نام پژوهشگر: منیره چنیانی
مرجان جاویدی مقدم علی گنجعلی
کلپوره، با نام علمی teucrium polium l.، گیاهی دارویی، متعلق به خانواده¬ی نعناع است که به نظر می¬رسد روش کشت بافت این گیاه، به دلیل کوتاه بودن دوره¬ی رشد و خطر انقراض آن کارآمد باشد. از سوی دیگر کلپوره با خاصیت آنتی¬اکسیدانی بالا، خواص درمانی بسیاری دارد که از این جهت مورد توجه است. در این پژوهش، ابتدا اثر تیمارهای مختلف فیزیکی (استراتیفیکاسیون و خراش) و شیمیایی(غلظت¬های مختلف جیبرلیک اسید (mg.l-1 صفر، 250، 500، 750)) بر جوانه¬زنی بذر کلپوره مورد بررسی قرار گرفت که طی آن بهترین تیمار موثر بر جوانه¬زنی، تیمار استراتیفیکاسیون و خراش در غلظت mg.l-1500 هورمون جیبرلیک اسید تعیین شد. در ادامه اثر غلظت¬های مختلف هورمون 2,4-d و همچنین نوع ریزنمونه و محیط کشت بر نرخ کالزایی گیاه کلپوره (.teucrium polium l) مورد بررسی قرار¬گرفت و مشخص شد تیمار موثر در افزایش وزن تر کالوس، در ریزنمونه¬ی برگ درمحیط کشت b5 حاوی غلظت mg.l-1 1 و 5/0 هورمون 2,4-d بود. در تیمارهای فاقد هورمون، درصد القاء کالوس نسبت به سایرین کمتر بود و بیشترین درصد کالوس نیز در محیط کشت¬های محتوی مقادیر بیشتری از این هورمون القاء شد. در بررسی آزمون¬های بیوشیمیایی (سنجش فنل کل، آزمون dpph و آزمون ppm)، نیز مشخص شد میزان فنل کل در کالوس حاصل از ریزنمونه جوانه انتهایی محیط کشت b5 فاقد هورمون (f.wg 100mg gae/ 66/82) بیشتر از سایرین بود. کالوس¬های حاصل از جوانه انتهایی محیط کشت ms حاوی غلظت mg.l-15/0 2,4-d و برگ فاقد هورمون در محیط کشتb5 و ms نیز دارای فنل بالایی بودند. با آزمون dpph، بیشترین فعالیت روبشگری رادیکال¬های آزاد، در برگ گیاه جمع¬آوری شده از رویشگاه و کالوس حاصل از ریزنمونه جوانه انتهایی در محیط کشت b5 حاوی غلظت mg.l-1 5/0 2,4-d، مشاهده شد. بررسی ظرفیت آنتی¬اکسیدانی کل نیز مشخص کرد که کالوس¬ جوانه انتهایی محیط کشت ms محتوی غلظت mg.l-1 2 2,4-d و برگ و ساقه گیاه جمع¬آوری شده از رویشگاه دارای فعالیت بیشتری بودند. در این پژوهش به اثبات رسید که اثر جیبرلیک اسید بر جوانه¬زنی و 2,4-d بر تولید کالوس در غلظت بهینه رخ می¬دهد. همچنین در غلظت¬های کمتری از 2,4-d میزان تولید ترکیبات فنلی بیشتر بود. در تمامی گیاهان، فعالیت آنتی اکسیدانی با میزان ترکیبات فنلی، رابطه مستقیم دارد.
زینب مطلوبی احمدرضا بهرامی
نخود عمدتا در مناطق خشک و نیمه خشک و به صورت دیم کشت می شود، لذا تنش خشکی عامل اصلی محدود کننده عملکرد آن به شمار می رود. این مطالعه با هدف بررسی پاسخ های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ژنوتیپ های مقاوم و حساس به خشکی نخود به کاربرد aba در شرایط مواجهه با تنش خشکی و نیز نقش این هورمون در بیان ژن cu/zn sod صورت گرفت. محصول ژن آنزیم سوپراکسید دیسموتاز اولین خط دفاعی در برابر گونه های فعال اکسیژن می باشد که متعاقب مواجهه گیاه با تنش خشکی در گیاه تولید می شود. در این مطالعه صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در مرحله گلدهی که حساس ترین مرحله زندگی گیاه به تنش خشکی است مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن رابطه احتمالی بین سطح مولکولی و فیزیولوژیکی اثرات تیمارها، مقدار پروتئین کل محلول برگی و میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز و همچنین میزان بیان ژن cu/zn sod به روش real time – pcr در مرحله گیاهچه¬ای اندازه-گیری شد. تنش خشکی معادل 30% ظرفیت زراعی، 14 روز پس از کشت در مرحله گلدهی و 21 روز پس از کشت در مرحله گیاهچه ای اعمال گردید. همزمان محلول پاشی هورمون aba با سه غلظت صفر، 50 و 100 میکرومولار بر روی برگ ها صورت گرفت. کاربرد aba خارجی در بیشتر موارد اثرات مشابه با تنش خشکی ایجاد نمود زیرا با کاربرد aba خارجی، مقدار aba داخلی نیز احتمالا افزایش خواهد یافت. کاربرد خارجی aba نتایج متفاوتی داشت، در مواردی اثرات ناشی از تنش خشکی را بهبود بخشید و در بعضی موارد اثرات ایجاد شده توسط تنش را تشدید نمود. ژنوتیپ متحمل بین المللی، mcc877، واکنش مثبتی به کاربرد aba نشان داد. تیمار هورمونی به ویژه در مورد فعالیت و بیان آنزیم های آنتی اکسیدان بر روی این ژنوتیپ تاثیر مطلوبی داشت. نتایج حاکی از آن بود که ژنوتیپ متحمل بین المللی در شرایط طبیعی برای مقابله با تنش خشکی، بیان ژن cu/zn sod را در سطح بالایی حفظ کرد. به نظر می¬رسد حساسیت ژنوتیپ mcc805 به تنش خشکی به دلیل کمتر بودن نسبت ریشه به بخش هوایی در شرایط تنش خشکی، بیشتر بودن سطح برگ و متعاقب آن هدر رفت بیشتر آب و کمتر بودن میزان کلروفیل است ولی مهم ترین دلیل حساسیت این ژنوتیپ طولانی تر بودن طول دوره رویشی آن نسبت به دو ژنوتیپ دیگر می باشد که دوره مواجهه گیاه با تنش خشکی را افزایش می دهد.
مریم سیادتی فر منیره چنیانی
به دلیل اثرات مخرب استفاده از ترکیب های شیمیایی، تلاش جهانی در جهت کاهش استفاده از این ترکیبات اختصاص یافته است و یک گزینه موثر استفاده از عصاره گیاهان آللوپات می باشد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثر آللوپاتیکی عصاره ی برگ اکالیپتوس بر برخی فاکتورهای جوانه زنی، مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در گیاه زراعی سویا و علف هرز گاوپنبه بوده است. بدین منظور اثر عصاره ی آبی اکالیپتوس با پتانسیل آللوپاتیک بر سویا و گیاه گاوپنبه بصورت طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 1393 در دانشکده علوم دانشگاه فردوسی مشهد مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل غلظت های (25%،50%، 75% و100%) عصاره ی برگ اکالیپتوس به همراه شاهد (آب مقطر) بود. تیمار عصاره برگ اکالیپتوس (25%،50%، 75% و100%) سبب کاهش معنی دار درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز در دانه رست های سویا و گاوپنبه شد. نتایج حاصل از آزمایشات کشت گلدانی نشان داد که طول بخش هوایی گیاه، طول ریشه، وزن تر و خشک بخش هوایی و زمینی محتوی کلروفیل a، b و کل و نیز میزان پروتئین محلول و هورمون اکسین هر دو گیاه با افزایش غلظت تیماری عصاره آبی برگ اکالیپتوس کاهش یافتند در حالیکه میزان پرولین، ترکیبات فنلی و فعالیت آنزیم های پلی فنل اکسیداز، اکسین اکسیداز و پراکسیداز برگ افزایش یافتند. نتایج فوق اثر آللوپاتیک عصاره آبی برگ اکالیپتوس در غلظت های (25%، 50%، 75% و 100%) بر سویا و گاوپنبه را بخوبی نشان داد بطوریکه اثر دگر آسیبی عصاره آبی اکالیپتوس بر گیاه گاوپنبه بیشتر از سویا بوده و در غلظت های 75% و 100% باعث کاهش پارامترهای رشد علف هرز گاوپنبه گردید.