نام پژوهشگر: فردین موسیوند
فردین موسیوند ابراهیم راستاد
کانه زایی روی- سرب- مس در منطقه چاه گز در 60 کیلومتری جنوب شهربابک و 174 کیلومتری جنوب شرق کانسار سولفید توده ای بوانات، در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و در داخل توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده چاه گز رخ داده است. این منطقه از لحاظ ساختاری از تاقدیسی با روند عمومی محوری شمال شرق- جنوب غرب تشکیل یافته است. توالی چاه گز از چهار واحد سنگی تشکیل یافته و توسط دایکهای بازیک جوان قطع گردیده است. کانه زایی در سه افق چینه ای خاص در واحدهای 1و 2 بصورت رخدادهای معدنی و در واحد 3 بصورت کانسار چاه گز و تعدادی رخداد معدنی رخ داده است. افق اصلی معدنی یا کانسار چاه گز دارای طول بیش از یک کیلومتر و ضخامت 30-10 متر بوده و همانند سایر کانه زاییها بصورت همخوان و همروند با لایه بندی و برگوارگی توالی میزبان می باشد. پیکره های معدنی در کانسار چاه گز شامل دو پهنه چینه سان و استرینگر می باشد. پهنه های دگرسانی در منطقه چاه گز از لحاظ شکل به دو صورت نیمه همخوان و قیفی شکل می باشند. دگرسانیهای سنگ دیواره بطور عمده از نوع سریسیتی و کلریتی بوده و یک پهنه بندی تقریباً واضح در آنها دیده می شود. سنگهای درونگیر در کانسار چاه گز عمدتاً شامل متاتوف ریولیتی، شیل توفی دگرگون شده، متاسیلتستون، متاریولیت و به مقدار کمتر متاپلیت سیاه می باشند. سنگهای میزبان دگرسان شده به همراه ماده معدنی دچار دگرگونی و دگرشکلی گردیده و بافتها و فابریکهای کاتاکلاستیک، الحاق سه گانه، سایه فشاری و کرینولیشن و بودیناژ در آنها گسترش یافته است. پنج رخساره سولفیدی-گرمابی در پیکره های معدنی کانه زایی چاه گز قابل تشخیص می باشد. ماده معدنی بصورت بافتهای توده ای، نیمه توده ای، نواری، دانه بندی تدریجی، برشی، لامینه، دانه پراکنده، رگه- رگچه ای و جانشینی رخ داده و پاراژنز آن شامل کانیهای پیریت، اسفالریت، گالن، کالکوپیریت، تتراهدریت، آرسنوپیریت، بورنیت، پیروتیت و کانیهای سریسیت، کوارتز، کلریت، کلسیت و باریت می باشد. در کانسار چاه گز پهنه بندی نسبتاً واضحی از لحاظ کانی شناسی و فلزی و بعضاً آثار پدیده جانشینی و پدیده پالایش پهنه ای دیده می شود. بر اساس سن سنجی به روش اورانیم- سرب (u-pb) بر روی زیرکن، سن سنگهای متاریوداسیتی کمرپایین و کمربالای کانسار چاه گز بترتیب برابر 175.7±1.7 ma و 172.9±1.4 ma و بطور میانگین برابر 174±1.2 ma (ژوراسیک میانی) می باشد. سنگهای آذرین منطقه چاه گز دارای ماهیت بایمدال (bimodal) و کالک آلکالن و دو نوع ترکیب اصلی داسیتی- ریولیتی و بازالتی- آندزیتی بوده و ویژگیهای ژئوشیمیایی آنها و ماهیت آتشفشانی- رسوبی بودن توالی کانسار چاه گز نشان دهنده نهشته شدن این توالی در یک محیط ریفتی درون کمانی (intra-arc) مرتبط با فرورانش حاشیه قاره ای می باشد. بر اساس مطالعات زمین شناسی، رخساره، ساخت و بافت، کانی شناسی، ایزوتوپی، ژئوشیمی و دگرسانی، اینطور استنباط می شود که کانه زایی روی- سرب- مس در منطقه چاه گز در اثر فعالیتهای آتشفشانی زیردریایی در یک حوضه ریفتی درون کمانی، بصورت سولفید توده ای آتشفشانزاد (vms) همراه با رسوبات گرمابی- بروندمی(exhalites) رخ داده و سپس به همراه سنگهای درونگیر توسط فازهای کوهزایی کیمرین جوان و حوادث جوانتر دچار دگرشکلی و دگرگونی ناحیه ای در حد رخساره شیست سبز گردیده است. مطالعات سیالات درگیر بر روی رگه های کوارتزی پهنه استرینگر کانه زایی چاه گز نشان دهنده شوری 15 درصد وزنی نمک طعام و دمای همگن شدن از 100 تا 296 درجه سانتیگراد برای سیالات درگیر می باشد. ترکیب ایزوتوپی سرب کانسار چاه گز نشان دهنده منشأ پوسته قاره ای بالایی برای سرب بوده و منشأ سایر فلزات پایه و دیگر عناصر کانه ساز نیز با توجه به داشتن همبستگی بالا با سرب، می تواند ناشی از شستشوی توالی آتشفشانی- رسوبی کمرپایین در اثر سیالات کنوکسیونی گرمابی باشد. مطالعات ایزوتوپی پایدار نیز نشان دهنده منشأهای آب دریا، ماگمایی و آلی برای گوگرد و کربن می باشند. کانه زایی vms در منطقه چاه گز ناشی از ورود سیالات داغ، شور، احیایی و اسیدی به داخل حوضه های کششی و نسبتاً محبوس دریایی اکسیدان بوده و کاهش ناگهانی دما و افزایش ph عامل اصلی نهشت ماده معدنی بوده است. مدل تشکیل کانسار چاه گز شباهت بسیار زیادی را با مدل "استخر شورابه ای" (brine pool) نشان می دهد و بلاخره این کانه زایی بر اساس مقایسه آن با تیپ نهشته های vms مشابه، بیشترین شباهت را با کانسارهای تیپ سیلیسیکلاستیک فلسیک (siliciclastic felsic) مانند کانسار های منطقه معدنی بثرست (bathurst) کانادا و کمربند پیریتی ایبرین اسپانیا و پرتقال نشان می دهد که برای اولین بار در ایران معرفی می گردد. بنابراین، منطقه چاه گز بعلت داشتن کانه زایی تیپ سیلیسیکلاستیک فلسیک، پتانسیل رخداد نهشته های غول پیکر را داشته و منطقه ای بسیار جذاب برای اکتشاف این تیپ نهشته ها می باشد. کانه زایی سولفید توده ای مس- روی- نقره تیپ پلیتیک مافیک یا besshi در منطقه بوانات در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی، در دو افق چینه شناسی در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده مجموعه سوریان و در گستره ای بطول بیش از 35 کیلومتر بصورت ناپیوسته رخ داده است. سنگهای میزبان کانه زایی عمدتاً شامل سنگهای آذرآواری دگرگون شده (کلریت شیست) و متاپلیت می باشند. سنگهای آذرین توالی سوریان دارای ترکیب بازالتی، آندزیتی- بازالتی و بندرت آلکالی بازالتی و ماهیت تولئیتیک تا انتقالی و بونینیتی می باشند. ویژگیهای ژئوشیمیایی متابازالتها نشان می دهد که این سنگها در یک محیط ریفتی کمانی آغازین (primitive arc) مرتبط با فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران نهشته شده اند. سن سنجی به روش u-pb بر روی زیرکن در سنگهای آذرآواری دگرگون شده میزبان کانسار بوانات نشان دهنده سن 191±12 ma و ژوراسیک زیرین برای توالی سوریان و کانه زایی می باشد. در کانسار بوانات نیز همانند کانسار چاه گز بیشتر رخساره های سولفیدی-گرمابی دیده می شوند. مهمترین انواع دگرسانی ها در کانسار بوانات عمدتاً کلریتی و آرژیلی- سریسیتی بوده که پهنه بندی واضحی دارند. مطالعات ایزوتوپهای پایدار بر روی کانسار بوانات نشان دهنده نشأت گرفتن عمده گوگرد از آب دریای ژوراسیک و سنگهای بازالتی و پلیتی کمرپایین و منشأ آلی و آب دریا برای کربن می باشد. منشأ فلزات نیز همانند سایر نهشته های تیپ besshi می تواند از شستشوی سنگهای کمرپایین و یا از ماگما باشد. بر اساس مطالعات انجام گرفته، سیال کانه ساز در بوانات از نوع سیالات داغ (300-350 درجه سانتیگراد)، احیایی و اسیدی بوده که وارد حوضه های محبوس دریایی اکسیدان شده و با تشکیل استخر شورابه ای مواد معدنی از آن نهشته شده است. نهشته های سولفید توده ای روی- سرب- مس چاه گز و مس- روی- نقره بوانات هر چند از لحاظ مکانی و زمانی اختلاف زیادی با هم ندارند، اما از جهت برخی ویژگیها مانند برخی سنگهای درونگیر و توالی میزبان و پاراژنز کانی شناسی با همدیگر تفاوتهای آشکاری دارند که به ترتیب به دلیل فلسیک بودن ترکیب سنگهای آتشفشانی توالی چاه گز و مافیک بودن آنها در توالی بوانات می باشد. در واقع ایجاد و گسترش ریفت کمانی در منطقه بوانات و چاه گز به ترتیب در مراحل آغازین و بلوغ قرار داشته و این دلیل اصلی تفاوت در ماهیت ماگما و نوع کانه زایی vms در این مناطق است. پهنه سنندج- سیرجان به دلیل میزبانی انواع گوناگون نهشته های vms (شامل تیپهای بایمدال مافیک، بایمدال فلسیک، پلیتیک مافیک و سیلیسیکلاستیک فلسیک) و بزرگترین و بیشترین ذخایر vms، مهمترین پهنه ساختاری جهت اکتشاف این نهشته ها می باشد. مقایسه نهشته های vmsدر پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و شمالی و بررسی ارتباط تشکیل آنها با فرایندهای تکتونوماگمایی در این پهنه نشان دهنده تشکیل آنها در حوضه های ریفتی کمانی مرتبط با فرورانش پوسته اقیانوس تتیس به زیر صفحه قاره ای ایران در زمان ژوراسیک و کرتاسه بوده و دلیل رخداد تیپهای گواناگون در این پهنه، تحول و تکامل ماهیت ماگماتیسم و حوضه ریفتی درون کمانی می باشد و بنابراین تشخیص محیطهای ریفتی درون کمانی و گسلهای هم زمان با فعالیتهای آتشفشانی و رسوبگذاری از مهمترین راهکارهای اکتشافی این نهشته ها در پهنه سنندج- سیرجان می باشد.
سجاد مغفوری ابراهیم راستاد
کانه زایی مس در کانسار مس نوده و اندیس های معدنی فریزی، گراب، کلاته لالا (نیران) و چون در جنوب غرب سبزوار در توالی آتشفشانی- رسوبی کرتاسه پسین تشکیل شده اند. سنگ میزبان این ذخائر در کانسار مس نوده بطور اصلی آلکالی الیوین بازالت و بطور فرعی ماسه سنگ سیلتی توفی بوده و در اندیس های معدنی فریزی و گراب گدازه آندزیتی و در اندیس های معدنی کلاته لالا (نیران) و چون، ماسه سنگ های سیلتی توفی است. کانه سازی سولفیدی در توالی آتشفشانی- رسوبی کرتاسه پسین، در سه افق مختلف و به شکل صفحه ای کشیده رخ داده است. که بیشترین و غنی ترین آن مربوط به افق iii است که افق ii کانسار نوده در آن قرار دارد. در کانسار نوده، بر اساس ماهیت کانه زایی سولفیدی و بافت و کانی شناسی سولفید ها، می توان سه رخساره کانه دار را از هم متمایز نمود. این رخساره ها بر اساس جایگاه آنها نسبت به محل خروج سیالات کانه ساز عبارتند از: - الف) رخساره رگه- رگچه ای (stringer zone)، این رخساره شامل رگه ها و رگچه های سیلیسی و سولفیدی است که به صورت قطع کننده لایه بندی سنگ میزبان در زیر رخساره کانسنگ توده ای تشکیل شده است. بافت رگه- رگچه ای و جانشینی سولفید ها سیمای اصلی این رخساره را تشکیل می دهند. این رخساره بر اساس پاراژنز کانیایی آن به دو زیر رخساره قابل تقسیم است: زیر رخساره ای که در آن رگه- رگچه ها دارای ترکیب کانی شناسی بورنیت، کالکوپیریت و مگنتیت می باشند و زیر رخساره دیگر دارای پاراژنز کانیایی کالکوپیریت، پیریت و به مقدار کمتر مگنتیت می باشد. - ب) رخساره کانسنگ توده ای که بخش ضخیم، پرعیار و توده ای کانسار را در غرب کانسار تشکیل داده و با ماهیتی ناهمگون و تقریباً چینه کران محدود به گدازه آلکالی الیوین بازالت می باشد. کانی شناسی این رخساره شامل پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت، بولانژریت و مگنتیت و بافت های آنها توده ای، جانشینی، رگه- رگچه ای و برشی است. - ج) رخساره کانسنگ لایه ای که دارای ضخامت کمتری نسبت به رخساره کانسنگ توده ای است و با سیمای لایه ای و نواری و لامینه عیار پایین ماده معدنی قابل تشخیص است. این رخساره عموما"در سنگ میزبان ماسه سنگ سیلتی توفی به خوبی مشاهده می شود. بافت لامینه که همروند با لایه بندی سنگ میزبان است و ژئو متری چینه سان از ویژگی های شاخص این رخساره است. کانی شناسی این رخساره شامل پیریت و کالکوپیریت بوده و بیشترین گسترش آن در بخش شرقی کانسار رخ داده است. دگرسانی های عمده همراه با کانی سازی کلریتی شدن، سیلیسی شدن، سریسیتی شدن و اپیدوتی شدن می باشد. کلریتی شدن و سیلیسی شدن گسترده ترین دگرسانی در منطقه مورد مطالعه می باشد که در هر سه رخساره کانه دار مشاهده می شوند. دگرسانی سریسیتی کم و بیش در واحدهای کمرپایین، کمر بالا و میزبان ماده معدنی مشاهده می شود. گسترش دگرسانی اپیدوتی، همانند دگرسانی سریسیتی، در محدوده معدنی کم و بیشتر در رخساره توده ای و لایه ای دیده می شود. محیط تکتونیکی کانسار مس نوده و اندیس های جنوب غرب سبزوار با توجه به بررسی های ژئوشیمیایی صورت گرفته، محیط کششی است که در حوضه پشت قوس زون سبزوار تشکیل گردیده است. مقادیر اکسیدهای اصلی، الگوی عناصر نادر خاکی و تغییرات عناصر کمیاب در نمودارهای عنکبوتی نشانگر ماهیت بایمدال (bimodal) و تولئیتی توالی آتشفشانی- رسوبی منطقه می باشد که دارای طیف ترکیبی از بازالت تا ریولیت بوده و در محیط کششی نهشته شده اند. مطالعه میکروترمومتری سیالات درگیر در کانسار نوده نشان می دهد که سیالات غالب در این کانسار، سیالاتی با دو فاز مایع- بخار (l+v) با شوری نسبتا متوسط (38/11 درصد وزنی نمک طعام) و دمای همگن متوسط تا بالا (210- 305 درجه سانتی گراد) می باشند. با توجه به دمای همگن شدن تا 305 درجه سانتی گراد و عدم رخداد جوشش در کانسار نوده، فشار تا حدود70 بار(bar) و حداقل عمق آب تا حدود 700متر تخمین زده می شود. با توجه به نسبت های ایزوتوپی بدست آمده( 5/1- تا 4) و محدود بودن دامنه این تغییرات و نسبتا سبک بودن مقادیر ?34s منشاً اصلی گوگرد برای کانه زایی سولفیدی در کانسار نوده شستشو از سنگ های آتشفشانی کمر پایین و به مقدار کم احیای غیر آلی سولفات آب دریا پیشنهاد می شود. با توجه به ویژگی های اساسی کانه زایی مس در منطقه نوده، از جمله محیط تکتونیکی، سنگ دربرگیرنده، کانی شناسی، محتوای فلزی، منطقه بندی موجود در کانسار، دگرسانی و مقایسه آنها با ویژگی های اساسی ذخایر مس با میزبان آتشفشانی- رسوبی تیپ vms، کانسار مس نوده را می توان در رده کانسارهای سولفید توده ای آتشفشانزاد پلیتیک- مافیک (besshi type vms or pelitic mafic vms deposit) طبقه بندی نمود. واژگان کلیدی: توالی آتشفشانی- رسوبی، سولفید توده ای آتشفشانزاد ، رخساره کانسنگ توده ای، رخساره کانسنگ لایه ای، رخساره رگه- رگچه ای، نوده، حوضه جنوب غرب سبزوار
محمد جواد مومن حسین مهدیزاده شهری
چکیده منطقه مورد مطالعه شامل سه مجموعه آتشفشانی به نام های امیرآباد، زرین کمر و سیاه کوه می باشد. سنگ های آتشفشانی امیرآباد در فاصل? 12کیلومتری در شمال شهر شاهرود و مجموعه آتشفشانی زرین کمر و سیاه کوه در فاصل? 36کیلومتری در شمال شرقی این شهر واقع شده اند. منطقه مورد مطالعه بخشی از پهنه ایران مرکزی بوده و در طی دوران سنوزوئیک به شدت تحت تأثیر فازهای کوهزایی آلپی قرار داشته و فعالیت های آتشفشانی ائوسن در تمام طول آن دیده می شود. ترکیب سنگ شناسی منطقه مورد مطالعه متنوع بوده، به این صورت که مناطق زرین کمر و سیاه کوه شامل تراکی بازالت، تراکی آندزیت، آندزیت و تراکیت و منطقه امیرآباد نیز شامل آندزیت و تراکی آندزیت می باشد. همچنین سنگ های آذرآواری ، در مناطق مورد مطالعه پراکندگی وسیعی دارند. این سنگ های آتشفشانی تنوعی از بافت های پورفیری، جریانی و گلومروپورفیری را نشان داده و بطور عمده حاوی کانی های اولیه شامل مگنتیت، پیروکسن، پلاژیوکلاز و فلدسپات آلکالن می باشند. این سنگ ها غالباً دگرسان شده اند و کانی های دگرسانی فراوانی نظیر سوسوریت، داموریت، اپیدوت، کلریت، کلسیت، سیدریت، کوارتز، سریسیت و کانی های رسی در اکثر آنها مشاهده می گردد. داده های ژئوشیمیایی شامل اکسیدهای عناصر اصلی، عناصر فرعی، کمیاب و نادر خاکی، مبین تفریق ماگمایی و تبلورتفریقی گسترده می باشد که این امر با شواهد پتروگرافی نیز تأیید می گردد. همچنین ماهیت آلکالن این سنگ ها نیز محرز می باشد. نتایج حاصل از مطالعات پترولوژی، ژئوشیمی و بررسی نمودارهای تکتونوماگمایی حاکی از این است که احتمالاً ماگمای اولیه، نشأت گرفته از گوشت? فوقانی بوده و در محدود? کمان قاره ای تشکیل شده است. از لحاظ پتانسیل اقتصادی، با توجه به شواهدی نظیر رگه های سیلیسی با بافت شانه ای، نهشته های تراورتنی، برش های هیدروترمالی حاوی پیریت ، دگرسانی های آرژیلیتی، آدولاریا، سریسیتی، سیلیسی و کلریتی و همچنین عیار قابل توجه نقره در پهنه های دگرسانی، احتمال کانه زایی (طلا؟- نقره) اپی ترمال نوع سولفیداسیون پایین در منطقه مورد مطالعه وجود دارد.
علی نصر الهی فردین موسیوند
کانه¬زایی¬هایی از منگنز در جنوب غرب سبزوار در زیر پهنه ساختاری سبزوار و در توالی آتشفشانی- رسوبی کرتاسه رخ داده¬اند. این کانه¬زایی¬ها بر اساس جایگاه چینه¬ای، سن نسبی و نوع سنگ دربرگیرنده ماده معدنی در دو افق اصلی به شرح ذیل قرار دارند: الف) افقi : این افق که کانسارهای منگنز نوده، فریزی و گفت را در بر می¬گیرد، در بخش زیرین توالی کرتاسه پسین قرار داشته و سنگ درونگیر ماده معدنی در آن توف¬ قرمز می¬باشد. ب) افق ii: این افق شامل کانسارهای منگنز ذاکری و چشمه سفید بوده، در بخش بالایی توالی کرتاسه پسین قرار می¬گیرد و سنگ درونگیر ماده معدنی در این افق شامل توف مارنی و توف کربناتی می¬باشد. کانه¬زایی اکسید منگنز در افق i، در شش زیر افق مختلف در کانسار منگنز نوده و دو زیرافق مختلف در کانسارهای فریزی و گفت به شکل پیکره¬های عدسی و لایه¬ای شکل رخ داده است. در کانسار منگنز نوده، بر اساس ساخت و بافت، کانی¬شناسی و نوع ارتباط ماده معدنی با سنگ میزبان می¬توان سه رخساره کانه¬دار را از هم متمایز نمود:1) رخساره کانسنگ توده¬ای 2) رخساره کانسنگ لایه¬ای 3) رخساره دانه پراکنده– برشی (استرینگر). از لحاظ کانی¬شناسی این رخساره¬ها حاوی کانی¬های پیرولوزیت، پسیلوملان، براونیت و منگانیت هستند. دگرسانی¬ غالب در کانسار نوده شامل دگرسانی کلریتی می¬باشد. دگرسانی آرژیلیتی نیز بلافاصله در زیر رخساره توده¬ای دیده می-شود که توسط دگرسانی کلریتی احاطه شده است. در کانسارهای فریزی و گفت نیز تنها دگرسانی کلریتی دیده می¬شود. دگرسانی کلریتی عمدتاً در کمر پایین و به نسبت کمتری در کمر بالای ماده معدنی رخ داده است. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، بالا بودن نسبت¬های mn/fe، la/ce، u/th و si/al، پایین بودن نسبت¬ co/zn، مقادیر فلزات کمیاب و بویژه فلزات co، cu و ni، پایین بودن مقادیر عناصر نادر خاکی (ree) (به¬ویژه sm، ce و eu) و بالا بودن مقادیر sio2، mn و fe به عنوان شواهدی از ته-نشست mn از سیالات گرمابی-¬ بروندمی در یک محیط دریایی هستند و نقش فرآیندهای آبزاد در پیدایش این کانسار ناچیز است. همچنین مطالعه الگوی ree کانسار منگنز نوده، خاستگاه گرمابی- بروندمی و اکسیدان بودن محیط دریایی ته¬نشست را برای این کانسار نشان می¬دهد. مطالعه الکترون میکرو¬پروب بر روی کانی¬های منگنز نشان می دهد که با دور شدن از رخساره توده¬ای به سمت رخساره لایه¬ای، یک نوع پهنه¬بندی افقی منظم برای عناصر آهن و منگنز قابل تشخیص است. با توجه به ویژگی¬های اصلی کانه¬زایی منگنز در منطقه نوده و مقایسه آنها با ویژگی¬های اساسی انواع شاخص ذخایر منگنز با میزبان آتشفشانی- رسوبی، کانسار منگنز نوده را می¬توان در رده کانسارهای آتشفشانی- رسوبی نوع کوبا طبقه بندی نمود.
سمیه تقی زاده قورولی فردین موسیوند
کانسار منگنز ذاکری در 95 کیلومتری جنوب غرب سبزوار، در زیرپهنه زمین ساختی سبزوار قرار داشته و در بخش بالایی توالی آتشفشانی - رسوبی کرتاسه بالایی رخ داده است. در کانسار منگنز ذاکری بر اساس ساخت و بافت، کانی شناسی و نوع ارتباط ماده معدنی با سنگ میزبان می توان چهار رخساره رگه- رگچه ای (استرینگر)، برشی، توده ای و لایه ای را از هم تشخیص داد.کانی های معدنی در این کانسار پیرولوزیت، پسیلوملان، هولاندیت، منگانیت، تودوروکیت، رودوکروزیت و براونیت می باشد.بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، سنگ های آذرین موجود در منطقه، بیشتر ماهیت تولئیتی داشته بالا بودن نسبت های mn/fe و si/al، پایین بودن مقادیر فلزات کمیاب بویژه فلزات co، cu و ni، پایین بودن مقادیر عناصر نادر خاکی (ree) (به ویژه ce و eu) و بالا بودن مقادیر sio2، mn و fe در کانسنگ، به عنوان شواهدی از ته نشست منگنز از سیالات گرمابی- بروندمی در یک محیط دریایی هستند. کانسار ذاکری بر اساس مقایسه آن با انواع مختلف کانسارهای آتشفشانی- رسوبی منگنز، از جهات بسیاری بیشترین شباهت را با کانسارهای نوع کوبا نشان می دهد.
زهرا باقرزاده فردین موسیوند
کانسار منگنز - سلستیت بندقیچی (ربیعی) در200 کیلومتری جنوب شاهرود و 59 کیلومتری جنوب شرق روستای ترود، در بخش شمالی پهنه ماگمایی-آتشفشانی ایران مرکزی قرار دارد. عمده ترین واحدهای سنگی تـوالی چینه شناسی رخنمون یافته در منطقه شامل سنگ های آتشفشانی آندزیتی، داسیتی، توفی و سنگهای مارنی ائوسن می باشند. در این کانسار بر اساس مطالعات ساخت و بافت و کانی شناسی سه رخساره کانه دار مشاهده می شود: (1) رخساره پایینی به شکل رگه ای- رگچه ای (پهنه استرینگر) درون سنگ های آتشفشانی (آندزیتی و داسیتی)، (2) رخساره میانی به صورت برشی – توده-ای درون برش های آتشفشانی و مارن و (3) رخساره بالایی به شکل چینه سان (لایه ای و عدسی شکل) در درون توف برش، پپریت ها و مارن ها. رخساره چینه سان خود به دو بخش غنی از منگنز و غنی از سلستیت قابل تفکیک است، بخش غنی از منگنز درون سنـگ های ولکانیک برش، پپریت و مارنی بـر روی رخســاره رگـه- رگچه ای قرار داشته و بخش غنی از سلستیت در فاصله دورتری در داخل همان سنگهای میزبان مارنی مشاهده می شود. کانی شناسی ماده معدنی بر اساس مطالعات پتروگرافی، پراش اشعه ایکس (xrd) و الکترون میکروپروب (epma) بطور عمده شامل پیرولوزیت، پسیلوملان و سلستیت و به مقدار ناچیز کریپتوملان و هولاندیت می باشد. کانیهای باطله غالباً شامل کلریت، سریسیت، ژیپس، باریت و کانیهای رسی می-باشند. ساخت و بافت ماده معدنی در بخش چینه سان غنی از منگنز عمدتاً بصورت نواری، لامینه ای، قلوه ای و دانه پراکنده و در بخش غنی از سلستیت بصورت بافت های دیاژنزی شـامل شـکافه پرکن و گورخری(zebra بوده و در رخساره های رگه ای- رگچه ای و برشی – توده ای بصورت رگه ای، برشی و شکافه پرکن می باشد. دگرسانی های عمده در این کانسار شامـل سـریسیتـی – آرژیلیتی در مرکز و کلریتی در اطراف می باشند. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، این کانسار حاوی نسبت های بالایی از mn/fe، la/ce، u/th و si/al است و مقادیر نسبت های co/zn و فلزات کمیاب از جمله ni و cu و عناصر نادر خاکی (ree) بویژه sm و ce و euدر مواد معدنی پایین می باشد. همچنین آنومالی منفی eu در ماده معدنی در بخش غنی از منگنز نشان می دهد که محیط ته نشست ماده معدنی اکسیدان بوده است. ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های آتشفشانی نشان می دهد که این سنگ ها دارای ترکیب آندزیت و داسیت و ماهیت کالک آلکالن بوده که نشان دهنده محیط جزایر کمانی برای نهشته شدن آنها می باشد. مطالعات سیالات درگیر بر روی سلستیت نشان می دهد که درجه همگن شدگی و شوری در پهنه استرینگر و در بخش چینه سان غنی از سلستیت، بترتیب برابر c ?290 و9/5 %معادل nacl و برابرc ?350 و 5/6 % معادل naclمی باشد. کانسار منگنز- سلستیت بندقیچی از جهت محیط تکتونیکی تشکیل، سنگهای میزبان و همراه، شکل هندسی پیکره های معدنی، بافت، ساخت، کانی شناسی، ژئوشیمی و پهنه بندی دگرسانی شباهت زیادی به کانسارهای آتشفشانی- رسوبی یا بروندمی تیپ کوبا دارد، هرچند که در کانسار کوبا استرانسیم کانسار سلستیت ایجاد نکرده است . قابل ذکر است که از جهت برخی ویژگیها و اقتصادی بودن هر دو قسمت غنی از منگنز و غنی از سلستیت، تاکنون مورد مشابهی از این کانه زایی در ایران و جهان شناسایی نشده است.
مجید وکیلی نوش آبادی فردین موسیوند
کانسار آهن ورتاوه در 25 کیلومتری جنوب شهر کاشان، 8 کیلومتری جنوب شرقی شهر قمصر و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه- دختر واقع شده است. سنگ های آتشفشانی-رسوبی ائوسن و توده نفوذی بعد از میوسن زیرین (میوسن میانی؟) پیکره اصلی سنگ های رخنمون یافته در منطقه را تشکیل می دهند. بر اساس این پژوهش تزریق توده نفوذی با ترکیب کوارتزدیوریت-دیوریت به داخل توف های کربناتی ائوسن موجب تشکیل کانسار آهن ورتاوه شده است. ماده معدنی بطور عمده از مگنتیت تشکیل شده که در بخش هایی با هماتیت و کانی های سولفیدی شامل پیریت و کالکوپیریت و کانه های ثانویه مالاکیت، لیمونیت، گوتیت و اکسیدهای منگنز همراه است. ماده معدنی دارای بافت های توده ای، برشی، رگه-رگچه ای و دانه پراکنده می باشد. مجموعه کانی های گارنت، پیروکسن، اپیدوت، کلریت، کلسیت، کوارتز، سرسیت و آپاتیت، کانی های باطله ها را تشکیل می دهند. دگرسانی های اصلی در منطقه شامل اپیدوتی، کلریتی، سرسیتی و آرژلیتی شدن هستند. مطالعات ژئوشیمیایی توده نفوذی نشان دهنده ماگمایی با ماهیت کالک آلکالن و متاآلومین و از رده گرانیت های کمان ماگمایی است. بر اساس مطالعات ژئوشیمی و سیالات درگیر، سیال کانه ساز دارای منشأ ماگمایی می باشد. گسل، درزه و شکستگی¬های فراوان در منطقه نقش مهمی در انتقال سیالات کانه ساز و کانه¬زایی داشته اند. مطالعه سیالات درگیر، بیانگر شوری برابر40/5 تا 78/15 درصد وزنی نمک طعام در کانی کلسیت، 16/7 تا 64/10 درصد وزنی نمک طعام در کانی کوارتز و متوسط شوری 56/9 درصد وزنی نمک طعام برای سیالات کانه ساز می باشد. نمودار دمای همگن شدن، محدوده بین 150 تا 289 درجه سانتی گراد در کانی کلسیت و محدوده ای بین 274 تا 310 درجه سانتی گراد در کانی کوارتز را نشان می دهد. با تلفیق داده های حاصل از بررسی روابط صحرایی، مطالعات پتروگرافی، کانه نگاری، مطالعه سیالات درگیر و شیمی سنگ کل، برای کانسار ورتاوه الگوی تشکیل اسکارن کلسیمی پیشنهاد می شود. علاوه بر ماهیت اسکارنی با توجه به شواهد کانی شناسی، ساخت و بافت، ژئوشیمی و محیط زمین ساختی، کانسار ورتاوه شباهت هایی را نیز با کانسارهای اکسید آهن- مس- طلا (iocg) نشان می دهند.
الهام تاتاری مریم شیبی
کانسار آهن لجنه در 40 کیلومتری جنوب شرق شهر شاهرود و در شمالیترین بخش واحد ساختاری ایران مرکزی واقع شده است. محدوده کانسار مورد مطالعه از سنگهای آهکی پرمین و سنگهای آهکی مارنی کرتاسه تشکیل شده است. تعدادی توده نفوذی با طیف ترکیبی سینیت تا مونزودیوریت به درون واحدهای کربناته مذکور نفوذ کرده و سبب اسکارنزایی شدهاند. نتایج آنالیزهای نقطه ای انجام شده بر روی برخی از کانیهای مجموعه دیوریتی حاکی از آنست که این سنگها دارای پلاژیوکلاز با ترکیب آندزین و پیروکسن نوع اوژیت هستند. ترکیب شیمیایی پیروکسن این سنگها بیانگر تبلور این کانی در دمای 1150 تا 1200 درجه سانتیگراد و 8 تا 10 کیلوبار فشار و تشکیل آنها در محیط پشت قوسی است. شیمی بیوتیتهای موجود اولیه موجود در این تودههای دیوریتی نیز سری ماگمایی کالک آلکالن برای تشکیل آنها را تایید می نماید. توده های نفوذی منطقه لجنه در محل تماس با ماده معدنی به مجموعه کانیهای شاخص درون اسکارن یعنی گارنت، پیروکسن متاسوماتیک، اسکاپولیت، اکتینولیت و اپیدوت تبدیل شده است. ترکیب گارنتها نیز از نوع گروسولار-آندرادیت است و تنها درصد ناچیزی از اسپسارتین دارند. ترکیب کلینوپیروکسن موجود در مجموعههای دروناسکارن دیوپسید می باشد. شواهد صحرایی، نمونهبرداری سیستماتیک و مطالعه مقاطع میکروسکوپی نشانگر یک منطقهبندی دگرسانی از درون توده نفوذی (دروناسکارن) به حاشیه آن (بروناسکارن) است. بروناسکارنها بر اساس کانیشناسی به پنج گروه شامل فلوگوپیت اسکارن، اسکارن اسکاپولیتدار، اسکارن گارنتدار، اسکارن دارای کلسیت- منیتیت نواری و اسکارنهای رگهای گارنتدار تقسیمبندی میشوند. نتایج حاصل از شیمی این کانیها نشان می دهد که فلوگوپیتهای موجود در فلوگوپیتاسکارن ویژگی بیوتیتهای گرمابی را نشان میدهند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه کانیهای کدر موجود در مجموعههای اسکارنی، معمولاً در شرایط احیایی منیتیت با هماتیت همزیست است. با عبور سیالات گرمابی طی برهمکنش سنگ/ سیال عناصری مانند cr، mg و mn شسته شده و در بعضی نقاط تجزیه شده پدیده مارتیتی شدن در منیتیتها مشاهده میشود. شواهدی از دگرسانی پروپلیتیک در تودههای ساب ولکانیک دیوریت پورفیری کانسار دیده میشود. طی این دگرسانی مجموعه کانیهای گرمابی و درجه حرارت پایین اکتینولیت، اپیدوت، کلریت، کلسیت و سریسیت به خرج تخریب پلاژیوکلاز، ارتوکلاز، پیروکسن، هورنبلند و بیوتیت تشکیل شدهاند. دگرسانی فیلیک در سینیتهای منطقه رخ داده و با مجموعه کانیهای شاخص کوارتز- سریسیت- اپیدوت و پیریت مشخص میشود. کانهزایی صورت گرفته در منطقه شامل کانیهای اولیه منیتیت، هماتیت، پیریت، اسفالریت و کانیهای ثانویه مالاکیت، آزوریت، گوتیت و لیمونیت میباشد که بیشتر به صورت تودهای، نیمهتودهای، نواری و رگهای جایگزین شدهاند. بر اساس مقایسه کانهزایی و مجموعه کانیهای شاخص کانسار آهن لجنه با دیگر کانسارهای اسکارنی، این کانسار در ردیف اسکارنهای کلسیمی- منیزیمی قرار میگیرد.
ناهید طایفی فردین موسیوند
کانسارهای مس چغندرسر مرکزی، شمالی و جنوبی، گِریک، گورخان، نرتلویی، استغانی، گَچکنوم، اِلهاک (1) و اِلهاک (2) حدوداً در فاصله 100 تا 120 کیلومتری شرق و جنوب شرق شاهرود در لبه ی شمال شرقی پهنه ساختاری ایران مرکزی واقع شده اند. توالی سنگی منطقه شامل سنگ-های آتشفشانی و آتشفشانی- رسوبی می باشند. این منطقه از تناوب گدازه های بازیک – حدواسط و سنگ های آذرآواری به سن ائوسن میانی تشکیل شده اند. سنگ های آتشفشانی مورد مطالعه دارای طیف ترکیبی اولیوین بازالت، تراکی بازالت، تراکی آندزی بازالت و تراکی آندزیت هستند که بیانگر یک سری تفریقی از اولیوین بازالت تا تراکی آندزیت می باشند. این سنگ ها از عناصر نادرخاکی سبک و عناصر لیتوفیل بزرگ یون، غنی شدگی و از عناصر نادر خاکی سنگین، تهی شدگی نشان می دهند. آنومالی منفی عناصر با شدت میدان بالا مانند ti و nbدر سنگ های مورد مطالعه از ویژگی های شاخص محیط های کمانی است. محیط تکتونیکی کانسار مس شرق و جنوب شرق شاهرود با توجه به بررسی هـای ژئوشـیمیایی صورت گرفته، محیط کششی است که در حوضه پشت کمان تشـکیل گردیـده اسـت. کانی زایی در کانسارهای شرق و جنوب شرق شاهرود به صورت رگه – رگچه ای، دانه پراکنده و پرنمودن حفرات صورت گرفته است. کانی های اولیه شامل کالکوسیت، بورنیت، مس طبیعی، پیریـت و کالکوپیریـت است. در اثر فرآیند هوازدگی، کانی های ثانویه اکسیدی و کربنـاتی نظیـر کوپریت و مالاکیت در بخش های سطحی تشکیل شده اند. دگرسانی های غالب در سنگ میزبان شـامل هماتیتی، کلریتی، سرسیتی، سیلیسی و کربناتی است. مطالعه میکروترمومتری سیالات درگیر بر روی کلسیت رگه های کانه دار نشان می دهد که غالـب سـیالات، دو فازی و از نوع مایع - بخار (l+v) با شوری متوسط 01/10 درصـد وزنـی نمـک طعـام و میانگین دمـای همگـن شـدن 264 درجه سانتی گراد می باشند. با توجه به ویژگی های اساسی کانه زایی مس در منطقه شرق و جنوب شرق شاهرود، از نظر محیط زمین ساختی، سنگ دربرگیرنده، کانی شناسی، محتوای فلزی، دگرسانی و شکل کانی سازی مشابهت زیادی با کانسارهای مس نوع آتشفشانی- لایه سرخ دارد.
زهره میلویش فردین موسیوند
منطقه مورد مطالعه در پهنه ایران مرکزی و زیر پهنه سبزوار و در 40 کیلومتری شمال- شمال غرب تربت حیدریه، واقع شده است. کانه زایی مس در این منطقه، به صورت چینه سان و چینه کران در واحدهای تخریبی ائوسن- الیگوسن رخ داده است. کانی سازی در این گستره به طور پراکنده و منقطع، به صورت کانسارهای اسفیز، قندو و قنچی و اندیس های متعددی مشاهده می شود. توالی قرمز قاره ای ائوسن- الیگوسن از پایین به بالا از چهار واحد سنگی تشکیل شده است: واحد (em1) شامل مارن های قرمز و خاکستری، واحد (eos) شامل ماسه سنگ های قرمز، واحد (eoc) شاملکنگلومرای قرمز با میان لایه هایی از ماسه سنگ و واحد (osc) متشکل از ماسه سنگ های خاکستری و کنگلومرا و سیلتستون. کانی سازی در کانسار اسفیز در امتداد گسل ها و شکستگی ها به صورت رگه ای و چینه کران eoc)) درحضور سیمان کلسیتی و کانی های مافیک رخ داده است. در کانسار قندو کانه سازی در افق احیایی ماسه سنگی به صورت لایه ای و چینه سان در حضور فسیل های گیاهی صورت گرفته است. کانه سازی در کانسار قنچی در واحدهای کنگلومرایی ((eoc بر اثر جانشینی سولفیدهای مس در دانه های آواری و کانی های مافیک رخ داده است. این کانسارها دارای کانی های کالکوسیت، بورنیت، پیریت، مگنتیت، کوولیت، دیژنیت، کوپریت، مالاکیت و کریزوکلا می باشند. هم چنین ماده معدنی در این کانسارها با بافت دانه پراکنده، جانشینی، رگه- رگچه ای و پرکننده فضای خالی دیده می شود. دگرسانی غالب در این کانسارها از نوع شستشو (bleaching) می باشد. مطالعات ژئوشیمیایی صورت گرفته در تمام کانسارهای مورد مطالعه همبستگی مثبت بین مس و نقره را نشان می دهند که بیشترین فراوانی را در افق های کانه دار دارند. با توجه به ویژگی های خاص کانی سازی در این منطقه، می توان این کانه زایی را از نوع مس با میزبان رسوبی و از گونه redbed دانست
مجید طاشی فردین موسیوند
کانسار مس- نقره گرماب پایین در توالی آتشفشانی- رسوبی کرتاسه پسین زیر پهنه سبزوار واقع شده است. کانه زایی به شکل هندسی چینه سان و چینه کران در افق چینه ای خاص به همراه نهشته های بروندمی رخ داده است. سنگ میزبان کانه زایی را سنگ های آتشفشانی آندزیتی- داسیتی و آذرآواری های وابسته تشکیل می دهند. کانه زایی از کمرپایین به سمت کمربالا در چهار رخساره رگه- رگچه ای، توده ای- نیمه توده ای، لایه ای و رسوبات بروندمی رخ داده است. کانی شناسی ماده معدنی شامل کانی های اولیه نظیر پیریت، مگنتیت و کالکوپیریت و کانی های ثانویه نظیر مس طبیعی، مالاکیت، کوپریت، کولیت و اکسیدهای آهن- منگنز است. دگرسانی سنگ دیواره، به طور عمده از نوع کلریتی و به مقدار کمتر شامل سیلیسی، آرژیلیتی و زئولیتی است. حداکثر عیار طلا و نقره در کانسار به ترتیب 1 و 19 گرم در تن است. به نظر می رسد که بروز فعالیت آتشفشانی زیردریایی در یک حوضه پشت کمانی در کرتاسه پسین، به تشکیل این کانسار سولفید توده ای تیپ بشی منجر شده است. قابل ذکر است که فرایند دیاژنز و تدفین در حد رخساره زئولیتی موجب تمرکز کانه زایی بصورت مس طبیعی گردیده است.
فایق هاشمی فردین موسیوند
کانسار باریت- سرب- مس ورندان واقع در 60 کیلومتری جنوب کاشان، در پهنه آتشفشانی- نفودی ارومیه- دختر و در داخل سنگ-های آذرآواری و آتشفشانی ائوسن میانی (واحد e_5^t) رخ داده است. سنگ میزبان کانسار شامل توف سیلیسی خاکستری، سبز، توف برشی، توف کریستالی و آندزیت (unit1) می باشد. رخساره کانه دار در کانسار ورندان شامل: 1) رگه- رگچه ای، 2) مجموعه دهانه ای، 3) کانسنگ توده ای، 4) لایه ای- نواری و 5) رسوبات گرمابی- بروندمی آهن و منگنزدار. کانی های مهم در ماده معدنی شامل باریت، گالن، اسفالریت، کالکوپیریت، پیریت و تتراهدریت می باشند. دگرسانی سنگ دیواره از نوع کلریتی وکوارتز- سریسیتی است. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی در رخساره های کانه دار میزان عناصر در بخش چینه سان زیرافق سوم خیلی بالاتر از زیرافق های دیگر می باشند. در این کانسار جهت تعیین تیپ کانسنگ، برای زیرافق های اول و سوم کانسنگ زرد و برای زیرافق دوم کانسنگ سیاه تعیین گردید. مطالعات الکترون میکروپروب (epma) بر روی کلریت نشان داد کلریت ها در رده کلریت های غنی از آهن و نزدیک به قطب کلینوکلر قرار می گیرند. همچنین براساس مطالعه میکروترمومتری سیالات درگیر، ادخال های غالب در این کانسار از نوع دو فازی مایع- بخار(l+v) با شوری نسبتاً متوسط تا پایین ( 4/0 تا 09/14 درصد وزنی نمک طعام( و دمای همگن شدن بین 148 تا 372 درجه سانتی گراد می باشند. بیشترین فراوانی دمای همگن شدن برابر 270 تا 300 درجه است. کانسار ورندان را می توان در رده کانسارهای سولفید توده ای آتشفشانزاد (vms) تیپ بایمدال فلسیک (bimodal-felsic) یا تیپ کروکو (kuroko) طبقه بندی نمود.