نام پژوهشگر: وارطان سیمونز
وارطان سیمونز محسن موید
منطقه کیقال ـ بارملک در 12 کیلومتری شمال ورزقان، در استان آذربایجان شرقی قرار دارد و از نظر زمین-شناسی بخشی از زون ولکانو ـ پلوتونیک البرز ـ آذربایجان محسوب می شود. واحدهای سنگی در این منطقه شامل سنگهای آتشفشانی آندزیتی ـ لاتیتی، تراکی آندزیتی، آندزی بازالتی و بازالتی با میان لایه هایی از توف و آگلومرا (ائوسن فوقانی)، توده نیمه آتشفشانی کوارتز مونزونیتی پورفیری (الیگوسن فوقانی ـ میوسن زیرین؛ که مسئول کانی سازی و دگرسانی در منطقه است)، توده های نابارور گرانودیوریتی، میکرودیوریتی و مونزونیتی (میوسن)، دایکهای تاخیری متعدد با ترکیب دیوریتی ـ کوارتز دیوریتی، گرانودیوریتی، میکرودیوریتی و مونزودیوریتی، گنبدها و گدازه-های آندزیتی ـ تراکی آندزیتی (پلیوکواترنر) و گدازه های بازالتی (کواترنری) هستند. بررسی ژئوشیمی عناصر اصلی، فرعی و کمیاب در توده کوارتز مونزونیتی کیقال و دایکهای تاخیری منطقه موید آلایش پوسته ای و تغییرات نسبتاً مشخص در درصد مودال کانیها می باشند. سرشت توده پورفیری و دایکهای تاخیری از نوع کالک آلکالن با پتاسیم بالا و شوشونیتی بوده و ویژگی متا آلومینوس تا پرآلومینوس نشان می دهند. این واحدهای سنگی جزو گرانیتوئیدهای نوع i و سری منیزین بوده و موقعیت تکتونیکی قوس حاشیه فعال قاره ای و قوس پس برخوردی نشان می دهند. فعالیت سیستم گرمابی و وقوع جوشش بدنبال جایگیری توده پورفیری، سبب ایجاد شکستگیهای هیدرولیکی و خرد شدگی در منطقه شده و موجب شکل گیری نسلهای مختلف رگچه ها و ریز رگچه های کوارتزی، کوارتز ـ سولفید، انیدریت، ژیپس و کربنات ـ سولفید همراه با زونهای دگرسانی گرمابی (پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک حدواسط و پیشرفته و پروپیلیتیک) و کانی سازی شده است. زونهای دگرسانی پتاسیک و فیلیک توسعه بیشتری دارند. فرایندهای سوپرژن موجب تشکیل دو زون دگرسانی دیگر (زون اکسیده و زون غنی شده سولفیدی) شده که بر روی زونهای دگرسانی هیپوژن همپوشانی حاصل نموده اند. کانی سازی سولفیدی اساساً در زونهای پتاسیک، حدواسط پتاسیک ـ فیلیک و فیلیک، بصورت افشان، رگچه ـ ریز رگچه و پرکننده فضاهای خالی رخ داده است. سولفیدهای اصلی هیپوژن شامل پیریت، مولیبدنیت و کالکوپیریت بوده و در بخشهای حاشیه ای توده، کانی سازی اسفالریت و گالن نیز رخ داده است. حضور کانیهایی نظیر کالکوپیریت و اسفالریت کم آهن در منطقه، نشانگر سولفیداسیون حدواسط می باشد. ph سیالات گرمابی مسئول کانی سازی سولفیدی هیپوژن در منطقه مورد مطالعه کمتر از 5 و logfo2 سیال نیز حدود 36- تا 39- تخمین زده می شود. کانیهای اکسیدی هیپوژن نیز شامل مگنتیت و بمقدار جزئی هماتیت هستند که بصورت افشان در زون پتاسیک توده پورفیری کیقال پراکنده اند. گوتیت کانی اصلی سوپرژن در زون شسته شده و اکسیده است که همراه مقادیری جاروسیت، هماتیت، مالاکیت و آزوریت می باشد. فراوانی گوتیت در زون اکسیده معرف فراوانی نسبتاً کم سولفیدهای هیپوژن خصوصاً پیریت و در نتیجه اسیدیته کمتر سیالات سوپرژن پایین رو است. در زون غنی شده سولفیدی، کوولیت و مقدار کمتری بورنیت جانشین کالکوپیریت شده اند. انواع سیالات درگیر تک فاز بخار، دو فازی و 3 فازی حاوی کانیهای نوزاد (هالیت، هماتیت، سیلویت، اکسید آهن و کالکوپیریت)، از نوع اولیه، ثانویه و ثانویه کاذب در داخل رگچه های کوارتزی حضور دارند. اکثر سیالات درگیر 2 فازی به حالت مایع همگن می شوند. th این گروه از سیالات درگیر حدود 180 تا 340 و 360 تا 440 درجه سانتیگراد بوده و انواع 2 فازی همگن شونده به حالت بخار th بالاتری نشان می دهند (360 تا 460 و 500 تا 540 درجه سانتیگراد). اکثر سیالات درگیر 3 فازی، با انحلال هالیت همگن می شوند و ts (nacl) آنها بین 360 تا 600 درجه سانتیگراد است. تعدادی از این سیالات درگیر نیز با از بین رفتن همزمان بلور هالیت و حباب بخار و یا با از بین رفتن حباب بخار همگن می شوند. این گروه از سیالات درگیر محدوده وسیعی از th نشان می دهند (300 تا 360، 400 تا 460 و 560 تا 560 درجه سانتیگراد). مقادیر شوری اندازه گیری شده بین1 تا 70 درصد معادل nacl است. بالاترین مقدار شوری بدست آمده حدود 65 تا 70 درصد معادل nacl می باشد. دو جمعیت مشخص از سیالات با شوری پایین و بالا در نمودار در نمودار شوری ـ th قابل تشخیص است. در این بین، بخش اعظم سیالات با شوری بالا در بالای منحنی اشباع هالیت قرار می گیرند. همزیستی سیالات درگیر دو فازی غنی از بخار و غنی از مایع (با شوری متوسط) و همچنین 3 فازی هالیت دار با دامنه th مشابه، شاهدی برای وقوع فرایند جوشش می باشد. علاوه بر این، اختلاط هم دما با سیالات با شوری متفاوت نیز قابل استنباط است. عمق تقریبی بدام افتادن سیالات درگیر مورد مطالعه از اعماق حدود 400 متری تا 9/1 کیلومتری نسبت به سطح توپوگرافی اولیه را شامل می شود. بر اساس مطالعات ایزوتوپهای پایدار o و h، سیالات کانه ساز عمدتاً منشاء ماگمایی دارند. ترکیب ایزوتوپی گوگرد سولفیدها نیز نزدیک به صفر بوده و حاکی از منشاء ماگمایی برای گوگرد است. همچنین مقادیر سولفیدها و سولفاتهای منطقه مورد مطالعه در محدوده مقادیر بدست آمده برای سایر ذخایر پورفیری مطالعه شده قرار دارد. ترکیب ایزوتوپی کربن در محدوده کربناتهای رسوبی قرار داشته و می تواند معرف منشاء گرفتن آن از طریق انحلال و کربن زدایی سنگهای کربناتی، که احتمالاً در زیر سنگهای آتشفشانی منطقه وجود داشته و در مناطق اطراف، خصوصاً سونگون رخنمون دارند، می باشد.
بابک جلیلی ریک آباد علی اصغر کلاگری
زون اسکارنی گرده گل درشمال اشنویه و در امتداد کنتاکت توده گرانیتوئیدی (بعد از ژوراسیک-قبل از ائوسن) با سنگهای کربناته توسعه یافته است. در این زون هم اندواسکارن وهم اگزواسکارن در امتداد کنتاکت رخ داده است. اندواسکارن باریک (5/0 تا 2 متر)، در صورتیکه اگزواسکارن نسبتاً عریض (25 تا 55 متر) است و از کانی های کالک سیلیکاته (گراندایت، دیوپسید-هدنبرژیت، ترمولیت-اکتینولیت، اپیدوت)، سیلیکاته (کوارتز، کلریت)، اکسیدها (مگنتیت و هماتیت) و کربنات ها (دولومیت و کلسیت) تشکیل شده است. فرایندهای اسکارنیفیکاسیون به دو مرحله مجزا پیشرونده و پسرونده تقسیم می شوند. مطالعات پترگرافی و ژئوشیمیایی توده نفوذی گرده گل نشان می دهد که این توده دارای ترکیب گرانیت، آلکالی گرانیت و گرانودیوریت می باشد و همچنین دارای تیپ i بوده که مشخصات ماگمای کالک آلکالن متاآلومینوس را دارا هستند. با نفوذ ماگمای گرانیتوئیدی گرده گل و انتقال حرارت، سنگهای کربناته زون همبری تبلور مجدد یافته ومرمریزه شده اند. کانی های گارنت و پیروکسن ریز بلور در سمت توده در حالیکه کانی های ریز بلور اپیدوت در فاصله دورتر از توده تشکیل شده است. محلولهای گرمابی جدا شده از ماگمای در حال تبلور حرارت و عناصر را از توده به داخل کربناتهای مرمریزه وارد نمودند و باعث تشکیل اسکارن شده اند. کانی های کالک-سیلیکاته بدون آب درشت بلور (گارنت و پیروکسن) در مرحله متاسوماتیک پیشرونده طی فرایند اسکارنیفیکاسیون در دمای °c550-420 تشکیل شده اند. مرحله متاسوماتیک پسرونده با کاهش حرارت محلول های هیدروترمالی در دمای °c420 شروع شد. در طی این مرحله، کانی های کالک-سیلیکاته بدون آب (تشکیل شده در مرحله قبلی) به یک سری از کانی های سیلیکاته آبدار (ترمولیت-اکتینولیت، اپیدوت)، کوارتز، کلسیت و مگنتیت دگرسان شدند. روند تغییرات جرم عناصر اصلی، جزئی نیز در اسکارن گرده گل نشان می دهند که مقادیر قابل ملاحظه ای از عناصر fe، si، cu، k، th و nb توسط فلوئیدهای هیدروترمالی از پلوتون به سیستم اسکارنی اضافه شده است. در مقابل، مقادیر قابل توجهی عناصر از ca و mg از سیستم اسکارنی شسته شده است.
حامد حسین پور علی اصغر کلاگری
نهشته ی کائولن قلندر در 14 کیلومتری شمال اهر، استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این منطقه در روی محور زون دگرسانی اهر- جلفا (ارس باران) قرار دارد. آندزیت لاتیت ها، تراکی آندزیت ها و آندزیت های بازالتی سنگهای غالب محدوده ی مورد مطالعه را تشکیل می دهند. سنگهای دگرسان نیز شامل واحدهای کائولن و سیلیس می باشند. آندزیت لاتیت سنگ منشا اصلی ذخیره کائولن قلندر است. سه زون دگرسانی مهم قابل تشخیص (1) آرژیلیک، (2) آرژیلیک پیشرفته و (3) سیلیسی در منطقه گسترش یافته است. زون کائولینیزه به صورت عدسی شکل، در زون گسلی برشی شکل گرفته است. آنالیزهای xrd از نمونه های دگرسان در زون های مختلف آشکار نمودند که کانیهایی مثل کائولینیت، کریستوبالیت و کوارتز به عنوان کانیهای اصلی حضور دارند که توسط مقدار کمی کلسیت، آلونیت، مونت موریلونیت و فلدسپار به عنوان کانیهای فرعی همراهی می شوند. مشاهدات پتروگرافی نشان داد که پلاژیوکلازها و پیروکسن فراوانترین کانیهای سنگهای آندزیت لاتیتی بوده و بافت میکرولیتیک پورفیری را به نمایش می گذارند. مطالعات ژئوشیمیایی در عرض پروفایل انتخابی حکایت از کاهش میزان عناصر fe، ca، k، mg، ti از سمت سنگ منشا به سمت مرکز عدسی کائولنی دارد که به واسطه ی تخریب کانیهای سیلیکاته (پلاژیوکلازها و پیروکسن) سنگ مادر توسط سیالات اسیدی است. عناصر نادر خـاکی (rees) الگوهای پراکندگی نسبتاً مشابهی را نشان می دهند. میزان lree ها در زون کائولنـی افزایش نشـان می دهد. بر اساس مطالعات صحرایی و ژئوشیمیایی فرآیندهای گرمابی هیپوژن، عامل نهشت کائولن در قلندر بوده است. محلولهای اسید- سولفات اپی ترمال ممکن است مسئول گسترش دگرسانی آرژیلیک پیشرفته در این محدوده باشد.
حمید امامی علی اصغر کلاگری
ذخیره منگنز ساری کند در حدود 30 کیلومتری شمال غرب ماهنشان، استان زنجان واقع شده است. محدوده مورد مطالعه بخشی از زون زمین ساختی البرز- آذربایجانمی باشد. این کانسار به صورت عدسی مانند در یک زون برش گسلی در داخل سنگ های میزبان کربناته (سازند لار) رخ داده است. این زون گسله با جهت شمال غرب- جنوب شرق به طول چند صد متر امتداد داشته و در آن سنگ ها به شدت برشی شده-اند و مسیر مناسبی جهت تراوش سیالات حاوی منگنز فراهم نموده است. اکسید های منگنز به صورت توده ای و نیز سیمان پرکننده فضا های خالی بین قطعات برشی بوده و بافت های کلیه ای، گل کلمی و نواری نشان می دهند. میانگین عیار منگنز در کانسنگهای غنی از منگنز برابر 45% و میانگین نسبت mn/fe برای کانسنگ ها برابر 460 می باشد. درکانسنگ منگنز ساری کند میانگین اورانیوم و توریم به ترتیب ppm 25/18 و ppm 14/0 بوده و نسبت u/th برابر با 38/130 می باشد. نسبت های بالای u/th (1<) می تواند نشانگر نهشت این عناصر از سیالات گرمابی و تاثیر کمتر مواد آواری باشد. همچنین همبستگی منفی mno باal2o3, k2o, fe2o3, و tio2بیانگر جدا شدن و تفکیک منگنز از یک سورس گرمابی است.نسبت lan/ndn تقریبا برابر 5 بوده که ممکن است دلالت بر منشاء هیدروترمال درونزاد برای محلول های کانه دار داشته باشد. یافته های آنالیتیک ترسیم شده در نمودارهای دو متغیره (as+cu+mo+pb+zn) در مقابل co/ni و نمودار سه متغیره mn- fe- al (co+ni+cu) ×10 بیشتر از منشاء هیدروترمالی محلول های منگنزدار در ساری کند حمایت می کنند. به طور کلی عوامل مختلفی در تشکیل این کانسنگ نقس اساسی را ایفا کرده اند که ازاین بین می توان به افزایش ph، کاهش دما و فشار و جذب سطحی اشاره کرد.
اکبر مجردی محمدرضا حسین زاده
منطقه ی مورد مطالعه (حور) در 40 کیلومتری شرق اردبیل واقع شده است. سنگ های ولکانیکی در این منطقه به سن ائوسن و قسمتی از زون زمین شناسی البرز غربی- آذربایجان می باشند. ولکانیک های منطقه مورد مطالعه غالباً ترکیب آندزیتی و آندزیت بازالتی با ماهیت پتاسیم بالا و شوشونیتی دارند. کانی های زئولیتی در این سنگ ها بصورت پراکنده در متن سنگ و نیز پرکننده شکستگی ها (بفرم رگه ای و رگچه ای) و حفره ها (آمیکدالوئید) به رنگ های صورتی، زرد و زرد مایل به قهوه ای حضور دارند. آنها محصول دگرسانی فلدسپارها بوسیله ی سیالات هیدروترمالی هیپوژن هستند. مطالعات پتروگرافی حاکی از آن است که کانی های پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار و اوژیت بعنوان کانی های اصلی بهمراه مقادیر ناچیزی از بیوتیت و هورنبلند با بافت مگاپورفیریک مشاهده می شوند. زئولیت ها بصورت درشت بلور با بافت موزائیکی و اسفرولیتی وجود دارند. بر اساس آنالیز xrd، استیلبیت و ناترولیت کانی های زئولیتی غالب در این سنگ ها هستند. نتایج مطالعات ژئوشیمیایی و محاسبه تغییرات جرم عناصر اصلی و فرعی نمونه های مطالعه شده نشان می دهد که در سنگ دگرسان شده نسبت به سنگ سالم، عناصر fe، k و mg تهی شدگی و عناصر ca و na غنی شدگی دارند. مجموع reeها و نسبت la/lu در نمونه ی سالم نسبت به نمونه های دگرسان شده بیشتر بوده که نشان دهنده ی تهی شدگی آنهاست. عناصر hfse، lile و tte در طی فرآیند زئولیت زایی هرکدام رفتار متفاوتی نشان می دهند. اشکال بلوری زئولیت ها و بافت آنها گواه بر این است که تشکیل آنها احتمالاً مرتبط با سیالات هیدروترمالی هیپوژن باشد. مطالعات انجام شده بر روی شرایط فیزیکوشیمیایی ثابت کردند که سیالات مسئول زئولیت زایی، بترتیب ph و دمایی با محدوده های 9-8 و c 100-50 °داشته اند. مدل ترمودینامیکی برای زئولیت های شکل گرفته در رگه ها و حفرات نشان می دهد که افزایش یا کاهش اکتیویته ی سیلیس، میدان پایداری کانی های زئولیتی را تغییر می دهد. بر اساس این مدل، استیلبیت و ناترولیت بترتیب در اکتیویته ی سیلیس 10-1/4 و 10-5 تشکیل شده اند.
فاطمه جهانگیریار محسن موذن
ناحیه مورد مطالعه درشمال باختری ایران و در شرق و جنوب شهرستان اهر بین طولهای جغرافیایی ?47 تا ´30 ?47 شرقی و عرضهای جغرافیایی´15 ?38 تا ´30 ?38 واقع است. با توجه به تقسیمات واحدهای ساختمانی - رسوبی ایران، بخشی از زون البرز - آذربایجان در نظر گرفته شده است. از لحاظ زمین شناسی قدیمی ترین واحد های زمین شناسی محدوده را سنگ¬های آتشفشانی و رسوبی کرتاسه و واحدهای آتشفشانی ائوسن تشکیل می¬دهند. این واحدها توسط توده نفوذی الیگوسن قطع گردیده¬اند و دگرسانی¬های گرمابی و کانه¬زایی مس و طلا و عناصر همراه در منطقه صورت گرفته است. از این رو مطالعه توزیع ژئوشیمیایی طلا در داخل رسوبات آبراهه¬ای به منظور شناسایی زون¬های آنومال و مستعد این عنصر در سطح منطقه مد نظر قرار گرفت. با توجه به حساسیت بسیار پایین روش bleg ppb)1/0) برای طلا و امکان ردیابی سریع مقادیر جزئی این عنصر در رسوبات آبراهه¬ای در فواصل بسیار دور از مرکز کانه¬زایی، این روش برای مطالعه رسوبات آبراهه¬ای چهارگوش اهر انتخاب و با رسوبات آبراهه¬ای مقایسه شد. با در نظر گرفتن عواملی نظیر چینه شناسی، سنگ شناسی، تکتونیک و مرکز ثقل توپولوژیکی آبراهه ها وبا توجه به وسعت زیاد منطقه، تعداد 620 نمونه ژئوشیمیایی(وزن نمونه رسوب آبراهه¬ای 200 گرم با الک 80 مش، مطالعات قبلی سازمان زمین شناسی) ، 422 نمونه bleg (نمونه بصورت سیلت و رس از داخل آبراهه با الک 40 مش به مقدار 5 /2 کیلوگرم) و 85 نمونه از آثار مینرالیزه¬ی دگرسان شده از مناطق کانی سازی شده برداشت گردید و پس از آماده سازی، محتوای طلای آن¬ها به روش fire assay و بقیه عناصر به روش icp_oesمورد تجزیه قرارگرفت. بنابراین منطقه مورد مطالعه از لحاظ وجود طلا می¬تواند مورد توجه قرارگیرد. طلا از سنگ های دگرسان شده می¬تواند وارد رسوبات آبراهه¬ای گردد. پس از پردازش داده¬ها و تعیین ضریب همبستگی، همبستگی مثبتی بین عناصر مس، طلا، بیسموت و آنتیموان وتنگستن و سرب تشخیص داده شد در مرحله¬ی آنالیز خوشه¬ای نمونه¬های ژئوشیمیایی نشان می¬دهد که عناصر در دو گروه زیر قرار می¬گیرند: گروه اول شامل عناصرni،cu،mn،zn،co،ti،v، feمی¬باشد که عنصرcu با عنصرfe همبستگی مثبت بالایی نشان می دهد و گروه دوم شامل عناصر as،sb،w،mo،pb،bi،ba،sn،sr،au بوده که نشان دهنده ژنز مشابه آن¬ها می-باشدو احتمالاً کانه¬زایی این عناصر در ارتباط با همدیگر در منطقه خواهد بود. پس از پردازش داده¬های مربوطه وکنترل آنومالی¬ها با استفاده از 85 نمونه مینرالیزه، 5 زون دارای آنومالی طلا در نیمه شمالی محدوده (شرق و جنوب شرق شهرستان اهر، و شرق روستای زیلیک)، بخش مرکزی محدوده (حوالی روستاهای سوناجیل و اینجه) و گوشه جنوب شرقی برگه اهر شناسایی شدند. مطالعات صحرایی و بررسی نقشه زمین شناسی نشان می¬دهد که این آنومالی¬ها به طور مشخص در ارتباط با توده¬های نفوذی آلکالی گرانیتی تا هورنبلند-بیوتیت گرانیتی الیگوسن و زون¬های دگرسان حاصل از سیالات گرمابی مربوطه در داخل سنگ¬های آتشفشانی ترشیاری هستند. عملیات کنترل صحرایی و برداشت نمونه¬های سنگی از این زون¬ها، موید وجود کانی سازی طلا در قالب رگه¬های سیلیسی و دگرسانی¬های گرمابی و گاه زون¬های اسکارنی حاصل از جایگیری توده¬های نفوذی می¬باشد. بنابراین نتایج مطالعات ژئوشیمی رسوب آبراهه¬ای وbleg برای عنصر طلا نشان می¬دهد که مناطق آنومال براساس این داده¬ها بر پنج منطقه تمرکز یافته¬اند و نشان دهنده¬ی تطابق بسیار بالای مناطق آنومالی این دو روش با همدیگر می¬باشد و نتایج یکدیگر را تأیید می¬نمایند.
ابراهیم رسول پور وارطان سیمونز
در این پژوهش از میوه گیاه نسترن وحشی با نام علمیrosa canina استفاده شد این گیاه در گویش های کردی، ترکی و فارسی به ترتیب به نام های شیلان، ایت بورنی و نسترن وحشی مشهور است به عنوان یکی از گیاهان بومی ایران که با پراکندگی بسیار در مناطق شمالی ایران، ترکیه و قفقاز می روید،. برای عصاره گیری از روش خیساندن با استفاده از حلال آب و حلال اتانول استفاده شد.همپنین از نمک سولفات مس 5 آبه به عنوان پیش ماده برای سنتز نانوذرات اکسید مس استفاده شد. عصاره حاصل از میوه گیاه نسترن وحشی دارای قدرت آنتی اکسیدانی مناسب برای به دام اندازی رادیکال_های آزاد و هم چنین قدرت کاهندگی مناسب برای کاهش نمک فلز مس سولفات می_باشد.نانوذرات سنتز شده دارای اندازه 40 تا 80 نانومتر بودند. از روش_های حرارتی و مایکروویو برای سنتز نانوذرات استفاده شد و با انجام روش های آزمایش با متغیرهای مختلف به نتایج مطلوب در سنتر نانو ذرات رسیدیم. برای آنالیز نانو ذرات سنتز شده از دستگاه های xrd، dls، sem، ftirو edx استفاده کردیم.
میلاد کردی وارطان سیمونز
در پژوهش حاضر هدف فیتوسنتز نانوذرات نقره بوسیله عصاره گیاه .willd artemisia fragrans با استفاده از دو روش تابش مایکروویو و گرمایی می باشد. به منظور بهینه سازی روش برای سنتز نانوذارت پایدارتر و کوچکتراز پارامترهای غلظت agno3، ph، زمان، توان در روش تابش مایکروویو و دما در روش گرمایی استفاده شد. برای بررسی اندازه، مورفولوژی، ترکیبات کاهنده و پایدارکننده، دامنه نانوذرات و همچنین پایداری نانوذرات سنتز شده از آنالیزهای طیف سنجی فرابنفش/مرئی (uv/vis)، پراش نوری پویا (dls)، طیف سنجی پراش اشعه ایکس (xrd)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)، طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس (edx) و طیف سنجی زیر قرمز تبدیل فوریه (ftir) استفاده شد. همچنین نانوذرات نقره سنتز شده مورد ارزیابی خاصیت آنتی اکسیدان قرار گرفت. برای مقایسه از عصاره گیاهان balsamita tanacetum، spicigera artemisia و همچنین از کشت بافت گیاهlallemantia iberica نیز استفاده شد و نتایج مورد بحث قرار گرفت. درنتیجه مشاهده شد که نانوذرات سنتز شده به روش تابش مایکروویو پایدارتر و در اندازه کوچکتری نسبت به روش گرمایی است همچنین نانوذرات سنتز شده بوسیله عصاره a. fragrans نسبت به دیگر گیاهان مذکور پایدارتر ولی در مورد spicigera a. در اندازه کوچکتر بود.
الهه جانی خانی محمد معانی جو
کانسار آهن گلالی -2 در شمال غرب همدان ، در بخش شمال باختری زون سنندج سیرجان واقع شده است. و در اثر باز و بسته شدن اقیانوس نئوتتیس و تاثیر فازهای کششی و فشاری تریاس – ژوراسیک متحمل ماگماتیسم و دگرگونی ناحیه ای و در نتیجه شکل گیری کلی منطقه مورد مطالعه شده است. سنگ های آذرین منطقه را ریولیت ، داسیت، تراکی آندزیت، گرانیت، کوارتز مونزونیت و سینیت تشکیل می دهند. ماده معدنی عدسی شکل است و به صورت یک واحد مگنتیتی درون یک واحد ولکانیکی –رسوبی دیده می شود. دگرسانی منطقه شامل اپیدوتی شدن ، کلریتی شدن ،سرسیتی شدن و سیلیسی شدن می باشد. سنگ های گرانیتوئدی منطقه از نوع i می باشند و از نظر جایگاه تکتونیکی در گستره گرانیت های کمان آتشفشانی قرار می گیرند. مطالعات ژئو شیمیایی عناصر کمیاب سنگ میزبان نشان دهنده ماگماتیسم نفوذی نوع iکمان های آتشفشانی حاشیه قاره ها وابسته به زون فرورانش است که این امر با اسکارن های آهن تطابق دارد و نیز با توجه به مطالعه ی ژئوشیمیایی عناصر کمیاب مگنتیت ها و شواهد کانی شناسی مانند وجود کلسیت مشخص شد که کانسار آهن گلالی -2 اسکارن کلسیمی می باشد.
فائزه تراب جهرمی محسن موذن
چکیده: شهرک صنعتی شهید سلیمی آذرشهر (تبریز) بزرگ ترین شهرک صنعتی آذربایجان شرقی است که در 35 کیلومتری جنوب غرب تبریز و در 2 کیلومتری شهر ممقان واقع شده است. از لحاظ زمین شناسی منطقه مورد مطالعه بر روی واحدهای کواترنر (تراس های آبرفتی) قرار دارد. حدود 400 کارخانه از جمله منسوجات، لاستیک و پلاستیک، فلزات، مواد و محصولات شیمیایی، مواد خوراکی و ... در این شهرک وجود دارد. به علت فعالیت های مختلف صنعتی صورت گرفته در این منطقه، محیط این شهرک و مناطق مجاور آن در معرض آلودگی به فلزات بالقوه سمی قرار دارند. به همین دلیل برای تعیین میزان آلودگی این منطقه به فلزات سنگین، ده نمونه خاک و لجن فاضلاب از محدوده شهرک برداشته شد و توسط روش icp-oes غلظت فلزات cd، ni، zn، pb، cu و... اندازه گیری شد و سپس مورد ارزیابی زمین شیمیایی قرار گرفت. در این پژوهش از شاخص های آلودگی (ضریب آلودگی، درجه آلودگی اصلاح شده، فاکتور غنی شدگی و شاخص زمین انباشت) جهت ارزیابی فلزات سنگین در خاک شهرک صنعتی شهید سلیمی و لجن های تصفیه خانه فاضلاب آن استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده بیشترین آلودگی مربوط به دو عنصر کادمیم و نیکل می باشد، اما به طور کلی منطقه مورد مطالعه از نظر کیفیت زیست محیطی در رده آلودگی اندک تا متوسط قرار دارد. همچنین در این پژوهش از مطالعات آماری (ضریب همبستگی، آنالیز خوشه ای و تحلیل عاملی) برای یافتن منشأ فلز در نمونه ها، الگوی پراکنش عناصر و ارزشیابی زیست محیطی وضعیت موجود در منطقه مورد مطالعه کمک گرفته شد که بر اساس آن نتایج حاصل از هر سه روش موید یکدیگرند. در این پژوهش همچنین اثر سطوح مختلف لجن فاضلاب (صفر، 25، 50 و 75 درصد) بر رشد گیاه گندم مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که با افزایش فاضلاب دارای فلزات سنگین، طول و وزن خشک اندام های گیاه کاهش یافت.
محمدرضا رضاپور رباب حاجی علی اوغلی
گرانیتوئید قهرود در 40 کیلومتری جنوب کاشان و 180 کیلومتری شمال غربی اصفهان با مختصات جغرافیایی طول ´26 o51 تا ´25 o51 شرقی و عرض´42 o33 تا ´41 o33 شمالی واقع شده که بخشی از کمربند ماگمایی ارومیه– دختر به شمار می آید. واحدهای سنگی مربوط به سیلورین تا الیگو-میوسن توسط سنگ های گرانیتوئیدی قطع شده اند. توده نفوذی از نظر سنگ شناسی گرانیت- گرانودیوریت تا تونالیت بوده و دارای بافت های گرانولار، میکروگرانولار، پویی-کلیتیک می باشند. نفوذ توده باعث ایجاد زون اسکارنی و دگرگونی مجاورتی شده است. فاز اول اثرگذار بر روی توده گرانیتوئیدی را احتمالاً بتوان دایک های از نوع آندزیت تا تراکی آندزیت و دارای بافت های پورفیری، میکرولیتی پورفیری، جریانی، بادامکی و بافت فرعی غربالی معرفی کرد. همچنین احتمال می رود فاز دوم تاثیر سیالات هیدروترمال بر توده مورد نظر باشد که قادر بوده است سبب ایجاد بافت شکافه پرکن و تشکیل کوارتزهای شکل دار به همراه کانه هایی مانند پیریت، کالکوپیریت، آزوریت، مالاکیت و... در شکافه ها باشد. سیال هیدروترمال سبب رشد بلورهای کوارتز خودشکل در اندازه های کمتر از یک سانتی متر تا 14 سانتی متر با ریخت شناسی و رنگ های متفاوت شده است. بلورهای یافت شده در منطقه از نظر مورفولوژی عبارتند از: حالت نرمال یا پریسماتیک، حالت هگزاگونال، حالت موزو، حالت تسین، حالت دافینه، حالت سوزنی شکل، حالت تریگونال، فرم های چپ گرد و راست گرد، بلورهای دارای حالت phantom ، رشد موازی و پوششی و دوقلویی قاعده ژاپنی. تقسیمات رنگ کوارتزها بیانگر رنگ های شیری و نیمه شفاف، بی رنگ و تمام شفاف، زرد، سبز، سیاه و بلورهای با پایه های دودی متمایل به قهوه ای می باشند. برخی از بلورهای کوارتز دارای میانبارهایی مانند روتیل درشت، روتیل سوزنی، گارنت، کلریت، اپیدوت و کانی های اپک (احتمالاً مگنتیت، هماتیت، اکسید منگنز) با منشاء ثانویه هستند. تنوع رنگ در کوارتزها به دلیل تاثیرات سیال داغ بر روی لیتولوژی های متنوع منطقه بوده است. طبق بررسی های صورت گرفته رنگ سبز در اثر تجزیه شدگی آمفیبول های توده گرانیتوئیدی به اپیدوت و کلریت، کوارتزهای با پوشش زرد در اثر آلتراسیون هماتیتی ماسه سنگ های کثیف دارای کانی مگنتیت، کوارتز گارنت دار در اثر حمله سیالات داغ به زون های گارنت اسکارن و توده گرانیتوئیدی آلایش یافته، کوارتزهای شفاف و نیمه شفاف در اثر سیلیسی شدن ماسه سنگ های تمیز، کوارتزهای سیاه در اثر ورود کانی های مگنتیت در اثر تجزیه شدگی کانی آمفیبول و همچنین افزایش ph و eh در اثر مصرف h+ طی آلتراسیون ژاروسیتی شدن است که این تغییرات در سیستم مورد نظر سبب رسوب مگنتیت و اکسید منگنز بر روی کوارتزها شده است. احتمال می رود کوارتزهای روتیل دار، تیتانیم خود را طی واپاشی شبکه کانی های اسفن، آمفیبول و بیوتیت موجود در گرانیتوئیدها و دایک های منطقه بدست آورده باشند. بلورهای سوزنی و بسیار ریز از روتیل توانسته اند رنگی قهوه ای متمایل به قرمزی را در برخی نمونه ها ایجاد کنند. عناصر فرعی نیز در این کوارتزها مطالعه شده اند. افزایش مقادیر برخی از عناصر از جمله li (10.33 ppm) ، al (6900 ppm) ، k (600 ppm) به خصوص دو عنصر rb (1.25 ppm) و sr (3.35 ppm) و همچنین آنومالی مثبت hree ها نسبت به lree ها بیانگر هیدروترمال بودن کوارتزهای منطقه مورد نظر می باشد. ترمومتری سیالات درگیر میانگین دمای 306 تا 550 درجه سانتی گراد، میانگین شوری 7 تا 25 درصد وزنی nacl و میانگین فشار کمتر از 50 تا بیش از 500 بار را برای کوارتزهای هیدروترمال منطقه نشان می دهد و گویای دو نوع سیال اولیه با دما- شوری بالا و سیال ثانویه با دما- شوری پائین جهت تشکیل کوارتزها می باشد. علاوه بر این بکارگیری دماسنجی مقدار تیتانیوم در کوارتز یا titaniq دمای 580 تا 820 درجه کلوین (307 تا 547 درجه سانتی گراد) با مقدار متوسط 644 درجه کلوین (371 درجه سانتی گراد) را برای تشکیل این کوارتزها نشان می دهد که تطابق خوبی با دمای حاصل از میکروترمومتری سیالات درگیر دارد. با کمک داده های حاصل از دما- فشار و تعیین میانگین چگالی برابر باgr/cm3 64/2 کوارتزها را از نوع آلفا تشخیص داده شدند. آنالیز ایزوتوپ های پایدار اکسیژن و هیدروژن، برای 18o? محدوده 78/4- تا 01/4- در هزار و مقادیر تغییرات دوتریم اندازه گیری شده بر روی سیالات درگیر درون بلورهای کوارتز محدوده بین 72- تا 58- در هزار را نشان می دهد که با در دست داشتن این مقادیر با اطمینان می توان منشاء سیالات تشکیل دهنده کوارتز و کانه های همراه را مخلوطی از آب های هیدروترمال و آب های متئوریک در نظر گرفت. با توجه به شوری پائین سیال تشکیل دهنده کوارتزهای منطقه احتمالاً سیال جوی در اثر نفوذ از داخل لیتولوژی های گرانیتوئیدی و رسوبی به سمت پائین پوسته حرکت نموده و در اثر داغ شدن و اختلاط جزئی با آب های ماگمایی دوباره به سمت بالا صعود کرده است.
سمیه پورقلی وارطان سیمونز
چکیده: کانسار اسکارنی مس جوان شیخ در ?? کیلومتری شمال شهرستان اهر در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. در این منطقه کانی سازی مس به دنبال نفوذ توده گرانیتوئیدی الیگوسن به داخل سنگ های ساب ولکانیک و رسوبی کربناتی ـ شیلی حاصل شده و به صورت مجموعه کانی های کالکوپیریت (سولفید مس ـ آهن) مالاکیت و آزوریت (کربنات های مس) مشاهده می شود. در راستای این تحقیق، از قسمت های مختلف منطقه موردمطالعه تعداد 4 نمونه از گونه گیاهی شاه تره برداشت گردید تا احتمال تمرکز غیرعادی دو عنصر مس و آهن در اجزای مختلف آن مورد تجزیه شیمیایی قرار گیرد که این عناصر به روش جذب اتمی اندازه گیری شده اند که بیشترین انباشتگی مس و آهن در ریشه گیاه شاه تره مشاهده شد.در ادامه آزمون dpph برای بررسی فعالیت آنتی رادیکالی استفاده گردید. نتایج آزمون به دام اندازی رادیکال های آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازین نشان داد که غلظت مهار 50درصد در عصاره متانولی گیاهان شاه تره، پنیرک، شاه توت، تمشک، رازیانه ، برگ گردو و برگ زیتون به ترتیب 80.59 ،62.08 ، 76.93 ،79.44، 85.08 ، 82.61و 55میکروگرم بر میلی لیتر بوده است همچنین عصاره رازیانه قدرت احیاکنندگی بیشتری در مقایسه با سایر گونه ها داشته است. عصاره آبی گیاهان موردمطالعه با استفاده از روش های عصاره گیری اولتراسونیک ، ماکروویو ، ماسراسیون و تلفیقی از سه روش مذکور برای فیتوسنتز نانو ذرات اکسید مس(با استفاده از cuso4.5h2o ) تهیه گردید. نتایج نشان از کاهش سایز نانو ذرات و افزایش بازده در روش عصاره گیری تلفیقی نسبت به سایر روش های عصاره گیری در این تحقیق را نشان می دهد و روش عصاره گیری اولتراسونیک نیز نسبت به ماکروویو ، و مایکررویو نسبت به ماسراسیون سایز نانو ذرات سنتزشده کوچک تر مشاهده شده است . واکنش فیتوسنتز به دو روش ریفلاکس و ماکروویو انجام شد که روش ریفلاکس سایز نانو ذرات بزرگ تر و بازده بیشتر واکنش را نسبت به روش مایکروویو نشان داد که برای بررسی اندازه، ریخت شناسی و ترکیبات شیمیایی پایدارکننده ی نانو ذرات اکسید مس، رسوب به دست آمده توسط فن های طیف سنجی زیر قرمز تبدیل فوریه(ftir)، طیف سنجی پراش اشعه ایکس(xrd)طیف سنج انرژی انتشاری اشعه ایکس (edx)،پراکندگی دینامیک نور(dls )و اسکن میکروسکوپ ا لکترونی (sem) مورد آنالیز قرار گرفت . و رنگ مو از عصاره شاه تره و نانو ذرات سنتزی از آن را تولید کردیم وبرای بررسی آنتی باکتریال ذرات سنتز شده در برابر چهار باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، لیستریا مونوسیتوژن، اشرشیا کولی و سالمونلا تیفیموریوم انجام شده است که در بین این باکتری ها، در برابر استافیلوکوکوس اورئوس بیشترین فعالیت آنتی باکتریال مشاهده گردید.
لیلا بشارتی هولاسو وارطان سیمونز
در این پایان نامه میزان نفوذ عنصر آهن در گیاه پنیرک برداشت شده از منطقه کانساری صومعه اهر واقع در استان آذربایجان شرقی اندازه گیری می شود. همچنین از عصاره این گیاه که حاوی مواد کاهنده است برای سنتز نانوپودر آهن استفاده شده است. این فیتو سنتز با استفاده ازگیاهان شاه تره، رازیانه، میوه شاه توت، میوه تمشک، برگ گردو و برگ زیتون نیز تکرار شده است. در انتها نانو پودر آهن حاصل برای تیه رنگ مومورد آزمایش قرارگرفت
اکرم شبانلویی محسن موذن
چکیده منطقه مورد مطالعه در شمال غرب ایران، استان آذربایجان غربی و در شمال شهرخوی بین مختصات جغرافیایی 45°38 تا 00°39 عرض شمالی و 30 °45 تا 50 °45 طول شرقی واقع شده است و از نظر تقسیم بندی زون های ساختمانی- رسوبی ایران در محدوده بین دو زون البرز غربی و آذربایجان (ایران مرکزی) و زون آمیزه رنگین شمال غرب ایران قرار می گیرد. کمپلکس دگرگونی خوی بین کمپلکس افیولیتی خوی در غرب، که بر روی صفحه عربستان رورانده شده، و سنگ های رسوبی غیر دگرگون پالئوزوئیک از بلوک البرز-آذربایجان در شرق قرار گرفته است. کمپلکس دگرگونی شرقی مجموعه افیولیتی خوی شامل سه مجموعه سنگی می باشد که عبارتند از: متا بازیت ها، متاسدیمنت ها و گرانیتوئید های میلونیتی. سنگهای متابازیت منطقه خوی عمدتا در رخساره آمفیبولیت دگرگون شده اند و دارای کانیهای پلاژیوکلاز، آمفیبول و بعضا گارنت هستند. از نظر پترولوژی، سنگهای مورد مطالعه شامل طیف وسیعی از سنگهای دگرگونی مانند سنگهای آمفیبولیت بدون گارنت، آمفیبولیت گارنت دار، آمفیبول شیست، اپیدوت آمفیبولیت، متادیوریت، متاگابرو، متاگرانیت، گارنت گنیس و کوارتزیت می باشند. با توجه به مطالعات پتروگرافی سنگ های دگرگونی و ترکیب شیمیایی پروتولیت آمفیبولیت های منطقه مورد مطالعه سنگهای آذرین بوده سنگ مادر اولیه این سنگها بیش از یک نوع شامل گابرو، گرانیت و دیوریت می باشد. همه این سنگ مادر اولیه متعلق به سری کالک آلکالن می باشند. بررسی ویژگی های پترولوژیکی ماهیت e- morb و t- morb را برای ماگمای مادر نشان می دهد. بر اساس ژئوشیمی آمفیبولیت ها و نمودارهای تکتونوماگمایی این سنگ ها در گستره بازالت های پشته میان اقیانوسی، بازالت های درون صفحه ای و بازالتهای کمان آتشفشانی تشکیل شده اند. به احتمال زیاد این سنگها در این محیطهای متنوع در یک سیستم فرورانشی شکل گرفته و سپس در اثر بسته شدن پوسته اقیانوسی و برخورد قاره ای سنگها دگرگون شده و از محیطهای مختلف تکتونیکی در کنار هم قرار گرفته اند.