نام پژوهشگر: علیرضا زراسوندی

نقش کنترل کننده های زمین شناسی و زمین شیمیایی در زایش افق بوکسیتی کارستی منطقه ی دهدشت استان کهکیلویه بویر احمد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1389
  سمیه سلامب اللهی   علیرضا زراسوندی

کانسارهای بوکسیت مندان و ده نو در فاصله ی 40 کیلومتری شمال شرقی شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویر احمد قرار دارند. بوکسیت این ناحیه به لحاظ زمانی مربوط به کرتاسه می باشد و از دیدگاه ساختاری در زون زاگرس چین خورده ساده قرار دارد. افق بوکسیتی بین دو سازند سروک و ایلام واقع گردیده است. هدف از این مطالعه بررسی کانی شناسی ، بررسی روابط بافتی، تعیین شرایط نهشت کانی های بوکسیتی و ارتباط آن با ژنز و همچنین مطالعات زمین شیمایی برای تشخیص نوع و منشاء این کانسارها می باشد. در این راستا مطالعات آزمایشگاهی با استفاده از مقاطع نازک و صیقلی و نتایج آنالیز پراش پرتو x ( xrd) مد نظر قرار گرفت و همچنین از آنالیز icp-ms برای انجام مطالعات زمین شیمیایی استفاده شد. بوهمیت، دیاسپور، کائولینیت، کلسیت، از کانی های اصلی هر دو سکانس بوکسیتی (مندان و ده نو) می باشد. بافت شاخص هر دو کانسار، در لایه های مختلف بوکسیتی عبارتند از اوئیدی- پیزولیتی، اوئیدی – اسفروئیدی، پیزولیتی، پلیتومورفیک ، شکل دروغین است. با توجه به حضور بوهمیت به عنوان شاخص ترین کانی غنی از al در محیط فرسایشی و ناپیوستگی های رسوبی چنین به نظر می رسد که زایش این کانسارها شدیداً تحت تاثیر، فرسایش و ناپیوستگی صورت گرفته در سنومانین – تورنین در زاگرس است. وجود خرده های آواری در پیزولیت ها و اوئیدها شواهدی از انتقال را نیز نشان می دهد، که بیانگر تشکیل اولیه بوکسیت به صورت برجا و سپس در اثر فرسایش به صورت تخریبی وارد حوضه ی رسوبی شده، و بوکسیت کارستی را تشکیل داده است. با توجه به مطالعات ، در افق بوکسیتی مندان دو رخساره ی کانیایی تشخیص داده شد، که در شرایط محیطی متفاوت تشکیل شده اند 1) رخساره ی اکسیدان که شامل کانی های، بوهمیت، دیاسپور، هماتیت، کائولینیت است. 2) رخساره ی احیایی، پیریت، کلریت، دیاسپور می باشد. نبود افق بوکسیتی خاکستری و سیاه در کانسار ده نو مبین وجود فقط یک محیط اکسیدان در این منطقه است. مطالعات زمین شیمیایی غنی شدگی عناصر کمیابی مانند zr,hf,nb,ta,u را در طول فرایند بوکسیتی شدن نشان می دهد. الگوی مشابه توزیع ree ها (بهنجار شده به کندریت) افق های بوکسیتی مندان و ده نو و سنگ کربناتی (سازند سروک) تفریق و غنی شدگی شدید lreeها نسبت به hree ها و منشاء یکسان افق های بوکسیتی مندان و ده نو را نشان می دهد. براساس مطالعات زمین شیمیایی سنگ مادر هر دو کانسار سازند سروک می باشد. محاسبات تبادل جرم بر اساس ti (عنصر نامتحرک) در لایه های بوکسیتی مختلف و آهک سروک محاسبه شد. بر اساس این محاسبات عناصری مانند mg,mn,ca,k,p2o5 از سیستم های هوازده شسته می شوند در حالی که عناصری مانند al,fe,si در سیستم های بازماندی غنی می شوند. به طور کلی براساس شواهد صحرایی و کانی شناسی و زمین شیمیایی کانسارهای مورد مطالعه از نوع درجا بوده است.

بررسی تشکیل سنگ های ادراری با نگرشی ویژه بر زمین شناسی پزشکی در استان خوزستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  مجید حیدری   علیرضا زراسوندی

استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران به دلیل آمار بالای مبتلایان به سنگ های ادراری، نیازمند انجام مطالعات گسترده در زمینه ی بررسی تأثیر عوامل مختلف بر تشکیل این سنگ ها است. لذا در پژوهش کنونی سعی شده که علاوه بر مطالعه ی پراکندگی سنگ های ادراری در بخش های مختلف استان خوزستان، با بررسی تأثیر عواملی نظیر نژاد، دما و میزان سختی آب های آشامیدنی بر تنوع سنگ های ادراری، مقایسه ای نیز میان نقش عوامل زیستی (نژاد)، اقلیمی (دما) و زمین شناسی (آب های سخت) بر تنوع سنگ های ادراری، انجام شود. در این رابطه، به منظور انجام آزمایشات کانی شناسی و شیمیایی، تعداد 20 نمونه سنگ ادراری از بیمارستان های مهم استان (بیمارستان های گلستان و آریا) جمع آوری شد. نتایج آنالیز xrd، نشان می دهد که سنگ های ادراری در استان خوزستان را از منظر کانی شناختی می توان در هفت گروه کلسیم اکسالات، کلسیم اکسالات/ فسفاته، فسفاته، اوراته، اوراته/ کلسیم اکسالات، اوراته/ کلسیم اکسالات/ فسفاته و سیستین/ کلسیم اکسالات قرار داد. فراوانی بالای ترکیبات اوراته و حضور کانی نیاهیت در نمونه های استان خوزستان نشان می دهد که کانی شناسی سنگ های ادراری در استان خوزستان تا حدودی با سایر مناطق جهان و حتی کشورهای خاورمیانه نظیر اردن و عراق متفاوت می باشد. همچنین داده های حاصل از آنالیز xrf، نشان می-دهند که so3, mgo, p2o5, cao، بیشترین فراوانی را در میان اکسیدهای اصلی دارا می باشند. مهم ترین عناصر موجود در سنگ های ادراری نیز شامل zr=135.9, cu= 39.8, zn= 36.95, sr= 108.5, cl= 544.55 می باشند. بررسی اثرات شرایط دمایی بر کانی شناسی سنگ های ادراری تأیید می کند که از اقلیم های نیمه مرطوب مدیترانه ای (شمال شرق استان) به طرف اقلیم های فراخشک گرم (جنوب و جنوب غرب) و با افزایش میانگین دما، از فراوانی سنگ های کلسیم اکسلاته کاسته و بر میزان انواع اوراته افزوده می شود، به طوری که در اقلیم های فراخشک گرم که بالاترین میانگین سالانه ی دما (c? 25) را در استان خوزستان دارند، تنها فاز کانی شناسی موجود را ترکیبات اسیداوریکی تشکیل می دهند. مقایسه ی داده های مربوط به سختی آب های آشامیدنی با کانی-شناسی سنگ های ادراری در مناطق مختلف استان خوزستان نشان می دهد که ترکیب آب های آشامیدنی (به ویژه سختی آب) در برخی مناطق، ترکیب کانی شناسی سنگ های ادراری را متأثر ساخته است. حضور کانی وولیت در نمونه ی شهر رامهرمز و کانی سیستین در نمونه ی شهر هندیجان را می توان به ترتیب به سختی بالای آب (ppm 5/1247) و میزان بالای سدیم (ppm 896) و کلراید (ppm 9/1241) در این مناطق نسبت داد. بررسی شاخص نژاد نیز نشان می دهد که تنوع کانیایی سنگ های ادراری در بیماران فارس و عرب از تشابه تقریباً یکسانی برخوردار می-باشد. در نهایت داده ها پیشنهاد می دهند که فراوانی کانی های کلسیم اکسالات در زنان بیشتر از مردان است. همچنین، به احتمال فراوان بین افزایش سن (? 45) و افزایش فراوانی کانی های اوراته رابطه ی مستقیم وجود دارد.

بارزسازی و زون بندی توده های گردو غبار جنوب غرب ایران با استفاده از سنجش از دور وgis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1389
  علی عبدالخانی   علیرضا زراسوندی

تصاویر و محصولات سنجنده مودیس (deep blue aerosol optical thickness ، brightness temperature ) به منظور بارزسازی و زون بندی غلظت توده های گردوغبار جنوب غرب ایران در چهار ماه اول و اسفند سال 1388 جمع آوری گردید. از آنجا که مطالعات قبلی و تحلیل های تئوری بر مبنای انتقال تابش اتمسفر دال بر وجود یک رابطه همبستگی مثبت بین ضخامت نوری آئروسل (aod) و غلظت ذرات معدنی اتمسفر (pm10) می باشد، و با تصحیح aod نسبت به ارتفاع و رطوبت نسبی می توان این رابطه را تقویت نمود. با بکارگیری داده های غلظت سازمان محیط زیست استان خوزستان این رابطه مورد بررسی قرار گرفت. برای محاسبه فاکتور رطوبت از رابطه ای که در سال 2009 توسط وانگ و همکاران ارائه گردیده استفاده شد. با بکارگیری نمونه های معلوم aod و pm10 بیست مدل برای بدست آوردن ضریب تجربی این رابطه محاسبه و مقدار با کمترین rms و بیشترین r2انتخاب و در نهایت نقشه pm10 استان خوزستان تهیه گردید. نتایج نشان داد که: 1- رابطه همبستگی مثبت بین aod و pm10 با r2 برابر814/0 وجود دارد. 2- تصحیح رطوبت نسبی موجب افزایش همبستگی می گردد. اما این افزایش چندان قابل توجه نبود بطوریکه r2 از 814/0 به 885/0 افزایش یافت. این امر نمایانگر عدم تاثیر قابل توجه رطوبت نسبی در فصل های بهار و تابستان در منطقه مورد مطالعه بر بهبود رابطه همبستگی می باشد 3- متوسط ساعتی pm10 نسبت به متوسط روزانه آن همبستگی بالاتری با aod نشان می دهد. علت این امر تغییرات شدید روزانه pm10 می باشد. در این تحقیق برای بارزسازی گردوغبار در داده های سنجنده مودیس سه روش ذیل استفاده گردید: btd (brightness temperature differences )، الگوریتم میلر و الگوریتم روسکاونسکی تمام الگوریتم های فوق برای بارزسازی توده گردوغبار 16 تیرماه سال 1388 اجرا گردید. برای اعتبار سنجی نتایج بدست آمده با تصویر رنگی طبیعی مقایسه گردید و معلوم شد همه روشها تقریباً موفقیت بالایی دارند اما از یک موج به موج دیگر میزان موفقیت هر الگوریتم تغییر می یابد. که ممکن است ناشی از تغییرات ویژگی های توده (ارتفاع، ساختار معدنی ذرات و غیره) باشد. با این وجود روش میلر نسبت سایر موارد، حواشی کم غلظت را بهتر بارز می نمود. بطور کلی نتایج نشان داد که داده های مودیس قابلیت بالایی برای مطالعه توده ها با تفکیک بالا دارند. و روش های مبتنی بر btd و دادههای مرئی برای جنوب غرب ایران مناسبتر از سایر روشها است و دلیل آن ورود تودههای گردوغبار از منشاءهای متفاوت به ایران و در نتیجه تغییر ساختار معدنی ذرات و نیز وجود سطوح روشن وسیع در منطقه است

کنترل کننده های زمین شناسی و زمین شیمیایی شکل گیری منطقه ی برونزاد ذخایر مس پورفیری کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  سمیه شاهی مریدی   علیرضا زراسوندی

کانسار های مس پورفیری کرمان از جمله میدوک، پرکام، درآلو و ایجو به لحاظ تقسیمات زمین شناسی ایران در کمربند ماگمایی ارومیه-دختر و به لحاظ تقسیمات زمین شناسی استان کرمان در کمربند دهج-ساردوئیه واقع شده-اند. به منظور بررسی کنترل کننده های زمین شناسی و زمین شیمیایی شکل گیری منطقه ی برونزاد این کانسارها از عوامل زمین شیمیایی محاسبات تغییر جرم و الگوی توزیع عناصر کمیاب استفاده شده است. و همچنین از مقاطع میکروسکوپی به منظور بررسی دگرسانی و کانه زایی منطقه ی برونزاد استفاده شده است. کانه زایی در همه ی این کانسار ها بصورت درونزاد و برونزاد رخ داده است. اما منطقه ی برونزاد فقط در کانسار میدوک توسعه یافته است. بررسی مقاطع میکروسکوپی از سنگ های میزبان کانه زایی در این کانسار ها نشان می دهد که پیریت و کالکوپیریت مهم ترین کانه های درونزاد و کالکوسیت و کولین مهم ترین کانه های برونزاد می باشند. همچنین بررسی مقاطع میکروسکوپی نشان می دهد گسترده ترین دگرسانی در محدوده ی کانه زایی برونزاد این کانسار ها دگرسانی فیلیک می-باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از نسبت هایnb/y و ta/yb، سنگ های میزبان کانه زایی (اولیه و ثانویه) در همه ی این کانسار ها در محدوده ی گرانیت های همزمان با تصادم کمان های آتشفشانی مرتبط با فرورانش قرار می گیرند که نشان دهنده ی منشا مشترک و شرایط متفاوت کانه زایی است. بهنجار شدن عناصر نادر خاکی (rees) نسبت به کندریت در همه ی این کانسار ها غنی شدگی در عناصر نادر خاکی سبک (lrees) و تهی شدگی در عناصر نادر خاکی سنگین(hrees) را نشان می دهد که مشخصه ی محیط فرورانش است .الگوی rees در همه نمونه های مورد مطالعه مشابه است اما تنها تفاوت آن غنی شدگی بیشتر نمونه های برونزاد در rees است که نتیجه ی شرایط اکسیدی شدید طی فرآیند هوازدگی است. نسبت la/y مبین حاکم بودن شرایط اسیدی در منطقه ی برونزاد و شرایط قلیایی در منطقه ی درونزاد کانسار درآلو است. اما در کانسار های دیگر شرایط قلیایی را نشان می دهد. نسبتهای ,la/yb la/sm و gd/yb مبین تفریق کم rees طی فرآیند های دگرسانی و هوازدگی در محدودها ی مورد مطالعه است. محاسبه ی عامل غنی شدگی (ef) نسبت به عناصر al و ti نشان دهنده ی تهی شدگی (ef<1) در منطقه ی برونزاد همه ی این کانسار ها می باشد. این مطالعه تبادلات جرم طی تغییر منطقه بندی کانیایی را با استفاده از رفتار عناصر نامتحرک نشان می دهد. در این روش مقادیر تغییر جرم عناصر مختلف نسبت به یک عنصر که بیشترین ثبات شیمیایی را در محیط دارد استفاده شده است. لذا از عنصر al و ti به عنوان نشانگر های تغییر جرم استفاده شده است. بطور کلی درمحدوده ی مورد مطالعه در مناطق مختلف کانیایی تغییر جرم کمی رخ داده است. تغییرات عناصر اصلی و کمیاب در همه ی این کانسارها مشابه است و فقط تفاوت های جزئی نشان می دهد. سنگ های منطقه ی برونزاد این کانسار ها نسبت به al و ti تهی شدگی در mg, si, k و na و غنی شدگی در fe و ca را نشان می دهند. توزیع عناصر کمیاب بوسیله ی تهی شدگی در sr, ba و غنی شدگی در cu مشخص شده است. بطور کلی به نظر می رسد توزیع عناصر در محدوده ی مورد مطالعه بوسیله ph محیط و تغییر و تبدیل کانی شناسی ناشی از فرآیند های دگرسانی و هوازدگی کنترل می شود.

بررسی زمین شناسی و زایش معدن بیتومین (قیر طبیعی) مله پنجاب در استان ایلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  سید منصور طاهری   بهرام پورکاسب

معدن بیتومین مله پنجاب، واقع در زاگرس چین خورده ساده به خط مستقیم در فاصله 30 کیلومتری از جنوب شرقی شهر ایلام و در یال شمال شرقی زاگرس چین خورده ساده قرار گرفته است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی زمین شناسی و زایش معدن مذکور می باشد. به همین منظور تعداد 10 نمونه از عمق 1 متری از دو لیتولوژی عمده ی شیلی و مارنی سازند پابده مورد آنالیز راک- ایول قرار گرفت و سپس از بین آن ها 2 نمونه ی شیلی که دارای مقدار toc بالاتری بودند و هم چنین یک نمونه ی بیتومین برای مطالعات پیرولیز- کروماتوگرافی گازی انتخاب شد. هم چنین آنالیز icp-ms بر روی تعداد 9 نمونه صورت پذیرفت. حضور فسیل های پلاژیک شاخص پابده، به همراه بلورهای پیریت و مواد آلی، بیانگر یک محیط دریایی عمیق و احیایی برای لیتولوژی شیلی می باشد. همبستگی مثبت tio2، k2o و na2o با al2o3، همگی بیانگر حضور این عناصر در فاز آواری وارد شده به حوضه می باشند. همبستگی بالای عناصری نظیر mo، v، u،‏ ni، cr و co با toc بیانگر همراهی این عناصر با ماده ی آلی و شرایط احیایی می باشد. استفاده از نسبت های u/th، ni/coو محتوی اورانیوم اتوژنیک؛ شرایطی احیایی برای نمونه های شیلی و محیطی اکسیدی برای نمونه های مارنی را نشان می-دهند. دیاگرام های حاصل از v/cr، v/(v+ni) و mo، هر کدام در برابر ni/co، همگی بیانگر شرایط نیمه احیایی تا احیایی برای نمونه های شیلی و یک محیط اکسیدی برای نمونه های مارنی می باشند که توسط دیاگرام های hi در برابر oiو نیز hi در مقابلtoc حاصل از نتایج راک- ایول نیز تأیید می-شوند. دیاگرام سه تایی گرومت و همکاران، مرکب از عناصر gd، nd، yb نرمالیز شده با nasc و نیز نمودار الگوی پراکندگی ree نرمالیز شده با nasc، غنی شدگی lreeها را نشان می دهد که بیانگر شرایط احیایی یا نیمه احیایی آب های عمقی دریا می باشد. بر اساس نتایج حاصل از پیرولیز راک - ایول، تیپ کروژن نمونه های شیلی و مارنی به ترتیب از نوع ii و iii می باشد. تغییرات شاخص تولید در مقابل tmax هم چنین بیانگر بلوغ بالای نمونه های شیلی می باشد. جهت تعیین پتانسیل هیدروکربورزایی این سازند از نمودارهای تغییرات s1 + s2 در مقابل toc، hi در برابر toc، و s2 در برابر toc استفاده شده است که همگی بیانگر پتانسیل ژنتیکی خوب تا بسیار خوب نمونه های شیلی و پتانسیل بسیار ضعیف نمونه های مارنی می باشند. نتایج پیرولیز- کروماتوگرافی گازی نشان می دهد که نسبت pr/ph در هر دو نمونه ی شیلی کم تر از 1 و برابر 75/0 و 78/0 می باشد که بیانگر محیط احیایی برای لیتولوژی شیلی سازند پابده می باشد. استفاده از دیاگرام pr/nc17 در برابر ph/nc18، کروژن نوع ii را برای لیتولوژی شیلی و نیز بیتومین موجود در منطقه و هم چنین محیطی نیمه احیایی تا احیایی را برای لیتولوژی مذکور پیشنهاد می دهد. هم پوشانی بسیار واضح نسبت آلکانهای نرمال موجود در نمونه های شیلی و بیتومین با استفاده از دیاگرام ستاره ای، منشأ واحدی را برای ماده ی آلی موجود در آن ها نشان می دهد. با توجه به مقادیر خوب ماده ی آلی، وجود شرایط مناسب برای حفظ آن و هم پوشانی بسیار خوب نسبت آلکان های نرمال نمونه های شیلی و بیتومین در دیاگرام ستاره ای، می توان نتیجه گرفت که لیتولوژی شیلی می تواند به عنوان سنگ منشأ احتمالی نفت به وجود آورنده ی بیتومین مله پنجاب معرفی گردد که با شروع چین خوردگی رسوبات حوضه زاگرس، شکستگی ها و گسل های ایجاد شده در سازند پابده محل مناسبی را برای تجمع نفت شکل گرفته در این سازند فراهم کرده اند. نهایتاً به نظر می رسد که با خروج سازند پابده از آب و فرسایش سازندهای رویی آن، بر اثر تخریب زیستی، هوازدگی، اکسیده شدن و فرار هیدروکربن های سبک نفت تجمع یافته در شکستگی ها و گسل های محلی این سازند، بیتومین موجود در منطقه به وجود آورده است.

بررسی زمین شناسی، زمین شیمی و زایش کانسار منگنز گردنه استهبان، جنوب شرق نصیرآباد، نیریز، استان فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  محسن رضایی   علیرضا زراسوندی

کانسار منگنز نصیرآباد به سمت جنوب نیریز، در استان فارس واقع شده است. از لحاظ ساختاری این کانسار در بخش جنوب غربی کمربند زاگرس رانده واقع شده و نودول های منگنز و لایه های بهم پیوسته کانه دار، به صورت بین لایه ای با نهشته های چرتی، در نزدیکی افیولیت های نیریز نهشته شده اند. هدف از این مطالعه بررسی زمین شناسی و زمین شیمی کانسار منگنز نصیرآباد و بحث در مورد زایش آن می باشد. بدین منظور علاوه بر مطالعات پتروگرافی و کانی شناسی، برای سنجش ایزوتوپ های سرب، عناصر اصلی، عناصر فرعی و عناصر نادر خاکی، از آنالیز icp-ms استفاده شد. شواهد کانی شناسی و زمین شیمیایی نظیر؛ جدایش شدید آهن از منگنز و عدم وجود فازهای کانیایی آهن دار در مطالعات کانی شناسی، حضور بلورهای تودوروکیت به صورت همزمان زایش با کوارتز، نسبت های بالای u/th در تعدادی از نمونه ها، میزان باریم بالا (ppm 2830)، مقادیر lree>hree، نسبت های lan/ndn(میانگین 5/4) و dyn/ybn(میانگین 2/1) نشان دهنده ورود سیالات گرمابی منگنز دار به حوضه رسوبی کانسار منگنز نصیرآباد می باشد. از طرف دیگر شواهد دیگری همچون نسبت co/zn (میانگین 2/2) و نسبت ) ce/laمیانگین 67/0) و نمودارهای عناصر فرعی نشان دهنده فرایندهای گرمابی-آبزاد می باشد. نسبت y/ho (85/24)، همبستگی مثبت قوی میان عناصر اصلی و تعدادی از عناصر با میدان پایداری بالا (hfse) مانند؛ tio2 در مقابل fe2o3 (98/0r=)، nb در مقابل tio2 (92/0r=)، th در مقابل fe2o3 (76/0r=) و zr در مقابل k2o (98/0r=) و وجود مقادیر غیریکنواخت 206pb/pb204 ،207pb/pb204 و 208pb/pb204 نشان می دهد که مواد آواری مافیک در حوضه رسوبی کانسار نهشته شده اند. تغییرات گسترده در نسبت v/(v+ni)و حضور همزمان آنومالی مثبت و منفی ce نشان دهنده نوسان شرایط اکسیدی، احیایی در خلال رسوب گذاری می باشد. مطالعات ضرایب همبستگی نشان می دهد که نوسانات شرایط محیطی و ورود مواد آواری به حوضه رسوبی با هم ارتباط دارند. به نظر می رسد ورود متناوب مواد آواری مافیک مشتق شده از فوران های جزیره قوسی نیریز، به طور مستقیم باعث تغییر شرایط فیزیکوشیمیایی کانه زایی گرمابی در حوضه رسوبی شده است. داده های بالا نشان می دهد کانسار منگنز نصیرآباد بر اثر فرایندهای هیدروترمال-هیدروژن دما پایین شکل گرفته است. در نهایت، وجود پیرولوزیت به صورت جانشینی در پوسته رادیولاریت ها، پرکننده حفرات سنگ میزبان، احاطه کننده باطله و پرکننده شکستگی ها بیانگر تاثیرگذاری فرایندهای برون زاد ثانویه بر کانه زایی اولیه می باشد، اما وجود روند خطی مشابه میان نسبت های 206pb/pb204 در مقابل 208pb/pb204 و 207pb/pb204 در نودول ها و لایه های منگنز دار نشان می دهد که فرایندهای برون زاد تاخیری در منطقه مورد مطالعه توسعه یافته نیستند.

بررسی زمین شناسی، زمین شیمی و کانه زایی توده های آتشفشانی سراب گنجعلی– کاسیان، لرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  محمد کاروانی   هوشنگ پورکاسب

توده های آتشفشانی سراب گنجعلی- کاسیان در 70 کیلومتری شمال خاوری شهرستان خرم آباد و در7 کیلومتری روستای کاسیان، در استان لرستان واقع شده است. ولکانیک های مورد مطالعه در منطقه خرد شده که در واقع محل برخورد دو ایالت زمین ساختی سنندج- سیرجان و زاگرس رورانده است قرار دارند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی زمین شناسی، ژئوشیمی وکانه-زایی این توده ها می باشد. پیچیدگی های خاص پترولوژیکی مانند وجود توده های پراکنده آتشفشانی از مهم ترین پدیده های موجود در منطقه می باشد. وجود توده های کالک آلکالن- پرآلومین غنی از پتاسیم در همجواری منطقه مورد مطالعه بیانگر نقش مهم تحولات پوسته ای و آمیختگی ماگمای مادر با یک پوسته نسبتاً ضخیم است که عمدتاً به صورت توده های گرانیتوییدی بروجرد ظهور دارند. نتایج حاصل از مطالعات میکروسکپی و مشاهدات صحرایی نشاندهنده ی ترکیب آندزیت- بازالت و آندزیت برای سنگ های مورد مطالعه می باشد. بافت های مشاهده شده در این سنگ ها شامل بافت هیپوکریستالین پورفیریتیک، پورفیریتیک، هیالوپورفیریتیک وگلومروپورفیری می باشد. وجود سه زون دگرسانی؛ سریسیتیک، پروپلیتیک و آرژیلیک پدیده ی قابل توجه و حائز اهمیتی می باشد که باعث تغییرات بسیار زیادی در سنگهای آندزیتی منطقه شده است. مطالعات زمین شیمیایی نشان دهنده ی میزان کم تا متوسط پتاسیم در این ولکانیک ها می باشد که خود بیانگر ترکیب تولئیت های جزایر کمانی است. تهی شدگی عنصر nb و غنی شدگی عناصر sr و ba در نمودار عناصر ردیاب نرمالیز شده با ترکیب گوشته اولیه، حاکی از فرورانش موجود در منطقه می باشد. هم چنین این نتایج به همراه غنی شدگی lreeها در نمودار عناصر ردیاب نرمالیز شده با ترکیب کندریت، خاستگاه جزایر کمانی را برای سنگ های مورد مطالعه پیشنهاد می کند. فقدان بیهنجاری مشخص eu در الگوی عناصر نادر خاکی، نشان دهنده شرایط اکسایش ماگما طی تبلور است. این ویژگی ها شاخصه ی سنگ هایی است که در یک محیط کمان آتشفشانی تشکیل شده اند. استفاده از نمودار ba/th در مقابل th، آبزدایی کم پوسته ی اقیانوسی نئوتتیس فرورونده به درون گوه ی گوشته را عامل تشکیل ماگمای به وجود آورنده ی سنگ های آذرین منطقه ی مورد مطالعه معرفی می کند. ترکیب تولئیتی و همچنین نمودار sm/yb در برابر sm، بیانگر یک منشأ گوشته ای اسپینل لرزولیت با ترکیب نزدیک به گوشته اولیه(pm) با ذوب بخشی 10 تا 30 درصد برای سنگ های آتشفشانی کاسیان می باشد. این الگو از ویژگی های شاخص جزایر کمانی ناشی از فرورانش می باشد. بر طبق نمودار ce/yb در مقابل ce و هم چنین k2o در برابر sio2، ضخامت تقریباً کم (حدود 50 تا 80 کیلومتری) تشکیل ماگمای سازنده ی سنگ های آتشفشانی منطقه، باعث نزدیکی الگوی عناصر نادر این سنگ ها با جزایر قوسی شده است. نمودارهای rb/zr در برابر nb ، la/yb در مقابل th/yb بیانگر گستره ی کمان های آتشفشانی جوان و نابالغ یا مراحل آغازین کمان آتشفشانی برای سنگ های آتشفشانی کاسیان می باشند. در نهایت، تولئیتی و کم عمق بودن ماگمای مادر این سنگ ها را می توان اصلی ترین عامل عدم ایجاد کانه زایی در منطقه عنوان کرد.

بررسی خصوصیات ریزریخت شناسی و ایزوتوپ های پایدار در بافت های شاخص رخداد های بوکسیتی مندان و ده نو، منطقه دهدشت، استان کهگیلویه و بویر احمد با نگرشی ویژه بر آب و هوای دیرین منطقه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  اکرم فروغی نیا   علیرضا زراسوندی

کانسار های بوکسیت منطقه دهدشت در 40 کیلومتری شمال شرقی شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویر احمد قرار دارند، این نهشته ها بخشی از کمربند بوکسیت کارستی ایران- هیمالیا محسوب می شوند. از لحاظ ساختاری این کانسار ها در زون زاگرس چین خورده و در سطح ناپیوستگی بین سازند های کربناتی سروک و ایلام قرار گرفته اند. هدف از این مطالعه بررسی ریز-ریخت شناسی بافت های شاخص و ارتباط آن ها با زایش کانسار، تعیین شرایط محیطی و فرآیند های بوکسیت زایی و بحث در مورد جغرافیای دیرینه زاگرس در کرتاسه می باشد. بدین منظور علاوه بر مطالعات پتروگرافی و کانی شناسی، آزمایشات ایزوتوپی به منظور اندازه گیری ایزوتوپ های , c , h , o s مورد استفاده قرار گرفت. مطالعات کانی شناسی نشان دهنده حضور کانی های؛ بوهمیت، دیاسپور، کائولینیت، کلسیت، هماتیت، پیریت، آناتاز و روتیل در این کانسار ها می باشد. کانی ها، در این ذخایر طی سه مرحله هوازدگی، دیا ژنتیک و اپی ژنتیک تشکیل شده اند. مجموعه کانی ها نشان می دهد که محیط دیا ژنتیک/ رسوبی کانسار های منطقه مورد مطالعه از ودوز تا فراتیک متغییر می باشد. شواهد ریز ریخت شناسی نظیر؛ پیزولیت هایی با هسته های ساده، شیشه ای، کمپلکس و اوولیتی و همچنین پیزولیت های رنگ رفته و شکسته نشان دهنده این است که نهشته ها به سه نوع برجازا، نیمه برجازا و نابرجا تقسیم می شوند. مطالعات ریز ریخت شناسی نشان می دهد که آهن شویی و سیلیسی شدن مجدد، دو فرآیند مهم اپی ژنتیک در این نهشته ها هستند. مقادیر ایزوتوپ های اکسیژن و هیدروژن کانی های کائولینیت و بوهمیت، شرایط ایزوتوپی نسبتا پایدار و تاریخچه ی ساده تشکیل افق های بوکسیتی را نشان می دهد. مقایسه ایزوتوپی بوهمیت و کائولینیت در این کانسار ها نه تنها ارتباط ژنتیکی بین این دو کانی، بلکه عدم تغییرات قابل توجه دما در طی تشکیل افق های بوکسیتی کرتاسه را نشان می دهد. مقادیر 18o? به دست آمده از آب های قدیمی که در تشکیل کائولینیت دخیل بوده اند در حدود ‰7 - و ‰8- بوده و نشانگر بارندگی و آب و هوای گرم در طی تشکیل افق های بوکسیتی می باشد. مقادیر فوق و دمای تشکیل کائولینیت ها (بیش از c ?30) نشان می دهد که در طی کرتاسه منطقه مورد مطالعه در عرض جغرافیایی پایین قرار داشته است. مقادیر منفی c13? ماتریکس کربناتی کانی های بوکسیت دار (کمتر از ‰ 25-) نشانگر این است که کربن از تخریب زیستی مواد آلی در شرایط هوازی و غیر هوازی حاصل شده است. لذا این مقادیر نشانگر اهمیت مواد آلی و فعالیت های باکتریایی در طی نهشت و کانی زایی کربنات ها می باشند. ترکیبات ایزوتوپ سولفور کانی پیریت در افق های کانه دار، محدوده هایی از ‰7 تا ‰ 14 را نشان می دهند. غنی شدگی مقادیر ایزوتوپی s34? سولفید ها، شرایط سولفات محدود در طی دیاژنز را نشان می دهد که با تفکیک زیستی ایزوتوپ های سولفور تحت تاثیر باکتری های احیا کننده سولفات در شرایط سیستم بسته سازگار می باشد.

بررسی زمین شناسی، زمین شیمی و زایش کانسار سلستین ترتاب ابوالفارس، جنوب شرق رامهرمز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  فاطمه قنواتی   هوشنگ پورکاسب

هدف از انجام این مطالعه بررسی زمین شناسی، زمین شیمی و زایش رخداد سلستین کانسار ترتاب ابوالفارس در جنوب شرق رامهرمز بوده است. کانسار سلستین ترتاب ابوالفارس در جنوب شرق رامهرمز، اهواز در حدود 4 تا 5 کیلومتر و به صورت لایه ای دارای رخنمون است. ماده معدنی با سنگ همبر چین خورده است و بین آهک توده ای زیرین و آهک شیلی سازند آسماری قرار دارد. سلستین دانه شکری با شکل ظاهری سلستین همراه با ادخال هایی از انیدریت، ژیپس و کلسیت نشانه جانشینی sr به جای ca در سولفات کلسیم و کربنات کلسیم است. ساخت های زبرا، رگه ای، بلورهای موزاییکی سلستین با زوایای 120 درجه، به دام افتادن بلورهای ریز خودشکل درون بلورهای بزرگتر و بی شکل، قطع شدگی بلورهای سلستین نسل اول توسط آهک اسپاری و سلستین؛ اثرات دیاژنز تاخیری و فرآیندهای اپی ژنتیک را بر سلستین ها نشان می دهد. نسبت استرانسیوم به کلسیم در نمونه های سلستینی بیش از 7500 برابر نسبت به مقدار آب دریا غنی شده است. مقدار sro با مقدار so3 همبستگی بالایی (0.998) دارد. نتایج تجزیه شیمیایی عناصر کمیاب نیز تاثیر فرآیندهای اپی ژنتیک را تایید می کند. مقدار عناصر ba، pb،zn و cu دارای تغییرات آشکاری است که برای جداسازی دو نسل کانی زایی موثر است، که در نسل اول این مقادیر کمتر از نسل دوم می باشد. شوراب های آزاد شده از سازند شیلی نشان می دهد که در چاتین پایانی و آکی تانین آغازی مرکز حوضه (محل کنونی این کانسار) در این زمان بالا آمده است. نوسانات سطح آب دریا در این زمان محیط مناسبی برای رشد جلبک های خانواده سیانوفیسس (بین جزرومد تا بالای جزرومد) فراهم می کند. ته نشینی ژیپس و انیدریت در این محیط سولفات لازم را تامین کرده است. استرانسیوم آزاد شده از دولومیتی شدن سازند آسماری میانی، موجب اشباع آب نسبت به استرانسیوم و ته نشست سلستین نسل اول می شود. پیشروی دریای بوردیگاالین منجر به پوشیده شدن و محفوظ ماندن سلستین ها از فرسایش شده است. فاز کوهزایی میوسن میانی موجب دیاژنز مجدد، چین خوردگی و تشکیل سلستین هایی با ساخت زبرا، اپی ژنتیک، رگه ای و ژئودی نسل دوم شده است.

زایش کانسار باریت فرسش، جنول شرق الیگودرز، استان لرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - پژوهشکده علوم زمین 1391
  نازنین ظاهری   علیرضا زراسوندی

کانسار باریت فرسش در جنوب شرق الیگودرز، در استان لرستان، از لحاظ ساختاری در کمربند کوه زایی زاگرس و در زون سنندج-سیرجان واقع شده است. در منطقه ی مورد مطالعه کانه زایی به صورت رگه های شکافه پرکن، توده ای و جانشینی در امتداد شکستگی ها،گسل ها و زون های برشی موجود در سنگ میزبان آهک-دولومیتی پرمین می باشد. هدف از این مطالعه بررسی زمین-شناسی، زمین شیمی و زایش کانسار باریت فرسش می باشد. به این منظور علاوه بر مطالعات کانی شناسی و میانبارهای سیال از آنالیز icp-ms به منظور سنجش عناصر اصلی، فرعی و نادر خاکی استفاده شد. براساس مطالعه ی مقاطع نازک و مقطع صیقلی، پاراژنز کانسار، از باریت به عنوان کانی غالب، کوارتز، کلسیت، دولومیت و به میزان کم تر کانی های اوپک و اکسیدهای آهن تشکیل شده است. همچنین مطالعات میکروسکوپی مقاطع نازک، نشان دهنده ی ادخال-های کلسیت درون باریت می باشد که نشان دهنده ی فرم جانشینی باریت است که نسبت به فرم پرکننده فضای خالی از اهمیت کم-تری برخوردار است. کانی های سولفیدی در این کانسار کم و عمدتاً شامل کالکوپیریت و پیریت می باشند که این کانی ها در اثر هوازدگی، دگرسان و به مالاکیت، آزوریت و کولیت تبدیل شده اند. غنی شدگی ba و sr در نمونه های باریت فرسش همراه با تهی شدگی عناصر pb, zn, hg, cu و sb نشان گر کانه زایی گرمابی زیردریایی در این کانسار هستند. بررسی های پتروگرافی و مطالعات ریزدماسنجی انجام گرفته بروی میانبارهای دوفازی مایع-گاز (l+v) به فرم بیضوی یا نامنظم با اندازه 5 تا 10 میکرون انجام شد. پس از انجام گرمایش، همگی این میانبارهای سیال به فاز مایع همگن شدند. شواهدی نظیر کاهش دمای همگن شدگی از 200 به 125 درجه سانتی گراد، افزایش چگالی از 9/0تا1/1 g/cm3 و شوری کم تا متوسط 17/4 تا 99/21 درصد وزنی nacl در این میانبارهای سیال نشان دهنده ی کانی زایی باریت از شورابه های گرمابی بین حوضه ای با شوری کم تا متوسط است، که در اثر چرخش آب های جوی، دما و شوری این سیالات، در طی کانه زایی باریت پایین آمده است. غلظت کم کل عناصر نادر خاکی (?ree) و غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک (lree) نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین (hree)، آنومالی منفی ce، آنومالی قوی و مثبت eu، نسبت پایین ce/la، آنومالی های مثبت la ، gd و قرار گیری نمونه-های باریت در نمودار cen/smn در مقابل cen/ybn نزدیک به محدوده آب دریا، از ویژگی های ذخایر باریت است که توسط اختلاط سیال گرمابی زیردریایی با آب دریا نهشته شده اند. الگوی توزیع عناصر نادر خاکی باریت فرسش مشابه باریت حاشیه ی قاره ای کالیفرنیا در محدوده ی باریت های گرمابی دما پایین قرار می گیرد.

تعیین زایش کانسار سرب و روی گل زرد، شمال شرق الیگودرز، استان لرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1391
  منا صامتی   علیرضا زراسوندی

کانسار سرب و روی گل زرد در شمال شرق شهرستان الیگودرز، استان لرستان قرار دارد و به لحاظ ساختاری در زون سنندج-سیرجان واقع شده است. این رخداد معدنی در فیلیت، اسلیت و ماسه سنگ های تریاس بالایی-ژوراسیک برونزد دارد. به منظور بررسی نحوه ی زایش کانسار سرب و روی گل زرد، علاوه بر بررسی های صحرایی، مطالعات پتروگرافی و کانی شناسی، از روش تجزیه ای icp-ms جهت سنجش اکسیدهای اصلی، عناصر فرعی، عناصر نادر خاکی و ایزوتوپ های سرب استفاده گردید. هم چنین با توجه به تشخیص دو افق کانه دار در کانسار گل زرد شامل فیلیت و اسلیت های با کانه زایی بالا و ماسه سنگ های دگرگون شده با کانه زایی اندک، از روش میانبارهای سیال جهت بررسی ویژگی های سیال کانه دار در تفکیک این دو افق کانه دار استفاده شده است. مطالعات زمین شناسی در محدوده ی معدنی گل زرد ساختار چینه کران ، کانه زایی در امتداد درزه ها و وابستگی کانه زایی به رگه های کوارتزی را تایید می کند. بررسی های کانی شناسی توالی کانیایی را شامل گالن، اسفالریت و کالکوپیریت به عنوان کانه های فلزی و کوارتز به عنوان مهم ترین کانی باطله نشان می دهد. بافت عمده ی کانه زایی جانشینی، پرکننده فضای خالی و دانه پراکنده است. شواهد ذکر شده بیان گر کانه زایی همزاد و پس از زایش نسبت به سنگ میزبان در کانسار گل زرد می باشد. توده ی گرانیتوئیدی الیگودرز در مجاورت کانسار سبب حرکت دوباره مواد معدنی، دگر شکلی و چین خوردگی و ایجاد ساختارهای پس از زایش در کانسار شده است. داده های میانبار سیال در کوارتز نشان دهنده ی دمای همگن شدگی °c 139-199، شوری wt%nacl 7- 5/22 و چگالی gr/cm3 9/0 تا 1/1می باشد. بررسی سیر تکاملی سیال نشان دهنده اختلاط هم دمای سیالات در حین کانه زایی است که شامل اختلاط در سیالات گرمابی، آب دریا و هم چنین آب های جوی می باشد. تجزیه های زمین شیمیایی در کانسار گل زرد بیان کننده ی غنی بودن سنگ میزبان فیلیتی از عناصر کانه ساز اصلی (ppm 10000 zn-pb>) می باشد. هم بستگی پایین میان al2o3 و tio2 (5/0r=) نشان دهنده ی عدم ورود مواد آواری به محیط کانه زایی است. شاخص ni/co (2/2 تا 6) نشان دهنده ی محیط کانه زایی همزاد با سنگ میزبان برای کانسار گل زرد است. نوسان در غلظت ni (میانگین ppm100) و mn (میانگین ppm190) نشان دهنده ی اختلاط سیالات است. الگوی پراکندگی عناصر نادر خاکی روند یکسانی را میان سنگ میزبان، کانه های فلزی و رگه-های کوارتزی نشان می دهد. هم چنین lree>hree، la/lu (میانگین 8/4)، بی هنجاری مثبت eu (میانگین 67/1) بیان گر نقش محیط احیایی و سیال گرمابی در نهشته شدن کانه های فلزی از سیال می باشد. بی هنجاری (01/0 تا 1/0ce/ce*= ) ce نشان دهنده نوسان جذب ce توسط کانی ها در محیط است. مقادیر غیریکنواخت 206pb/204pb (7/17 تا 2/19 ) ،207pb/204pb (1/15 تا 2/16)و 208pb/204pb (2/30 تا 6/37) نشان دهنده ی منشا ناهمگن پوسته ای برای ایزوتوپ های سرب است. مطالعات انجام شده کانه زایی در کانسار سرب و روی گل زرد را sedex معرفی می کند. این فرآیند شامل خروج سیال گرمابی از عمق، ورود به محیط دریایی و کاهش دما در اثر اختلاط با آب دریا، بالاآمدن تا نزدیک سطح آب دریا، ورود به رسوبات دریایی و چرخش در فضاهای خالی این رسوبات، آبشویی فلزات از رسوبات و ته نشست آن ها در امتداد فضاهای خالی می باشد.

بررسی منشاء پدیده گرد و غبار و پیامدهای ناشی از آن بر زندگی شهری – مطالعه موردی شهر اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  کوکب ظریفی   محمد علی فیروزی

یکی از بلایای طبیعی که استان خوزستان را به دلیل موقعیت جغرافیایی و همجواری آن با پهنه های بزرگی از مناطق بیابانی تحت تاثیر قرار میدهد، پدیده گردوغبار است. عواملی از قبیل ربزدانه بودن ذرات و خشک بودن خاک مناطق بیابانی شمال آفریقا، شمال صحرای عربستان، جنوب شرق سوریه و نواحی خشک و بدون پوشش گیاهی سرزمین عراق به علت عدم بارندگی در یک دوره طولانی باعث ایجاد این پدیده در بخشهای وسیعی شده است. عوامل و تاثیرات موثر در تغییرات اقلیمی و ایجاد شرایط مناسب برای توفان گردوخاک، خشکسالی، بیابان زایی، اثرات آنها، روشهای کنترل آن، اثرات تخریبی حرکت شن های روان، اقدامات بیابان زدایی درون استانی و برون استانی به منظور کاهش گردوخاک، تاثیرات و نتایج بیابان زایی، تاریخچه فعالیتهای تثبیت شن در تپه‏ های‏ ماسه‏ های در خوزستان، تعریف گردوغبار، موقعیت و سرچشمه، نوع ذرات غبار، آثار و تبعات گردوغبار در بخش محیط زیست، غلظت، ساعات ماندگاری و مقایسه با استاندارد حد مجاز، بررسی تاثیر پدیده گرد و غبار بر محیط زیست، اثرات بهداشتی با آلایندهها و تنوع در آلایندههای هوا، شاخص های قابل ارائه در برنامه های بهداشت هوا، تاثیرگسترده گرد و غبار بر محیط اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، فقرگسترده و تخریب منابع در جهان و ایران، تاثیر گردوغبار برسلامتی انسان و بیماریهای عمده ناشی از آن، ارائه شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که این پدیده مرتبا رو به افزایش بوده و خسارات جبران ناپذیری را در بخشهای مختلف به خصوص سلامتی و جان انسانها به همراه داشته و ضرورت این امر اقدامات اساسی داخلی و فرا منطقه ای را می طلبد. روش تحقیق آن به صورت کتابخانه ای و میدانی و داده های گردوغبار از سازمانهای هواشناسی، محیط زیست، منابع طبیعی، استانداری خوزستان و نیز مصاحبه حضوری با کارشناسان آن سازمانها به عمل آمده است.

بررسی زمین شناسی، زمین شیمی و مدل زایشی کانسار مس- طلای پورفیری دالی، دلیجان، استان مرکزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  مهدی دانشجو   علیرضا زراسوندی

کانسار مس- طلای پورفیری دالی در شمال غرب روستای راوه، شهرستان دلیجان، استان مرکزی واقع شده است. از لحاظ ساختاری این کانسار در بخش مرکزی کمان ماگمایی ارومیه- دختر (udma) قرار می گیرد و از دو بخش به نام های تپه ی جنوبی (کوچک تر و باورر) و تپه ی شمالی (بزرگ تر و نیمه بارور) با سنگ دیواره ی آندزیت تا آندزی- بازالت و سنگ میزبان-های گرانیتوئیدی (دیوریت، کوارتز دیوریت و مونزودیوریت) تشکیل شده است. هدف از این مطالعه بررسی ویژگی های زمین-شناسی، زمین شیمی و کانی شناسی کانسار به منظور ارائه ی یک مدل زایشی مناسب برای آن می باشد. در همین راستا علاوه بر مشاهدات صحرایی و بررسی های کانی شناسی، برداشت نمونه از بخش های غیردگرسان، کانه دار و کم دگرسان برای انجام مطالعات زمین شیمیایی با استفاده از روش la-icp-ms انجام گرفت. شواهد کانی شناسی و زمین شناسی نشان می دهد که حضور دگرسانی های فیلیک، آرژیلیک و دگرسانی برون زاد همراه با فراوانی بیشتر کانی های هورنبلند، بیوتیت و مگنتیت در تپه-ی جنوبی از عوامل موثر در افزایش توان کانه زایی آن هستند. بطوریکه حضور هورنبلند، مگنتیت و فراوانی کمتر پلاژیوکلاز بیانگر ƒh2o و ƒo2 بالا در مراحل تحولات ماگما می باشد و رخداد دگرسانی های فیلیک و برون زاد به ترتیب با ایجاد افت حرارتی و انحلال مس شرایط را برای ته نشست و تمرکز کانی های مس فراهم می کنند. مقادیر بالاتر eu/eu*، [dy/yb]n، [la/sm] n و روند reeها با یک تقعر رو به بالا برای تپه ی جنوبی نیز این نتایج را تایید می کنند. نتایج زمین شیمی همانند غنی شدگی در liles، lrees، pb و تهی شدگی در hrees، hfses، nb و ti، p محیط فرورانشی با ماهیت نوع i را برای کل ماگماتیسم مرتبط با کانسار نشان می دهند. علاوه بر این مقادیر %wt. 65-52= sio2، %wt. 15al2o3 >، 93/1= na2o/k2o، 4/47? mg#، ppm 400sr > ، ppm 18 y <و 18/27= sr/y بیانگر وجود آثار ماگماتیسم آداکایتی سیلیکات پایین در نمونه های کانسار دالی می باشد. براساس نمودارهای mg# vs. sio2 و k2o/na2o vs. sr، مقادیر بالای cr، v و ppm 6/1 = y این ماگماها از گوه ی گوشته ای متاسوماتیزم شده توسط سیالات و مذاب های ورقه ی اقیانوسی شکسته شده در یک محیط برخوردی با ضخیم شدگی نسبی ناشی شده اند. مقادیر به ترتیب بالا و پایین نسبت های ba/th، th/nb و روند عناصر اصلی و فرعی در نمودارهای هارکر بیانگر تاثیر آلودگی پوسته ای و فرآیندهای تبلور در حین تحولات بعدی ماگما در اتاقک های ماگمایی بویژه برای توده-های درونی می باشد. حضور گسل های بزرگ مقیاس امتداد لغز با آرایش پوش پله ای و تقاطع آنها با گسل ها و شکستگی های محلی در صعود و جایگیری ماگماهای بوجود آورنده ی کانسار مس- طلای پورفیری دالی نیز نقش مهمی داشته اند.

تهیه ی نقشه ی دگرسانی هیدروترمال با استفاده از تلفیق داده های تصاویر استر و طیف سنجی کانی ها در کانسار مس –طلای پورفیری دالی واقع در استان مرکزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  فروغ صارمی   کاظم رنگزن

با افزایش خواسته های انسانی و گسترش استفاده از زمین، تهیه نقشه های سنجش از دور منابع معدنی به منظور اکتشاف اولیه، امری مهم به نظر می رسد. داده های ماهواره ای به علت دید یکپارچه و بروز بودن و داشتن طیف الکترومغناطیسی متناسب، برای تهیه نقشه های ماهوار ه ای زمین شناسی مناسب می باشند. این مطالعه به بررسی داده های سنجنده ,asterطیف سنجی و روش های پردازش تصاویر طیفی در ارتباط با یک کانسار مس - طلای پورفیری می باشد. منطقه مورد مطالعه به لحاظ ساختاری در بخش جنوب غربی کمربند ماگمایی ارومیه دختر واقع شده است که دارای پتانسیل کانه زایی مس پورفیری می باشد. برای این منظور برخی از مهم ترین روش های استخراج اطلاعات بر روی انواع مختلفی از این داده ها اعمال خواهد گردید. سپس نتایج خروجی این تکنیک-ها در مورد هر کدام به طور جداگانه با اعتبارسنجی نتایج از طریق مقایسه با اطلاعات زمینی ارزیابی خواهند گردید. تا در نهایت بهترین الگوریتم و تکنیک معرفی گردند. روش های دورسنجی نسبت های باندی (br)، قانون ترکیب اجزای اصلی(pca)، کسر کم-ترین نویز(mnf) تنظیم اختلاط طیفی (mtmf) وتخمین شباهت تطابقی (ace) به منظور تعیین محدوده زون های دگرسانی فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و زون اکسیدی به کار رفته است. روش های به کار رفته درجهت توزیع زون های فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک در محدوده طیف الکترومغناطیسی تصویر استر swir و محدوده vnirبرای بارزسازی زون اکسیدی به کار گرفته شد. بررسی های میدانی و مطالعات پتروگرافی انجام شده در آزمایشگاه شامل تهیه مقاطع نازک و آزمایش پراش پرتو ایکس بهترین شاهد برای صحت سنجی نتایج به دست آمده می باشد که با توجه به اطلاعات ارزشمند کسب شده و نتایج حاصله نقش به سزای این مطالعات در تهیه نقشه کانی های دگرسان شده اثبات شد. نتایج حاصل از روش های طیفی به کار رفته برتری روش های زیرپیکسل مبنا به همراه وجود طیف واقعی کانی را در تشخیص منطق دگرسان شده اثبات کرد. همچنین از میان دو روش زیرپیکسل مبنای به کار رفته برتری اندک روش mtmf نسبت به روش ace مشخص شد. استخراج اطلاعات طیفی از داده های استر می تواند اطلاعات دقیق و جامعی برای اکتشاف منابع مس و طلا در همه جای جهان ارائه نماید.

بررسی پراکندگی فلزات سنگین ناشی از معدنکاری در خاک های اطراف معدن ده معدن، منطقه اردل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  فهیمه فاضلی   هوشنگ پورکاسب

مطالعه حاضر به منظور ارزیابی پراکندگی آلاینده های فلزی و عناصر بالقوه سمی در اثر کانه زایی معدن متروکه مس، سرب، روی ده-معدن صورت پذیرفت. اهداف دقیق تر این مطالعه ارزیابی غلظت فلزات و عناصر بالقوه سمی در خاک سطحی، بررسی رابطه بین پارامترهای خاک و فلزات موجود در خاک اطراف معدن، تهیه نقشه پراکندگی عناصر و مشخص کردن منابع احتمالی پراکندگی فلزات در محیط می باشد. جهت نیل به اهداف تحقیق تعداد 20 نمونه خاک سطحی از مناطق مختلف محدوده از بالادست تا پایین دست (خروجی حوضه) منطقه مورد مطالعه برداشت شد. بر نمونه های برداشت شده آزمایش هایی به منظور بررسی پارامترهای فیزیکو شیمیایی مختلف خاک نظیر cec,ec,clay,ph و غلظت عناصر اندازه گیری گردید. در تحقیق حاضر با توجه به عوامل مختلف از جمله غلظت عناصر، نوع کانه زایی و اولویت های زیست محیطی، عناصر al, as, cd, co, cr, cu, fe, mg, mn, ni, pb, zn برای مطالعه و بررسی تغییرات رفتاری انتخاب گردیدند. در این مطالعه از نرم افزارهای arc gis 9.3, spss.16, gs+.5, tal جهت جمع-بندی، ترسیم و تجزیه و تحلیل نتایج داده ها استفاده شد. آنالیزهای آماری انجام شده همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی (pca) و آنالیز خوشه ای (hca) می باشد. مطالعات زمین شناسی انجام شده در منطقه نشان می دهد که واحدهای کربناته دولومیتی آهکی، شیلی و ماسه ای در منطقه بیشترین گسترش را دارند. کانه زایی در واحد کربناته پرکامبرین سازند باروت می باشد. نتایج آنالیز آماری همبستگی بالایی بین عناصر را نشان می دهد و همچنین همبستگی بالای فلزات با ec نشان دهنده ی تاثیر گنبدهای نمکی (شوری خاک) در پراکندگی فلزات در منطقه است. ph با هیچ کدام از فلزات همبستگی مثبتی نشان نمی دهد. منطقه تغییرات بسیار کم ph را نشان می دهد. تحلیل مولفه اصلی 4 فاکتور اصلی را تعیین می کند. فاکتور اول: as, cd, co, cu, mg, ni, zn, ec ، فاکتور دوم: cec, clay, ph, mg ، فاکتور سوم: al pb, و فاکتور چهارم: cr, fe شناسایی شدند. شاخص های آلودگی در منطقه ضریب غنی شدگی بی نهایت بالای مس و پس از آن روی غنی شدگی بسیار بالایی را نشان می دهند. شاخص زمین انباشت مس، روی، کبالت، در نمونه های باغ انار بسیار بالاست. در توده های باطله و کوره ذوب قدیمی آرسنیک، روی، کادمیوم، مس و کبالت ضریب انباشت بالایی دارند. تقریباً در تمام نمونه ها عناصر al, as, co, cd, cu, mg و zn درجه آلودگی اصلاح شده (mcd) متوسط تا بسیار آلوده را نشان می دهند. با در نظر گرفتن شاخص بار آلودگی (pli) درجه ی آلودگی ایستگاه ها به ترتیب زیر کاهش می یابد: 1<19<4<18<17<16<15<2<14<3<13<5<12<11<6<7<20<8<10<9 بیشترین آلودگی ها در نزدیکی مواد باطله ی معدنی می باشد و با توجه به اینکه توده های باطله در بالادست منطقه قرار دارد و منطقه ی مورد مطالعه از نظر بارش های جوی، بافت خوب زهکشی شده ی منطقه و وجود کانی های رسی، وجود al,mg فراوان (به عنوان انتقال دهنده ی فلزات)، امکان پراکندگی فلزات بیشتر شده و تمرکز بالای فلزات را در پایین دست منطقه موجب شده است. پهنه بندی فلزات به خوبی موید این مطلب است.

بررسی روند بلوغ سنگ های منشأ نفت در یک مقطع شمالی-جنوبی فروافتادگی دزفول - جنوب غرب ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  حامد امیری   بهرام علیزاده

هدف از انجام این مطالعه، بررسی تغییرات بلوغ سنگ های منشأ نفت در راستای شمالی - جنوبی فروافتادگی دزفول، شامل میدان های مارون، مسجد سلیمان و دارخوین است. بدین منظور نتایج حاصل از آنالیز پیرولیز راک ایول نمونه های خرده های حفاری سازندهای پابده، کژدمی و گرو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نمودار toc در برابر s1+s2، سازند پابده در میدان های مارون، مسجدسلیمان و دارخوین به ترتیب واجد پتانسیل هیدروکربنی مناسب تا بسیار خوب، ضعیف تا مناسب و بسیار ضعیف تا خوب است. همچنین بر اساس این نمودار، سازندهای کژدمی و گرو در میدان مارون در محدوده پتانسیل زایشی بسیار خوب قرارگرفته اند. در میدان مسجدسلیمان نیز سازندهای کژدمی و گرو پتانسیل زایشی خوب و بسیار خوب را نشان می دهند و همین سازندها در میدان دارخوین در محدوده پتانسیل زایشی مناسب تا بسیار خوب قرار می گیرند.

بررسی و مقایسه ی زایش کانه زایی مس در اندیس های منطقه ی مشایخ (ده معدن و دره یاس) استان چهار محال بختیاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1393
  عبدخلیل فاطمی   هوشنگ پور کاسب

منطقه ی مورد مطالعه به سمت شرق روستای ده معدن در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. از لحاظ ساختاری این کانسار در زون زاگرس مرتفع واقع شده است. این منطقه از دو کانسار ده معدن و دره یاس با فاصله ی حدوداً 2 کیلومتری تشکیل شده است. نتایج پتروگرافی بیانگر این است که واحدهای رسوبی مرتبط با کانسار را رسوبات آوری، دولومیت، دولومیت شیلی و ماسه سنگ تشکیل می دهند. دو کانه زایی شاخص شامل درون زاد و برون زاد در منطقه مورد مطالعه شناخته و توصیف شده است. حداکثر کانه زایی در ارتباط با واحدهای کربناته ی حاوی مواد آلی در کانسار ده معدن می باشد. مهم ترین کانه های معدنی عبارتند از کالکوپیریت، بورنیت، کوولیت، کالکوسیت، مالاکیت، آزوریت و اکسیدهای آهن که به صورت پراکنده و رگه ای دیده می شوند. حضور گنبد نمکی دو آب و گسل معکوس آب ونک در اطراف منطقه ی مورد مطالعه باعث تغییر در میزان شوری، eh و ph سیالات کانه دار و تحرک سبال کانه دار شده است. نتایج زمین شیمی بیانگر وجود ناهنجاری منفی eu و ce، غنی شدگی hreeها نسبت به lreeها و یک تحدب رو به بالا در mreeها برای کانسار ده معدن می باشد که بسیار مشابه با کانسارهای مس رسوبی کمربند مس آفریقای مرکزی است. با این وجود کانسار دره یاس به نسبت ناهنجاری منفی کم ceو تهی شدگی hreeها نسبت به lreeها را نشان می دهند. هر دو کانسار حاوی مقادیر کم (5 >)ni/co ، (2>) v/cr و (6/0>) v/(v+ni) هستند. نتایج زمین شیمی، پتروگرافی و زمین شناسی بیانگر این است که یک سیال شور با شرایط اکسیدان فلزات را از واحدهای قدیمی تر شسته، در ادامه قلزات به حوضه ی رسوبی وارد شده اند. در اثر برخورد سیالات کانه دار با یک واحد کربناته ی حاوی مواد آلی مواد معدنی را در یک شرایط احیایی ته نشین کرده است. در نهایت و در مراحل بعدی تحت تاثیر فرآیندهای برون زاد و هوازدگی قرار گرفته است.

مطالعه کانی شناسی و شرایط تشکیل اسکارن های منطقه سامن، همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  حدیث کیانی راد   عادل ساکی

محدوده مورد مطالعه در جنوب استان همدان و در غرب و شمال¬غرب شهر سامن قرار گرفته است. مطالعه و نمونه¬برداری این ناحیه در محدوده¬ای به وسعت 40 کیلومتر مربع انجام گردید. بررسی انجام شده برروی اسکارن¬های منطقه سامن، شامل مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی وترمودینامیکی می¬باشد. بر اساس مطالعات صحرایی و زمین¬شناسی منطقه، بدنه اصلی توده نفوذی از جنس گرانودیوریت– تونالیت می¬باشد که دایک-هایی از جنس گرانیتوئیدی در آن¬ها تزریق شده و باعث کانه¬زایی مس و آهن در منطقه مورد مطالعه گردیده است. اسکارن تشکیل شده در منطقه سامن از نوع اگزواسکارن می¬باشد. مرمرها، سنگ¬های کالک- سیلیکاتی و اسکارن¬ها به وسعتی در حد چندین متر در مجاورت شیست¬ها و هورنفلس¬های گارنت و سیلیمانیت¬دار در منطقه سامن، همدان رخنمون دارند .محدوده دما و فشار تشکیل سنگ¬های دگرگونی در این منطقه2-4 کیلوبار و دمای 50 ±570 درجه می¬باشد. مشخصات زمین شیمیایی گرانیتوئیدهای سامن مشابه با گرانیتوئید¬های قوس آتشفشانی است و متعلق به سری کالک آلکالن بوده که در محدوده متاآلومین تا پرآلومین قرار دارند. این توده¬های نفوذی در محدوده گرانیتوئیدهای قبل از برخورد قرارگرفته¬اند. مقایسه ویژگی¬های زمین شیمیایی عناصر اصلی و فرعی توده نفوذی سامن با سایر گرانیتوئیدهای اسکارنی دنیا نشان می¬دهد که این توده شبیه گرانیتوئیدهای اسکارنی cu مکنزی کانادا و au-cu کمربند طلای ریونارسا است. بنابراین اسکارن سامن می¬تواند از نظر پتانسیل کانه¬زایی au-cu دارای اهمیت ¬باشد.

بررسی فلزات سنگین موجود در گرد و غبار خیابان شهر اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  راضیه مرادپور   علیرضا زراسوندی

فلزات سنگین در گردوغبار خیابان¬های شهری به علت اثرات منفی آنها بر محیط زیست و سلامتی انسان باعث افزایش نگرانی¬ها شده¬اند. شهر اهواز به علت وجود صنایع نفت، گاز، لوله¬سازی، فولادسازی، نیروگاه ها، کربن و شهرک¬های صنعتی یکی از مراکز مهم صنعتی کشور می¬باشد که همواره در معرض آلودگی ناشی از کارخانجات است. در این مطالعه 10 نمونه گردوغبار از سطح خیابان¬های مناطق مختلف شهر اهواز برداشت شد. یکی از نمونه¬ها از منطقه غیرآلوده به عنوان نمونه شاهد جمع آوری گردید. پس از آماده¬سازی¬های اولیه در محیط آزمایشگاه، با استفاده از دستگاه icp-oes غلظت فلزات سنگین (سرب، مس، روی، نیکل، کروم، منگنز، آهن و وانادیم) اندازه¬گیری شد. در مقایسه با دیگر کشورهای توسعه یافته، غلظت سرب، وانادیم، منگنز، آهن و نیکل بالاتر بود. سطح آلودگی فلزات با استفاده از فاکتور آلودگی، شاخص زمین انباشت و درجه آلودگی بررسی شد. سطح آلودگی در تمامی مکان¬های نمونه برداری بسیار بالا بود. همچنین با استفاده از ضریب غنی¬شدگی آثار احتمالی فعالیت¬های انسانی بر غلظت فلزات سنگین ارزیابی شد. فلزات نیکل و کروم غنی¬شدگی کمی دارند. در حالی که سرب، مس، روی و منگنز و آهن غنی¬شدگی متوسط و وانادیم غنی¬شدگی زیاد دارد. منشا احتمالی فلزات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز خوشه ای و آنالیز مولفه اصلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحلیل¬ها سه منشا را برای این فلزات نشان داد. فلزات سرب، مس و روی منشا ترافیکی ، فلزات منگنز، نیکل، کروم و وانادیم منشا صنعتی ناشی از فعالیت¬های نفتی و اندکی زمین¬زاد و آهن نیز عمدتا ناشی از فعالیت¬های صنعتی منطقه می¬باشد. ریسک اکولوژیکی منطقه نیز با استفاده از روش هاکانسون محاسبه شد. مناطق نادری، کیانپارس، امانیه و بیمارستان آریا، ریسک اوکولوژیکی متوسط و سایر مناطق نمونه برداری، ریسک اکولوژیکی کمی را نشان دادند.

زمین شناسی، زمین شیمیایی و تعیین ژنز کانسار منگنز سرخوند، جنوب غرب هرسین، استان کرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم پایه 1393
  معصومه سپهوند   هوشنگ پورکاسب

کانسار منگنز سرخوند در کمربند تراستی زاگرس و در نزدیکی سکانس افیولیتی کرمانشاه قرار دارد. این کانسار بصورت توده های نامنظم و همراه با میان لایه های چرت رادیولاریتی در بین مادستون های رادیولاریتی ژوراسیک/کرتاسه نهشته شده است. در این مطالعه به بررسی فرآیندهای زمین شیمیایی درگیر در کانه زایی منگنز در کانسار سرخوند پرداخت شده است. شاخصه های زمین شیمیایی مانند محتوای بالای منگنز (63/22-64/67 با میانگین 4/33)؛ غلظت کم آهن (18/0 تا 4/8 درصد وزنی؛ میانگین26/2)، محتوای بالای باریم (14-3445 ؛ میانگین 3/1038)، غنی شدگی lree نسبت به hree (lree>hree)، آنومالی های منفی برای ce (ce/ce*= 0.58-1.02)، همراه با آنومالی های منفی eu ( eu/eu*= 0.48-0.91) ، دلالت بر نقش آفرینی سیال گرمابی دور از منشأ در کانه زایی منگنز است. شرایط اکسیدی غالب، عدم حضور کانی های سولفیدی و نسبت غنی شدگی برخی از عناصر زیست ضروری (مانند کبالت) نشان می دهد که جدایش انتخابی یون های فلزی توسط فرآیندهای میکروبی را در طی کانه زایی در کانسار سرخوند را نباید نادیده گرفت.

بررسی نقش کنترل کننده های ساختار ی در توزیع مکانی ذخایر مس? در زون ارومیه ـ دختر (شهر بابک ، خضرآباد ، ورزقان )، با استفاده از روش های آنالیز fry و fractal
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - پژوهشکده علوم زمین 1393
  زهرا خورسندی   علیرضا زراسوندی

مناطق کانه دار ورزقان، خضرآباد و شهربابک به ترتیب واقع در استان های آذربایجان شرقی، یزد و کرمان، در کمربند آتشفشانی ـ نفوذی ارومیه ـ دختر می باشند که دارای پتانسیل کانه زایی مس با عیار مطلوب هستند. توده های گرانیتوئیدی با نفوذ در واحدهای رسوبی کرتاسه و سکانس آتشفشانی ـ رسوبی بعد از آن (ائوسن ـ میوسن)، کانه زایی مس پورفیری و اسکارن سازی را در مناطق ذکر شده باعث شده اند. هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش کنترل کننده های ساختاری به خصوص گسل های امتدادلغز بزرگ و گسل-های مرتبط با آنها در جایگیری کانسارهای مس پورفیری می باشد. آنالیز fry و fractal به عنوان روش های مکمل جهت ایجاد این ارتباط در فهم چگونگی توزیع مکانی و ارزیابی ذخایر معدنی به کار رفته است. به طور کلی روند عمومی تجمع کانیایی در مناطق خضرآباد و شهربابک بصورت nw/se ، ne/sw و در ورزقان در جهات nw/se، n/s و e/w می باشد و همخوانی نسبتاً خوبی را با روند شکستگی های غالب منطقه با ماهیت کششی نشان می دهد، نتایج آنالیز fry و fractalنشان دهنده همبستگی خوبی بین چگونگی توزیع مکانی اندیس های مس و روند عمومی شکستگی ها و گسل ها می باشد. به طور کلی نتایج حاصل نشان می دهد که جایگیری این توده ها به همراه کانه زایی مس با زایش عمدتاً پورفیری، در یک شکستگی و یا فضای کششی (tensional gash) صورت گرفته که این زون های کششی مابین گسل های راستالغز فرعی ناشی از یک مولفه دگرشکلی اصلی تشکیل شده است. لذا شناسایی این زون های کششی و توده های گرانیتوئیدی جایگیر شده در آن ها می تواند به عنوان یک الگوی اکتشافی جهت کانسارسازی مس در مناطق ورزقان، خضرآباد و شهربابک مدنظر قرار گیرد. .

بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی سیال درگیر در کانسار مس –طلای پورفیری دالی ، دلیجان، استان مرکزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  فاطمه اسدی   علیرضا زراسوندی

کانسار مس- طلای پورفیری دالی در بخش مرکزی کمان ماگمایی ارومیه- دختر در شهرستان دلیجان، استان مرکزی واقع شده است. این کانسار ناشی از نفوذ یک توده با ترکیب دیوریت و کوارتزدیوریت می باشد که در سنگ های آتشفشانی با ترکیب آندزیت تا آندزیت بازالت پورفیری جای گرفته اند. هم چنین سیال گرمابی باعث غلبه بر فشار لیتوستاتیک در گسل ها و شکستگی ها شده و این گسل ها میزبان گسترده و متنوعی از رگه ها و رگچه های کانه های کوارتزی با بافت استوک ورک گردیده اند. هدف از انجام این مطالعه بررسی و طبقه بندی انواع رگه های کانه دار و غیرکانه دار در کانسار دالی و تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی سیال تشکیل دهنده ی این رگه ها با استفاده از مطالعه ی سیالات درگیر می باشد. مشاهدات صحرایی و پتروگرافی صورت گرفته نشان می دهد که: پنج گروه اصلی رگه همراه با سه نسل کانه زایی در منطقه وجود دارد: رگه های نوع ((i: کوارتز نابارور، رگه های نوع (ii): کوارتز + پیریت + کالکوپیریت ± بورنیت ± کوولیت ± کالکوسیت ، رگه های نوع ((iii: کوارتز + مگنتیت ± کالکوپیریت ، رگه های نوع (iv): فلدسپات پتاسیم ± کوارتز ± کالکوپیریت و رگه های نوع ((v: کلریت و بیوتیت اند. هم چنین پتروگرافی سیالات درگیر نشان می دهد که در کانسار دالی هفت گروه سیال درگیر شامل سیال درگیر تک فازی غنی از مایع (ia)، تک فازی غنی از بخار(ib) ، دوفازی غنی از مایع (مایع + بخار) (iia)، دوفازی غنی از بخار (بخار+ مایع) (iib)، سیال درگیر شور ساده (مایع + بخار + هالیت) (iiia)، سیال درگیر شور حاوی کانی اپک (مایع + بخار + هالیت + پیریت + کالکوپیریت + هماتیت)(iiib) و سیال درگیر چندفازی (مایع + بخار + هالیت + سیلویت + هماتیت + مگنتیت + پیریت + کالکوپیریت ± اریتروسیدریت)(iiiab) قابل مشاهده می باشند. هم چنین طیف-سنجی رامان نمونه های انتخاب شده، انواع سیالات درگیر منفرد و خصوصا حضور co2 در سیالات درگیر غنی از مایع از مجموعه-های بخار و مایع را نشان می دهد. مطالعات دماسنجی نشان می دهد که سیالات درگیر چندفازی با بیشترین فراوانی دمای همگن-شدگی در گستره ی ?c620 تا420 و بیشترین فراوانی شوری در گستره ی wt.% nacl 75 تا70 و فشار bar620 تا 200 و عمق km 3 تا 8/0، نشان دهنده ی اولین سیالاتی هستند که سبب تشکیل کانسار دالی شده اند. حضور همزمان میان بارهای شور غنی در مایع و غنی در بخار بیانگر این است که این سیالات درگیر نوع (iiiab ,iiib ,iiia و iia) یا ناشی از به دام افتادن سیالات در حال جوشش هستند، یا بیانگر حضور دو سیال مخلوط نشدنی اند که مستقیماً از ماگما ناشی شده اند. سیالات ماگمایی دمای همگن شدگی و شوری بالایی دارند، اما شکستگی ها باعث اختلاط سیالات ماگمایی و جوی و تشکیل میان بارهای iibبا دما و شوری پایین تر سیال ماگمایی می گردند. مطالعه ی سیالات درگیر نمونه های کوارتزی حاصل از سیال کانه ساز در زون های دگرسانی پتاسیک و فیلیک، کاهش درجه حرارت را از پهنه ی پتاسیک ?c620 تا300 به سمت فیلیک ?c480 تا160 نشان می دهد که مطابق با سایر نهشته های پورفیری در جهان است.

مقایسه کارایی الگوریتم های آموزشی مختلف شبکه های عصبی مصنوعی در اکتشاف کانسار مس پورفیری علی آباد، جنوب غرب یزد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  هوشنگ عسکری عالم   هوشنگ پورکاسب

شبکه های عصبی از توانایی بالایی در استخراج الگوها از میان داده ها و همچنین حل مسائل پیچیده با ماهیت طبیعی برخوردار هستند. شبکه های عصبی در واقع از ساختارهای بسیار پیچیده مغز انسان الهام گرفته شده است. هدف این پژوهش، بهینه کردن ساختار شبکه مورد استفاده و ارائه روند بهینه سازی ساختاری آن برای تهیه نقشه های پتانسیل معدنی و همچنین شناسایی بهتر مکان-های مناسب حفاری کانسار مس علی آباد یزد است. منطقه مورد بررسی در جنوب باختری یزد در چهارگوش زمین شناسی 1:100000 خضرآباد قرار دارد. این منطقه به لحاظ چینه شناسی از زون ایران مرکزی پیروی می کند و فعالیت های ماگمایی و زمین ساختی آن با زون ارومیه- دختر همخوانی دارد. کانسار مورد مطالعه در فاصله 2 کیلومتری روستای دامک علی آباد واقع شده و راه اصلی دسترسی به آن، جاده آسفالته یزد- تفت- علیآباد میباشد. جهت رسیدن به بهترین ساختار برای شبکه عصبی مصنوعی داشتن کمترین میزان خطای میانگین مربعات (که نشانه هوشمندی آن است) برای شبکه عصبی ضروری است. جمع آوری داده ها برای شبکه عصبی مصنوعی بدون شک یکی از حساس ترین مراحل این رساله بوده است. ابتدا بایستی تمامی ?یههای اط?عاتی مورد نیاز که در مرحلهی تعیین فاکتورهای تشخیص کانیسازی تعیین شدهاند، جمعآوری و مطابق با استاندارد پایگاه داده مکانی (gis) آمادهسازی شوند. ?یههای اط?عاتی مورد نظر شامل دگرسانی گرمابی، نشانه های معدنی محلی، گسل های اصلی و فرعی، آنومالی مس، هم بارپذیری ژئوفیزیک، توپوگرافی و مختصات طول و عرض جغرافیایی منطقه می باشد. پس از آماده سازی داده های ورودی و خروجی شبکه عصبی، به وسیله داده های آموزشی در محیط نرم افزار matlab، آموزش داده شدند. آموزش شبکه شبیه کالیبراسیون است که در بیشتر مدل ها استفاده می شود. سپس ورودی هایی که برای آزمایش مدل مورد نظر هستند به شبکه وارد می شوند و خروجی های حاصل از مدل برای محاسبه مدل ایجاد شده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که در الگوریتم-های مورد استفاده الگوریتم scg بهترین کارایی را نشان می دهد. نتایج حاصل از روش سعی و خطا نشان داد که شبکه هایی با الگوریتم scg نتایج بهتری نسبت به شبکه هایی با دیگر الگوریتم ها، که مورد استفاده قرار گرفته است دارد و شبکه های ساخته شده با الگوریتم آموزشی lm نیز دارای بازده بالایی از نظر آموزش شبکه می باشند.

مقایسه الگوریتم های آموزشی مختلف شبکه عصبی مصنوعی در اکتشاف کانسار مس پورفیری (کانسار مس پورفیری دره زرشک، جنوب غرب یزد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1393
  مریم خواس   احمد نیامدپور

یکی از نیازهای اصلی در مطالعات تفصیلی مواد معدنی، ایجاد مدلی جهت تعیین نقاط بهینه حفاری به منظور کاهش هزینه های مدلسازی در شکل و موقعیت توده های معدنی است. امروزه زمین شناسان با بهره گیری از روش بهینه سازی شبکه های عصبی مصنوعی، این نیاز را پاسخ داده اند. این در حالی است که شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان مدلهای جعبه سیاه، ابزاری توانمند برای مدل سازی سیستم های غیر خطی بوده و قادرند روابط پیچیده حاکم بر چنین فرآیندهایی را مدل نمایند. دقت اجرای این شبکه ها در حالت وابستگی متغیرهای ورودی و حتی وجود نوفه در داده ها مناسب بوده و با امکان آموزش پذیری دوباره در هنگام ورود داده های جدید، انعطاف-پذیری بالایی دارند. از آنجایی که زمان یکی از عواملی است که جهان امروز به دنبال کاهش آن در رسیدن به اهداف مورد نظر می باشد، شبکه عصبی امکان مدل سازی مکانهای بهینه حفاری را با صرف زمان اندک امکان پذیر می سازد. داده های مورد استفاده برای این هدف اطلاعات مربوط به گمانه های اکتشافی منطقه دره زرشک شامل: نقشه های زمین شناسی، گسل، دگرسانی، مختصات جغرافیایی و توپوگرافی موجود درمنطقه به عنوان ورودی و عیار مس در هرگمانه به عنوان خروجی (هدف) می باشد. در ادامه داده های موجود پس از نرمال سازی آماده ورود به شبکه شدند. سپس شبکه ای طراحی و پارامترهای موثر در آموزش شبکه اعمال و بهترین شرایط (ضریب رگرسیونی بالا و مجذور متوسط خطا پایین) بدست آمده است. در آموزش شبکه از شش الگوریتم lm, rp, gdm, scg, bfg وcgb استفاده شده است. نتایج مقایسه بهترین توابع با ساختار بهینه در هر الگوریتم نشان می دهد که بهترین نوع شبکه طراحی شده، شبکه fnn-scg است. این شبکه دارای کمترین مجذور خطا و بیشترین ضریب همبستگی بین داده های خروجی و هدف شبکه آموزش دیده در سه گروه آموزش، آزمایش و صحت سنجی می باشد. میزان صحت سنجی شبکه های مذکور کارایی آنها را در مدل سازی و تخمین ذخیره مس دره زرشک تایید می نماید.

بررسی آلودگی فلزات سنگین در رسوبات رودخانه خرم آباد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  سمیه صفایی   فاطمه راست منش

از آنجایی که فلزات سنگین از آلایندههای پایدار بوده و قادرند در رسوبات تجمع یابند، لذا بررسی میزان غلظت آنها میتواند نگرشی کلی در مورد آلودگی بوم سامانه آبی ارائه دهد. هدف از این مطالعه بررسی آلودگی فلزات سنگین در رسوبات رودخانه خرمآباد با توجه به ورود آلایندههای مختلف به آن میباشد. به منظور ارزیابی کیفیت رسوبات رودخانه خرمآباد، 18 نمونه رسوب سطحی در طول مسیر رودخانه برداشت گردید. غلظت فلزات سنگین )کروم، نیکل، سرب، روی، مس، مولیبدن و آرسنیک( و همچنین برخی خواص فیزیکوشیمیایی رسوب )درصد رس، ph ، مواد آلی( تعیین گردید. آلودگی رسوبات به وسیله فاکتور آلودگی ) cf (، شاخص بار آلودگی ( pli (، شاخص ,igeo شاخص خطر بوم شناختی بالقوه (ri) و فاکتور خطر بوم شناختی بالقوه (ei) اندازهگیری شد. همچنین تحلیلهای آماری نیز به منظور تعیین منشأ احتمالی فلزات سنگین در رسوبات انجام شد. براساس نتایج غلظت کروم در تمام ایستگاهها بیشتر از شیل میانگین بود. همچنین غلظت سرب، روی، مس و نیکل در بعضی ایستگاهها بیشتر از شیل میانگین و مقدار زمینه محلی بودند . غلظت کروم در بعضی ایستگاهها از مقدار غلظت زمینه محلی کمتر بود. غلظت مولیبدن و آرسنیک در تمامی ایستگاهها کمتر از شیل میانگین و در بعضی ایستگاهها بیشتر از مقدار غلظت زمینه محلی بود؛ شاخص بار آلودگی نشاندهندهی آلودگی بعضی از ایستگاهها میباشد. فاکتور آلودگی نیز نشاندهندهی آلودگی رسوبات به نیکل، آرسنیک، مس، سرب و روی در بیشتر ایستگاه- ها، و برای کروم در همه ایستگاهها به جز دو ایستگاه میباشد. مقدار فاکتور آلودگی برای مولیبدن در بیشتر ایستگاهها کمتر از یک است. فاکتور خطر بومشناختی و شاخص خطر بومشناختی بالقوه رسوبات نشاندهنده قرارگیری رسوبات در رده یک )آلودگی کم( میباشند. تحلیلهای آماری نیز مبین منشأ انسانزاد بیشتر آلودگیها در رسوبات رودخانه خرم آباد است.

بررسی فلزات سنگین در گرد و غبار خیابان در شهر مسجد سلیمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  زیبا جاویدانه   علیرضا زراسوندی

گرد و غبار خیابان یکی از مهم ترین شاخص های منعکس کننده ی وضعیت آلودگی در محیط زیست شهری است. ذرات ریز گرد و غبار خیابان به طور ویژه ای حاوی فلزات سنگین است که یک منبع آلودگی برای فلزات سمی در محیط زیست شهری محسوب می شود. این فلزات تأثیر قابل ملاحظه ای بر روی کیفیت اکولوژیکی دارند. فلزات سنگین انسان زاد در محیط زیست می تواند ناشی از پدیده ی شهری شدن و صنعتی شدن باشد که نتیجه آن افزایش ورود آلایند ها به جو است. شهر مسجد سلیمان اولین شهر نفت خیز ایران و در شمال شرق استان خوزستان واقع شده است. این شهر دارای آلودگی های زمین زاد (چشمه های نفتی و گاز)، فعالیت های نفتی، احتراق نفت و گاز، صنایع و ترافیک بوده به همین دلیل ارزیابی زیست محیطی در این شهر حائز اهمیت است. به منظور پایش و مدیریت آلودگی های موجود، طی شرایط آب وهوایی خشک یازده نمونه از گرد و غبار خیابان از ایستگاه های مختلف در سطح شهر و یک نمونه به عنوان نمونه زمینه(شاهد) جمع آوری و آماده سازی گردید و سپس توسط روش icp-oes آنالیز شدند و همچنین جهت بررسی اندازه ذرات، نمونه ها توسط دستگاه آنالیز اندازه ذرات آنالیز شد و هدایت الکتریکی و قلیائیته نمونه ها توسط ecمتر و phمتر اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که غلظت فلزات سنگین در نمونه های گرد وغبار نسبت به نمونه زمینه و پوسته بالایی به جز برای سه فلز آهن، منگنز و کبالت بالاتر بوده است. منابع احتمالی فلزات آلاینده مورد بررسی توسط آنالیزهای چند متغیره مانند تحلیل مولفه های اصلی(pca) ، آنالیز خوشه ای (ca) و ضریب همبستگی پیرسون شناخته شده اند. علاوه بر این فاکتورهایی نظیر شاخص زمین انباشت (igeo) ، شاخص آلودگی(pi) ، شاخص آلودگی یکنواخت(ipi)،فاکتور غنی شدگی(ef) و شاخص خطر زیستی فلزات (er) و خطر زیستی مجموعه فلزات(ri) جهت تعیین درجه آلودگی فلزات سنگین در گرد وغبار خیابان در شهر مسجد سلیمان ارزیابی شدند. شاخص آلودگی (pi) بیانگر سطح بالایی از آلودگی نمونه ها به برخی فلزات سنگین تا سطح آلودگی شدید سایر نمونه ها به فلزات دیگر است. شاخص زمین انباشت(igeo) بیانگر آلودگی متوسط تا شدیدا آلوده برخی نمونه ها به pb، cd ، cu و zn و برای سایر نمونه ها عدم آلودگی تا آلودگی متوسط نشان می دهد. فاکتور غنی شدگی(ef) برای اکثر فلزات در رده ی حداقل آلودگی تا آلودگی قابل توجه قرار دارد و بیش ترین مقدار غنی شدگی به فلزات pb، zn و cu با آلودگی قابل توجه تعلق دارد. شاخص خطر زیستی فلزات (er) از خطر زیستی پایین تا خطر زیستی بالا برای برخی فلزات متغیر بوده و خطر زیستی مجموعه فلزات(ri) برای تمام نمونه ها بالا و تنها برای دو نمونه خیلی بالا بوده است. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مولفه های اصلی(pca) و آنالیز خوشه ای (ca) نشان می دهدکه منطقه عمدتا" تحت تأثیرآلودگی های نفتی، ترافیک و فعالیت های صنعتی قرار دارد. بین بیش تر فلزات ضریب همبستگی خوب تا خیلی خوب وجود دارد.. ph تمام نمونه ها قلیایی بوده و اندازه ی غالب نمونه های گرد و غبار خیابان از رس تا ماسه متوسط متغیر بوده بنابراین با توجه به تمرکز فلزات سنگین در ذرات دانه ریز، رس می تواند به عنوان میزبانی خوب برای تمرکز و تجمع فلزات سنگین عمل کند.

بررسی میزان جذب فلزات سنگین ناشی از پدیده گرد و غبار توسط گونه های گیاهی موجود در شهر اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1390
  زهرا آذرمی   علیرضا زراسوندی

گرد و غبار یکی از مهم ترین منابع آلاینده هوا در شهر اهواز می باشد. نتایج به دست آمده از آنالیز بسیاری از نمونه های گرد و غبار موجود در شهر اهواز نشان می دهد که میزان فلزات سنگینی مانند آرسنیک، سرب، روی، نیکل در این نمونه ها بیشتر از میزان طبیعی آن است. به منظور بررسی پتانسیل گونه های گیاهی شهر اهواز در جذب فلزات سنگین موجود در گرد و غبار، سه نمونه از درختانی که فراوانی بیشتری در شهر دارند، به نام اکالیپتوس (eucalyptus camaldulensis dehnh)، انجیرمعابد (ficus religiosa l.) و کونوکارپوس (conocarpus erectus l.) در نظر گرفته شد. نمونه ها ی خاک و برگ این درختان جهت تعیین غلظت فلزات سنگین توسط فلورسانس اشعه ایکس (xrf) مورد تجزیه قرار گرفتند. به منظور بررسی آلودگی نمونه های خاک به فلزات سنگین، فاکتور غنی شدگی و جهت بررسی ارتباط بین جذب فلزات از خاک به وسیله برگ ها فاکتور غلظت محاسبه شد. با توجه به حضور همه ی فلزات سنگین مورد مطالعه در گرد و غبارهای وارده به شهر اهواز و وجود رابطه مستقیم بین غلظت فلزات در نمونه های خاک و برگ درختان با غلظت آن ها در نمونه های گرد و غبار، می توان احتمال داد که گرد و غبار یکی از عواملی است که در تغلیظ فلزات سنگین در گونه های مورد مطالعه نقش داشته است. از سوی دیگر با مقایسه غلظت فلزات سنگین در برگ درختان، چنین استنباط می گردد که هر یک از آن ها در جذب فلزات سنگین خاصی دارای پتانسیل بیشتری هستند اما در یک مقایسه کلی با در نظر گرفتن غلظت همه ی فلزات در برگ گونه ها می توان اظهار داشت، پتانسیل گونه های گیاهی مورد بررسی در جذب فلزات سنگین مختلف به این ترتیب است: فیکوس<کونوکارپوس<اکالیپتوس

بررسی منشاء پدیده گردوغبار و پیامدهای ناشی از آن بر زندگی شهری – مطالعه موردی شهر اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده علوم زمین 1391
  کوکب ظریفی   محمد علی فیروزی

یکی از بلایای طبیعی که استان خوزستان را به دلیل موقعیت جغرافیایی و همجواری آن با پهنه های بزرگی از مناطق بیابانی تحت تاثیر قرار میدهد، پدیده گردوغبار است. عواملی از قبیل ربزدانه بودن ذرات و خشک بودن خاک مناطق بیابانی شمال آفریقا، شمال صحرای عربستان، جنوب شرق سوریه و نواحی خشک و بدون پوشش گیاهی سرزمین عراق به علت عدم بارندگی در یک دوره طولانی باعث ایجاد این پدیده در بخش های وسیعی شده است. عوامل و تاثیرات موثر در تغییرات اقلیمی و ایجاد شرایط مناسب برای توفان گردوخاک، خشکسالی، بیابان زایی، اثرات آنها، روشهای کنترل آن، اثرات تخریبی حرکت شن های روان، اقدامات بیابان زدایی درون استانی و برون استانی به منظور کاهش گردوخاک، تاثیرات و نتایج بیابان زایی، تاریخچه فعالیت های تثبیت شن در تپه‏ های ‏ماسه‏ای در خوزستان، تعریف گردوغبار، موقعیت و سرچشمه، نوع ذرات غبار، آثار و تبعات گردوغبار در بخش محیط زیست، غلظت، ساعات ماندگاری و مقایسه با استاندارد حد مجاز، بررسی تاثیر پدیده گرد و غبار بر محیط زیست، اثرات بهداشتی با آلاینده ها و تنوع در آلاینده های هوا، شاخص های قابل ارائه در برنامه های بهداشت هوا، تاثیرگسترده گرد و غبار بر محیط اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، فقرگسترده و تخریب منابع در جهان و ایران، تاثیر گردوغبار برسلامتی انسان و بیماری های عمده ناشی از آن، ارائه شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که این پدیده مرتبا رو به افزایش بوده و خسارات جبران ناپذیری را در بخشهای مختلف به خصوص سلامتی و جان انسانها به همراه داشته و ضرورت این امر اقدامات اساسی داخلی و فرا منطقه ای را می طلبد. روش تحقیق آن به صورت کتابخانه ای و میدانی و داده های گردوغبار از سازمانهای هواشناسی، محیط زیست، منابع طبیعی، استانداری خوزستان و نیز مصاحبه حضوری با کارشناسان آن سازمانها به عمل آمده است.

ارزیابی آلودگی خاک نواحی اطراف شرکت فولاد خوزستان به فلزات سنگین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - پژوهشکده علوم زمین 1393
  فاطمه هرمزی نژاد   فاطمه راست منش

خاک علاوه بر اینکه جایگاه موجودات خشکی زی به ویژه جوامع انسانی است محیط منحصر به فردی برای زندگی انواع حیات جانوری به خصوص گیاهان به شمار می رود. شرکت فولاد خوزستان در جنوب شرق شهر اهواز قرار دارد. به منظور ارزیابی تأثیر این شرکت بر آلودگی خاک منطقه 17 نمونه مرکب خاک( cm10-0)(12 نمونه خاک اطراف شرکت فولاد و 5 نمونه خاک های تحت تأثیر پساب صنایع فولاد خوزستان) و با در نظر گرفتن جهت وزش باد غالب منطقه برداشت شد. پس از آماده سازی، نمونه ها جهت تعیین غلظت فلزات سنگین (کروم، آهن، منگنز، نیکل، سرب، روی و کادمیوم) با روشicp-oes آنالیز شدند و همچنین خواص فیزیکو شیمیایی نمونه های خاک، مقدار ph، مواد آلی، پراکندگی اندازه ذرات نیز اندازه گیری شد. به منظور ارزیابی آلودگی فلزات سنگین ازشاخص های گوناگون شامل فاکتور غنی شدگی، شاخص آلودگی، شاخص آلودگی یکپارچه، درصد غنی شدگی انسان زاد و نیز درجه اشباع فلزات استفاده شد. همچنین از آنالیزهای آماری تحلیل مولفه اصلی و آنالیز خوشه ای برای تشخیص منشأ فلزات استفاده شد. میانگین غلظت فلزات سنگین نمونه ها با غلظت این فلزات در خاک های غیرآلوده جهان، میانگین غلظت فلزات سنگین در پوسته بالایی و زمینه محلی مقایسه شد. نتایج نشان داد نمونه خاک های اطراف صنایع فولاد خوزستان در مقایسه با استاندارد های مورد ارزیابی در این رساله آلوده تر بود و نمونه های تحت تأثیر پساب نیز نسبت به خاک های غیر آلوده آلوده تر است. نتایج فاکتور غنی شدگی نشان داد که بیشترین فاکتور غنی شدگی در نمونه های خاک اطراف کارخانه مربوط به آهن(3/10) و کمترین آن مربوط به کروم(96/0) می باشد، همچنین برای نمونه های تحت تأثیر پساب مشاهده شد که، کادمیوم و روی بدون غنی شدگی، منگنز، نیکل، سرب، آهن و کروم دارای غنی شدگی کم هستند. نتایج شاخص آلودگی نشان داد که ایستگاه های نزدیک به محل کارخانه و در جهت پایین دست باد غالب منطقه و نیز ایستگاه های پایین دست محل تخلیه پساب بیشترین مقادیر آلودگی را نشان می دهند(ایستگاه های4، 12، 14 و 17). علاوه بر این نتایج شاخص یکپارچه آلودگی که در خاک های اطراف کارخانه، بیشترین آلودگی مربوط به آهن و سرب است، همچنین در نمونه های تحت تأثیر پساب بیشترین آلودگی مربوط به آهن است. نتایج شاخص درصد غنی شدگی انسان زاد نشان داد که، فلزات سرب، آهن، کروم، کادمیوم و منگنز دارای منشأ انسان زاد، و منشأ روی و نیکل عمدتا زمین زاد است. در نمونه خاک های تحت تأثیر پساب، آهن، منگنز و سرب دارای منشأ انسان زاد، و نیکل (دارای هر دو منشأ انسان زاد و زمین زاد)، و فلزات کادمیوم، روی و کروم دارای منشأ زمین زاد می باشند. در نمونه خاک های اطراف کارخانه بیشترین درجه اشباع فلزات مربوط به ایستگاه های 4، 12 و در نمونه های تحت تأثیر پساب بیشترین مقادیر مربوط به ایستگاه های 14 و 17 می باشد. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که، نیکل و آهن، سرب و روی و منگنز دارای همبستگی مثبت بالا، همچنین کادمیوم با مواد آلی همبستگی منفی بالایی دارند. انجام تحلیل مولفه های اصلی 3 مولفه اصلی بدست داد، آنالیز خوشه ای(ca) نیز 2 خوشه اصلی(pb, zn, mn, cd) با منشأ انسان زاد و (ni, fe, cr) با منشأ انسان زاد و زمین زاد می باشد.

ارزیابی آلودگی رسوبات سطحی رودخانه کارون به فلزات سنگین در محدوده شهرستان اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  فاطمه مسلم   فاطمه راست منش

این مطالعه به بررسی میزان آلودگی فلزات سنگین در رسوبات رودخانه کارون در محدوده ی شهر اهواز می پردازد. به این منظور، تعداد 24 نمونه از رسوبات سطحی (5-0سانتیمتر ) به همراه یک نمونه ی مغزه از منطقه ی مورد مطالعه جمع آوری شد. غلظت فلزات سنگین کروم، مس، روی، سرب، آرسنیک، نیکل، منگنز و آهن بوسیله روش icp-ms در آزمایشگاه acme کانادا مشخص گردید. همچنین به منظور بررسی تاثیر عوامل محیطی بر پراکندگی فلزات، پارامترهای فیزیکوشیمیاییph و oc اندازه گیری شد. پس از انجام عملیات نمونه برداری و آنالیز نمونه ها، برای ارزیابی میزان آلودگی، مقادیر شاخصهای مختلف شامل معیار کیفیت رسوبات((sqg، خارج قسمت غلظت، درجه آلودگی اصلاح یافته ، درجه اشباع فلزات(sdm)، شاخص خطر بوم شناختی بالقوهri)، درصد عوامل انسان زاد، سمناکی حاد بالقوه، شاخص درجه سمناکی رسوب(std) ، شاخص بار سمناکی(tli) ، شاخص آلودگی (pli) محاسبه شد. از نمونه عمیق مغزه رسوبی بعنوان زمینه تقریبی محلی استفاده شد. بحث و تحلیل آماری داده ها با استفاده از ضریب همبستگی، تحلیل مولفه های اصلی و تحلیل خوشه ای انجام شد. غلظت فلزات سنگین در نمونه ی مغزه روندی کاهشی را نسبت به عمق نشان داد. بر مبنای معیار کیفیت رسوبات(sqgs) بیشترین اثرات نامطلوب زیست شناختی می تواند از نیکل و بعد از آن کروم ناشی شود. شاخص بار سمناکی نشان داد که درصد احتمالی سمناکی رسوبات منطقه نسبتا کم میباشد. سمناکی حاد بالقوه(?tu)، بطور عمده ناشی از نیکل و کروم میباشد و سرب کمترین نقش را در سمناکی داراست. بر اساس نتایج درجه آلودگی اصلاح شده(mcd)، میزان آلودگی رسوبات منطقه از صفر تا متوسط تغییر می کند. شاخص اشباع فلزات(sdm)، دسترس پذیری بیشتر فلزات را در ایستگاههای 4، 16 و 23 نشان میدهد. شاخص خطر بوم شناختی بالقوه بیان کننده سطح خطر کم در رسوبات منطقه میباشد. شاخص درصد انسانزاد، بیشترین درصد را برای مس، سرب و روی در ایستگاههای 16 و 19 نشان میدهد. نتایج آنالیزهای آماری همبستگی بالای oc با فلزات مس، سرب و روی را نشان میدهد. همچنین همبستگی آهن، منگنز، کروم، نیکل و آرسنیک، می تواند منشا یکسان این فلزات را نشان دهد. ph با فلزات مس، سرب و روی همبستگی منفی بالایی نشان می دهد و گویای کاهش تحرک این فلزات با افزایش ph است. تحلیل مولفه اصلی دو فاکتور اصلی را نشان داد. فاکتور اول شامل نیکل، آرسنیک ، کروم، آهن و منگنز ؛فاکتور دوم شامل مس، سرب و روی و oc میباشد. همین نتایج توسط تحلیل خوشه ای بدست آمد. شاخص(std) نشاندهنده سمناکی متوسط در بیشتر ایستگاهها و شاخص(tli) سمناکی را در کل منطقه مورد مطالعه کم نشان داد.

بررسی مواد آلی موجود در گرد و غبار خیابان شهر اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - پژوهشکده علوم زمین 1393
  فرشته بنی تمیم   علیرضا زراسوندی

گردوغبار خیابان به طور عمده تحت تاثیر آلودگی هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای (pah) از منابع مختلف موجود در شهر همانند وسایل نقلیه و صنایع قرار دارد و ممکن است سلامت انسان و محیط زیست را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد. به منظور ارزیابی و تعیین منشا احتمالی هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای(pah) در گردوغبار خیابان شهر اهواز، 10 نمونه گردوغبار از سطح شهر در شرایط آب و هوایی خشک جمع آوری شد. نمونه ها پس از آماده سازی، جهت تعیین نوع و غلظت ترکیبات pah توسط دستگاه gc-ms مورد تجزیه قرار گرفتند. به منظور تعیین منشا احتمالی ترکیبات pah از نسبت های زمین شیمیایی آروماتیکی و آنالیزهای آماری استفاده شد. از 16 ترکیب pah مهم تعیین شده توسطepa، 13 نوع ترکیبpah در نمونه های گردوغبار تشخیص داده شد. مقدار ?comb/?pah بین 53/0 تا 71/0 با میانگین 66/0 بود. نسبت ant/(ant+phe) بین 102/0 تا 375/0 و (baa/(baa+chr بین 178/0 و 572/0 و ind/(ind+bgp) نیز بین 287/0 تا 375/0 بوده است. این نسبت ها و نتایج آنالیز آماری نشاندهنده ی منبع پیروژنیک برای pahهای ورودی به گردوغبار خیابان و احتراق سوخت فسیلی می باشند. احتمال سرطان زایی نیز بوسیله فاکتور معادل سمیت(tef) برای همه ترکیبات pah و در همه ایستگاه های نمونه برداری محاسبه شد، که از مقدار استانداردی که توسط کشور کانادا برای حفاظت سلامت انسان معین شده (600bapeq ?g kg-1 )، کمتر می باشد. بنزوپیرن که سرطان زاترین ترکیب pah است، در همه ی ایستگاه های نمونه برداری با غلظت های مختلفی تشخیص داده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که شهر اهواز به دلیل قرارگیری صنایع بالادستی و پایین دستی نفت، گاز و پتروشیمی شدیدا تحت تاثیر این فرایندها به لحاظ نوع و ترکیب pahها قرار دارد.

پتانسیل یابی و بارزسازی ذخایر بوکسیت و لاتریت با استفاده از تصاویر ماهواره ای، فیلدسپک 3 و gis در استان کهگیلویه و بویراحمد با نگاه ویژه به زاگرس مرکزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1394
  زینب زرگری   علیرضا زراسوندی

به کارگیری مطالعات طیف سنجی در تلفیق با مطالعات دورسنجی و کانی شناختی، روش نوینی است که به علت صرف زمان و هزینه کمی که دارد، می تواند بسیار مفید واقع شود و به پتانسیل یابی ذخایر در تصاویر ماهواره ای کمک نماید. به همین منظور رفتار طیفی بوکسیت های کانسارهای مندان و ده نو واقع در منطقه دهدشت استان کهگیلویه و بویر احمد توسط دستگاه فیلدسپک3، مورد آنالیز طیفی قرار گرفت و با نتایج آنالیز های کانی شناختی نمونه بوکسیت ها مقایسه و تلفیق شد. در آنالیز (xrd)، بوکسیت های منطقه دهدشت، کانی های آلومینیوم دار بوهمیت و دیاسپور، کانی کائولینیت، کلسیت، کانی تیتانیوم دار آناتاز، کانی های آهن دار هماتیت و کلریت تشخیص داده شدند. این کانی ها در منحنی طیفی حاصل از دستگاه فیلدسپک3، با عمق جذب در محدوده های 2200 نانومتر ( شاخص al-oh، بوهمیت و دیاسپور)، 1400 و 1900 نانومتر (شاخص کائولینیت به علت حضور ملکول آب)، محدوده 2350-2300 نانومتر (شاخص کربنات ها، کلسیت)،623 -602 نانومتر (شاخص حضور تیتانیوم، کانی آناتاز در بوکسیت قرمز) و محدوده 1000-900 نانومتر (شاخص کانی های آهن دار مانند هماتیت و کلریت) مشخص شدند. در مرحله بعدی طیف های حاصل از بوکسیت های منطقه شاهد، در نرم افزار envi برای طبقه بندی در تصاویر تصحیح شده جوی ماهواره ای لندست8، به عنوان طیف مرجع معرفی شدند و نتایج حاصل از بارزسازی در الگوریتم sam پراکندگی احتمالی مناسبی را از ذخایر بوکسیت – لاتریت نشان داد. همچنین با استفاده از الگوریتم نسبت گیری باندی ماهواره استر، در منطقه لالی پراکندگی دو کانی دلومیت، و کائولینیت و ترکیب آهن دار لاتریت و ترکیب آلومینیوم دار بوکسیت به دست آمد و در نمونه های حاصل از طیف نگاری این مناطق وجود چهار ترکیب فوق تائید شد. در ادامه تحلیل های مکانی صورت گرفته در نرم افزار gis به روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) چهار لایه رقومی گسترش سازندهای ایلام – سروک، شیب منطقه، تراکم زهکشی و فاصله از شکستگی های منطقه زاگرس مرکزی را تلفیق نمود و الگویی برای پراکندگی ذخایر بوکسیت- لاتریت ایجاد نمود. در نهایت الگوهای پراکندگی خوبی برای کانی های مورد بحث نشان داده شد که نیاز به مطالعات زمین شیمیایی دارد.

بررسی برهمکنش آب زیرزمینی و رودخانه با استفاده از روش های کیفی، بخش شمالی محدوده دزفول- اندیمشک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1394
  محمد فاریابی   منوچهر چیت سازان

در سال های اخیر لزوم مدیریت یکپارچه منابع آب باعث شده تا بررسی برهمکنش آب های سطحی و زیرزمینی اهمیت زیادی پیدا کند. هم اکنون مراکز تحقیقاتی زیادی در سرتاسر دنیا بر شناسایی مکانیزم ها و پیامدهای برهمکنش آب های سطحی و زیرزمینی متمرکز شده اند. روش های مختلف صحرایی و مدل سازی نیز همگام با این تلاش ها توسعه پیدا کرده اند. یکی از مهمترین انواع تبادلات آبی در حوزه های آبریز مناطق خشک ونیمه خشک، بین رودخانه-ها (به عنوان معمول ترین منابع آب سطحی) و آب های زیرزمینی رخ می دهد. این تبادلات آبی کمیت و کیفیت منابع آب را تحت تاثیر قرار می دهد. در این تحقیق وضعیت ارتباط هیدرولیکی رودخانه دز و آب زیرزمینی بررسی شده است. منطقه مورد مطالعه بخش شمالی محدوده دزفول- اندیمشک است که در استان خوزستان و جنوب غربی ایران قرار گرفته است. رودخانه دز مهمترین منبع آب سطحی مرتبط با آب زیرزمینی در این منطقه است. در این تحقیق سعی شد با استفاده از یک روش ترکیبی که شامل اندازه گیرهای تراز آب رودخانه و آبخوان، هیدروشیمی، بیلان و مدل سازی آب زیرزمینی است، وضعیت ارتباط هیدرولیکی رودخانه دز و آب زیرزمینی بررسی شود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که رودخانه دز در منطقه مورد مطالعه به صورت یک رودخانه دهنده عمل کرده و باعث بهبود وضعیت کمی و کیفی آبخوان می شود.

بررسی ویژگی های ژئوشیمیایی توده نفوذی مرتبط بااسکارن های منطقه چشین درجنوب شرق همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1394
  مریم قائدامینی   عادل ساکی

سنگ هایآهکی(پرمو- تریاس) دگرگونشدهمنطقهچشیندرجنوب شرقهمداندرمجاورتتنوعیازسنگ-هایرسیدگرگونشدهمانندشیست هاوهورنفلس هارخنموندارند.نفوذباتولیتالوند(سنژوراسیک) بهدرونسنگ هایرسیوآهکیسببایجادسنگ-هایدگرگونیمجاورتیدرمناطقیازهمدان(روستایچشین) شدهاست.سنگ هایآهکیدگرگونشدهچشینبراساسمدالکانی ها (کلسیت،دولومیت،سیلیکاتیوتیره) شاملالف) مرمرهاوکالک- سیلیکات هاوب)اسکارن هامی باشند. کانی هایفلزیدرمرزبینکالک- سیلیکات هاوهورنفلس هایسیلیمانیت دارشکلگرفته اندوسببایجادسنگ هایاسکارنیشده اند.

بارزسازی و پتانسیل یابی کانسارهای فسفات در محدوده استان فارس تا خوزستان با استفاده از سنجش از دور و gis
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1388
  عظیم صابری   علیرضا زراسوندی

تعیین نقاط معدنی شناخته شده و استفاده از آنها جهت شناسایی منابع جدید در یک منطقه معدنی یکی از مهمترین فاکتورهای یک برنامه اکتشافی می¬باشد. این عملیات برای کشورهایی که داده¬های ساختاری و زمین¬شناسی زیادی در محدوده مناطق معدنی خود دارند بسیار حائز اهمیت می¬باشد. استان¬های فارس، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان به عنوان یکی از مناطق رسوبی ایران علاوه بر دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز و مواد معدنی فلزی، می¬تواند به لحاظ پتانسیل مواد معدنی غیر فلزی مد نظر قرار گیرد. در این پایان¬نامه سعی گردیده تا مناطق دارای پتانسیل مطلوب برای فسفات در محدوده¬ی مورد مطالعه تعیین گردد. عوامل تأثیرگذار بسیاری در اکتشاف ذخایر فسفات دخیل هستند که عبارتند از: زمین¬شناسی منطقه، گسترش لیتولوژی واحد کانی¬زایی فسفات، تاقدیس شیب¬دار، راه، شکستگی و شیب منطقه. در این پایان¬نامه ابتدا تأثیر هر یک از این عوامل را در پتانسیل¬یابی ذخایر فسفات مورد بررسی قرار داده و بر اساس ارزش آن عامل، وزنی به منظور تلفیق وزنی آن در gis اعمال می¬شود. در انتها نیز با استفاده از سنجش از دور، ارزش انعکاسی اندیس¬های معدنی موجود در منطقه از روی تصاویر ماهواره¬ای مربوط به منطقه استخراج می¬گردد. سپس با استفاده از gis نتایج حاصل شده از این لایه با نتایج حاصل از روش وزنی به صورت بولین تلفیق گردیده و مناطق دارای پتانسیل مناسب جهت اکتشاف فسفات معرفی می¬گردد. با استفاده از روش¬های به کار گرفته می¬توان دریافت که به طور کلی مناطقی در شمال و شمال¬شرق خوزستان (لالی و مسجد سلیمان)، مرکز و شمال کهگیلویه و بویراحمد (دشتک، دهدشت و یاسوج) و جنوب¬غرب فارس (کازرون و فراشبند) دارای پتانسیل مناسب جهت مراحل بعدی اکتشاف می¬باشند. در نقشه¬ی پتانسیل¬یابی ذخایر فسفات منطقه¬ی مورد مطالعه، محدوده¬ی پتانسیل¬یابی شده از نظر اهمیت به 9 کلاس قابل تقسیم-بندی می¬باشد که محدوده¬های دارای ارزش بالاتر دارای اهمیت بیشتری می¬باشند. در انتها نیز ارتباط بین مناطق پتانسیل¬یابی شده با هر یک از عوامل مؤثر نیز مورد ارزیابی قرار گرفته شد و نتایج حاصله حاکی از ارتباط مستقیم این محدوده¬ها با عوامل هسته¬ی تاقدیس¬ها، گسترش لیتولوژی واحد کانی¬زایی و راه و همچنین ارتباط معکوس با عوامل شیب و شکستگی¬های منطقه می¬باشد.