نام پژوهشگر: رضا جعفری
رضا جعفری ابوالقاسم دهقان
هدف این تحـقیــق بررسی شرایط بهینه اتصــال سرامیـک آلومینا با خلـوص 95% به آلیــــاژ fe-ni- co با نام صنعتی kovar جهت کاربرد در سیستم های خــلاء با استحـکام بالا و مـیزان نشت کمتر از mbar.l/s 9-10می باشد. برای این منظور تعداد170نمونه آزمایشگاهی کشش طبق استاندارد astm-f19 از آلومینــا 95% به روش تزریق تــهیه و با استفاده از فــیلر ag-cu-4.5%ti و ag-cu-1.75%ti به عنوان آلیاژ بریزینگ فعــال به آلیاژfe-ni-co در محیط خلاء 5-10 میلی بار و در دماهای c °900 ، c°860 ، c °850 و c °835 و با سرعت حرارت دهی c/min° 5جوش داده شد. نتایج آزمایشات نشان می دهدکه اتصال با فیلرag-cu-4.5%ti و در دمای c°860 از استحکام بالاتری به میزان 30% و میزان نشت حدود 100 برابر کمتر نسبت به دمای c °900 برخوردار بوده و شکست نمونه های کشش در زمینه آلومینا رخ می دهد. افزایش دما از c °860 به c ° 900 برای فیلر ag-cu-4.5%ti و افزایش دما از c °835 به c ° 850 برای فیلر ag-cu-1.75%ti استحکام اتصال و نیز قابلیت آب بندی را کاهش می دهد. استحکام اتصال با فیلر 75/1% به میزان 28% نسبت به فیلر5/4% و به میزان تفریبی 10% پائین تر از محدوده طراحی می باشد که علت آن کاهش تر شوندگی و کافی نبودن تیتانیم جهت اتصال در فصل مشترک فلز - آلومینا می باشد. علاوه بر این جذب تیتانیم بوسیله آلیاژ fe-ni-co و ایجاد ترکیبات بین فلزی به صورت (fe,ni,co)xti باعث کاهش تیتانیم جهت انجام واکنش در فصل مشترک می شود. محصولات واکنش تیتانیم با آلومینا از طریق نفوذ در سطح آلومینا ترکیبات tio،ti2o ،cu3tio4 ،cu4ti و al3ti تشخیص داده شد. شرایط بهینه برای اتصال قطعات آلومینا 95% پالیش و پخت مجدد شده با آلیاژ fe-ni-co،استفاده ازفیلر ag-cu-4.5%ti در دمای c °860 و زمان نگهداری25 دقیقه می باشد.که این شرایط با موفقیت برروی قطعات صنعتی خط تولید اعمال ونیاز صنعت را تامین می کند.
کیان در رضا جعفری
این پایان نامه به طراحی و ساخت یک سیستم مقطع نگار خازن الکتریکی (ect) یا مقطع نگار الکتریکی خازنی اشاره دارد. سیستم مقطع نگار الکتریکی خازنی با تخمین ضرایب نفوذپذیری الکتریکی مواد درون سطح مقطع لوله ها و یا مجاری اقدام به بازسازی تصاویر سطح مقطعی از مجاری و لوله ها می کند. تخمین ضرایب نفوذپذیری الکتریکی توسط اندازه گیری خازن های روی سطح شی و حل یک مساله معکوس صورت می پذیرد. تکنیک های مقطع نگاری الکتریکی به واسطه ارزان بودن، امنیت بالا، سرعت بالای گرفتن اطلاعات و مناسب بودن برای مجاری و لوله ها با ابعاد مختلف نقش بسیار مهمی در کاربردهای صنعتی جهت به تصویر درآوردن فرایندها دارند. از میان تکنیک های مقطع نگاری الکتریکی، تکنیک مقطع نگاری الکتریکی خازنی به دلیل طبیعت غیر تهاجمی و توانایی تشخیص بین فازهای متفاوت مبنی بر توزیع ضرائب نفوذپذیری الکتریکی در سطح مقطع مورد نظر، به شکل گسترده ای موضوع بسیاری از تحقیق های روز دنیا شده است. تحقیق در زمینه مقطع نگاری الکتریکی خازنی مربوط به رشته های مختلف علمی می گردد و زمینه های تحقیق آن را می توان به سه دسته (1) طراحی حسگر، (2) الکترونیک سخت افزار و (3) بازسازی تصویر تقسیم بندی کرد. این پایان نامه بر اساس ساخت سیستم مقطع نگار الکتریکی خازنی بنا نهاده شده و به همین جهت مبانی و اصول پایه سیستم مقطع نگار خازنی از قبیل ماتریس حساسیت، مساله مستقیم و مساله معکوس در ect بیان شده است. در این پایان نامه حل مساله مستقیم با روش اجزای محدود انجام شده و دو روش انتگرال گاوسی و روش بار جهت محاسبه خازنها استفاده شده و نتایج با حل تحلیلی برای یک کابل هم محور مقایسه شده است. همچنین دو روش کیفی و کمی جهت محاسبه ماتریس حساسیت شبیه سازی شده و نتایج آنها از لحاظ زمان محاسبه و کیفی نشان داده شده است. سپس روش های مرسوم بازسازی تصویر استفاده شده در مساله معکوس ارائه شده اند و نتایج بازسازی این روش ها با استفاده از هر دو روش حل مساله مستقیم و هر دو روش محاسبه ماتریس حساسیت مقایسه شده اند. نتایج مدلسازی نشان می دهد که روش بار از دقت بالاتری برخوردار بوده و روش کمی نسبت به روش کیفی با وجود نزدیکی پاسخهایشان دارای زمان اجرای کمتری می باشد. در قسمت طراحی سخت افزار حسگر ساختار های متعددی جهت ساخت حسگر معرفی شده است. سیستم مقطع نگار ارائه شده با استفاده از مدار شارژ و دشارژ ساخته شده است. تصاویر بازسازی شده با استفاده از داده های سیستم عملی در اولین نمونه ساخته شده نتایج رضایت بخشی دارد.
زهره حسینی جمال الدین خواجه الدین
در سال های اخیر داده های سنجش از دور در شناسایی وآنالیز تغییرات کاربری و پوشش اراضی به طور وسیع به کار گرفته می شوند. آشکارسازی صحیح تغییرات اشکال سطح زمین، درک بهتری از ارتباط و واکنش بین انسان و پدیده های طبیعی جهت مدیریت بهتر منابع را فراهم می کند. روش های مختلفی برای آشکارسازی تغییرات کاربری و پوشش اراضی وجود دارد برخی از این روش ها عبارتند از مقایسه پس از طبقه بندی، طبقه بندی سری داده های چند زمانی، آنالیز مولفه اصلی. مقایسه پس از طبقه بندی یکی از موثرترین روش های آشکارسازی تغیرات است. هدف این بررسی آشکارسازی تغییرات رخداده در سه محل دفن پسماندهای سنگبری در اطراف شهر اصفهان و ارزیابی اثرات این پسماندها بر بیابان زایی مناطق مورد مطالعه است. تصاویر سنجنده های ماهواره ایmss, tm, etm+ ماهواره لندست و سنجنده lissiii ماهواره irs به ترتیب مربوط به سال های 1990، 1975، 2001 و 2005 برای تهیه نقشه روند تغییرات کاربری پسماند سنگبری استفاده شد. برای انجام تحقیق ابتدا بر روی تمامی تصاویر ماهواره ای تصحیح هندسی انجام شد. به منظور طبقه بندی تصاویر از طبقه بندی نظارت شده و طبقه بندی هیبرید که ترکیبی از دو روش طبقه بندی نظارت شده و نظارت نشده می باشد استفاده شد. در نهایت نقشه پوشش اراضی با 7 طبقه کاربری شامل پسماند سنگبری، اراضی مرتعی و بایر، تشکیلات شیلی، پوشش گیاهی، منطقه مسکونی، اراضی شور و رخنمون سنگی برای تصاویر tm, etm+, lissiii و پنج طبقه کاربری اراضی شامل تشکیلات شیلی، رخنمون سنگی، اراضی شور، پوشش گیاهی و سایر کاربری ها برای تصویر mss تهیه شد. برای برآورد صحت نقشه ها از ماتریس خطا استفاده شد و صحت کلی و ضریب کاپا تهیه شد. برای آشکارسازی تغییرات از روش مقایسه پس از طبقه بندی استفاده شد. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان داده است که بیشترین تغییر کاربری پسماند بین سال های 2001-1990 است که میزان پسماند 3/229 هکتار افزایش یافته است. بررسی اثرات پسماند بر بیابان زایی نشان داد که پسماندها بر روی پوشش گیاهی، خاک، زمین منظر و توپوگرافی منطقه دفن اثر دارند. در محل های تخلیه پسماند با تخریب کامل پوشش گیاهی مواجه هستیم. خاک منطقه دفن تحت فشارهای ناشی از عبور کامیون های حمل فشرده شده و ساختمان آن تغییر کرده و تخریب فیزیکی خاک منطقه را ایجاد کرده است. تخلیه لجن های سنگبری که حالت مایع دارد و نفوذ آن به زمین تغییر در ترکیب شیمیای خاک را در پی دارد. از بین رفتن پوشش گیاهی تخریب اکولوژیکی خاک را ایجاد کرده است. فاصله از مناطق مسکونی، راه و جاده در انتخاب محل دفن در نظر گرفته نشده که باعث بد شدن زمین منظر جاده های عبور کرده از کنار محل های دفن گشته است. محل دفن پسماند در توپوگرافی منطقه تغییر ایجاد کرده است، در صورت عبور روان آب های سطحی از این محل های تغییر در مسیر روان آب ها را نیز در پی خواهد داشت. با توجه به اثرات پسماندها در منطقه لازم است که مکانیابی برای یافتن مناطق مناسب دفن پسماندها صورت گرفته و دفن بهداشتی در برنامه کار شهرداری ها و متولیان امور قرار گیرد
سارا تقوی نمین رضا جعفری
تشخیص غدد ریوی و بدست آوردن تخمینی از میزان بدخیمی غدد در مراحل اولیه بیماری در نجات فرد از مرگ بسیار موثر می باشد. در نتیجه بدست آوردن یک سیستم تشخیص به کمک کامپیوتر که توانایی تشخیص غدد با اندازه های بسیار کوچک در حجم بالایی از تصاویر سه بعدی ct را داشته باشد بسیار قابل توجه می باشد. الگوریتم ارائه شده به تحلیل سه بعدی و خودکار تصاویر ct قفسه سینه پرداخته که شامل سه مرحله می باشد: در مرحله اول برروی تصاویر، پیش پردازش های لازم اعمال می گردد که از استانداردسازی شدت روشنایی و اندازه وکسل ها و جداسازی ریه از پس زمینه تشکیل شده است. در مرحله دوم برای بدست آوردن کاندیدهای غدد از دو روش فیلتر کردن تصاویر با هسته های گوسی و شاخص شکل استفاده می شود که برای بازسازی این کاندیدهای غدد از روش رشد ناحیه ای استفاده شده و ویژگی های این کاندیدها از آنها استخراج می گردد. در مرحله سوم طبقه بندی کننده های شبکه عصبی، ماشین بردارپشتیبان و تحلیل جداسازی (خطی و درجه دوم) برای جداسازی غدد از غیرغدد اعمال می گردند و همچنین برای طبقه بندی غدد به سه گروه غدد بدخیم، غدد نیمه بدخیم و غدد خوش خیم از طبقه بندی کننده های k – نزدیکترین همسایه فازی و ماشین های بردارپشتیبان فازی بهره گرفته شده است. در این پروژه، پایگاه داده از تصاویر ct قفسه سینه 107 بیمار تشکیل شده است که از کنسرسیوم پایگاه داده تصاویر ریه (lidc) گرفته شده است. میانگین تعداد برش ها برای هر سوژه 254 برش می باشد. بهترین نتایج بدست آمده برای جداسازی غدد از غیرغدد، با استفاده از طبقه بندی کننده تحلیل جداساز درجه2 بدست آمد که دارای حساسیت %2/92 با میانگین تعداد fp، 8/8 برای هر سوژه می باشد و برای طبقه بندی غدد به 3 گروه غدد بدخیم، نیمه بدخیم و خوش خیم نیز طبقه بندی کننده k - نزدیکترین همسایه فازی با درصد تشخیص صحیح %3/90 بهترین نتیجه را حاصل نمود. با توجه به استفاده از تصاویر متنوعِ پایگاه داده ی معتبر lidc و تعداد سوژه های کافی برای سنجش الگوریتم های ارائه شده، و همچنین به دلیل وجود غدد با سایز و اشکال گوناگون، نتایج حاصل شده از این سیستم قابل قبول می باشند. همچنین لازم به توجه است که برای هر کدام از دو کاربرد تشخیص و طبقه بندی غدد، تنها از 3 ویژگی بهره برده ایم که این موضوع در کاهش بار محاسباتی در پیاده سازی عملی می تواند موثر باشد.
ملیحه السادات مدنیان علیرضا سفیانیان
آشکارسازی تغییرات، فرآیند شناسایی تفاوت ها در وضعیت یک شیء یا پدیده به وسیله مشاهده آن در زمان های متفاوت است. آشکارسازی دقیق و به موقع تغییرات سیما و پستی و بلندی های سطح زمین، پایه ای برای فهم بهتر روابط، برهمکنش های انسان و پدیده های طبیعی برای مدیریت و استفاده بهتر از منابع را فراهم می آورد. در 10 سال گذشته بیشتر توجهات به تغییر پوشش و کاربری اراضی شهری معطوف شده است زیرا اکوسیستم های شهری تا حد زیادی از فعالیت های بشر تأثیر گرفته و ارتباط نزدیکی با زندگی تقریباً نیمی از مردم جهان دارند. تحقیق و پژوهش درباره تغییر پوشش و کاربری اراضی یکی از جنبه های مهم تغییر جهانی و مطالعات گرمایش جهانی شده زیرا تغییر پوشش و کاربری اراضی به خاطر اثرات متقابل آن با اقلیم، فرآیندهای اکوسیستم، چرخه های زی- زمین- شیمیایی، تنوع زیستی و مهمتر از همه فعالیت های بشر عامل مهمی برای تغییر جهانی می باشد. داده های سنجش از دور طی دهه های گذشته به دلیل مزایایی نظیر اکتساب مکرر داده ها، دید اجمالی و فرمت رقومی مناسب برای پردازش های کامپیوتری، مهمترین منبع برای کاربردهای گوناگون آشکارسازی تغییرات به شمار می روند. اخیراً سنجش از دور در ترکیب با سامانه های اطلاعات جغرافیایی و سیستم های مکانیاب جهانی برای ارزیابی تغییر پوشش اراضی به صورت موثرتری نسبت به استفاده تنها از داده های سنجش از دور به کار می رود. همچنین ابزار مناسبی در نقشه سازی مناطق شهری و منبع داده ای برای تجزیه و تحلیل و مدلسازی رشد شهری و تغییر پوشش و کاربری اراضی محسوب می گردد. روش های گوناگونی برای آشکارسازی تغییرات وجود دارد. برخی از محققین دورسنجی این روش ها را در 2 دسته کلی آشکارسازی تغییرات پیش از طبقه-بندی و آشکارسازی تغییرات پس از طبقه بندی گروه بندی می کنند. روش های پیش از طبقه بندی نظیر تفریق تصویر، تقسیم، رگرسیون و آنالیز بردار تغییر که ابتدا تغییر را شناسایی کرده و سپس تغییرات آشکار شده را به کلاس ها اختصاص می دهند، اطلاعاتی راجع به وجود و عدم وجود تغییر و گاهی بزرگی تغییرات فراهم کرده اما طبیعت تغییرات را مشخص نمی کنند. درحالیکه تکنیک-های پس از طبقه بندی مانند طبقه بندی به روش حداکثر احتمال و شبکه های عصبی مصنوعی ابتدا کلاس ها را مشخص کرده و پس از آن نوع تغییرات را بین طبقات مختلف شناسایی می کنند. هدف از این مطالعه بررسی صحت و کارایی روش های مختلف آشکارسازی تغییرات پوشش اراضی در حاشیه رودخانه زاینده رود با استفاده از فن آوریهای gis و سنجش از دور می باشد. منطقه مورد مطالعه در بخش غربی شهر اصفهان و حاشیه رودخانه زاینده-رود واقع گردیده و در طی چند دهه گذشته دستخوش تغییرات زیادی شده است. در این مطالعه برای بررسی تغییرات پوشش اراضی طی سال های 1351 تا 1387 از تصاویر mss سالهای 1351 و 1366، تصویر سنجنده tm سال 1369، تصویر سنجنده etm+ سال 1380، تصاویر awifs و liss-iii ماهواره irs-p6 سال 1387 و روشهای آشکارسازی تغییرات پیش از طبقه بندی و پس از طبقه بندی استفاده گردید. در ابتدا، تصحیح هندسی بر روی کلیه تصاویر اعمال شد. بدین منظور از نقشه های توپوگرافی با مقیاس 1:25000 و تصاویر ماهواره ای و روش نمونه گیری مجدد نزدیکترین همسایه استفاده گردید. میزان خطای میانگین مربعات برای همه تصاویر ماهواره ای کمتر از یک پیکسل برآورد گردید. پیش از اجرای روش های آشکارسازی تغییرات پیش از طبقه بندی، کلیه تصاویر از نظر رادیومتریک نرمال شدند. پس از انتخاب بهترین باندها و اعداد آستانه، روش های تفریق، تقسیم، رگرسیون ، آنالیز بردار تغییر و روش فازی اجرا شدند. در بین روش های مذکور روش تقسیم دارای بیشترین صحت کلی بود. ضمناً نتایج نشان داد که روش فازی جایگزین مناسبی برای تکینک سطح آستانه می-باشد. به منظور اجرای روش های آشکارسازی پس از طبقه بندی، با استفاده از تصاویر رنگی کاذب و عکس های هوایی 6 طبقه رودخانه، اراضی بایر، اراضی کشاورزی، مناطق شهری، کوه و اتوبان انتخاب گردید و سپس روش های طبقه بندی نظارت شده و شبکه عصبی مصنوعی بر روی تصاویر اعمال شد. نتایج نشان داد که نقشه های پوشش اراضی تهیه شده به جز نقشه های مربوط به تصاویر mss سال 1351 و awifs سال 1387 در روش حداکثر احتمال صحت کلی بیشتری داشتند. صحت کلی نقشه ها در هر دو روش بالاتر از 85 درصد برآورد گردید. برای آشکارسازی تغییرت طی 4 بازه زمانی بین سال های 1351 تا 1387، نقشه های پوشش اراضی سالهای 1351، 1366، 1369، 1380 و 1387 دو به دو با هم مقایسه شده و نقشه ها و جداول تغییرات بدست آمدند. نتایج نشان دهنده تخریب حاشیه رودخانه زاینده رود، کاهش اراضی بایر و طبقه کوه، رشد اراضی کشاورزی و شهری و احداث اتوبان ذوب آهن می باشد. عمده-ترین تغییر این دوره 36 ساله به رشد مناطق شهری به میزان 2/4 برابر مربوط می شود. افزایش جمعیت و توسعه صنعتی مهمترین دلایل وقوع این تغییرات می باشند. کلمات کلیدی: آشکارسازی تغییرات، پوشش اراضی، روش آشکارسازی پیش از طبقه بندی، روش آشکارسازی پس از طبقه بندی.
پرهام رادپرور رضا جعفری
بیماریهای بافت بینابینی ریه یا ildاصطلاحی کلی است که بر مجموعه ای از اختلالات مزمن و شدید ریوی اطلاق می گردد. این دسته از بیماریها، دارای الگوهای رادیوگرافیک پیچیده و گاه نامشخصی هستند و تشخیص آن به تبحر و تجربه مشاهده کننده و شرایط محیطی بستگی دارد. هدف از انجام این پروژه، ایجاد یک سیستم کامپیوتری جهت ارزیابی کمی بافت ریه و تعیین میزان گستردگی الگوهای مرتبط با ild در آن است. برای دستیابی به این هدف، تصاویر hrct ریه با استفاده از تکنیکهای پردازش تصویر و تحلیل بافت مورد پردازش و ارزیابی قرار می گیرند و سه الگوی لانه زنبوری، شیشه مات و رتیکولار از بافت نرمال تمیز داده می شوند. الگوریتم ارائه شده جهت دسته بندی الگوهای بافت ریه شامل 3 مرحله می باشد: در مرحله اول ریه از پس زمینه جدا می شود. در مرحله دوم با ترکیبی از تبدیلات بر پایه ی موجک و پیچک به همراه پنج ویژگی آماری با مفهوم جدید بدست آمده از ماتریس طول حرکت، استخراج ویژگی از نواحی مطلوب (roi) تعریف شده درون بافت ریه صورت می گیرد و در نهایت الگوریتم ماشین بردار پشتیبان فازی برای دسته بندی الگوها اعمال می گردد. به منظور ارزیابی عملکرد سیستم، نتایج حاصل از روش پیشنهادی را با یکی از جدیدترین روشهای ارائه شده جهت مشخصه یابی بافت ریه مقایسه کرده و نشان دادیم روش پیشنهادی ما در مشخصه یابی بافت ریه در شرایط یکسان به میزان 3% دقیقتر عمل می کند. همچنین در آنالیز کلی تصاویر hrct، عملکرد سیستم کامپیوتری با عملکرد دو رادیوژیست مورد ارزیابی قرار می گیرد. ضریب توافق کاپا بین سیستم و هریک از رادیولوژیستها به ترتیب برابر 6901/0 و 6840/0 بدست آمده که در مقایسه با ضریب توافق 6834/0 بین دو رادیولوژیست رقم قابل توجهی می باشد. در پایان تحقیق با انجام آنالیز آماری جهت ارزیابی داده های کمی حاصل از سیستم کامپیوتری و نتایج تست تنفسی، نشان می دهیم میان نتایج کمی حاصل از سیستم کامپیوتری و نتایج تست تنفسی بیمار همبستگی وجود دارد. سیستم کامپیوتری ارائه شده می تواند منجر به بهبود تصمیم گیری و کارایی پزشک به واسطه ی تسهیل در کشف و ارزیابی الگوهای تصویری پیچیده، کاهش تفاوت میان مشاهده گرها و حذف اعمال تکراری و بعضاً خسته کننده گردد.
عباس نصوری رضا جعفری
در این پایان نامه بهبود نرم افزاری و سخت افزاری سیستم مقطع نگاری امپدانس الکتریکی اولیه ساخته شده در دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی مورد نظر می باشد. مقطع نگاری الکتریکی یک روش شامل نرم افزار و سخت افزار است که در آن جریان ها به دو الکترود اعمال گردیده و ولتاژها از دیگر الکترودها اندازه گیری می-شوند. در سیستم اولیه در روش پیشرو نرم افزار از روش اجزای محدود با المانهای مثلثی خطی و مرتبه بالا و در روش معکوس از روش lsqnonlin استفاده شده است و در سخت-افزار مربوطه به طور خودکار اندازه گیری انجام نشده است. در این پایان نامه، بهبود نرم افزاری سیستم، استفاده از المانهای چهارضلعی و ترکیب المانهای سه ضلعی و چهارضلعی در روش پیشرو می باشد و استفاده از روش نیوتن- رافسون اصلاح شده به همراه محاسبه ماتریس ژاکوبین در حل مساله معکوس می باشد. بهبود سخت افزاری سیستم، شامل ارائه یک سیستم اندازه گیری خودکار، برد کلاک زنی کارا که 7 نوع مختلف آدرس-دهی را با سرعتهای متفاوت داراست، منبع جریان سینوسی کارا و دو سیستم مالتی پلکسری 32 کاناله و 16 کاناله می باشد. کارت طراحی شده که هم کار تقویت دیتا را انجام می دهد و هم ارتباط سیستم را با کامپیوتر به خوبی و با فرکانسهای متفاوت برقرار می کند. همچنین دو نوع فانتوم با 32 الکترود و قابل استفاده برای هر نوع اندازه گیری ساخته شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهند که استفاده از روش اجزای محدود با المانهای چهارضلعی و یا المانهای ترکیبی در حل مساله پیشرو و استفاده از روش ژاکوبین در مساله معکوس منجر به بهبود کیفیت تصویر به نحو قابل ملاحظه ای می گردد که این مساله در نتایج بدست آمده از سخت افزار به وضوح قابل مشاهده است.
نفیسه رمضانی رضا جعفری
تغییر کاربری اراضی یکی از نافذترین شکلهای تغییر اکوسیستم را نشان میدهد که عموماً به سایر اشکال تخریب محیطی مثل افزایش رواناب، فرسایش، کاهش تنوع زیستی، تغییر چرخه بیوژئوشیمیایی، تخلیه آبهای زیرزمینی، هجوم گونه ها، افزایش غلظت co2 و بیابانزایی مرتبط است. مطالعات نشان داده اند که چشم اندازهای خیلی کمی در زمین وجود دارند که هنوز وضعیت طبیعی خود را حفظ کرده باشند. به دلیل فعالیتهای انسانی سطح زمین به طور معنی داری تغییر کرده و استفاده او از زمین اثراتی به صورت تغییرات قابل مشاهده در کاربری و پوشش اراضی بر جای نهاده است. آشکارسازی صحیح اشکال سطح زمین برای درک ارتباط و واکنش بین انسان و محیط بسیار مهم است. در واقع، مولفه اساسی در استراتژیهای رایج برای مدیریت منابع طبیعی و پایش تغییرات محیطی است که برای کسب مدیریت پایدار منابع طبیعی بررسی به موقع تغییرات آن یک نیاز ضروری است. فرایند آشکارسازی تغییرات شامل استفاده از مجموعه داده های چند زمانه برای تجزیه و تحلیل کمی اثرات زمانی پدیده ها است. تصاویر سنجش از دور به دلیل تکراری بودن، داشتن دید وسیع و فرمت رقومی مناسب جهت تجزیه و تحلیل کامپیوتری، اطلاعات مناسبی را مخصوصاً برای پایش تغییرات کاربری و پوشش اراضی فراهم میکنند. این مطالعه با هدف آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی در بخشی از حوزه کال شور در استان خراسان شمالی در 36 سال گذشته انجام شده است. برای این منظور تصاویر ماهواره لندست از 4 دوره زمانی شامل سالهای1352، 1366، 1381 و 1388 شمسی انتخاب و مورد پردازش قرار گرفتند. ابتدا در مرحله پیش پردازش تصحیحات هندسی و رادیومتریک بر تصاویر اعمال گردید، سپس با استفاده از روشهای مختلف پردازش از جمله شاخص گیاهی ndvi، طبقه بندی نظارت شده و طبقه بندی فازی نقشه کاربری اراضی تهیه شد. روش مقایسه پس از طبقه بندی بر مبنای طبقه بندی فازی برای آشکارسازی تغییرات استفاده گردید. در مرحله آخر نیز وضعیت کاربری اراضی برای سال 1404 با روشهای مدلسازی پیش بینی گردید. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات نشان داد که در دوره مطالعه (36 ساله) کلاس زراعت آبی بیشترین تغییرات را نسبت به سایر کاربریها در منطقه داشته و مساحت آن از 4269 هکتار به 15586 هکتار رسیده است. تغییر مهم دیگر در مساحت کاربری منطقه مسکونی (شهر اسفراین) است که از حدود 57 هکتار به 664 هکتار رسیده است. همچنین کاربری تأسیسات در سطحی حدود 22 هکتار در سالهای اخیر ایجاد شده است. تغییرات در این دو کاربری مربوط به افزایش جمعیت و مهاجرت می شود. بر عکس دو کاربری فوق، وسعت کاربری های مرتع و زراعت آبی و باغات به دلیل توسعه مناطق صنعتی، منابع جمع آوری آب سطحی در آنها کاهش قابل ملاحظه ای را نشان داده است. از جمله تغییرات مثبت محیطی صورت گرفته در منطقه میتوان به توسعه 10 درصدی کاربری مرتع مشجر در این 36 سال اشاره کرد که در اثر احیای سطحی حدود 12 هزار هکتار از مراتع و اراضی بدون پوشش ایجاد شده است. نتایج حاصل از مدلسازی در این مطالعه به طور کلی نشاندهنده کاهش سطح زراعت آبی در منطقه به میزان 300 هکتار در سال 1404 است. علاوه بر این مدل، کاهش سطح مراتع و افزایش سطح مراتع فقیر را در 16 سال آینده (1404-1389) پیش بینی کرده است. توسعه شهر اسفراین از 664 هکتار (در سال 2009) به 1114 هکتار (در سال 1404) نتیجه دیگر حاصل از مدلسازی با استفاده از روش ca مارکوف است. به طور کلی، نتایج نشان داد که تکنولوژی سنجش از دور میتواند به عنوان یک ابزار مدیریتی موثر برای پایش و تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری و پوشش اراضی در منطقه استفاده شود.
فرید محمودی رضا جعفری
شوری خاک یکی از مشکلات مهم زیست محیطی است که علاوه بر کاهش میزان عملکرد محصولات زراعی، باعث تشدید بیابان زایی در عرصه های منابع طبیعی می گردد. وسعت اراضی تحت تأثیر شوری در ایران بیش از 15 درصد می باشد که طبق مشاهدات عینی این رقم هر سال افزایش می یابد. از دیگر محدودیت های موجود در خاک های مناطق خشک و بیابانی شرایط آهکی، گچی و قلیائیت می باشد که با توجه به میزان درصد املاح موجود در این خاک ها و اکوسیستم طبیعی، دخالت های انسانی منجر به افزایش وسعت مناطق بیابانی شده است. یکی از ابزارهای موثر در زمینه مطالعات شوری خاک سطحی، استفاده از فن آوری سنجش از دور می باشد. تحقیق حاضر به منظور ارزیابی قابلیت داده های ماهواره ای لندست tm مربوط به شهریور ماه 1388 منطقه ورزنه و حسن آباد، واقع در جنوب شرقی استان اصفهان، جهت شناسایی و تفکیک اراضی شور، آهکی و گچی با استفاده از مطالعات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی خاک ها صورت گرفت. به منظور آماده سازی تصویر ماهواره ای، تصحیح هندسی به روش تصویر به تصویر و همچنین با استفاده از نقاط کنترل زمینی و نقشه توپوگرافی 25000/1 با مختصات utm و دقتی حدود 3/0 پیکسل صورت گرفت. نمونه برداری صحرایی با روش نمونه برداری طبقه بندی تصادفی انجام گرفت. پیش از نمونه برداری، طبقه بندی نظارت نشده جهت مشخص شدن گروه های مجزا بر روی تصویر صورت گرفت و در نهایت تعداد 53 نمونه خاک سطحی از عمق 10-0 سانتی متری خاک از تمام گروه های تفکیک شده منطقه و با استفاده از gps برداشت شد. روش های مختلف پردازش تصویر چون انتخاب بهترین ترکیب باندی، آنالیز مولفه های اصلی (1pc ، 2pc و 3pc)، شاخص های شوری، مدل سازی و طبقه بندی بر روی تصویر انجام شد. جهت تهیه نقشه خصوصیات خاک سطحی روش مدل سازی، میانگین گیری از 9 پیکسل برای هر نقطه نمونه برداری در تمام باندها و شاخص ها محاسبه و با در نظر گرفتن نتایج آزمایشگاهی پارامتر مورد نظر، مدل مربوط به خصوصیات خاک سطحی چون هدایت الکتریکی (ec)، درصد آهک، درصد گچ، یون سولفات و غیرو در تصاویر اعمال و نقشه پیوسته مربوط به هر کدام از این پارامترها تعیین گردید. روش طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال نیز جهت تهیه نقشه پارامترهای خاک سطحی صورت گرفت و در هر دو روش اعمال شده (مدل سازی و طبقه بندی)، ماتریس خطای نقشه های تولیدی ایجاد گردید و با مقایسه نتایج جدول ماتریس خطا و دقت طبقه بندی در طبقات مختلف، روش مناسب تر برای تهیه نقشه پارامتر خاک سطحی گزارش شد. روش مناسب جهت تهیه نقشه های پارامترهای ec، آهک و گچ بترتیب روش طبقه بندی نظارت شده، مدل سازی و رگرسیون چند متغیره خطی بدست آمد. چنانچه صحت کلی نقشه های ec، آهک و گچ به ترتیب معادل 89%، 90% و 88% به دست آمد. نتایج حاکی از بالا بودن میزان املاح در سطح منطقه بوده که این امر ناشی از شرایط طبیعی اکوسیستم، کاربری نامناسب اراضی و روش های نادرست آبیاری اراضی کشاورزی می باشد. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که نقشه های نهایی ایجاد شده از برخی خصوصیات خاک سطحی منطقه جهت انجام عملیات صحرایی، بیابان زدایی، احیا و برآورد میزان فرسایش بادی دارای اهمیت فراوانی بوده و نسبت به نقشه هایی که با روش سنتی ایجاد می شوند، از لحاظ اقتصادی و زمان به صرفه تر بوده است.
مهرداد ماهشانیان اصفهانی سید جمال الدین خواجه الدین
هدف مطالعه حاضربررسی توانائی تصاویر سنجنده aster در تهیه نقشه تاج پوشش جنگل های زاگرس است. منطقه مورد مطالعه یک شیت نقشه 1:50،000 استان لرستان با مساحتی بالغ بر 64،000 هکتار می باشد. به منظور انجام این مطالعه، یک پنجره تصویر سنجنده aster به ابعاد60×60 کیلومتر تهیه گردید که در اردیبهشت ماه سال 1384 برداشت گردیده بود. تصویر مذکور با استفاده از 30 نقطه کنترل زمینی از طریق معادله چند جمله ای درجه اول بادقت 46/0 پیکسل در نرم افزارilwis3.4 با روش نمونه گیری مجدد نزدیکترین همسایه زمین مرجع گردید. عملیات پردازش تصویر شامل، تجزیه مولفه های اصلی و تهیه انواع شاخص های گیاهی distance-based و slop-based انجام پذیرفت. عملیات نمونه برداری صحرائی به منظور تهیه داده های زمینی به روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده (stratified random sampling) با استقرار تعداد 10 پلات 10×10 متردر محیط دایره ای فرضی به شعاع 30 متر، حول نقاط تصادفی ثبت شده، انجام پذیرفت. میانگین پوشش تاجی اندازه گیری شده در 10 پلات درهر محل نمونه برداری به عنوان متغیر وابسته(y) در تهیه مدل های رگرسیونی مورد استفاده قرار گرفت. دربررسی جداول همبستگی باندهای نه گانه سنجنده با داده های زمینی بالاترین همبستگی را باند چهار سنجنده به میزان 64 درصد و کمترین همبستگی را باند سه سنجنده به میزان 30 درصد با داده های زمینی نشان داد. ضمن اینکه باندسه دارای کمترین همبستگی با سایر باندها بود. در تهیه نقشه کاربری اراضی روش های طبقه بندی نظارت شده، نظارت نشده و هیبریدبا استفاده از بهترین تصاویر رنگی کاذب حاصل از ترکیبات باندی دارای بالاترین شاخصoif، به کار گرفته شد و نقشه کاربری اراضی در شش طبقه شامل، اراضی زراعی، جنگل و مرتع، آب، خاک لخت، رخنمون سنگی و مناطق مسکونی با صحت کلی93/82 درصد و ضریب کاپای 83/0 حاصل گردید. جهت آنالیز آماری و تهیه مدل ازرگرسیون گام به گام پیش رونده استفاده گردید. در این آزمون متغیر وابسته(y) حاصل از داه های زمینی و متغیر های مستقل (x) شامل رقم پیکسل (dn ) حاصل از باندها، مولفه ها و شاخص ها وارد مدل رگرسیون شد. آنالیز رگرسیون در پنج گروه داده ها، شامل: " باندهای اصلی"، "مولفه ها"، "باندها و مولفه ها"، "شاخص ها" و" ترکیب باندها، مولفه ها و شاخص ها" انجام پذیرفت. ازبین مدل های ارائه شده بر اساس ضرایبr2adj بالاتر و ضرایب مالو پائین تر 17 مدل گزینش گردید. بررسی مدل های نهائی نشان داد، باندهای چهار و نه و شاخص های ndvi و msavi تهیه شده با ترکیبات مختلف باندی بیشترین تکرار را در معادله مدل ها داشته است. همچنین حضور باند سه درنیمی از شاخص های تهیه شده نقش بالای این باند را درتهیه مدل ها نشان داد. به منظور گزینش دقیق ترین مدل که بهترین توصیف را از وضعیت پوشش گیاهی منطقه ارائه دهد، نقشه های حاصل ازمدل ها پس از طبقه بندی با نقشه شاهد مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج، پائین ترین ضرایب صحت کلی و کاپارا برای نقشه های حاصل ازباندها به میزان 08/56 درصد و 34/0 و بالاترین ضرایب صحت کلی و کاپا، برای نقشه های حاصل از شاخص های گیاهی به میزان 44/73درصد و 6/0 نشان داد. با تلفیق نقشه اخیر و نقشه کاربری اراضی حاصل از طبقه بندی هیبرید، نقشه نهائی پوشش و کاربری اراضی منطقه با صحت کلی 71 درصد وضریب کاپای 6/0 تولید گردید. مقایسه نتایج حاصل از این مطالعه با نقشه های حاصل از مطالعه پوشش جنگل لرستان، تطابق کم نقشه های ذکر شده را نشان داد به طوری که بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا در بهترین حالت برابر با 27/22 درصد و 05/0 بود. این نتایج اهمیت انتخاب روش مناسب برای نمونه برداری صحرائی را بخصوص در مناطق دارای پوشش تنک نشان داد. در مطالعه یاد شده روش نمونه برداری سیستماتیک-ترانسکت به کاررفته، این روش علاوه بر این که نمی تواند منتج به تهیه نقشه واقعیت زمینی با دقت بالا شود، باعث می شود داده های ماهواره ای با داده های میدانی همبستگی خوبی نداشته باشد. بنابراین درنمونه برداری از واقعیت زمینی جنگل برای مطالعات سنجش از دور، بخصوص در مناطق مشابه این مطالعه، استفاده از روش نمونه برداری سیستماتیک-ترانسکت مناسب نیست در حالی روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده با کوادرات ها نتایج مناسبی را ارائه می دهد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد، علی رغم اختلاط طیفی پدیده های مختلف و تاثیر پوشش گیاهی و خاک زمینه در بازتاب ثبت شده، که محدودیت هائی را در طبقه بندی و تعیین تراکم پوشش جنگلی مناطق مشابه این مطالعه ایجاد می کند، استفاده از داده های سنجنده aster توانسته تغییرات پوشش جنگلی منطقه را با دقت زیادی آشکار سازد که نشان دهنده توانائی بالای داده های این سنجنده در تولید نقشه جنگل های زاگرس است.
رضا جعفری محمد باقر رهنما
مدیریت کمی و کیفی آب های زیرزمینی و نیز مهار سیلاب های مخرب و استفاده بهینه از آن ها جهت تغذیه مصنوعی آبخوان در مناطق خشک و نیمه خشک، نیازمند انتخاب رویکردی مناسب، تأثیر گذار و در عین حال کارشناسانه با عنوان مدیریت جامع منابع آب است. یکی از این ابزار های مدیریتی، نقشه های کاربری هیدرولوژیکی اراضی می باشد. نقشه مذکور، به منظور توسعه و نیز حفاظت از منابع آب زیرزمینی و همچنین مکان یابی هیدرولوژیکی مناطق شهری و صنعتی و کشاورزی، مناطق مختلف را بر اساس اهمیتی که در فرایند فوق بر عهده دارند تقسیم بندی می کند. دشت کهنوج از دشت های مهم جنوب استان کرمان است که آب های زیرزمینی، عمده ترین منبع تأمین آب در آن به شمار می رود. این نقشه در منطقه مطالعاتی مذکور، از تلفیق شاخص های آسیب پذیری آب زیرزمینی، تغذیه مصنوعی و پتانسیل سیل خیزی، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و منطق فازی تهیه شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که از بین پنج گروه کاربری هیدرولوژیکی تعریف شده، منطقه مورد مطالعه در چهار گروه قرار می گیرد؛ 03/0 درصد از اراضی منطقه مورد مطالعه در گروه اول کاربری هیدرولوژیکی، 28/28 درصد در گروه دوم، 18/59 درصد در گروه سوم، و 51/12 درصد از اراضی در گروه چهارم کاربری هیدرولوژیکی طبقه بندی می گردند. بر اساس نتایج بدست آمده، منطق فازی نسبت به منطق همپوشانی دارای دقت بیشتری در تهیه نقشه آسیب پذیری منابع آب زیرزمینی می باشد. همچنین نتایج حاصل نشان می دهد که در استفاده از منطق فازی، با تغییر در طبقه بندی پارامتر های مدل، می توان به دقت قابل قبول در تهیه نقشه های مکان یابی دست یافت.
محمد ستوده رضا جعفری
این پایان نامه به مدلسازی اجزای محدود برای پاسخ های استاتیکی و دینامیکی میکروآینه ها در سیستم مقطع نگاری همدوسی نوری می پردازد. روش اجزای محدود یک روش عددی حل عددی می باشد که با استفاده از آن می توان سیستم های میکروالکترومکانیکی (mems) را مدلسازی کرد. مقطع نگاری همدوسی نوری یک روش تصویر برداری نوری با دقت تفکیک پذیری طولی و عرضی بالا می باشد. دقت تفکیک پذیری طولی ثابت و به طول موج منبع نوری بستگی دارد. برای داشتن یک دقت تفکیک پذیری عرضی ثابت در عمق های مختلف، نیاز به استفاده از یک لنز با فاصله کانونی متغیر می باشد، که این امر با استفاده از تکنولوژی mems محقق می شود. در میکروآینه ی mems ساخته شده برای این منظور، از تحریک الکترواستاتیک برای کنترل شکل سطح میکروآینه و در نتیجه تغییر دلخواه فاصله ی کانونی آن استفاده می شود. با توجه به هزینه ی بسیار بالای ساخت نمونه ی اولیه، مدلسازی این وسایل برای بهینه سازی طراحی قبل از ساخت لازم و ضروری می باشد. در این پایان نامه میدان های تزویج شده الکترواستاتیکی و ساختاری در ساختار مکانیکی و هندسه ای آینه برای ایجاد کانون مناسب حل شده اند. پس از آشنایی با نرم افزار اجزای محدودansys ، مدلسازی میکروآینه هایmems با استفاده از ابزارهای trans126 و essolv در نرم افزار ansys انجام شده است. مدلسازی تنش با سه روش 1) روش حرارتی، 2) روش جابجایی اولیه و 3) روش مستقیم صورت گرفته است. جهت اعتبارسنجی، نتایج حاصل از مدلسازی های دو نوع میکروآینه با پاسخهای تحلیلی و نتایج ساخت مقایسه شده است. همچنین مدلسازی با مواد جدید su-8 نیز جهت مقایسه با نتایج مواد نیترید سیلیکون صورت گرفته است. مدلسازی هم به صورت استاتیک و هم به صورت مودال جهت بررسی رفتار دینامیکی این افزاره ها انجام شده است. در مورد آینه های مورد بررسی این پایان نامه با مقایسه ی مدلسازی های مختلف، مناسب ترین ابزار برای مدلسازی این گونه سیستم ها trans126 و بهترین روش مدلسازی تنش، روش مستقیم با خطای در حد چند صدم درصد معرفی شده است.
لیلا برزگر تکانتپه رضا جعفری
این پایان نامه به بهبود روش هایبرید اجزای محدود و اجزای مرزی برای بازسازی تصاویر سیستم های مقطع نگاری می پردازد. سیستم های مقطع نگاری روش هایی کم هزینه، غیر تهاجمی و سریع برای تصویر-برداری از داخل اجسام هستند. تصاویر سیستم های مقطع نگاری بر اساس تخمینی از توزیع پارامترهای مواد درون سطح مقطع مورد نظر به دست می آیند. تفاوت در کمیت های فیزیکی مواد، منجر به پیدایش سیستم های مقطع نگاری متفاوتی می شود. بازسازی تصاویر در سیستم های مقطع نگاری با استفاده از داده-های اندازه گیری روی مرز، یک تخمین اولیه از پارامتر های فیزیکی و حل یک مسئله معکوس به دست می آیند. از نظر ریاضی مسئله معکوس یک مسئله غیر خطی و بد وضع می باشد. در چنین مسائلی باید مدل دقیقی از مسئله پیشرو را ارائه کرد تا در مسئله معکوس باعث افزایش خطا نشود. معادلات حاکم بر مسئله پیشرو روش های مقطع نگاری الکتریکی و نوری از نوع معادله لاپلاس یا هلمهلتز می باشد. در این پایان نامه، هر دو نوع این معادلات حل شده اند. برای حل مسئله پیشرو از روش های عددی حل معادلات با مشتقات جزئی با شرایط مرزی به نام روش اجزای محدود (fem) و روش اجزای مرزی (bem) و ترکیب این دو روش استفاده شده است. همچنین برای افزایش دقت، روش اجزای مرزی در دو حالت المان های ثابت و خطی بررسی می شود. استفاده از المان های خطی در روش هایبرید bem/fem، به دلیل یکسان بودن مرتبه المان ها در مرز مشترک دو ناحیه، می تواند دقت حل مسئله را بالا ببرد. برای مثال های مختلف از جمله یک مدل قفسه سینه در حالت دو بعدی، نتایج روش هایبرید با نتایج fem و پاسخ تحلیلی مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد که استفاده از bem در کنار fem، به خاطر دقت بسیار بالای bem باعث افزایش دقت مسئله می شود. در مدلسازی مسئله پیشرو قفسه سینه در مقطع نگاری امپدانس الکتریکی (eit)، خطای به دست آمده در روش های fem، bem و روش هایبرید به ترتیب برابر 664/6، 0767/0 و 4380/0 درصد به دست آمده است. همچنین در این پایان نامه به بازسازی تصویر برای سیستم eit با روش های fem و هایبرید پرداخته شده است.
ابوذر مرادی رضا جعفری
این پایان نامه به مدلسازی دو بعدی و سه بعدی مساله پیشرو سیستم مقطع نگاری حرارتی به روش اجزای محدود، حل مساله معکوس دو بعدی بدون استفاده از منبع تحریک خارجی و طراحی و ساخت یک فانتوم سیستم مقطع نگاری حرارتی پرداخته است. سیستم مقطع نگاری حرارتی با اندازه گیری دمای روی مرزهای جسم و حل یک مسئله معکوس، تخمینی از ضرایب هدایت گرمایی مواد و منابع گرمایی موجود در جسم بدست آورده و اقدام به بازسازی تصویری از خواص حرارتی جسم می کند. روند بازسازی تصویر در مقطع نگاری حرارتی شامل دو مسئله پیشرو و معکوس می باشد. در مسئله پیشرو با داشتن یک مقدار اولیه از ضرایب هدایت گرمایی و منابع گرمایی نواحی مختلف جسم معادله گرمای حاکم بر جسم در دسترس بوده و دمای درون جسم محاسبه می شود. در مسئله معکوس، دمای اندازه گیری شده بروی نقاط روی مرز جسم در دسترس بوده و هدف یافتن ضرایب هدایت گرمایی و منابع گرمایی درون جسم است. این کار بکمک یک الگوریتم غیرخطی تکراری انجام می شود که در هر تکرار مسئله پیشرو حل می شود، تا نهایتاً تابع هزینه ای که وابسته به هدایت گرمایی و منابع گرمایی جسم است مینیمم شود , ضرایب هدایت گرمایی و منابع گرمایی تخمین زده شوند. هر خطای کوچکی در حل مسئله پیشرو ممکن است منجر به ناکارآمدشدن مسئله معکوس شود. نحوه مش بندی و تعداد المان ها نقش بسزائی در بدست آوردن پاسخ صحیح در مسئله پیشرو دارد. با افزایش تعداد المانها دقت مسئله پیشرو افزایش می یابد، از سوی دیگر بدلیل بدوضعی مسئله معکوس کاهش تعداد المان ها نسبت به داده های اندازه گیری شده ضروری است. در این پایان نامه، تعداد داده های روی مرز را با ریزکردن مش بندی و استفاده از روش پیکسل بندی افزایش می دهیم در حالیکه تعداد مجهولات که همان تعداد المان های اولیه هستند، ثابتند. نتیجه شبیه سازی های سیستم مقطع نگاری حرارتی انجام شده نشان می دهد که استفاده از یک مش ساخته شده با اطلاعات معلومی از نواحی هندسی درون جسم، منجر به آشکارسازی دقیق تر خواص حرارتی جسم می شود که این نشان از وابستگی مقطع نگاری حرارتی به مش استفاده شده می باشد. تصاویر بازسازی شده با استفاده از داده بدست آمده از فانتوم ساخته شده کارائی مدل ارائه شده را برای مقطع نگاری حرارتی نشان می دهد.
رضا جعفری تاتیانا حسامی پیله رود
در این پایان نامه q-تعمیم تابع زتای ریمان را در نقاط صحیح و مثبت تعریف می کنیم. که با توجه به کار اخیر اِسمِ و وان آشه، با استفاده از تقریب پاده-هرمیت و q-چند جمله ای های کوچک ژاکوبی تقریب گویای مناسبی برای q-تعمیم زتای 2 بدست می آوریم. جایی که در آن q=1/p که p یک عدد صحیح بزرگتر از یک است. با استفاده از این تقریب گنگی q-تعمیم زتای 2 را اثبات می کنیم و کران بالایی برای اندازه ی گنگی آن بدست می آوریم. در قسمت بعدی پایان نامه، گنگی بعضی از سری های لامبرت را با استفاده از نتایج بدست آمده توسط تاچیا اثبات می کنیم.
حسین پورقیومی سید جمال الدین خواجه الدین
نگرانی ها ناشی از مقدار کربن وارد شده به جو و اثرات آن بر روی اقلیم، روز به روز در حال افزایش است. ترسیب کربن در زیتوده گیاهی و خاک هایی که تحت این زیتوده هستند، ساده ترین و به لحاظ اقتصادی عملی ترین راهکار ممکن جهت کاهش دی اکسید کربن می باشد. با توجه به اینکه تا کنون ، از فناوری سنجش از دور جهت ارزیابی ترسیب کربن در مراتع داخل کشور مطالعه ای صورت نگرفته و در خارج از کشور نیز با روش استفاده شده در مطالعه حاضر، مطالعه ای صورت نگرفته، می توان از این فناوری جهت تهیه نقشه های کربن آلی خاک و پوشش گیاهی استفاده نمود. بنابراین داده های irs-p6، سنجنده awifs انتخاب شد. منطقه مورد مطالعه شهرستان دهاقان در جنوب استان اصفهان می باشد. روش نمونه برداری طبقه بندی شده تصادفی انتخاب شد. نمونه های خاک از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متر از هر عمق در هر نقطه جمع آوری شد. وزن مخصوص ظاهری نمونه های خاک به روش کلوخه و درصد کربن آلی خاک از روش والکی بلک (walky-black) تعیین شد. برای ارزیابی بیوماس بالای زمین، روش مستقیم و ارزیابی بیوماس گونه های درختی با استفاده از روابط آلومتری صورت گرفت. جهت برآورد زیتوده زیرزمینی از روش سیلندر زنی استفاده گردید. جهت تعیین ضریب تبدیل کربن بیوماس گیاهی به کربن آلی، از روش احتراق استفاده شد. برای تهیه نقشه کاربری اراضی و پوشش منطقه و تهیه تصاویر رنگی کاذب، طبقه بندی نظارت شده با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال و شاخص فاکتور بهینه (oif) استفاده شد. برای تهیه نقشه پوشش گیاهی با استفاده از شاخص گیاهی ndvi, savi, rvi در نرم افزار spss 18، مدل رگرسیون چند متغیره و پیش رونده برقرار شد. به منظور تهیه نقشه های پیوسته از کربن آلی خاک در اعماق مختلف و کربن آلی بیوماس بالای زمین و زیرزمین از مدل سازی رگرسیونی چند متغیره و پیش رونده استفاده شد. در تهیه تمامی نقشه های کربن آلی خاک در منطقه مورد مطالعه، با استفاده از مدل های رگرسیونی، باند2 (باند قرمز) مورد استفاده قرار گرفته است. رابطه باند قرمز با میزان کربن آلی خاک یک رابطه معکوس می باشد. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که ترسیب کربن با افزایش عمق رابطه معکوسی دارد. میانگین میزان ترسیب کربن در مراتع و اراضی کشاورزی به ترتیب 34/02 و 28/90 تن در هکتار و کاربری باغات حدود 90/68 تن کربن در هکتار می باشد. که با توجه به وسعت مراتع، بالاترین میزان ترسیب کربن در بین کاربری های موجود را دارا می باشد، 50/484413 تن کربن، اراضی کشاورزی و باغات به ترتیب دارای 95945/68 و 91340/15 تن کربن می باشند. از نظر زیست محیطی مراتع بالاترین ارزش و اهمیت در ترسیب کربن منطقه مورد مطالعه، را دارا می باشند،96882700 میلیون دلار، اراضی کشاورزی و باغات به ترتیب دارای ارزش 19189136 و 18268030 میلیون دلار می باشند. بنابراین نیازمند حمایت و همکاری سازمان ها و ادارات ذیربط می باشد که این ارزش زیست محیطی را که طی سال های طولانی حاصل شده را حفظ نمود تا بر اثر دست کاری ها و دخالت های بی مورد بشری مجدداً کربن ترسیب شده آزاد نشود و به میزان دی اکسید کربن موجود در جو که خطرات زیست محیطی زیادی را در پی دارد، اضافه نگردد.
ناهید مشتاق رضا جعفری
با توجه به این که کمبود منابع آب در سالهای اخیر در کشور به چالش عمده ای تبدیل شده است و در این بین تلفات اصلی در کاربری کشاورزی مر بوط به پدیده تبخیر و تعرق می باشد. بنابراین تعیین نیاز آبی گیاهان برای مدیریت بهتر و بهینه و پایدار منابع آب مستلزم شناخت و برآورد صحیح تبخیر و تعرق می باشد. در روش های برآورد تبخیر و تعرق استفاده از داده های سنجش از دور به دلیل پوشش مکانی و زمانی و هم چنین استفاده بهینه از زمان و هزینه، گزینه مناسبی برای اندازه گیری های گسترده تبخیر و تعرق می باشد و در بین روش های متداول در این زمینه الگوریتم توازن انرژی سطح (سبال) الگوریتم مناسب تری می باشد. این الگوریتم با استفاده از دمای سطحی، بازتابندگی سطحی، شاخص های گیاهی و روابط درونی بین آنها شار های سطحی را برای انواع پوشش های زمین محاسبه می نماید. بنابراین هدف از این مطالعه برآورد تبخیر و تعرق واقعی با الگوریتم مذکور در منطقه دامنه- فریدن استان اصفهان با استفاده از تصویر ماهواره ای سنجنده tm ماهواره لندست مورخ 1 ژوئن 2009 بود. ابتدا بر روی تصاویر پردازش های اولیه انجام گرفت و تصحیحات هندسی و رادیومتریک اعمال شد. از آنجا که در الگوریتم سبال اطلاع از بودجه حرارتی و میزان دمای سطح زمین فاکتور بسیار مهمی می باشد، در این مطالعه با 2 روش دمای سطح منطقه پهنه بندی گردید. روش اول ابتدا با محاسبه رادیانس طیفی باند 6 سنجنده tm و محاسبه گسیل مندی سطح از شاخص گیاهی ndvi سپس با استفاده از قانون پلانک دمای سنجنده به دمای واقعی سطح زمین تبدیل شد و نقشه پهنه بندی دمایی تهیه گردید. بیشترین دمای به دست آمده در خاک های لخت و کمترین دما مربوط به اراضی زراعی به ترتیب برابر با 328 و 291 درجه کلوین بود. روش دوم علاوه بر پارامتر های روش قبلی فاکتور محتوای بخار آب اتمسفر را نیز در اندازه گیری دمای سطح در نظر گرفته می شود. میزان بخار آب اتمسفر از باند های2، 17، 18 و 19 تصویر modis که همزمان با تاریخ تصویر tm بود، با روش نسبت بین باندها استخراج گردید. در این روش نیز دمای حداقل 8/291 درجه کلوین مربوط به پیکسل های اراضی کشاورزی بود و حداکثر دما 330 درجه کلوین در پیکسل های خاک بدون پوشش منطقه مشاهده شد. نتایج به دست آمده از هر دو روش با داده های زمینی مقایسه گردید. هر دو روش از دقت قابل قبولی برخوردار بودند ولی روش اول از صحت بالاتری برخوردار بود. برای برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از الگوریتم سبال ابتدا تمامی پارامتر های دمای سطح زمین (نقشه دمای به دست آمده از روش اول)، آلبیدوی سطحی، شاخص های گیاهی، گسیل مندی سطح، ،تابش های موج کوتاه و بلند ورودی و خروجی، شار گرمای خاک، شار گرمای محسوس هوا، جزء تبخیری با استفاده از روابط و معادلات موجود محاسبه گردید و سپس نقشه تبخیر و تعرق روزانه بر حسب میلی متر در روز تهیه شد. مقدار تبخیر و تعرق روزانه برای منطقه مورد مطالعه از 0002/0 تا 2/7 میلیمتر برآورد گردید.در نهایت برای ارزیابی صحت نقشه پهنه بندی تبخیر و تعرق، با استفاده از روش فائو – پنمن- مانتیث تبخیر و تعرق پتانسیل منطقه مورد مطالعه محاسبه شد و با به کاربردن ضریب گیاهی حاصل از شاخص ndvi که از باند های انعکاسی تصویر tm استخراج گردید، نقشه تبخیر و تعرق واقعی منطقه به دست آمد. نتایج مقایسه بین دو نقشه تبخیر و تعرق واقعی سبال و روش فائو نشان دهنده همبستگی بالا با ضریب 97/0 در سطح خطا 1 % بود. نتایج مطالعه حاکی از آن بود که الگوریتم سبال می تواند به عنوان یک روش کارا در تعیین et و محاسبه نیاز آبی گیاهان و به عنوان یک ابزارکلیدی برای مدیریت منابع آب در اراضی زراعی به کار برده شود
سید محمد علوی رضا جعفری
کنترل میزان گلوکز خون برای افراد دیابتی یک ضرورت است. غالباً این کنترل تهاجمی بوده و برای اندازه گیری به نمونه گیری از خون بیمار نیاز است. این رساله به بررسی یک روش ابداعی اندازه گیری غیرتهاجمی گلوکز می پردازد که قصد دارد میزان گلوکز را بر مبنای مشخصات امپدانسی بافت بیمار (در اینجا خون) اندازه گیری کند. روش مورد استفاده روش اندازه گیری بیوامپدانسی است که از سیگنال های الکترومغناطیسی استفاده می کند. در این راستا، چند نوع سلول غیرتهاجمی سلفی طراحی و ساخته شده و همچنین چینش جانبی برای کار با این سلول ها ارائه شده است. اساس کار این سلول ها تغییر پارامترهای دی الکتریک محلول در حضور موادی نظیر گلوکز است. اثر تغییرات میزان این مواد بر پارامترهای دی الکتریک یک محلول (مثلاًخون) با دقت بالا اندازه گیری شده است. بیان تئوری و تفسیر اندازه گیری غیرتهاجمی میزان گلوکز براساس این تغییرات ارائه شده است. اندازه گیری گلوکز در خون با سلول های مختلف انجام پذیرفته است. همچنین نحوه تأثیر دما و تغییرات حجم بر اندازه گیری بررسی و نسبت به جبران سازی آن اقدام شده است. نتایج اندازه گیری نشان می دهد که با رفع سایر پارامترهای مزاحم می توان این روش ابداعی را برای اندازه گیری میزان قند خون به صورت غیر تهاجمی به خوبی به کار گرفت.
رضا جعفری رحمت الله قاجار
در سال های اخیر با توسعه موتورهای پرقدرت صنایع هوافضا، توربین ها و راکتورها و دیگرماشین ها نیاز به موادی با مقاومت حرارتی بالا و مقاوم تر از لحاظ مکانیکی احساس شده است. مواد هدفمند که داری استحکام حرارتی و مکانیکی بالایی می باشند، گزینه مناسبی برای استفاده در توربین ها و صنایع هوافضا می باشند. هدف از انجام این پایان نامه، تحلیل ضربه کم سرعت به ورق گرد ساخته شده از مواد هدفمند دوجهته می باشد. از آنجایی که ساختارهای هدفمند دوجهته کمتر مورد تحلیل قرار گرفته اند، انجام این پایان نامه کمک زیادی به درک رفتار این ساختارها می نماید. در این پایان نامه در ابتدا، روابط سینماتیک ورق گرد هدفمند دو جهته با استفاده از تئوری کلاسیک ورق و تئوری مرتبه اول برشی برای اولین بار استخراج شده اند. دو معادله در پایان حائز اهمیت می باشد. معادله اول معادله حاکم و معادله دوم، معادله بار برشی می باشد. با هر دو این معادلات می توان مسئله ضربه را حل نمود. با کنار هم قرار دادن معادله ورق و معادله ضربه، دو معادله با دو مجهول بدست می آید. این دو مجهول (خیز ورق و نفوذ گلوله) توابعی از زمان و مکان (شعاع ورق) می باشند. برای حل این معادلات در حوزه مکان از روش گلرکین و برای حل آن در حوزه زمان از روش رانگ-کوتا استفاده می شود. نتایج را می توان برای دو بازه زمانی کوتاه (زمان آغاز برخورد تا لحظه خروج ضربه زن) و بازه زمانی بلند (ارتعاش آزاد ورق) بررسی نمود. در بازه زمانی کوتاه و بلند نتایج حاصل از معادله حاکم و معادله بار برشی تقریبا یکسان می باشد. در بازه زمانی بلند نتایج معادله حاکم با نتایج حاصل از نرم افزار abaqus مقایسه شدند، که نتایج تقریبا یکسان بدست آمد.
پریسا قادری دانشمند رضا جعفری
این پایان نامه به مدل سازی پیشرو سه بعدی با روش ترکیبی اجزای مرزی _ اجزای محدود (be-fe) در بازسازی تصاویر سیستم های مقطع نگاری امپدانس الکتریکی (eit) می پردازد. سیستم های eit کم هزینه، غیر تهاجمی و سریع برای تصویر برداری از داخل اجسام می باشد. روند بازسازی تصویر در eit شامل حل مسئله پیشرو و مسئله معکوس می باشد. در مسئله پیشرو با داشتن مدل ریاضی مسئله، ضرایب هدایت الکتریکی ناحیه و معلوم بودن منابع جریان، توزیع ولتاژ در ناحیه بدست می آید. در مسئله معکوس با استفاده از داده های اندازه گیری روی مرز، یک تخمین اولیه از پارامتر های فیزیکی و استفاده از یک الگوریتم تکراری، تخمینی از پارامتر های فیزیکی با مینیمم سازی یک تابع هزینه به دست می آید. روش های fe و be برای حل مسئله پیشرو eit در مقالات استفاده شده است. روش fe دارای مزایایی از جمله توانایی در مدل سازی محیط های با اشکال هندسی پیچیده و غیر همگن می باشد، اما جواب این روش وابستگی زیاد به گسسته سازی ناحیه دارد. مزایای اصلی روش be عدم نیاز به گسسته سازی تمام ناحیه ی حل و دقت آن می باشد. از سوی دیگر، این روش فقط می تواند در مورد فضاها یا حجم هایی به کار رود که همگن بوده یا حداکثر از چند زیر فضای همگن تشکیل شده باشند. با ترکیب روشهای fe و be می توان از مزایای هر دو روش استفاده نمود. با توجه به اینکه در مدل سازی دو بعدی طول یک بعد بی نهایت فرض می شود، مدل سازی سه بعدی جواب دقیق تری از مسئله را ارائه می دهد. در این پایان نامه، مدل سازی سه بعدی مسئله پیشرو با روش های fe، be و ترکیبی be-fe برای مدل های سه بعدی ساده torso و breast پیاده سازی شده و با نتایج تحلیلی مقایسه شده است. همچنین بازسازی تصویر با استفاده از روش ترکیبی در حل مسئله پیشرو برای مدل های دو بعدی سر و قفسه سینه و مدل سه بعدی ساده breast با تومور انجام شده است. نتایج حل مسئله پیشرو دقت بالای روش be و زمانبر بودن این روش را نشان می دهد. برای مدل سه بعدی torso خطاهای میانگین روش های fe، be و ترکیبی be-fe به تر تیب برابر 44.01%، 25.51% و 12/31 % هستند. در بازسازی تصویر دو بعدی قفسه سینه، میانگین خطای هدایت الکتریکی محاسبه شده برای تمام المان ها 59/6 % درصد حاصل شد. الگوریتم بازسازی تصویر مدل سه بعدی ساده breast مکان ناهمگنی تومور را به درستی تشخیص داده و خطای میانگین هدایت الکتریکی محاسبه شده برای تمام المان ها 35/8% درصد شد.
مهدی ابراهیمی رضا جعفری
مقطع نگاری امپدانس الکتریکی (eit) یک روش تصویر برداری غیر مخرب و غیر هجومی است که تصویری از توزیع مکانی امپدانس در سطح مقطع شئ ارائه می دهد. در این روش تصویربرداری، توسط یک سری الکترود که در پیرامون سطح بیرونی شئ قرار می گیرند، جریان الکتریکی(یا ولتاژ) بعنوان تحریک به شئ اعمال شده و ولتاژ الکتریکی(یا جریان) ناشی از آن بعنوان پاسخ اندازه گیری می شود. ولتاژهای اندازه گیری شده یک کمیت مختلط بوده و دارای دو بخش حقیقی و موهومی می باشند. در نمونه اولیه سیستم eit ساخته شده در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، فقط از دامنه ولتاژ اندازه گیری استفاده شده و از فاز آن استفاده نشده است. برای افزایش دقت در بازسازی تصویر نهایی در سیستم های eit، استخراج هر دو مولفه حقیقی و قائم ولتاژهای اندازه گیری شده و استفاده از اطلاعات فاز آنها ضروری می باشد. . نمونه اولیه دمودلاتور ساخته شده در دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی دارای دو کانال ورودی و سرعت نمونه برداری پایین بود. در این پایان نامه برای استخراج این دو مولفه، یک دمدولاتور حساس به فاز دیجیتال به کمک یک بردdsp طراحی و پیاده سازی شده است. انجام محاسبات بصورت اعشاری و 32 بیتی، در کنار سرعت بالای mhz225 تراشه dsp، سبب می شود که دمدولاتور دیجیتالی فوق، دارای سرعت و دقت کافی برای رسیدن به یک snr مطلوب در سیستم های eit باشد دراین پایان نامه، ابتدا روش های مقطع نگاری الکتریکی و بازسازی تصویر مورد بررسی قرار گرفت.در حل مسئله پیشرو از روش اجزای محدود دو بعدی و در حل مسئله معکوس و بازسازی تصویر از روش های نیوتن-رافسون و noser استفاده شد.در ادامه چند مثال با شرایط متفاوت مورد ارزیابی قرار گرفت. در قسمت سخت افزار سیستم، اصول دمودلاسیون حساس به فاز پیوسته با زمان و دیجیتال توضیح و سپس پیاده سازی سخت افزاری و نرم افزاری آن بر روی بردtms320c6713dsp بیان می شود. همچنین یک کارت جانبی 16 کاناله جهت اندازه گیری همزمان 16 الکترود استفاده شده در مقطع نگاری الکتریکی، با حداکثر سرعت نمونه-برداری msps10 و رزولوشن 12 بیت طراحی و ساخته شد. تست کارائی دمدولاتور دیجیتال پیاده سازی شده ابتدا با استفاده از داده های شبیه سازی شده و سپس با استفاده از داده های واقعی، بدست آمده از یک مدار rc صورت گرفت. و نتایج مطلوب و قابل توجهی بدست آمد.نتایج داده های شبیه سازی، در انتهای پایان نامه ارائه شده است.
رضا جعفری حمیدرضا غفوری
شناسایی آسیب و تحلیل ریسک ناشی از آن در سال های اخیر مورد مطالعه بسیاری از محققان قرار گرفته است و روش های مختلفی برای انجام این فرآیند ایجاد شده است. یکی از این روش ها، شبکه عصبی است که روشی قابل قبول و توانمند در زمینه شناسایی آسیب می باشد. این روش از پاسخ سازه بهره گرفته و وجود آسیب را به واسطه ی تغییرات در پاسخ دینامیکی سازه نشان می دهد. سازه مورد نظر در این پایان نامه، سد فولسوم آمریکا است که یک سد وزنی می باشد. به این منظور، سد توسط نرم افزار ansys مدل و تحت تأثیر حالات مختلف آسیب دیدگی چندین المان به صورت همزمان، تحلیل می شود. با فراهم آوری داده های ورودی و خروجی از نرم افزار ansys، شبکه عصبی متناسب آموزش داده شده و برای حالات جدید آسیب دیدگی المان ها به کار می رود. سپس با استفاده از روش درخت حوادث که روشی متداول در زمینه تحلیل ریسک می باشد، ریسک بروز آسیب های احتمالی محاسبه می شود. نتایج نشان می دهند که روش های شبکه عصبی و درخت حوادث توانایی شناسایی آسیب و تحلیل ریسک ناشی از آن در سازه را دارند.
رضا جعفری حسین فقیهیان
اثر تابش گاما بر ظرفیت جذب و تغییرات ساختاری کلینوپتیلولیت طبیعی و فرم های تبادل یونی شده آن مورد بررسی قرار گرفت. این زئولیت طبیعی به وسیله ی روش های پراش سنجی اشعه ی ایکس(xrd) و فلورسانس اشعه ی ایکس(xrf) بررسی گردید که عمدتاً از کلینوپتیلولیت تشکیل شده است. شکل های اصلاح شده ی پتاسیمی، سدیمی، کلسیمی، سزیمی ونقره زئولیت تهیه گردید و ظرفیت جذبی آن ها برای حذف توریم و کروم (vi) از محلول های آبی تست شد و اثر غلظت اولیه بر روی جذب توریم و کروم (vi) در سیستم ناپیوسته مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. در مورد جذب توریم بیش ترین جذب مربوط به کلینوپتیلولیت کلسیمی بود که مقدار mg/g 7/198 در غلظت ppm 2500 به دست آمد هم چنین بازده جذب برای فرم های سدیمی، سزیمی، نقره، کلسیمی، طبیعی و پتاسیمی در غلظت ppm 3000 به ترتیب برابر 3/56%، 2/63%، 9/62%، 5/68%، 3/54% و 4/61% بدست آمد. میزان جذب کروم برای تمام فرم ها یکسان بود. هم چنین اثر تابش بر ظرفیت جذب کلینوپتیلولیت طبیعی و فرم های اصلاح شده ی آن بررسی گردید. مشاهده شد که تابش گاما تا دز mgy 2 اثری بر ظرفیت جذب و ساختار زئولیت نمی گذارد. مدل های ایزوترم فراندلیچ و لانگ مویر برای تشریح ایزوترم های تعادلی جذب توریم و کروم (vi) مورد استفاده قرار گرفتند که مدل لانگ مویر از تطابق خوبی با داده های آزمایشی برخوردار بود.
رضا راستی بروجنی رضا جعفری
سرطان سینه دومین علت عمده ی مرگ و میر ناشی از سرطان در زنان امروز است. تشخیص زودهنگام سرطان سینه یکی از مهم ترین عوامل در تعیین مراحل درمان برای زنان مبتلا به تومورهای بدخیم می باشد. تحقیقات نشان داده است که در بین روش های مختلف تصویربرداری پزشکی از جمله ماموگرافی، توموگرافی، سونوگرافی و غیره، تصویربرداری رزونانس مغناطیسی با کنتراست بهبودیافته، حساس ترین روش برای غربالگری زنان در معرض خطر بالا می باشد. امروزه سیستم های تشخیص به کمک کامپیوتر، برای کمک به رادیولوژیست ها و پزشکان در تشخیص زود هنگام سرطان، طراحی و استفاده می شوند. از آنجا که تشخیص بیماری های سرطان و طبقه بندی آن ها وابسته به دانش و تجربه ی پزشک است، در این پژوهش سعی شده است تا با توجه به دقت و حساسیت بالای تصویربرداری dce-mri از یک سو و مدلسازی دانش و مهارت پزشکان از سوی دیگر، یک سیستم cad بر اساس شبکه های عصبی کانولوشن سلسله مراتبی (cnn) برای ایجاد تمایز بین تومورهای بدخیم و خوش خیم در تصاویر dce-mr سینه پیشنهاد گردد. cnn یک شبکه ی سلسله مراتبی عصبی است که بر روی تصاویر دو بعدی اعمال می شود و فرآیندهای استخراج ویژگی و طبقه بندی را در یک ساختار واحد و کاملاً تطبیقی ادغام می کند. این ساختار می تواند ویژگی های دو بعدی ضروری و کلیدی را به صورت خودکار استخراج نموده و نسبت به اعوجاجات هندسی و محلی در تصاویر ورودی مقاوم است. بکارگیری شبکه ی عصبی کانولوشن و همچنین طراحی و استفاده از ساختار ترکیب خبره های کانولوشن(mixture of cnn experts) در تصاویر dce-mr سینه جهت تشخیص نوع تومور، جزء نوآوری های این تحقیق به شمار می آیند. شبیه سازی شبکه ی عصبی کانولوشن پیشنهادی برای 1200 عدد roi حاوی تومور خوش خیم و بدخیم، بهترین نتایج را در مرحله تست برای حساسیت 96/67%، برای خصوصیت 100% و برای صحت 98/33%، رقم زد. سیستم پیشنهادی با استفاده از ساختار ترکیب خبره ها(me)ی کانولوشن، توانست علی رغم کاهش زمان آموزش ساختار عصبی برای رسیدن به عملکردهای قابل قبول، از سویی به نرخ طبقه بندی 100% دست یابد. بر این اساس، نتیجه عملکرد طبقه بند me کانولوشن پیشنهادی در مرحله تست برای حساسیت، خصوصیت و صحت برابر 100% شد.
رضا جعفری بهنام رستمی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر متقابل سطوح و روشهای مختلف تزریق هورمون ecg روی فعالیت تخمدان و عملکرد تولیدمثلی در میشهای افشاری بود. در این پژوهش 60 رأس میش 2 تا 4 ساله افشاری با میانگین وزنی 5/2±70 کیلوگرم در آبان 1390 انتخاب شده و به مدت 14 روز، سیدرهای پروژسترونی را دریافت کردند. در زمان برداشت سیدر، میشها به طور تصادفی به پنج گروه مساوی (12n=) تقسیم شدند. تیمارهای 1 و 2، 400 واحد بینالمللی هورمون ecg را بهترتیب به صورت عضلانی و زیرجلدی دریافت کردند و در تیمارهای 3 و 4، نیز 600 واحد بینالمللی هورمون ecg بهترتیب به روش عضلانی و زیرجلدی تزریق شد. در تیمار شاهد تزریقی صورت نگرفت. سپس جهت شناسایی میشهای فحل، 16 ساعت پس از سیدربرداری و تزریق هورمون ecg، قوچهای فحلیاب وارد گله شدند. 36 ساعت پس از سیدربرداری، جهت شمارش فولیکولها از سونوگرافی مقعدی استفاده شد و سپس قوچ اندازی انجام شد. در روزهای 35 و 70 پس از قوچاندازی، نمونههای خونی برای اندازهگیری پروژسترون در طول آبستنی از میشها اخذ شد. نتایج نشان داد میشهای گروه 2 و 4 که هورمون را به روش زیرجلدی دریافت کرده بودند علایم فحلی را سریعتر از تیمارهای گروه عضلانی و نیز گروه کنترل نشان دادند، همچنین در این تیمارها طول مدت فحلی از سایر گروههای تیماری بیشتر بود (05/0 > p). بررسیهای سونوگرافی نشان داد که شمار فولیکولهای بزرگ (بزرگتر از 5/4 میلیمتر) در تیمارهای 2 و 4، نسبت به گروه 1، 3 و نیز تیمار شاهد بیشتر بود (05/0 > p). نرخ برهزایی در تیمارهای 2 (8/81 درصد) نسبت به تیمارهای 1، 3، 4 و شاهد (3/58، 50،50، 40 درصد) بیشتر بود (05/0 > p). نرخدوقلوزایی به طور معنیداری در تیمارهای 2 و 4 (بهترتیب 78 و 84 درصد) نسبت به تیمارهای 1، 3 و تیمار شاهد (بهترتیب 57، 67، 25 درصد) بیشتر بود (05/0 > p). تعداد بره به ازای هر میش در تیمارهای 2 و 4 نسبت به سایر گروههای تیماری، به صورت معنیداری بالاتر بود (05/0 > p). به طور کلی، نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد تزریق 400 واحد زیرجلدی هورمون ecg تاثیر به سزایی روی عملکرد تخمدان و افزایش عملکرد تولیدمثلی در میشهای نژاد افشاری دارد. کلمات کلیدی: تزریق زیرجلدی، تزریق عضلانی، نرخ برهزایی، تعداد بره به ازای هر میش، ecg
کاظم تباکی بجستانی سید جمال الدین خواجه الدین
انرژی فسیلی علاوه بر ایجاد مخاطرات زیست محیطی و داشتن تاثیرات منفی بر روی منابع طبیعی دنیا، تجدید پذیر نبوده و در آینده نه چندان دور به اتمام خواهد رسید. انرژی زمین گرمایی از انواع انرژیهای تجدید پذیر محسوب می شود و با توجه به امتیازات عالی آن از قبیل بی خطر بودن نسبی، کمک به حفظ محیط زیست و ارزانی می تواند جوابگوی بخشی از تقاضای روز افزون انرژی در حال و آینده باشد. بیابان برخلاف تصور عامه مردم و با همه خشونت های ظاهری آن، با وجود تولیدات گیاهی اندک دارای پتانسیل های بالقوه بسیار متنوع است که اگر به درستی شناخته شده و مورد بهره برداری قرار گیرد، می تواند در جهت مهار بیابان زایی منطقه و یا دیگر مناطق مورد استفاده قرار گیرد. بیشتر مناطق بیابانی ایران با داشتن اقلیم مناسب همراه با تابش آفتاب درطول سال، وجود مناطقی با پتانسیل بادی بالا و داشتن پتانسیل انرژی زمین گرمایی، زمینه لازم و مناسبی جهت بهره برداری و گسترش انرژی های نو و پاک فراهم شده است. در پژوهش حاضر پتانسیل انرژی زمین گرمایی منطقه فردوس در استان خراسان جنوبی با کمک داده های سنجنده +etm مورد بررسی قرار گرفت. در مطالعات میدانی تعداد 40 نمونه خاک به روش نمونه برداری تصادفی از منطقه فردوس به مساحت 64000 هکتار در نیمه دوم شهریور 1391 برداشت و به آزمایشگاه خاکشناسی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان منتقل شد و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آن بدست آمد. سپس موقعیت نمونه ها بر روی تصاویر ماهواره ای مشخص و dn تمامی باندها برای این نقاط تعیین و همبستگی آن با نتایج آزمایشگاهی محاسبه شد، که رابطه ی معنا داری مشاهده نشد و علت را روش نمونه برداری نامناسب برای مطالعه ارزیابی گردید. پس از اعمال پیش پردازش های اولیه بر روی تصاویر ماهواره ای با استفاده از روش های معمول پردازش تصاویر ماهواره ای، از جمله ترکیب باندی رنگ کاذب، آنالیز مولفه های اصلی، روش کروستا، نسبت باندی و برازش حداقل مربعات، مناطق مستعد آلتراسیون های هیدروترمال و مناطق مناسب از نظر لیتولوژی جهت انرژی زمین گرمایی شناسایی شد. با محاسبه توان تشعشعی منطقه براساس ndvi، دمای سطحی زمین بر اساس باند حرارتی سنجنده +etm بازیابی شد. سپس با استفاده از نقشه زمین شناسی منطقه لایه های چگالی گسل و واحدهای سنگی منطقه فردوس استخراج گردید. در گام بعد لایه های درجه حرارت سطحی زمین، واحدهای سنگی، چگالی گسل، هیدروکسیل ها و اکسیدهای آهن، بر اساس اهمیت هر یک در روند اکتشاف ارزش گذاری شدند و با استفاده از مدل همپوشانی وزن دار این لایه ها با یکدیگر ادغام و مناطق مستعد زمین گرمایی در منطقه فردوس شناسایی شد. جهت صحت سنجی این نقشه از آتشفشان ها و چشمه آبگرم فردوس در منطقه استفاده گردید. مناطق مستعد شناسایی شده در این مطالعه با شواهد زمین گرمایی منطقه از همبستگی مکانی قابل قبولی برخوردارند. با توجه به درجه حرارت چشمه آبگرم فردوس (43 درجه سانتیگراد) احتمال میرود دمای مخزن منبع زمین گرمایی فردوس از درجه حرارت قابل توجهی برخوردار باشد که بر اساس نمودار لیندال کاربردهای متعددی برای آن انتظار می رود که می تواند در پیشرفت و آبادانی منطقه خشک فردوس نقش بسزایی داشته باشد و از تخریب منابع طبیعی و افزایش روند بیابان زایی جلوگیری کند.
ندا عباسی سعید سلطانی
کمبود منابع آب و خشکسالی های اخیر در کشور ما به چالش عمده ای تبدیل شده است. افزایش خشکی ممکن است پتانسیل آتش سوزی جنگل ها و مراتع را افزایش دهد و اثرات منفی زیادی بر محیط زیست و زندگی بشر بر جای گذارد. در دهه های اخیر روش های مختلفی به منظور پهنه بندی پتانسیل آتش سوزی جنگل ها و مراتع از جمله شاخص خشکی کچ- بایرام ارائه گردیده است، که داده های ورودی این شاخص می تواند داده های هواشناسی و یا داده های دمای سطح زمین حاصل از داده های ماهواره ای باشد. بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر پهنه بندی پتانسیل آتش سوزی جنگل ها و مراتع استان اصفهان با استفاده از داده های ماهواره ای و اقلیمی می باشد. شاخص کچ- بایرام بر اساس محتوای رطوبتی خاک است و دامنه خشکی خاک را بین 0 ( حداقل کمبود رطوبت خاک با احتمال آتش سوزی کم) تا 800 ( حداکثر کمبود رطوبت خاک با احتمال آتش سوزی شدید) نشان می دهد. جهت محاسبه این شاخص داده های حداکثر دمای روزانه، بارش روزانه و متوسط بارش سالانه از 17 ایستگاه هواشناسی استان تهیه گردید. علاوه بر استفاده از داده های هواشناسی, 5 الگوریتم سابمائو، کول و کاسیلیس، یولیویری و ویدال بر روی تصویر ماهواره ای سنجنده مودیس در تاریخ 18 جولای 2010 جهت استخراج دمای سطح زمین اعمال گردید. نقشه پتانسیل آتش سوزی بر اساس داده های هواشناسی و شاخص خشکی کچ- بایرام تولید و طبقه بندی گردیدًٌُْْ، سپس صحت این شاخص به کمک پنج روش طبقه بندی اقلیمی شامل دومارتن، آمبرژه، گوسن، کوپن و چند متغیره مورد ارزیابی قرار گرفت. در بین الگوریتم های دمای سطح زمین، الگوریتمی که دارای بالاترین همبستگی با داده های دمایی ایستگاه های هواشناسی بود جهت تعیین پتانسیل آتش سوزی با استفاده از شاخص kbdi مورد استفاده قرار گرفت. الگوریتم سوبرینا دارای بالاترین میزان همبستگی (80%<) بود که حداکثر اختلاف دمایی در الگوریتم سوبرینا با داده های دمای مشاهداتی 5/2 درجه کلوین در ایستگاه زرین شهر و حداقل اختلاف دمایی 122/0 درجه کلوین در ایستگاه میمه می باشد. لذا جهت پهنه بندی پتانسیل آتش سوزی با استفاده از داده های ماهواره ای از داده های دمایی به دست آمده در الگوریتم سوبرینا استفاده گردید.مطابق با نتایج به دست آمده، بیش از 99? همبستگی بین شاخص kbdi استخراج شده از طریق داده های اقلیمی و داده های دمایی ماهواره ای نشان می دهد که داده های سنجش از دور می تواند جهت پهنه بندی پتانسیل آتش سوزی در منطقه مطالعاتی مورد استفاده قرار گیرد. حداکثر و حداقل پتانسیل آتش سوزی در مناطق شرقی و غربی استان به ترتیب مشاهده گردید. مقایسه بین پوشش گیاهی و نقشه های پتانسیل آتش سوزی استخراج شده از منطقه نشان داد که احتمال آتش سوزی در مناطق شرقی به علت پوشش گیاهی کم و پراکنده، کم می باشد در حالی که در مناطق غربی به علت پوشش گیاهی متراکم تر در صورت بروز خشکسالی پتانسیل آتش سوزی افزایش می یابد.
رضا جعفری محسن ثقفیان
این پژوهش، به بررسی جریان و انتقال حرارت و انتقال جرم پیرامون استوانه(های) دوار محبوس درون کانال می پردازد. در جریان عبوری از روی استوانه ، گردابه هایی به صورت متناوب و یکی در میان از بالا و پایین استوانه ریزش می کنند. ریزش گردابه ها در پشت استوانه موجب ناپایداری جریان می شود، یکی از کاربردهای چنین جریان هایی، اختلاط نمونه هایی با غلظت مختلف می باشد. ریزش گردابه ها و ناپایداری ناشی از آن موجب بهبود اختلاط نمونه ها می شود. در این پژوهش ابتدا به بررسی جریان و انتقال حرارت پیرامون استوانه دوار محبوس درون کانال پرداخته شده و نتایج به دست آمده با نتایج به دست آمده توسط سایر محققان مطابقت داده شده است. در ادامه اختلاط دو نمونه با غلظتهای مختلف که در ورودی کانال به وسیله یک صفحه جداکننده از هم جدا شده اند و پس از عبور از روی یک استوانه دوار یا دو استوانه ی دوار با آرایش پهلو به پهلو با هم مخلوط می شوند، بررسی شده است. بررسی عددی با استفاده از روش عددی برهم نهی شبکه ها انجام می شود و تاثیر تغییرات عدد رینولدز و سرعت دورانی استوانه و نسبت انسداد کانال و فاصله ی بین دو استوانه روی ساختار جریان و گردابه ها و پارامترهایی مانند ضرایب درگ و لیفت و عدد استروهال و عدد نوسلت و شاخص اختلاط به دست می آید. شبیه سازیهای عددی برای اعداد رینولدز در بازه 10 تا 500، سرعت های دورانی بدون بعد 0، 1 و 2، نسبت های انسداد 1/0، 3/0 و 5/0، فواصل بدون بعد بین استوانه ها 7/1 و 5/2، اعداد پرانتل 7/0 و 7 و اعداد اشمیت 1و 4 انجام شده است. نتایج نشان می دهد در جریان عبوری از روی یک استوانه محبوس درون کانال، الگوی ریزش گردابه ها متفاوت با الگویی است که در جریان آزاد عبوری از روی استوانه مشاهده می شود و گردابه ها در پشت استوانه به صورت ضربدری حرکت می کنند. در جریان عبوری از روی یک استوانه محبوس درون کانال، افزایش نسبت انسداد کانال، گذار جریان از حالت پایا به ناپایا را به تاخیر می-اندازد، به عبارتی در مقایسه با جریان آزاد عبوری از روی استوانه، گذار جریان به رژیم نوسانی ناپایا در اعداد رینولدز بالاتری روی می دهد. با افزایش نسبت انسداد ضریب درگ و انتقال حرارت از استوانه به سیال افزایش می یابند و اختلاط نمونه ها درون کانال بیشتر می شود. در جریان ناپایای عبوری از روی استوانه قرار داده شده درون کانال، دوران استوانه موجب تضعیف ریزش گردابه ها در پشت استوانه می شود تا جاییکه در یک سرعت دورانی بحرانی، ریزش گردابه ها در پشت استوانه قطع و جریان پایا می شود. از آنجا که ریزش گردابه ها موجب به هم خوردن جریان و افزایش سطح مشترک نمونه ها می شود، پس در محدوده ای از اعداد رینولدز که ریزش گردابه ها درپشت استوانه دیده می شود، افزایش سرعت دورانی با کاهش اختلاط نمونه ها درون کانال همراه است. در جریان عبوری از روی دو استوانه محبوس درون کانال ساختار جریان و گردابه ها و همچنین اختلاط نمونه ها درون کانال به شدت به فاصله بدون بعد بین دو استوانه و جهت دوران استوانه ها(خارجی یا داخلی) وابسته است. در این مورد نیز هر چه نوسانات جریان بیشتر باشد، اختلاط نمونه ها درون کانال بیشتر می شود.
مهدی نجفی مصطفی ترکش اصفهانی
زاگرس مرکزی،غنی ترین ذخایر ژنتیکی ایران را داراست و خاستگاه اصلی گونه لاله وازگون ( fritillaria imperialis l)می باشد طی چند سال اخیر رویشگاه های لاله واژگون به دلایل مختلفی از جمله: وقوع خشکسالی،توسعه صنعتی، توسعه شهری و روستایی و همچنین چرای غیر اصولی دام تخریب گردیده و این گونه با ارزش در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. امروزه با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی تعیین رویشگاه بالقوه ی گونه های گیاهی با استفاده از روش های مدلسازی پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی میسر شده است . این تحقیق به منظور تعیین رویشگاه بالقوه گونه لاله واژگون (fritillaria imperialis l)در مراتع غرب استان اصفهان انجام گرفت . برای نیل به این هدف از روش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک (enfa)که در سالهای اخیر برای مدل سازی مطلوبیت رویشگاه کاربرد فراوانی پیدا کرده است ،استفاده شدروش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک (enfa)، فقط بر روی داده های حضور گونه متمرکز هستند که به مدل های پیش بینی کننده ی رویشگاه یا مدل های پروفیل موسوم هستند. این روش ترکیبی از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی و آنالیز آماری تجزیه عاملی می باشد که دامنه پراکنش جغرافیایی گونه ی مورد مطالعه را با استفاده از داده های رخداد گونه و لایه های محیطی، به صورت نقشه ترسیم می نماید.برای این منظور از داده های مکانی حضور این گونه به عنوان مکان های مناسب بالفعل رخداد گونه و بررسی شرایط محیطی (اقلیم ،خاک و فیزیوگرافی) این مناطق جهت شناسایی نیازهای محیطی آن استفاده شد. داده های خاک با استفاده از بررسی مطالعات پیشین و میان یابی نقاط مربوط به پروفیل های حفرشده تبدیل به نقشه های خاک شدند. نقشه های اقلیمی و فیزیوگرافی نیز با استفاده از روش های زمین آمار تهیه و برای ورود به مدل نهایی آماده سازی شدند. پس ازبررسی لایه های اطلاعات اعم از بیولوژیک و داده های محیطی واطمینان از نرمال بودن اطلاعات و عدم وجود همبستگی بین آنها ، روش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک توسط نرم افزار biomapper اعمال شد و با استفاده از الگوریتم میانگین هارمونیک فاصله تبدیل به نقشه رویشگاه بالقوه لاله واژگون در استان اصفهان گردید.نمایه های تخصص گرایی،حاشیه گرایی و تحمل پذیری به ترتیب معادل با 547/1،325/6و 158/0 محاسبه شدند. برای ارزیابی صحت این روش به نمایه بویس استناد شد؛مقدار این نمایه برای نقشه تولید شده با enfa معادل 92/0درصد بودکه کاملا قابل قبول می باشد. به طور کلی لایه های محیطی مقدار پتاسیم قابل جذب، مقدارفسفر قابل جذب،مدل رقومی ارتفاع،مقدار بارندگی سالیانه و جهت شیب منطقه در این روش به عنوان مهمترین عوامل تاثیر گذار بر رویشگاه گونه لاله واژگون تعیین شدند. بر اساس نقشه های رویشگاه بالقوه ، رویشگاه مناسب لاله واژگون مناطقی باارتفاع2500- 2300 متر، بارندگی سالیانه 600- 300 میلی متر ، دمای سالیانه 12-9 درجه سانتی گراد ، در جهت های شمالی و شمال شرقی ،مقدار پتاسیم بیشتر ازppm 196بافت متوسط تا نسبتاً سنگین (43 تا 31 درصد رس)، شیب متوسط (18 تا 25 درصد)، خاک هایی با شوری کم (کمتر از 80/1 -22/1دسی زیمنس بر متر)، مقدار فسفرppm 17-11،رطوبت اشباع خاک بین 58 تا38درصد و اسیدیته ی حدود99/7 -86/7است. مدلسازی پراکنش بالقوه گونه های گیاهی می تواند در مکان یابی مناطق مستعد جهت احیای رویشگاه های بالقوه ی گونه های مهم نظیر لاله واژگون و برنامه ریزی های مدیریتی وحفاظت از گونه های در حال انقراض کمک شایانی نماید.
حشمت فتاحی رضا جعفری
تالاب ها اکوسیستم های مهمی می باشند که عمدتاً به دلیل مدیریت نادرست خشک شده اند. طی فرآیند دراز مدت خشک شدن، تالاب ها شرایطی شبه بیابان پیدا می کنند. در این پژوهش به بررسی اثر خشک شدن تالاب بین المللی گاوخونی بر فرآیند بیابانزایی در شرق استان اصفهان پرداخته شده است. نقشه های کاربری و پوشش اراضی در منطقه مورد مطالعه، شامل آبهای سطحی، اراضی بدون پوشش، اراضی نمک و اراضی دارای پوشش گیاهی با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای لندست سنجنده mss سال 1976، etm+ سال 2006 و tm سال 2011 و بر اساس روش طبقه بندی نظارت شده با حداکثر احتمال، تولید شد. در این پژوهش، همچنین روش مدالوس برای تولید نقشه توزیع مکانی بیابانزایی بر اساس شش شاخص معیار خاک(سنگریزه سطحی، هدایت الکتریکی، مواد آلی، بافت خاک، نسبت جذب سدیم و عمق خاک) و سه شاخص معیار اقلیم (بارندگی، تبخیر و تعرق و شاخص خشکی) استفاده گردید. سرعت آستانه فرسایش بادی و مقاومت برشی خاک هم با استفاده از روش ویلکانوف و دستگاه پنومتر در منطقه تعیین شد. نتایج طبقه بندی تصاویر نشان داد که به ترتیب مساحت چهار کلاس کاربری و پوشش اراضی، طی 36 سال از 01/468 کیلومتر مربع به 39/0 کیلومتر مربع، از 54/5168 کیلومتر مربع به 45/5478، از 05/205 کیلومتر مربع به 42/368 کیلومتر مربع و از 16/84 به 5/78 رسیده است. با توجه به نقشه های طبقه بندی، بیشتر تالاب خشک شده است؛ بنابراین، 9 پروفیل خاک از دشت سر تا پلایا برای ارزیابی معیار خاک و همچنین معیار اقلیم برای تعیین وضعیت بیابانزایی در قسمت شمال شرقی تالاب، بکار رفته ومورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که پروفیل 1 در کلاس بیابانزایی خفیف، پروفیل 2 در کلاس متوسط، پروفیل 3 در کلاس شدید و پروفیل 4 تا 8 در کلاس خیلی شدید قرار دارند. سرعت آستانه فرسایش بادی و مقاومت برشی خاک، در طول ترانسکت از واحد دشت سر تا واحد پلایا روندی کاهشی داشته است، بیانگر آن است که با خشک شدن تالاب بین المللی گاوخونی این منطقه می تواند کانون ایجاد ریزگردها در سطوح استانی و ملی گردد.
رضا جعفری اصغر برادران رحیمی
به تازگی ، مطالعه ی جریان وانتقال حرارت سیال نیوتنی درون فضای حلقوی شکل بین دو سیلندر توسط محققین فراوانی مورد بررسی قرار گرفته است که دلیل آنرا می توان کاربرد های وسیع آن در مسائلی از قبیل مبدل های حرارتی ، سیستم های خنک کننده وسایل الکتریکی ، جمع کننده های خورشیدی ، خنک سازی روتور توربین و خنک سازی بیرینگ های گازی سرعت بالا دانست. در این رساله ، جریان وانتقال حرارت در یک محفظه ی متخلخل بین دو سیلندرهم مرکز در حالت افقی و با طول بی نهایت اشباع شده از سیال به صورت عددی و با استفاده از مدل غیر دارسی مورد مطالعه قرار گرفته است. در بیشتر مطالعات انجام شده از مدل دارسی به سادگی حل برای مدل سازی انتقال ممنتوم در محیط متخلخل استفاده می گردد، در حالی که این مدل تنها برای حالت هایی که میزان نفوذپذیری محیط متخلخل بسیار پایین و یا سرعت جریان سیال در محیط کوچک باشد، معتبر می باشد. در این پژوهش برای مدل سازی انتقال ممنتوم در محیط متخلخل از مدل برینکمان - فرکهایمر بهره گرفته شده است. همچنین خواص سیال غیر از چگالی که در نیروی شناوری ظاهر می شودو از تقریب بوزینسک محاسبه می گردد، در حوزه ی حل به صورت ثابت در نظر گرفته شده اند. معادلات حاکم بر مسئله متشکل از معادلات پیوستگی ، ممنتوم و انرژی به همراه شرایط مرزی مربوطه پس از بی بعد سازی بااستفاده از پارامترهای بدون بعد مناسب، به روش حجم محدود گسسته شده و سپس دستگاه معادلات وابسته گسسته شده به کمک الگوریتم سیمپل و روش ماتریس سه قطری به صورت عدد حل شده است. به علاوه، اثر حضور میدان مغناطیسی خارجی در راستای شعاع در حالاتی که سیال رسانای جریان الکتریسیته باشد، نیز بر روی مشخصات جریان و انتقال حرارت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده برای محدوده ی وسیعی از اعداد بدون بعد حاکم از جمله عدد دارسی، عدد رایلی، عدد پرانتل، عدد اکرت، عدد هارتمن و نیز پارامتر هندسی ?_0 (نسبت قطر سیلندر داخلی به پهنای شکاف) بر حسب عدد ناسلت موضعی و متوسط، خطوط جریان ودما ثابت نمایش داده شده اند.
عبداله محمدی ابهری رضا جعفری
ایمنی یکی از مهمترین گام ها در مبحث طراحی، ساخت، نصب و نگهداشت تجهیزات پزشکی می باشد. از آنجایی که مقطع نگار امپدانس الکتریکی یک سیستم تصویر برداری پزشکی است در هنگام ساخت آن رعایت کلیه الزامات ایمنی ضروری می باشد. مقطع نگاری امپدانس الکتریکی یک روش تصویر برداری غیر مخرب و غیر هجومی است که تصویری از توزیع مکانی امپدانس در داخل شی را ارائه می دهد. در این روش تصویربرداری یک سری الکترود که در پیرامون سطح بیرونی شی قرار می گیرند جریان الکتریکی (یا ولتاژ) به عنوان تحریک به شی اعمال شده و ولتاژ الکتریکی (یا جریان) ناشی از آن به عنوان پاسخ اندازه گیری می شود. با توجه به اهمیت ایمنی در تجهیزات پزشکی در این پایان نامه ابتدا به ارائه مسائل مربوط به ایمنی در تجهیزات پزشکی پرداخته شده و سپس مراحل ساخت سیستم مقطع نگاری امپدانس الکتریکی با در نظر گرفتن مسائل ایمنی در بخش های جداگانه ارائه شده است. در فصل اول مقدمه و توضیح اجمالی در مورد ایمنی، جایگاه آن در تجهیزات پزشکی و معرفی کلی سیستم مقطع نگار امپدانس الکتریکی آورده شده است. در فصل دوم ایمنی در تجهیزات پزشکی از جهات گوناگون مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. بخش سوم به بررسی منابع جریان پرداخته است. این فصل شامل دو بخش اصلی منابع مولد شکل موج و مبدل های ولتاژ به جریان است. هر کدام از این موارد به صورت کامل مورد تجزیه تحلیل واقع شده و در نهایت مدار مناسب انتخاب شده است. در فصل بعد تقویت کننده های بیوپتانسیل و انواع آنها توضیح داده شده و حسب نیاز پروژه یکی را انتخاب کردیم. سپس بحث های فنی مربوط به الزامات ایمنی در ساخت سیستم مقطع نگاری امپدانس الکتریکی مطالعه و لحاظ شده است. در نهایت تمام موارد مذکور را در سیستم مقطع نگاری امپدانس الکتریکی نمونه پیاده کرده و نتایج حاصل از یک نمونه اندازه گیری را ارائه کرده ایم. همچنین در این پایان نامه از روش جدیدی در اندازه گیری ولتاژ به روش دمودلاسیون حساس به فاز استفاده شده است که به سبب سادگی و دقت بالا می تواند در سیستم مقطع نگاری امپدانس الکتریکی کاربردی باشد.
مهرداد ابریشم کار آزاده احمدی
برآورد تبخیر و تعرق یکی از پارامترهای مهم در توازن هیدرولوژیکی،برنامه ریزی و مدیریت منابع آب است. به همین دلیل تخمین مقادیر تبخیر و تعرق در مقیاس های زمانی و مکانی ضروری می باشد. گرچه محاسبه ی تبخیر و تعرق در مقیاس های کوچک صحرایی و با استفاده از لایسیمترها از دقت بالایی برخوردار است، اما این روش ها از لحاظ مکانی دارای محدودیت برآورد نقطه ای می باشند به این منظور استفاده از فن آوری سنجش از دور، با توجه به امکان برآورد مکانی اطلاعات می تواند رویکرد مناسبی جهت پاسخ به این محدودیت باشد. از مطرح ترین مدل های در این زمینه، می توان به الگوریتم sebal اشاره کرد. هدف از این مطالعه، به دست آوردن تبخیر و تعرق واقعی (eta) با استفاده از الگوریتم sebal، در طی سال 2008 میلادی در منطقه بن- سامان واقع در حوضه آبریز گاوخونی است. با وجود اختلافات بین دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری، منطقه بن- سامان که پایین دست سد زاینده رود و قسمتی از آن در استان اصفهان و قسمتی دیگر در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد، منطقه حساسی است. به این دلیل دسترسی و محاسبه نیاز آبی این منطقه می تواند راه گشای این مشکل باشد. بدین منظور، سری زمانی تصاویر سنجنده modis از ماهواره terra تهیه و تبخیر و تعرق واقعی منطقه به صورت روزانه در سال 2008 میلادی برآورد گردید. به منظور ارزیابی عملکرد الگوریتم sebal، روی منطقه نکوآباد واقع در حوضه نجف آباد این الگوریتم اجرا شد و از سه روش متفاوت جهت صحت سنجی نتایج استفاده شد. 1- استفاده از روش پنمن-مونتیث: به دلیل در دسترس نبودن ابزارهای مذکور در منطقه مطالعاتی، برای ارزیابی نتایج حاصل از محاسبات تبخیر و تعرق واقعی سالانه، از یک روش مقایسه نتایج با مقادیر به دست آمده از روش پنمن-مونتیث استفاده شده که نشان از همبستگی 21/86 درصدی مقادیر تبخیر و تعرق واقعی به دست آمده از الگوریتم sebal و تبخیر و تعرق مرجع به دست آمده از روش پنمن- مونتیث می باشد. 2- استفاده از تشت تبخیر (روش اورنگ): به دلیل در دسترس نبودن ابزارهای مذکور در منطقه مطالعاتی، برای ارزیابی نتایج حاصل از محاسبات تبخیر و تعرق واقعی سالانه، از یک روش مقایسه نتایج با مقادیر به دست آمده از تبخیر و تعرق به وسیله تشت تبخیر با معادله اورنگ استفاده شد که نشان از همبستگی 48/87 درصدی مقادیر تبخیر و تعرق واقعی به دست آمده با sebal و تبخیر و تعرق مرجع به دست آمده با روش اورنگ می باشد. 3- روش بیلان:در این روش با وارد کردن حجم برداشت از چاه در منطقه، بارش، رواناب ورودی و خروجی در بیلان پارامتر تبخیر و تعرق به عنوان مجهول محاسبه شد و با نتیجه خروجی از الگوریتم sebal مقایسه شد که نشان از درصد خطای نسبی 21/7 شد که مقدار قابل قبولی است. روش sebal میزان تبخیر و تعرق واقعی را در منطقه نکوآباد 1143 میلی متر و در منطقه بن- سامان 16/228 میلی متر برآورد کرده است.
رضا جعفری سید محسن دوازده امامی
فرهنگ سیاسی یعنی ایستارها، باورها، جهت گیری های افراد یک جامعه نسبت به سیاست می باشد و یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده رفتار واکنش های سیاسی افراد یک جامعه می باشد که می تواند با تحمیل الگوها و ارزش های غیر ارادی، کنش های افراد را به عنوان بازیگران سیاسی تحت تاثیر قرار دهد. بر اساس الگوی آلموند و وربا فرهنگ سیاسی متشکل از سه نوع فرهنگ سیاسی محدود که در آن افراد جامعه نه خود را به عنوان عضوی از اجتماع می شناسند و از سیستم سیاسی آگاهی دارند، تبعی که افراد از نظام سیاسی آگاهی دارند ولی تمایلی به مشارکت در سیاست ندارند و حالت منفعلانه و گوشه گیری دارند و در فرهنگ سیاسی مشارکتی افراد هم از نظام سیاسی آگاهی دارند و هم تقاضای مشارکت در نظام سیاسی را دارند. فرهنگ سیاسی مردم ایران تا قبل از دهه 1340 از نوع محدود و تبعی بوده است.. اما از دهه 1340 به بعد به دلیل روی دادن عواملی از جمله اصلاحات و نوسازی شاه، شکل گیری طبقه متوسط جدید، ایجاد فضای باز سیاسی و شکل گیری نخبگان سیاسی غیر حکومتی باعث تغییراتی در فرهنگ سیاسی ایرانیان شد این تغییرات باعث ایجاد خواسته های مشارکتی در بین مردم و بخصوص طبقات متوسط شهری گردید. بنابراین سوال اصلی این پژوهش این است که نقش و جایگاه فرهنگ سیاسی مردم ایران در شکل گیری انقلاب اسلامی به چه صورت بوده است؟ برای پاسخ گویی به این سوال از الگوی آلموند و وربا استفاده شده است همچنین در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که به علت مسدود بودن کانالهای مشارکت سیاسی و از طرفی خواسته های مشارکتی مردم نهایتاً انفجار مشارکت به صورت انقلاب اسلامی شد.
حمیده حبیبی رضا جعفری
رشد جمعیت منجر به افزایش نیاز به غذا و اعمال فشار بیشتر بر منابع طبیعی و به خصوصاکوسیستم های مرتعی می شود.مراتع به منظور افزایش تولید غذا در جهان به طور گسترده تبدیل به زمین های کشاورزی دیم می شوند. کاربری نامناسبسبب تخریب شدید و از دست رفتن منابع حیاتی از جمله آب و مواد مغذی خاکدر اکوسیستم های شکننده مرتعی می شوند. وقتی این اراضی تخریب شدند، برنامه های احیای آنها بسیار زمان بر و پرهزینه می شود؛ بنابراین برنامه های مدیریتی در این عرصه ها باید روی جلوگیری از چنین تغییرات نامطلوبیمتمرکز شوند. برایدست یافتن به یک مدیریت پایدار در عرصه های منابع طبیعی و کشاورزی، نیاز بهشناسایی قابلیت اراضی و هدایت یک روش ارزیابی جامع برای جلوگیری از فرسایش خاک و عبور از آستانه های عملکردی در این اکوسیستم ها وجود دارد. بدین منظور روش ها و مدل های مختلفی از جمله مسگریو، epm، پسیاک، فائو و غیره برای ارزیابی و نظارت بر فرسایش خاک در جهان ایجاد شده اند. این مدل ها بر اساس شرایط خاص حاکم بر مناطق مبدأ ایجاد شده اند. اگرچه تعدادی از این مدل ها به طور گسترده در ایران مورد استفاده قرار گرفته و کارایی نسبتأ قابل قبولی داشته اند، ولی برای تکیه بر نتایج به دست آمده باید این نتایج از طریق انجام کارهای صحرایی و مستقیم بازبینی و صحت سنجی شوند. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد مدل تأثیر کاربری اراضی(luim)، مدلی نسبتأ جدید برای ارزیابی و نظارت بر خطر فرسایش خاک، در حوزه آبخیز کرچمبوی در اصفهانمی باشد. luim روابط بین خصوصیات چشم انداز و شیوه های مدیریت را به منظور پهنه بندی خطر فرسایش خاک در منطقه مطالعه تلفیق می کند. شبکه های باور بیزین (bbn) برای مرتبط نمودن این داده ها به چارچوب ارزیابی خطر در luim مورد استفاده قرار-گرفت.کارگاه های آموزشی متعددی برای استخراج دانش کارشناسی در مورد تأثیر شیوه های مدیریتی مختلف بر خطر فرسایش خاک مورد استفاده قرار گرفت. سپس داده های بیوفیزیکی جمع آوری شده از منطقه مطالعه توسط bbn در luim با هم تلفیق شدند. نتایج مدل در ارزیابی فرسایش در حوزه-کرچمبوی حاکی از این بود که زمین های مرتعی حوزه در مقایسه با سایر کاربری ها دارای احتمال وقوع فرسایش بالا و خطر فرسایش بسیار زیاد هستند و در زمین های کشاورزی دیم و آبی منطقه به ترتیب، احتمال وقوع فرسایش متوسط و کم و با توجه به پیآمد آن، خطر فرسایش در این زمین ها کم ارزیابی شد. یک سناریوی تخریب فرضی(تبدیل اراضی مرتعی با شیب 15 تا 30 درصد به کاربری کشت دیم)برای ارزیابی کارایی مدل و بررسی تغییرات خطر فرسایش در منطقه مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در این قسمت ها احتمال وقوع فرسایش بسیار زیاد و به دلیل ارزش متوسط اراضی کشت دیم در منطقه، خطر فرسایش نیز به کلاس متوسط تغییر یافت.این مطالعه اهمیت تلفیق احتمالات فرسایش خاک در کاربری های مختلف با پیآمد آن را به منظور ارزیابی و پهنه بندی خطرات فرسایش خاک، مشخص می کند. این روش می تواند به مدیران جهت اولویت بندی مناطق برای اجرای شیوه های مدیریتی مختلف بر اساس خطر فرسایش کمک کند.
حسام احمدی رضا جعفری
هدف اصلی این پایان¬نامه پردازش سیگنال های eeg با استفاده از روش تجزیه مد تجربی برای تشخیص صرع می¬باشد. اختلال صرع یکی از شایع¬ترین اختلالات نورولوژیک می باشد که برای درمان آن، از روش های مختلفی نظیر دارو درمانی و جراحی استفاده می شود اما عده¬ای از مبتلایان به صرع با روش های درمانی متداول، بهبود پیدا نمی¬کنند. eeg متداول¬ترین روش مطالعه مغز است که روشی غیرتهاجمی بوده و رزولوشن زمانی مناسبی داشته و در مقایسه با دیگر روش¬ها ساده¬تر و ارزان¬تر است. تاکنون به منظور تشخیص دادن صرع از سیگنال eeg از روش¬های فوریه، ویولت، مدل¬های پارامتری، تئوری آشوب و تجزیه مد تجربی استفاده شده است. با توجه به ماهیت غیرایستای سیگنال eeg استفاده از روش¬هایی مانند فوریه که سیگنال-های مورد بررسی را ایستا در نظر می¬گیرند مناسب نمی¬باشد. همچنین به علت فقدان روش استاندارد تشخیص، مقایسه و ارزیابی عملکرد الگوریتم¬های مختلف دشوار است. در این پایان¬نامه، سیگنال¬های eeg برای تشخیص صرع با استفاده از روش تجزیه مد تجربی آنالیز می¬شوند. در این روش سیگنال در حوزه زمان به توابع پایه باند محدود و تقریبا متعامدی به نام توابع مد ذاتی (imf) تجزیه می شود. ویژگی¬های متنوع پیشین استفاده شده در دو حوزه زمان و فرکانس نیز مورد بررسی و استفاده قرار گرفته و ترکیب تازه¬ای از آن¬ها برای طبقه¬بندی بکار رفته است. طبقه¬بند مورد استفاده در این پروژه شبکه عصبی پرسپترون چند¬لایه (mlp) می-باشد که روشی باناظر بوده و پیش¬تر نیز در این حوزه استفاده شده است. همچنین در این تحقیق آنالیز ویولت برای تشخیص صرع استفاده شده و نتایج با روش تجزیه مد تجربی مقایسه شده است. نتایج بدست آمده از روش تجزیه مد تجربی دارای 94.5% و آنالیز ویولت 96.5% صحت را نشان می¬دهند. در ادامه این پروژه، از توابع مد ذاتی استخراج شده، فرم تابع تحلیلی آن¬ها را به کمک تبدیل هیلبرت محاسبه کرده و با استفاده از معیار گرایش به مرکز (ctm) شعاع مرتبط با 95% نقاط محاسبه شده است. استفاده از این معیار و آستانه-گذاری، یک ویژگی برای طبقه¬بندی کردن و تشخیص سیگنال¬های صرعی بدست می دهد. از شبکه¬های عصبی برای طبقه¬بندی سیگنال¬های صرعی و سالم با استفاده از معیار ctm نیز استفاده شده است که نتایج نشان¬دهنده 96% صحت می¬باشد. همچنین نشان داده شده است که می¬توان از معیار ctm برای تشخیص سیگنال¬های ecg فیبریلاسیون دهلیزی بهره برد.
وحید علوی رضا جعفری
این پایان نامه یک روش عددی بدون مش گالرکین را برای حل مساله پیشرو مقطع نگاری حرارتی ارائه می کند. در یک سیستم مقطع نگاری حرارتی ضرایب هدایت گرمایی مواد و مقادیر منابع گرمایی موجود در جسم تخمین زده شده و سپس تصاویر بازسازی شده بدست آورده می شوند. روند بازسازی تصویر در مقطع نگاری حرارتی شامل دو مساله پیشرو و معکوس می باشد. در مساله پیشرو، معادله حرارت با فرض معلوم بودن پارامترهای فیزیکی و منابع حل می شود. دقت حل مساله پیشرو در مقطع نگاری حرارتی اهمیت زیادی در حل مساله معکوس و روش بازسازی تصویر آن دارد. روش اجزای محدود یک روش معمول برای بدست آوردن جواب معادله حرارت می باشد، اما دقت جواب اجزای محدود وابسته زیاد به مش مورد استفاده است. در این پایان نامه برای رفع مشکل وابستگی جواب اجزای محدود به مش، مساله پیشرو مقطع نگاری حرارتی دوبعدی و سه بعدی همگن و ناهمگن به روش بدون مش گالرکین حل شده است. نتایج حاصل از حل معادله انتقال حرارت در حالت دائمی برای مسائل همگن دوبعدی و سه بعدی با روش بدون مش با توزیع گره یکنواخت ارائه و با پاسخ تحلیلی مقایسه شده اند. با توجه به وجود ناهمگنی در ناحیه حل، علاوه بر اعمال شرایط مرزی دیریشله و نیومن، اعمال شرایط پیوستگی در مرز مشترک دو ناحیه نیز ضروری است. شرایط پیوستگی در روش المان محدود بطور طبیعی برقرار می شوند ولی در روش بدون مش گالرکین شرایط پیوستگی بطور طبیعی اعمال نمی شود. در مقالات معادله انتقال حرارت با اعمال شرایط مرزی و بدون اعمال شرایط پیوستگی و با استفاده از روش بدون مش و معادلات ناقص حل شده است. در این پایان¬نامه با اعمال شرایط مرزی و پیوستگی توسط بکارگیری روش ضرب کننده های لاگرانژ، معادله انتقال حرارت با استفاده از روش بدون مش و معادلات کامل حل شده است. نتایج حاصل از حل معادله انتقال حرارت با معادلات کامل و ناقص و با روش بدون مش با توزیع های گره یکنواخت و غیریکنواخت ارائه و با نتایج روش اجزای محدود با توزیع گره غیریکنواخت مقایسه شده اند. نتایج نشان می دهند دقت روش بدون مش گالرکین با معادلات کامل از روش اجزای محدود برای یک توزیع گره بیشتر می باشد. همچنین نتایج نشان دهنده کاهش خطا در استفاده از توزیع گره یکنواخت در روش بدون مش گالرکین با معادلات کامل نسبت به استفاده از توزیع غیریکنواخت در حل معادله انتقال حرارت است.
رضا جعفری فرشید رضا حقیقی
درصد بالایی (بیش از 60 درصد) ( محمدمهدی خبیری، محمود احمدی نژاد، بررسی علل تصادفات محدوده ورودی شهرهای کشور ) از تصادفات جاده ای در ایران مربوط به ورودی شهر ها می باشد. در کلیه تصادفات چهار عامل اصلی خطای انسانی، عیب وسیله نقلیه، عیب مسیر و جاده و عوامل محیطی دخالت دارند. سرعت زیاد و غیز مجاز رانندگان یکی از خطا های انسانی است که دلیل بسیاری از تصادفات می باشد. بنا بر این یکی از راههای افزایش ایمنی و کاهش تصادفات کنترل رفتار سرعت رانندگان می باشد. با توجه به اینکه یکی از دلایل تصادفات در ورودی شهرها بالا بودن سرعت ترافیک در این نقاط است اما مطالعات زیادی در زمینه کاهش سرعت ترافیک در ورودی شهرها در ایران صورت نگرفته است. از میان انواع روشهای کاهش سرعت، آرام سازی ترافیک از جمله روش های کاربردی گسترده در دنیا می باشد. آرام سازی ترافیک، به مجموعه راهکارهایی که برنامه ریزان شهری ومهندسان ترافیک برای کاهش سرعت ترافیک به کار می گیرند گفته می شود . به طور کلی آرام سازی ترافیک به روش های مهندسی ( فیزیکی ) و غیر مهندسی ( غیر فیزیکی ) انجام می شود. روشهای مهندسی به چهار طبقه کنترل حجم(مانند مسدود کردن کل خیابان و یا بخشی از خیابان)، کنترل سرعت توسط تغییرات قائم در سطح راه(استفاده از سرعت کاه ها و سرعت گیر ها )، کنترل سرعت توسط تغییرات افقی در سطح راه ( استفاده از میدان و میدانک ) و باریک سازی مسیر ( استفاده از گلویی وجزایر مرکزی) تقسیم می شود . روشهای غیر مهندسی در سه طبقه افزایش محدودیت جبری (مانند استفاده ازتجهیزات کنترل سرعت مانند دوربین) علائم متغیرهوشمند برای تعیین محدودیت سرعت و علامت گذاری وخط کشی انجام می شود . یکی از راههای علامت گذاری، استفاده از تابلوها در کنار خیابان می باشد. برای بالا بردن ایمنی در ورودی شهر ها لازم است با علائم آگهی دهنده کافی، موقعیت شهر به رانندگان اعلام شود؛ یعنی محدوده شهر، حریم آن و نوع مسیر باید توسط تابلو های راهنمایی و رانندگی به اطلاع رانندگان برسد.این کار با نصب تابلو های اطلاعاتی- اخباری، تابلو های خطر – هشدار دهنده و تابلو های باز دارنده انتظامی می تواند امکان پذیر شود. با توجه به مطالب گفته شده این تحقیق سعی بر آن دارد تا با مقایسه بر روی سرعت وسایل نقلیه قبل و بعد از نصب تابلو در ورودی یکی از شهر های استان مازندران، سهم تابلو های کنار خیابان را در آرام سازی ترافیک و کاهش سرعت وسیله نقلیه در ورودی شهرها بررسی کند. به این منظور در این تحقیق سعی شده است تا نسبت به وضوح و جلب توجه تر بودن تابلو ها و نشانه های کنار خیابان ، اعم از تابلو های اخباری، اخطاری و انتظامی تحقیقات بیشتری صورت گیرد تا با استفاده از تابلو ها در کنار خیابان بتواند توجه رانندگان را به تابلو جلب کرده و بدون این که تاثیری در ایمنی رانندگان بگذارد سبب کاهش سرعت وسایل نقلیه و آرام سازی جریان ترافیک و در نتیجه بالا بردن ایمنی در ورودی شهر ها شود.
حسین آقائی رضا جعفری
این پایان نامه به طراحی و شبیه سازی سیستم تصویربرداری مقطع نگاری امپدانس الکتریکی (eit) با فانتوم الکتریکی متغیر با زمان قفسه سینه می پردازد. برای بررسی کارایی، صحت و دقت سیستم مقطع نگاری امپدانس الکتریکی و اعتبارسنجی نتایج سیستمeit نیاز است یک شی که به صورت جایگزین یک محیط واقعی عمل نموده و با مواد معادل بافت و با ضرایب هدایت الکتریکی معلوم ساخته شده است، وجود داشته باشد. این شی جایگزین، فانتوم نامیده شده و می تواند یک فانتوم فیزیکی آزمایشگاهی، یا فانتوم الکتریکی یا فانتوم الکتریکی شبیه سازی شده باشد. مهم ترین مزیت فانتوم الکتریکی شبیه سازی شده این است که از قیود محدودیت های ساخت فانتوم رهایی یافته است. بطور مثال آماده سازی سریع فانتوم فیزیکی آزمایشگاهی مشکل بوده و پیاده سازی فانتوم الکتریکی با مش بندی بسیار ریز، با ملاحظه اندازه حداقل چند میلیمتری مقاومت ها و خازن ها، امری غیرممکن می باشد. برای اعتبارسنجی و تست سیستم eit با قابلیت اخذ تصویر پویا، نیاز به یک فانتومی که خصوصیات الکتریکی آن پویا باشد و به طور دائم تغییر نماید می باشد. در این پایان نامه از روش اجزای محدود در حل مسئله مستقیم و معکوس eit استفاده شده و با نتایج بدست آمده با نتایج نرم افزارeidors اعتبارسنجی شده است. سپس یک فانتوم شبیه سازی شده متغیر با زمان، طراحی شده که به کمک آن، شبیه سازی سیستمeit از سطح سخت افزار تا سطح نرم افزار (بازسازی تصویر) به صورت کاملاً یکپارچه انجام شده است. پس از آن با ارائه ایده ای جدید، یک فانتوم الکتریکی متغیر با زمان با فوتوسل طراحی و ساخته شده است. به منظور تحریک این فانتوم، یک مدار تحریک نوریled مبتنی بر میکروکنترلرarm طراحی و ساخته شده است. در نهایت با تحریک فانتوم و ثبت اندازه گیری ها، تغییر یافتن ضریب رسانایی الکتریکی فانتوم بر اثر تحریک نوری بررسی شده است.
مهران همدم جو علیرضا راشکی
طوفان¬های گرد و غبار با خاستگاه بیابانی جزو پدیده¬های طبیعی هستند که آثار و پیامدهای زیست¬محیطی نامطلوبی برجای می¬گذارند. این طوفان¬های گرد و غبار با تاثیر بر روی سلامتی، کیفیت هوا و محصولات کشاورزی زندگی انسان¬ها را تحت¬شعاع خود قرار می-دهند. بخش شهداد واقع در استان کرمان منطقه¬ای است که در مجاورت بیابان لوت قرار گرفته است و به علت حاکمیت شرایط خشک و بیابانی تحت تاثیر گرد و غبار این بیابان قرار دارد. برای بررسی گرد و غبار منطقه شهداد نمونه¬های گرد و غبار 5 ایستگاه مستقر در منطقه در بهار و تابستان 1392 جمع¬آوری شد. همچنین برای تعیین منشاء گرد و غبار، 5 نمونه خاک سطحی از عمق 0-5 سانتی¬متر در شمال منطقه و در نزدیکی کلوت¬¬ها برداشت شد.نتایج حاصل از بررسی¬های xrd نشان داد که گرد و غبار شهداد در کانی¬های کوارتز (35-45 %)، کلسیت (21-25 %)، پلاژیوکلاز (8-12 %)، مسکوویت (6-11 %)، ارتوکلاز (5~%)، دولومیت (4~%) و گچ (3~%) غالبیت دارد و کانی¬های کلریت، هورنبلاند و کریستوبالیت به مقدار ناچیزی در نمونه¬های گرد و غبار وجود دارند. آنالیز نمونه¬های خاک سطحی نیز نشان داد کانی¬ کوارتز با میانگین 32 %، هالیت (18 %)، کلسیت (16 %)، پلاژیوکلاز (11 %)، مسکوویت (10 %)، دولومیت (5 %) و کلریت (5 %) از غالبیت برخوردارند و گچ، ارتوکلاز، کریستوبالیت و کائولینیت درصد ناچیزی از ترکیب کانی-ها را به خود اختصاص داده¬اند. آنالیز xrfنمونه¬های گرد و غبار و خاک منطقه، sio2، loi، cao، al2o3، fe2o3، na2oوmgoرا به عنوان ترکیب اکسیدهای مهم منطقه معرفی کرد. ایستگاه dواقع در بخش مرکزی شهداد، به علت فاصله داشتن از منطقه غبار خیز شرق شهداد، نسبت به دیگر ایستگاه¬ها کمتر تحت تاثیر طوفان¬های گرد و غبار قرار می¬گیرد؛ از این رو ترکیب عنصری متفاوتی با دیگر ایستگاه¬ها دارد. srو baمقدار قابل توجهی از عناصر کمیاب را در بین نمونه¬ها به خود اختصاص داده¬اند. همچنین بررسی فاکتور غنی¬سازی نشان می¬دهد که گرد و غبار رسوب کرده در تمامی ایستگاه¬ها به غیر ایستگاه dمنشاء طبیعی دارد.
سمانه زورمند سعید سلطانی
خشکسالی پدیده ای طبیعی و پیچیده است که در تمام مناطق رخ می دهد. بروز این پدیده همواره خسارات زیادی را در پی داشته است و نگاهی به آمار و ارقام خسارت ناشی از این پدیده، ضرورت بررسی و پایش خشکسالی را نشان می دهد. هدف از این پژوهش، بررسی امکان پایش خشکسالی با استفاده از شاخص های خشکسالی عمودی(pdi)، شاخص خشکسالی عمودی اصلاح شده(mpdi) و شاخص خشکی دمائی-گیاهی(tvdi) و مقایسه آن با شاخص اقلیمی بارش استاندار شده (spi)، در استان خراسان رضوی با سطحی معادل 128420 کیلومتر مربع می باشد. بدین منظور از داده های سنجنده مودیس واقع بر روی ماهواره ترا و اکوا وحدود سه تصویر در ماه از سال 2003 تا 2013 استفاده گردید. پس از اعمال تصحیحات لازم بر روی داده ها، شاخص pdi، mpdiوtvdi برای کلیه تصاویر محاسبه گردید. از طرف دیگر برای بررسی اثر زمین های کشاورزی و مناطق مسکونی بر روی شاخص های مذکور با استفاده از نقشه کاربری اراضی استان، این اراضی حذف گردید و ارقام حداکثر و حداقل و متوسط مربوط به میانگین شاخص ها یکبار برای کلیه اراضی و یکبار برای اراضی طبیعی بعد از حذف زمین های کشاورزی و مسکونی استخراج گردید. سپس برای بررسی ارقام حاصل از محاسبه شاخص ها سنجش از دور، از شاخص اقلیمی بارش استاندار شده (spi) که شاخصی مناسب برای بررسی خشکسالی است استفاده گردید. بدین منظور داده های بارندگی ماهانه حدود 42 ایستگاه در استان برای یک دوره سی ساله مورد استفاده قرار گرفت و شاخص spi در پنج مقیاس زمانی مختلف 1، 3، 6، 9 و 12 ماهه محاسبه شد و در نهایت نقشه spi به روش کریجینگ برای کل منطقه تهیه و ارقام حداکثر و حداقل و متوسط این نقشه ها استخراج گردید. در نهایت روند تغییرات شاخص های pdi، mpdi وtvdi با spiبررسی و روابط همبستگی آنها در ماه ها و سال های مختلف برای کلیه اراضی و اراضی طبیعی به دست آمد. برای صحت سنجی شاخص های مذکور، روابط آن ها با داده های رطوبتی خاک در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری از خاک بررسی گردید. نتایج حاصل از همبستگی بین شاخص ها بر حسب ماه نشان می دهد که شاخص pdi و mpdi به ترتیب بیشترین همبستگی را با spi شش ماهه منتهی به فوریه و سپتامبر و برابر با 48/0- و 67/0- و شاخصtvdi بیشترین ضریب همبستگی را باspi سه ماهه منتهی به آوریل و برابر با 47/0- دارد. نتایج حاصل از همبستگی بین شاخص ها در سال های مختلف نشان می دهد بالاتر ین ضریب همبستگی برای شاخص های pdi، mpdi با spi شش ماهه به ترتیب برابر با 95/0-، 96/0- و برای سال 2012 و شاخص tvdiبا spi سه ماهه برابر با 55/0- برای سال 2004 می باشد. قابل ذکر است که با حذف زمین های کشاورزی و مسکونی خصوصاً در ماه ها و سال های خشک در اکثر موارد همبستگی های بالاتری به دست آمد. همچنین روابط شاخص ها با داده های رطوبتی خاک نشان داد که شاخص pdi وmpdi به ترتیب دارای ضریب همبستگی 81/0، 91/0 با داده های رطوبتی خاک در عمق 30-15 سانتی متری خاک وشاخصtvdi دارای ضریب همبستگی 92/0 با داده های رطوبتی خاک در عمق 15-0 سانتی متری خاک دارد. بنابراین نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هر دو شاخص pdi و mpdi قادر به تشخیص خشکسالی در مقیاس منطقه-ای هستند و با الگو های مکانی و زمانی در خراسان رضوی سازگارند اما mpdi می تواند معرف بهتری برای شرایط رطوبتی و پوشش گیاهی باشد و می-تواند به عنوان یک ابزار کارآمد برای تعیین و پایش خشکسالی بکار رود.
مجتبی نوریان نجف آبادی رضا جعفری
با توجه به بروز خشکسالی های متعدد در استان اصفهان، هدف مطالعه حاضر آشکارسازی اثر خشکسالی¬های 4 دهه اخیر بر تغییرات پوشش گیاهی منطقه مطالعاتی با مساحتی حدود 905 هزار هکتار در بخش غربی این استان با استفاده از یک روش تلفیقی مشتمل بر دو شاخص سنجش از دور و اقلیمی بوده است. برای این کار از شاخص اقلیمی بارش استاندارد شده¬ (spi) به دلیل اعتبار بالا و کاربرد وسیع و همچنین از تصاویر ماهواره ای سری زمانی لندست شامل mss سال¬های 1973 و 1976، tm سال¬های 1985، 1992، 1998 و 2009، etm+ سال¬های 2000 و 2006 و یک تصویر از لندست¬ 8 مربوط به سال 2013 که نماینده خوبی از سال¬های خشک، نرمال و مرطوب بودند استفاده و به کمک تکنیک تفریق تصاویر ¬شاخص گیاهی ndvi و طبقه¬بندی مجدد، میزان تغییرات پوشش گیاهی منطقه با درنظر گرفتن 8 بازه زمانی بر اساس تاریخ برداشت تصاویر ماهواره ای، آشکارسازی شد. در نهایت ارتباط شاخص¬های اقلیمی و سنجش از دوری مورد استفاده از طریق همبستگی فضایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج محاسبه شاخص spi در مقیاس-های 3، 6 و 12 ماهه منتهی به ماه اخذ تصاویر ماهواره ای، سال 2000 را به عنوان خشک¬ترین و سال 1992 را به عنوان مرطوب¬ترین سال در بین ایستگاه¬های موجود در منطقه معرفی کرد. همچنین نتایج آشکارسازی تغییرات حاکی از حداکثر افزایش پوشش گیاهی منطقه از سال 1973 تا سال 1998 بوده که در برابر 117893 هکتار افزایش، تنها 27305 هکتار کاهش در پوشش گیاهی منطقه به وجود آمده و حداکثر میزان کاهش پوشش گیاهی منطقه نیز حدفاصل سال های 1992 تا 2013 اتفاق افتاده که در این بازه، 99976 هکتار از پوشش گیاهی اراضی منطقه کاسته شده و در مقابل تنها 34817 هکتار پوشش جدید اضافه شده است. بررسی¬ها جهت تعیین مناطقی از هر شهرستان که بیش¬ترین تأثیر را از خشکسالی یک دوره زمانی پذیرفته¬اند نشان داد که تقریباً از سال 2000 به بعد، پوشش تمام سال¬ها تا سال 2013 کاهش شدیدی داشته و این وضعیت از سال 2009 تا 2013 به اوج خود رسیده است. این روند برای اکثر شهرستان¬های منطقه مانند اصفهان، تیران و¬ کرون و شاهین¬شهر صادق بوده است. همچنین نتایج این قسمت نشان داد در صورتی که بررسی تغییرات پوشش گیاهی در داخل و اطراف مناطق شهری مدنظر باشد، عامل جمعیت و توسعه شهرنشینی می¬تواند نقش پررنگ¬تری در تغییرات پوشش گیاهی آن نواحی به نسبت خشکسالی ایفا کند. نتایج همبستگی بین دو شاخص spi و ndvi نیز نشان داد که حداکثر ضریب همبستگی بین دو شاخص از 76/0 به 98/0 در شرایط حذف اراضی کشاورزی از مجموعه تصاویر رسیده و لذا در اراضی طبیعی نسبت به کل اراضی، نتایج همبستگی¬ها به مراتب مشخص¬تر شده و همچنین میزان همبستگی spi شش ماهه با شاخص ndvi به میزان کمی نسبت به سایر سری¬های زمانی، بالاتر بوده است.
رضا جعفری مهدی بیجاری
قطعات ریخته گری بعد از نفت و فولاد بیشترین سهم را در تجارت بین المللی دارند و صنعت ریخته گری یکی از بزرگترین صنایع در قرن بیست و یکم است. ایجاد یک برنامه ی تولید مناسب که بتواند علاوه بر پاسخگویی مناسب به نیاز مشتریان، هزینه های تولید را در ریخته گری ها کاهش دهد، موضوع قابل توجهی است. در این پایان نامه، مسئله ی تعیین همزمان اندازه ی دسته و زمان بندی تولید در ریخته گری های کوچک مورد بررسی قرار می گیرد. از ویژگی های این ریخته گری های کوچک می توان به مواردی هم چون، وجود یک کوره جهت عملیات ذوب سازی، انجام قالب گیری به صورت ماسه ای و دستی، استفاده ی اندک از اتوماسیون و وجود یک بخش پرداخت جهت اصلاح قطعات ریخته گری شده، اشاره کرد. یکی از دیدگاه های مورد توجه در دهه ی اخیر در افزایش سطح خدمت به مشتری، تولید به موقع در سیستم های تولید سفارشی است. با توجه به این دیدگاه، کاهش هزینه های دیرکرد سفارشات و نگهداری محصولات به عنوان یکی از اهداف مسئله در این پایان نامه مد نظر است. در این تحقیق، یک مدل ریاضی برای مسئله ی مذکور با توجه به محدودیت های موجود در سیستم تولید در ریخته گری های کوچک با الگوبرداری از مسئله ی glsp توسعه داده شده است. هدف این مدل، کمینه سازی مجموع هزینه های آماده سازی کوره، نگهداری محصول میانی و نهایی و دیرکرد سفارش ها است. از ویژگی های این مدل می توان به تصمیم گیری در مورد تمام مراحل تولید به طور همزمان، در نظرگیری محدودیت های سیستم تولید و ایجاد هماهنگی بین مراحل قالب گیری و ذوب اشاره کرد. تاکنون در ادبیات موضوع، مسئله ی برنامه-ریزی تولید در ریخته گری ها با تمام ویژگی های مذکور مورد بررسی قرار نگرفته است.
عاطفه کلهر سعید سلطانی
امروزه شاهد روند رو به افزایش تخریب منابع طبیعی هستیم و دخالت انسان در چرخه طبیعی از طریق تخریب پوشش گیاهی درعرصه های آبخیز ،کاربری غیراصولی ،توسعه سطوح غیرقابل نفوذ و امثال آن در حوضه آبخیز نمایان می شود و رژیم هیدرولوژیک حوضه را تحت تاثیر قرار می دهد. در سال های اخیرتوسعه نامناسب وبدون برنامه مناطق مسکونی وتخریب اراضی جنگلی دراثراین توسعه به خصوص درحوضه های کوهستانی ، منجر به تبدیل بخش بیشتری از بارش ها به رواناب شده و زمان تمرکز، زمان تاخیر و زمان رسیدن دبی به اوج را نیز کاهش می دهد. حوضه آبخیز خرم آباد نیز از این قاعده مستثنی نیست . بنابراین بررسی تاثیر تغییر کاربری به ویژه توسعه شهری و مسکونی بر میزان رواناب ضرورت می یابد. آگاهی از میزان افزایش رواناب و بررسی رفتار آن نیازمند وجود آمار کافی از وضعیت هیدرولوژیک حوضه ودبی رودخانه است.تحقق این هدف دررودخانه فصلی ومناطق فاقد جریان دائمی مقدور نبوده و لذا کاربرد مدل های هیدرولوژیک به منظور شبیه سازی فرآیند بارش رواناب و همچنین کاربرد سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis ) به منظور نمایش و تحلیل داده های مکانی در بسیاری از مطالعات ،پذیرفته شده است. در این تحقیق پس از تهیه نقشه های کاربری اراضی ،cn و ضریب رواناب (c) حوضه در سال های 1985،2000و2013، میزان تغییرات آن ها طی دوره های مختلف بررسی شد و مشخص گردید عمده ترین تغییر کاربری های اتفاق افتاده ،کاهش سطح اراضی جنگلی ،افزایش مناطق مسکونی و شهری و در بعضی زیرحوضه ها کاهش سطح اراضی کشاورزی بوده است . در زیرحوضه4 منطقه مطالعاتی بیشترین درصد تغییرات مربوط به توسعه شهر وروستاها بوده و در این زیرحوضه مقدار cn از سال 1985 تا 2013از82/135 به 85/28و مقدار c طی همین دوره از 0/51 به 0/56 تغییر یافته است.برای بررسی اثرات تغییر کاربری ، رفتار حوضه آبخیز بر اساس بارش ها و هیدروگراف های ثبت شده شبیه سازی گردید. تبدیل بارش به رواناب با استفاده از مدل شماره منحنی (cn) در محیط نرم افزار hec hms انجام گرفت.پس از انجام مراحل مدل سازی ، واسنجی و اعتبار سنجی، مدل برای شبیه سازی رفتار حوضه بکار رفت و برای سال ها ی 1985 ,2000 و دوره های بازگشت 2 تا 100 ساله اجرا شد .نتایج اجرای مدل نشان داد که تغییر کاربری به ویژه افزایش مناطق شهری و روستایی و به دنبال آن افزایش مقدار cnاین حوضه باعث شده دبی اوج زیر حوضه ها دردوره 2000-1985، 42/5تا 400 درصد، دردوره 2013-1985،61/25 نا 700 درصد و در دوره 2013-2000،13/15تا 33/33 درصد تغییر کند وزمان تمرکز و زمان رسیدن به دبی اوج به ترتیب تا 12/45- درصد و 9/64- درصدکاهش یابند. همچنین مشخص گردید با افزایش دوره بازگشت بارش، درصد تغییرات دبی از سال 1985 نسبت به سال 2013کاهش یافته که نشان دهنده تاثیر کمتر تغییرات کاربری در دبی های با دوره بازگشت بالاتر نسبت به دبی های با دوره بازگشت کمتر می شود. بطوری که دبی اوج سیل 2و 100ساله از سال 1985 تا 2013 به ترتیب 22/558و 16/874درصد افزایش نشان داده است
راحله محرم زاده رضا جعفری
مدلسازی میدانهای بیوالکترومغناطیسی مغز در تشخیص و درمان بیماری های مغز ضروری است. در این مدلسازی با مسائل پیشرو و معکوس الکتروانسفالوگرافی (eeg) و مگنتوانسفالوگرافی (meg) مواجه هستیم. منابع تولید میدان های بیوالکترومغناطیسی مغز، نورون های فعال در داخل مغز می باشد که این نورون ها می توانند با دوقطبی های جریان مدل شوند. منظور از مسأله معکوس، تعیین منابع تولید این میدان ها از روی سیگنا لهای الکتریکی اندازه گیری شده می باشد. مسئله پیشرو eeg و megهمان محاسبه میدان های الکتریکی و مغناطیسی بر روی سطح سر با معلوم بودن مکان و انداز? منبع دو قطبی جریان، مدل هندسی سر و ضرایب رسانایی بافت ها می باشد. چند روش های تحلیلی و عددی برای حل میدانها پیشنهاد شده است. مسائل با هندسه ساده می توانند به روش تحلیلی حل شوند در حالی که برای حل مسائل با هندسه پیچیده باید از روش های عددی از جمله روش اجزای محدود (fe) و روش اجزای مرزی (be) استفاده کرد. روش fe دارای مزایایی از جمله توانایی مدل سازی محیط های با رسانایی ناهمگن و ناهمسانگرد می باشد، اما این روش نیاز به گسسته سازی تمام ناحیه دارد در حالی که روش be تنها نیاز به گسسته سازی مرزها دارد. عیب عمده روش be این است که برای نواحی با رسانایی ناهمسانگرد نمی تواند استفاده شود. با توجه به اینکه در مدل سر واقعی هم لا یه های همسانگرد و هم لایه های ناهمسانگرد وجود دارد، از یک روش ترکیبی fe و be می تواند برای مدلسازی سر استفاده شود تا بتوان از مزایای هر دو روش بهره برد. در این پایان نامه بک روش ترکیبی fe و be برای حل مساله پیشرو بصورت دو بعدی ارائه شده است. برای رسیدن به این مهم، مسائلی با روش های fe و be و ترکیبی fe و be حل شده و با نتایج fe بدست آمده از نرم افزار comsol مقایسه شده است. استفاده از روش ترکیبی be-fe در حل کردن مساله پیشرو نتایج قابل قبولی را بدست می دهد.
مجید آسوده علیرضا موسوی
تغییرات کاربری اراضی به ویژه مواردی که ناشی از فعالیت های انسان است جزء مهم ترین تغییرات جهانی محیط زیست است که علاوه بر تأثیرات غیر مستقیم محیط زیستی، عوامل و پیامدهای اقتصادی-اجتماعی مستقیمی بر زندگی بشر گذاشته است. در دهه های گذشته به همین منظور، محققان مشاهدات مختلف و جمع آوری شده از طریق عملیات میدانی و همین طور عکس های هوایی را جهت کشف تغییرات کاربری اراضی ناشی از تحمیل فرایندهای طبیعی و انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. اما، امروزه، برپایه پیشرفت-های تکنولوژی حاصله در قلمرو سنجش از راه دور، می توان تصاویر ماهواره ای را به منظور بررسی دقیق تر تغیییرات منابع طبیعی و محیطی بهنگام پردازش و نتایج نهایی را بطور مصور ارزیابی نمود. در این مطالعه از تصاویر لندست tm و oli به ترتیب سالهای 1986، 1998 و 2013 برای تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی استفاده شد و همچنین با مقایسه پس از طبقه بندی جهت آشکارسازی تغییرات استفاده گردید است و همچنین با مطالعات پیمایش میدانی و اطلاعات پرسشنامه، اثرات اقتصادی تغییرات کاربری ها در چند دوره بررسی شد. برای انجام این تحقیق، ابتدا تصاویر ماهواره ای با معادله چند جمله ای درجه یک به روش نزدیکترین همسایه تصحیح هندسی شدن rmse تصاویر tm و oli کمتر از 0/5 پیکسل بدست آمد. در نهایت نقشه ی پوشش اراضی در 6 طبقه ی کاربری که عبارت از مرتع، کشاورزی، مسکونی، اراضی بایر، برف و رخنمون سنگی طبقه بندی و شناسایی شدند. به منظور بررسی اثرات اقتصادی تغییر کاربری ها که با پرسشنامه و پیمایش میدانی صورت گرفت، کاربری کشاورزی و کاربری مرتع که غالب فعالیتهای اقتصادی حوزه را به خود اختصاص داده است ارزیابی گردیدند. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان داد که بارزترین تغییرات کاربری در طی این سه دوره مربوط به مرتع و کشاورزی در این حوزه می باشند که تبدیل سطوح کاربری مرتع به کشاورزی به ترتیب دردو دوره و کل آن برابر با 147/74، 306/17 و 328/29 هکتار و همچنین تبدیل کشاورزی به مرتع 79/58، 91/38 و 81/6 هکتار هستند. در نتیجه ارزیابی اقتصادی که با پرسشنامه صورت گرفت، درآمد خالص کشاورزی و مرتع در هر هکتار به ترتیب برابر با 323324 و 51 هزار ریال برآورد گردیدند. سپس با توجه به تغییرات سطوح کاربری های مراتع و کشاورزی به ترتیب 24230، 27826 و 24870 هزار ریال کاهش درآمد و 450162، 93263 و 100029 هزار ریال افزایش درآمد درپی رها شدن اراضی کشاورزی به مراتع و تبدیل مراتع به اراضی کشاورزی نسبت به سرانه هر خانوار در سطح حوزه تغییرات اقتصادی نشان دادند. نتیجه گیری کلی از این تحقیق نشان داد که در پی تغییرات کاربری مرتع به کشاورزی افزایش درآمد اقتصادی و همچنین در اثر تغییرات کشاورزی به مرتع علاوه بر کاهش درآمد اقتصادی ، عوامل تخریب زیست محیطی را بر این حوزه متحمل می گردد.
شادی صلابت عطااله ابراهیمی
پوشش گیاهی به عنوان یک شاخص کلیدی و موثر در مرتع جهت تصمیم گیریهای مدیریتی از اهمیت زیادی برخورداراست. ارزیابی و بررسی و آشکارسازی روند تغییرات پوشش گیاهی، به دلیل تأثیری که بر فرسایش خاک، عملکرد مرتع، پایداری اکوسیستم، تغذیه دام و...دارد نیز حائز اهمیت بسیار زیاد و از اولویت های اندازه گیری مراتع محسوب می شود. آشکار سازی تغییرات فرایندی است جهت تشخیص تفاوتها و اختلافات به وسیله مشاهده آن در زمانهای مختلف سنجش از دور ابزاری موثر وکارا برای آنالیز تغییرات پوشش زمین و کاربری اراضی بوده که با استفاده از تصاویر چند زمانه اندازه گیری کمی و کیفی تغییرات پوشش گیاهی، انجام می گیرد. هدف از این مطالعه نیز ارزیابی و پایش ماهیت و وسعت تغییرات پوشش گیاهی در منطقه حفاظت شده تنگ صیاد در طی سالهای 1986- 2009 با استفاده از تصاویر چند باندی ماهواره لندست تی ام می باشد. بدین منظور تصاویر ماهواره لندست در 2 دوره زمانی سالهای 1986 و 2009 انتخاب و مورد پردازش قرار گرفتند. ابتدا جهت پیش پردازش، تصحیحات هندسی و اتمسفری بر روی تصاویر اعمال شد سپس با توجه به زمان نمونه برداری از یک تصویر برای بررسی میزان همبستگی پوشش گیاهی با شاخصهای گیاهی استفاده شد. در منطقه مورد مطالعه تعداد 31 شاخص گیاهی محاسبه گردید. در مطالعه میدانی، درصد پوشش گیاهی منطقه به روش تصادفی-سیستماتیک اندازه گیری شد. سپس با استفاده از آنالیز رگرسیون میزان همبستگی داده های زمینی با شاخصهای گیاهی بررسی گردید. نتایج نشان داد که از بین شاخصهای مورد مطالعه در سال 2009 ، چهار شاخص rvi,srvi3,ra,ipvi دارای همبستگی بالائی با درصد پوشش گیاهی هستند. که از بین این چهار شاخص، شاخص ipvi به عنوان مناسبترین شاخص جهت تخمین پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. که نشان دهنده این است که منطقه مورد مطالعه به دلیل داشتن شرایط آب و هوائی خشک و نیمه خشک و داشتن پوشش گیاهی پراکنده و اینکه درصد پو شش گیاهی از درصد خاک لخت کمتر است شاخصipvi در این منطقه و با این شرایط بهترین شاخص جهت تخمین پوشش گیاهی بوده است و در تهیه مدلهای پوشش گیاهی بیشتر کارائی دارد و با دقت بیشتری پوشش گیاهی را تخمین می زند و همچنین نتایج مقایسه پس از طبقه بندی نشان داد که شاخص ipvi به مقدار %46 تغییر در منطقه را نشان می دهد و %54 ما بقی بدون تغییر است و حدود %9 تغییرات منفی و %37 تغییرات مثبت ارزیابی شد. عامل اصلی تغییرات منفی بیشتر عوامل انسانی است مانند شخم و بهره برداریهای غیر مجاز از مرتع و آتش سوزیهای عمدی یا غیر عمدی در مرتع می باشد،حال آنکه علت اصلی تغییرات مثبت را می توان قرق منطقه مورد مطالعه برشمرد
رضا جعفری خسرو کمالی سروستانی
رساله ی حاضر به بررسی تأثیر معنوی، فرهنگی و سیاسی شیخ صفی الدین اردبیلی بر اقوام آناطولی می پردازد. شیخ صفی الدین اردبیلی (735-650ه.ق) از عرفای به نام دوره ی ایلخانی بوده است که طریقت صفویه را در اردبیل تأسیس کرد، طریقت او توانست در داخل و خارج قلمرو ایلخانان و حتی در درون دربار و تشکیلات دولتی، نفوذ کند. یکی از مناطق تحت نفوذ معنوی شیخ، منطقه ی آناطولی بود که شیخ مریدان بی شماری در آنجا و در میان ترکمانان تربیت کرد. ترکمانان آناطولی که بعدها تحت عنوان "قزلباشان" جزء ارکان و پایه های مهم و قدرتمند دولت صفویه گردیدند، به لحاظ معنوی، فرهنگی و سیاسی تحت تأثیر و از مریدان شیخ صفی-الدین اردبیلی بوده اند. این ترکمانان بعد از مهاجرت به آناطولی تحت تأثیر طریقت های صوفیه قرار گرفتند و در زمان شیخ صفی الدین مجذوب خانقاه اردبیل گردیدند. این پژوهش در پی آن است که به نحوه ی ارتباط و تاثیر شیخ صفی الدین بر این ترکمانان و جنبه های مختلف این رابطه پی ببرد، در این مسیر، علاوه بر بررسی جنبه های مختلف زندگانی شیخ صفی الدین، راه های نفوذ شیخ صفی الدین در میان ترکمانان نیز تبیین می شود تا از خلال آن ها به تجزیه و تحلیل تأثیر شیخ صفی الدین بر اقوام آناطولی پرداخته شود. به طور طبیعی کنکاش در احوال شیخ صفی الدین به عنوان جد اعلای شاه اسماعیل اول، موسس سلسله ی صفویه، موضوع را علاوه بر جنبه های معنوی و فرهنگی، حائز اهمیت سیاسی نیز خواهد نمود.
محمد رضا یوسفی نجف آبادی حمید ابریشمی مقدم
این رساله بازسازی تصویر در مقطع نگاری القای مغناطیسی بر اساس مدل پیشرو اجزای محدود - بدون مش را بر روی یک سامانه نمونه آزمایشگاهی ارائه می کند. مزایای این روش نسبت به سایر روش های مقطع نگاری الکتریکی، بی نیازی آن از الکترودهای تماسی و بالاتربودن سطح ایمنی الکتریکی آن هستند. در این روش با عبور یک جریان متناوب از یک یا چند سیم پیچ تحریک، یک میدان مغناطیسی تحریک در درون جسم مورد نظر ایجاد شده و ولتاژهای القایی در سیم پیچ های گیرنده اندازه گیری می شوند. بازسازی تصویر جسم با استفاده از نتایج حاصل از اندازه گیری، تخمین اولیه ای از ضرایب هدایت الکتریکی نواحی داخلی جسم، حل مسائل پیشرو و معکوس صورت می گیرد.
سمانه علیدادی خسرو اشرفی
چکیده ندارد.
رضا جعفری الناز اصغری
در میان دامنه وسیع کاربردالکتروشیمی، خوردگی از عواملی است که موجب یکی از پر هزینه ترین مسائل و مشکلات برای مهندسی در صنعت میشود. فرآیندهای خوردگی، عمر اغلب فلزات را محدود میسازند. عمل اصلی خوردگی عبارت است از انحلال آندی فلز که منجر به تشکیل ترکیبات آن میگردد. شرایط خوردگی به دلیل حضور دائمی هوا، آب و رطوبت محیط همواره فراهم بوده و در نتیجه خوردگی امری اجتناب ناپذیر میباشد. مخارج سالان? خوردگی، مبالغ هنگفتی از درآمد جامعه را به خود اختصاص میدهد. در کشور ما هزین? سالان? خوردگی حداقل 140 میلیارد ریال است. راهکارهای زیادی به منظور مهار پدیده خوردگی ارائه شده، که یکی از آنها ایجاد روکشهای مناسب برای فلزات است. روکش کاری یا پوشش دهی یک واژه کلی است که بسته به نوع پوشش و روش انجام این فرآیند به صنایع مختلفی همچون پوشش دهی به روش سل ژل، آندایزینگ، آبکاری با برق و آبکاری بدون برق و غیره تقسیم میشود . یکی از فلزاتی که در عصر حاضر زیاد مورد توجه قرار گرفته است فولاد نرم میباشد که این فلز به خاطر ویژگیهایی همچون هدایت گرمایی بالا، ماشین کاری آسان و مقاومت در مقابل تنش و غیره دارای کاربرد زیادی در صنایع است. از آنجاییکه این فلز نیز مثل بقیه فلزات از امر خوردگی مصون نمیباشد پس راهکارهای زیادی برای مهار این امر تاکنون به کار گرفته شده است
ابراهیم رجبی چمگردانی رضا جعفری
فرایند فورج همدما قابلیت تولید قطعات پیچیده صنعتی را از آلیاژهایی که دارای مقاومت خاصی در برابر تغییور شوکل پلاسوتیک هسوتند مانند آلیاژهای تیتانیوم و آلومینیوم را دارا میباشد. در این روش از بین بردن اختلاف دمایی بین قطعه و قالب، باعث از بوین بوردن مشوکل سرد شدن قطعه در اثر انتقال حرارت به قالبها شدهاست. در این روش از سرعت شکلدهی کمتر و نرخکرنش کمتر بوه منظوور کواهش تنش تسلیم و در نتیجه آسانتر شدن فرایند شکلدهی،استفاده میشود. همچنین در نرخ کرنشهای کوم مواده وابسوتگی بوه نورخ کورنش بیشتری از خود نشان داده و شکلپذیری بهتری از خود نشان میدهد. فرایند فورج همدما برای تولید انبوه قطعات فلزی بوا کیفیوت سوط عالی و همچنین نداشتن تقریبا محدودیت ابعادی و هندسی و همچنین جنس قطعات تولیدی میباشد. این مزایا باعث شده کوه ایون روش مناسب برای تولید قطعات ایمپلنت استخوانی باجنس آلیاژ تیتانیوم بدون نیواز بوه ماشوین کواری مجودد بورای بهبوود هندسوه و ابعواد قطعوه تولیدی، باشد. در این پایاننامه هدف طراحی فرآیند و تولید قطعه ایمپلنت دندان بوسیله فرآیند فورج ایزوترمال بودهاست. به ایون منظوور در ابتدا مدلسازی فرآیند به منظور محاسبه پارامترهای مناسب و بررسی عملی بودن فرآیند در نرمافزار deform 3d انجام میشود.
مهدی هادی محمد دانش
در این تحقیق بررسی و شبیه سازی حرارتی فرآیند تخلیه الکتریکی با در نظر گرفتن حرکت نسبی سیم و قطعه کار به کمک کد نویسی فرترن در نرم افزار المان محدود آباکوس مدل شده و تأثیر آن بر روی نرخ باربرداری و نرخ کشیدگی چاله مذاب بررسی شده است. در مرحله دوم حرکت ارتعاشی سیم نیز شبیه سازی شده و تأثیر آن بر روی نرخ باربرداری و نرخ کشیدگی چاله مذاب بررسی شده است. همچنین تأثیر انرژی تخلیه جرقه بر روی مقدار باربرداری، با اعمال سرعت خطی بالا در دو حالت با و بدون اعمال ارتعاش به سیم، بررسی گردیده است. در هر بخش با اعتبارسنجی نتایج با مقادیر تجربی گزارش شده، صحت مدل سازی تأیید گردیده است.