نام پژوهشگر: سمیه السادات ملاباشی

وجودشناسی ابن سینا و ابن رشد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  سمیه السادات ملاباشی   سید مهدی امامی جمعه

به دلیل نقش محوری ابن سینا در شکل گیری و تکامل فلسفه ی اسلامی و نیز استفاده ی هوشمندانه ی وی از اندیشه های پیشین، آشنایی با حکمت سینوی به عنوان نقطه ی حساس و محوری در شناخت فلسفه ی اسلامی دانسته می شود. از سوی دیگر ابن رشد به عنوان تأثیرگذارترین فیلسوف مسلمان در خارج از جهان اسلام از جایگاهی ویژه برخوردار است. از این رو در این نوشتار با بیان اندیشه های ابن سینا درچند مسأله ی کلیدی و در کنار آن آراء و انتقادات ابن رشد در همان مسائل، آشنایی دقیق تری نسبت به این دو فیلسوف مشاء به دست می آوریم. اولین مسأله ای که به آن پرداخته می شود، رابطه ی وجود و ماهیت است. ابن سینا اصل و جوهره ی اشیاء را وجود می داند و معتقد است هیچ ماهیتی بذاته موجود نیست و همه ی ماهیات موجود با عارض و اضافه شدن وجودی بر آنها تحقق خارجی یافته اند. در مقابل ابن رشد اصل تشکیل دهنده ی اشیاء را جوهر می داند و وجود را تنها مفهومی می داند که از اشیاء موجود قابل انتزاع است. اشکال عمده ی وی در این مسأله بر ابن سینا آن است که عرضی دانستن وجود برای ماهیت تالی فاسدهای متعددی دارد. چنان که به تفصیل بررسی خواهیم کرد منشأ اصلی این اشکالات ، یکی تفاوت اندیشه ی این دو فیلسوف در اصل و جوهره ی وجودی اشیاء است و دیگری تفاوت معنایی است که از عرضیت در ذهن آنها وجود دارد. مسأله ی دوم جمع امکان ذاتی و وجوب غیری در شیء واحد است. ابن سینا این امر را در همه ی موجودات غیر از واجب الوجود ضروری می داند، زیرا همه ی موجودات غیر از واجب تعالی، ماهیت دارند و امکان برای ماهیت ذاتی است و حتی پس از اعطای وجود و وجوب به آن نیز به قوت خود باقی خواهد ماند، زیرا ذاتی شیء هرگز از آن جدا نمی شود. در مقابل ابن رشد بر این باور است که شیء تا واجب نشود موجود نمی شود، پس اگر چیزی موجود شد دیگر امکان در مورد آن معنا ندارد، زیرا اولاً: اجتماع وجوب و امکان در شیء واحد اجتماع نقیضین و محال است و ثانیاً: سخن گفتن از امکان در شیئی که واجب الوجود آن را ایجاد کرده، نفی ضرورت علّی بین علت و معلول است. این اشکالات با تفکیک دو جهت وجود و ماهیت در شیء و لحاظ اعتبارات مختلف در آن قابل حل است. در مسأله ی سوم به مبانی نظریه ی صدور از دیدگاه ابن سینا می پردازیم تا تبیین وی از چگونگی صدور عقول، افلاک و طبیعت از واجب روشن شود. نگرشی که ابن سینا نسبت وحدت واجب، عنایت و فاعلیت الهی دارد و نیز قاعده ی الواحد و بداهتی که این قاعده در نظر وی دارد، هیچ یک برای ابن رشد قابل قبول نیست. دیدگاه ابن رشد در این مسأله عمدتاً ارسطویی است و فاعلیت الهی را همان ایجاد حرکت در افلاک و پیوند ماده و صورت می داند. به اعتقاد وی قاعده ی الواحد نه تنها بداهت بلکه اساساً صحت ندارد و نمی تواند مبنای صدور عالَم از واجب الوجود باشد. کلید واژه ها: وجوب، وجود شناسی، امکان ذاتی، نظریه صدور، ابن سینا، ابن رشد.