نام پژوهشگر: غلامرضا فتوحی راد
فاطمه عباسلو غلامرضا فتوحی راد
گرانیت دارای رنگ تقریبا سفید تا صورتی است و دارای بافت گرانولار، هیپیدیومورفیک و به ندرت بافت پورفیروئیدی است. کانیهای اصلی گرانیتها را آلکالیفلدسپات، کوارتز، پلاژیوکلاز و بیوتیت تشکیل میدهند. تورمالین، اسفن، آپاتیت و زیرکن از کانیهای فرعی میباشند. گنایسها عمدتا صورتی تا خاکستری رنگ، شدیدا هوازده، دارای فولیاسیون (برگوارگی) بوده و به طورمحلی ساخت چشمی از خود نشان میدهند. این سنگها حاوی کوارتز، اورتوکلاز، پلاژیوکلاز (آلبیت )، بیوتیت، زیرکن، آپاتیت، اسفن و مگنتیت می باشند. کلریت و سریسیت محصولات دگرگونی پسرونده در گنایسها هستند. گذرگاههای انتقالی از گنایس به گرانیت را درمنطقه میتوان مشاهده کرد. مطالعات پترولوژی مشخص نمود که سنگهای گرانیتی مورد مطالعه، در محدوده سری ماگمایی کالکآلکالن قرار گرفته است و بر اساس شاخصاشباع از آلومین از نوع پرآلومین میباشند. پروتولیت این سنگها غالبا گریواکها و به میزان کمتر پلیتها بودهاند. ژئوشیمی گنایسها و گرانیتها تغییرات شیمیایی پیوسته و تدریجی را نشان میدهد که میتواند نشانه ارتباط ژنتیکی این سنگها با یکدیگر باشد. قرار میگیرد و از نظر محیط در رده گرانیتوئیدهای s گرانیتوئیدهای منطقه مورد مطالعه در رده گرانیتوئیدهای تیپ کوهزایی و محدوده برخورد قارهای (برخورد خرده قارههای لوت و افغان) قرار میگیرند. منطقه مورد مطالعه در حال حاضر در نظر گرفت. n تحت تاثیر یک رژیم فشارشی- برشی راستگرد قرار دارد که راستای متوسط پهنه برشی را میتوان 155 برخاستگی و چینخوردگی واحدهای سنگی در روند شمالغرب- جنوبشرق نتیجه یک رژیم فشارشی است. روابط صحرایی واحدهای مورد مطالعه نشان میدهد که این مجموعه منسوب به پروتروزوئیک، دارای سن جوانتر بوده و در محدوده کرتاسه پسین قرار میگیرند.
ناصر علی نژاد مقدم احمد آریافر
چکیده منابع آب زیرزمینی به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک بسیار با اهمیت می باشند. فعالیت های بشر در زمینه های کشاورزی، صنعت و شهری پتانسیل بسیار بالایی برای آلوده نمودن این منابع داشته، باعث تقلیل کیفیت آن ها می گردد. تحقیق در زمینه کیفیت شیمیایی آبهای زیرزمینی در تعیین عوامل آلاینده که مرتبط با زمین شناسی منطقه هستند، بسیار حایز اهمیت است. در این تحقیق با اندازه گیری پارامترهای تعیین کیفیت آب و مقایسه آن با استاندارد، میزان تاثیر عوامل زمین شناسی بر آب چاه های زیر زمینی منطقه قاین مورد بررسی قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه در بخش مرکزی در نواحی شمال استان خراسان جنوبی و بین طولهای جغرافیائی 58 درجه و30 دقیقه تا60درجه شرقی و عرضهای جغرافیائی 33 درجه تا 34 درجه شمالی واقع شده است. در بخش بررسی ارزیابی کیفی آب قاین در سال های 85 و 90 با استفاده از روش های آماری و گرافیکی، آب های برداشت شده از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند و درجه سختی و شوری آب در حال افزایش است، که به دلیل پایین بودن سطح آب زیرزمینی قاین و مصرف بیش از اندازه در بخش کشاورزی و شرب و همچنین به دلیل عوامل زمین شناسی که در منطقه قراردارند(حمل کردن مواد در مسیر شیب هیدرولیکی منطقه توسط آب) می باشد. در ادامه با استفاده از روش تحلیل فاکتوری، بارهای عاملی(فاکتورها) که در دو سال85و90 بطور مشابه بود،مشخص گردید. سپس نقشه های این فاکتورها به منظور تعیین عامل زمین شناسی فاکتور ترسیم گردید. که هر دو عامل در گراول های منطقه قرار گرفتند. در انتها برای پیش بینی وضعیت کیفی آبخوان دشت قاین از شبکه عصبی استفاده گردید که حاکی از توانمندی مدل عصبی در مدل سازی مسائل هیدروشیمی می باشد.
رضا رسته مقدم غلامرضا نوروزی
محدوده اکتشافی حاج الیاس در فاصله 190 کیلومتری جنوب بیرجند و 160 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان خوسف واقع است. وجود کارهای معدنی قدیمی (شدادی) و بررسی نقشه های ژئوفیزیکی هوایی این محدوده را به عنوان یک پتانسیل آهن معرفی کرده است. جهت شناسایی نقاط امید بخش آهن دار و معرفی موقعیت آنها جهت مطالعات بعدی، در این پروژه از روش ژئوفیزیکی ژئومغناطیس استفاده شده است. روش ژئومغناطیسی اولین روش ژئوفیزیکی در اکتشافات معدنی به ویژه کانیهای فلزی بوده است. اساس این روش، اندازه گیری بی هنجاری ایجاد شده در میدان مغناطیسی زمین است که معمولا در اثر وجود نهشته های فلزی ایجاد می گردد. به طور کلی این روش در شناسایی موقعیت جرمهای مغناطیسی موثر است. ماهیت میدان مغناطیسی به گونه ای است که وجود اجرام مغناطیسی با ابعاد مختلف در آن می تواند تغییرات قابل ملاحظه ای را ایجاد کند. میدان مغناطیسی همواره حاصل از دوقطبی مغناطیسی است بنابراین خطوط نیروی معرف میدان در هر موقعیتی دارای جهت ثابتی نیستند. عملیات برداشت داده های مغناطیسی در محدوده مورد مطالعه ناحیه ای به وسعت تقریبا یک کیلومترمربع را با شبکه منظم (20*20) پوشش داده است. توپوگرافی ناحیه از 1530 متر تا 1740 متر بالای سطح تراز دریا (در حدود 210 متر) تغییر می کند. در طول عملیات برداشت یک ایستگاه مبنا به منظور ثبت تغییرات روزانه شدت میدان مغناطیسی در جنوب محدوده درنقطه ای با مختصات (3354550، 775190) در سیستم utm نصب شده و به فواصل زمانی 5 دقیقه، داده ها ثبت شده اند. در این پروژه در مجموع 2540 نقطه ایستگاه مغناطیسی، قرائت شده است. داده های مغناطیسی برداشت شده پس از تصحیح، پردازش و با استفاده از نرم افزار surfer به نقشه کانتوری تبدیل شده که با استفاده از این نقشه محل تقریبی آنومالی های مشخص شده است، و برای مشخص شدن شکل آنومالی ها بر روی این نقشه پروفیل زده و با توجه به شکل نمودار، هندسه تقریبی آنومالی ها مشخص شده است. برای مشخص کردن شیب آنومالی ها از فیلتر برگردان به قطب و برای مشخص شدن عمق دسترسی به کانی سازی از فیلتر سیگنال تحلیلی استفاده شده است. برای تعیین حداکثر عمق دسترسی به کانی سازی نیز از فیلتر فراسو استفاده شده است. نهایتاً با تلفیق اطلاعات حاصله، مناطق امید بخش، معرفی گردیده و دو محدوده جهت ادامه عملیات اکتشافی معرفی شده است.
پریسا حق پناه غلامرضا فتوحی راد
منطقه مورد مطالعه بخشی از زون سیستان در شرق ایران است که در شمال غرب روستای معین آباد(جنوب شرق قاین) و در فاصله 240 کیلومتری شمال شرق بیرجند قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه مورد مطالعه شامل سنگ های دگرگونی نظیر آمفیبولیت و گرانولیت و سنگ های آذرین مافیک شامل گابرو، مونزوگابرو، گابرونوریت ،دیوریت و مونزودیوریت می باشد. بافت غالب در سنگ های دگرگونی منطقه گرانوبلاستی و در سنگ های آذرین، پورفیری و هیپیدیومورف گرانولار است. کانی های عمده تشکیل دهنده سنگ های دگرگونی پلاژیوکلاز، اورتوپیروکسن، کلینوپیروکسن و آمفیبول و در سنگهای آذرین علاوه بر کانیهای مذکور اورتوز نیز مشاهده می شود. پروتولیت سنگهای دگرگونی و نیز سنگهای آذرین متعلق به سری ماگمایی تولئیتی بوده و در گروه سنگ های با پتاسیم کم قرار می گیرند. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان می دهد تمامی نمونه ها از روندی موازی پیروی می کنند که نشان دهنده هم منشأ بودن این سنگ ها می باشد. نمونه های منطقه مورد مطالعه از عناصر لیتوفیل بزرگ یون از قبیل cs، k، sr و lree نسبت به hfse و hree غنی شدگی و از nb تهی شدگی نشان می دهند که نشان دهنده ارتباط این سنگ ها با فرآیند فرورانش می باشد. نسبت بالای lree/hree می تواند ناشی از وجود گارنت در سنگ منشأ اولیه باشد. براساس نمودارهای تمایز محیط های تکتونیکی، سنگ های منطقه معین آباد متعلق به مناطق کمان و تولئیت جزایر کمانی می باشند.
زهره اسمعیلی محمد حسین یوسف زاده
منطقه مورد مطالعه درحقیقت یک مجموعه افیولیتی با توالی تقریباً کاملی از سنگهای آذرین اولترامافیکی تا مافیکی( دگرگون شده)، چرت¬های رادیولردار و رادیولاریت¬ها(بعضاً دگرگون شده) و با یک زون دگرگونی مشخص در بخش شرقی است. مجموعه سنگی فوق بطور بین انگشتی نسبت به یکدیگر و سایر اجزاء مجموعه افیولیتی قرار دارند. توالی افیولیتی در منطقه مورد مطالعه به دلیل تحمل فعالیتهای تکتونیکی مختلف بخوبی مشهود نیست؛ اگرچه در چند نقطه از منطقه، توالی تقریباً مشخصی مشاهده می¬شود. در این مناطق از سنگ¬های زون دگرگونی تا سنگهای اولترامافیک، گابرو، دایکهای صفحه¬ای بسیار مشخص دگرگون شده، بازالت تا آندزیت بازالت مشاهده می¬شود که حالت لایه¬بندی مشخصی در گابروها قابل مشاهده است. سنگ¬های متابازیتی همراه افیولیت، تحت تأثیر دگرگونی ناحیه¬ای دیناموترمال با شدت متغیر دگرگونی درجه پایین تا رخساره¬های شیست¬سبز، اپیدوت آمفیبولیت، قرار گرفته است. این دگرگونی سنگ¬های شیست¬سبز، اپیدوت آمفیبولیت را بوجود آورده است که بصورت یک زون دگرگونی مشخص در بخش شرقی این افیــولیت رخنمون یافته است. درجه دگرگونی این نوار دگرگونی بطور کلی از غرب به شرق افزایش می¬یابد. بعضی از این سنگ¬های دگرگونی حاصل دگرگونی ناحیه¬ای )دیناموترمال( گدازه های بالشی اولیه هستند. اگرچه افیولیت منطقه از انواع تتیسی است. بخش اعظم توالی پوسته¬ای افیولیت منطقه دگرگون شده است. لذا با توجه به دگرگونی بخشهایی از پریدوتیتهای قاعده¬ای افیولیت، نام افیولیت دگرگون شده برای این مجموعه افیولیتی نامی ایده¬آل است. اثرات پنج مرحله دگرگونی هیدروترمال(کف اقیانوسی)، ناحیه ای دیناموترمال(پیشرونده و پسرونده)، دگرگونی کاتاکلاستیکی محلی، دگرگونی ناحیه¬ای نهایی و دگرگونی مجاورتی در سنگ¬های دگرگونی منطقه مشاهده می¬شود. بر اساس نتایج این تحقیق دو مرحله دگرگونی ناحیه¬ای دیناموترمال پیشرونده(با گرادیان ژئوترمال خاص مناطق فرورانش) و پسرونده(حاشیه های کرونا در هورنبلند و بقایای پیروکسن¬ها داخل آمفیبول ها و اپیدوت ها) در متابازیت¬های منطقه، شاهدی بر وقوع فرآیند فرورانش و بالا آمدن بخشی از سنگ¬ها طی راندگی در جهتی مخالف جهت فرورانش در منطقه مورد مطالعه است. جهت فرورانش در منطقه مورد مطالعه و در نتیجه در شرق ایران به سمت شرق ـ شمال شرق و در نتیجه جهت راندگیها به سمت غرب ـ جنوب غرب بوده است.
سید بهنام نقی نسب احمد آریافر
چکیده آب به عنوان اصلی ترین عنصر حیات بشر شناخته شده است و این امر ساکنین اغلب مناطق دنیا به-ویژه مناطق خشک را واداشته تا به دلیل کمبود بارندگی و عدم برخورداری از منابع آب های سطحی، همواره در پی کشف و بهره برداری از آب های زیرزمینی مناسب و با کیفیت باشند. بدین جهت مطالعات هیدروشیمی برای شناخت کیفیت شیمیایی آب از اهمیت بسزایی برخوردار گشته است. در مطالعه حاضر، وضعیت کیفی آب زیرزمینی دشت گنبد – گرگان در سال های 1375، 1382 و 1390 برای هر دو آبخوان سطحی و تحت فشار به ترتیب با 31 و 66 داده آنالیز شیمیایی از نمونه های مشترک برداشت شده، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته که داده های سال 1382 تنها برای شناسایی توزیع فضایی کیفیت آب با استفاده از تحلیل فاکتوری به کار رفته اند. دشت گنبد – گرگان در استان گلستان در شمال ایران و در منطقه مرطوب معتدل و نیمه معتدل واقع شده است. پس از توصیف آماری کلی داده های مربوط به سال های 1375 و 1390 و ترسیم نقشه های منحنی میزان برای تمامی پارامترها، نمودارهای جعبه ای برای مقایسه مقادیر متوسط و پراکندگی هر متغیر در دو سال، ترسیم و تفسیر شده اند. هم چنین نوع آب تمام نمونه ها با استفاده از روش آماری انجمن هیدرولوژی هند تعیین شده-است. از روش های گرافیکی مانند نمودار پایپر، دارو، استیف، شولر و ویل - کاکس و شاخص های کیفی جهت شناخت نوع و مطالعه کیفیت آب از لحاظ مصارف گوناگون استفاده گردیده است. در ادامه و طی تحقیقی به بررسی قابلیت شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی دشت گنبد - گرگان پرداخته شده است. در نهایت توزیع فضایی کیفیت آب در دشت گنبد - گرگان با استفاده از تحلیل چند متغیره فاکتوری و با تعیین سه فاکتور عمده برای آبخوان های سطحی و عمیق مشخص گردیده است. در مجموع آب زیرزمینی در هر دو آبخوان به طور کلی از نوع آب های با شوری متوسط تا زیاد و با کیفیت قابل قبول جهت مصارف شرب، کشاورزی و صنعت شناخته شده و فاکتور شوری به عنوان عامل اصلی موثر در کیفیت آب در این آبخوان ها تعیین گردیده است. هم چنین کیفیت آب، به دلیل بارش کافی، تغذیه مناسب و جنس تشکیلات زمین شناسی در طول دوره زمانی مذکور، در بیشتر موارد، مخصوصاً در مناطق شرقی و جنوبی دشت قابل قبول و مناسب ارزیابی شده است. دارا بودن عناصری با قابلیت انحلال زیاد، افزایش سطح تماس آب با رسوبات و کاهش سرعت آب زیرزمینی در این رسوبات از عوامل اصلی افزایش شوری با گذشت زمان در آبخوان سطحی دشت گنبد - گرگان می باشند. هم چنین وجود ماسه سنگ های ضخیم، همراه با بقایای گیاهی و رگه های زغالی و آهک های سازند خوش ییلاق نیز می تواند از عوامل اصلی عدم افزایش شوری در لایه های عمیق آبرفتی دامنه ای و میان دشتی به شمار آید. واژگان کلیدی: دشت گنبد – گرگان، کیفیت آب زیرزمینی، شبکه عصبی مصنوعی، تحلیل فاکتوری?
فاطمه فنودی محمد حسین یوسف زاده
منطقه مورد بررسی در فاصله حدود 90 کیلومتری شمال شرق بیرجند (30 کیلومتری قهستان)، در شرق ابران قرار دارد. سنگهای آتشفشانی ترشیری در منطقه خوان از گسترش زیادی برخوردار است و شامل تناوبی ازگدازه و سنگهای پیروکلاستیک می باشد. گدازه¬ها بیشتر ازجنس داسیت، آندزیت و تراکی آندزیت بازالت می¬باشند. پلاژیوکلاز¬های زونه با ترکیب آندزین تا اولیگوکلاز و پیروکسن به همراه هورنبلند قهوه ای وکوارتز فراوان¬ترین فنوکریست¬های این سنگ¬ها می¬باشند¬. آپاتیت از کانی¬های فرعی تشکیل دهنده این سنگ¬ها است. بافت¬های غالب این سنگ¬ها پورفیری با زمینه میکروگرانولار و میکرولیتی، گلومروپرفیری، جریانی و حفره¬ای هستند. بافت¬های غالب کانیایی شامل بافت غربالی، خوردگی خلیجی و منطقه¬بندی می¬باشد که بیانگر عدم تعادل و آلایش ماگما درحین صعود است. کربناتی شدن، اپاسیتی شدن و اکسیدشدن از دگرسانی هیدروترمال رخ داده در این سنگ¬ها است. این منطقه برای پی جویی کانی¬های رسی و ذ خایر گرمابی مستعد می¬باشد. این سنگ¬ها متعلق به سری ماگمایی کالک آلکالن بوده و در سری سنگ¬های با پتاسیم متوسط قرار دارند.
جعفر عادلی نسب احمد آریافر
در این پایان نامه به مطالعه توزیع فضایی کیفیت آب زیرزمینی با استفاده از روش تحلیل فاکتوری r مد و شبکه عصبی مصنوعی در آبخوان دشت گناباد طی سال های 85 الی 92 پرداخته شده است.
حسین عباسی نیازآبادی غلامرضا فتوحی راد
چکیده ندارد.