نام پژوهشگر: فرهاد سلیمانی
مرتضی تیموری حمید سوری
نوشتار پیش رو به بررسی عکاسی کارگردانی شده در آثار گریگوری کرودسون، هنرمند شهیر و پرآوازه ی این ژانر می پردازد. بی تردید هنر پست مدرن و در زیر مجموعه ی آن عکاسی مفهومی بستری مناسب برای ارائه ی آثار عکاسی کارگردانی شده به شمار می رود. رویکرد اصلی عکاسی کارگردانی شده، آفرینش و ساخت تصویر با استفاده از کاربرد رسانه ها، ساز و کارهای گوناگون، طراحی دکور، کارگردانی مدل های انسانی است . با تکیه بر این ژانر عکاسی می توان مفاهیم و بیان-های متعددی را به مخاطب انتقال داد و نیز به دلیل پیشرفت، مصونیت و محبوبیت آن در عرصه عکاسی معاصر، در این نوشتار برآنیم تا چگونگی شکل گیری و اهمیت این نوع عکاسی را مورد بررسی قرار دهیم. عکاسی کارگردانی شده با ساختن دکورها و تصنع ارتباط نزدیکی دارد که تحت امر عکاس کارگردان، با عناصر فراواقعی بوجود می آید.همچنین در برخی آثار ارجاعاتی نیز به تاریخ هنر دارد. این ژانر با شروع دهه ی 80 میلادی مورد توجه هنرمندان معاصر قرار گرفت. ساختن تصاویر، آفریدن مکان هایی تازه، انتقال رویاها و تخیلات، مهمترین خصلت تصویرسازی معاصر به شمار می رود. این پژوهش با رویکردی به آثار گریگوری کرودسون بیشتر در قالبی توصیفی به تحلیل و بررسی زندگی، آثار، روانکاوی، داستان پردازی، روایت و ارتباط تنگاتنگ عکس های وی با صحنه های سینمایی، می پردازد. کرودسون ایده ها، تخیلات، رویاها و ذهنیات رمزآلود خود را در قالب عکس های کارگردانی شده که در آن ها تمام جزئیات ساخته شده و همگی مشاهده می شوند، به تصویر می کشد.
حسین ملکی فرهاد سلیمانی
به مکاشفه در عالم عکاسی پرداخته ونگرش فلسفی و عرفانی به آن داردتفسیر عکس ریبایی شناسی درعکس اشاره شده و سیر و سیاحت در عالم مکاشفه و همچنین به دریافتهای درونی نگارنده که علل اصل انتخاب پایان نامه است و همچنین سیر و سیاحت در جهان طبیعت.
محمد رحیمی فرهاد سلیمانی
چکیده از دهه ی 1960 به بعد رویکرد مستندنگارانه ی جدیدی در عکاسی جهان (به ویژه آمریکا) به وجود آمد که همچنان ادامه دارد. از سردمداران آن به رابرت فرانک و کتاب معروف او «آمریکایی ها» می توان اشاره کرد. عکاسانی مانند لی فریدلندر، گری وینوگراند، دایان آربوس، ویلیام کلاین، بروس دیویدسون، نن گلدین، پل گراهام، ویلیام اگلستون، مارتین پَر و دیگران که هر یک با نگاه شخصی خود این نگاه نو، به اعتباری آن شکل از نگاهی که فارغ از سنت های تصویری کلاسیک عکاسی است و نگاه عکاسانی چون لوئیس هاین و جاکوب ریس را به پرسش و چالش می کشد، در آثاری که آفریدند حفظ کرده و راه سلف خود را ادامه دادند. از سوی دیگر در دهه ی 1970 گرایشهای دیگری در این زمینه با عنوان «توپوگرافی نوین» و همچنین «فتوژورنالیسم نوین» مطرح می شوند که پیشینه ی آنها همان عکاسی مستند دهه ی 1960 بود. این گرایشها ویژه گیهایی دارند که بر روی عکاسی مستند معاصر تأثیر می گذارند . از دهه ی 1980 به بعد عکاسی مستند متنوع تر و بسیار پویاتر از گذشته عمل می کند؛ بخشی از این پویایی، حاصل زمینه هایی است که عکاسی مستند روی آن شکل گرفت. عکاسی مستند امروز عموماً در سه زمینه ی اصلی کار می شود برای کتاب، برای گالری و یا برای مجله استفاده می شود . عکاسی مستند امروز بسیار شخصی تر، شاعرانه تر، ذهنی تر و درونی تر شده است و مسئله ی اصلی، تنها مطابق بودن با واقعیت نیست، بلکه نگاه شخصیِ عکاس در عکاسی مستند امروز، از اهمیت والایی بر خوردار است. این شکل از عکاسی که بیشترین سهم عکاسی مستند متأ خر جهان را به خود اختصاص داده است، متأ سفانه به دلیل نبود بستر و زمینه ی لازم، عکاسی مستند معاصر ایران همپای عکاسی مستند جهان پیش نرفت و کارهای انجام شده نیز در حد و اندازه هایی نبوده اند تا جریان و رویکرد مسلطی را شکل دهند. بنابراین آن شکل از عکاسی مستند متأخر غربی در جامعه ی منفعل و کسالت بار عکاسی معاصر ایران غریب و نا آشنا جلوه می کند.
مهدی فاضل فرهاد سلیمانی
عکاسی استودیویی، با زیرمجموعه های بسیار آن، گستره ی وسیعی از دنیای عکاسی را بخود اختصاص داده است؛ علیرغم گستردگی این مقوله، آموزش جدی و نظام مند آن، در جامعه ی عکاسی ایران، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تکثر رویکردهای آموزشی و در عین حال، فقیر بودن آموزش نظام مند و الگوریتم وارِ عکاسی استودیویی و بویژه عکاسی تبلیغاتی و برخورد صرفاً تکنیکی با آن، حاکی از نیاز جدی این مقوله، به پرداختن به چارچوبها و بایسته های آن است. در این پژوهش تلاش شده است، غالب گزاره ها و مباحث مورد نیاز عکاسی استودیویی، از مبتدی تا پیشرفته، گردآوری شده و بصورتی پلکانی، ارائه گردد. کثرت و گستردگی برخی از این مباحث، چنان بود که پرداختن به آن، خود، بحثی جداگانه می طلبید که از حوصله ی این مجموعه، خارج بود و جز در قالب اشاره ای گذرا و برانگیختن توجه مخاطب، بدان پرداخته نشده است. شیوه ی گردآوری مطالب، عمدتاً مبتنی بر ترجمه ی متون تخصصی در حوزه ی عکاسی استودیویی، جستجوی بسیار گسترده در اینترنت و با مراجعه به سایتهای معتبر در این زمینه بوده است. از این رهگذر، آشنایی با برخی مباحث و تجهیزات استودیویی جدید، برای نگارنده بسیار مغتنم بود. عکاسی » : در پایان باید به این نکته ی مهم اشاره نمود که علیرغم عنوان این پژوهش که تمامی بایسته ها و اطلاعات مورد نیاز عکاسی استودیویی را برای « استودیویی از ایده تا چاپ مخاطب آن متوقع می سازد، محدودیت موجود در حجم ارائه ی پژوهش (حداکثر 150 صفحه) و ه گستردگی مباحث، منجر به اشاره ی گذرا به برخی از مباحث گردید که امید است توسط دانش پژوهان دیگر، و در رساله ای دیگر پیگیری شود.
داود جلیل نژاد اسبفروشانی فرهاد سلیمانی
چکیده : از زمان ورود هنر عکاسی به کشور ایران بیش از یکصد و شصت و هفت سال میگذرد و در شکل گیری این تاریخ پر فراز و نشیب هرکس به توان خود سهمی داشته که سهم عکاسان ارمنی در آن غیر قابل انکار می باشد ، چرا که آنان در هر دوره از این تاریخ ، خالق آثار نفیس و ارزشمندی بوده اند که تاکنون به آن پرداخته نشده است . در این رساله سعی شده تا به معرفی این عکاسان ( عکاسان ارمنی ایران ) در بازه زمانی دوران بعد از انقلاب اسلامی ( طی سالهای 1357 تا 1389هجری شمسی ) پرداخته شود. طبق بررسی های بعمل آمده تاکنون در این زمینه تحقیق جامع و مدوّنی صورت نگرفته است ، ولی بصورت خلاصه و اجمالی آثاری عکاسان ارمنی ایران به صورت کتاب و نمایشگاه معرفی شده اند. بعنوان مثال می توان به نمایشگاهی که از آثار این هنرمندان ( عکاسان ارمنی ایران) که در سال 1369 هجری شمسی و با هدف معرفی آنان در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار گردیده بود ، اشاره نمود. از آنجا که تاکنون تاریخ عکاسی ایران نقاط مبهمی دارد در این تحقیق تلاش شده تا عکاسان ارمنی ایران در دوران 32 ساله پس از انقلاب اسلامی ، در شاخه های مختلف عکاسی از جمله در زمینه های طبیعت ، معماری ، خبری ، ورزشی ، هنری و فتوآرت را معرفی و بخشی از این تلاش ها را که در سیر تحوّل عکاسی ایران روی داده است را روشن نموده وبه سئوالات زیر پاسخ دهد: ? عکاسان ارمنی ایران چه تاثیری در سیر تحوّل عکاسی ایران داشته اند ؟ ? عکاسان ارمنی ایران هر کدامشان در چه شاخه هایی از هنر عکاسی فعالیت می کنند ؟ ? عکاسان ارمنی ایران کدامشان با آموزش آکادمیک و دانشگاهی و کدامشان بصورت خودآموخته عکاسی می کنند؟ ? آیا آثار عکاسان ارمنی ایران در کار سایر عکاسان ایرانی تأثیری داشته است یا خیر ؟ لازم بذکر است در این رساله از روشهای ذیل نیز جهت تحقیق استفاده شده است :
منصوره فردوسی جاه زهرا رهبرنیا
چکیده: اهمیت پرداختن به "عکاسی خبری" به عنوان ابزاری برای اطلاع رسانی به تمامی مخاطبان بر اساس نیازهای جامعه و نیازهای جهانی، غیر قابل انکار است. موضوع مورد بحث در این شاخ? مهم عکاسی چگونگی برخورد عکاس با واقعه و ثبت آن است؛ زیرا بنظر می رسد ارزش بخشی به رویداد ثبت شده در تصویر، موجبات به حاشیه راندن قطب دیگر این شاخه یعنی وجه "زیبایی" است. در این پایان نامه با بررسی دیدگاه صاحب نظرانی چون سونتاگ ، برسون ، آدامز که هر کدام در زمین? نقد عکاسی، عکاسی خبری و عکاسی هنری به نام هستند نظر آنها در باب زیبایی شناسی عکس مورد توجه قرار میگیرد؛ در این پژوهش تنها با انتخاب 3 عکاس و منتقد و آوردن نمونه هایی از عکس های خبری تأکیدی بر اهمیت زیبایی در عکس هایی داشته باشد که در کسری از ثانیه توسط عکاس انتخاب شده و به بار می نشیند و می توانند تأثیری جهانی داشته باشد. همین طور با آوردن نمونه هایی از عکاسان خبری مطرح در زمین? عکاسی خبری و نیز مستند، به این مسئله تأکید می شود که عکاسی برای هنری شدن نیاز به اصولی دارد که آن را جهانی و ماندگار کند. پس عکاسی خبری را با عکاسی هنری یکی دانسته و نباید فراموش کرد که استفاده ترکیبی از زیبایی و واقعیت در این عکس ها خود می تواند تأکیدی مضاعف بر تأثیرگذاری این هنر بر هر مخاطبی باشد.
زهرا علامی فرهاد سلیمانی
چکیده: پژوهش حاضر، به عنوان رساله کارشناسی ارشد رشته عکاسی، به نقش عکس در برنامه های خبری تلویزیون می پردازدو بدین منظور مطالعه ای تطبیقی بر نحوه استفاده از عکس در برنامه های خبری شبکه های اول و دوم سیمای ج.ا.ا و نیز شبکه فارسی بی.بی.سی انجام شده است. این پژوهش با تکیه بر روش تحلیل محتوای کمی وکیفی و برای نیل به اهداف زیر به انجام رسیده است: 1- دستیابی به نوع وفرم ارائه عکس ها در برنامه های خبری شبکه های تلویزیونی نمونه.2- استخراج وتحلیل نوع عملکرد برنامه های خبری نمونه در ارتباط با عکس. 3- بررسی مقوله ها و مولفه های مرتبط با نحوه استفاده از عکس، نظیر: موضوع، منطقه جغرافیایی، همراهی با خبر، جنسیت سوژه، نما، وجود زیرنویس زیرنویس، مدت زمان نمایش عکس، و همچنین تعامل بعضی از این مقوله ها باهم. اما در خصوص نتیجه گیری باید گفت با بررسی های انجام شده بر روی 455 عکس استفاده شده در برنامه های پخش شده در طول نه روز این سه شبکه 46 جدول و 34 نمودار (دایره ای وهیستوگرام) با موضوعات توزیع فراوانی وفراوانی زمانی عکس ها استخراج شد که در نهایت با مطالعه تطبیقی عکس ها به این نتایج دست یافتیم. 1- در رابطه با موضوع خبر وموضوع عکس هر سه شبکه تقریبا به یک شکل عمل کرده وبیشترین فراوانی مربوط به موضوع سیاسی است.نکته حائز اهمیت در این مقوله ها، موضوع ارجاع به سایت است که در بی بی سی فارسی مشاهده شد که این موضوع،کاری نو به حساب می آید. 2- در رابطه با منطقه رویداد وعکس، هر سه شبکه تقریبا به یک شکل عمل کرده وبیشترین فراوانی مربوط به منطقه خارجی است. 3- در رابطه با زمینه خارجی عکس، بیشترین فراوانی مربوط به عکسهای بدون گوینده خبر است.در شبکه یک زیر مقوله ای بنام عکس پشت زمینه گوینده خبر داریم که در شبکه دو وشبکه بی بی سی چنین عکسی دیده نشد.به نظر می آید عکس پشت زمینه گوینده خبر نتواند نقش عکس را در بسیاری از خبرها ایفا کند.دراین مقوله بی بی سی فارسی و شبکه دو عملکرد بهتری داشته اند. همچنین شبکه بی بی سی در عکسهای بدون گوینده خبر از اینکه از سازه های متفاوت استفاده می کند تا بتواند بهتر وبیشتر با بیننده برنامه خبری ارتباط برقرار کند واعتبار خبر را افزایش دهددر این زیرمقوله بهترعمل کرده است.واما شبکه یک در این زیر مقوله در مقام دوم وشبکه دوم در مقام سوم قرار می گیرد. 4- در رابطه با دیدگاه عکس، در سه شبکه هیچگونه وجه اشتراکی چه در بیشترین فراوانی وچه در کمترین فراوانی مشاهده نشد. 5- در رابطه با زیر نویس عکس، هر سه شبکه با کمی اختلاف از هم بیشترین فراوانیشان مربوط به عکس همراه زیر نویس است.ولی آنچه در اینجا حائز اهمیت است اختلاف در نوع زیر نویسها است.در این مقوله بی بی سی فارسی عملکرد بهتری داشته است. 6- در رابطه با نوع عکس، هر سه شبکه با کمی اختلاف از هم بیشترین فراوانیشان مربوط به عکسهای بدون مونتاژ است. ولی نکته مهم در این مقوله یافت شدن عکسهای مونتاژ در شبکه یک ودو با کمترین فراوانی است. که این نوع عکس در پیام خبری ایجاد اختلال می کند.در این مقوله بی بی سی فارسی عملکرد بهتری داشته است. همچنین شبکه بی بی سی به علت استفاده درست از انواع عکسهای خبری گرافیکی که باعث جذاب کردن خبروانتقال مفاهیم واطلا عات به طور فشرده وروشن در کوتاهترین زمان ممکن به بیننده می شوددر رتبه اول ،شبکه یک دررتبه دوم وشبکه دوم در رتبه سوم قرار می گیرند. 7-در رابطه با جنسیت، در هر سه شبکه بیشترین فراوانی بامقداری اختلاف مربوط به جنسیت مرد است و کمترین فراوانی مربوط به جنسیت زن است. در این سه شبکه به جنسیت زن اهمیت کمی داده شده است. واژگان کلیدی: عکس، خبر، تلویزیون
محسن خیرخواه فرهاد سلیمانی
چکیده: شهر کویری یزد به دلیل خشک بودن هوای آن و نیز به دلیل محصور بودن در ریگزارهای مرکزی ایران کمتر مورد تاخت و تاز بیگانه قرارگرفته است، از این رو دارای فرهنگ ناب ایرانی و آثار تاریخی یگانه ای است. استان یزد را به عبارتی می توان گنجینه تاریخ دانست. هم سنگ نگاره های چندین هزار ساله را در دامان کوه های«ارنان» دارد و هم غارهای تاریخی مانند «شیر کوه» و غار شگفت «یزدان عقدا» که زیستگاه انسان های نخستین بوده، هم زیست گاه های که وابسته به دوران مهر پرستی است و در کنار چشمه «غربالریز» قرار داشته است. از سویی دیگر هنوز گروه های ریشه دار کهن مانند زردتشتیان در آن سکونت دارند که با زبان نیاکان خود سخن می گوید و به همان آئین و روش زندگی می کنند و جامعه می پوشند. هنوز در این دیار کهن ساختمان هایی همچون مسجد جامع فهرج وجود دارد که از لای جزرهای آن بوی عود و کندر می آید و بر دیواره های آن نگار های ساسانی دیده می شود. پس از پیروزی اسلام از نیایشگاهی کهن به ستایش گاهی اسلامی بدل گشت. از این روست که در سفرنامه های بیگانگانی چون ابراهیم ویلیامز ، سفر نامه جکسون، سون هدین (کویرهای ایران)، ادوارد براون (یکسال در میان ایرانیان) ، کلنل مک گرگر (سفرنامه خراسان)، ناپیر ملکوم (پنج سال در یک شهر ایرانی) را دید. در این میان عکاسان یزدی نیز به سهم خود از ابتدای پیدایش عکاسی در یزد تا به امروز به ثبت چهره، شخصیت ها و مناظر و رویدادهای این شهر پرداخته اند. سابقه عکاسی در یزد به اواخر دوره قاجار باز می گردد و اولین عکاسخانه های عمومی از اوایل دوره پهلوی اول دایر می شود و متناسب با نیازهای روز خارج از فضای آتلیه نیز دوربین به دست در گوشه و کنار این شهر به عکاسی می پردازند. (مانند عکاسی از مناسبت های مذهبی، دولتی، خانوادگی و غیره). در دوره انقلاب و دفاع مقدس نیز معدود عکاسانی با دور اندیشی و علاقه وقایع زمان خود را برای همیشه در حافظه تاریخی این مرز و بوم ثبت کردند. تحقیق پیش رو گوشه هایی از تاریخچه عکاسی در شهر یزد که بدلیل فقدان منابع مکتوب به روش تحقیق میدانی گردآوری شده است. و هدف اصلی آن شناسایی و معرفی پیشگامان عکاسی در شهر یزد و جمع آوری و شناسایی عکس های قدیمی است. تا حتی المقدور بخشی از فرهنگ و تاریخ کشورمان از گزند فراموشی و محو شدن در غبار زمان مصون بماند. واژگان کلیدی: عکاسی، تاریخ، یزد
مریم علیزاده حتکنی فرهاد سلیمانی
چکیده: عکاسی تا قبل از دوره ی پهلوی، به صورت عمده در اختیار دربار بود، با ورود کالاهای جدید مصرفی و تمایل به غرب گرایی در دوره ی پهلوی، تغییرات مهم در مسیر زندگی اجتماعی-فرهنگی ایرانیان شکل می گیرد. در این دوره عکاسی، به شیوه ی عکاسخانه ای به منظور عکس دار کردن سجل احوال بین مردم فراگیر شد. تا اواخر دوران سلطنت رضاشاه اعمال سانسور و محدودیت در عکاسی و فیلمبرداری ادامه داشت، اما با ورود محمدرضا شاه عکس ها به صورتی کاملاً آزادانه در مطبوعات به چاپ می رسید متقابلاً تأثیر گذاری بر سلیقه ی عامه در عکاسی را به همراه داشت. شروعِ این تأثیرگذاری را در تهران- پایتخت – و ادامه روند آن را در سایر شهرستان ها من جمله کرمان شاهدیم. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی سعی در درک و قبول این مسأله دارد که تحولات اجتماعی، تاریخی و فرهنگی در دوران تجددگرایی بر تغییرات ظاهری اشخاص و ویژگی های فردی آن ها موثر بوده است.
ساناز اسدی فرهاد سلیمانی
چکیده تاریخ معاصر ایران تاریخی پر از طنش و کشمکش سیاسی بود.عکاسی با ورود خود به ایران بیش از سایر کشورها مورد توجه دربار قرار گرفت و به سرعت در دربار رشد یافت. پرتره نگاری اولین گونه عکاسی در دربار بود که به دلیل وجود پیشینه چهره نگاری به سرعت پذیرفته شد و مورد مقبولیت شاه قرارگرفت. پرتره های آنان گاه آئینه ای تمام نما از وضعیت اجتماعی و بین المللی بود و در پاره ای از موارد هدفش نشان دادن اقتدار شاهانه بود. عکاسی در اواخر دوران ناصری نقش سیاسی یافت و در جهت اهداف حکومت بکار می رفت. بنابراین پرتره های افراد حکومتی نقش سیاسی یافت و درجهت اهداف سیاسی تهیه می شد.با نفوذ بیگانگان،فرهنگ غرب بر جامعه سنتی ایران به ویژه دربار تاثیر گذاشت. و نشانه این تاثیر گذاری در پرتره های پادشاهان مشهود می باشد. واز سوی دیگر پرتره های این افراد که در مجامع عمومی انتشار می یافتند بر جامعه سنتی و رو تجدد ایران تاثیر گذارد. مواردی از این دست نقش و قدرت عکس در این دوران را آشکار می کند. و درک ما از این دوران این خواهد بود که پادشاهان ایران در این بازه زمانی در صدد حفظ مشروعیت سیاسی خود بودند . واز این رو از عکاسی به عنوان یک ابزار در جهت مقاصد سیاسی خود بهره می بردند.
ناصر محمدی فرهاد سلیمانی
این تحقیق تلاشی است برای بازشناسی مجموعه آلبوم عکسهای خانوادگی سوریوگین از دریچه ای جدید و تبیین ویژگی های عکس های تاریخی ایران (آلبوم عکسهای خانوادگی آنتوان سوریوگین) با رویکرد فرمالیستی. که این مجموعه عکس دارای یک ساختار و سازمان بصری منسجم در قالبی واحد که بیانگر خانواده های مختلف و متفاوت دوره قاجار است.
مجتبی رزاقی فرهاد سلیمانی
هر روز شاهد وقوع صدها و شاید هزاران رویداد گوناگون در گوشهوکنار کشور و دیگر مناطق جهان هستیم. تهیه، انتخاب و ارائه تصویر از این وقایع، کار عادی و روزمر? عکاسان و ویراستاران گروه عکس خبرگزاری ها است. این انتخاب ها و تصمیم گیری ها، بی اساس و تصادفی نیست. عکاسان و ادیتورها معمولاً برای خود ضوابط و معیارهایی دارند که با توجه به آن معیارها، وقایع و سوژه های ”خبری“ را از غیرخبری تمیز می دهند. ضوابط و معیارهای گزینش عکس، تحت تأثیر عوامل گوناگون شکل می گیرند، از این رو آن چه که به عنوان عکس خبری به مخاطبان ارائه می شود حاصل انتخاب ها، تصمیم گیری ها و اعمال نظرهای افراد مختلف ازجمله عکس ویراستاران است. با توجه به نقش عکس ویراستاران در روند تهیه و گزینش، اهمیت بهره مندی این گروه از تحصیلات و دانش آکادمیک، تجربیات حرفه ای در زمینه عکس و تصویر، احاطه به مسائل مطرح در حوزه کاری، تسلط به فرهنگ بومی و اجتماعی، دقت، سرعت، آینده نگری، شم خبری، مهارت در برقراری ارتباط با دیگران، درستی و صداقت، شجاعت و جسارت، تدبیر، خلاقیت و... بر کسی پوشیده نیست. این پایان نامه سعی دارد برخی از سیاست ها و رویکردهای تولید عکس و ”عکس ویراستاری“ را در رسانه های جمعی تصویری با در نظر گرفتن جهت گیری های سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و... بررسی نموده و در پایان با تطبیق نمونه ای داخلی (خبرگزاری جمهوری اسلامی) با برخی نمونه های داخلی و خارجی به بررسی تفاوت های سیاستی عکس ویراستاری در مراجع مختلف بپردازد.
هیدا جعفری فرهاد سلیمانی
هدف این پژوهش، بررسی کیفی عکس های مستند اجتماعی در مجله ی "سروش" در سال های 1358 تا 1368 است. به این منظور در ابتدا تاریخچه ای از عکاسی مستند جهان و ایران با تاکید بر واقع نمایی عکاسی مستند و انتقال آگاهی و مفاهیم مورد نظر عکاس به منظور تحول و دگرگونی در بیننده - که هدفِ این نوع عکاسی است - بیان شده است.در پایان با توجه به بررسی های انجام شده، با استفاده از دیدگاه های پی یر بوردیو - برگرفته از دو کتاب "تمایز" و "عکاسی هنر میان مایه" - این نتیجه دریافت شده است که ذوق و سلیقه ی یک جامعه (در مورد این پژوهش جامعه ی اسلامی - ایرانی)، در دوره ای از تاریخ، بنا به شرایط موجود سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی تغییرپذیر است و باعث به وجود آمدن فرهنگی نو در مخاطب می شود. این تغییرات باعث حرکت هنر به سمت خواسته های مردم میگردد.
ارزو علیزاده فرهاد سلیمانی
عکس به عنوان یکی از ابزارهای ثبت و ضبط، کار ویژه بازنمایی را انجام داده و از آغاز حضور پررنگش در عرصه هنر قرن بیستم، در خدمت مورخان و تاریخ نگاران بوده است. محققان تاریخ شفاهی با استفاده بهینه از عکس، به عنوان سند اجتماعی و برانگیزاننده حافظه، می توانند گام های بلندتر و موثرتری در درک و تفسیر بهتر تاریخ شفاهی بردارند. عکس از سویی در ایجاد شکل و قالب برای روایت های شفاهی، نقش تعیین کننده دارد و از سوی دیگر، در قالب های مستندسازی، از ثبات و تغییرناپذیری قابل اعتنایی برخوردار است. این پایان نامه تلاش دارد جایگاه و نقش هنر عکاسی در تدوین تاریخ شفاهی در حوزه ایثار و شهادت را مورد ارزیابی قرار داده و به واکاوی تاثیر آن به عنوان یکی از مهم-ترین ابزارهای ثبت و ضبط اطلاعات بپردازد؛ چرا که این هنر از جایگاه مثال زدنی در این حوزه برخوردار است که نمونه عینی آن را در دوران هشت سال دفاع مقدس شاهد می باشیم.
مرتضی پایه شناس فرهاد سلیمانی
چکیده ندارد.
محمدمهدی بهمنی فرهاد سلیمانی
چکیده ندارد.
زهرا درویشیان فرهاد سلیمانی
چکیده ندارد.
صالحه خوانساری فرهاد سلیمانی
مکتب دوسلدورف، از مکاتب هنری معاصر در زمینه ی عکاسی است که توسط زوج هنرمند بکر ( hilla and bernd beker) در دهه ی 1950 پایه گذاری شد. بکرها با عکاسی از سازه های صنعتیِ در حال انقراض و اشیای دور افتاده ی ساخت بشر، مانند سیلوها، معادن، دهانه های آب و... در سرتاسر جهان، با نورپردازی های یکسان و ترکیب بندی های ثابت و عکاسی سرد و بی روح، سبک خاصی را درعکاسی به وجود آوردند. آنها رویکردی دوباره به عینیت گرایی نوین که در کار عکاسان آلمانی دهه های 1920و1930 همچون آگوست زاندر، کارل بلوسفلد و آلبرت رنگر پتچ دیده شده بود، داشتند و رد پای هنر مینیمال و کانسپچوال در کار آنها مشهود است آنها همچنین می خواستند عکاسی را از قید معنا و مفهوم که آنزمان وجه غیر قابل حذف در رسانه ی عکاسی بود، برهانند. توجه به فرم و عکاسی به صورت سری از یک موضوع خاص، نشانگر وجه مینیمال آثار آنها و توجه به ایده وتئوری کار و اطلاق نام مجسه به آثارشان، وجه کانسپچوال آثار آنان را صحه می گذارد. آنها با بازگشت به مبانی دانش عکاسی نشان دادند که می توان به عکاسی به عنوان یک رسانه ی مستقل نگاه کرد و از آن توقع تحریک احساس و عاطفه را نداشت. عکاسی می تواند بازنمایی باشد، چیزی که در آن دوران از فرط سادگی، نقش اصلی و محوری آن کمتر مورد ملاحظه و مداقه قرار گرفته بود. رفته رفته دیدگاه های آنها شهرت بسزایی یافت، که این در دوره ی خود، عرضه ی بیانی تازه به جهانیان بود و در پیشبرد این هنر نقش بسزایی داشت. آکادمی دوسلدوف موفقیت بی مانند ی برای عکاسی دهه 60 تا 80 کسب کرد و پایه و اساس جدیدی برای کارهای هنری و بخصوص عکاسی دهه های بعد از خود بوجود آورد. لازم به ذکر است، عینیت نوین، سری سری بودن، مینیمال، کانسپچوال، عکاسی سرد و... از واژگان کلیدی است که به وفور در این رساله به چشم می آیند که به درک هرچه بیشتر مطالب، کمک میکنند. ضمناً، عمده ی تحقیقات نظری، بصورت کتابخانه ای و مراجعه به سایت های اینترنتی مرتبط با موضوع و حضور در کلاس های تاریخ عکاسی معاصر صورت گرفته است.