نام پژوهشگر: مجتبی دماوندی

بررسی سیر مدرنیسم در رمان های برجسته ی دهه ی 30 و 40
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان 1391
  فاطمه جعفری کمانگر   مجتبی دماوندی

جنبش مدرنیسم به عنوان یک انقلاب هنری و ادبی بزرگ، همگام با تحولات اجتماعی و اقتصادی آستانه ی قرن بیستم ظهور کرد و دگرگونی های بی شماری را نه تنها در هنر و ادبیات، بلکه در سلایق زیبایی شناسانه ی انسان ها پدید آورد. دیری نپایید که این دگرگونی ها وجه غالب ادبیات کشورهایی شد که پدید آورنده ی آن بودند و به سرعت راه خود را به سایر کشورهای جهان و از جمله کشور ما نیز گشود. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای نوشته شده است و با بررسی ریشه های فکری و فلسفی مدرنیسم به بررسی ویژگی های این جنبش و تأثیرات آن بر رمان به عنوان یکی از پرطرفدارترین انواع ادبی عصر حاضر می پردازد و با تأکید بر رویکردهای متفاوت در نگارش مدرنیستی، ویژگی های این نوع نگارش و تجلی آن را در رمان های دهه ی 30 و 40، به عنوان سال های ارتقاء داستان نویسی از سرگرمی به حد آفرینش هنری، مورد بررسی قرار می دهد. در این دو دهه اگرچه رمان های بی شماری نگاشته شده اند، اما چهار رمان با به کارگیری تکنیک های جدید داستان نویسی، خود را به عرصه ی رمان مدرن نزدیک کرده اند. این چهار رمان عبارتند از سنگ صبور از صادق چوبک، ملکوت از بهرام صادقی، سفر شب از بهمن شعله ور و شازده احتجاب از هوشنگ گلشیری. تحقیق حاضر با در نظر گرفتن ویژگی های مدرنیسم و رمان مدرن، به بررسی این ویژگی ها در چهار رمان نامبرده می پردازد و نقاط قوت و ضعف به کارگیری این مولفه ها را در این آثار مورد ارزیابی قرار می دهد و در پی دست یابی به این امر است که نخستین رمان های مدرن فارسی، برای همسو سازی خود با مکاتب هنری و ادبی جهان و نزدیک کردن خود به سطح جهانی چه گام هایی برداشته اند و نخستین تحولات داستان نویسی کشور را با کدام یک از تجربیات جهانی مدرنیسم همخوان کرده اند.

بررسی جایگاه روییدنی ها در شاهنامه فردوسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده علوم انسانی 1388
  فهیمه حسنیان   مجتبی دماوندی

روییدنی ها همواره سهم بزرگی در ابعاد گوناگون حیات بشری داشته اند؛که از جمله ی آن ها تجلّی تصاویر نباتی در ادبیات ملل بوده است. از آن جا که ادبیات فارسی نیز از این تأثیر به دور نمانده است در این پژوهش به بررسی جایگاه روییدنی ها در یکی از بزرگ ترین آثار ادب فارسی،شاهنامه ی فردوسی،پرداخته ایم. این پژوهش در پنج فصل تنظیم شده است. فصل اوّل به کلّیاتی درباره ی پژوهش اختصاص یافته است. فصل دوم؛ مقدمات نظری تحقیق را در بر گرفته،پیشینه ی رستنی ها را در اقوام و ادیان از جهات گوناگون بررسی می کندوبه طورخاص آن را درروایات ایرانی مو-4- منابع و مراجع رد توجه قرار می دهد.در فصل سوم؛روش به کار گرفته شده در این پژوهش وبرخی یافته های آن شرح داده می شود.فصل چهارم که تنه ی اصلی تحقیق است،شامل بررسی جایگاه روییدنی ها در شاهنامه ی فردوسی از جهات گوناگون است.در فصل آخر نیز نتیجه گیری بحث و ضمایم مربوط به موضوع پژوهش ارایه شده است. بر اساس یافته های این تحقیق،مصادیق نباتی به میزان قابل توجهی درشعرفردوسی به کاررفته است.کاربرداین مصادیق دورویه دارد؛رویه ی اول به کارگیری واژگان نباتی درحدّ سخن معمول است؛امّادر رویه ی دوم،باوجوداین که فردوسی قصد پیرایه پردازی نداشته،ازروییدنی هادرساختن تصاویرزیبای شاعرانه بهره گرفته است.

فمینیسم در اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و احمد شاملو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده علوم انسانی 1387
  مهری افخمی   عبدالله حسن زاده میرعلی

فمینیسم یا جنبش اجتماعی بانوان، پدیده ای مدرن است که بنیان گذاری این جنبش اگر چه نخستین بار در کشورهای غربی بود، مانند هر پدیده غربی دیگری که انعکاس گسترده ای در سطح جهانی داشته، در ایران نیز بازتاب وسیعی یافته است. جنبش فمینیسم در ایران تقریبا از نهضت مشروطه که اندبشه های آزادی خواهی در ایران رواج یافت و همچنین ارتباط ایران با خارج از مرزهای کشور گسترش یافت، با تشکیل انجمن های نیمه سری زنان پا گرفت و خواسته یا نا خواسته بسیاری از ابعاد فرهنگی،اقتصادی، سیاسی و حقوقی جامعه را مخصوصا در وضعیت زنان تحت تاثیر قرار داد و حتی دگرگون ساخت. یکی از تجلی گاه های جنبش فمینیسم در سطح جهانی عرصه ادبیات هر ملت است که در ایران نیز این عرصه بی تاثیر نمانده و ما در شعر معاصر فارسی شاهد حضورگسترده آن هستیم. به طوری که در اشعار تعدادی از شاعران این مرز و بوم ردپاهایی از این جنبش به روشنی قابل ملاحظه است. مثلا در اشعار سیمین بهبهانی جلوه هایی از فمینیسم لیبرال را می توان مشاهده کرد؛ به طوری که عنوان شاعر فمینیسم را در خور نام خود می سازد. یا در شعر فروغ فرخزاد و احمد شاملو شاهد حضور محتواهای فمینیستی هستیم اگر چه نتوان آن ها را شاعر فمینیست قلمداد کرد. زن پریشان شد و نالید که وای/ وای این حلقه که در چهره او/ باز هم تابش و رخشندگی است/ حلقه بردگی و بندگی است (فروغ)