نام پژوهشگر: زینب داودی

ارزیابی اثر تاریخ کاشت بر عملکرد و اجزای ارقام سویا در شرایط اقلیمی ایلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1388
  زینب داودی   علی اصغر نصرالله نژاد قمی

سویا یکی از مهمترین گیاهان تامین کننده روغن می باشد و تاریخ کاشت به عنوان یکی از مسایل مهم به زراعی، بر رشد و عملکرد آن تاثیر بسزایی خواهد داشت. به منظور تعیین مناسب ترین تاریخ کاشت ، مطالعه ای در سال زراعی 1388-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام انجام گرفت. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تاریخ کاشت به عنوان فاکتور اصلی در سه سطح و لاین ها به عنوان فاکتور فرعی در چهار سطح (3srf*t، 4m، 11l و 17l ) منظور گردید. نتایج تجزیه واریانس آزمایش نشان داد که بین سطوح تاریخ کاشت از نظر تمامی صفات به جز سرعت جوانه زنی اختلاف معنی داری وجود داشت. در بین ارقام هم بین همه صفات به جز سرعت جوانه زنی و عملکرد بیولوژیک اختلاف معنی داری وجود داشت. تاخیر در کاشت با افزایش درجه حرارت از یکسو و کاهش طول روز از سویی دیگر، منجر به کاهش طول دوره رشدی گیاه شد که در نتیجه آن با کاهش شدید تعداد غلاف در بوته، دانه در بوته، دانه در غلاف و به تبع آن ها عملکرد دانه همراه بود. در تاریخ کاشت اول لاین 17l با 4731 کیلوگرم در هکتار و در تاریخ کاشت سوم لاین 4 m با 1255 کیلوگرم در هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد را به خود اختصاص دادند. همچنین در تاریخ کاشت اول و دوم تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه و عملکرد پروتیین و در تاریخ کاشت سوم تعداد غلاف در بوته، عملکرد روغن و عملکرد پروتیین بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه داشتند. نتایج تجزیه رگرسیون خطی چند متغیره نشان داد که در تاریخ کاشت اول و دوم صفات تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه و تعداد دانه در غلاف و در تاریخ کاشت سوم صفات عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت به طور معنی داری در افزایش عملکرد نقش داشته اند و این صفات معیار گزینش جهت اصلاح و بهبود عملکرد می توانند باشند. نتایج تجزیه مسیر تاکید بر نقش مهم این صفات در عملکرد دانه داشت به طور کلی در شرایط تاریخ کاشت اول و دوم بیشترین اثر مستقیم بر عملکرد دانه مربوط به تعداد غلاف در بوته و وزن صد دانه و در تاریخ کاشت سوم مربوط به عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بود.

تحلیل هندسی و جنبشی پهنه گسلی ایذه در کمربند چین خورده-رانده زاگرس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1390
  زینب داودی   علی یساقی

در این رساله، هندسه و تحول جنبشی ساختارهای توسعه یافته در راستای یکی از پهنه های گسلی عرضی-برشی (ایذه) در کمربند چین خورده-رانده زاگرس ارائه شده تا از این طریق، منشا این گسلها و اثر آنها بر ساختارهای کمربند تحلیل گردد. پهنه گسلی ایذه با روند 165-n و حرکت راستبر به صورت عرضی زاگرس مرتفع و چین خورده را قطع می نماید. دگرریختی های سطحی بر روی پوشش رسوبی در امتداد پهنه گسلی ایذه شامل تغییر روند ساختارهای اصلی زاگرس و توسعه ریزساختارها بصورت ریزچینها و ریزگسلها بر روی ساختارهای اصلی زاگرس می باشند. برداشتهای دقیق ساختاری از پهنه گسلی ایذه نشان داد که نحوه توزیع و الگوی این ریزساختارها بر روی پوشش رسوبی در پهنه زاگرس چین خورده-رانده، بگونه ای است که می توان پنج پهنه فشارشی مابین گسلهای راستالغز راستبر با آرایش نردبانی را در امتداد پهنه گسلی ایذه تحلیل نمود. تحلیل تنش دیرین در پهنه زاگرس چین خورده و در راستای پهنه گسلی ایذه نیز با وجود مناطق فشارشی همخوانی دارد. با بررسی منحنی های هم ضخامت سازندهای مختلف و برشهای لرزه ای بازتابی مشخص گردید که این گسلهای راستالغز مراتب جوانتر فعالیت گسل ایذه می باشند که بعنوان یک گسل پی سنگی از زمان پرمین-تریاس همزمان با ریفت نئوتتیس فعال بوده و در اثر همگرایی مورب کوهزاد زاگرس فعالیت مجدد یافته و سبب شکل گیری چنین دگرریختیهایی در پوشش رسوبی شده است. با توجه به شواهد زمین لرزه ای، اثر این فعالیت تا عهد حاضر نیز ادامه دارد. چنین تحلیلی می تواند قابل تعمیم به اثر دگرریختی دیگر گسلهای عرضی-برشی بر پوشش رسوبی کمربند چین خورده-رانده زاگرس باشد.

بررسی رخساره ها و ژئوشیمی سنگهای ماگمایی منطقه شهراب-فشک، شمال شرق فرمهین، اراک
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم پایه 1392
  فرخنده خادمی   عباس آسیابانها

سنگهای آتشفشانی سنوزوئیک منطقه ی مورد مطالعه با چهار رخساره : رخساره ی رسوبی-آذرآواری، رخساره ی روانه گدازه های آندزیتی-آندزی بازالتی، رخساره ی روانه های ایگنیمبریتهای ریولیتی و رخساره ی نفوذیهای نیمه عمیق بر روی واحدهای قدیمی تر به سن ژوراسیک و کرتاسه و با دگرشیبی در زیر سازندهای سرخ زیرین، قم، سرخ بالایی و کنگلومرای بختیاری قرار می گیرند. گدازه ها با طیف ترکیبی گسترده ای شامل: آندزیت، آندزی بازالت، داسیت و ریولیت و هم چنین نفوذی ها شامل توده نفوذی دیوریتی و دایکهایی با ترکیب دیوریت-آندزیت می باشند. عمده ترین کانیهای موجود در این سنگها پلاژیوکلاز، سانیدین، آمفیبول، پیروکسن و کانیهای تیره می باشند و بافتهای پورفیری، میکروکریستالین، هیالوکریستالین و اینترسرتال را عرضه می کنند. نمونه های مورد مطالعه در نمودارهای تعیین سری ماگمایی در محدوده کالک آلکالن قرار می گیرند و با توجه به نمودارهای هارکر دچار تبلور تفریقی کلینوپیروکسن، آمفیبول، پلاژیوکلاز، فلدسپاتهای آلکالن و کانیهای تیره (مگنتیت، تیتانومگنتیت، ایلمنیت و روتیل) شده اند. در نمودارهای عنکبوتی، عناصر نادر خاکی سبک lree نسبت به عناصر تادر خاکی سنگین hree غنی شدگی و عناصر hfs (ti, nb) آنومالی منفی و عناصر lfs (cs, k, pb) آنومالی مثبت نشان می دهند که از ویژگیهای بارز مناطق فرورانش است. ضمن آنکه در نمودارهای تمایز محیط تکتونیکی، نمونه ها در محدوده های بازالتهای مناطق جزائر قوسی و حاشیه فعال قاره ای قرار می گیرند. در بررسیهای شیمی کانیها شواهدی از تغییرات شرایط فیزیکوشیمیایی مخزن ماگمایی و نیز تبلور آنها در شرایط فوگاسیته ی اکسیژن بالا و فشارهای متوسط تا بالا و در محیط تکتونیکی جزائر قوسی و برخی نیز موقعیت بازالتهای درون صفحات را نشان می دهند. نتایج فشارسنجی فشار 10-2 کیلوبار برای کل نمونه ها و نتایج دماسنجی برای آمفیبولها دمای 20±720 و برای کلینوپیروکسنها دمای150±1050 و برای ارتوپیروکسنها دمای 150±950 به دست می دهد. در بررسیهای ساختاری انجام گرفته سامانه گسل امتداد لغز راست بر عزالدین-راهجرد (با روند n10-20w)که برای اولین بار در این مطالعه معرفی می گردد طولی حدود 70 کیلومتردارد و این گسل وگسلهای قم-زفره و بیدهند از جمله گسلهای عرضی پی سنگی منطقه محسوب می شوند. روند دایکها عمود بر محور چین خورگیها است که عموماً موازی با روند گسلها است. لذا می توان نتیجه نتیجه گرفت که ارتباط نزدیکی بین تکتونیسم و ولکانیسم برقرار بوده و الگوی تکتونیکی ترافشاری راست بر مهم ترین رژیم دگرریختی منطقه بوده است.

ارزیابی نقش اقتصادی شهروندان درامنیت شهری زابل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  زینب داودی   اکبر کیانی

امنیت پیش زمینه یک اجتماع سالم و احساس امنیت بسترساز توسعه جوامع انسانی است و سعادت یک اجتماع در گرو حفظ و بقاء امنیت و احساس ناشی از آن است. مشارکت اجتماعی در تامین امنیت یکی از مصادیق مشارکت در توسعه ملی است؛ زیرا توسعه همه جانبه بدون برقراری نظم و امنیت همه جانبه غیر ممکن خواهد بود. لذا پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش اقتصادی شهروندان در میزان امنیت شهری زابل انجام می شود. به همین دلیل با بهره گیری از روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه، نظریات متخصصین امر و شهروندان ابعاد مختلف موضوع مورد بررسی قرار گرفته و تحلیل داده های آن با کمک روشهای آماری- ریاضی و با استفاده از نرم افزارهای gis, office/excel, spss و از مدل ahp برای اولویت بندی نقش اقتصادی شهروندان در میزان امنیت در شهر زابل استفاده شده است. همچنین جامعه آماری پژوهش حاضر، از طریق روش نمونه-گیری کوکران در بین افراد توزیع و تکمیل خواهند گشت و مکانیسم نمونه گیری این تحقیق تصادفی ساده می-باشد. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می دهد که نقش اقتصادی شهروندان بر امنیت شهر تاثیر گذاشته است اما مدیریت شهری در زابل نتوانسته از این پتانسیل استفاده بهینه کند. در پایان راهبردهایی مطلوب جهت افزایش نقش اقتصادی در تامین امنیت شهر زابل آمده است.