود. در این تحقیق اثر سه عامل بر زنده مانی مریستم کشت شده ی p.salicifolia در شرایط درون شیشه ای مورد بررسی قرار گرفت. اول اثر نوع منبع کربو هیدرات مورد مطالعه قرار گرفت که از دو کربوهیدرات ساکارز و سوربیتول (در غلظت 30 گرم در لیتر)استفاده شد. ثانیاً اثر اندازه اپکس برداشته شده که منظور تعداد آغازنده های برگی همراه مریستم است، بررسی گردید. سومین عامل تاثیر وجود یا نبود جیبرلین در زنده مانی و برگ زایی مریستم بود. هچنین میزان برگ زایی و پلاستوکرون در طی 4 هفته بعد از کشت محاسبه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که تاثیر گذاری سوربیتول در فرایند کشت مریستم این گونه بهتر از ساکارز می باشد. و در همه تیمارهای حاوی سوربیتول زنده مانی بیشتری دیده شد. با آن که کم ترین میزان زنده مانی در مریستم های دارای یک آغازنده برگی مشاهده شد اما مریستم با دو و سه آغازنده برگی در محیط حاوی سوربیتول و جیبرلین تأثیر برابری در زنده مانی مریستم داشتند. و هر دو درصد بالایی از زنده مانی را نشان دادند. میزان برگ-زایی در تیمار های دارای جیبرلین در طول چهار هفته بعد از کشت نسبت به بقیه کمتر بود. در این آزمایش مشخص شد که میزان پلاستوکرون در نمونه های کشت شده نسبت عکس با حضور جیبرلین دارد. در میان تیمار ها، مریستم با یک آغازنده برگی در محیط حاوی سوربیتول و بدون جیبرلین کم ترین میزان پلاستوکرون را نشان داد. همچنین بیشترین میزان پلاستوکرون در مریستم کاشته شده با یک آغازنده برگی در محیط دارای ساکارز و جیبرلین مشاهده گردید.

توسعه روش جدید میکرو استخراج برودتی در سوزن سرنگ فاقد جاذب. کاربرد در استخراج مقادیر بسیار اندک ترکیبات آلی فرار برخی از نمونه های داروئی ، گیاهی و غذائی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده شیمی 1391
  جمال نوروزی   محمدحسین سرورالدین

در بخش اول از این کار پژوهشی یک روش ساده، سریع و با کارایی بالا را جهت استخراج ترکیبات آلی فرار بر پایه استفاده از یک سرنگ اصلاح شده ارائه داده ایم. نیدل سرنگ در داخل یک محفظه که با جریان نیتروژن مایع خنک می شود قرار می گیرد. نوک نیدل در فضای فوقانی ظرف حاوی نمونه قرار گرفته و سپس ترکیبات موجود در فضای فوقانی نمونه توسط یک پمپ از داخل نیدل به گردش درآورده می شود و در نتیجه ترکیبات آلی فرار در دیواره داخلی نیدل به تله انداخته می شوند. این عمل بمدت 15 دقیقه انجام گرفته و در پایان سرنگ را خارج کرده و در دریچه تزریق gc قرار می دهیم. در ادامه کارهای پژوهشی تاثیر حجم ظرف نمونه، سرعت جریان عبور فضای فوقانی، دما و زمان استخراج، دما و زمان واجذب بهینه سازی شدند. کل زمان نمونه برداری و آنالیز کمتر از 30 دقیقه می باشد.روش مذکور از کارایی استخراج بالایی (80?>) برخوردار بوده و کارایی انتقال ترکیبات به داخل ستون gc بالا می باشد و بعد از مدت زمان 30 ثانیه واجذب در دمای 260 درجه سانتیگراد هیچ اثر حافظه ای مشاهده نمی شود. جهت آنالیز کمی از روش استاندارد خارجی استفاده گردید. مقادیر انحراف استاندارد نسبی برای ترکیبات مورد بررسی کمتر از 10? بوده و حد تشخیص ها در محدوده ng g-1 3/1تا ng g-1 6/4 می باشند. روش ارائه شده با موفقیت برای استخراج ترکیبات btex از خاک نیز مورد استفاده قرار گرفت. هدف بخش دوم از کارهای پژوهشی توسعه روش اتوماتیک تله اندازی در داخل نیدل بدون جاذب بروش برودتی (ascntd) کوپل شده با دستگاه gc بمنظور نمونه برداری، پیش تغلیظ و اندازه گیری ترکیبات آلی فرار از نمونه های جامد می باشد. سیستم ascntd یک نیدل 5 سانتیمتری از جنس استیل می باشد که از میان یک لوله سرامیکی عبور کرده است. لوله سرامیکی با سیم مقاومتی نیکروم سیم پیچی شده است. این مجموعه در داخل یک محفظه pvc قرار می گیرند بطوریکه ازت مایع می تواند وارد آن شود. سپس ترکیبات موجود در فضای فوقانی نمونه توسط یک پمپ از داخل نیدل به گردش درآورده شده و ترکیبات آلی فرار در دیواره داخلی نیدل به تله انداخته می شوند. پس از کامل شدن استخراج آنالیتهای به تله انداخته شده در دیواره داخلی نیدل بطریق حرارتی واجذب شده و با جریان گاز حامل وارد ستون gc می شوند. پارامتر های موثر در میزان استخراج شامل سرعت جریان عبور فضای فوقانی، دما و زمان استخراج و همچنین دما و زمان واجذب مورد بررسی و بهینه سازی قرار گرفتند. روش ascntd با روش hs-spme برای آنالیز نمونه های خاک حاوی ترکیبات btex مقایسه گردید. مقادیر انحراف استاندارد نسبی کمتر از 8? بوده و حد تشخیص های کمتر از ng g-1 23/1بدست آمدند. در بخش نهایی روش ascntd با موفقیت برای اندازه گیری حلال های باقی مانده در داروهای سفتازیدیم، سفالکسین سدیم و آموکسی سیلین بکار برده شد. همچنین سیستم مذکور برای استخراج و آنالیز ترکیبات فرار موجود در گونه های گیاهی artemisia spicigera ، thymus kotcshyanus ، artemisia austriaca و syringa vulgaris مورداستفاده قرار گرفت.

مطالعه هیستولوژیکی مراحل نمو جنین درگیاه نیتراریا شوبری از تیره nitrariaceae
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  سروه عبدود   محمدرضا دادپور

علیرغم اینکه فرآیند نمو جنین یک فرآیند پیوسته است اما برای توضیح بهتر این فرآیند چند مرحله در نظر گرفته می شود که عبارتند از: مرحله پیش جنین، مرحله جنین کروی شکل، مرحله جنین قلبی شکل، مرحله جنین اژدری و جنین بالغ. ترکیبات ذخیره ای جنین شامل لیپید، پروتئین ها و دانه های نشاسته است که در لپه-ها یا سلول های آندوسپرم ذخیره می شوند. جنین شناسی و نمو آندوسپرم در تیره های مختلف گیاهی ویژگی-های تاکسونومیکی مهمی هستند و هنگامیکه شواهد دیگری موجود نباشد و یا این شواهد در حل مشکلات سیستماتیکی ناتوان باشند، ویژگی های جنین زایی می توانند زمینه مناسبی را برای حل این مشکلات فراهم کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی هیستوشیمیایی نمو جنین در گیاه نیتراریا شوبری(نیتراریاسه) با استفاده از تکنیک های میکروسکوپ نوری بود. تخمدان و میوه های این گیاه از طبیعت جمع اوری و در فیکساتورf.a.a تثبیت شد. سپس نمونه ها با متدهای مختلف هیستولوژیکی و هیستوشیمیایی بررسی شدند. نتایج ما نشان داد که کیسه جنینی از تیپ پلی گونیوم می باشد. سلول مادر آندوسپرم تقسیم خود را بسیار زود آغاز می کند. سوسپانسوریک ساختار بسیار ناپایداراست و در مرحله جنین کروی از بین می رود. جنین بالغ 6 میلیمتر طول دارد و شامل لپه ها، هیپوکوتیل، مریستم ساقه و مریستم ریشه است. مریستم ساقه بسیار زود فعالیت خود را آغاز کرده و دو بنیان برگی را ایجاد می کند. در رابطه با یافته های هیستولوژیکی جنین بالغ شامل اپیدرم، پارانشیم ذخیره ای و سلول های پروکامبیوم است. سلول های پارانشیمی که به پارانشیم نرده ای تمایزیافته اند درست در زیر اپیدرم قرار دارند. همه سلول های جنین به جز سلول های مریستمی و سلول های پروکامبیومی واجد ترکیبات پروتئینی هستند. دانه های پروتئین واجد یک گلوبوئید در ماتریکس پروتئینی خود هستند. بر اساس شواهد هیستولوژیکی سلول های آندوسپرم فاقد مواد ذخیره ای هستند. در طی جنین زایی سلول های آندوسپرم توسعه یافته و توسط دیواره سلولی احاطه می شوند. در جنین بالغ آندوسپرم در قطب شالازی و میکروپیلی توسعه دارد ولی در اطراف لپه هاگسترش آن محدودتر است. جنین نیتراریا دارای آنرمالی های چهار لپه ای و سه لپه ای نیز می باشد

مطالعه مقایسه ای ترکیبات آلی فرار در بذرهای چند جمعیت از گونه های artemisia spicigera و a. fragrans
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  سعیده قربانی   عباس دل آذر

جنس آرتمیزیا یکی از بزرگترین و گسترده ترین جنس های خانواده آستراسه است. این جنس به واسطه ترکیبات آروماتیک و معطر، که عمدتا ترپنوئید های بیواکتیو و ترکیبات فنولی هستند، معروف می باشد. درمنه معطر و درمنه سنبله ای، گیاهان علفی و چند ساله هستند که در ایران و نواحی اطراف می رویند. هدف این پژوهش، بررسی فیتوشیمیایی ترکیبات آلی فرار در بذرهای دو گونه از 34 گونه جنس درمنه است که به طور طبیعی در ایران رویش دارند. برای این منظور، بذرهای این دو گونه از چهار منطقه استان آذربایجان شرقی در ایران جمع آوری شد. اسانس از بذرهای خشک شده و آسیاب شده این دو گونه به روش تقطیر با آب، با استفاده از دستگاه کلونجر بدست آمدند. محتوای روغن های فرار یاد شده با تزریق به دستگاه gc-ms مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات انجام شده منجر به شناسایی 53 ترکیب در جمعیت دره دیز جلفا از گونه درمنه معطر شد. این نمونه شامل مونوترپن های اکسیژنه (77/92%)، مونوترپن های هیدروکربنه (73/3%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (41/0%)، سزکویی ترپنهای هیدروکربنه (4/0%) و الکل های غیرترپنی غیر ترپن (5/1%) است. مقادیر این ترکیبات در نمونه خواجه، به ترتیب 78/96%، 87/2%، 95/0%، 52/0% و 07/3% بود. از بذر های نمونه اهر به مشکین شهر، 39 ترکیب شناسایی شد که دارای مونوترپن های اکسیژنه (31/87%)، مونوترپن های هیدروکربنه (86/4%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (65/0%)، سزکویی ترپن های هیدروکربنه (44/0%) و الکل های غیرترپنی غیرترپن (54/4%) بود. مطالعه اسانس سه جمعیت گونه درمنه سنبله ای نشان داد که نمونه خواجه شامل مونو ترپن های اکسیژنه (24/96%)، مونوترپن های هیدروکربنه (31/2%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (13/1%)، سزکویی ترپن های هیدروکربنه (46/0%) و الکل های غیرترپن (16/1%) است که 24/96% از کل ترکیبات بود. 42 ترکیب از روغن فرار نمونه اهر-کمربندی شناسایی شد که شامل مونوترپن های اکسیژنه (93/91%)، مونوترپن های هیدروکربنه (92/2%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (21/0%)، سزکویی ترپن های هیدروکربنه (51/0%) و الکل های غیرترپن است (65/0%). در نهایت، از اسانس دره دیز جلفا ، در مجموع 18 ترکیب شناسایی شد و ترکیبات آلی فرار عمده آن، مونوترپن های اکسیژنه (95/60%)، سزکویی ترپن های اکسیژنه (63/1%) و دیگر ترکیبات (24/35%) بودند. مقایسه نمونه ها با یکدیگر، نوع و میزان ترکیبات آلی فرار در جمعیت های دو گونه درمنه معطر و درمنه سنبله ای نسبتا متنوع بودند. به هر حال عمده ترین ترکیبات آلی فرار هر دو گونه کامفور، 1و8- سینئول، آلفا- توجون و بتا- توجون هستند.

بررسی مورفولوژیکی، هیستولوژیکی، فرا ساختاری و مولکولی دانه بالغ در جنس ارودیوم از تیره ژرانیاسه، ژئوم ( رزاسه)، نیتراریا (نیتراریاسه) و هلیانتموم (سیستاسه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم 1391
  حامیه گشتاسبی   هوشنگ نصرتی

دانه تخمک نمو یافته است. در دانه پوسته دانه، آندوسپرم و جنین از هم قابل تشخیص می باشد. پوسته دانه پوشش احاطه کننده جنین است که از پوشش های تخمک حاصل می شود. پوسته دانه نقش حیاتی در چرخه زندگی گیاه با کنترل نمو جنین، حفاظت جنین از آسیب های مکانیکی و حمله عوامل بیماریزا و نگهداری حالت خواب جنین، ایفا می نماید. جنین در واقع شکل ابتدائی گیاه جوان می باشد. در گیاهان نهاندانه مواد ذخیره ای دانه اغلب از نوع لیپید، پروتئین و نشاسته در لپه های جنین بالغ و یا سلول ها و دیواره ی سلولی آندسپرم ذخیره می شوند. شکل، اندازه و موقعیت دانه داخل میوه، شکل، اندازه و موقعیت جنین داخل دانه، ساختارو هیستوشیمی پوسته دانه، مورفولوژی جنین و مواد ذخیره ای دانه از صفات مهم تاکسونومیکی محسوب می شوند. هدف تحقیق حاضر بررسی مورفولوژیکی، فراساختاری و مولکولی دانه بالغ در جنس های ارودیوم اگزرانچیوم از تیره ژرانیاسه، ژئوم اوربانوم از تیره رزاسه، نیتراریا شوبری از نیتراریاسه و هلیانتموم اسکوپولیکا از سیستاسه می باشد. دانه های بالغ از طبیعت جمع آوری و تعدادی از آنها در فیکساتورهایffa و فرمل- کلسیم تثبیت شدند. مطالعات مورفولوژیکی دانه و جنین نشان داد که جنس های ارودیوم و هلیانتموم دارای جنین خمیده و دانه ها بترتیب غالب و نیم، نیتراریا دارای جنین راست و دانه غالب، ژئوم دارای جنین قاشقکی و دانه غالب می باشند. مطالعات آناتومیکی پوسته دانه نشان داد که درارودیوم از 3 ردیف سلول تشکیل شده است. لایه بیرونی شامل سلولهای پهن و مسطح شده می باشد. لایه میانی سلول های هرمی شکل که دیواره ها بقدری ضخیم می باشد که محفظه سلولی کاهش یافته است. لایه داخلی شامل یک ردیف سلول با دیواره های شعاعی ضخیم می باشد و سلول ها دارای ساختار نعلی شکل می باشد. با توجه به مطالعات بافت شناختی و هیستوشیمیایی پوسته، دو لایه کوتیکول تشخیص داده شد.یک لایه روی سطح پوسته و دیگری مابین پوسته و نوسل قرار داشت. در ژئوم پوسته دارای 2 لایه می باشد، که لایه بیرونی دارای 3تا4ردیف سلول که بنظر می رسد محتویات خود را از دست داده اند ودیواره این سلول ها با توجه به مطالعات بافت شناختی و هیستوشیمیایی دارای ترکیبات فنلی و پکتینی می باشد. لایه دوم از یک ردیف سلول که با توجه به مطالعات بافت شناختی و هیستوشیمیایی دارای ترکیبات پلی ساکاریدی و پروتئینی می باشد. دو لایه کوتیکول در پوسته این گیاه تشخیص داده شد. پوسته نیتراریا شامل 3 لایه است. لایه بیرونی شامل سلول های مسطح و کشیده می باشد. لایه میانی شامل سلول های مسطح ومدور، مانند گلبول های قرمز می باشد. لایه داخلی شامل سلول های منظمی که تمام سطوح داخلی دیواره آن بوسیله ماده لیگنینی به صورت شبکه منظمی پوشیده شده است. مطالعات فراساختاری برای سطح هر 4 جنس الگوی اپیدرمی مشبک را نشان داد. مطالعات فراساختاری در مقطع نیز تعداد لایه ها را در مطالعات میکروسکوپ نوری تایید کرد. مطالعات مولکولی در این پژوهش با استفاده از توالی نوکلئوتیدی ناحیه nrdna its هسته بررسی شدند. داده های مولکولی به دست آمده از تعیین توالی نوکلوتیدی ناحیه ژنومی its با استفاده از متدkimura2- parameter انجام شد.. . نتایج مطالعه مولکولی با گروه بندی سه جنس جنین های erodiumو helinthemum و geum در یک خوشه و مجزا کردن جنس nitrariai در شاخه جداگانه مطابقت معنی داری با نتایج حاصل از مورفولوژی جنین و هیستولوژی نشان داد.

بررسی مولکولی و مورفولوژیک ژنهای پلاست آگروباکتریوم ریزوژنز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم پایه 1391
  حسین گردون پر   محمد علی حسینپور فیضی

یکی از دغدغه های محقّقان جهت ایجاد صفات برتر در موجودات زنده، انتخاب و به کارگیری روش هایی است که علی رغم کارایی بالا، کمترین آثار مخرّب را بر روی موجودات زنده داشته باشند. امروزه استفاده از روش انتقال ژن با استفاده از باکتری آگروباکتریوم (agrobacterium) به عنوان یکی از تکنیک های کارآمد، جهت دستیابی به اهداف ژنتیکی و یا ایجاد فنوتیپ برتر، در میان محقّقان طرفداران فراوانی پیدا کرده است. از جنبه های کاربردی این تکنیک، می توان به تولید گیاهانی با ارزش اقتصادی بالا اشاره کرد. آگروباکتریوم دارای ژن های قابل انتقال (ناحیه ای از پلاسمید به نام t-dna ) به میزبان گیاهی است، از این رو این باکتری یکی از مهمترین ابزارهای انتقال ژن در علم ژنتیک مولکولی محسوب می شود. ژن های rol (rooting locus) بر روی dna t- قرار دارند که باعث ایجاد تغییرات مورفولوژیک و رشد و نموی در گیاه می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ژن پلاست rolc از پلاسمید ri باکتری agrobacterium rhizogenes بر رشد و نمو گیاه nicotiana tabacum انجام گرفته است. در این تحقیق با استفاده از گیاهان تراریخته ی توتون، ابتدا dna آن ها مورد استخراج قرار گرفت و پس از اطمینان از انتقال صحیح ژن های مورد نظر، با القاء ژن های انتقال یافته توسط دگزامتازون، استخراج rna، سنتز cdna و در نهایت واکنش pcr بر روی نمونه ها با پرایمر های مختلف ژنوم کلروپلاستی انجام گرفت. همانگونه که انتظار می رفت، بیان ژن های کلروپلاستی خاصی همچون psba در گیاهان تراریخت که rolc یا trolc را بیان می نمودند و فنوتیپ کلروزه داشتند مورد تایید قرار گرفت.

بررسی نمو گل در گیاه سنجد elaeagnus angustifolia با استفاده از میکروسکوپ نوری بازتابشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم 1391
  شیوا براتی   علی موافقی

چکیده: الئاگنوس آنگوستی فولیا یک درخت اروپایی-آسیایی از خانواده ی الئاگناسه است. ویژگی های گل منحصر به فرد از الئاگنوس در کنار توصیفات تاکسونومیک متفاوت از سیستم جنسی و موقعیت تخمدانی، آن را به عنوان یک هدف مطالعه مطلوب می سازد. این بررسی برای آشکار کردن مسیر تکاملی گل های الئاگنوس آنگوستی فولیا و بیان سیستم جنسیتی در این گونه انجام شده است. جوانه های گلی در مراحل تکاملی مختلف از سه پایه ی متفاوت جمع آوری شدند و با استفاده از میکروسکوپ نوری-بازتابشی مورد بررسی قرار گرفتند. اندام زایی سنجد در مسیر مایل به مرکز پیش می رود. گلپوش آغازش دو طرفه و پرچم ها آغازش یک طرفه را نشان دادند. برچه از زیر آغازه ی پرچم در حفره ی گلی بالا می آید. خصوصیات تکاملی مشخص و متمایز در این گونه تشکیل یک هیپانتیوم و یک صفحه ی نکتاری احاطه کننده ی قاعده ی خامه می باشد. دو گروه از گل ها از نظر تکامل صفحه ی نکتاری، شناسایی شدند. مقایسه خصوصیات گل میان دو شکل گلی نشان داد که الئاگنوس دارای خصلت آندرومونوئسی می باشد. گل ها با صفحات نکتاری تمایز یافته و تخمک های تکامل یافته، گل های هرمافرودیت اند، در حالی که گل هایی با صفحات نکتاری تکامل نیافته و تخمک-های آنرمال، گل های نر هستند. گل های هرمافرودیت، به لحاظ اندازه و تعداد به طور قابل توجهی از گل های نر بزرگ تر و بیشتر می باشند. یک تفاوت قابل توجه هم چنین در درجه ی اپی جاینی میان گل های هرمافرودیت و نر نشان داده شد، بدین ترتیب که گل های هرمافرودیت دارای تخمدان های تحتانی عمیق و گل های نر دارای تخمدان های فوقانی یا نزدیک به فوقانی بودند. می توان بدین صورت نتیجه گرفت که، حفاظت بیشتر تخمک ها از پرندگان گیاه خوار یا حشرات با یک نیروی انتخابی که نتیجه ی تکامل اپی جاینی در گل های هرمافرودیت می باشد، ایجاد شده است. الئاگنوس، اولین مورد از گونه ی دارای آندرومونوئسی از خانواده ی الئاگناسه است. در مقایسه ی الئاگناسه با تیره های خواهری مشهور، بر اساس خصوصیات تکاملی گل، الئاگناسه ارتباط تنگاتنگی با رامناسه نشان می-دهد.

بررسی کمی و کیفی متابولیتهای ثانویه با ساختار فنلی در اندام های astragalus compactus با تاکید بر مراحل تکوینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم 1391
  سمیه نقی لو   عباس دل آذر

جنس گون به عنوان بزرگ ترین جنس گیاهان آوندی بالغ بر 2500-3000 گونه می باشد. ریشه و برگ های برخی گونه های گون در طب سنتی به عنوان عوامل ضد تعرق، ضد فشارخون، ضد دیابت، مدر و نیروبخش به کار رفته است. ویژگی های دارویی این گیاه منجر به علاقه روزافزون به مطالعه ترکیب شیمیایی گونه های مختلف آن شده است. از آنجا که عوامل محیطی و نموی می توانند به طور معنی داری بر ترکیب شیمیایی گیاه اثر گذار باشند، شناخت این عوامل جهت تشخیص زمان مناسب جهت بهره برداری از گیاهان دارویی ضروری می نماید. علاوه بر آن، مطالعه تنوع نموی ترکیبات شیمیایی منجر به افزایش درک ما از نقش های فیزیولوژیک این ترکیبات خواهد شد. مطالعه حاضر در راستای تعیین تغییر متابولیتهای ثانویه در گونه a. compactus طی نمو طراحی گردید. هدف از این مطالعه (1) ارزیابی ترکیب شیمیایی گونه a. compactus و (2) تعیین ارتباط احتمالی بین ترکیبات شیمیایی گیاه و مراحل نموی آن می باشد. بدین منظور ریشه، برگ و گل های گیاه در سه مرحله رویشی، گلدهی و تولید بذر جمع آوری گردید و در مرحله اول مطالعه آنها توسط کروماتوگرافی گازی جفت شده با اسپکتروسکوپی جرمی (gc-ms) و کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (hplc) انجام گرفت. بر مبنای کروماتوگرام های حاصل از مطالعات gc گروه های مختلفی از ترکیبات فرار شامل هیدروکربن ها، آلدئیدها، استرولها، استرها، اسیدهای چرب و الکل ها شناسایی گردیدند. تنوع قابل توجهی در مراحل نموی مختلف و بین اندام های مختلف مشاهده گردید. استرولها و الکل ها اجزاء اصلی ترکیب فرار ریشه در مرحله رویشی بودند. در همین مرحله غلظت بالای استرولها و هیدروکربن ها در برگ مشاهده شد. افزایش قابل توجه استرولها تا 31/94% در ریشه در مرحله گلدهی رخ داد که نشان دهنده نقش احتمالی استرولها در فرآیند گلدهی است. نمونه های برگی غلظت بالای الکل ها را در مرحله گلدهی نشان دادند. مرحله تولید بذر با حضور غلظتهای بالای اسیدهای چرب و ترکیبات کلردار در ریشه و هیدروکربن ها در برگ همراه بود. بررسی ترکیب شیمیایی توسط hplc و nmr منجر به شناسایی 5 ترکیب فنولی شامل دو فلاون، یک فلاونول و دو مشتق سینامیک اسید گردید که حضور سینامیک اسید در جنس گون برای اولین بار گزارش می گردد. جهت ارزیابی تنوع نموی فنولها و خاصیت آنتی اکسیدانتی آنها، محتوای فنول کل توسط معرف فولین و خاصیت آنتی اکسیدانتی توسط تست dpph بررسی گردید. محتوای فنول کل در برگ ها، بیشتر از ریشه و گل بود. علاوه بر آن ریشه و برگ در مرحله تولید بذر محتوای فنول کل بالاتری نسبت به مرحله رویشی و گلدهی نشان دادند که همراه با فعالیت آنتی اکسیدانتی قویتر آنها بود. ارتباط مثبت بین محتوای فنول کل و خاصیت آنتی اکسیدانتی نشان داد که فنولها اجزاء غالب آنتی اکسیدانت در این گونه می باشند. بر مبنای نتایج حاصله، عصاره متانولی a. compactus می تواند به عنوان منبع ترکیبات فنولی آنتی اکسیدانت مورد استفاده قرار گیرد و بهترین مرحله برای این منظور مرحله تولید بذر می باشد.

بررسی مشتقات فنلی موجود در ریشه های گیاه valeriana allariafolia
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم پایه 1391
  مریم ابقایی نیا   حسین ناظمیه

چکیده: valeriana allariafolia که از گیاهان دارویی و معروف می باشد از خانواده ی valerianaceae دارای پراکنش گسترده در جهان است، ریشه های گیاه به طور عمده برای درمان بی خوابی، اختلالات عصبی و به عنوان کاهش دهنده ی فشار خون و سرطان مورد استفاده قرار می گیرد. هدف ما در این بررسی شناسایی ماهیت متابولیت های ثانویه در ریشه ی این گیاه می باشد. ترکیبات موثره ی موجود در سه عصاره ی هگزانی، متانولی، دی کلرومتان حاصل از ریشه ی این گیاه که در آذربایجان نیز گسترش دارد مورد بررسی قرار گرفت. بعد از بررسی های اولیه توسط تکنیک tlc، عصاره ی متانولی با متد sep-pak ods فراکسیونه شد و ترکیبات هر فراکسیون با hplc پره پراتیو جداسازی شد. سپس سه ترکیب از عصاره ی متانولی که جزء فنول ها می باشند و توسطhplc جداسازی شدند به کمک nmr و طبق داده های ترکیبات موجود تعیین ساختار شدند و همچنین چهار ترکیب هم ازعصاره ی هگزانی، پس از جداسازی توسط vlc توسط gc –mass مورد شناسایی قرار گرفتند. گروهی از ترکیبات فعال که از لحاظ دارویی مورد توجه است شامل والروپوتریات ها، ترکیبات سزکوئی ترپنی، لیگنان ها وفلاوون ها می باشد. مشتقات کافئیک و فرولیک اسید که موجب اثرات ضد سرطانی و آنتی اکسیدانی می شود و در این بررسی هم مورد شناسایی قرار گرفته است شامل کافئیل گلوکوزیل آپیوزید، دی کافئیل رامنوزید، فرولیل دی گلوکوزید، استوکسی اسید سینامیک، آلیل ایزووالریک اسید، ایزو پروپیل ایزووالرات، 2- بتوکسی هگزان می باشد.

بررسی نمو گل در گیاه گزنه سفید lamium album با استفاده از میکروسکوپ نوری بازتابشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  یلدا وثوقیان   محمدرضا دادپور

مطالعات مقایسه ای تکوین اندام های گل می تواند در بررسی های سیستماتیکی و تعیین ارتباط خویشاوندی بین گروه های مختلف گیاهی مورد استفاده قرار گیرد. فیلوژنی در راسته لامیالس دارای تحولات زیادی بوده است و برای پاسخ گویی به این تحولات، بررسی های تکوینی گل در تیره های مختلف آن بخصوص تیره نعناع به دلیل داشتن اهمیت صنعتی و دارویی، ضروری به نظر می رسد. در همین راستا تکوین گل در گونه l. album از تیره نعناع مورد بررسی قرار گرفت. گونه lamium album در تیره نعناع، جای دارد، که یکی از بزرگترین تیره های گیاهان گلدار شامل بیش از 252 جنس با 7000 گونه، می باشد. دارای گلهای هرمافرودیت وزیگومورف متشکل از پنج کاسبرگ، پنج گلبرگ، چهار پرچم و دو برچه به هم چسبیده هستند.جهت انجام مطالعات آزمایشگاهی جهت انجام مطالعات آزمایشگاهی، انتهای شاخه ها در مرحله گل دهی در اندازه ها و سنین مختلف جمع آوری و در فیکساتور faa تثبیت گردید. پس از طی مراحل تثبیت، شستشو و رنگ آمیزی نمونه ها فلس زدایی شدند. در نهایت مطالعه آنها با استفاده از میکروسکوپ نوربازتابشی انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که گل ها در این گیاه زیگومورفی شدید و هم پوشانی قابل ملاحظه ای در جریان آغازش حلقه های گلبرگ و پرچم نشان می دهند. الگوی تک جهتی در آغازش حلقه های کاسبرگ، گلبرگ و پرچم مشاهده شد. نکته قابل توجه در جریان نمو اندام ها در این گونه، پوشیده شدن روند اندام زایی بواسطه رشد برابر آغازه ها و یا رشد معکوس آنها می باشد.

الگوی نمو زایشی در جوانه های تابستانه انگور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1388
  اکرم اسدخانی ممقانی   علی موافقی

الگوهای نمو جوانه و چگونگی پدید آمدن شاخه های سیلپتیک و پرولپتیک در انگور، از دیدگاه ریخت شناختی، بررسی گردیده اند . همه یافته ها نشان می دهند که انگور از دیدگاه دارا بودن دو نوع شاخه در کنار یکدیگر، گیاه بی نظیری است. از سوی دیگر در مونوپودیال و سمپودیال بودن شاخه در انگور، اتفاق نظر بین دانشمندان وجود ندارد. شاید، اشتقاق آغازنده وامانده از مریستم انتهایی و پدید آوردن پیچک و گل آذین، الگوی نمو رویشی و زایشی را در انگور پیچیده کرده باشد. نخستین گام در نمو زایشی انگور، انشعاب زایی آغازنده وامانده و پیدایش گل آذین است. در شاخه های سیلپتیک، دو فرآیند آغازش گل آذین و تمایزیابی گل، یکجا و بسیار سریع انجام می پذیرد. در بخش پیش ساخته، پیدایش آغازنده وامانده دیده نشد که بر خلاف جوانه زمستانگذران بود. مواد گیاهی در این آزمایش که جوانه های تابستانه و زمستانگذران بودند، از گره های میانی شاخه های سبز اصلی (گره 5 تا 9) دو رقم سلطانین و خلیلی در پنج دوره زمانی برداشت شدند. در این آزمایش سه فاکتور نوع جوانه، زمان نمونه برداری و رقم بکار گرفته شدند. برای انجام این کار، از گیاهان 40 ساله رقم های سلطانین و خلیلی کشت شده در بخش موکاری ایستگاه کشاورزی خلعت-پوشان (دانشکده کشاورزی تبریز، 5 کیلومتری شرق تبریز) بهره گیری گردید. شمار 10 گیاه به ازای هر رقم برگزیده شد و بر روی هر گیاه، 20 شاخه سبز نو رسته نگهداری گردیده و بر روی سیم های میانی داربست بسته شدند تا نورگیری بهینه ای داشته باشند. با رشد شاخه و پیدایش گره های بالایی آن، 20 جوانه کنار برگی به ازای هر تاریخ نمونه برداری که از مرحله پنج برگی آغاز و تا مرحله پدیدار شدن خوشه، با بازه زمانی ده روزه ادامه داشت، برداشت گردید. نمونه های برداشت شده در محلول اف ای ای (18 قسمت اتانول 50%، 1 قسمت اسید استیک گلاسیال و 1 قسمت فرمالدهید 40%) و ظرف های شیشه ای که بر هر یک، تاریخ برداشت و رقم نوشته شده بود، تثبیت گردیدند. پس از یک شبانه روز، نمونه های تثبیت شده، به مدت 24 ساعت در الکل 70% و پس از آن در الکل 96% آبگیری شدند. با آبگیری پله ای نمونه ها، از چروکیدگی و ریزش سلول های بافت نمونه ها، جلوگیری گردید. آغازش آغازنده وامانده و انشعاب زایی آن به عنوان میزان اندام زایی و همچنین، آغازش گل بعنوان شاخصی از تمایزیابی، در بخش پس ساخته و پس از جوانه زنی رخ داد. در رقم سلطانین که باردهی در جوانه های زمستانگذران پایین بود، باردهی بالایی در شاخه های تابستانه دیده شد که درست عکس حالتی بود که در رقم خلیلی رخ می داد. در هر دو رقم، اندام زایی بسیار تند بوده و زمان اندکی برای انشعاب زایی گل آذین فراهم می آمد. بر این اساس، اندازه خوشه چه که بازتابی از شمار انشعابات آن می باشد، کمتر از خوشه اصلی بود.

بررسی توانایی عدسک آبی (lemna minor) و شاهی آبی (nasturtium officinale) در پالایش آب های آلوده به مواد رنگزای سنتتیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  سمانه تربتی   علیرضا ختایی

در دو دهه اخیر رشد کلان صنایع نساجی و رنگرزی منجر به افزایش قابل توجه مقدار و پیچیدگی پسابهای رها شده به محیط زیست گردیده است. در پاسخ به این شرایط، سیستم های پالایش مرسوم بر پایه روشهای مهندسی شیمیایی و فیزیکی گسترش پیدا کرده و در جهت پاکسازی بخش های آلوده به کار برده میشود ولی در اغلب موارد این روش ها از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشند. به نظر می رسد که روشهای زیستی مانند گیاه پالایی به دلیل هزینه پایین آنها و سازگاری با محیط زیست می توانند جایگزین مناسبی برای فرایند های فیزیکوشیمیایی باشند. مهمترین هدف پژوهش حاضر ارزیابی توانایی گیاهان عدسک آبی (lemna minor) و شاهی آبی (nasturtium officinale) در گیاه پالایی دو ماده رنگزای آبی اسیدی 92 (ab92) و قرمز بازی 46 (br46) می باشد. تغییرات در برخی پارامترهای فیزیولوژیکی شامل مقدار پیگمان های فتوسنتزی و فعالیت برخی آنزیمهای آنتی اکسیدانت مهم مانند پراکسیداز (pod)، کاتالاز (cat) و سوپراکسید دیسموتاز (sod) که می توانند در مقاومت گیاهان مذکور به مواد رنگزا و یا متابولیسم این مواد دخیل باشند، مطالعه گردید. طبق نتایج، کمیت پیگمان ها در گیاه l. minor مواجه شده با غلظت 10 و 20 میلی گرم بر لیتر ab92 تغییر معنی داری نشان ندادند اما در گیاه شاهی آبی تیمار شده با غلظت mg/l 20 از این ماده رنگزا مقدار کلروفیل a، کلروفیل کل و کاروتنوئید کل کاهش یافت. در نقطه مقابل غلظت های مختلف br46 در هر دو گیاه منجر به افزایش کمیت رنگدانه ها گردید. فعالیت sod و pod در هر دو گیاه تیمار شده با دو غلظت مختلف ab92، به ویژه در ریشه های گیاه شاهی آبی به میزان قابل توجهی افزایش یافتند. غلظت های بالای br46 نیز فعالیت sod و pod را در هر دو گیاه مورد مطالعه افزایش داد. بنابراین این دو آنزیم دارای نقش بسیار مهم در تحمل گیاه به آلاینده های رنگزا می باشند. فعالیت آنزیم cat درحضور غلظت های mg/l 10 و 20 ab92 در گیاه عدسک آبی افزایش می یابد ولی دو غلظت متفاوت br46 در گیاه مذکور منجر به کاهش فعالیت این آنزیم می گردد. کاهش فعالیت cat ممکن است به دلیل ممانعت از سنتز این آنزیم و یا فعالیت آن در حضور br46 باشد. بعلاوه فعالیت این آنزیم در برگهای شاهی آبی تیمار شده با mg/l 20 از br46 کاهش می یابد. چندین فاکتور محیطی و فیزیولوژیکی می توانند درجه تاثیر و کارایی فرایندهای تجزیه زیستی را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین اثرات پارامترهای آزمایشی مختلف مانند غلظت اولیه ماده رنگزا، وزن گیاه، ph و دما روی کارایی حذف رنگ بررسی گردید. طبق نتایج به دست آمده، کارایی حذف رنگ با افزایش مقدار گیاه به کار رفته و دما افزایش قابل توجهی می یابد. کارایی فرایند رنگزدایی در هر دو گیاه با افزایش غلظت اولیه مواد رنگزا کاهش می یابد به جز گیاه عدسک آبی تیمار شده با ab92، اما در هر دو گیاه مقدار مطلق مواد رنگزای حذف شده با افزایش غلظت اولیه این مواد افزایش می یابد. ph بهینه برای حذف مواد رنگزا با در نظر گرفتن ph بهینه رشد گیاهان مورد مطالعه، 5/6 و 3/7 تعیین گردید (به ترتیب برای حذف ab92 و br46). حد واسط های ممکن در مسیر تجزیه مواد رنگزا با کاربرد تکنیک gc-/ms مورد شناسایی و تشخیص قرار گرفت و مسیر تجزیه زیستی آنها تا حد معدنی شدن کامل پیش بینی گردید. بعلاوه در پژوهش حاضر کارایی گیاهان عدسک آبی و شاهی آبی در رنگزدایی زیستی مواد رنگزا مورد مطالعه با موفقیت با به کارگیری شبکه های عصبی مصنوعی جداگانه واجد توپولوژی های مختلف و با کاربرد الگوریتم پس انتشار خطا پیشگویی گردید. بر اساس نتایج، تمامی متغییرهای مستقل واجد اثرات مهمی در کارایی حذف مواد رنگزا توسط گیاهان عدسک آبی و شاهی آبی بوده و از هیچکدام از آنها در این مطالعه نمیتوان صرف نظر نمود.

بررسی تغییرات متیله شدن dna دو رقم جـو طی مراحل رشد و نمو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1392
  ناهید فرهمند شیراز   سیدابوالقاسم محمدی

متیله شدن dna یکی از مکانیسم های اصلی تنظیم بیان ژن ها در یوکاریوت ها طی رشد و نمو و تحت شرایط محیطی مختلف می باشد. برای بررسی تغییرات الگوی متیله شدن dna جو طی مراحل رشد و نمو، دو رقم clipper و sahara3771 با الگوی رشدی مختلف در پنج مرحله دانه رستی، پنجه زنی، طویل شدن ساقه، ظهور سنبله و رسیدگی دانه با تکنیک cred-ra و با استفاده از نه آغازگر تصادفی و دو آنزیم برشی ایزوشیزومر hpaii و mspi مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع 342 نوار چند شکل با 232 الگوی متیله شدن متفاوت در دو رقم در پنج مرحله رشدی براساس نه آغازگر با استفاده از dna ژنومی برش یافته با دو آنزیم تکثیر یافت. بیشترین و کمترین تعداد قطعات تکثیری به ترتیب مربوط به آغازگرهایmt10 و mt11 بود. نوارهای 910 و 890 جفت بازی حاصل از آغازگر mt20 به ترتیب در رقام sahrara3771 و clipper دارای الگوی متیله شدن متمایز در مراحل رویشی و زایشی بودند. در آغازگر mt2، قطعه 1200 جفت بازی در رقم sahrara3771الگوی متیله شدن متمایز در دو مرحله نشان داد ولی در رقم clipper این ناحیه ژنومی متفاوت نبود. نوار 1100 تکثیر شده با آغازگر mt3 الگوی متیله شدن اختصاصی در مراحل رشد رویشی و زایشی رقم clipper داشت. این خصوصیت برای نوار 400 جفت بازی حاصل از آغازگر mt15 در رقم sahara3771 مشاهده گردید. بیشترین تعداد نواحی ژنومی با الگوی متیله شدن متمایز در مراحل رویشی و زایشی با استفاده از آغازگر mt4 تکثیر شد. به این ترتیب که در sahara3771، نوار1200 جفت بازی و در clipper، نوارهای 1600، 1550، 1500، 1400، 1300، 1200، 550 و520 جفت بازی متمایز بودند. متیله شدن متمایز بین مراحل رویشی و زایشی در قطعات تکثیری با آغازگر mt10 در ارقام sahara3771 و clipper به ترتیب مربوط به نوارهای 350 جفت بازی و 980 و 800 بود. بر اساس آغازگر mt11، فقط نوار350 جفت بازی الگوی متیله شدن متفاوت در رقم sahrara3771 نشان داد. بررسی الگوی متیله شدن قطعات تکثیری حاصل از نه آغازگر تصادفی نشان دهنده کاهش متیله شدن dna در مرحله رسیدگی دانه بود.

مطالعه فیتوشیمیایی گیاه مریم گلی سهندی(salvia sahendica boiss. & buhse) در مراحل مختلف رشد و نمو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم 1392
  رضا محمدیان   غلامرضا دهقان

مریم گلی سهندی (salvia sahendica boiss. & buhse) از گونه های اندمیک ایران است که به فراوانی در منطقه شمال غرب کشور به ویژه نواحی نزدیک کوه سهند دیده می شود. که استفاده های غذایی دارویی از اندام های هوایی آن گزارش شده است. تنوع کمی و کیفی در اسانس و ترکیبات و فعالیت زیستی عصاره گیاهان بستگی به بخش مورد استفاده از گیاه، مرحله نموی، زمان برداشت و همچنین فاکتور های مختلف کلیماتیک، ادافیک و جغرافیایی منطقه رویش گیاه دارد. در این مطالعه، تغییرات کمی و کیفی اسانس، همچنین فعالیت زیستی عصاره متانولی s. sahendica boiss. & buhse در مراحل مختلف رشد و نمو (فاز رویشی ، فاز گل دهی و فاز تولید بذر)، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. بدین منظور، بخش های هوایی نمونه گیاهی در سه مرحله نموی در ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر 1391 از نزدیکی شهر تبریز جمع آوری گردید. بعد از اسانس گیری و آنالیز اسانسها، مشخص شد که تفاوتهای کمی و کیفی در اسانس سه مرحله نموی دیده می شود. بطوری که بازده اسانس ها برای مراحل رویشی، گلدهی و تولید بذر، به ترتیب به صورت 47/1، 87/1 و 59/1 درصد (حجمی-وزنی) به دست آمد. مونوترپن های هیدروکربنه بیشترین مولکول های اسانس هر سه مرحله و ترکیبات عمده اسانس ها را آلفا-پاینن (14.20-15.09درصد) وبتا-پاینن (11.42-12.63درصد) و بای سیکلوجرماکرن(7.83-15.75درصد) تشکیل می دهند. برخی از ترکیبات در اسانس هر سه مرحله، البته با تغییراتی و برخی ترکیبات فقط در یک یا دو مرحله دیده می شود. بعلاوه میزان مونوترپن های هیدروکربنه و اکسیژنه و ترکیبات فنلی اسانس ها به ترتیب افزایش و سزکوئی ترپن های هیدروکربنه و اکسیژنه کاهش می یابند. چهار نوع مطالعه، شامل تعیین مقدار فنل تام (tpc)، فلاونوئید تام (tfc)، قدرت آنتی اکسیدانی (frap) و قدرت مهار رادیکال dpph روی عصاره متانولی سه مرحله نموی انجام گرفت و مشخص شد که تفاوت در هر چهار نوع تست مورد مطالعه در عصاره سه مرحله وجود دارد. tpc با تغییرات (23/0-13/0 میلی مول گالیک اسید بر میلی گرم عصاره)، tfc با تغییرات (53/5-12/3 میلی مول کرستین بر میلی گرم عصاره) و قدرت رادیکال زدایی dpph با ic50 (2/79-4.47)، در عصاره مرحله رویشی کمترین و در مرحله تولید بذر بیشترین مقدار را دارد. میزان خاصیت آنتی اکسیدانی (frap valu)، در عصاره مرحله رویشی کمترین میزان (1/10 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) خود را دارد و در مرحله گلدهی (27/21 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) به حداکثر می رسد. و دوباره در مرحله تولید بذر (7/18 میلی مول feso4 بر میلی گرم عصاره) کاهش می یابد.

بررسی ترکیبات شیمیایی چهار جمعیت از گونه ی satureja macrantha در شمال غرب ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1392
  بهزاد نژاداسدآقباش   غلامرضا دهقان

جنس ساتورجا ?? گونه در ایران دارد و مرزه نامیده می شود. این جنس متعلق به خانواده ی نعناع می باشد. گونه های satureja macrantha و satureja spicigera در ایران گسترش دارند. ترکیبات فرار شامل ترکیباتی همچون مونوترپن ها، سزکوئی ترپن ها، ترکیبات آروماتیک و آلیفاتیک هستند. تنوع کمی و کیفی و نیز فعالیت زیستی موجود در ترکیبات اسانس گیاهان معمولا تحت تأثیر فاکتور های خارجی همچون خاک و آب و هوا قرار می گیرند. هدف از این مطالعه، تعیین مقدار و شناسایی ترکیبات اسانس موجود در چهار جمعیت از گونه ی satureja macrantha در شمال-غرب ایران و مقایسه ی اثرات زیستگاه و آب و هوا روی تغییرات کمی و کیفی آن ها بوده است. بدین منظور سرشاخه های نمونه های گیاهی این گونه از چهار منطقه ی مختلف موجود در شمال-غرب ایران جمع آوری شد. نمونه ها خشک شده و پودر آن ها تهیه و به روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر در زمان سه ساعت اسانس گیری شدند. اسانس حاصل نیز قبل از نگهداری در یخچال، توسط سولفات سدیم آبگیری گردید. محتوی اسانس به کمک دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به آشکارساز جرمی (gc/ms) مورد آنالیز قرار گرفت. کروماتوگرام های حاصل از آنالیز، بررسی گردیده و جزئیات کمی و کیفی اسانس جمعیت ها با کتابخانه دیجیتال willey بررسی شد و با توجه به شاخص های زمان های بازداری (rt)، اندیکس کواتز (ki) و مقایسه طیف جرمی ترکیبات جدا شده با ترکیبات موجود در متون علمی، اجزای اسانس شناسایی شدند. ترکیبات شیمیایی اسانس چهار جمعیت این گونه دارای مقدار بالایی از مونوترپن (اکسیژنه و هیدروکربنه) بودند. کارواکرول، تیمول، پاراسیمن و گاماترپینن بعنوان ترکیبات عمده ی این چهار جمعیت را تشکیل می دهند. ترکیب شیمیایی عمده ی این گونه در اسانس جمعیت مرند و کلیبر کارواکرول (??/??% و ??/??%) بود. در مقابل تیمول و پی سیمن (??/??% و ??/??%) ترکیبات عمده ی دو جمعیت دیگر (خداآفرین و ارسباران) محسوب می شدند.

بررسی توانایی تجزیه زیستی مواد رنگزای آلی از آبهای آلوده توسط گونه های گیاهی azolla filiculoides و hydrocotyle vulgaris
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1392
  فاطمه وفایی ممقانی   علیرضا ختایی

رشد جهانی جمعیت و افزایش روزافزون نیاز به صنایع مختلف، منجر به انباشتگی طیف وسیعی از آلاینده ها در محیط زیست و منابع طبیعی شده است. مواد رنگزای مصنوعی بطور گسترده در صنایع مختلف مانند رنگرزی، کاغذ، چرم، غذا و داروسازی استفاده می شوند. تخلیه پساب ناشی از این کارخانه ها اثرات مخربی روی محیط زیست و موجودات زنده دارد. لذا یافتن روشهای موثر و اقتصادی برای تصفیه آبهای آلوده به مواد رنگزا همواره ضروری بوده است. اخیرا همراه با پیشرفت روشهای بیولوژیکی استفاده از گیاهان، به عبارت دیگر گیاه پالائی به عنوان یک روش مقرون به صرفه و سازگار با طبیعت ظهور پیدا کرده است. هدف عمده پژوهش حاضر ارزیابی توانایی hydrocotyle vulgaris و azolla filiculoides در گیاه پالائی مواد رنگزای آزو پرکاربرد در رنگرزی است. هر دو گیاه قادر به حذف آبی اسیدی 92 (ab92) و قرمز بازی 46 (br46) از آبهای آلوده تا بیش از 80% بودند. تاثیر شرایط آزمایش نظیر وزن تر گیاه، غلظت اولیه ماده رنگزا، ph و دما بر روی کارایی حذف مواد رنگزا بررسی گردید. بر اساس نتایج آزمایشها، ph بهینه جهت حذف زیستی ab92 و br46 به ترتیب ph اسیدی و قلیایی بود و دمای بهینهoc 25 بود. افزایش غلظت مواد رنگزا و وزن گیاهی همراه با افزایش مقدار مطلق مواد رنگزای حذف شده از محلول بود. بعلاوه با انجام آزمایشهای تکرارپذیری، فرآیند تخریب زیستی از جذب سطحی تشخیص داده شد. بطوریکه گیاهان درصد حذف بدست آمده در دوره اول را در دوره های بعدی آزمایش حفظ نمودند. ترکیبهای حدواسط حاصل از تجزیه زیستی مواد رنگزا توسط گیاهان با آنالیز gc-ms شناسایی شدند و مسیرهای تخریب گیاهی پیشنهاد گردیدند. همچنین از شبکه عصبی مصنوعی برای مدلسازی فرآیند حذف زیستی استفاده شد. از آنجائیکه ضریب همبستگی بین داده های تجربی و داده های پیش بینی شده بالا بود، لذا مدلهای شبکه عصبی حاصل، فرآیند حذف زیستی مواد رنگزا را بخوبی پیش-بینی کردند. مواد رنگزا و حدواسطهای حاصل از تجزیه آنها توانستند تولید گونه های فعال اکسیژن (ros) را در گیاهان تحریک نمایند. لذا جنبه دیگر از کار پژوهشی ارزیابی پاسخهای آنتی اکسیدان و محتوای رنگدانه های فتوسنتزی این گیاهان به تنش ناشی از مواد رنگزا بود. عموما تیمار با مواد رنگزا باعث کاهش محتوای رنگدانه های فتوسنتزی شد. فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان شامل سوپراکسیددیسموتاز، پراکسیداز و کاتالاز تحت تیمار با مواد رنگزا افزایش نشان داد. پاسخهای آنزیمها بسته به اندام گیاهی، نوع ماده رنگزا و غلظت آن متفاوت بود. با این وجود افزایش معنی دار در مقدار مالون دی آلدئید در گیاهان ثبت نگردید که بیانگر کارایی بالای سیستم آنتی اکسیدان در حذف گونه های واکنشگر اکسیژن بود. براساس این نتایج a. filiculoides h. vulgaris و به عنوان گونه های توانا برای گیاه پالائی آبهای آلوده به ab92 وbr46 معرفی شدند که برای گیاه پالائی اکوسیستم های آبی آلوده با مواد رنگزا می توانند موثر باشند.

مطالعه اثرات نانوذرات کادمیم سولفید پوشش یافته با سیستئین بر سلول ها و بافت های دو گونه گیاهی lemna minor و spirodela polyrrhiza
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1392
  فاطمه نظری هریس   علیرضا ختایی

نانومواد، تجمعات اتمی یا مولکولی می باشند که حداقل در یک بعد دارای اندازه ای بین 1 تا 100 نانومتر هستند. اندازه کوچک می تواند ویژگی های فیزیکوشیمیایی آنها را در مقایسه با مواد توده ای، به شدت تغییر دهد. از ویژگی های منحصربفرد نانومواد می توان به ناحیه سطحی ویژه بسیار بزرگ و انرژی سطحی بالا اشاره کرد که ممکن است این ویژگی ها منجر به سرنوشت و رفتارهای محیطی بطور قابل توجهی متفاوت نسبت به نظایر توده ای آنها گردد. گیاهان جز اساسی و ضروری تمام اکوسیستم ها می باشند و نقشی اساسی در سرنوشت و جابجایی نانومواد در محیط، از طریق جذب و زیست-انباشته سازی گیاهی، ایفا می کنند. اگر چه بررسی های نسبتا زیادی در مورد سمیت نانومواد روی گونه های جانوری و باکتری ها صورت گرفته است، ولی بررسی های محدودی روی گیاهان عالی گزارش شده است. در پژوهش حاضر، ابتدا نانوذرات از نوع کوانتوم دات های کادمیم سولفید پوشش یافته با -lسیستئین با روش هیدروترمال سنتز شده و ویژگی های نانوذرات سنتز شده با استفاده از tem، sem، xrd و ft-ir تعیین گردید. بر اساس تصاویر sem، اکثر نانوذرات سنتز شده دارای اندازه ای بین 15 تا 20 نانومتر بودند. سپس سمیت گیاهی (سمیت سلولی) نانوذرات سنتز شده، روی دو گونه گیاهی lemna minor و spirodela polyrrhiza مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور سنجش آنزیمی و بررسی تغییرات رشدی (با محاسبه تعداد فروند نسبی) در غلظت های مختلف از نانوذرات انجام گرفت. مشخص گردید که نانوذرات کادمیم سولفید پوشش یافته با l-سیستئین، باعث سمیت گیاهی در lemna minor و spirodela polyrrhiza می گردد. گیاه spirodela polyrrhiza به غلظت های بیش از mg/l 1 از نانوذرات سنتز شده و گیاه lemna minor به غلظت های بیش از g/lµ 400 از این نانوذرات حساس می باشد. با افزایش غلظت نانوذرات، تعداد فروند نسبی در دو گیاه کاهش یافت. با سنجش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان podو sodدر گیاهان spirodela polyrrhiza شاهد و تیمار شده با نانوذرات، افزایش فعالیت آنزیم pod و کاهش فعالیت آنزیم sod در گیاهان تیمار در مقایسه با گیاهان کنترل مشاهده گردید. همچنین با استفاده از میکروسکوپی الکترونی روبشی (sem)، تصاویری از سطح فروند و سطح ریشه گیاهان spirodela polyrrhiza شاهد و تیمار شده با نانوذرات تهیه گردید. در تصاویر مربوط به گیاهان تیمار شده، ذراتی با ابعاد نانو مشاهده گردید که احتمال داده می شود همان نانوذرات کادمیم سولفید پوشش یافته با l-سیستئین باشند. البته لازم به ذکر است که این ذرات با تعداد کمتر، در گیاهان شاهد نیز دیده شدند که برای رسیدن به نتایج دقیق تر، نیاز به ادامه تحقیقات می باشد.

بررسی تاثیر الیسیتور متیل جاسمونات بر متابولیتهای ثانویه مهم گیاه دارویی سرخارگل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  رضا آقایی   مراد جعفری

: هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر الیسیتور شیمیایی متیل جاسمونات بر تولید متابولیتهای ثانویه مهم دارویی (مشتقات کافئیک اسید، فلاونوئیدها و فنول کل) در کشت ریشه گیاه سرخارگل می باشد. در این راستا دو آزمایش مرتبط با همدیگر انجام گرفت. در آزمایش اول ریشه های رشد کرده از بذور سرخارگل در محیط مایعms 2/1 با 50گرم در لیتر ساکارز و mg/lit 2 در لیتر ایندول 3 بوتیریک اسید به مدت 35 روز تکثیر شد و بیومس آن افزایش پیدا کرد، سپس این ریشه ها به محیط حاوی غلظتهای (0، 50، 100، 150) میکرومول meja بمدت 10روز انتقال یافت. در آزمایش دوم ریشه های حاصل از بذور کشت شده از ابتدا در محیط کشت فوق الذکر و همراه با غلظتهای نام برده شده متیل جاسمونات به مدت 45 روز قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایش اول بیانگر تاثیر مثبت الیسیتور متیل جاسمونات بر روند تولید متابولیت های ثانویه در مقایسه با نمونه شاهد بدون الیسیتور دارد. تمام غلظتهای متیل جاسمونات موجب مهار رشد سلولی و مانع انباشت بیومس ریشه شدند که بیشترین این تاثیر در غلظت 150 میکرومول که موجب نکروزه شدن ریشه شد بدست آمد. بیشترین مقدار فنول کل ، فلاونوئید، کافتاریک اسید و شیکوریک اسید در تیمار 100 میکرومول نسبت به نمونه شاهد بدست آمد. اما متابولیتهای ثانویه ریشه های قرار گرفته در غلظتهای 45 روزه متیل جاسمونات به طور قابل توجهی با افزایش غلظت meja کاهش یافت این مطالعه بیانگر تاثیر کوتاه مدت متیل جاسمونات بر افزایش متابولیت های ریشه سرخارگل است.

مطالعه ی توانایی گیاه s. polyrrhiza در حذف مواد رنگزای مصنوعی از آب های آلوده: اندازه گیری شاخص های فیزیولوژیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1392
  زهرا مرادی   علیرضا ختایی

منابع آبی یکی از برجستهترین منابع طبیعی مورد استفادهی موجودات زنده میباشند. سرعت بالای صنعتی شدن و افزایش سریع جمعیت در چند دههی گذشته، موجب تخلیهی میزان فراوانی از آلایندههای صنعتی و شهری در منابع آبی شده است و در نتیجه سلامت منابع آبی مورد تهدید جدی قرار گرفته است. حذف آلایندههای نامطلوب موجود در اکوسیستمهای آبی، نیاز به فنآوریهای کارا و مقرون به صرفه و سازگار با محیط زیست دارد. روشهای زیستی یکی از روشهای موثر و سازگار با محیط زیست در تصفیهی آبها و زمینهای آلوده شده میباشند و به استفادهی پایدار از منابع آبی و زیستی کمک میکنند. گیاهپالایی یکی از فرآیندهای زیستی میباشد که در آن از توانایی فیزیولوژیک برخی از گونههای گیاهی برای حذف، سم ی ت زدایی یا جذب آلایندههای خطرناک مانند ترکیبات آلی، فلز ات سنگین، ترکیبات رادیواکتیو، مواد رنگزا و ... موجود در خاک یا آب استفاده میشود. این فرآیند به عنوان یک روش تصفیهی طبیعی، توانایی بالایی برای حذف محدودهی گستردهای از آلایندههای آلی و غیر آلی حاصل از پسابهای صنعتی مانند مواد رنگزا دارد و یک روش کم هزینه برای پالایش پسابها میباشد. در این کار پژوهشی توانایی گیاه آبزی spirodela polyrrhiza در تجزیهی مادهی رنگزا دی آزوی آبی مستقیم 129 مورد بررسی قرار گرفته است. ترکیبات حاصل از تجزیهی زیستی مادهی رنگزای آبی مستقیم 129 بوسیلهی دستگاه gc-ms ، مورد آنالیز قرار گرفته است و همچنین تأثیر متغیرهای آزمایشی مانند غلظت اولیهی مادهی رنگزای آبی مستقیم 129 ph محلول، دما و مقدار بیومس در کارآیی فرآیند رنگزدایی آبی مستقیم 129 توسط گیاه s. polyrrhiza تیمار شده توسط مادهی رنگزای مورد نظر بررسی شده است. افزایش دما، افزایش غلظت اولیهی مادهی رنگزا و افزایش مقدار بیومس منجر به افزایش میزان حذف مادهی رنگزا شد. همچنین در این پژوهش، تأثیر مادهی رنگزای مورد نظر بر پراکسیداسیون لیپیدها و محتوی رنگیزههای گیاهی بررسی شده است. پس از 7 روز مادهی رنگزای آبی مستقیم 129 در محیط کشت گیاه s. polyrrhiza منجر به افزایش 27 و 124 درصدی محتوی مالون دی آلدئید در گیاه تیمار شده به ترتیب در محیطهای حاوی مادهی رنگزا با غلظت 15 و mg/l 31 شد. میزان رنگیزههای فتوسنتزی نیز در گیاهان تیمار شده کاهش یافت. برای اطلاع از فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان در شرایط حضور مادهی رنگزا در محیط کشت گیاه مورد مطالعه، فعالیت تعدادی از این آنزیمها، نظیر سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز که در سیستم دفاعی گیاه در شرایط تنشزا درگیرند، مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز پس از 7 روز در گیاهان تیمار شده با غلظتهای پایین و بالای مادهی رنگزا ) 15 و mg/l )31 افزایش یافت، در حالیکه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز کاهش یافت. احتمالا توانایی گیاه s. polyrrhiza در تجزیهی مادهی رنگزای آبی مستقیم 129 با فعالیت افزایش یافتهی آنزیمهای آنتی اکسیدانت در گیاه s. polyrrhiza تیمار شده با مادهی رنگزای مورد نظر ارتباط دارد

بررسی امکان جذب نانوذرات دی اکسید تیتانیوم توسط گیاه آبزی spirodela polyrrhiza و اثر آن بر تعدادی از شاخص های فیزیولوژیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  محبوبه عابدی   علیرضا ختایی

نانوذرات توده های اتمی یا مولکولی هستند که اندازه ی 1 تا 100 نانومتر در تمام ابعاد دارند. اندازه ی کوچک و سطح زیاد این ذرات، نسبت سطح به حجم بالایی را فراهم می کند که منجر به ویژگی های الکتریکی، نوری و واکنشی خاص آن¬ها می شود. ویژگی های واکنشی و خصوصیات سطحی آن¬ها باعث می شوند این ذرات قابلیت عبور از غشاهای سلول ها را پیدا کنند. بنابراین نانوذرات از طریق تعامل با گیاهان و جانوران در محیط زیست، بر سلامت آن ها و در نهایت سلامت انسان اثر می¬گذارند. در بین نانوذرات، نانوذرات دی¬اکسید تیتانیوم (tio2) به¬دلیل کاربرد فراوان در صنعت، یکی از بیشترین نانوذرات تولید شده در جهان است. بنابراین به دلیل گسترش ورود آن به محیط¬زیست به¬ویژه اکوسیستم های آبی و تاثیر بر آبزیان، در پژوهش حاضر سمیت نانوذرات millennium tio2 pc-500روی گونه ی گیاهی spirodela polyrrhiza بررسی شده است. مشخصات این نانوذرات با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem)، آنالیز تفرق اشعه ی x (xrd) و روش bet)) brunauer–emmett–tellerتعیین گردید. طبق نتایج به دست آمده ساختار بلوری نانوذرات استفاده شده در پژوهش حاضر از نوع آناتاز با متوسط اندازه بلوری 8 نانومتر بود و مساحت سطحی این نانوذرات m2 g-1 306 بود. اندازه در گیاهان، تحت تاثیر نانومواد تنش اکسیداتیو ایجاد می¬شود که منجر به تولید گونه های فعال اکسیژن (ros) می¬گردد. به منظور بررسی اثر نانوذرات tio2 روی گونه¬ی گیاهی spirodela polyrrhiza، سنجش آنزیم های آنتی اکسیدان از جمله آنزیم¬های کاتالاز (cat)، سوپراکسید دیسموتاز (sod) و پراکسیداز (pod) و همچنین سنجش رنگیزه¬های فتوسنتزی و شمارش تعداد فروند نسبی ((rfn، به¬عنوان شاخص¬های فیزیولوژیک، انجام گرفت. با تهیه¬ی تصاویر میکروسکوپ فلورسنس از ریشه¬های گیاهان تحت تیمار، ورود نانوذرات به گیاه ثابت شد. بعد از تیمار گیاهان با نانوذرات، rfn، محتوای رنگیزه¬های فتوسنتزی و فعالیت آنزیم پراکسیداز کاهش یافتند. با این حال فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز افزایش یافت و فعالیت آنزیم کاتالاز تفاوت معنا¬داری در مقایسه با گیاهان شاهد نشان نداد. افزایش فعالیت sod، با افزایش غلظت نانوذرات، می¬تواند به عنوان راه-اندازی سیستم آنتی¬اکسیدان برای پاکسازی rosهای تولید شده در اثر ورود نانوذرات به سلول توضیح داده شود. کاهش فعالیت pod می¬تواند به اثر مستقیم این ذرات در ساختار مولکولی این آنزیم یا آسیب ناشی از ros به سیستم دفاعی گیاه نسبت داده شود. بنابراین به بررسی¬های بیشتر جهت ارزیابی علت کاهش فعالیت این آنزیم نیاز است.

بررسی اثرات سوء نانو ذرات اکسید مس بر سلول ها و بافت های گیاه spirodela polyrrhiza
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  نگین مجاور   علیرضا ختایی

نانو مواد یک رده متنوع از مواد در مقیاس کوچک می¬باشند که اجزای ساختاری آنها حداقل در یک بعد کوچکتر از 100 نانومتر هستند. از ویژگی¬های نانو مواد می¬توان به ریز بودن اندازه ذرات، بالا بودن مساحت نسبی سطح و نیز تسریع تعامل میان نانو مواد و محیط زیستی که در آن قرار داده¬ شده ¬است اشاره کرد. این ویژگی¬ها باعث رفتار متفاوت نانو ذرات نسبت به ذرات بزرگتر از حد نانو می¬شوند. بدلیل استفاده گسترده در تولیدات مصرفی (محصولات آرایشی، خمیر دندان، ضدآفتاب، جوهر پرینتر، لاستیکها و...)، ممکن است نانو ذرات به محیط¬های آبی، خشکی و اتمسفری راه یابند. گیاهان موجوداتی هستند که در تمامی اکوسیستم ها پخش شده¬اند و از لحاظ آغازگر بودن در زنجیره غذایی و نیز جاذب و انباشت¬گر بودن مواد، مخصوصاً نانو ذرات، اهمیت اساسی دارند. با این حال مطالعات اندکی روی گیاهان عالی نسبت به جانوران در زمینه سمیت سلولی توسط نانو ذرات صورت گرفته¬است. در پژوهش حاضر، ابتدا نانو ذرات اکسید مس با روش سبز سونوشیمیایی سنتز شدند. با استفاده از طیف xrd و میکروسکوپ sem نانو ذرات سنتز شده تعیین ویژگی شدند. بر اساس طیف xrd میانگین اندازه کریستالی نانو ذرات 5 نانومتر بود و تصاویر sem نشان دادند که اندازه نانو ذرات بین 50 تا 60 نانومتر است. سپس ورود نانو ذرات به گیاه spirodela polyrrhiza و تغییرات بافتی ریشه با میکروسکوپ نوری و فلوئورسنس مورد بررسی قرار گرفت. نانو ذرات با مطالعات میکروسکوپ نوری مشاهده نشدند ولی چروکیدگی سلولها و کوچک شدن قطر ریشه مشاهده شد. با میکروسکوپ فلوئورسنس ورود نانو ذرات به داخل بافت ریشه بخوبی قابل مشاهده بود و نانو ذرات بصورت نقاط تیره در بافت فلوئورسنس دیده ¬شوند. سمیت سلولی با مطالعات استرئوسکوپی و سنجش برخی پارامترهای فیزیولوژی مورد بررسی قرار گرفت. بررسی تعداد فروند نسبی (تغییرات رشدی)، سنجش سه نوع آنزیم آنتی¬اکسیدانت و بررسی محتوی رنگیزه فتوسنتزی در گیاهان تیمار شده با غلظت¬های مختلف از نانو ذرات انجام شد. نتایج نشان داد که نانو ذرات اکسید مس باعث کاهش رشد گیاه مورد مطالعه شد که این میزان رشد با افزایش غلظت نسبت عکس نشان داد، بطوریکه گیاه s. polyrrhiza به غلظت¬های بیش از mg/l 5/0 حساس بود. سنجش میزان فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانی پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز نشان داد که تیمار نانو ذرات در گیاه مورد نظر باعث افزایش فعالیت هر سه آنزیم در مقایسه با نمونه شاهد شد. بررسی محتوی رنگیزه فتوسنتزی نیز مشخص کرد که میزان کلروفیل¬های a، b، a/b و کاروتنوئیدها در نمونه¬های تیمار شده در مقایسه با گیاهان شاهد کاهش داشته ¬است. از نتایج آزمایشات فوق مشخص گردید که نانو ذرات اکسید مس برای گونه s. polyrrhiza سمی می¬باشد.

تاثیر تنظیم کننده های رشد در تولید متابولیت های ثانویه در کالوس گیاه مرزه سهندی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  سریه تاریقلی زاده   علی موافقی

گیاه مرزه ی سهندی satureja sahendica bornm، گیاهی معطر و دارویی و بومی ایران، از خانواده نعناعیان(lamiaceae) می باشد که در صنایع غذایی، دارویی، بهداشتی و غیره بدلیل داشتن متابولیت های ثانویه ی باارزش، حائز اهمیت فراوان است. در این پژوهش کشت کالوس جهت بررسی تولید متابولیت های ثانویه انجام گردید. ریزنمونه های بخش گرهی گیاهچه های استریل به محیط کشت پایه ms محتوی دو گروه هورمونی naa+tdz و 2,4-d+kin با سه غلظت مختلف 5/0، 1 و 2 میلی گرم بر لیتر، در حضور و عدم حضور pvp منتقل شدند (هورمون ها به صورت توأم و با غلظت های برابر به کار برده شدند). آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار برای هر تیمار انجام شد و بعد از کالوس دهی و انجام مرحله ی واکشت، نمونه ها جهت بررسی ویژگی های مورفولوژیکی، پارامترهای رشدی مختلف شامل وزن تر، وزن خشک، درصد کالوس زایی و رشد نسبی کالوس و نیز تعیین میزان رنگیزه ها و میزان متابولیت های ثانویه (فلاونوئید و فنول کل) مورد آزمایش قرار گرفتند. بر اساس نتایج، اختلاف معنی داری از نظر صفات مذکور در دو گروه هورمونی naa+tdz و 2,4-d+kin و نیز بین غلظت های مختلف هر دو گروه وجود داشت. رشد کالوس شدیداً توسط بالاترین غلظت 2mgl-12,4-d+2mgl-1kin مهار شد. در مقابل، این غلظت بالاترین میزان تولید فنول کل (303/4 میلی گرم پیروگالول برگرم وزن خشک) و فلاونوئیدها (903/24 میلی گرم کوئرسیتین بر گرم وزن خشک) را به خود اختصاص داد. به عبارت دیگر، در این پژوهش ارتباطی معکوس بین رشد کالوس و تولید محصولات ثانویه مشاهده گردید. به طور کلی، حضور pvp در محیط کشت ها، رشد کالوس و نیز تولید متابولیت های ثانویه را بهبود بخشید.

مطالعه لیگنان های دو گونه از لینوم های آذربایجان شرقی و بهینه سازی تولید این ترکیبات در شرایط درون شیشه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  خدیجه زارع جند   حسین ناطمیه

جنس لینوم متعلق به خانواده لیناسه با داشتن 230 گونه در نواحی معتدل دنیا گسترش یافته است. گیاهان جنس لینوم یکی از اساسی ترین گیاهان در طب سنتی به شمار می آیند. در این پژوهش برخی از جنبه های فیتوشیمیایی، کشت بافت، سوسپانسیون سلولی و مولکولی دو گونه از جنس لینوم بومی استان آذربایجان شرقی یعنی linum glaucumو linum mucronatum مورد بررسی قرار گرفت. عصاره های n- هگزانی و دی کلرومتانی با استفاده از vlc یا کروماتوگرافی ستونی و tlc پره پاراتیو و عصاره متانولی با استفاده از دستگاه hplc و به کمک ستون ods خالص سازی شدند. ترکیبات به دست آمده از هر کدام از عصاره ها با استفاده از روش های طیف سنجی مثل uv، 1hnmrو 13cnmrتعیین ساختمان شدند. با توجه به اهمیتدارویی این گونه های گیاهی، روش های تولید آزمایشگاهی آن با استفاده از کشت بافت و سوسپانسیون سلولی مورد توجه قرار گرفته اند. . نتایج حاصل از روش های مختلف شناسایی نشان داد که ترکیبات اصلی گونه l. glaucum علاوه بر پودوفیلوتوکسین، نوعی لیگنان دی گلیکوزیله تحت عنوان سکوایزولاریسیرزینول دی گلیکوزیل و فلاونوئید گلیکوزیله جدیدی با نام 5، 7، 8 و ?4- تترا هیدروکسی ?3- متوکسی ?4- روتینوزیل فلاون می باشد. همچنین در گونه l. mucronatumترکیبات لیگنانی پودوفیلوتوکسین و نوعی لیگنان جدید 6- متوکسی آلفا پلتاتین به همراه مقداری ناخالصی از 3- دودسیل سیکلوهگزانون از عصاره دی کلرومتانی جداسازی و شناسایی شدند. از عصاره متانولی این گونه دو فلاونوئید گلیکوزیل 6- c- )بتا- d- گلوکوپیرانو (1 - 6) –o- بتا–d- گلوکو پیرانوزیل( آپی ژنین (موکروناتوزید i) و 7- o- متیل )- 4- o-بتا-دی- آرابینوفورانویل (1-6)-o- بتا- d- گلوکورونوپیرانوزید( آپی ژنین (موکروناتوزید ii) استخراج و شناسایی گردید. در مطالعات کشت بافت بهترین محیط القاء کالوس از ریزنمونه هیپوکوتیل در محیط کشت ms حاوی 1 میلی گرم در لیتر 2,4-d و 1 میلی گرم در لیتر کینتین حاصل شد.در مطالعات سوسپانسیون سلولی، در مجموع تیمار mµ 200 متیل جاسمونات نسبت به بقیه تیمارها بیشترین میزان تولید پودوفیلوتوکسین را القا کرد

تاثیر تنظیم کننده های رشد بر تولید متابولیت های ثانویه در شاخساره های گیاه بالنگوی شهری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  نسرین پورعباد   علی موافقی

گیاه lallemantia iberica یا بالگوی شهری متعلّق به تیره¬ی lamiaceae(نعناع) است و به علّت استخراج روغن از دانه¬های آن و سنتز فرآورده¬های ثانویه¬ی با ارزش، دارای اهمیت دارویی و غذایی می¬باشد. به علّت وجود محدودیت¬هایی در زمینه¬ی کشت طبیعی این گیاه در برخی نواحی دنیا، تکنیک کشت بافت گیاهی یکی از سیستم¬های موثر در زمینه¬ی حفاظت و بهبود فرآورده¬های ثانویه¬ی آن به شمار می¬رود. در بررسی حاضر، میزان تولید فلاونوئید و فنل کل و نیز تغییرات کمّی رنگیزه¬های فتوسنتزی از طریق کشت شاخساره و کالوس گیاه بالنگوی شهری، مورد ارزیابی قرار گرفت و همراه با این موارد، سنجش برخی پارامترهای رشدی و ترکیبات فرّار گیاهی در شاخساره¬های این گیاه مدّ نظر قرار گرفت. جهت تولید شاخساره از بخش گره به عنوان ریز نمونه و از محیط¬های کشتms حاوی 6 غلظت مختلف از تیدیازورون استفاده گردید و برای القای کالوس نیز از بخش اپی¬کوتیلدون به عنوان ریز¬نمونه و از محیط¬های کشت حاوی mg/l1 از تیدیازورون، نفتالن استیک اسید و ترکیبی از بنزیل آدنین و نفتالن استیک اسید، استفاده به عمل آمد. آنالیز ترکیبات فرّار نیز با استفاده از کروماتوگرافی گازی و اسپکترومتری جرمی صورت پذیرفت. مطابق با نتایج بدست آمده، افزایش غلظت تیدیازورون از mg/l 22/0 تا mg/l66/0 باعث افزایش میزان فلاونوئید کل می¬گردد و بیشترین مقدار فلاونوئید در غلظت mg/l2 از تیدیازورون مشاهده شده است و برای فنل کل نیز بیشترین مقدار بدست آمده برای غلظت mg/l 66/0 از تیدیازورون مشاهده می¬شود. برای کالوس¬های تولید شده، در میان سه نوع تنظیم کننده¬ی رشدی مورد استفاده، تیمار تیدیازورون نسبت به دو تیمار دیگر از نظر تولید فلاونوئید و فنل کل، از عملکرد مطلوب¬تری برخوردار بود. در حالت کلّی، بیشترین میزان فلاونوئید برای شاخساره¬های گیاه بالنگوی شهری و بیشترین فنل کل برای کالوس¬های این گیاه بدست آمد. از میان 55 ترکیب شناسایی شده از طریق آنالیز ترکیبات فرّار، تنها یک مقدار کمی ترکیبات مونوترپنی و سزکوئی-ترپنی، مشاهده گردید و بخش اعظم این ترکیبات متعلّق به گروه آلکان¬های هیدروکربنی می¬باشد.

پاکسازی آلودگی نفتی و تولید بیودیزل با استفاده از چند گونه میکروجلبک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1393
  عادل خالدی کلهر   عادل دباغ محمدی نسب

آلودگی های زیست محیطی ناشی از گسترش تبادلات نفتی و پساب شرکت های پتروشیمی و مرتبط با مواد نفتی در سال های اخیر موجب افزایش مطالعه و تحقیق در این زمینه شده است. روش های پاکسازی این نوع آلاینده ها را می توان به 5 دسته تقسیم نمود که سوزاندن، روش های مکانیکی و زیست پالایی نمونه ایی از این دست می باشند. گیاه پالایی و جلبک پالایی در گروه زیست پالایی قرار می گیرند. گیاه پالایی برای پاکسازی آلاینده های موجود در خاک کارآیی بهتری از خود نشان می دهد و جلبک پالایی نیز برای محیط های آبی مناسب تر می باشند. ریزجلبک ها در تحقیقات دهه اخیر در زمینه های مختلفی به کار گرفته شده اند که می توان در این بین از تولید سوخت زیستی مثل بیودیزل از آنها سخن راند. آلودگی حاصل از سوخت های فسیلی و پایان پذیری آنها بسیاری از کشورها را به فکر سوختی جایگزین انداخته است. در این تحقیق پاکسازی هیدروکربن-های نفتی توسط سه ریزجلبک chlorella vulgaris، skeletonema costatum و tetraselmis sp. و همچنین بیودیزل تولیدی از آنها در دو دوره زمانی (7 و 14 روز) و 2 سطح آلودگی (10 و 20 گرم نفت خام بر لیتر آب) مورد بررسی قرار گرفت. وزن خشک، درصد روغن، عملکرد روغن و بازده بیودیزل صفت هایی بودند که برای سه ریزجلبک مورد تجزیه واریانس قرار گرفتند. متناسب با داده های بدست آمده، اسکلوتنما کوستاتیوم در بین سه ریزجلبک بهترین عملکرد برای تولید بیودیزل را داشت بطوری که در مدت زمان 14 روز 12/1 گرم وزن خشک به ازای هر لیتر از آن بدست آمد که در این بازه زمانی نیز 83/0 گرم عملکرد روغن از آن حاصل شد. از میان سه ریزجلبک فقط کلرلا ولگاریس در دو سطح آلودگی از خود مقاومت نشان داد. نتایج درصد پاکسازی هیدروکربن های نفتی توسط این ریزجلبک حکایت از 94 درصد پاکسازی در مدت زمان 14 روز و 71 درصد پاکسازی در مدت زمان 7 روز برای ترکیبات با نقطه جوش پایین تر از 350 درجه سانتی گراد و 88 درصد پاکسازی در مدت زمان 14 روز و 48 درصد پاکسازی در مدت زمان 7 روز برای ترکیبات با نقطه جوش بالای 350 درجه سانتی گراد داشت. کلرلا ولگاریس افزایش وزن خشک با افزایش سطح آلودگی را نشان داد و درصد روغن در دوره آلودگی 16 درصد بیشتر از درصد روغن نمونه شاهد بود. عملکرد روغن کلرلا ولگاریس نیز افزایش 35 درصدی در سطح آلودگی 10 گرم بر لیتر نسبت به نمونه شاهد و 67 درصد افزایش در سطح آلودگی 20 گرم بر لیتر نسبت به نمونه شاهد را نشان داد.

اثر قدرت محیط کشت بر رشد و نمو قطعات جداکشت و تولید تعدادی از متابولیت های ثانویه گیاه کاکوتی ایرانی (ziziphora persica l)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1393
  آزاده طاهری   علی موافقی

گیاهان دارویی منابع بسیار گسترده ای جهت دستیابی به ترکیبات دارویی و توسعه ی صنعت داروسازی می باشند. در جستجوی جایگزین برای تولید ترکیبات دارویی مطلوب از گیاهان، روش های بیوتکنولوژی و بویژه کشت بافت گیاهی به عنوان مکمل کشاورزی سنتی در تولید صنعتی ترکیبات فعال گیاهی نقش مهمی ایفا می نمایند

تکوین مریستم و نقش آنزیم های آنتی اکسیدانت به هنگام گذار به مرحله زایشی جوانه سه رقم سیب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1394
  غلامرضا گوهری   محمد رضا دادپور

سرنوشت¬ساز بودن نمو زایشی موجب شده است که گیاه، سازوکارهای پیچیده¬ای در راستای انجام و تنظیم آن برگزیند. مریستم شاخه، پیام¬هایی که برای چنین پدیده¬ای مورد نیاز هستند، دریافت می¬کند و گل¬انگیزی را پیش می¬برد. هنوز، در شناسایی نخستین نشانه¬های ریخت-شناختی و بیوشیمیایی در اپکس سیب (malus domestica borkh.)، به¬هنگام گل¬آغازی، اتفاق نظری بین پژوهشگران بوجود نیامده است. لذا در این پژوهش، الگوهای نموی (ریخت¬شناسی مریستم در ارتباط با مرحله گذر، میزان تقسیمات سلولی، اندام¬زایی و پلاستوکرون) در جوانه¬های زایشی و نیز تغییرات بیوشیمایی و آنزیمی در طی مرحله گذر مریستم به حالت زایشی در طول فصل رشدی بررسی گردید. در این آزمایش از جوانه¬ها و برگ¬های اسپور سه رقم گلدن دلیشیس، رد دلیشیس و گرانی¬اسمیت از درختان با¬میوه و بی¬میوه از 45 تا 105روز پس از اوج شکوفایی نمونه¬برداری انجام پذیرفت. به¬منظور انجام مطالعات ریخت¬شناختی در سطح میکروسکوپی و نیز تعیین پلاستوکرون، از فنون سه¬بعدی و فلورسنس و سیستم فرآوری لایه¬های تصویری که امکان مطالعه سلول¬های پروتودرمی مریستم را می¬دهند، بهره¬گیری شد. با نگاهی به گزارش¬های گوناگونی که نشان¬دهنده تاثیرپذیری گلدهی از تنش می¬باشد، در این پژوهش تلاش ¬شد که نقش برخی از آنزیم¬های درگیر در سامانه آنتی¬آکسیدانی که بهنگام بروز تنش فعال می¬شوند، ارزیابی شود و ارتباط این آنزیم¬ها با اندام¬زایی و ریخت¬زایی مریستم مشخص گردد. بدین منظور فعالیت سه آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز، آسکوربات پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز مورد سنجش قرار گرفت. مطالعه فرایند اندام¬زایی مریستم نشان داد که تعداد آغازنده¬های برگی تشکیل شده در طول فصل در اسپور بی¬میوه بیشتر از با¬میوه بود. بررسی تغییرات پلاستوکرون نشان داد که در تاریخ¬های نخست نمونه¬برداری، پلاستوکرون کوتاه بوده و به¬تدریج افزایش یافت و با ادامه یافتن نمو جوانه، پلاستوکرون دوباره روندی افزایشی پیدا کرده و در پایان نمونه¬برداری، به بیشترین مقدار خود رسید. مطالعه فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانت در هر سه رقم سیب نشان داد که میزان فعالیت این آنزیم¬ها در مرحله گذر از فاز رویشی به زایشی، افزایش معنی¬داری نسبت به سایر تاریخ¬های نمونه¬برداری داشت. همچنین در این مرحله و در جوانه¬های اسپور بدون¬میوه میزان فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانت بیشتر از اسپور با¬میوه بود. لازم به ذکر است که این اختلاف در رقم گلدن¬دلیشیس که دچار پدیده تناوب باردهی است بیشتر از سایر ارقام مشاهده گردید. با توجه به نتایج به¬دست آمده در این پژوهش و گزارشات سایر محققان، چنین به¬نظر می¬رسد که ترکیبات آنتی¬اکسیدانت به عنوان یکی از شاخص¬های مهم در مرحله گذر از فاز رویشی به زایشی ایفای نقش می¬کنند.

بررسی اثر غلظت های مختلف ساکارز بر رشد و نمو قطعات جدا کشت و تولید تعدادی از متابرلیت های ثانویه گیاه آویشنک (acinos graveolens)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1394
  پرگل اکبری   علی موافقی

گیاهان دارویی منبع مهمی از فرآورده های ثانویه ی گیاهی می باشند که به صورت گسترده ای در زمینه ی تولید دارو و درمان بیماری ها مورد استفاده قرار می گیرند. کشت بافت و ریز ازدیادی ابزاری مهم و مطمئن در جهت افزایش تولید مواد موثره در گیاهان، تحت شرایط کنترل شده می باشد. گیاه acinos graveolens متعلق به تیره نعناع (lamiaceae یاlabiatae ) یک گیاه دارویی با فعالیت ضد میکروبی قوی می باشد. در تحقیق حاضر کشت شاخساره با استفاده از ریزنمونه های گره این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. ریز نمونه های گره از دانه رست های استریل جدا شدند و به محیط کشت های مختلف ms با غلظت های مختلف ساکارز 10، 20، 30، 40 و 50 گرم انتقال یافتند و نهایتا به القاء کشت شاخساره منجر گردید. آزمایش بر پایه ی طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار برای هر تیمار انجام شد. پارامتر های مختلف شامل وزن تر، وزن خشک، درصد شاخساره زایی و ریشه زایی، طول شاخساره و ریشه، ظرفیت تشکیل شاخساره و ریشه، تعداد شاخساره، ریشه، برگ، گره و گل مورد ارزیابی قرار گرفتند. تفاوت های معنی داری بین تیمار های مختلف در مورد صفات مورد ارزیابی مشاهده شد. با استفاده از گیاهچه های بوجود آمده در محیط کشت های مختلف سنجش میزان کلروفیل a، کلروفیل b و کاروتنوئید ها صورت گرفت که در این بررسی بیشترین میزان رنگیزه ها در محیط کشت ساکارز 20 گرم مشاهده گردید. در نهایت محتوای فنل تام و فلاونوئید از کشت های شاخساره a. graveolens اندازه گیری شد. بالاترین محتوای فنل کل (166/14 میلی گرم پیروگالول/ گرم وزن خشک عصاره) را محیط کشت ساکارز 40 گرم به خود اختصاص داد و بیش ترین مقدار فلاونوئید (033/271 میلی گرم کوئرسیتین/ گرم وزن خشک) نیز در محیط کشت ساکارز 50 گرم بدست آمد. نتایج پژوهش حاضر در کل نشان داد که میان میزان رشد و تولید متابولیت های ثانویه رابطه ی عکس وجود دارد. غلظت بالای ساکارز هر چند باعث کاهش رشد بافت ها می گردد اما میزان متابولیت های ثانویه را افزایش می دهد.

تأثیر تنظیم کننده های رشد بر تولید متابولیت های ثانویه در کشت کالوس و کشت تعلیقی گیاه بالنگوی شهری(lallemantia iberica)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1394
  سمیه سلیمی   علی موافقی

بالنگوی شهری (lallemantia iberica) گیاه یکساله زینتی و دارویی از تیره ی نعناع می باشد. دانه-های آن حاوی حدود 30 درصد روغن خشک است و دارای کاربردهای سنتی به عنوان محرک، مدر و خلط آور می باشد. کشت بافت و سلول گیاهان دارویی یکی از راه های افزایش سنتز متابولت های ثانویه به شمار می رود. استفاده از الیسیتورها یکی از استراتژی های موثر برای افزایش بهره وری متابولیت های ثانویه مفید در کشت سلولی گیاه است. در تحقیق حاضر تأثیر اسید سالسیلیک بر تولید متابولیت های ثانویه، وزن تر و خشک در کشت کالوس و کشت سلول بالنگوی شهری مورد بررسی قرار گرفت. کشت های کالوس از ریزنمونه های ریشه و هیپوکوتیل l. iberica در محیط کشت ms همراه با 1میلی گرم/ لیتر از تنظیم کننده های رشد مختلف همانند naa و 2,4-d+kinآغاز شد. ابتدا برای بررسی تولید فنول و فلاونوئید تام، کشت کالوس با انتقال500 میلی گرم کالوس همگن به 50 میلی لیتر محیط کشت ms مایع همراه با 100، 200 و400 میکرومولار از اسید سالسیلیک بدون تنظیم کننده های رشد انجام شد. سپس یک سیستم کشت دو مرحله ای برای تولید متابولیت های ثانویه مورد استفاده قرار گرفت. مراحل این سیستم عبارت بود از: مرحله ی اول شامل تکثیر سلول ها در محیط کشت رشدی (محیط کشت ms مایع همراه با 1میلی گرم بر لیتر naa و naa+kin) و مرحله ی دوم شامل افزودن 100، 150 و200 میکرومولار اسید سالسیلیک به 45 میلی لیتر محیط کشت ms مایع بدون تنظیم کننده های رشد با 5 میلی لیتر مایه تلقیح برای القاء فنول و فلاونوئید تام. کشت ها درفلاسک های ارلن مایر100 میلی لیتری و در شیکر مدور با 120 دور در دقیقه، دمای 24 درجه سانتی گراد و در شرایط تاریکی نگهداری شدند. در دوره ی 15 روزه عمل واکشت با انتقال 5 میلی لیتر از اینوکلوم به 45 میلی لیتر از محیط کشت تازه با ترکیب یکسان انجام شد. تیمارهای شاهد در شرایط یکسان بدون اسید سالسیلیک کشت شدند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی و با سه تکرار برای هر تیمار انجام شد. بر طبق نتایج، اسید سالسیلیک تولید فلاونوئید را بهبود بخشید به طوری که بیشترین مقدار فلاونوئید (00/358 میلی گرم کوئرسیتین/ گرم وزن خشک) در تیمار با 200میکرومولار اسید سالسیلیک در سلول های مشتق از ریشه (2,4-d+kin) مشاهده شد. بیش ترین مقدار فنول تام (75/6 میلی گرم پیروگالول/ گرم وزن خشک) در تیمار شاهد از کالوس های مشتق از هیپوکوتیل(naa) بدست آمد. به طور کلی بیش ترین مقدار از فلاونوئید در تیمار با اسید سالسیلیک بدست آمد در حالی که تیمارهای شاهد برای تولید فنول تام، وزن تر و خشک مناسب بودند.

تاثیر تنظیم کننده های رشد گیاهی بر تولید متابولیت های ثانویه در کشت تعلیقی گیاه مرزه ی سهندی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1394
  سکینه محمدی   علی موافقی

مرزه ی سهندی با نام علمی .satureja sahendica bornm به تیره ی نعناع یا lamiaceaeتعلق دارد و گیاهی معطر، دارویی و بومی ایران است. مطالعات نشان داده است که عصاره و ترکیبات فرار حاصل از گیاه مرزه ی سهندی دارای ویژگی های آنتی اکسیدانی، ضد میکروبی، ضد سرطان می باشند و در صنایع غذایی و دارویی کاربرد دارند. در این مطالعه، اثر غلظت های (ppm2 ،1 ،5/0) 2,4-d و kin بر میزان القاء کالوس حاصل از ریزنمونه های بخش گره در محیط کشت جامد ms و همچنین اثر محرک سالیسیلیک اسید در غلظت های 0، 100، 150، 200 میکرومولار بر میزان تولید فنل و فلاونوئید در کشت تعلیقی گیاه مرزه ی سهندی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بر پایه ی طرح کاملا تصادفی با سه تکرار برای هر تیمار انجام شد. بهینه غلظت جهت القاء و رشد کالوس در غلظت ppm 5/0 و 1، 2,4-d و kin مشاهده شد. نتایج حاصل از تیمار نمونه ها با غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید نشان داد که بین وزن تر سلول و میزان متابولیت های ثانویه رابطه ی معکوس وجود دارد. همچنین تولید ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی توسط سلول های کشت شده در غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید تفاوت معنی دار نشان داد. به عنوان یک نتیجه گیری کلی سالیسیلیک اسید باعث افزایش متابولیت ثانویه و کاهش وزن تر سلولهای کشت شده گردید. بیشترین وزن تر سلول در غلظت 100 میکرومولار (48/0± 67/304) و بیشترین میزان فنل (218/0± 103/2) و فلاونوئید (0 ±6/358 ) در غلظت 150 میکرومولار مشاهده شد.

بررسی مقایسه ای جنین بالغ و بافتهای همراه آن در چند جنس از تیره زیگوفیلاسه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1386
  الهام محجل کاظمی   علی موافقی

چکیده ندارد.

بررسی سیتوژنتیکی برخی از اکوتیپ های گیاه دارویی ماربتیغال (silybum marianum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1386
  الهامه میرزاده اهری   محمود خسروشاهلی

چکیده ندارد.

شناسایی ترکیبات فرار آلی موجود در درمنه (artemisia) با استفاده از روش استخراجی spme (solid-phase microextraction)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1387
  سمانه تربتی   علی موافقی

چکیده ندارد.

بررسی تکوینی تشکیل گل در برخی از گونه های گون شمالغرب کشور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1387
  سمیه فارابی اصل   علی موافقی

چکیده ندارد.

مطالعه تکوینی تشکیل گل در گل طاووسی (spartium junceum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  مریم علی اکبری   علی موافقی

چکیده ندارد.

شناسایی ترکیبات ثانویه با تاکید بر پلی فنلها و روشهای افزایش مقدار آنها در چند گونه گون (astragalus)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1388
  محمد کریم خسروپناه   علی موافقی

هدف این پژوهش بررسی فیتوشیمیایی و کشت بافت چند گونه گون رشد یافته در ایران است. بدین منظور اندام هوایی و ریشه سه گونه گون رشد یافته در ایران شامل a. microcephalus، a. caspicus و a. lagopoidesبطور جداگانه مورد بررسی فیتوشیمیایی قرار گرفت. کشت بافت گونه a. microcephalus و فیتوشیمی ترکیبات تولید شده در کالوس های حاصل از آن نیز بررسی گردید. کشت بافت در محیط کشت ms (murashige & skoog) در شرایط کنترل شده و با استفاده از تیمارهای مختلف هورمونی و غلظت های متفاوت عناصر این محیط کشت انجام گرفت. نتایج کشت بافت گونه a. microcephalus نشان داد که مناسبترین بخش دانه رست برای تولید کالوس، به ترتیب قطعات هیپوکوتیل و ریشه می باشند در حالیکه برگ ها مقدار کالوس به نسبت کمتر و با رنگدانه های بیشتر تولید نمودند. بهترین تیمار جهت تولید کالوس از جداکشت هیپوکوتیل، تیمارهای 5/0-5/0 و 1-1 و برای جداکشت ریشه تیمارهای 1-1 و 1-5/0(میلی گرم بر لیتر هورمون های 2,4-d/bap) بودند. بررسی اثر تغییر غلظت عناصر معدنی محیط کشت ms، با قدرت های نصف، تمام و یک و نیم برابر ms بر وزن تر، وزن خشک، اندیس رشد و اندیس کالوس حاصل از جدا کشت هیپوکوتیل در تیمار هورمونی اکسین/سیتوکینین با مقادیر یک میلی گرم بر لیتر نشان داد که در شرایط این آزمایش تغییر غلظت عناصر موجود در محیط کشت در محدوده ذکر شده تاثیر معنی داری بر مقدار تولید کالوس نداشته است. بررسیهای فیتوشیمیایی نشان داد که ترکیبات اصلی در برگ گونه های مورد بررسی، فلاونوئیدها هستند در حالیکه ترکیبات اصلی موجود در ریشه آنها ساپونین ها و پلی ساکاریدها می باشند. از برگ گونه a. microcephalus با روش hplc تعداد 49 ترکیب جداسازی شد که 7 ترکیب آن شامل پنج ترکیب فلاونوئیدی، یک ترکیب فنلی ساده و یک ترکیب ساپونینی با استفاده از روش nmr شناسایی گردید. ترکیبات شناسایی شده برای اولین بار گزارش می شوند. این ترکیبات ایزورامنتین 3-o-]?-d-آپیوفورانوزیل(1?3)[-?-d-گلوکوپیرانوزید، ایزورامنتین 3-o-?]-l- رامنوپیرانوزیل (1?6)[ -?-d-گلوکوپیرانوزید، ایزورامنتین 6-هیدروکسی-3-o -?]-l- رامنوپیرانوزیل(1?6)[ -?-d- گلوکوپیرانوزید، ایزورامنتین 6-هیدروکسی-3-o-?-d-گلوکوپیرانوزید، 4-هیدروکسی-3-متوکسی-بنزیل گلوکوزید و 5و7-دی هیدروکسی-?4-متوکسی-3-o-روتینوزید نام گرفتند. ترکیب هفتم ساپونینی بود که ابتدا در ریشه گونه a. caspicus شناسایی شد و به صورت کاسپیکوزید ii نامگذاری گردید. از ریشه گونه a. caspicus به روش vlc تعداد هفت ترکیب ساپونینی جداسازی گردید که چهار ترکیب آنها شناسایی شدند. این ترکیبات از نوع ساپونین های سیکلوآرتانی هستند که دو ترکیب آن به نامهای 3-o-?-l-رامنوپیرانوزیل-16-o-?-d-گزیلوپیرانوزیل-?3، ?6، ?16، (s24)، 25-پنتاهیدروکسی سیکلوآرتان و 20(r)، 24(s)- اپوکسی-3-o-]?-d-گزیلوپیرانوزیل-(1?3)-?-d-گلوکوپیرانوزیل[-6-o-?-d- گزیلوپیرانوزیل- ?3،?6،?16، 25-تتراهیدروکسی-سیکلوآرتان به عنوان ترکیب های جدید شناسایی شدند. این دو ترکیب بر اساس نام گونه و روش معمول در نامگذاری ساپونین های گلیکوزیله، به ترتیب کاسپیکوزید i و ii نامیده شدند. دو ساپونین دیگر که قبلا در سایر گونه های گون شناسایی شده اند، سیکلوآستراژنول و آستراگالوزید iv هستند. در بررسی مقایسه ای ترکیبات موجود در عصاره متانلی کالوس های حاصل از جداکشتهای برگ، هیپوکوتیل و ریشه گونه a. microcephalus مشخص شد که این سه نوع کالوس از نظر ترکیبات شیمیایی مشابه هستند، در حالیکه با ترکیبات اندامهای گیاه وحشی تفاوت دارند. همچنین این بررسی نشان داد که ترکیب آستراگالوزید iv در کالوس نیز تولید می شود. بنابراین می توان این ترکیب ساپونینی مهم از نظر دارویی را در شرایط آزمایشگاهی به روش کشت بافت تهیه کرد و مانع از برداشت بی رویه آن از محیط طبیعی شد. تیمار تغییر غلظت عناصر محیط کشت ms نیز تاثیری بر نوع و مقدار متابولیت های ثانویه کالوس هیپوکوتیل نداشت و ترکیبات کالوس در هر سه سطح تیمار فوق مشابه بودند.

بررسی کمی و کیفی پلی ساکاریدهای موسیلاژی در بارهنگها با کشت بافت و کشت مزرعه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران - دانشکده علوم 1371
  علی موافقی   حسن ابراهیم زاده

سه گونه اسفرزه) plantago ovata forsk (، پسیلیوم) p. psyllium l. (و بارهنگ نیزه ای) p. lanceolata l. (از گیاهان متعلق به تیره بارهنگ) plantaginaceae (هستند که دارای مقادیر معتنابهی موسیلاژ در بذرها و اندامهایشان می باشند وبدین لحاظ کاربردهای داروئی و صنعتی فراوانی یافته اند . کارهای پژوهشی این رساله در سه قسمت اندازه گیری محتوا (وزن خشک) و تولید(محتوا x وزن خشک) و موسیلاژ اندامهای این گونه ها طی رشد و نمو در مزرعه ; القای تشکیل کالوس در قطعات جدا کشت برگ و مقدار موسیلاژ سنتز شده در آنها ت تیمارهای مختلف ; و بالاخره بررسی ترکیب شیمیائی موسیلاژ بذر، برگ و کالوس ; به منظور مقایسه این متابولیت از نظر کمی و کیفی در مزرعه و محیطهای کشت تنظیم گردیده اند . بر اساس آزمایشهای مزرعه ای علی رغم کاهش محتوای موسیلاژی اندامها با گذشت زمان، تولید این متابولیت افزایش می یابد و در اواخر دوره زندگی به حد بیشینه خود می رسد. در میان سه گونه مورد مطالعه اسفرزه و بارهنگ نیزه ای به ترتیب با دارا بودن بیشینه مقدار موسیلاژ بذر و برگ 23 /8 (و) 17 /41 و همچنین دوره رشد و نمو کوتاه، بازده زراعی بیشتری را نسبت به پسیلیوم دارا هستند . کشت قطعات برگ دانه رستهای 6 روزه در محیطهای ms و nt تحت تیمارهای مختلف هورمونی نشان دادند که کالزائی در اسفرزه نسبت به دو گونه دیگر، که ریشه زا نیز دارند، به نحو مطلوبتر صورت می گیرد. در محیطهای کشت مذکور، رشد در مقادیر برابری از اکسین و کینتین بهتر از سایر تیمارها انجام می شود و محتوای موسیلاژی کالوسها بین 13 - 7 تغییر می نماید. با کاهش غلظت عناصر محیط کشت به، و حد معمول، ریشه زائی کمتر شده و مقدار موسیلاژ در هر سه گونه و بخصوص در اسفرزه افزایش قابل ملاحظه ای می یابد. مقدار موسیلاژ تولید شده در محیط کشت بهینه) 26 / 14 (، از حداکثر مقدار موسیلاژ بذرها) 23 /8 (بیشتر می باشد . طبق بررسیهای شیمیائی، ترکیب منومری مشابهی در اندامهای همتای گونه های مذکور وجود دارد، در حالیکه این ترکیب بین بخشهای متفاوت یک گونه نامشابه می باش به عبارت دقیقتر موسیلاژ بذرها، و برگها و کالوسها بترتیب دارای ساختمان پایه گزیلان و گالاکتان هستند. قندهای رامنوز برای موسیلاژ بذر اسفرزه و بارهنگ نیزه ای و گالاکتوز برای موسیلاژ بذر پسیلیوم برای اولین بار گزارش می شوند که با توجه به منابع در دسترس ، احتمال می رود که گونه های ایرانی از این نظر کموتایپ باشند .