نام پژوهشگر: سارا عزیزی
سارا عزیزی رضا نیک بخش
هدف اصلی این تحقیق تعیین ارتباط کمال گرایی و تحلیل رفتگی در ورزشکاران معلول جسمی- حرکتی بود. به این منظور، 118 ورزشکار معلول جسمی- حرکتی (سن 74/5±83/24 سال، سابقه ورزشی 53/6±43/12 سال و سابقه رقابتی 40/4±39/8 سال) که به بازی های آسیایی گوانجو در سال 2010 اعزام شده بودند، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی برای ورزش (هاس و پراپاوسیس، 2004) و پرسشنامه تحلیل رفتگی ورزشکار (رادک و اسمیت، 2001) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چند متغیره در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که کمال گرایی مثبت در ارتباط معنی دار و منفی با ابعاد و سطح کلی تحلیل رفتگی دارد (05/0?p). ارتباط کمال گرایی منفی با بُعد کاهش احساس پیشرفت (05/0?p)، با سایر ابعاد تحلیل رفتگی و سطح کلی آن از لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0< p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها کمال گرایی مثبت پیش بینی کننده معنی دار سطح تحلیل رفتگی است (001/0>p , 741/0- = ? , 13/0= 2r). براساس یافته ها، تقویت منابع ایجاد کننده کمال گرایی مثبت برای پیشگیری از اثرات مخرب تحلیل رفتگی در ورزشکاران معلول جسمی- حرکتی اهمیت دارد.
سارا عزیزی ناصر براتی
در سال های اخیر رشد حمل و نقل و میزان سفرها و نیز افزایش مالکیت وسایل نقلیه و وابستگی به حمل و نقل شخصی، تاثیرات منفی به دنبال داشته است از قبیل آلودگی هوا، تراکم ترافیک؛ مصرف بیش از حد انرژی، و استفاده از فضاهای شهری برای توسعه زیرساختهای حمل ونقلی. باید توجه داشت که حمل ونقل به خودی خود هدف نیست بلکه مطلوبیت سفر از فعالیت ناشی می شود. افراد سفر می کنند تا به محل کار یا زندگی یا خرید خود برسند و از آنجا که این فعالیت ها در نقاط مختلف واقع شده اند؛ لذا الگوی کاربری زمین تاثیر زیادی بر رفتار حمل ونقلی دارد. در همین راستا بحث تعامل میان کاربری زمین و حمل ونقل اهمیت می یابد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط کاربری زمین و حمل ونقل با یک دیدگاه میانرشته ای و با تاکید بر عنصر قابلیت دسترسی است، به گونه ای که برای محققان حوزه های حمل ونقل و برنامهریزان و طراحان شهری قابل استفاده باشد. در این تحقیق برای قابلیت دسترسی چهار مولفه در نظر گرفته شده که عبارتند از مولفه حمل ونقلی، مولفه کاربری زمین، مولفه فردی، مولفه زمانی. هر یک از این مولفه ها دارای چند زیرشاخص بود که در مجموع 25 سنجه را تشکیل داد. دادهها از مطالعات جامع حمل ونقل و ترافیک قزوین به دست آمده و با رویکرد فراتحلیل، از روش معادله یابی معادلات ساختاری برای یافتن اندازه قابلیت دسترسی در هر ناحیه ترافیکی استفاده شد. نتایج حاصل از sem، مدل تحقیق را تایید کرده و نشان داد که هر چهار مولفه فوق دارای تاثیر نسبتاً یکسان بر قابلیت دسترسی هستند اما دو مولفه فردی و کاربری زمین نسبت به دو مولفه دیگر اهمیت بیشتری دارند. با استفاده از مدل، اندازه قابلیت دسترسی در 160 ناحیه ترافیکی قزوین برآورد شد که نشان داد در حدود 61% نواحی ترافیکی دارای اندازه قابلیت دسترسی منفی هستند و این امر نشانگر ترکیب نامناسب سیستم حمل ونقل و کاربری زمین در این نواحی است. اصلاح دیدگاه حمل ونقلی به گونهای که کمتر اتومبیل محور بوده و بیشتر کاربرمحور باشد، میتواند به بهبود این ترکیب کمک کند. از سوی دیگر مکانیابی اقدامات توسعه ای کاربری زمین باید به گونه ای هوشمند و مبتنی بر قابلیت دسترسی انجام پذیرد.