نام پژوهشگر: علی درخشش
علی درخشش ضیا تاج الدین
این پژوهش بخشی از مطالعات روزافزون مربوط به فراگیری توانش منظور شناختی زبان آموزان در کلاس های آموزشی زبان خارجی می باشد و در آن به موارد زیر پرداخته شده است: بررسی آموزش پذیری جنبه هایی از کنش های کلامی که کمتر مورد توجه بوده است (مانند تشکر کردن)، تاکید بر تأثیرات نسبی فرضیه ی برون داد سوئین (swain’s output hypothesis) در حوزه ای جدید (فراگیری منظور شناسی) و نهایتاً در اختیار گذاشتن گزینه ای دیگر پیش روی برنامه ریزان آموزشی برای طراحی درس هایی جهت آموزش منظور شناسی. در نتیجه، این پژوهش سه هدف را دنبال می کند. هدف اول این پژوهش بررسی کنش کلامی تکپشکر کردن با توحپجه به تعداد کم مطالعات مربوط به این حیطه است. هدف دوم آن، سنجش آموزش پذیری این گونه عبارات و هدف سوم پژوهش حاضر، آزمودن تأثیر برون داد بر کسب توانش منظور شناختی می باشد. در این پژوهش، تأثیر شیوه های گوناگون آموزشی بر بهبود دانش منظور شناختی زبان آموزان بررسی شده است (alc?n & martinez-flor, 2008; billmyer, 1990; lyster, 1994; rose & kasper, 2002 ) و تمرکز آن بر یکی از شیوه های یاد شده، یعنی تأثیر بیان برون داد، معطوف است. سوئین در فرضیه برون داد، که نظریه ای آموزشی است، بر اهمیت برون داد تکیه دارد و اهمیت برون داد در آموزش را در این می بیند که ممکن است برون داد زبان آموزان را (از طریق تلاش ذهنی بیشتر) به پردازش عمیق تر زبان مورد نظر وادارد. سوئین همچنین اظهار می دارد یادگیری هنگامی روی می دهد که زبان آموز در دانش زبان شناختی خود، با خلائی مواجه شود و با پی بردن به این خلاء ممکن است برون داد خود را اصلاح کند و از این رهگذر، نکته تازه ای یاد بگیرد. پرسش (1): آیا از لحاظ بیان عملی عبارات تشکر آمیز، تفاوت معناداری میان گروه زبان آموزان +برون داد و گروه -برون داد وجود دارد؟ پرسش (2): آیا از لحاظ آگاهی عبارات تشکر آمیز، تفاوت معناداری میان گروه زبان آموزان +برون داد و گروه -برون داد وجود دارد؟ فرضیه صفر(1): از لحاظ بیان عملی عبارات تشکر آمیز، تفاوت معناداری میان گروه زبان آموزانی +برون داد و گروه -برون داد وجود ندارد. فرضیه صفر(2): از لحاظ آگاهی عبارات تشکر آمیز، تفاوت معناداری میان گروه زبان آموزانی +برون داد و گروه -برون داد وجود ندارد. در این پژوهش دو نوع داده از مجموع ?? شرکت کننده با توانش زبانی متوسط (intermediate) در موسسه جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران جمع آوری گردید که این کار از طریق آزمون نوشتاری تکمیل گفتمان (wdct) و پرسش های مربوط به آگاهی فرا منظور شناختی (mpat) انجام شد. پس از اجرای آزمون تی بر روی نتایج هر دوی این ابزار در پیش آزمون، مشخص شد که تفاوت معناداری میان دو گروه فوق الذکر وجود ندارد. گروه +برون داد در طی جلسات آموزش، دو بار به یک گفتگو گوش کردند، به پرسش های درک مطلب پاسخ دادند و در نهایت با استفاده از یادداشتی که برداشته بودند، خودشان گفتگو را اجرا کردند. از سوی دیگر، گروه –برون داد نیز دو بار به یک گفتگو گوش کردند، به پرسش های درک مطلب پاسخ دادند اما نهایتاً در نسخه مکتوب گفتگو که در اختیار آن ها قرار گرفت، زیر عبارات مربوط به شیوه های تشکر کردن خط کشیدند. از تمامی شرکت کنندگان هر دو گروه، همان دو پرسشنامه پیش آزمون، به عنوان پس آزمون گرفته شد. نتیجه آزمون های تی بر روی آزمون نوشتاری تکمیل گفتمان (wdct) پیشرفت چشمگیری را در گروه +برون داد نشان داد اما این پیشرفت در گروه –برون داد مشاهده نشد. از طرف دیگر، نتیجه آزمون های تی بر روی پرسش های مربوط به آگاهی فرا منظور شناختی (mpat) مویّد تأثیرات مثبت بیان برون داد نبود. در مجموع، پژوهش حاضر شواهدی را مبنی بر تأثیر آموزش برون داد محور در پیشرفت یادگیری منظور شناسی زبان دوم ارائه داد؛ بدین صورت که فرضیه برون داد سوئین (1995 و 2005) را در حوزه یادگیری زبان دوم، علاوه بر یادگیری صرفی نحوی، مورد تایید قرار داد. به طور خلاصه، یافته های پژوهش حاضر، در کل، کاربرد فرضیه برون داد سوئین (????) را در فراگیری توانایی منظور شناختی زبان دوم مورد تایید قرار داد. در تولید زبان آموزان، به وضوح اثرات چشمگیری در برون داد مشاهده شد اما این اثرات برای آگاهی فرا منظور شناختی قابل بحث است. نگارنده پژوهش حاضر پیشنهاد می کند فرصت برای برون داد به زبان آموزان داده شود تا هشیاری آنان نسبت به مشخصه های زبان دوم افزایش یابد. همچنین، از آنجا که شیوه های تشکر کردن ساختارهای پیچیده نحوی ندارند و به دلیل اثرات مثبت آموزش شرکت کنندگان در این پژوهش که توانش زبانی شان متوسط بود، منطقی است کنش کلامی تشکر کردن در سطوح پایین تر برنامه آموزشی زبان آموزان گنجانده شود.