نام پژوهشگر: منصوره اشرف گنجویی
منصوره اشرف گنجویی محمد سعیدی مهر
چکیده یکی از مسائلی که فلاسفه در مورد آن اختلاف نظر داشته اند، علم خداوند به ذات خود و به ممکنات است. علم الهی به ماسوا در مرتبه ی ذات از سوی برخی مستلزم جبر در افعال انسان و منافی با اختیار او دانسته شده است. ملاصدرا با تکیه بر اصالت و تشکیک وجود و نیز قاعده ی «بسیط الحقیقه» اثبات می کند که خداوند به عنوان وجود کامل، دربردارنده ی جمیع حقایق هستی بوده و فاقد هیچ کمالی نیست، از طرفی چون به ذات خود عالم است، تعقل کننده ی جمیع ماسوا نیز می باشد. برخی با تکیه بر «تابعیت علم از معلوم» چنین پنداشته اند که علم به ماسوا در مرتبه ی ذات ممکن نیست. اما ملاصدرا بر این عقیده است که به علم الهی از دو بعد می توان نگریست؛ از یک منظر، علم الهی تابع معلومات و در نگاه دیگر متبوع آن هاست. او علم الهی به ماسوا در مرتبه ی ذات را از نوع دوم تلقی نموده و بدین ترتیب عدم سازگاری علم الهی و اختیار را رفع می کند. عده ای با بیان پرسش «تسلسل اراده های نامتناهی» اختیار را از انسان سلب کرده اند. ملاصدرا در پاسخ به آنان، ملاک فعل اختیاری را مسبوقیت به اراده ندانسته و صرف علم به فعل در نفس فاعل را برای اختیار کافی می داند. ملاصدرا برخلاف پندار برخی، ضرورت علّی و معلولی را ملازم با جبر در افعال انسان نمی داند. وی در اثبات این مطلب برهانی متکی بر قاعده ی" الإضطرار بالإختیار لاینافی الإختیار" اقامه می کند. بنا بر این استدلال خداوند ایجاد کننده ی اختیار برای انسان است و در این صورت جبر لازم نمی آید. واژگان کلیدی: علم خداوند، علم به ماسوا در مرتبه ی ذات، اراده، اختیار، فلسفه ملاصدرا.