نام پژوهشگر: الهام بیرجندی
الهام بیرجندی مریم صادقی گیوی
چکیده: مسائل اجتماعی، پدیده های نامطلوبی هستند، که بخش عمده ای از افراد جامعه را درگیر ساخته و به عنوان خطری جدّی برای راه و رسم زندگی و عامل تهدید کننده ی ارزش ها و هنجارهای جامعه، و مانعی در مسیر تحوّلات اجتماعی و پیشرفت و ارتقای جامعه محسوب می شوند. اندیشه در باب مسائل اجتماعی، در طول تاریخ ادبیات فارسی رواج داشته و شعر فارسی، مشحون از این گونه مسائل است. موضوع اصلی این رساله، بررسی و تطبیق اندیشه های اجتماعی ناصر خسرو و پروین اعتصامی است و هدف از این تحقیق، ارائه ی مهم ترین اندیشه های اجتماعی دو شاعر و آشکار ساختن میزان توجّه و اهمّیت مسائل اجتماعی، در نظام اندیشه ی دو شاعر است. در این پژوهش، پیرامون موضوعات ذیل سخن رفته است: مفهوم جامعه، ارتباط فرد و جامعه، ساختار جامعه، مسئله ی اجتماعی، اندیشه ی اجتماعی، ادبیات و جامعه، اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر ناصر خسرو، مذهب ناصرخسرو، اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عصر پروین اعتصامی، تحلیل اندیشه های دو شاعر حول محور های هویت انسانی، نهاد خانواده و روابط خانوادگی و نگرش دو شاعر نسبت به زن، انتقادات اجتماعی دو شاعر و در پایان، نتایج حاصل از تحقیق ارائه شده است. با بررسی اندیشه های اجتماعی ناصر خسرو و پروین اعتصامی نتایجی به دست آمد، که به طور خلاصه عبارت اند از: 1- ناصر خسرو و پروین اعتصامی در زمینه ی مسائل اجتماعی، در حوزه ی مسائل بنیادینی، همچون هویت انسانی و انتقادات اجتماعی، دارای تشابه هستند. 2- عمده تفاوت های اندیشه های اجتماعی دو شاعر، مربوط به ارتباط و تعامل با مخاطبانشان، تجلّی جامعه ی آرمانی در دیدگاه پروین اعتصامی و توجّه و عنایت ویژه ی او به نهاد خانواده، نگرش مثبت وی نسبت به زن، در حوزه ی انتقادات اجتماعی، تبیین مسئله ی فقر و انتقاد از طبقه ی اغنیا و در مورد ناصر خسرو، اندیشه های نخبه گرایانه ی وی و انتقاد و اعتراض به طبقه ی شاعران و جریان شعر و شاعری است. واژه های کلیدی: اندیشه ی اجتماعی، طبقات اجتماعی، انتقادات اجتماعی، هویت انسانی، ارتباطات انسانی، ناصر خسرو، پروین اعتصامی.
الهام بیرجندی نادر میرسعیدی
به دنبال سقوط حکومت هخامنشی ( 330 ق م ) ولایت پارس اهمیت پیشین خود را از دست داد . این منطقه در اختیار حکومت های محلی قرار گرفت. شاهان محلی با حفظ بیشتر رسم های کهن، این سرزمین را اداره می کردند. مسیحیان در عصر اشکانیان حضور داشتند و نه تنها در منطقه ادسا(edessa) جایی که بعدها یکی از بزرگترین پایگاه های دین و مرکز فرهنگی مسیحیان شد سکونت داشتند بلکه تقریبا در آغاز سده دوم به آدیابن (adiaben) که پیشتر مرکز تجمع یهودیان بودند وارد شدند و از زمان فرمانروایی شاپور یکم مسیحیان در ایران پراکنده شدند و سیاست دینی اعمال شده توسط شاپور همراه با تسامح و تساهل دینی بود. با سپری شدن زمانی کوتاه کرتیر، روحانی برجسته و منتقد ساسانی مسیحیان را تحت پیگرد و آزار جدی قرار داد و بهرام دوم پادشاه ساسانی که کرتیر بر او نفوذ زیادی داشت به توصیه همین روحانی پرقدرت فرمان تعقیب و کشتار مسیحیان را صادرکرد. به موجب فرمان میلان در 313م مسیحیت به عنوان دین رسمی در امپراطوری روم تثبیت شدو کنستانتین به موجب این فرمان به تعقیب و آزار مسیحیان در روم خاتمه داد. در ایران دوره ساسانی در زمان شاپور دوم آزار و کشتار مسیحیان از سر گرفته شد. در زمان اردشیر دوم جانشین وی، تسامح دینی دوباره به وجود آمد. جانشیان شاپور از همین سیاست تسامح و تساهل دینی استفاده می کردند . یزد گرد یکم و بهرام پنجم به مسیحیان ساکن ایران آزادی مذهبی اعطا نمودند . یکی از دشوارترین دوره های زندگی عیسویان در ایران زمان سلطنت یزدگرد دوم بود که مجددا بدرفتاری با مسیحیان آغاز شد . این پادشاه به توصیه وزیر خود مهرنرسی به آزار مسیحیان همت گماشت . موقعیت مسیحیان در زمان خسرو یکم (انوشیروان) به مراتب بهتر شد و خسرو تعصب دینی نداشت و به مسیحیان اجازه اجرای مراسم و تاسیس کلیسا را داده ودر زمان خسرو دوم ( پرویز ) نیز مسیحیان ایران در کمال آرامش و آسایش زندگی می کردند . تنها محدودیتی که داشتند این بود که اجازه تبلیغات دینی به آنان داده نمی شد . به رغم رقابت پنهان میان دستگاه دینی و دولت اساسا جهان بینی و منافع اصلی مشترکی داشتند. دولت معمولا از دستگاه های دینی ، پشتیبانی می کرد . بارها به تحریک دستگاه دینی به تعقیب و آزار اقلیت های دینی (یهودیان، مسیحیان و بودائیان) پرداخت .