نام پژوهشگر: کاظم برزگر بفرویی
کاظم برزگر بفرویی اسماعیل سعدی پور
هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر عملکرد شیمی، با نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بود. روش: بدین منظور، 646 دانش آموز دبیرستانی (328 دختر و 318 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ای متشکل از مقیاس های باورهای معرفت شناختی، ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا پاسخ دادند. مشخصات روان سنجی این مقیاس ها از طریق محاسبه روایی محتوایی، روایی سازه و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. در این پژوهش، داده ها در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابتدا در سطح آمار توصیفی شاخص های میانگین، انحراف معیار و ضرایب همبستگی محاسبه گردید. سپس به منظور آزمون مدل فرضی «روش تحلیل معادلات ساختاری» به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج بدست آمده با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای برون زای باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا اثر مستقیم معناداری بر عملکرد شیمی دارند، همچنین، نتایج نشان داد که رابطه بین باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا با عملکرد شیمی از طریق خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا میانجی گری می شود. در این مدل تمام وزن های رگرسیون از نظر آماری معنادار بوده و متغیرهای پیش بینی کننده جمعاً 75 درصد از واریانس عملکرد شیمی را تبیین کردند. نتیجه گیری: در مجموع یافته ها نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا ضمن اثرات مستقیم، با واسطه خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بر عملکرد شیمی اثرات غیرمستقیم دارند.
الهه مرادی پور تقی جباری فر
هدف پژوهش حاضر مقایسه ادراک دانش آموزان از محیط یادگیری سازنده گرا را، بر اساس سبک مدیریت کلاس دبیران فیزیک دبیرستان های دخترانه شهر یزد در سال تحصیلی 92-1391 می باشد. در این پژوهش علّی _ مقایسه ای، جامعه آماری تمامی دبیران فیزیک و دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان (دوره دوم) است که از طریق نمونه گیری تصادفی تعداد 60 نفر معلم و 360 نفر دانش آموز به عنوان نمونه آماری مدّنظر قرار گرفتند. برای مشخص نمودن سبک مدیریت معلمان از پرسشنامه نگرش و اعتقاد در مورد کنترل کلاس نانسی (2000) و برای بررسی میزان ادراک دانش آموزان از محیط یادگیری، پرسشنامه ادراک از محیط یادگیری سازنده گرای تیلور و همکاران (1995) استفاده شده است. در راستای آزمون فرضیه های پژوهش و تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون تی دو نمونه مستقل، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک راهه بیانگر این است که ادراک دانش آموزان از محیط یادگیری براساس سبک مدیریت کلاس متفاوت است و این تفاوت به نفع معلمان دارای سبک تعامل گرا بوده است. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری بیانگر تفاوت نمرات دانش آموزان در چهار خرده مقیاس (ارتباط شخصی، کنترل مشترک، عدم قطعیت و بیان انتقادی) براساس سبک مدیریت کلاس می باشد. که در این موارد نیز، میانگین معلمان تعامل گرا بالاتر بوده است. یافته ها نشان می دهدکه بین نواحی یک و دو از لحاظ نمرات ادراک از محیط سازنده گرا، تفاوت معناداری وجود ندارد.
وجیهه مرادی عجمی علیرضا بخشایش
چکیده این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش حافظه فعال بر عملکرد خواندن و مولفه های حافظه فعال در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن اجرا شد. پژوهش از نوع آزمایشی و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی خواندن در ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر یزد بودند که از میان آن ها 32 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای سنجش شامل چک لیست نشانگان نارساخوانی، فرم مصاحبه بالینی، مقیاس هوش تجدید نظر شده وکسلر کودکان (wisc-r)، آزمون حافظه ارقام وکسلر و آزمون خواندن و نارساخوانی نما بود. آزمودنی های گروه آزمایش در طی 16 جلسه (هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه) تحت آموزش حافظه فعال قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حافظه فعال می تواند عملکرد و ابعاد خواندن دانش آموزان با ناتوانی خواندن و همچنین ظرفیت حافظه فعال آنان را بهبود بخشد (001/0>p). با توجه به نتایج پژوهش، آموزش حافظه فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان با ناتوانی خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
افروز خوش خواهد احمد زندوانیان نائینی
چکیده پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه ی باورهای معرفت شناختی و باورهای ضدروشن فکری با گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه یزد در سال تحصیلی 93-1392 انجام گرفت. جامعه ی آماری پژوهش شامل 2180 دانشجوی دوره کارشناسی ارشد دانشگاه یزد بود که از این جامعه بر اساس جدول مورگان-کرجسی تعداد 360 نفر از سه دانشکده ی علوم انسانی، علوم پایه و فنی- مهندسی به عنوان نمونه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیّرهای پژوهش از پرسشنامه ی معرفت شناختی شومر (1992) با پنج بعد ساده دانستن دانش، قطعی دانستن دانش، منبع دانش، ذاتی دانستن توانایی یادگیری و سریع دانستن فرایند یادگیری؛ پرسشنامه ی باورهای ضدروشن فکری دانشجو ایگنبرگر و سیلندر (2001) و پرسشنامه ی گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) با سه بعد نوآوری، بلوغ فکری و اشتغال ذهنی استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام و تحلیل واریانس دو راهه صورت گرفت. نتایج نشان داد که نمره ی کل باورهای معرفت شناختی و باورهای ضدروشن فکری با گرایش به تفکر انتقادی رابطه ی منفی معنادار دارند. هم چنین، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از میان ابعاد باورهای معرفت شناختی، منبع دانش با بتای (106/0) به طور مثبت، قطعی دانستن دانش با بتای (11/0-) و ذاتی دانستن توانایی یادگیری با بتای (23/0-) به طور منفی گرایش به تفکر انتقادی را پیش بینی می کند. باورهای ضدروشن فکری نیز با بتای (37/0-) به طور منفی در پیش بینی گرایش به تفکر انتقادی نقش دارد. نتایج تحلیل واریانس دو راهه نیز حاکی از وجود تفاوت در ابعادی از متغیّرهای باورهای معرفت شناختی (ساده دانستن دانش، منبع دانش، ذاتی دانستن توانایی یادگیری، سریع دانستن فرایند یادگیری) و گرایش به تفکر انتقادی (بلوغ فکری) به لحاظ جنسیت و دانشکده ی محل تحصیل بود. در مجموع یافته های پژوهش حاضر ضرورت شناسایی نقش باورهای معرفت شناختی و بازشناسی نقش باورهای ضدروشن فکری را در کیفیت گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان نشان می دهد.
سمانه السادات حیدریه زاده کاظم علوی لنگرودی
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین مسئولیت پذیری و خودکارآمدی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان یزد در سال تحصیلی 91-92 انجام شده است. نمونه مورد بررسی 378 نفر از بین 10806دانش آموزان دبیرستان های شهرستان یزد بودندکهبرای تعیین حجم نمونه در این پژوهش از جدول مورگان استفاده شده است.روش نمونه گیری در این پژوهش، خوشه ای چند مرحله ای بوده است. برای تحلیل استنباطی از آزمون تحلیل واریانس یک راهه به منظور بررسی وجود تفاوت معنادار بین دانش آموزان پایه های اول، دوم، سوم و چهارم در خودکارآمدی، مسئولیت پذیری و عملکرد تحصیلی استفاده گردید. به منظور بررسی رابطه میان خودکارآمدی، مسئولیت پذیری و عملکرد تحصیلی ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شد و سرانجام به منظور شناسایی سهم تبیینی و پیش بینی متغیر عملکرد تحصیلی از متغیرهای خودکارآمدی و مسئولیت پذیری، از رگرسیون چند متغیره استفاده گردید.
اسماعیل بی باک علیرضا بخشایش
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابط? ویژگی های شخصیتی، کیفیت آموزشی و توانمندی فردی با نگرش به حرف? معلمی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان یزد بود. پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی-کاربردی و به لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات توصیفی (غیر آزمایشی) از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری مورد نظر را کلیه ی دانشجومعلمان شاغل به تحصیل در دانشگاه فرهنگیان استان یزد به تعداد 608 دانشجومعلم تشکیل دادند. حجم نهایی نمونه شامل 255 دانشجومعلم (130 دانشجومعلم پسر و 125 دانشجومعلم دختر) به شیوه نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتخاب متناسب (دانشجومعلم دختر و دانشجومعلم پسر) در نظر گرفته شد. به منظور گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنام? فرم کوتاه ویژگی های شخصیتی نئو ((neo – ffi، کیفیت آموزشی شریف زاده و عبداله زاده (1390)، توانمندی فردی پترسون و سلیگمن (2004)، و نگرش به حرفه معلمی استنر (2009) استفاده شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان، تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) و آزمون t مستقل تحلیل شدند.
زهرا السادات حسینی منش مرتضی امیدیان
یکی از ارکانی که در هر کشوری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، نظام آموزش عالی است. از این رو، وضعیت تحصیلی دانشجویانی که در این دوره مشغول به تحصیل می باشند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه اهداف پیشرفت، باورهای معرفتشناختی، کیفیت تجارب یادگیری با اهمال کاری تحصیلی در بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه یزد در سال تحصیلی 94-1393 انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل 9218 نفر دانشجوی کارشناسی دانشگاه یزد بود. که از این جامعه، نمونه ای با حجم 400 نفر (189پسر و211 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند، که در نهایت تعداد آنها به 379 نفر تقلیل یافت. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور (2001)، باورهای معرفتشناختی شومر (1992) و کیفیت تجارب یادگیری نیومن (1990) استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که فقط متغیرهای اهداف پیشرفت پیش بینی کننده معنادار اهمال کاری تحصیلی دانشجویان هستند. ضرایب بتا نشان می دهد که دو متغیر اهداف تسلط/ اجتنابی و عملکرد/ گرایشی در تبیین و پیشبینی نمره کل اهمال کاری به صورت معکوس نقش دارند. این در حالی است که ضریب بتا برای متغیر هدف عملکرد/ اجتنابی نشان داد که این متغیر در تبیین و پیش بینی نمره کل اهمال کاری به صورت مستقیم نقش دارد. همچنین بین دانشجویان دختر و پسر و در رشته های مختلف تحصیلی از نظر اهمال کاری تفاوت معناداری وجود ندارد.
رقیه شفیعی سیدکاظم علوی لنگرودی
چکیده: هدف از تحقیق حاضر ارزشیابی از محتوای کتاب علوم تجربی پایه ی هفتم از نظر دبیران و دانش آموزان شهرستان مبارکه (اصفهان) بود. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی ، و جامعه آماری متشکل از دبیران علوم تجربی به تعداد 30 نفر و دانش آموزان پایه اول دوره اول متوسطه جدید به تعداد 1931 نفر بوده است . حجم نمونه با جامعه آماری برای دبیران یکسان و برابر 30 نفر و از روش سرشماری انتخاب شده و برای دانش آموزان با استفاده از فرمول کوکران 320 نفر برآورد شد، که این تعداد از طریق تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. با استفاده از دو پرسش نامه محقق ساخته با پایایی 83/ از طریق آلفای کرونباخ برای پرسشنامه دبیران و مقدار81/ برای پرسشنامه دانش-آموزان، داده های مورد نیاز جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین ، انحراف استاندارد و..) و آمار استنباطی شامل t تک متغیره ، آزمون فریدمن، آزمون t با دو گروه مستقل ، به همراه نرم افزار 19 spss تحلیل شد. یافته های به دست آمده نشان داد که در تدوین محتوای کتاب به مواد تصویری ارائه شده ، ، میزان تقویت خودارزشیابی، ارتباط عمودی و افقی بین مطالب کتاب ، تناسب تمرینات، فعالیت ها، تناسب باتوجه به نیازهای روزمره بالاتر از حد متوسط توجه شده است . تناسب مطالب با توان ذهنی و فکری دانش آموزان از نظر دبیران پایین تر از حد متوسط و از نظر دانش آموزان در حد متوسط است . هم چنین میزان زمان تعیین شده برای تدریس با حجم کتاب از نظر دبیران و دانش آموزان پایین تر از سطح متوسط است . توصیه می گردد در تدوین کتاب جدید به توان ذهنی و فکری دانش آموزان و زمان تعیین شده برای تدریس بیشتر توجه گردد.
جواد ابراهیمی مریم کیان
ورود فناوری های الکترونیکی به زندگی بشر تغییرات بسیاری را در سازمان ها به وجود آورده است. در این راستا، مدیریت منابع انسانی به عنوان یکی از مهم ترین بخش های سازمانی نیز از این تغییرات گسترده مصون نبوده است و ماهیت کارکردهای آن از حالت سنتی به الکترونیکی تغییر یافته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کاربرد مدیریت الکترونیک منابع انسانی و عملکرد مدیریت منابع انسانی بود.