نام پژوهشگر: مریم شیبی
سیمین بدلو مریم شیبی
توده گرانیتوئیدی گل زرد با سنی در حدود 5±165 میلیون سال، در جوار روستای گل زرد، در شمال الیگودرز، از توابع استان لرستان واقع شده است. این توده نفوذی از لحاظ زمین شناسی در پهنه سنندج – سیرجان رخنمون دارد. این توده در بین سنگ های اسلیتی، فیلیتی و میکاشیستی (دگرگونی ناحیه ای) به سن تریاس تا ژوراسیک زیرین نفوذ کرده است. در اثر نفوذ این توده، سنگ های میزبان، تحت تأثیر دگرگونی مجاورتی قرار گرفته اند، به طوری که هاله کمضخامتی از سنگ های دگرگونی مجاورتی در حد رخساره آلبیت – اپیدوت هورنفلس پیرامون آن ایجاد شده است. گرانودیوریت ها بدنه اصلی این توده گرانیتوئیدی را تشکیل می دهند و تقریباً در سراسر توده نفوذی مورد مطالعه، رخنمون دارند.گرانودیوریت ها توسط لوکوگرانیت ها، رگهها و رگچههای آپلیتی، پگماتیتی و دایک های گابرودیوریتی قطع شدهاند. کانی های اصلی گرانودیوریت ها شامل پلاژیوکلاز، کوارتز، بیوتیت، ارتوکلاز و میکروکلین می باشد. اسفن، تورمالین، آندالوزیت، زیرکن، گارنت، موسکویت و آپاتیت از کانی های فرعی این سنگ ها محسوب می شود. لوکوگرانیت ها از مشتقات تفریق یافته این توده نفوذی هستند و در مقایسه با گرانودیوریت ها گسترش کمتری دارند. کانی های اصلی آنها شامل پلاژیوکلاز، فلدسپار آلکالن، کوارتز و مقداری تورمالین (به صورت رگه ای یا نودولی) می باشند. حضور آنکلاوهای متاپلیتی (سورمیکاسه و آندالوزیت – سیلیمانیت هورنفلسی)، آنکلاوهای سیلیسی و زینوکریست های آندالوزیت و گارنت از نشانه های بارز نوع s بودن این توده گرانیتوئیدی محسوب می شود. جهت شناسایی سازوکار جایگیری توده گرانیتوئیدی گل زرد از روش انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی (ams) استفاده شده است. در مجموع تعداد 217 مغزه از 75 ایستگاه نمونه برداری تهیه گردید. پس از آماده سازی نمونه ها و اندازه گیری انیزوتروپی خودپذیری مغناطیسی آنها نتایج زیر حاصل گردید: - متوسط مقادیر خودپذیری مغناطیسی میانگین (km) اندازه گیری شده بر حسب ?si برای گرانودیوریت ها 227، لوکوگرانیت ها 57 و دایک های گابرودیوریتی 585 می باشد. - گرانودیوریت ها در مجموع به دلیل دارا بودن km کمتر از ?si 500 به گرانیت های پارامغناطیس تعلق دارند و عامل اصلی ایجاد رفتار مغناطیسی در آنها، بیوتیت به عنوان یک کانی پارامغناطیس می باشد. - لوکوگرانیت ها دارای مقادیر km کمتری هستندکه با کاهش قابل ملاحظه سهم کانی های فرومغناطیس و به ویژه بیوتیت در آنها سازگار است. دایک های گابرودیوریتی دارای بیشترین km هستند، این امر با حضور گسترده هورنبلند سبز و مقادیر کمی مگنتیت، قابل توجیه است. - انواع ریزساختهای ماگمایی و ریزساختهای اندکی دگرشکل شده و دگرشکلی حالت جامد دمای بالا در این توده مشاهده شده است. به طور کلی اغلب فابریک های این توده نفوذی از نوع ماگمایی می باشند. - با توجه به روند خطواره ها و برگواره های مغناطیسی و در نظر گرفتن سایر پارامترهای مغناطیسی نظیر (km، t و ppara%) و شواهد صحرایی و ریزساختی می توان گفت این توده نفوذی از زون های تغذیه کننده ای خارج شده است که مرتبط با یک فضاهای کششی و در ارتباط با عملکرد یک زون برشی امتداد لغز راستبر بوده است. توالی تزریق با گرانودیوریت ها در غالب یک ساختار دایکی شکل بزرگ شروع شده و سپس با توده های کوچک (آپوفیز) و رگه های لوکوگرانیتی که گرانودیوریت ها را قطع نموده، ادامه یافته است. این توالی با جایگزینی دایک های مافیک – حدواسط در امتداد بازشدگی های ثانوی که بعد از جایگیری توده نفوذی اتفاق افتاده به پایان می رسد.
شیوا باغبانی مریم شیبی
چکیده توده های گرانیتوئیدی ازنا – الیگودرز در حدفاصل شمال الیگودرز تا شمال ازنا در بین سنگهای دگرگونی ناحیه ای درجه پایین تا متوسط به سن اواخر تریاس تا اوایل ژوراسیک و با طیف ترکیبی اسلیت، فیلیت و میکاشیست جایگزین گردیده اند. این توده های نفوذی در محدوه سنی حدود 160 تا 170 میلیون سال پیش تشکیل و جایگزین شده اند. براساس مطالعات صحرایی و میکروسکپی، آنها دارای ترکیب سنگشناسی متشکل از گرانودیوریت، گرانیت، لوکوگرانیت، آپلیت و پگماتیت تورمالین دار می باشند. گرانودیوریت ها سازنده اصلی این توده ها هستند. حضور زینوکریست های آندالوزیت و آنکلاوهای متاپلیتی آندالوزیت دار، میکاشیستی، سیلیسی (کوارتزی) و متاسندستونی از ویژگی های بارز این تودهها محسوب می شود. گرانیت ها به صورت دایک و آپوفیز، گرانودیوریت ها را قطع کرده اند و از آنها جوان تر می باشند. بر اساس شواهد موجود، ماگمای گرانودیوریتی به واسطه تبلور تفریقی به یک ماگمای گرانیتی تحول یافته است. لوکوگرانیتها به صورت دایک و آپوفیز گرانیتها و گرانودیوریتها را قطع کرده اند. لوکوگرانیتها نسبت به گرانیتها و گرانودیوریتها دارای رنگ بسیار روشن تر (سفید رنگ) و دانه ریزتر می باشند. به نظر می رسد لوکوگرانیتها از ذوب بخشی گرانودیوریتها (در اعماق) حاصل شدهاند، ماگمای حاصله در مراحل پایانی تشکیل این توده های گرانیتوئیدی به سمت بالا صعود نموده و در امتداد فضاهای خالی جای گرفته است. ماگمایی که به تشکیل لوکوگرانیتها منجر شده است خود متحمل تبلور تفریقی شده است. به طوری که در مراحل پایانی به مذابهای بسیار غنی از سیلیس یا سیالات غنی از بور تحول یافته است. وجود آپلیتها و پگماتیتهای تورمالین دار و رگه های کوارتز- تورمالین و تورمالینیتها موید این امر است. براساس ویژگی های ژئوشمیایی، این توده ها دارای ماهیت پرآلومین و کالکوآلکالن میباشند و در زمر? گرانیتوئیدی نوع s و کمان حاشی? قاره (cag) قرار میگیرند. معمولاً بین گرانودیوریتها- گرانیتها و لوکوگرانیتها یک وقفه ترکیبی مشاهده می شود که به علت تفاوت در سازوکار تشکیل آنها می باشد. دایکهای دیوریتی تا گابرودیوریتی دارای ماهیت متاآلومین هستند و از تفریق و تحول ماگمای مشتق شده از مذابهای حدواسط تا بازیک حاصل شدهاند. مذابهای حدواسط تا بازیک از ذوب ورقه اقیانوسی نئوتتیس فرورانده شده به زیر ورقه قاره ای ایران مرکزی یا احتمالاً ذوب گوه گوشته ای متاسوماتیسم شده روی آن حاصل شده اند که پس از تشکیل به ترازهای بالاتر صعود کرده و در بخش های میانی پوسته جای گرفته است و سپس به صورت توده های آذرین درونی با ترکیب الیوین گابرو تا کوارتزدیوریت یا دایکهایی با همین ترکیب تجلی پیدا کرده اند. با توجه به شواهد صحرایی و پتروگرافی، در اثر جایگیری ماگماهای بازیک- حدواسط (با ترکیب الیوین گابرو تا دیوریت یا به طور کلی گابرو) در بین مجموعه متاپلیتی (اسلیت، فیلیت، میکاشیست و گارنت میکاشیست) دما بالا رفته (دگرگونی مجاورتی گسترده صورت گرفته) و تا حد تشکیل آندالوزیت هورنفلس و سپس سیلیمانیت هورنفلس پیش رفته است. با گذر از مرز دمایی ذوب متاپلیت ها، ماگماهای گرانیتوئیدی به وجود آمده اند، سپس ماگماهای تولید شده به ترازهای بالاتر پوسته صعود کرده و جای گرفته اند. جایگیری آنها با دگرگونی مجاورتی کم وسعت با حداکثر درجه دگرگونی در حد کردیریت- هورنفلس همراه بوده است. واژه های کلیدی: توده های گرانیتوئیدی ازنا – الیگودرز، پرآلومین و کالکوآلکالن، کمان حاشی? قاره.
مهدخت پورعلیزاده مقدم مریم شیبی
توده گرانیتوئیدی پنج کوه با وسعت 15 کیلومتر مربع، در شمالی ترین بخش پهنه ساختاری ایران مرکزی (جنوب شرق دامغان) واقع شده است. نفوذ این توده به درون توالی آتشفشانی-رسوبی و آتشفشانی ائوسن موجب کانه زایی آهن در سنگهای میزبان آندزیتی شده است. بر اساس بررسیهای دقیق صحرایی و پتروگرافی ترکیب اولیه توده نفوذی از پیروکسن سیینیت در حاشیه به بیوتیت سیینیت در بخشهای مرکزی توده تغییر یافته و سپس در مراحل نهایی تحت تاثیر متاسوماتیسم سدیک-کلسیک (با گسترش بیشتر و دمای بالاتر) و پتاسیک (با فراوانی کمتر و دمای پایین تر) قرار گرفته است. دگرسانی اول سنگها را به ترکیبی معادل با مونزونیت تبدیل کرده است. شواهد متاسوماتیسم سدیک-کلسیک با رگه های آلبیت-اسکاپولیت مشخص می شوند که با عرض متفاوت از چند میلی متر تا چند صد متر در سراسر توده پراکنده شده اند. بر اساس نتایج پتروگرافی و تجزیه نقطه ای از سنگهای سالم و دگرسان شده، مهمترین تغییرات کانیایی شامل موارد زیر می باشد: 1- ترکیب پلاژیوکلاز از آندزین در مرکز تا آلبیت در حاشیه تغییر کرده یا معمولا توسط اسکاپولیت ماریالیتی جایگزین شده است؛ 2- اسفن و منیتیت دارای تیتان بیشتر و آپاتیت از کلر بیشتری برخوردار شده است؛ 3- ترکیب پیروکسن ثابت باقی مانده است. دگرسانی پتاسیک نیز به دنبال دگرسانی سدیک-کلسیک باعث تبدیل پیروکسن به بیوتیت و ایجاد فلدسپار پتاسیک و منیتیت گرمابی شده است. جهت بررسی سازوکار جایگیری این توده از روش ناهمگنی پذیرفتاری مغناطیسی (ams) استفاده شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهند که پذیرفتاری مغناطیسی میانگین (km) در بخشهای بیوتیت سیینیت، پیروکسن سیینیت و مونزونیت به ترتیب 28542، 56239 و ?si 2173 می باشد. بزرگای پذیرفتاری بالا (km>400msi) به علت حضور منیتیت به عنوان حامل مغناطیسی است که به گرانیتهای فرومغناطیسی تعلق داشته و تطابق خوبی بین پذیرفتاری مغناطیسی و نوع سنگ وجود دارد. درصد ناهمگنی مغناطیسی نیز در توده گرانیتوئیدی پنج کوه بین 10 تا 50 درصد تغییر می کند. بیشترین مقادیر ناهمگنی در نواحی با دگرشکلی بالا مشاهده شده است. مقادیر پارامتر شکل برای توده گرانیتوئیدی پنج کوه نیز از 48/0– تا 93/0+ تغییر می کند. خطوارگی و برگوارگی مغناطیسی با شیب زیاد و پارامتر شکل منفی، محل اصلی تغذیه ماگمای سازنده این توده را نشان می دهند. مطالعه حاضر نشان می دهد که چگونه اندازه گیریهای پذیرفتاری مغناطیسی و خصوصیات مغناطیسی سنگ در توده نفوذی پنج کوه در یک تغییر پیشرونده از رفتار فرومغناطیسی در بخشهای سالم بیوتیت سیینیتی و پیروکسن سیینیتی (حضور منیتیت) تا رفتار پارامغناطیسی در سنگهای متاسوماتیسم شده (حذف منیتیت در آنها) تغییر کرده است. این تغییرات همچنین هندسه و جهت گیری الگوهای فابریک مغناطیسی را تغییر داده است. براساس داده های مغناطیسی متنوع (نقشه های خطوارگی و برگوارگی، پارامترهای k، p و t) و مشاهدات صحرایی و ریزساختی به نظر می رسد توده نفوذی پنج کوه دارای دو الگوی فابریک مغناطیسی متفاوت باشد. الگوی اول متعلق به خطوارگی ها و برگوارگی سنگ های سالم ماگمایی است که موازی با محور طولی توده و در راستای شمال شرق-جنوب غرب امتداد یافته اند. فابریک دوم در نتیجه متاسوماتیسم بوده و به صورت سه راهروی موازی الگوی اولیه و ماگمایی توده را قطع نموده است. این موضوع با ریزساختهای ماگمایی تا حالت جامد دمای پایین به خوبی تایید می گردد. الگوهای شکل و فابریک مغناطیسی توده نشان می دهد که توده در یک بازشدگی کششی ناشی از عملکرد یک پهنه برشی چپ گرد جایگزین شده است.
پروین مجیدی مریم شیبی
در این پژوهش سازوکار جایگیری توده نفوذی چالو، به روش ناهمسانگردی قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی (ams)، مورد بررسی قرار گرفت. از بررسی پارامترهای مغناطیسی نمونه های به دست آمده نتایج زیر حاصل گردید. - پذیرفتاری مغناطیسی میانگین (km) اندازه گیری شده بر حسب µsi برای مونزودیوریت ها، 28872 و کوارتزدیوریت ها 21487 می باشد. در مجموع این توده به دلیل دارا بودن (km) بیشتر از µsi 500 به گرانیت-های فرومغناطیس تعلق داشته و منیتیت مهمترین عامل اصلی ایجاد رفتار مغناطیسی در آن ها می باشد. - گردش سیالات گرمابی از میان توده نفوذی باعث ایجاد تغییرات مهم کانی شناسی شده و خواص مغناطیسی اصلی توده را تغییر داده است. بزرگای پذیرفتاری مغناطیسی اندازه گیری شده در توده نفوذی بر حسب نوع دگرسانی تغییرات متفاوتی را نشان می دهد، به گونه ای که پذیرفتاری مغناطیسی از نمونه سنگ های سالم به سمت سنگ های حاصل از دگرسانی های پروپیلیتی و آرژیلیکی به طور مشخصی کاهش می یابد. این یافته نشان می دهد که چگونه میزان بزرگای پذیرفتاری مغناطیسی، ضمن فرآیند دگرسانی به علت حذف یا کاهش در اندازه منیتیت و تبدیل آن به کانی هماتیت کاهش می یابد. - تمامی ریزساخت های موجود در توده گرانیتوئیدی چالو، از نوع ماگمایی می باشند. - بررسی های صحرایی، پتروگرافی و فابریک های مغناطیسی (روند خطواره ها و امتداد برگواره های مغناطیسی و پارامترهای مغناطیسی k1، k2،k3 ،km ، p% و (tنشان می دهد که پلوتون مزبور در دو مرحله و با دو سازوکار متفاوت جایگیری نموده است. واحد مونزودیوریتی با بافت غالب پورفیروئیدی و الگوهای خطوارگی و برگوارگی شمالی-جنوبی موازی با حاشیه توده در امتداد بازشدگی های کششی یک زون برشی راستالغز جایگیری و واحد کوارتزدیوریتی همزمان یا اندکی بعد از آن به صورت دایک و در امتداد شکستگی های نوع p جایگیری نموده است. الگوی فابریک مغناطیسی و همچنین کلوچه ای بودن شکل بیضوی مغناطیسی، همراه با بافت غالب تراکیتوئیدی در دیواره ها، در این واحد با الگوی فابریک غیر عادی در دایک ها مطابقت نموده و جهت گیری کانی پلاژیوکلاز جهت جریان ماگما را نشان می دهد.
مجید وکیلی نوش آبادی فردین موسیوند
کانسار آهن ورتاوه در 25 کیلومتری جنوب شهر کاشان، 8 کیلومتری جنوب شرقی شهر قمصر و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه- دختر واقع شده است. سنگ های آتشفشانی-رسوبی ائوسن و توده نفوذی بعد از میوسن زیرین (میوسن میانی؟) پیکره اصلی سنگ های رخنمون یافته در منطقه را تشکیل می دهند. بر اساس این پژوهش تزریق توده نفوذی با ترکیب کوارتزدیوریت-دیوریت به داخل توف های کربناتی ائوسن موجب تشکیل کانسار آهن ورتاوه شده است. ماده معدنی بطور عمده از مگنتیت تشکیل شده که در بخش هایی با هماتیت و کانی های سولفیدی شامل پیریت و کالکوپیریت و کانه های ثانویه مالاکیت، لیمونیت، گوتیت و اکسیدهای منگنز همراه است. ماده معدنی دارای بافت های توده ای، برشی، رگه-رگچه ای و دانه پراکنده می باشد. مجموعه کانی های گارنت، پیروکسن، اپیدوت، کلریت، کلسیت، کوارتز، سرسیت و آپاتیت، کانی های باطله ها را تشکیل می دهند. دگرسانی های اصلی در منطقه شامل اپیدوتی، کلریتی، سرسیتی و آرژلیتی شدن هستند. مطالعات ژئوشیمیایی توده نفوذی نشان دهنده ماگمایی با ماهیت کالک آلکالن و متاآلومین و از رده گرانیت های کمان ماگمایی است. بر اساس مطالعات ژئوشیمی و سیالات درگیر، سیال کانه ساز دارای منشأ ماگمایی می باشد. گسل، درزه و شکستگی¬های فراوان در منطقه نقش مهمی در انتقال سیالات کانه ساز و کانه¬زایی داشته اند. مطالعه سیالات درگیر، بیانگر شوری برابر40/5 تا 78/15 درصد وزنی نمک طعام در کانی کلسیت، 16/7 تا 64/10 درصد وزنی نمک طعام در کانی کوارتز و متوسط شوری 56/9 درصد وزنی نمک طعام برای سیالات کانه ساز می باشد. نمودار دمای همگن شدن، محدوده بین 150 تا 289 درجه سانتی گراد در کانی کلسیت و محدوده ای بین 274 تا 310 درجه سانتی گراد در کانی کوارتز را نشان می دهد. با تلفیق داده های حاصل از بررسی روابط صحرایی، مطالعات پتروگرافی، کانه نگاری، مطالعه سیالات درگیر و شیمی سنگ کل، برای کانسار ورتاوه الگوی تشکیل اسکارن کلسیمی پیشنهاد می شود. علاوه بر ماهیت اسکارنی با توجه به شواهد کانی شناسی، ساخت و بافت، ژئوشیمی و محیط زمین ساختی، کانسار ورتاوه شباهت هایی را نیز با کانسارهای اکسید آهن- مس- طلا (iocg) نشان می دهند.
الهام تاتاری مریم شیبی
کانسار آهن لجنه در 40 کیلومتری جنوب شرق شهر شاهرود و در شمالیترین بخش واحد ساختاری ایران مرکزی واقع شده است. محدوده کانسار مورد مطالعه از سنگهای آهکی پرمین و سنگهای آهکی مارنی کرتاسه تشکیل شده است. تعدادی توده نفوذی با طیف ترکیبی سینیت تا مونزودیوریت به درون واحدهای کربناته مذکور نفوذ کرده و سبب اسکارنزایی شدهاند. نتایج آنالیزهای نقطه ای انجام شده بر روی برخی از کانیهای مجموعه دیوریتی حاکی از آنست که این سنگها دارای پلاژیوکلاز با ترکیب آندزین و پیروکسن نوع اوژیت هستند. ترکیب شیمیایی پیروکسن این سنگها بیانگر تبلور این کانی در دمای 1150 تا 1200 درجه سانتیگراد و 8 تا 10 کیلوبار فشار و تشکیل آنها در محیط پشت قوسی است. شیمی بیوتیتهای موجود اولیه موجود در این تودههای دیوریتی نیز سری ماگمایی کالک آلکالن برای تشکیل آنها را تایید می نماید. توده های نفوذی منطقه لجنه در محل تماس با ماده معدنی به مجموعه کانیهای شاخص درون اسکارن یعنی گارنت، پیروکسن متاسوماتیک، اسکاپولیت، اکتینولیت و اپیدوت تبدیل شده است. ترکیب گارنتها نیز از نوع گروسولار-آندرادیت است و تنها درصد ناچیزی از اسپسارتین دارند. ترکیب کلینوپیروکسن موجود در مجموعههای دروناسکارن دیوپسید می باشد. شواهد صحرایی، نمونهبرداری سیستماتیک و مطالعه مقاطع میکروسکوپی نشانگر یک منطقهبندی دگرسانی از درون توده نفوذی (دروناسکارن) به حاشیه آن (بروناسکارن) است. بروناسکارنها بر اساس کانیشناسی به پنج گروه شامل فلوگوپیت اسکارن، اسکارن اسکاپولیتدار، اسکارن گارنتدار، اسکارن دارای کلسیت- منیتیت نواری و اسکارنهای رگهای گارنتدار تقسیمبندی میشوند. نتایج حاصل از شیمی این کانیها نشان می دهد که فلوگوپیتهای موجود در فلوگوپیتاسکارن ویژگی بیوتیتهای گرمابی را نشان میدهند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه کانیهای کدر موجود در مجموعههای اسکارنی، معمولاً در شرایط احیایی منیتیت با هماتیت همزیست است. با عبور سیالات گرمابی طی برهمکنش سنگ/ سیال عناصری مانند cr، mg و mn شسته شده و در بعضی نقاط تجزیه شده پدیده مارتیتی شدن در منیتیتها مشاهده میشود. شواهدی از دگرسانی پروپلیتیک در تودههای ساب ولکانیک دیوریت پورفیری کانسار دیده میشود. طی این دگرسانی مجموعه کانیهای گرمابی و درجه حرارت پایین اکتینولیت، اپیدوت، کلریت، کلسیت و سریسیت به خرج تخریب پلاژیوکلاز، ارتوکلاز، پیروکسن، هورنبلند و بیوتیت تشکیل شدهاند. دگرسانی فیلیک در سینیتهای منطقه رخ داده و با مجموعه کانیهای شاخص کوارتز- سریسیت- اپیدوت و پیریت مشخص میشود. کانهزایی صورت گرفته در منطقه شامل کانیهای اولیه منیتیت، هماتیت، پیریت، اسفالریت و کانیهای ثانویه مالاکیت، آزوریت، گوتیت و لیمونیت میباشد که بیشتر به صورت تودهای، نیمهتودهای، نواری و رگهای جایگزین شدهاند. بر اساس مقایسه کانهزایی و مجموعه کانیهای شاخص کانسار آهن لجنه با دیگر کانسارهای اسکارنی، این کانسار در ردیف اسکارنهای کلسیمی- منیزیمی قرار میگیرد.
جمال رسولی مریم شیبی
چکیده ندارد.