نام پژوهشگر: محمدرضا سبزعلیان
سیده محبوبه کاظمی مجید طالبی
یکی از اجزای کلیدی و زیر بنایی مورد نیاز در برنامه های آینده بهنژادی گیاهان وجود نقشههای ژنتیک میباشد. یک نقشه پیوستگی ژنتیکی ترتیب قرار گرفتن تعداد زیادی جایگاه ژنی شامل نشانگرهای مورفولوژیک، آیزوزایمی، پروتئینی و نشانگرهای dna را در طول کروموزوم نشان میدهد. فاصله بین این جایگاههای ژنی با سانتی مورگان نشان داده میشود که بیانگر میزان نوترکیبی بین جایگاههای ژنی است. تهیه نقشه ژنتیکی با پوشش بالای ژنومی توسط نشانگرهای dna در مطالعات پایه و کاربردی از اهمیت خاصی برخوردارند و در برنامههای اصلاحی به منظور مکان یابی صفات کمی، انتخاب به کمک نشانگر و همسانه سازی ژنهای مقاومت به بیماریها یا دیگر ژنهای مورد نظر استفاده می شوند. پیشرفت های بسیاری در زمینه تهیه نقشه های ژنتیکی بویژه در گیاهانی مثل برنج، ذرت ،سورگوم و گندم وجود دارد ولی در گلرنگ که گیاه دانه روغنی ارزشمند در نواحی خشک و نیمه خشک میباشد، مطالعه زیادی انجام نشده است. در این پژوهش به منظور تهیه گروههای پیوستگی گلرنگ از جمعیت 2 fحاصل از تلاقی والد اهلی carthamus tinctorius و والد وحشی c.oxyacanthus استفاده شد. نشانگرهای مورد استفاده در این تحقیق شامل چند نشانگر مورفولوژیک و تعدادی نشانگر est-ssr بود. نشانگر est-ssr سریع،اختصاصی، ارزان،تکرار پذیر و همبارز میباشد. از کل 66 نشانگر est-ssr مورد استفاده در این پژوهش، 14 (21/21?) نشانگر در بین والدین چندشکلی نشان دادند و برای انجام pcr در بین148 نتاج 2fاستفاده شدند. هفت نشانگر مورفولوژیک نیز روی جمعیت بررسی شدند. پنج درصد از کل نشانگرها در نقشه قرار گرفتند. پس از امتیازدهی باندها با استفاده از نرم افزار mapmaker/exp ver 3.3 با معیار حداکثر فاصله 50 سانتی مورگان و حداقل lod برابر 3، دو گروه پیوستگی تشکیل شد. در گروه اول دو نشانگر est-ssr قرار گرفتند. گروه دوم شامل یک نشانگر est-ssr و یک نشانگرمورفولوژیک بود. کل دو گروه 2/62 سانتی مورگان از نقشه را پوشش دادند. تعداد کم گروههای پیوستگی و نشانگرهای موجود در هر گروه به دلیل ماهیت پراکندگی نشانگر est-ssr در سطح ژنوم ارزیابی شد. تجزیه به مولفههای اصلی تبدیل شده pcoa)) پایین (99/23), این پراکندگی را تأیید میکند. در نتیجه تجزیه تکمیلی داده ها به همراه نشانگرهای ,rapd دو گروه از شش گروه پیوستگی با نشانگرهایest-ssr و نشانگر مورفولوژیک پیوستگی نشان دادند. محاسبه کایاسکور در سطح احتمال پنج درصد نشان داد که نشانگرهایی که در نقشه قرار گرفتند از نسبت مورد انتظار 1:2:1 انحراف از تفرق ندارند. در نهایت نمای کروموزومی گروه های پیوستگی با استفاده از نرم افزار mapdraw ver 2.2 ترسیم شد.
سید محمد مهدی خدایی آقا فخر میرلوحی
کشت گلرنگ زراعی (carthamus tinctorius l.) به علت دارا بودن اسید چرب غیراشباع و ضروری لینولئیک (78%)، کیفیت تغذیه ای در حد روغن زیتون در برخی از ارقام گلرنگ، مصارف داروئی، مقاوم بودن به شرایط خشکی، سازگاری بالا و تنوع ژنتیکی بالا در نواحی اقلیم خشک و نیمه خشک ایران به ویژه در تناوب پس از کشت گندم از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما عواملی مانند حساسیت به بیماری های پوسیدگی، بوته میری و خسارت مگس گلرنگ سهم زیادی در نقصان عملکرد گلرنگ دارند به گونه ای که مقاومت به تنش های زیستی از مهم ترین اهداف اصلاحی این گیاه محسوب می شود. با توجه به قرابت گونه وحشی carthamus oxyacanthus (خار زرد) با گونه زراعی و عدم اقبال در یافتن ژن های مقاومت در گونه زراعی، اینترگرسیون ژنی راه حلی مناسب برای انتقال ژن های مطلوب همچون ژن های مقاومت به آفات و بیماری هاست. اگرچه پیوستگی بخشی از ژنوم والد دهنده به ژن های مطلوب از محدودیت های این گونه تلاقی ها محسوب می گردد امروزه کاربرد نشانگرهای مولکولی و انتخاب سهم ژنوم بیشتر والد اهلی این مشکل را مرتفع می کند. در این پژوهش دو جمعیت تلاقی برگشتی نسل اول حاصل از تلاقی بین گونه ای گلرنگ اهلی و وحشی (c. oxyacanthus) با بیش از 250 بوته طی 18 ماه و با چند کشت متوالی مزرعه ای تولید شدند. یکی از این دو جمعیت که حاصل تلاقی بین گونه ای والد اهلی c111 که یک رقم زراعی است با والد وحشی isf1 که یک علف هرز محسوب می شود مورد کشت قرار گرفت و با ارزیابی 196 بوته از این جمعیت و 2 بوته والدی به کمک 6 نشانگرهای مورفولوژیک، 21 نشانگرهای srap و 23 صفت زراعی، استفاده از نشانگرها در تسریع انتخاب برای سهم بیشتر والد دوره ای در روند تلاقی برگشتی و مطابقت آن با صفات زراعی امکان سنجی گردید. ارزیابی صفات زراعی حاکی از تنوع در جمعیت نسبت به والدین بود به علاوه این صفات با 5 مولفه بزرگ اثر در تجزیه به مولفه های اصلی و گستردگی همه جانبه رابطه صفات با یکدیگر توانستند به خوبی والد وحشی و تعدادی از نتاج را به کلی از جامعه متمایز کنند که مسلماً به خاطر ماهیت صفات زراعی است که این تمایز رخ می دهد. نتایج تجزیه خوشه ای نیز نشان داد که در بین سایر 196 بوته نسل اول تلاقی برگشتی گروه هایی با فواصل متفاوت با والد اهلی حاصل می گردد. ارزیابی های آزمایشگاهی با استفاده از 21 نشانگر چند شکل srap، حاصل 8 ترکیب آغازگری با حداکثر محتوای چند شکلی آغازگر 47% برای ترکیب آغازگری m2/e6 و حداقل 31% برای ترکیب آغازگری m2/e5، در این پژوهش نشان داد که اگرچه این نشانگرها توزیع یکنواخت و پراکنده ای در طول ژنوم نداشتند، توانستند جامعه را به خوبی بر اساس سهم ژنوم والدینی به چند بخش متمایز تقسیم کنند. ارزیابی نشانگرهای مورفولوژیک در این پژوهش به تعداد کمی نشانگر مورفولوژیک محدود می شد. با توجه به این که در تجزیه به مولفه های اصلی این نشانگرها فقط دو مولفه اول مقدار ویژه بیشتر از یک داشتند و در عین حال 3 مولفه اول 70 درصد از واریانس را توجیه می نمودند می توان بیان نمود نشانگرهای مورفولوژیک پیوستگی قابل توجهی با یکدیگر داشتند، بنابراین قادر به تفکیک جامعه به گروه های متمایز حتی در ترسیم دو بعدی مولفه های اصلی نیز نبودند. با وجود آنکه تفکیک جمعیت به کمک نشانگرهای srap و صفات زراعی صورت گرفت اما این تفکیک و خوشه بندی بین افراد نتایج متفاوتی در بر داشت، این وضعیت نمی تواند منکر رابطه بین نشانگرهای srap و صفات زراعی گردد. از مهم ترین صفات زراعی که با اغلب نشانگرهای srap مورد استفاده در این آزمایش رابطه معنی داری دارند می توان به صفات نسبت تعداد غوزه بارور بر کل غوزه ها، قطر غوزه، ارتفاع غوزه، نسبت قطر بر ارتفاع غوزه و وزن غوزه اشاره نمود از طرف دیگر نیز اغلب نشانگرهای مورفولوژیک با دو صفت ارتفاع آخرین ساقه و شاخص برداشت در ارتباط بودند. رگرسیون مرحله ای جهت تشخیص رابطه اجزا عملکرد با عملکرد تک بوته انجام شد که در نتیجه آن صفات تعداد غوزه-های بارور ( 5/90%)، تعداد دانه در غوزه (1/3%)، ارتفاع غوزه (5/1%)، نسبت قطر بر ارتفاع غوزه (1/0%) و قطر غوزه (1/0%) مدلی را با ضریب تبیین 3/95 % ایجاد نمودند. نتایج تجزیه علیت برای این رابطه نشان داد که عملکرد تک بوته بیشترین اثر را در مرحله اول از تعداد غوزه های بارور و در مرحله بعد از قطر غوزه می گیرد.
مریم زاهدیان نژاد محمدرضا سبزعلیان
رابطه همزیستی بین برخی از گیاهان خانواده گرامینه و قارچ های اندوفایت از خانواده claviceptacea که پیش از این به عنوان انگل ساده گیاهان محسوب می شدند، شناخته شده است. این قارچ ها به صورت بین سلولی در غلاف برگ گیاهان رشد می کنند، سپس از طریق نفوذ در تخمدان، وارد بذر شده و در لایه آلورن باقی می مانند. حضور این قارچ ها در گیاه باعث ایجاد مقاومت در برابر خشکی، بهبود فتوسنتز و مقاومت به آفات و بیماری میزبان می شود که این مقاومت گیاه در برابر تنش های زنده و غیرزنده در اثر تولید آلکالوئید توسط قارچ اندوفایت در گیاه ایجاد می گردد. آلکالوئیدهای متعددی از قبیل لولین، پیرامین، لولیترم، ارگووالین در گیاهان همزیست با اندوفایت ها گزارش شده است. بنابراین آگاهی از حضور ژن های بیوسنتز کننده آلکالوئیدها، مطالعه جزئیات آنها و وظیفه این ژن ها در به زراعی و به نژادی گیاهان میزبان اندوفایت کمک فراوانی به شناخت این همزیستی خواهد نمود. نگهداری چنین جوامع سودمند در داخل میزبان های زراعی می تواند به پایداری تولید در طی سال ها ومکان ها منجر گردد و منابع ژرم پلاسم جدیدی را برای انتخاب گیاهان در مقابل انواع تنش-های زیستی و غیرزیستی در اختیار محققین قرار دهد. در این پژوهش که به منظور ردیابی ژن های مرتبط با آلکالوئیدهای حشره کش در قارچ های اندوفایت موجود در گراس های علفی melica persica،festuca arundinacea ، lolium prenne و bromus tomentellus صورت گرفت، ابتدا قارچ های اندوفایتneotyphodium از این میزبان جداسازی و شناسایی گردید. خصوصیات مورفولوژیک هرکدام از جدایه های قارچی روی محیط کشت pda مورد بررسی قرار گرفت و پس از استخراج dna ژنومی از جدایه های اندوفایت، تعلق آن ها به جنس neotyphodium با جفت آغازگرهای is1 /is3، its1/its4و 11-1/11-2 تائید گردید. تعدادی از قارچ های این جنس با آغازگر is1/is3 باندی با 444 جفت باز و تعدادی از جدایه ها نیز با آغازگر 11-/11-2 باندی با 1000 جفت باز تولید کردند، اما هیچ کدام از جدایه های قارچ با آغازگر its1/its4 باندی تشکیل ندادند. بر اساس خصوصیات مورفولوژیک و ترکیب آغازگر، اندوفایت هایی از جنس neotyphodium از میزبان های f. arundinaceae، l. prennea، m. persicaو b.tomentellus جداسازی شد. به منظور ردیابی ژن های موثر در سنتز آلکالوئیدهای لولین، پیرامین، ارگووالین و لولیترم از این جدایه ها از واکنش pcr و با به کارگیری جفت آغازگرهای اختصاصی ,lola ,lolc ,lolf ,ltmba ,ltmca ,per5 ,per3 neo-per و lpsa استفاده شد که منجر به تکثیر قطعات (bp) 461، 273، 239، 403، 697، 519، 651 و 591 در طیف وسیعی از جدایه های قارچ اندوفایت گردید. حضور باندهایی با اندازه مشخص در تعدادی از نمونه های مورد بررسی به عنوان دلیلی بر احتمال وجود ژن-های lpsa, lol, ltm, وpera ارزیابی شد. نتایج نشان داد که از بین کل جدایه ها ، تنها جدایه lpmd متعلق به میزبان lolium دارای همه ی باندها با اندازه قطعات ذکر شده بود که احتمال حضور همه ژن های موردنظر را در این نمونه تائید می کند. در حالی که در جدایه lpseمتعلق به میزبان lolium وجدایه mpde متعلق به میزبان melica هیچ کدام از باندها مشاهده نشد، که دلیلی بر عدم وجود این ژن ها در نمونه های مزبور ارزیابی شد. به کارگیری چنین روشی و استفاده از آغازگرهای این ژن ها در تحقیق حاضر، نشان داد که ردیابی حضور توالی این ژن ها در قارچ های اندوفایت جدا شده از نمونه های گیاهی ایران با استفاده ازpcr ممکن می باشد و شاید روشی آسان و ارزان برای ارزیابی جمعیت های مختلفی از اندوفایت های مناطق مختلف کشور باشد.
نفیسه میرعباسی نجف آبادی نعمت اله اعتمادی
تولید گلهای بریده از جمله لیلیوم در سال های اخیر در ایران رواج یافته است. در فرآیند تولید گل لیلیوم، کیفیت گل اهمیت ویژه ای دارد که یکی از مهمترین عوامل موثر بر آن، تغذیه صحیح می باشد. بدین منظور پژوهشی با هدف بررسی اثر غلظت های مختلف سیلیکات پتاسیم، نانوسیلیس و کلرید کلسیم بر خصوصیات کمی و کیفی لیلیوم آسیایی رقم برونللو صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار در گلخانه های آموزشی پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. تیمارها شامل محلول دهی سیلیکات پتاسیم در 3 غلظت (25، 50 و 75 میلی گرم بر لیتر)، پاشش سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر، پاشش کلرید کلسیم در دو غلظت (25 و 50 میلی گرم بر لیتر) و پاشش نانوسیلیس در دو غلظت (5/12 و 25 میلی گرم بر لیتر) و شاهد بودند. صفات کمی و کیفی از جمله ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن تر و خشک ساقه گل، تعداد گلچه، قطر گلچه، طول تپال، عمر پس از برداشت گل، میزان کلروفیل نسبی برگ، غلظت کلسیم، منیزیم، پتاسیم و سیلیسیم در ساقه و برگ اندازه گیری شد. نتایج، تفاوت معنی داری بین تیمارها در میزان کلسیم ساقه و برگ، منیزیم ساقه، پتاسیم برگ، سیلیسیم ساقه، کلروفیل نسبی در زمان برداشت گلها، وزن خشک، تعداد گلچه، عمر پس از برداشت گل (در سطح 5 درصد)، ارتفاع و منیزیم و سیلیسیم برگ (در سطح یک درصد) نشان دادند. به طوری که بیشترین میزان کلسیم، منیزیم و پتاسیم برگ را تیمار پاشش کلرید کلسیم در غلظت 50 میلی گرم بر لیتر نشان داد. بیشترین کلسیم ساقه و وزن خشک در پاشش کلرید کلسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر مشاهده شد. کلرید کلسیم نسبت به سیلیکات پتاسیم و نانوسیلیس، وزن تر ساقه گل در زمان برداشت گلها را به طور معنی داری افزایش داد. در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر محلول دهی سیلیکات پتاسیم، بیشترین میزان منیزیم ساقه و تعداد گلچه (27/5) مشاهده شد. تیمار 25 میلی گرم بر لیتر محلول دهی سیلیکات پتاسیم، 18/15 درصد تعداد گلچه را نسبت به شاهد افزایش داد. بیشترین شاخص سبزینگی برگ در زمان برداشت و عمر پس از برداشت گل مربوط به تیمار پاشش سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر بود. پاشش سیلیکات پتاسیم به طور معنی داری عمر پس از برداشت گل را نسبت به محلول دهی آن یک روز افزایش داد. تیمار محلول دهی سیلیکات پتاسیم در غلظت 75 میلی گرم بر لیتر، بیشترین ارتفاع را نشان داد. بیشترین غلظت سیلیسیم برگ در تیمار 25 میلی گرم بر لیتر نانوسیلیس مشاهده شد که این تیمار نسبت به شاهد 68/51 درصد سیلیسیم برگ را افزایش داد. بیشترین میزان سیلیسیم ساقه در غلظت 75 میلی گرم بر لیتر سیلیکات پتاسیم مشاهده شد که سیلیسیم ساقه در این تیمار نسبت به شاهد 02/48 درصد افزایش یافت. در مورد قطر ساقه، قطر گلچه، طول تپال، وزن تر ساقه گل، شاخص سبزینگی برگ در یک هفته قبل و بعد از برداشت و پتاسیم ساقه، بین تیمارها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع، به نظر می رسد اگر هدف، تولید تعداد گلچه بیشتر باشد، تیمار محلول دهی سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر بهترین تیمار و در صورتی که هدف افزایش عمر پس از برداشت گل لیلیوم رقم برونللو باشد، پاشش سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر بهترین تیمار به شمار می آید. غلظت 75 میلی گرم بر لیتر محلول دهی سیلیکات پتاسیم هم می تواند ارتفاع گل لیلیوم را افزایش دهد. به طور کلی، تأثیر سیلیکات پتاسیم در بهبود صفات مورد مطالعه بیشتر از تأثیر کلرید کلسیم و نانوسیلیس بود.
حمیدرضا بخشنده فرد محمدعلی گلعذار
یکی از مسائل مهم در مرمت اشیاء تاریخی برنزی، بروز بیماری برنز است که باعث ایجاد خوردگی در اینگونه آثار می شود. مواد و روش های مختلفی برای درمان بیماری برنز پیشنهاد می شود؛ با توجه به اینکه درکاربرد این روش ها باید به جنبه های تاریخی، زیبایی شناسی ، ساختاری و حفظ پاتین دراثر توجه داشت ؛ باید روند مرمت به گونه ای برنامه ریزی شودکه مواد و روش ها حداقل دخل وتصرف ، تغییر وتحول را در اثر تاریخی داشته باشد. از میان این مواد و روش ها، تعداد معدودی وجوددارد که با کمترین اثر سوء، بیماری برنز را در اشیاء تاریخی کنترل کند ازآن جمله می توان به کاربرد برخی بازدارنده های خوردگی اشاره کرد. بازدارنده های خوردگی در کنترل خوردگی آثار موثرند، اما متاسفانه بسیاری از این بازدارنده ها اثرات سویی بر سلامت مرمتگران دارند. این رساله با هدف دستیابی به بازدارنده خوردگی غیر سمّی با دامنه اثربخشی مناسب، موثر، با صرفه اقتصادی بدون تغییر وتحولات ساختاری، تغییر رنگ، تغییر شکل بر شی تاریخی به انجام رسیده است. مطالعات پیشینه تحقیق نشان می دهد اصولاً کار زیادی در زمینه کاربرد بازدارنده های خوردگی غیرسمی با در نظر گرفتن ملاحظات مرمتی به صورت جدی در این حوزه انجام نشده است و بیشتر تحقیقات در کاربرد اینگونه مواد در مصارف صنعتی انجام شده است. در این رساله تحقیقات انجام شده منجر به شکل گیری فرضیه بر پایه شناسایی و انتخاب گونه های گیاهی حاوی ترکیبات فلاونوئیدی وآلکالوییدی واستخراج و فرآوری از آنها جهت استفاده به عنوان بازدارنده خوردگی غیرسمی شد که در این ارتباط از گیاهان مریم گلی داروئی به صورت استخراج الکلی، اسانس ،آبی، تنباکو، چای سبز، زردچوبه استفاده و ازآنها عصاره گیری شد. سپس برای ارزیابی کاربرد این عصاره ها ازآزمون های الکتروشیمیایی پتانسیو دینامیک استفاده شد. به کمک این روش اطلاعاتی نظیر پتانسیل، سرعت خوردگی، ضریب شیب آندی وکاتدی و مقاومت پلاریزاسیون در غلظت های مشخص از هریک از این عصاره حاصل شد. در ادامه آزمون کاهش وزن انجام شد. در این آزمون کوپن های مسی تهیه و پس از پیرسازی شیوه های درمانی توسط این عصاره های گیاهی برای ارزیابی کنترل خوردگی در آنها انجام شد.آزمون قبول/ مردود برای بررسی دقیق تر روند درمانی توسط این بازدارنده ها بر روی اشیاء تاریخی– مطالعاتی توسط آزمون رزنبرگ صورت گرفته وگستردگی بیماری برنز در نمونه های تاریخی درمان شده با این بازدارنده ها به کمک شاخص هایی تعیین و ارزیابی شد. در ادامه از میکروسکوپ الکترونی جهت بررسی عملکرد این بازدارنده قبل و بعد از درمان استفاده شد. همچنین برای ارزیابی میزان براق شدن و درخشندگی آثار تاریخی از روش چگالی سنجی نوری استفاده شد. در ضمن جهت بررسی روند تغییر فاکتور توصیف رنگ، فاکتور درخشندگی و تغییرات سراسری رنگ پاتین اشیای تاریخی پس از کاربرد این مواد، از روش رنگ سنجی استفاده شد.
مریم صالحی محمدرضا سبزعلیان
با افزایش آلودگی فلزات سنگین به دلیل فعالیت انسان و طبیعت، اکوسیستمها در حال آلوده شدن توسط فلزات سنگین هستند. افزایش غلظتهای فلزات ضروری و غیر ضروری در خاک میتواند منجر به علائم سمیت و ممانعت از رشد در بسیاری از گیاهان شود. مشارکت بین اندوفایتهای neotyphodium spp. و گراس سردسیری lolium perenne میتواند منجر به افزایش مقاومت به استرس زیستی و غیر زیستی شود. این تحقیق به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی و با سه تکرار در شرایط گلخانهای انجام شد. هدف از این مطالعه تخمین اثرات عفونت اندوفایت در تحمل فلز سنگین در گراسهای میزبان، توسط مقایسه ویژگیهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی رایگراس عفونی و غیر عفونی در معرض استرس نیکل بود. گیاهان در خاک آلوده شده به نیکل در غلظتهای 0، 30، 90 و 180 میلیگرم نیکل در خاک رشد داده شدند. پس از 2 ماه اثر نیکل، اندوفایت و جمعیت روی فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت مختلف مانند آسکوربات پراکسیداز (apx)، گایاکول پراکسیداز (gpx)، کاتالاز (cat)، سوپراکسید دیسموتاز (sod)، گلوتاتیون ردوکتاز (gr) و گلوتاتیون s-ترانسفراز (gst)، همچنین محتوای کلروفیل، کاروتنوئید و ترکیبات فنولیک و بیان ژن های lptip1;1 و lptip1;2 در رایگراس با و بدون اندوفایت بررسی شد. مطالعه حاضر نشان داد که فعالیت آنزیمهای apx، gpx، sod و gst در گیاهان تحت تیمار در مقایسه با کنترل افزایش یافت. درحالیکه فعالیت cat و gr کاهش یافت. همچنین عفونت اندوفایت فعالیت آنزیمهای apx، gpx ، cat، gr و gst را افزایش داد ولی فعالیت آنزیم sod را کاهش داد. نتایج نشان داد که استرس نیکل بهطور معنیداری محتوای کلروفیل a، b و کلروفیل کل و کاروتنوئید را در برگ کاهش داد. همچنین گیاهان آلوده به اندوفایت بهطور معنیداری محتوای کلروفیل a، b و کلروفیل کل و کاروتنوئید بیشتری از گیاهان فاقد اندوفایت نشان داد. اختلافات معنیداری در محتوای ترکیبات فنولیک در گیاهان با و بدون اندوفایت در جمعیتها مشاهده شد. بهطوریکه ترکیبات فنولیک در گیاهان فاقد اندوفایت در جمعیت اول بیشتر از گیاهان فاقد اندوفایت در جمعیت دوم بود. همچنین افزایش بیان ژن lptip1;1 در گیاهان دارای اندوفایت در همه تیمارها و در گیاهان فاقد اندوفایت در تیمار 30 مشاهده شد. درحالیکه بیان ژن lptip1;2 در گیاهان فاقد اندوفایت افزایش یافت و در گیاهان دارای اندوفایت تفاوت معنیداری با شاهد نشان نداد. پس از 3 ماه از تیمار گیاهان، کاهش معنیدار در زیست توده ریشه و اندام هوایی در گیاهان با و بدون اندوفایت در تیمار 180 مشاهده شد و آلودگی به اندوفایت زیست توده گیاهان را کاهش داد. اگرچه، عفونت اندوفایت بهطور معنیداری توانایی پنجهزنی در رایگراس میزبان را بهبود بخشید. همچنین افزایش معنیداری در غلظت نیکل ریشه و اندام هوایی تحت استرس نیکل مشاهده شد و غلظت نیکل در گیاهان دارای اندوفایت در ریشه و اندام هوایی به ترتیب % 7/12 و % 7/88 بالاتر از گیاهان فاقد اندوفایت بود. روی هم رفته، نتایج پیشنهاد میکند که تنوع در پاسخ به استرس نیکل در جمعیتهای رای گراس با و بدون اندوفایت ممکن است به بقاء گراسها تحت شرایط تنش یاری رساند.
مصطفی دهقانی طالخونچه مصطفی مبلی
استفاده از گیاهان دارویی و فرآورده های حاصل از آنها نقش این گیاهان را در چرخه اقتصادی پر اهمیت کرده است. مواد موثره و عناصر شیمیایی موجود در گیاهان بسیار متفاوتند ضمن اینکه غلظت این مواد تحت تاثیر فرآیندهای مختلف و شرایط محیطی محل رویش تغییر می کنند. قبلاً در مواد غذایی و روغن ها جهت افزایش دوره نگهداری و جلوگیری از عمل اکسیداسیون به آنها آنتی اکسیدان های سنتزی متداول و مجاز شامل bht و tbhq وbha اضافه می کردند اما در سال های اخیر مصرف این ترکیبات به علت احتمال سرطان زایی آنها محدود شده است. از سوی دیگر فرآیندهای اکسیداتیو در بروز بسیاری از بیماری ها از قبیل سرطان، دیابت، تسلب شراین و پیری نقش موثری دارند. از این رو اصلاح برنامه غذایی می تواند یک استراتژی موثر در کاهش بیماری های مزمن باشد. سال هاست وجود ترکیباتی با خاصیت آنتی اکسیدانی در مواد غذایی گیاهی مورد توجه بشر بوده است. گیاهان دارویی و سبزیجات از این دسته مواد غذایی هستند که به علت داشتن ترکیبات فنولیک خاصیت آنتی اکسیدانی زیادی دارند. لازم است آزمایشاتی در شرایط مختلف صورت گیرد که محصولاتی با حداکثر کیفیت انتخاب گردد. در این تحقیق برای نیل به این منظور ابتدا شاخساره پنج نوع نعناع به نام های نعناع اهواز، فلفلی اصفهان، فلفلی کرمانشاه، لرستان و طبس و دو نوع پونه به نام های پونه اصفهان و پونه کرج در سه فصل پاییز، تابستان و بهار (دما) برداشت و اندازه گیری ها بر روی آنها صورت گرفت. آزمایشات به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. ابتدا وزن تر، وزن خشک شاخساره، درصد ماده خشک شاخساره و نسبت وزن برگ به وزن شاخساره و سپس اثر آنتی اکسیدانی ارقام نعناع اندازه گیری شد. به این صورت که ابتدا مقدار ترکیبات فنولیک موجود در ارقام با استفاده از حلال اتانول 80 درصد طبق روش فولین – سیوکالتو تعیین شد و سپس خواص آنتی اکسیدانی عصاره ها در غلظت های مختلف ترکیبات فنولیک در دو مدل dpph و مدل بتا کاروتن اندازه گیری شدند همه فاکتورها در سه فصل اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که از نظر صفات مرفولوژیک در بین ارقام، رقم طبس بیشترین و رقم پونه کرج کمترین میزان وزن تر و وزن خشک شاخساره، رقم لرستان بیشترین و رقم فلفلی کرمانشاه کمترین درصد ماده خشک شاخساره را داشتند. رقم فلفلی اصفهان بیشترین و رقم پونه اصفهان کمترین نسبت وزن برگ به وزن خشک شاخساره را داشت. از لحاظ ترکیبات فنولیک رقم فلفلی کرمانشاه بیشترین و رقم پونه کرج کمترین مقدار را تولید کرده است. از لحاظ خواص آنتی اکسیدانی در دو غلظت 50 و 100 پی پی ام که در دو مدل اندازه گیری بررسی شد، نشان داد بالاترین اثر آنتی اکسیدانی مربوط به رقم اهواز و کمترین آن مربوط به پونه اصفهان می باشد. در مقایسه فصول، فصل پاییز بیشترین و فصل تابستان کمترین وزن تر، وزن خشک شاخساره و درصد ماده خشک شاخساره را تولید کرده، فصل تابستان بیشترین و فصل پاییز کمترین نسبت وزن برگ به وزن شاخساره را به خود اختصاص داده است. فصل بهار بیشترین و فصل پاییز کمترین ترکیبات فنولیک و خواص آنتی اکسیدانی را در بر دارد.
محمدرضا سیاوشی محمدرضا سبزعلیان
رازیانه foeniculum vulgare mill.)) از خانواده چتریان،گیاهی چند ساله و از قدیمی ترین گیاهان دارویی و ادویه ای ایران است. منظور از خویش آمیزی، تلاقی بین افرادی است که خویشاوندی آنها نسبت به افرادی که به طور تصادفی در یک جمعیت تلاقی می یابند، بسیار بیشتر است. شدیدترین حالت خویش آمیزی، تلاقی هر فرد با خودش از طریق خودگرده افشانی است. این آزمایش به منظور برآورد تاثیر میزان خویش آمیزی بر روی صفات مورفولوژیک و درصد اسانس تود های حاصل از خودگشنی رازیانه بر اساس دو آزمایش به ترتیب طی سال های زراعی 1392-1391 انجام شد. آزمایش اول به منظور برآورد درصد خودگشنی و تولید نتاج خودگشن و دگرگشن بر روی 20 توده رازیانه انجام شد. در این آزمایش آنالیز داده ها به منظور برآورد اثر خودگشنی بر روی تود ها بر اساس تجزیه کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی انجام شد. نتایج تجزیه واریانس کرت های خرد شده نشان داد که اثر حالت گرده افشانی برای کل صفات معنی دار بود، این نتایج نشان می دهد که خودگشنی به طور معنی داری بر روی کل صفات تاثیر گذار بوده است. همچنین اثر ژنوتیپ برای کل صفات معنی دار بود این نتایج نشان می دهد که بین ژنوتیپ ها تنوع قابل ملاحظه ای از نظر کل صفات وجود داشت که نشان دهنده تنوع و گوناگونی بالا در ژرم پلاسم مورد مطالعه است. مقایسه میانگین نشان داد که در حالت دگرگشنی توده تبریز بیشترین و توده کرمان کمترین و در حالت خودگشنی توده اصفهان(ii) بیشترین و توده کرمان کمترین، تعداد دانه را در بوته داشتند. در دو حالت دگرگشنی و خودگشنی صفات تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در چتر، وزن دانه در چتر و وزن دانه در بوته همبستگی مثبت و معنی داری با یکدیگر نشان دادند. آزمایش دوم به منظور برآورد تاثیر میزان خویش آمیزی بر روی صفات مورفولوژیک و درصد اسانس نتاج حاصل از خودگشنی و دگرگشنی توده های رازیانه در قالب طرح لاتیس ساده (8×8) اجرا گردید. از بین و داخل 20 توده مورد بررسی در آزمایش اول 32 بوته که تعداد بذر کافی در دو حالت دگرگشنی و خودگشنی تولید کرده بودند انتخاب شدند و در نهایت 32 ژنوتیپ خودگشن و 32 ژنوتیپ دگرگشن، جمعا 64 ژنوتیپ مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس بر اساس طرح لاتیس نشان داد که ژنوتیپ های مورد مطالعه از لحاظ تمام صفات زراعی به جز صفت قطر تاج پوش اختلاف بسیار معنی داری با یکدیگر داشتند. میانگین کل صفات بجز تعداد روز تا 50% سبز شدن، تعداد روز تا 50% گلدهی و نسبت قطر تاج پوش به ارتفاع در اثر خویش آمیزی کاهش پیدا کردند. نتایج حاصل از همبستگی، صفت ارتفاع در دو گروه ژنوتیپ های دگرگشن و خودگشن با صفات روز تا 50% گلدهی، تعداد انشعاب فرعی و نسبت ارتفاع به انشعاب فرعی همبستگی مثبت و معنی داری داشت. با انجام تجزیه به عامل ها، 5 عامل در ژنوتیپ های دگرگشن و 4 عامل در ژنوتیپ های خودگشن استخراج شد که به ترتیب عامل ها روی هم رفته 89 و 78 درصد از تغییرات را به خود اختصاص دادند.
محمدتقی ربانی قدرت الله سعیدی
تحقیق حاضر با هدف تعیین تلاقی پذیری گونه اهلی گلرنگ (carthamus tinctorius) با گونه وحشی (c. oxyacantha)، تعیین سهم ژنوم والدین اهلی و وحشی، بررسی کارآیی انتقال نشانگرهای ژنتیکی والدینی در طی تلاقی گونه وحشی با گونه اهلی گلرنگ و مشخص نمودن سهم هر گونه والدی در انتقال صفات به منظور تعیین سهم ژنوم والدین اهلی و وحشی در نتاج 2f حاصل از تلاقی سه تلاقی بین گونه ای بین دو ژنوتیپ اهلی (111c و4110c ( و یک نمونه گلرنگ وحشی(2isf) با استفاده از 25 آغازگر issr انجام گرفت. در مجموع 524 باند (8/22 باند به ازای هر آغازگر) تکثیر شد که از این تعداد 193 باند (48/38% باندها و 8/8 باند چندشکل به ازای هر آغازگر) بین والدین چندشکلی نشان دادند. میانگین چندشکلی مشاهده شده برای آغازگرهای مبتنی بر تکرارهای (ga)n برابر 4/34 درصد، برای آغازگرهای مبتنی بر تکرارهای (ct)n معادل 1/36 درصد، برای آغازگرهای مبتنی بر توالی های تکراری (ca)n مساوی با 6/40 درصد و برای توالی های تکراری (gt)n برابر 2/45 درصد بود. در جمعیت 2isf×4110c (جمعیت 1) از 193 نشانگر والدینی، حداکثر 138 و حداقل 78 نشانگر و بطور متوسط 3/122 نشانگر والدینی به هریک از نتاج 2f به ارث رسیده بود. در جمعیت 4110c× 2 isf(جمعیت 2) از 192 نشانگر رتبه بندی شده والدینی، حداکثر 162 و حداقل 101 نشانگر والدینی با میانگین 3/ 137و در جمعیت 2isf×111c (جمعیت 3) از مجموع 192 نشانگر والدینی حداکثر 152 و حداقل 109 و بطور میانگین 133 در نتاج 2f قابل تشخیص بودند. نتایج نشان داد که در هیچکدام از تلاقی ها، تمامی نشانگرهای والدینی به نتاج 2f منتقل نشده است. کارایی انتقال پذیری نشانگرهای والدینی در تلاقی اول برای والدینی اهلی و وحشی به ترتیب برابر با 8/70 و 8/67 درصد، در تلاقی دوم برای والدین اهلی و وحشی برابر با 73 و 3/73 درصد و برای تلاقی سوم برابر با 6/76 و 6/67 درصد محاسبه شد. تجزیه و تحلیل نسبت های بدست آمده در نتاج 2f با نسبت مورد نظر 1:1 با استفاده از آزمون کای اسکویر در سطح احتمال 5% نشان داد که در تلاقی 2isf×4110c، وراثت نشانگرهای والدینی از نسبت مورد انتظار 1:1 انحراف داشته و حدود 10% نشانگرهای والدینی در سطح احتمال 5% از نسبت مورد انتظار انحراف دارند. ولی در تلاقی های 4110c× 2 isfو 2isf×111c هیچگونه انحرافی از نسبت مورد نظر در سطح احتمال 5% مشاهده نشد. برای بررسی اثر پایه مادری بر انتقال پذیری نشانگرهای اختصاصی والد مادری از آزمون t جفت شده استفاده شد. نکته قابل توجه در این تلاقی ها این بود که با قرار گرفتن والد وحشی به عنوان والد مادری، وراثت پذیری باندهای اختصاصی والد وحشی حدود 5/6 درصد افزایش یافت. نتایج حاصل از مقایسه میانگین نشانگرهای والد وحشی در تلاقی های اول و دوم نشان داد که اثر مادری بصورت معنی داری بر انتقال پذیری نشانگرهای اختصاصی والد مادری داشته و سبب افزایش تعداد نشانگرهای والد وحشی در نتاج 2f شده است. احتمالاً وقوع خطا و وجود خودناسازگاری بیشتر در جمعیت 2isf×4110c عامل اصلی مشاهده انحراف تفرق در جمعیت مذکور شده است.
ایوب مالکی آقافخر میرلوحی
خانواده نعناعیان (lamiaceae) از بزرگترین خانواده های گیاهی است. گونه های موجود در این تیره از اهمیت بالایی به لحاظ دارویی برخوردارند. جنس نعناع(mentha) یکی از جنس های مهم این خانواده و دارای پراکنش وسیع و اهمیت تجاری قابل ملاحظه ای است. این جنس دارای تعداد زیادی گونه و هیبرید می باشد. در این بررسی تعداد 13 ژنوتیپ(کلون) نعناع، شامل سه ژنوتیپ نعناع متعلق به گونه m. spicata، شش ژنوتیپ متعلق به گونه m. piperita، سه ژنوتیپ متعلق به گونه m. longifolia و یک ژنوتیپ متعلق به گونه m. aquatica در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1391-1392 مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمایش اول بمنظور بررسی ویژگی های رویشی و سامانه زایشی انجام شد. سپس بمنظور برآورد درصد جوانه زنی بذر حاصل از خود گرده افشانی و آزاد گرده افشانی آزمون جوانه زنی با 3 تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. همچنین در ارزیابی سوم تلاقی بین و درون گونه ای و به طور کاملا کنترل شده در بین ژنوتیپ ها بر اساس اطلاعات به دست آمده از آزمایش اول انجام شد. تعداد و درصد باروری دانه های گرده موجود در هر بساک با روش رنگ آمیزی به روش استوکارمن اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس صفات در بین ژنوتیپ ها، اختلاف معنی داری را برای همه صفات مورد مطالعه نشان داد. در بین نمونه های مورد بررسی، ژنوتیپ های متعلق به گونه m. longifolia و m. aquatica و یک ژنوتیپ از گونه m. spicata دارای گل کامل بودند. همچنین دو ژنوتیپ از گونه m. spicata فقط دارای گلهای ماده بارور بودند ولی در مقابل تمام ژنوتیپ های متعلق به گونه m. piperita با وجود داشتن گل ماده، عقیم بودند. بین نمونه های مورد بررسی ژنوتیپ خوراکی لرستان از گونه m. spicata با 344 عدد گرده(مجموع زنده و مرده) در هر بساک بیشترین تعداد گرده در بساک را به خود اختصاص داد. دامنه تغییرات درصد گرده زنده از 5/51 درصد در ژنوتیپ خوراکی لرستان از گونه m. spicata تا 7/67 درصد در ژنوتیپ پونه اصفهان از گونه m. longifolia متغیر بود. ژنوتیپ پونه همدان از گونه m. longifolia با میانگین 6/12 سانتی متر و 1617 عدد بیشترین و ژنوتیپ آبی عباس آباد از گونه m. aquatica با 7/2 سانتی متر و 90 عدد کمترین طول سنبله و تعداد گلچه در سنبله را در بین ژنوتیپ ها به خود اختصاص دادند. دامنه تغییرات تعداد بذر خود گرده افشان در هر سنبله اصلی در بین ژنوتیپ های مورد بررسی از صفر در ژنوتیپ های متعلق به گونه m. piperita تا 379 عدد بذر در ژنوتیپ پونه کرج از گونه m. longifolia متفاوت بود. دامنه تغییرات تعداد بذر آزاد گرده افشان در هر سنبله اصلی نیز از صفر در ژنوتیپ های متعلق به گونه m. piperita تا 882 عدد بذر در ژنوتیپ پونه کرج از گونه m. longifolia متفاوت بود. بدین ترتیب ژنوتیپ پونه کرج از گونه m. longifolia بیشترین تعداد بذر حاصل از خود گرده افشانی و آزاد گرده افشانی را در بین ژنوتیپ های مورد بررسی به خود اختصاص داد. هر شش ژنوتیپ متعلق به گونه m. piperita کاملا عقیم بوده و نتوانستند بذر تولید کنند. نتایج نشان داد که میزان دگرگشنی نعناع بین 30 تا 100 درصد است و این میزان با توجه به جنسیت گل در ژنوتیپ های مختلف متفاوت است. وزن هزار دانه در بین ژنوتیپ ها از 058/0 تا 095/0 گرم متغیر بود. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای ژنوتیپ های مورد مطالعه، بر مبنای صفات جنسی مورد ارزیابی نمونه ها را در 2 گروه طبقه بندی کرد که گروه بندی، گونه های دو جنسی و تک جنسی را از همدیگر تفکیک کرد. بیشترین درصد جوانه زنی بذر خود گرده افشان در ژنوتیپ پونه کرج(7/74 درصد) و بیشترین درصد جوانه زنی بذر آزاد گرده افشان در ژنوتیپ خوراکی ده بالا(78 درصد) مشاهده شد. با توجه به اینکه در هر گلچه امکان تولید بیش از یک بذر (تا 4 بذر) وجود داشت، دامنه درصد بذر هیبرید به ازاء هر سنبله (20 گلچه) نیز از صفر تا 100 درصد مشاهده گردید. بیشترین بذر از تلاقی پونه اصفهان(والد نر) و خوراکی ده بالا(والد ماده) حاصل گردید. نتایج این مطالعه نشان دهنده امکان تولید بذر هیبرید نعناع از طریق تلاقی های بین و درون گونه ای است که می تواند منشاء تولید تنوع ژنتیکی جدید برای اصلاح نعناع باشد.
لیلا بهمنی باب اناری لیلا شبانی
اکوسیستم ها با تنش های غیر زیستی فراوانی از جمله فلزات سنگین روبرو هستند. نقش قارچ میکوریز آربسکولار در کاهش تنش فلزات سنگین برای گیاهان اثبات شده است. کلونیزاسیون با قارچ میکوریز آربسکولار از طریق بهبود جذب مواد غذایی توسط گیاه و ایجاد مانعی برای فلز سنگین از طریق ممانعت از جذب فلز سنگین توسط گیاه به تحمل فلز سنگین کمک می کند. این تحقیق به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار در شرایط گلخانه انجام شد. بدین منظور بذرهای لولیوم در غلظت های کنترل، 30، 90، 180 میلی گرم در کیلوگرم نیکل کشت داده شد. در این تحقیق اثر نیکل (ni) و گونه ای از قارچ های میکوریز آربسکولار (glomus fasiculatum) بر رشد، میزان کلروفیل و کاروتنوئید، میزان ترکیبات فنولیک، کربوهیدرات محلول کل، نشت، انتقال فلز و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شامل آسکوربات پراکسیداز (apx)، سوپر اکسید دیسموتاز (sod)، گایاکول پراکسیداز (gpx)، کاتالاز (cat)، گلوتاتیون s ترانسفراز (gst)، گلوتاتیون ردوکتاز (gr) و بیان ژن های lptip1;1 و lptip1;2 را در گیاهچه های lolium perenne بررسی شد. مطالعه حاضر نشان داد که تنش نیکل رشد، وزن تر و خشک، طول ریشه و اندام هوایی، مقادیر کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کاروتنوئید در برگ ها را کاهش داد. همچنین فعالیت آنزیم های sod، gpx و gst در گیاهچه های تیمار شده با نیکل در مقایسه با گیاهچه های کنترل افزایش و فعالیت آنزیم های cat، gpx و gr کاهش یافت. بررسی جذب نیکل و عناصر دیگر نشان داد که میزان ni، مس (cu)، فسفر (p)، آهن (fe) و منگنز (mn) در گیاهچه های لولیوم تحت تیمار ni در مقایسه با کنترل افزایش یافت اما میزان روی (zn) کاهش یافت. گیاهچه های تلقیح شده در مقایسه با گیاهچه های فاقد قارچ، رشد، وزن تر و خشک، طول ریشه و اندام هوایی، میزان کلروفیل کل و کاروتنوئید بیشتری را نشان دادند. فعالیت آنزیم gst در گیاهچه های l.perenne تلقیح شده با قارچ میکوریز آربسکولار افزایش یافت، در حالی که میزان فعالیت آنزیم های gpx، apx و sod کاهش یافت. همچنین میزان ترکیبات فنولیک و کربوهیدرات محلول کل در گیاهچه های تلقیح شده افزایش یافت اما درصد نشت الکترولیتی غشاء کاهش یافت. میزان بیان ژن های lptip1:1 و lptip1;2 در گیاهچه های تلقیح شده در مقایسه با گیاهچه های فاقد قارچ افزایش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که تلقیح قارچ g.fasiculatum با افزایش میزان عنصر ضروری فسفر در ریشه، افزایش میزان کلروفیل، کاروتنوئید، ترکیبات فنولیک، کربوهیدرات محلول کل و میزان فعالیت آنزیم gst و کاهش میزان فلز سنگین نیکل در اندام هوایی مقاومت گیاهچه های لولیوم تحت تنش فلز سنگین نیکل را افزایش داد و در نتیجه رشد و وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی در گیاهچه های لولیوم تحت تنش فلز سنگین نیکل بهبود یافت. بنابراین استفاده از تلقیح میکروبی در خاک غنی از فلز می تواند راهکاری مناسب جهت کاهش سمیت فلزات سنگین باشد.
بهمن ظریف نیا جهانگیر خواجه علی
پروانه های خانواده sesiidae یکی از مخرب ترین آفات چوبخوار درختان مثمر و غیر مثمر در دنیا و ایران می باشند. در این پژوهش شناسایی گونه (های) خسارت زا، درصد و شدت آلودگی درختان مختلف در شرایط طبیعی، زیست شناسی و تغییرات جمعیت گونه غالب روی درختان چنار، کارآیی تله های فرمونی و تاثیر چند روش کنترل شیمیایی در فضای سبز شهر اصفهان مطالعه گردید. شناسایی گونه (ها) با استفاده از توالی یابی منطقه سیتوکروم اکسیداز یک انجام گرفت. برای تعیین درصد و شدت آلودگی درختان مختلف در شرایط طبیعی از آلودگی های فعال لاروی با فضولات قهوه ا ی رنگ، آلودگی-های قدیمی با فضولات سیاه رنگ و تعداد پوسته های شفیرگی استفاده شد. در بررسی زیست شناسی آفت در سال های 1391 و 1392 نمونه برداری هر هفته یکبار و در صورت لزوم در مراحل حساس زندگی آفت دو بار در هر هفته از دو منطقه شهری اصفهان با پوست برداری تنه درختان و شمارش لارو ها و شفیره ها انجام گرفت. برخی پارامتر های تولیدمثلی در شرایط آزمایشگاهی (دما 2±26 درجه سانتی گراد و رطوبت 5±40 درصد) با پرورش شفیره های جمع آوری شده از تنه درختان چنار آلوده تعیین گردید. همچنین کارآیی سه نوع فرمون در پایش جمعیت گونه غالب در سه منطقه شهری اصفهان بررسی شد. تاثیر کنترل شیمیایی با دو روش محلول پاشی با ایمیداکلوپراید، دلتامترین و کلرپایریفوس و تزریق به تنه درختان چنار با سه نوع سم سیستمیک ایمیداکلوپراید، متاسیتوکس و آزادیراختین در دو منطقه شهری بررسی گردید. نتایج نشان داد که گونه ی خسارت زا در فضای سبز شهر اصفهان روی میزبان های چنار و نارون گونه synanthedon caucasica (gorbunov)، و روی میزبان های بید، سپیدار و کبوده گونه ی (oberthür) sesia pimplaeformis، می باشد. از نظر درصد آلودگی نتایج نشان داد که %53/8 درختان چنار، %64/4 درختان نارون چتری، %65/6 درختان نارون وسک، %45/2 درختان سپیدار و %52/6 درختان بید و در مجموع از کل درختان میزبان، %53/2 درختان آلوده به این آفات بودند. نتایج مطالعه زیست شناسی صحرایی گونه s. caucasicaنشان داد که این گونه به صورت لارو های سنین بالا زمستانگذرانی می-کند و یک نسل در سال دارد. حشرات بالغ از اواسط فروردین ماه شروع به ظاهر شدن می کنند و تا دهه اول شهریور خروج بالغین ادامه دارد. اوج ظهور بالغین در دهه سوم اردیبهشت و اوج ظهور لارو ها دهه سوم تیر ماه می باشد. فرمون گونه myopaeformis s. ساخت شرکت agrisense نسبت به فرمون گونه s. myopaeformis ساخت شرکتm gmbh trifolia- و فرمون گونه s. tipuliformis ساخت شرکت chemtica international s.a. کارآیی بهتری در شکار حشرات بالغ داشت. نتایج برسی کنترل شیمیایی آفت نشان داد که با توجه به جمعیت لارو های زنده زیر پوست در روش محلول پاشی سم کلرپایریفوس در کنترل آفت نسبت به دلتامترین و ایمیداکلوپراید موثر تر بوده است. در روش تزریق سموم سیستمیک به تنه درختان چنار سموم آزادیراختین و متاسیتوکس نسبت به ایمیداکلوپراید کنترل بیش تر آفت را موجب گردیدند. اگرچه اطلاعات حاصل از این تحقیق در مدیریت این آفت ضروری و سودمند است ولی تحقیقات بیشتر در شناسایی و ساخت فرمون این حشره و بررسی کارآیی دقیق روش های مختلف کنترل آفت ضروری می باشد.
مریم داودی محمدرضا سبزعلیان
تولید بذر از طریق خودگشنی به عنوان مهمترین سیستم تولید مثلی در تولید و حفظ ژنوتیپ گیاهان بخصوص در فسکیوی بلند (festuca arundinaceae) که برای احداث چمن و تولید علوفه استفاده می شود کاربرد اصلاحی دارد. این گیاه با قارچ اندوفایت neotyphodium coenophiallum همزیستی دارد. این همزیستی موجب بالا رفتن عملکرد علوفه و بذر در گیاه می گردد و گیاه را در برابر آفات و بیماری ها حفاظت می کند. تغییر در ژنوتیپ گیاه به دلیل دگرگشنی می تواند درکاهش میزان اثر قارچ های اندوفایت تاثیر بسزایی داشته باشد. این آزمایش به منظور بررسی میزان خودگشنی و دگرگشنی در ژنوتیپ های مختلف فسکیوی بلند و تاثیر قارچ اندوفایت در میزان خودگشنی و دگرگشنی انجام شد. مواد ژنتیکی این آزمایش شامل 11 ژنوتیپ خارجی به همراه 6 ژنوتیپ جمع آوری شده از ایران بودند که در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی با سه تکرار کشت گردیدند. در زمان خوشه دهی و قبل از گلدهی به تعداد نه خوشه از هر ژنوتیپ توسط پاکت کاغذی پوشانده شد و خودگشنی اجباری صورت گرفت و سایر خوشه های گیاه برای انجام آزاد گرده افشانی بررسی گردیدند. صفات طول پدانکل، سطح برگ پرچم، قطر بوته، ارتفاع بوته، تعدادخوشه، وزن تر، سبزینگی برگ پرچم، درصد دانه گرده زنده، تعداد بذر در خوشه خودگشن، تعداد بذر در خوشه دگرگشن، درصد خودگشنی، وزن 100 دانه خودگشن، وزن 100 دانه دگرگشن، نسبت وزن دانه در خوشه خودگشن به دگر گشن مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد که صفات تعداد بذر در خوشه خودگشن و تعداد بذر در خوشه دگرگشن دارای ضرایب تنوع ژنتیکی بالایی بودند که نشان می دهد این صفات کمتر تحت تاثیر محیط قرار می گیرند. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که در بین ژنوتیپ های مطالعه شده، دو ژنوتیپ خارجی jaguar2 و silverado و ژنوتیپ ایرانی سُه دارای درصد خودگشنی به ترتیب 66/16%، 58/1% و 58/93% بودند. ژنوتیپmonarch هم دارای بیشترین درصد تولید بذر دگرگشن بود. این نتایج نشان می دهد که امکان تولید بذر خودگشن و احتمالاً تولید لاین خالص در ژنوتیپ های فسکیوی ایرانی و خارجی وجود دارد. تجزیه به عامل ها نشان داد که 85% از تغییرات موجود در صفات را 2 فاکتور اول توجیه می کنند. عامل اول 80 در صد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد که صفات تعداد بذر در خوشه خودگشن، درصد خودگشنی، وزن بذر 100دانه خودگشن و نسبت وزن دانه خودگشن به دگرگشن در خوشه بیشترین تغییرات را در این فاکتور توجیه نمودند. لذا این عامل تحت عنوان عامل مخزن بذرخودگشن نامیده شد. عامل دوم 5 درصد از واریانس را توجیه نمودکه در ضرایب عامل دوم، قطر بوته، وزن تروارتفاع بوته بیشترین نقش را داشت که عامل دوم به نام عامل عملکرد نامگذاری شد. به منظور بررسی تاثیر قارچ اندوفایت (neotyphodium coenophialum) در میزان خودگشنی و دگرگشنی از دو ژنوتیپ حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت استفاده گردید و ارزیابی داده ها با استفاده از آزمایش فاکتوریل 2*2 صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد اثر اندوفایت بر اکثر صفات معنی دار است و همچنین نتایج تجزیه واریا نس نشان داد اثر متقابل ژنوتیپ و اندوفایت در صفات وزن تر گیاه، سبزینگی برگ پرچم، تعداد بذر در خوشه دگرگشن و درصد خودگشنی معنی دار است که این اختلاف نشان می دهد اثر اندوفایت در ژنوتیپ های مختلف متفاوت می باشد. همچنین نتایج مقایسه میانگین ها حاکی از افزایش میزان خودگشنی و دگرگشنی در حضور قارچ اندوفایت بود. این نتایج احتمالاً به علت تغییرات هورمونی ناشی از حضور قارچ اندوفایت در گیاه است که باعث افزایش عملکرد علوفه و بذر در گیاه می شود
زهرا زندی آتشبار محمدرضا سبزعلیان
گلرنگ زراعی(carthamus tinctorius l.) از اولین گیاهانی است که در خاور نزدیک، هند، چین و ژاپن کشت می شده و احتمالاً در شمال شرقی هند و خاورمیانه اهلی شده است. این گیاه در کشور ایران نیز از دیرباز به صورت زراعت فرعی و با هدف تهیه رنگ از گل های آن کشت می شده است. کشت این گیاه به دلیل دارا بودن اسید چرب غیر اشباع و ضروری لینیولئیک، کیفیت تغذیه ای بالای آن که در برخی ارقام در حد روغن زیتون می باشد، مصارف دارویی قابل ملاحظه و سازگاری بسیار بالا برای رشد در اقلیم خشک و نیمه خشک ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.هدف اصلی اصلاح گران گلرنگ تولید و معرفی ارقامی با عملکرد بالا می باشد. با توجه به بررسی های مختلف عملکرد دانه در گلرنگ از طریق ژنتیکی و محیطی تحت تأثیر تعداد غوزه در بوته، تعداد دانه در غوزه، قطر غوزه و وزن صددانه قرار می گیرد. این پژوهش در سال 1391-1392 با هدف بررسی ژنتیک قطر غوزه به عنوان جزء عملکرد گلرنگ و همبستگی آن با میزان عصاره دارویی در گلرنگ انجام گرفت. بدین منظور دو ژنوتیپ اخذ شده از بانک ژن آمریکا که از نظر صفت قطر غوزه تفاوت زیادی داشتند به عنوان والدین شرکت کننده در تلاقی انتخاب شدند. یکی از والدینpi53بود که ژنوتیپی پاکوتاه، زودرس و خارداربا غوزه هایی بسیار کوچک با میانگین 6/19 میلیمتر بوده وگلبرگ های زرد رنگی داشت. ژنوتیپ دیگر، با نام piglپا بلند و خارداربوده و دارای غوزه های بسیار بزرگ با میانگین 38 میلیمتر و گلبرگ های قرمز بود. پس از انجام تلاقی های مستقیم و معکوس، به منظور استحصال بذر f2و بررسی صفات در نسل f1 بذور هیبرید کشت و گیاهان حاصل خودگشن شدند. بذور f2 کشت شده و صفات قطر غوزه و سایر اجزاء عملکرد روی آن ها اندازه گیری شد. بر اساس نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس صفات، ارتفاع بوته، قطر غوزه، تعداد ساقه جانبی در بوته و تعداد دانه در غوزه در نتاج f2 وراثت پذیری عمومی بالایی داشتند. وراثت پذیری عمومی این صفات به ترتیب 92، 91، 88 و 3/73 درصد برآورد شد.نتایج همبستگی بین صفات نشان داد که با افزایش قطر غوزه، مقدار رنگدانه های موجود در گلبرگ و تعداد بذر در غوزه افزایش می یابد و رنگ گلبرگ قرمز غالبیت دارد.با استفاده از واریانس ژنوتیپی نتاج f2 وفنوتیپی والدین، مشخص شد که احتمالاً یک جفت ژن کنترل کننده صفت قطر غوزه می باشد. استفاده از این ژن ممکن است در برنامه های اصلاحی آینده، افزایش عملکرد را در پی داشته باشد.
غزال ترابی محسن سلیمانی
آلاینده های آلی و معدنی که از طریق فعالیت های صنایع تولید می شوند، می توانند مشکلات جدی را برای محیط زیست به وجود آورند. آلودگی محیط زیست در نتیجه ورود هیدروکربن های نفتی از جمله نگرانی های اخیر جوامع بشری مخصوصاً کشورهای تولید و مصرف کننده مواد نفتی است. بنابراین لزوم پالایش محیط های آلوده به نفت بر کسی پوشیده نیست. گیاه-پالایی یکی از روش های زیستی مطرح برای حذف و یا کاهش هیدروکربن های نفتی در خاک است که تحت تاثیر شرایط محیط از جمله خصوصیات فیزیکی خاک مانند تراکم می باشد. استفاده مداوم از وسایل مکانیکی در مزرعه موجب متراکم شدن خاک می گردد. تراکم به و جود آمده اثرات فراوان و طولانی مدتی بر خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک بر جای می گذارد. در این مطالعه، اثر تراکم خاک و استفاده از قارچ pirifromospora indicaبه عنوان عامل کمکی برای کارایی فرایند گیاه پالایی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از خاک آلوده به هیدروکربن های نفتی از منطقه بختیار دشت اصفهان نمونه برداری انجام گرفت. از گیاه ذرت جهت کشت و انجام گیاه پالایی استفاده شد. تیمارهای اعمال شده شامل تراکم خاک (چگالی های ظاهری 1/2 و 44/1 گرم بر سانتی متر مکعب)، استریل کردن خاک و تلقیح قارچ می باشند. کشت گیاه در دو دوره یک و دو ماهه انجام شد. ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاه ذرت شامل تعداد برگ، سطح برگ، میزان کلروفیل برگ و میزان فلورسانس کلروفیل و طول ریشه برای ارزیابی میزان تنش های وارده بر گیاه اندازه گیری شد. میزان کل هیدروکربن های نفتی در خاک و تنفس میکروبی خاک نیز اندازه گیری شد. میزان آلودگی اولیه خاک 45 گرم بر کیلوگرم خاک بود. میزان کاهش کل هیدروکربن های نفتی در بیشترین حالت 9/2 گرم بر کیلوگرم می باشد که مربوط است به تیمار خاک تراکم یافته و غیر استریل در دوره کشت دوماهه. کمترین میزان کاهش غلظت کل هیدروکربن های نفتی 3/5 -گرم بر کیلوگرم می باشد که مربوط به تیمار خاک استریل در دوره کشت یک ماهه بوده است. متراکم کردن خاک باعث افزایش عملکرد گیاه و افزایش بازده گیاه پالایی و استریل کردن خاک باعث کاهش عملکرد گیاه و پایین آمدن بازده گیاه پالایی شد. با وجود تاثیر مثبت تلقیح قارچ بر برخی پارامترهای فیزیولوژیک گیاه، تأثیر معنی داری بر رشد و عملکرد گیاه و کاهش کل هیدروکربن های نفتی مشاهده نشد که یکی از دلایل آن می تواند غلظت زیاد هیدروکربن های نفتی در خاک باشد. با وجود تاثیر مثبت تراکم خاک بر عملکرد گیاه و گیاه پالایی هیدروکربن های نفتی، توصیه می شود تاثیر این عامل و برهم کنش آن با قارچ میکوریز در سطوح مختلف تراکم خاک و در خاک های با غلظت های متفاوت آلاینده های نفتی در شرایط گلخانه و مزرعه بررسی گردد.
مریم سلامی محمدحسین اهتمام
گیاهان دارویی در ایران جزء ذخایر ژنتیکی ارزشمند محسوب می شوند. از جمله این گیاهان، گیاه دارویی رازیانه با نام علمی (.mill foeniculum vulgare) از خانواده چتریان (apiaceae)، چند ساله و از قدیمی-ترین گیاهان دارویی و ادویه ای می باشدکه در مناطق مختلف کشور کشت می شود. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر خویش آمیزی و زمان برداشت روی میزان متابولیت های ثانویه و بررسی تنوع ژنتیکی بین لاین های خودگرده افشان و دگرگرده افشان جمعیت رازیانه های ایرانی و خارجی با استفاده از نشانگر های مولکولی، مورفولوژیک و آناتومیک بوده است. علاوه بر اهداف ذکر شده، ترکیبات اصلی اسانس بذر هم به وسیله طیف سنجی کرماتوگرافی گازی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. این مطالعه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در سال های 93-1391 اجرا شد. در این مطالعه 15 ترکیب نشانگری issr در توده های دگرگرده افشان در مجموع، 248 نوار چند شکل تولید نمودند که 32/88 درصد آن ها چند شکل بودند و pic در حدود 43/0 حاصل شد در حالی که در توده های خودگرده افشان در مجموع 217 نوار چند شکل تولید نمودند که 32/82 درصد آن ها چند شکل بودند و pic در حدود 42/0 حاصل شد. داده های حاصل از تجزیه و تحلیل نرم افزار های مولکولی با نشانگر issr، 23 توده دگرگرده افشان رازیانه را بر اساس مناطق جغرافیایی و اقلیم منطقه به پنج گروه و 23 توده خودگرده افشان را به چهار گروه تقسیم کردند. تجزیه به مولفه های اصلی تعدیل شده (pcoa) در هر دو حالت خودگرده افشانی و دگرگرده افشانی نیز در اکثر موارد نتایج تجزیه خوشه ای را تایید نمود. نتایج حاصله از تجزیه واریانس داده های مطالعات تشریحی بافت های اندام های رویشی (ساقه ودمبرگ) و زایشی (بذر) بیانگر وجود تنوع زیادی بین توده های دگرگرده افشان و خودگرده افشان از نظر اکثر صفات مورد مطالعه بود. خویش آمیزی سبب افزایش میانگین صفات فاصله غلاف های آوندی کوچک تا اپیدرم شکمی ساقه، نسبت طول به عرض بذر و تعداد کانال ترشحی در ساختار بذر و ساقه شد. توده انگلستان با 46 و توده لهستان با 66/35 کانال ترشحی بیشترین میزان این صفت را به ترتیب در بین توده های دگرگرده افشان و خودگرده افشان نشان دادند. نتایج نشان داد که ضریب تغییرات ژنتیکی در توده های دگرگرده افشان برای صفات تعداد انشعاب فرعی، نسبت قطر تاج پوش به ارتفاع، نسبت ارتفاع به تعداد انشعاب فرعی، وزن هزاردانه و تعداد بذر در چتر کمتر از توده های خودگرده افشان برآورد شد. در حالی که ضریب تغییرات فنوتیپی در توده های خودگرده افشان برای صفات درصد سبز شدن، ارتفاع، تعداد انشعاب فرعی ، نسبت قطر تاج پوش به ارتفاع ، نسبت ارتفاع به تعداد انشعاب فرعی و تعداد بذر در چتر بیشتر از توده های دگرگرده افشان برآورد شد. بیشترین مقدار وراثت پذیری عمومی در توده های دگرگرده افشان مربوط به نسبت قطر تاج پوش به ارتفاع (74/99درصد) و بیشترین این مقدار در توده های خودگرده افشان مربوط به وزن هزاردانه (44/99درصد) بود. نتایج نشان می دهد که خویش آمیزی سبب افزایش میانگین درصد اسانس، عملکرد عصاره، فنول تام، فلاونوئید تام و افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی شده است. در توده های دگرگردهافشان توده شیروان بیشترین مقدار فنول تام(29/76) میلی گرم تانیک اسید بر گرم ماده خشک، عملکرد عصاره(33/17درصد)، فلاونوئید تام(49/14) میلی گرم کوئرستین بر گرم ماده خشک و بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی (29/76) میکروگرم بر میلی لیتر حجم عصاره را نشان داد در حالی که توده تبریز بیشترین عملکرد عصاره، فلاونوئید تام و فعالیت آنتی اکسیدانی را در توده های خودگرده افشان داشت. ترکیب اصلی اسانس بذر رازیانه ترانس آنتول است که بیشترین مقدار آن در توده اصفهان (38/90 %) و کم ترین آن در نمونه همدان (07/85 %) مشاهده شد. در توده های دگرگرده افشان بیشترین و کمترین درصد اسانس به ترتیب به توده اصفهان (42/6 درصد) و توده های اردبیل و بوشهر(4/2 درصد) اختصاص داشت. در حالی که بیشترین و کمترین درصد اسانس در توده های خودگرده افشان به ترتیب در توده های همدان (50/6 درصد) و شیروان (5/3 درصد) مشاهده شد. مقایسه میانگین داده های تجزیه متابولیت های ثانویه در مراحل مختلف رشد نشان داد که میزان فنول کل و فعالیت آنتی اکسیدانی در بذر و میوه بیشتر از گل، ساقه، برگ و دمبرگ بود. در حالی که میزان فلاونوئید در بذر و برگ بیشتر از سایر بخش های گیاه بود. به طوری که بالاترین میزان فنول کل، میزان فلاونوئید و فعالیت آنتی اکسیدانی در بذر در مرحله اواخر رسیدگی بدست آمد.
عباس صالحی آقافخر میرلوحی
در گیاهان، خودناسازگاری مانع تولید بذر خودگشن می شود. عدم تولید بذر خودگشن امکان تولید ژنوتیپ های خالص را غیرممکن می کند و مانع از انجام برخی روش های اصلاحی می شود. چچم (lolium pernene) چندساله، یکی از علف های پرکاربرد در مناطق معتدله است. حضور قارچ های اندوفایت باعث عملکرد بالا در گیاه میزبان می گردد. با توجه به آثار گسترده ای که قارچ بر گیاه میزبان دارد این مطالعه به منظور بررسی اثر حضور قارچ اندوفایت، در تولید بذر خودگشن و برخی دیگر از صفات گیاه چچم انجام شد. این پژوهش، در دو سال 1393-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان (چاه اناری) اجرا گردید. مواد ژنتیکی این مطالعه، 64 کلون، شامل 32 کلون حاوی اندوفایت و 32 کلون عاری از اندوفایت بود که از مناطق مختلف کشور، بخصوص شمال و شمال شرق جمع آوری شده بودند. آزمایش بر اساس طرح بلوک کاملاً تصادفی و به صورت آشیانه ای با دو تکرار در مهر ماه 1391 کشت گردید. صفات مورفولوژیک و زراعی طی یک دوره رشد دو ساله ارزیابی و ثبت گردیدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در صفات وزن خشک، تعداد بذر خودگشن، نسبت خودگشنی و تعداد پنجه حاصل از هر بوته در شرایط حضور و عدم حضور قارچ اندوفایت در سال اول تفاوت معنی دار وجود داشته است. در سال دوم تفاوت بین گیاهان همزیست و عاری از اندوفایت برای صفات وزن خشک، تعداد بذر دگرگشن و تعداد پنجه معنی دار بوده و برای صفات ارتفاع، وزن کل بذر، تعداد بذر خودگشن، نسبت خودگشنی و وزن هزار دانه تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین در صفات ارتفاع، وزن خشک، وزن کل بذر، تعداد بذر خودگشن، تعداد بذر دگرگشن، نسبت خودگشنی و تعداد پنجه هر بوته بین ژنوتیپ های حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت، در سال اول و دوم ارزیابی تفاوت معنی دار وجود داشت. در ارزیابی سال اول صفت وزن کل بذر بیشترین ضریب تغییرات ژنتیکی ( 22/1) را در شرایط حضور اندوفایت داشت، درحالی که در شرایط بدون حضور اندوفایت این صفت ضریب تغییرات کمتری (84/0) داشت و در این شرایط تعداد بذر خودگشن دارای تغییرات بیشتری (75/1) بود. در سال دوم ارزیابی دو صفت وزن کل بذر و تعداد بذر خودگشن در حالت حضور و عدم حضور اندوفایت دارای بیشترین تغییرات بودند. در تجزیه خوشه ای سال اول ژنوتیپ های همزیست با اندوفایت از ژنوتیپ های غیر همزیست با اندوفایت جدا نشدند. ولی هریک از زیر گروه ها شامل ژنوتیپ های عاری و حاوی اندوفایت بودند که به طور نسبی تفکیک شده بودند. دندروگرام حاصل سال دوم نیز مجدداً 6 گروه مجزا را مشخص نمود. تجزیه به عامل ها نشان داد 3 عامل تنوع موجود در بین صفات را به میزان بیش از 58 درصد توجیه نمودند. عامل اول 75/24 درصد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد و این عامل خودگشنی نامیده شد. عامل دوم 17/19 درصد از واریانس را توجیه نمود که به نام عامل عملکرد ماده خشک نام گذاری شد. عامل سوم 53/14 درصد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد و این عامل ذخیره ماده خشک نامیده شد. در سال دوم سه عامل اول در مجموع 55 درصد از تنوع موجود بین صفات را توجیه نمودند.اندوفایت تولید بذر خودگشن و دگرگشن را در چچم های ایرانی افزایش داد. تنوع موجود بین جمعیت های چچم ایرانی به ویژه از نظر تولید بذر خودگشن امکان اصلاح این گیاه برای شرایط اقلیمی ایران را خواهد داد.
سمیه امیری آقافخر میرلوحی
کلماتیس اصفهانی از جنس کلماتیس، طایفه کلماتیده و تیره آلاله گیاهی چندساله، دارویی، زینتی و علوفه ای است. منشأ اصلی این گیاه ایران و ترکیه می باشد. یکی از مزایای آن گیاه کلماتیس، بومی بودن و سازگاری بسیار زیاد آن به تنش¬های محیطی است. خشکسالی و تنش حاصل از آن یکی از مهم¬ترین و رایج¬ترین تنش¬های محیطی است که تولیدات کشاورزی را در کشور و خصوصا منطقه اصفهان با محدودیت روبرو می¬سازد. این مطالعه با هدف بررسی اثر تنش خشکی متوسط و شدید بر خصوصیات ریختی و بیوشیمیایی و ارتباط آن با تحمل به خشکی در گیاه کلماتیس در مزرعه انجام شد. جمعیت گیاهی که منشا آن سمیرم بود در سال زراعی (1392-1391) در سه سطح تنش خشکی (شاهد، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید) در مزرعه باغ¬ اناری واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از اعمال تیمارها، نتایج نشان داد که تنش رطوبتی تأثیر معنی¬داری روی اکثر صفات داشت. اثر تنش خشکی بر وزن خشک معنی¬دار بود به¬گونه¬ای که کاهش وزن از شاهد به تنش خشکی متوسط و شدید به ترتیب 36/21و 87/28 درصد بود. با این حال تنش رطوبتی نسبت به حالت شاهد میزان کاروتنوئید، کلروفیل a، پرولین، درصد اسانس و فعالیت آنزیم پراکسیداز را به طور معنی¬دار افزایش داد. در این مطالعه کمترین مقدار درصد اسانس برگ¬ها در سطح تنش شدید (0/29) و بیشترین مقدار آن در سطح تنش متوسط (0/65) مشاهده شد. سطح متوسط تنش باعث افزایش درصد اسانس گردید اما سطح بالای تنش باعث کاهش درصد اسانس شد. همچنین نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک مورد بررسی در هر سه شرایط تنش رطوبتی دارای دامنه تغییرات وسیعی بودند که احتمالاً نشان دهنده تنوع توأم حاصل از تغییرات ژنتیکی بوته¬ها و تأثیر تنش خشکی در این صفات می¬باشد. نتایج تجزیه و تحلیل تولید بذور حاصل ازخودگشنی نشان داد که احتمالاً ماهیت گیاه کلماتیس خودگرده ¬افشانی با امکان درصد بالایی از دگرگرده افشانی می¬باشد. بنابراین تولید لاین خالص و انجام سایر مطالعات ژنتیکی در این گیاه امکان¬پذیر است. علاوه بر پژوهش¬های انجام شده با توجه به دوره گل¬دهی طولانی، گل¬آذین بزرگ و مقاومت به ریزش دانه در این گیاه، احتمالا می¬توان این گیاه را جهت زیبا سازی فضای سبز مورد توجه قرار داد.
فاطمه احمدی آقافخر میرلوحی
دانه های روغنی ازمحصولات با ارزش کشاورزی و ماده اولیه صنایع روغن¬کشی محسوب می¬شوند. کشور ما جزء کشورهای واردکننده روغن می¬باشد و برای رفع این کمبود باید کارهای اصلاحی بیشتری صورت گیرد. راه حل دیگر معرفی گیاهان دانه روغنی جدید با خصوصیت سازگاری به شرایط ایران می¬باشد. نوروزک (salvia leriifolia benth.) گیاهی پایا از تیره نعناع و بومی استان¬های خراسان، سمنان و قسمتی از افغانستان است. هدف این پژوهش مقایسه سه تاریخ کاشت نیمه اول و دوم فروردین و نیمه اول اردیبهشت در شرایط اقلیمی اصفهان، بررسی تنوع، سازگاری، میزان عملکرد اقتصادی، کیفیت و کمیت روغن گیاه و بررسی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه نوروزک بود. این مطالعه بر روی یک توده بذر جمع آوری شده از خراسان جنوبی در سال های 1391-1393صورت گرفت. صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک از جمله تعداد برگ در بوته، ارتفاع بوته، تعداد شاخه گل دهنده، تعداد و وزن بذر در هر بوته در شرایط خودگشن و دگرگشن، ارتفاع شاخه گل دهنده، درصد اسانس، کمیت و کیفیت روغن و میزان ترکیبات فنولیک بررسی گردید و اطلاعات مربوط به تمام بوته ها برداشت شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاریخ کاشت در بین صفات مورفولوژیک تنها بر روی تعداد شاخه گل دهنده، ارتفاع شاخه گل دهنده ، نسبت خودگشنی و قطر تاج پوش تاثیر معنی دار داشته است و از میان صفات فیزیولوژیک بر روی صفات سبزینگی، کاروتنوئید، درصد روغن و درصد اسانس برگ تاثیر معنی داری داشت. روغن دانه گیاه با حدود 28 درصد حاوی بیش از 70 درصد اسیدهای چرب اولئیک و لینولئیک بود که احتمالا قابلیت استفاده خوراکی را خواهد داشت. با توجه به اینکه در این پژوهش میزان بذر تولید شده در شرایط خودگرده افشانی نسبت به شرایط دگر گرده افشانی، به ازای تعداد شاخه گل دهنده برابر، کمتر می باشد، این گیاه احتمالا دگرگرده افشان است که البته دگرگرده افشان اجباری نیست و دارای درصد کمتری خودگرده افشانی نیز هست. با توجه به تمامی صفات، احتمالا تاریخ کاشت دوم (نیمه دوم فروردین) برای کشت این گیاه در اصفهان قابل توصیه است.
الهام زینلی محمدرضا سبزعلیان
جنس بومادران achillea یکی از مهم ترین جنس های خانواده کاسنی است و از جمله گیاهان دارویی و زینتی مهم محسوب می شود. تعداد گونه های شناخته شده آن در دنیا به 150 می رسد. این جنس در ایران دارای 19 گونه علفی چند ساله می باشد که اغلب معطر هستند. تنوع در رنگ، عادت رشد و مقاومت به انواع عوامل نامساعد محیطی باعث شده این گیاه در سال های اخیر به عنوان یک گیاه زینتی مورد توجه بسیاری از پرورش دهندگان قرار گیرد. شرایط آب و هوایی بر کیفیت و کمیّت ترکیبات موثره گیاهان دارویی اثر می گذارد وتعیین فصل مناسب، جهت برداشت آنها باعث بالا رفتن عملکرد می شود. نظر به این امر بررسی تنوع فصلی بر روی ترکیبات ماده ی موثره گیاهان دارویی حائز اهمیت است.
رضا سعیدی علی نیکبخت
لیسیانتوس یکی از ده گل شاخه بریده محبوب جهان به شمار می رود. مشکلات عمده در پرورش لیسیانتوس، کاهش محصول، کیفیت گل و عمر پس از برداشت می باشند. تولید کنندگان لیسیانتوس معمولا برای کاهش این مشکلات از غلظت های بالای، محلول های غذایی استفاده می کنند. کلسیم یکی از عناصر ضروری و مهم است اما در اغلب اوقات جذب کلسیم به خوبی انجام نمی شود.گاهی حرکت آن در گیاه با توجه به شرایط خاص گلخانه و کمبود تعرق گیاه با مشکل مواجه می شود. این آزمایش به منظور ارزیابی اثر آمینوکلات های کلسیم در مقایسه با کلرید کلسیم بر میزان جذب کلسیم، تولید گل، کیفیت و عمر پس از برداشت لیسیانتوس رقم پُرپر "سیندرلا لایم" در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. تیمارها شامل غلظت 290 میلی گرم بر لیتر کلرید کلسیم، محلول دهی آمینوکلات های کلسیم و آمینواسیدهای لیزین، ترئونین و متیونین با غلظت یک درصد و شاهد با سه تکرار در قالب بلوک های کاملا تصادفی بود. ویژگی های فیزیولوژیکی شامل محتوای کلسیم، میزان کربوهیدارت کل، نیتروژن و پروتئین کل شاخه گل دهنده و شاخص سبزینگی، فتوسنتز، هدایت روزنه ای ودی اکسید کربن زیر روزنه ای برگ اندازه گیری شدند. همچنین فاکتورهای مورفولوژیکی شامل تعداد و قطر گل و تعداد، طول، قطر، وزن تر و خشک شاخه های گل برداشت شده در طی مدت آزمایش نیز ثبت شدند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، محلول دهی یک درصد تیمارهای آمینوکلات کلسیم از نظر محتوای کلسیم شاخه گل دهنده دارای تفاوت معنی دار نسبت به تیمارهای آمینواسیدی و شاهد بودند ولی با تیمار کلرید کلسیم تفاوت معنی داری نداشتند. همچنین از نظر میزان کربوهیدارت کل، محلول دهی یک درصد تیمارهای آمینوکلات کلسیم دارای اختلاف معنی دار نسبت به شاهد بوده و با سایر تیمارها تفاوت نداشت. محلول دهی تیمارهای آمینوکلات کلسیم و کلرید کلسیم نسبت به تیمارهای آمینواسیدی و شاهد تأثیر معنی داری بر محتوای نیتروژن، پروتئین کل، شاخص سبزینگی برگ و فاکتورهای فتوسنتزی شامل فتوسنتز، هدایت روزنه ای، دی اکسید کربن زیر روزنه ای نداشتند. کاربرد محلول یک درصد آمینوکلات کلسیم متیونین با تولید بیشترین تعداد گل تفاوت معنی-داری با تیمار شاهد و تیمارهای آمینواسیدی داشت. اندازه گیری قطر گل مشخص کرد که تیمارهای آمینوکلات کلسیم نسبت به تیمار آمینواسید متیونین دارای اختلاف معنی داری بودند اما با سایر تیمارها تفاوتی نداشتند. تیمارهای آمینوکلات کلسیم در مقایسه با نمک کلرید کلسیم از نظر وزن تر و خشک شاخه گل دهنده دارای تفاوت معنی دار نسبت به شاهد بودند. تیمارهای آمینوکلات کلسیم باعث بهبود عمرگلجایی شدند، بطوری که تیمار آمینوکلات کلسیم لیزین این فاکتور را 39/6 روز نسبت به شاهد افزایش داد. همچنین اندازه گیری میزان کاهش وزن تر شاخه گل دهنده در پس از برداشت مشخص کرد که تیمارهای کلسیمی بخصوص محلول یک درصد آمینوکلات لیزین با داشتن کمترین میزان کاهش وزن تأثیر معنی داری در حفظ کیفیت شاخه گل دهنده نسبت به مابقی تیمارها داشته است. با توجه به اثر مثبت آمینوکلات کلسیم لیزین بر روی صفات گیاه، می توان از محلول یک درصد آمینوکلات کلسیم لیزین در پرورش گل لیسیانتوس استفاده کرد.
فریدون برازنده مهدی رحیم ملک
چکیده با توجه به نیاز روز افزون کشور به روغن های خوراکی، توسعه ی کشت دانه های روغنی از اهمیت زیادی برخوردار است. از بین دانه های روغنی، گلرنگ به عنوان یک گیاه بومی ایران و سازگار با شرایط آب و هوایی کشور از پتانسیل بالایی برخوردار می باشد. این تحقیق به منظور مطالعه ی اثر پرایمینگ دمایی بر 10 ژنوتیپ گلرنگ (carthamus tinctorius) شامل بررسی میزان و سرعت جوانه زنی در شرایط آزمایشگاهی و سپس ارزیابی اثر تیمار های دمایی بر تنوع مورفوفنولوژیک گلرنگ در شرایط مزرعه ای انجام شد. در این آزمایش تعداد 10 ژنوتیپ گلرنگ در دو حالت شاهد (بدون پرایم) و پرایمینگ دمایی شده مورد آزمون جوانه زنی قرار گرفتند و نتایج مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 سطح دما (40، 60 و 80 درجه سانتی-گراد) و 3 سطح زمان (10، 20 و 30 ساعت) پرایمینگ روی 10 ژنوتیپ گلرنگ انجام شد و با نتایج شاهد مقایسه گردید. مقایسه میانگین سه سطح دمایی نشان داد که دمای 40 و60 درجه ی سانتی گراد میانگین بالاتری از نظر درصد جوانه زنی نسبت به شاهد داشت و همچنین مقایسه میانگین سه سطح زمانی نشان داد که اعمال تیمار دمایی طی مدت زمان 10 ساعت بالاترین میانگین درصد جوانه زنی را داشت. بطورکلی با افزایش دما به بالاتر از 60 درجه سانتی گراد و افزایش زمان دمادهی، افت بیشتری در درصد جوانه زنی مشاهده شد. در مقایسه میانگین سه سطح دمایی مشخص شد که دمای 40 درجه سانتی گراد دارای بالاترین میانگین سرعت جوانه زنی بود و همچنین در مقایسه میانگین سه سطح زمانی، 10 ساعت دمادهی بیشترین میانگین سرعت جوانه زنی را داشت که نسبت به شاهد بهتر بودند. در آزمایش مزرعه ای بذرهای ژنوتیپ های انتخاب شده در دمای 60 درجه و در دو حالت زمانی 6 و 10 ساعته مورد تیمار قرار گرفته و همراه بذور شاهد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه ی لورک کشت شدند و صفات زراعی اندازه گیری و با شاهد مقایسه گردید. در ژنوتیپ ac-sterling صفات روز تا 50 درصد سبز شدن، روز تا رسیدگی، وزن هزار دانه، درصد روغن، عملکرد دانه در بوته و وزن دانه در غوزه در ژنوتیپ های تیمار شده بهتر از شاهد بود. همچنین در ژنوتیپ c111 صفات روز تا رسیدگی، ارتفاع گیاه، قطر غوزه، وزن هزار دانه، درصد روغن، عملکرد دانه در بوته و وزن دانه در غوزه، در ژنوتیپ های تیمار شده بهتر از شاهد بود. در ژنوتیپ m420، میانگین صفات روز تا رسیدگی، قطر غوزه، روز تا 50 درصد گلدهی در حالت تیمار شده بهتر از شاهد بود و سرانجام در ژنوتیپ کوسه صفات روز تا 50 درصد سبز شدن، درصد روغن و تعداد غوزه، در حالت تیمار بهتر از شاهد بود. این نتایج نشان می دهد که پرایمینگ دمایی بسته به ژنوتیپ گیاه ممکن است بتواند افزایش میزان عملکرد و کیفیت محصول را به همراه داشته باشد.
ام البنین وصالی بصیر محمد مهدی مجیدی
افزایش دمای زمستان با جلوگیری از حداکثر سازگاری به سرمای قبل از دمای انجماد، تاثیر منفی بر زمستان گذرانی می گذارد. بر اساس نتایج تنش خشکی منجر به بهبود زمستان گذرانی ژنوتیپ های فسکیوی بلند شد، هر چند تاثیر معنی داری بر روی شاخص زمستان گذرانی نداشت.
فرانک مرادی سمسانی پرویز احسان زاده
گل جالیز مصری انگل مطلق ریشه گیاهان دو لپه ای بوده و باعث کاهش عملکرد گیاه میزبان بسته به شدت آلودگی بین 5 تا 100 درصد می شود. ارتباط مستحکم فیزیولوژیکی- مورفولوژیکی بین انگل و میزبان سبب شده که روش های کنترل این گیاه انگل مشکل شود. گوجه فرنگی یکی از مهمترین سبزیجات تیره بادمجانیان است که گل جالیز خسارت شدیدی به آن وارد می کند. تنش های محیطی مختلف همراه با کمبود عرضه مواد غذایی، انسان را به سوی کشاورزی در محیط سرپوشیده (مانند گلخانه) سوق داده است. با تأمین روشنایی مناسب، کشاورزی در محیط سرپوشیده امکان پذیر است. بدین منظور اخیراَ استفاده از دیودهای ساطع کننده نور (led) برای رشد گیاهان در محیط های کنترل شده به کار گرفته شده است. گزارشات حاکی از آن است که انتخاب led با طول موج و طیف خاص واکنش های متفاوتی از جمله مقاومت در برابر تنش های محیطی یا تخفیف اثرات آن ها و تحریک رشد و توسعه گیاهان را در پی دارد. بدین منظور، طی این پژوهش، بذور دو رقم گوجه فرنگی که حساس و مقاوم به انگل گل جالیز بودند در گلدان و در بستری از مخلوط ماسه و پرلیت در شرایط عاری و آلوده به گل جالیز کشت شدند. سپس گلدان ها به دستگاه انکوباتور جهت اعمال تیمار های نوری منتقل شدند. تیمار های نوری اعمال شده در این پژوهش شامل نور های سفید، آبی، قرمز و ترکیب قرمز-آبی بود.
محمدرضا سبزعلیان آقا فخر میرلوحی
قارچهای همزیست اندوفایت که در نیمه دوم قرن بیستم در گونه های علفی خانواده گرامینه یافت شدند، خصوصیات مهمی همچون بهبود عملکرد، مقاومت به تنش های زیستی و مقاومت به خشکی از میان تنش های غیرزیستی مورد بررسی بیشتری قرار گرفته اند. تحقیقات نشان می دهد که قارچهای اندوفایت در اثر تنش خشکی ، مقادیر متنابهی ترکیبات اسمتیک همچون مانیتول، آرابیتول ، فروکتوز، گلوکز و نیز قندهای محافظ غشا همچون تری هالوز تولید می کنند. بدین ترتیب پیش بینی می شود که قارچهای اندوفایت احتمالا بتوانند نسبت به تنشهایی همانند شوری و سرما نیز که با خشکی بافت گیاهی همراه هستند، گیاه را مقاوم نمایند. بررسی های دیگر نشان می دهد که قارچهای اندوفایت جذب عناصر سمی برای گیاه را کاهش می دهند، بدین ترتیب به نظر می رسد که اندوفایت ها مکانیسم های جذب عناصر توسط گیاه را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. به منظور بررسی نقش قارچهای اندوفایت درایجاد مقاومت القایی به شوری در گیاهان میزبان ، دو توده از گیاه فسکیوی بلند با شماره های 75 و 83 و یک توده از گیاه فسیکوی مرتعی با شماره 60 که دارای قارچهای اندوفایت سازگار با گیاه بودند، انتخاب گردیده با استفاده از قارچ کشهای فولیکور و پروپیکونازول ، کلونهای بدون قارچ این گیاهان تهیه شده و پنجه های جدید از کلونهای حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت به محیط کشت هیدروپونیک حاوی محلول غذایی جانسون با نیمه غلظت انتقال داده شدند. نتایج نشان داد که قارچهای اندوفایت جذب عناصر سدیم و کلر و تجمع آنها را بخصوص در ریشه کاهش می دهند. از طرف دیگر جذب پتاسیم را بخصوص در بخش هوایی افزایش می دهند. همچنین قارچهای همزیست وزن خشک ریشه را افزایش داده و نسبت ریشه به ساقه افزایش پیدا می کند.