نام پژوهشگر: داود رحیمی سجاسی
مرتضی دادور آلانق مهدی فرمانیان
افکارعمومی به معنای نوعِ نگرش و اندیشه ی گروه های مختلف مردم، همواره به عنوان نیرویی موثّر در عرصه ی سیاست و اجتماع ایفای نقش می کند، لذا هر نظامِ حاکمی برای استمرار حیات سیاسی خود، ناگزیر اقدام به جلب حمایت افکارعمومی می نماید. دولت سلجوقی نیز به عنوان یکی ازدولت های بزرگ اسلامی با ویژگی های متنوع فرهنگی و اجتماعی عصر خود، از این قاعده مستثنی نبود. پژوهش حاضر در پی آن است تا ساز و کارهایی را که دولت سلجوقی برای مدیریت افکار عمومیِ جامعه به کار گرفته، محسوس و معلوم سازد؛ لذابا عنایت به داده های تاریخی و توصیف و تحلیل آنها، به شناسایی و استخراج ابزارها و تلاش های سلجوقیان برای مدیریت افکارعمومی خواهیم پرداخت. این پژوهش نخست مستلزم تبیین ماهیت افکارعمومی، شناسایی افکارِ رایج و مورد توجهِ عموم و نیز گروه های متنوع موجود در آن دوره می باشد. سلجوقیان با درک این مطلب که نسبت به جامعه ی ایرانی، عنصری بیگانه و فاقد هر نوع امتیازی محسوب می شوند و نزد افکارعمومی شأن و منزلتی ندارند اقدام به استخدام مدیران ایرانی(همچون نظام الملک) و کسب اعتبار و حیثیت از بهترین و نزدیک ترین راه های ممکن نمودند. آنها با آگاهی از اولویتِ افکاری که منشأ دینی و مذهبی داشت، همسوسازی افکارعمومی با سیاست های خود را در موضوعات مربوطه، اولویت اول قرار دادند. به طور کلی دولت مردان سلجوقی در دو حوزه ی ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک اقدام به مدیریت افکارعمومی نمودند. در حوزه ی ایدئولوژیک سه مولّفه ی حیاتی را دنبال کردند: اول کسب مشروعیت از طریق نمادهای دینی، ملّی و رهبران نفوذمند فکری. دوم تحکیم مذهب سنّت به عنوان مذهب حقّه با تقویت موافقین و تخریب مخالفین فکری. سوم ترویجِ برداشت و نگرش خاصی از دین و سوقِ افکارعمومی در جهت مطلوب از طریق نهادهای آموزشی مانند نظامیه و خانقاه. در حوزه ی غیرایدئولوژیک خواجه با انتظام نهاد اقطاع، خواستِ عمومی قبائل ترک به ویژه سرداران سپاه را پاسخ گفت و آنان را تحت کنترل درآورد. همچنین از طریق نظام مراقبت و جاسوسی و نیز برآوردن برخی از خواست های عمومی دیگر گروه های مردم توانست افکارعمومی را کنترل و تا حد مطلوبی ثبات مدیریتی در جامعه را حاکم گرداند و امور مملکت را انتظام بخشد.
احسان الله سیفی احمد قدسی
هدف از این تحقیق بررسی حقیقت و مراتب تزکیه نفس در قرآن می باشد . در واقع طبق منابع اسلامی ورای قلب محسوس «نفسی» است که حقیقت انسان است. بعضی آن را «نفس» و بعضی «دل» و بعضی «روح» گفته اند. این نفس برای «شناخت» حق تعالی و ادراک حقایق به نحوی که اگر حجابی برای این نفس پیدا شود و از مشاهده ربوبیت و ادراک معقولات عاجز بماند بیمار است. و آن «حجاب» را قرآن «مرض» نامیده است.در این نوشتار تلاش شده است سنخ شناسی مد نظر قران که عبارت است از :نفس اماره ،لوامه،مطمئنه و همچنین عوامل تزکیه نفس (مشارطه ،مراقبه،محاسبه،و...)و آثار و موانع تزکیه در بعد فردی و اجتماعی مورد مداقه قرار گیرد. همچنین روش جمع اوری داده ها نیز به شیوه اسنادی و روش تجزیه تحلیل داده ها به شیوه تحلیلی –توصیفی انجام شده است.
داود رحیمی سجاسی حمید پارسانیا
چکیده ندارد.