نام پژوهشگر: جلال درخشه
نیلوفر اردم مصطفی ملکی
یکی از مولفه های بسیار مهم در ارزیابی ساختارها ، پویش ها و تحولات اجتماعی و سیاسی در هر جامعه ای شناخت و تبیین نقش رهبران به عنوان عنصر کلیدی در شکل دهی به این تحولات به شمار می آید چرا که علی رغم شکل گیری ساختارها و ایفای نقش این ساختارها در تحولات اجتماعی همچنان این رهبران هستند که با قرار گرفتن در موقعیت های تصمیم گیری ، تصمیم سازی و مدیریت کلام به این تحولات سمت و سوی خاصی می دهد . یکی از عرصه هایی که به طور قابل ملاحظه ای از نقش آفرینی عنصر رهبری در جوامع کنونی تأثیر می پذیرد عرصه سیاست خارجی کشورها است از این رو است که امروزه در میان نظریات گوناگون در زمینه سیاست خارجی مطالعه نقش رهبران از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و تئوری های گوناگونی را در این عرصه شاهد هستیم . از سوی دیگر با نگاهی به ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و تحولات سه دهه گذشته می توان به این واقعیت پی برد که رهبری ضمن برخورداری از جایگاه قانونی بالا به عنوان یکی از اساسی ترین متغیرهای موثر در سیاست خارجی ایران بوده و به نهاد رهبری نقش موثر و بی بدیلی در تصمیم سازی و تصمیم گیری در این عرصه بخشیده است . از سویی دیگر جایگاه بالای ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران و حدود اختیارات و وظایف رهبر به عنوان ولی فقیه جامعه اسلامی فضایی را ایجاد کرده است که بدون در نظر گرفتن نقش رهبری ارائه تبیینی واقع بینانه از سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران ناقص خواهد بود . سوالی که در این جا مطرح است این است که نقش از چه گستره و عمقی برخوردار است ؟ بر چه مبانی و مولفه های نظری استوار است ؟ مصادیق عینی این نقش آفرینی در دوره های گوناگون کدامند ؟ و در کل چگونه می توان ابعاد گوناگون نقش آفرینی رهبری را با اتکا به مطالعه عناصری چون نظریه ولایت فقیه ، ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی و نهایتاً سیر تحولات سه دهه گذشته تبیین و تحلیل نمود . برای فهم بهتر این موضوع در این رساله با هدف بازنمایی و تبیین نقش رهبری در سیاست خارجی در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که بر اساس آموزه های نظریه ولایت فقیه به عنوان بنیاد اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران رهبری از چه جایگاهی در تعیین چارچوب های نظری و الزامات عملی سیاست خارجی برخوردار است از سویی دیگر تلاش خواهد شد تا این نقش از رهگذر مطالعه مفاد قانون اساسی بیش از بیش تبیین و تحلیل گردد . از سویی دیگر تلاش خواهد شد تا تأثیر گذاری رهبری در سیاست خارجی در دو عرصه نظری و عملی مورد ارزیابی قرار گیرد به این معنا که ضمن بیان آراء و دیدگاه های شخص مقام معظم رهبری در خصوص موضوعات گوناگون مرتبط با سیاست خارجی تلاش خواهد شد تا مصادیق عینی از ایفای نقش رهبری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره های گوناگون ریاست جمهوری آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد به عنوان مصادیق عینی این تأثیر گذاری مورد بررسی و تبیین قرار گیرد و انتظار می رود با ارزیابی و تحلیل این سوالات دورنمایی واقعی از نقش رهبری در شکل دهی و هدایت سیاست خارجی ارائه گردد تا از این رهگذر چارچوبی نظری برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در زمان رهبری آیت ا... خامنه ای ارائه گردد .
احمدرضا شاه علی جلال درخشه
این رساله با موضوع گفتمان های آزادی سیاسی در دولت های پس از انقلاب اسلامی اهداف اساسی زیر را تعقیب می کند: بررسی تعاریف و دسته بندی های رایج از آزادی، تبیین شاخصه های آزادی سیاسی براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، تحلیل گفتمان آزادی سیاسی در دولت ها و ارزیابی آن بر اساس شاخصه های طراحی شده، در دولت های سازندگی، اصلاحات و دولت عدالتخواه (نهم). به همین منظور کاوشی عمیق و گسترده در مورد سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تمرکز بر سال های 1368 تا 1388 به عمل آمده است. روش انجام این تحقیق توصیفی و تحلیلی است و بدین منظور دیدگاه های چهره های اصلی اجرایی نظام در دولت های سازندگی، اصلاحات و دولت عدالتخواه(نهم) بیان شده و سپس بر مبنای چارچوب تحلیل گفتمان مقایسه های لازم انجام شده تا مشخص شود در هر دوره چه گفتمانی از آزادی سیاسی در کشور حاکم بوده است. گفتمان های این سه دوره درباره آزادی سیاسی پس از استخراج، با شاخص های بدست آمده از قانون اساسی جمهوری اسلامی در مورد آزادی سیاسی مقایسه شده اند. در پایان با تجزیه و تحلیل اطلاعات و اسناد متعدد این نتیجه حاصل شده که هر یک از سه دولت سازندگی، اصلاحات و نهم مولفه های خاصی از آزادی سیاسی را مورد تاکید وتوجه جدی تر قرار دادند. دال مرکزی در فضای گفتمانی آزادی سیاسی در ایران در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی آگاهی و آگاه سازی است و از نگاه ایشان توجه به دو مقوله آزادی و آگاهی و ارتباط آنها با یکدیگر در هر نظام سیاسی از جمله مهم ترین بنیان های آزادی سیاسی است. اما در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی دال مرکزی آزادی است که دال های دیگر مانند نظام اسلامی، مردم سالاری، قانون، دین و .. حول این محور شکل می گیرند. در نهایت در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد دال مرکزی قانون و قانون مداری است و در همین راستا انتخابات، احزاب و رسانه ها به عنوان مولفه های تامین کننده آزادی های سیاسی و ابزار نظارت بر قانون و اعمال آن مورد توجه جدی بوده اند.
مرتضی فخاری جلال درخشه
این تحقیق بر آن است تا پس از توصیف فضاهای مبارزاتی فلسطین، ظهور حماس و جایگاه اجتماعی آن را در فلسطین به لحاظ فعالیت ها نوع بروز و ظهور این جنبش و خاستگاه آن، در بستر رشد جریان اسلامی به تصویر کشانده و در این راستا چگونگی تأثیر انقلاب اسلامی بر این جنبش را بیان نماید.
سیدابراهیم اسمعیل زاده موسوی محمد حسن خانی
قاره پهناور آفریقا با 54 کشور مستقل، بیش از یک میلیارد نفر جمعیت و منابع بسیار غنی طبیعی برای همه قدرت های جهانی فرصت های بیشماری فراهم آورده است و حضور گسترده ای که اخیراً این کشورها در این قاره بهم رسانده اند گویای درک این فرصت هاست. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک قدرت در حال ظهور جهانی نگاه ویژه ای به آفریقا دارد. در میان کشورهای آفریقایی پنج کشور عضو جامعه کشورهای شرق آفریقا (اوگاندا، تانزانیا، کنیا، روآندا و بوروندی) در این پایان نامه انتخاب و درباره فرصت ها و چالش های موجود در آنها برای کشورمان مطالب مبسوطی مطرح شده است. از آنجا که کشورهای این منطقه برای مخاطب ایرانی کم تر شناخته شده است در این پایان نامه سعی شده است تاریخچه مختصری از دوران معاصر این پنج کشور ارائه شود تا خواننده با دیدی بهتر مطالب عرضه شده را تحلیل کند. از طرفی برای درک بهتر فرصت های جمهوری اسلامی ایران در کشورهای این حوزه آشنایی با تاریخ درخشان حضور ایرانی ها در این منطقه نیز، که حس مثبتی از نام ایرانی را در میان مردم آن به ارث گذاشته است، اهمیت بسزایی دارد که در این پایان نامه به این موضوع پرداخته شده است. علاوه بر این زمینه مساعد تاریخی عوامل فرهنگی دیگری نیز وجود دارد که حضور ایرانی ها را در کشورهای این منطقه تسهیل نموده، فرصت های اقتصادی، فرهنگی و در سطحی محدودتر، فرصت های سیاسی مختلفی را برای کشورمان موجب می شوند. تلاش نگارنده در این پایان نامه معرفی اجمالی این فرصت ها و تهدیدها با مطالعه و جمع بندی مدارک موجود، اعم از کتب، مقالات و اسناد دست اول منتشر شده به زبان های انگلیسی و فارسی و همچنین استفاده از تجارب حضوری فعالان عرصه آفریقا است.
صلاح الدین علی پور ابدالانی جلال درخشه
وقتی به تاریخ تحولات سیاسی در ایران بعد از اسلام توجه می گردد -جدا از تغییر سلسله نظام های مستقر- عملاً نمی توان پدیده سیاسی با گرایش مذهبی یافت که توانسته باشد باعث دگرگونی در پایه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی حاکم شده باشد. حتی در نهضت مشروطه نیز که اگر پیروز هم می شد انتظار تحول عمیقی نمی رفت، چرا که مبارزان مشروطیت نیز ساختار حاکم را صرفاً با پیش شرط هایی قبول داشتند و در وادی عمل همین تعارض بود که به مقابله نیروهای مذهبی منجر شد. این روند طولانی مدت تاریخی که تا حدود زیادی منبعث از تفسیر فقهی هم بود باعث شد تا ساخت درونی فقه از حوزه اجتماعی-سیاسی به حوزه عبادی-اعتقادی کشیده شود و امکان تغییر ساختارهای بیرونی بر اساس آموزه های فقهی و دینی گرفته شود. پژوهش حاضر نیز قصد دارد نحوه و چگونگی این تحول و تفسیر فقهی در اندیشه امام راحل را تا آنجا که امکان دارد بررسی و به این سولات پاسخ دهد که نگرش فقهی در ساخت اجتماعی تاریخی قبل از حضور امام(ره) چگونه بوده؟ مبانی و منابع فقه شیعه چیست و این منابع و مبانی چه جایگاهی در نحوه نگرش و تفسیر فقه در تاریخ عصر غیبت داشته اند؟ و نهایتاً با روش توضیحی تحلیلی و در موادری با رویکرد تطبیقی به این نتیجه نائل شود که امام راحل با شناخت از وضعیت تاریخی موجود جامعه ایران و ساخت مذهبی روحانیت و متغییرهای دینی توجه خود را معطوف به تغییر نگرش و تفسیر فقه شیعه –که عملاً به تحول و تطوّر فقه سیاسی منجر شد- در راستایی عملگرایی سیاسی-اجتماعی آن، نمود و با تکامل فقه به حوزه عمل سیاسی و رهبری یک نهضت اعتراضی توسط مرجعیت دینی، انقلاب اسلامی به عنوان پدیده سیاسی-دینی نمود یافت....
امیرهادی نادرالاصلی جلال درخشه
در پی تجدید حیات نهضت بیداری اسلامی طی دو قرن اخیر، اردوگاه غرب به رهبری ایالات متحده ی آمریکا و با حمایت لابی صهیونیستی، در حرکتی «انفعالی» برای مقابله با رشد «اسلامگرایی» در جهان اسلام و جلوگیری از تهدید «منافع حیاتی» خود در منطقه ی اسلامی، به اندیشه ی استعمار فرانوین روی آورد. « طرح خاورمیانه ی بزرگ» و بدیل های آن، نسخه ها و الگوهای پیشرفت و توسعه ی تحمیلی بر ساکنان منطقه ی استراتژیک خاورمیانه است. تأکید بر الگوی توسعه ی اسلامی- بومی، در قالب برنامه ای نوین، ضرورت راهبردی جهان اسلام در مقطع حساس حاضر می باشد؛ آنچه که در دیدگاه حضرت آیه الله خامنه ای به عنوان «هدایت صحیح بیداری اسلامی» آمده، در قالب «اندیشه خاورمیانه ی بزرگ اسلامی» قابل دسترسی می باشد. از این رو یافتن «مبانی و مولفه های خاورمیانه بزرگ اسلامی» در دیدگاه ایشان - در مدت رهبری - ، سوال اصلی این تحقیق را رقم می زند. همانگونه که در این تحقیق، تبیین «اندیشه خاورمیانه بزرگ اسلامی» بر پایه ی دیدگاههای رهبر انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته، سعی بر آن بوده است که ترسیم «ساختار» - فصل بندی- اصلی تحقیق نیز با بررسی مجموعه ی بیانات، پیام ها، نامه ها و ... ایشان نقش بندد. تدوین ارکان جهت ساز نظیر اصول و ارزشهای مبتنی بر جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی و رعایت مولفه ها در تفکر اسلامی، همچنین شناخت چالش اصلی و عمومی جهان اسلام - استکبار جهانی- و اتخاذ راهبرد «همگرایی اسلامی» مبانی این اندیشه را تشکیل می دهند. از سوی دیگر این نگرش ضمن اینکه واقع بینی و تعقل را به یک تعبیر، توجه به مقتضیات محیطی، بازیگران و شناخت آنها می داند و توجه به گذشته تاریخی را در ترسیم چشم انداز پیش رو ضروری می شمارد، از سوی دیگر، تکیه بر ساخت و شکل دهی به آینده مطلوب اسلامی و ویژگی های جامعه آرمانی و حکومت عدل جهانی را به عنوان اهداف و مقاصد بر می گزیند.
امیررضا صفاریان حسن مجیدی
انتخابات دهم ریاست جمهوری به جهت شرایط زمانی و ویژگیهای منحصر به فرد آن از اهمیت ویژه ای در تاریخ جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. در این انتخابات نیز به مانند انتخابات در ادوار پیشین، نامزدهای مختلف به بیان دیدگاه ها و مواضع خود پرداخته و از طریق تبلیغات، سعی در جذب آراء به نفع خویش داشتند. در پژوهش حاضر نویسنده سعی نموده است تا فعالیت انتخاباتی نامزدها را با تاکید بر دو نامزد اصلی تشریح و با یکدیگر مقایسه نماید. سوال اصلی که نویسنده در طول تحقیق در پی پاسخ به آن بوده این است که «نقاط افتراق و اشتراک فعالیت انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری دهم چه بودند؟» برای این منظور، مروری بر دوره نهم ریاست جمهوری و نیز اوضاع کشور در آستانه انتخابات دهم، مقدمه ای بر مقایسه نامزدها بر اساس مولفه های بدست آمده در بخش اول تحقیق بوده است. برای رسیدن به نتیجه، روش داده بنیاد به کار بسته شده است. وقایع سه ماهه منتهی به زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم از تارنمای اینترنتی نامزدها و چند پایگاه هوادار و تعدادی خبرگزاری استخراج و کد گذاری گردیده است. این کدها، مفاهیم و مقوله هایی را به وجود آورده اند که فعالیت انتخاباتی نامزدها در بخش دوم تحقیق بر اساس آن مفاهیم و مقوله های نُه گانه، با یکدیگر مقایسه شده اند. بنابر آنچه گفته شد تحقیق پیش رو، فرضیه آزما نبوده و داده ها، مسیر تحقیق را شکل داده اند. در مجموع فعالیت انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، تابعی از شخصیت سیاسی آنان و جناح سیاسی برخاسته از آن، ترسیم وضع موجود، ارائه الگویی برای اداره کشور و پیروزی در انتخابات با بهره گیری از روش های متنوع تبلیغاتی، ائتلاف سیاسی، ایجاد واگرایی بین مردم نسبت به اوصاف و ویژگی های نامزد رقیب و مقوله های دیگر بازشناسی شد. انتقاد از وضع موجود مهمترین نقطه اشتراک نامزدها بوده و در بهره گیری از روش های تبلیغاتی، ابزارهای مختلف و شگردهای تبلیغ سیاسی گوناگونی از سوی نامزدها مورد استفاده قرار گرفت. همچنین درحالی که مهمترین اختلاف نامزدها در مسائل سیاسی قابل طرح بود؛ اما نقطه تمرکز تبلیغات انتخاباتی آنان مسائل اقتصادی بوده است.
سید مرتضی مفیدنژاد محمد حسن خانی
اسلام گرایی در کشور ترکیه یک جریان اصیل و ریشه دار است. ترک ها خودشان را به نوعی میراث دار امپراتوری عثمانی می دانند که قرن ها بر بخش وسیعی از ممالک اسلامی حکمرانی می کرد و اسلام یکی از مولفه های اصلی تشکیل دهنده هویت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم محسوب می شد. با زوال امپراتوری عثمانی و روی کار آمدن ژنرال مصطفی کمال آتاتورک و تشکیل کشور مستقل جمهوری ترکیه، وی تلاش کرد با محور قرار دادن ملی گرایی و حرکت پرشتاب به سمت غربی شدن دست به اصلاحات گسترده ای بزند که در همین راستا مذهب را به عنوان مانع جدی در برابر پیشبرد اهداف خود مشاهده کرد و درصدد برآمد تا آن را از متن جامعه به حاشیه براند. هر چند که او تلاش کرد با بهره گیری از ابزار زور و فشار، به کلی خط اسلام گرایی و اسلام خواهی را در میان مردم ترکیه خاموش کرده و یک جمهوری کاملاً لائیک بنا نهد، ولیکن نکته اینجاست که در دوران حکومت وی اگرچه به ظاهر افول اسلام گرایی در ترکیه قابل مشاهده است؛ ولیکن جریان اسلام گرایی در دوران آتاتورک و چندین سال بعد از آن تلاش و فعالیت های خود را از بیم دیکتاتوری حاکم بر ترکیه به صورت زیرزمینی و پنهان دنبال می کند. بعد از مرگ آتاتورک و روی کارآمدن احزاب دیگر، اسلام گرایی نه تنها دچار افول و زوال نگردید، بلکه به رشد و بالندگی روزافزون خود را نیز ادامه داد و تا به امروز چهار دوره ی زمانی پشت سر گذاشته است این چهار دوره عبارتست از: 1) مرحله مبارزات و قیام های پراکنده ی مردمی(دوره اختناق و فضای تک حزبی) 1923 تا 1950میلادی 2) مرحله ی مبارزات پارلمانی و سیاسی(دوره ی باز شدن فضای سیاسی و گرم شدن فضای انتخاباتی) 1950 تا 1998 میلادی 3) دور خیز برای رسیدن به قله حاکمیت (نخست وزیری و ریاست جمهوری) 1998 تا 2002 میلادی 4) حرکت و دست یابی به قله ی حاکمیت؛ 2002 تا امروز در همین راستا جمهوری ترکیه به واسطه ی همسایگی خود با جمهوری اسلامی ایران و عوامل مهمی همچون قرابت جغرافیایی، اشتراکات تاریخی، اشتراکات قومی و مذهبی و... به طور طبیعی از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی تاثیر پذیرفت و شواهد و قرائن همگی دال بر این تأثیرات است. البته توجه به این نکته نیز حائز اهمیّت است که وقوع انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا روند رشد اسلام گرایی در ترکیه تشدید شده و جریانها اسلام گرا و توده های مردمی مطالبات جدّی تری را در این عرصه از حکومت لائیک مطرح کردند.
محمد الوندی جلال درخشه
چکیده: این پایان نامه رویکردی است 3 گانه که به موضوعات ذیل می پردازد: فصل اول به تحقیق در خصوص مفاهیم ژئوپلیتیک از حیث معانی فلسفی و ماهیت آن و چگونگی ظهور آن در خلال قرن بیستم در جهان اسلام می پردازد.به طوری که ما می توانیم تاثیر مفاهیم اندیشه سیاسی غالب در این قرن را بر روی مفاهیم ژئوپلیتیکی و تحولات برخاسته از آن را مشاهده نمائیم. این تاثیرات را می توان در هویت سیاسی و اجتماعی، رویکردها و جنبش های اسلامی بویژه جنبش های شیعی در بالاترین سطح سیاسی و اجتماعی مشاهده نمود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مفاهیم ژئوپلیتیکی وارد گستره ی جدیدی شد که دیگر از اصول قرارداد وستفالیا و مفهوم دولت- ملت متاثر نبود بلکه از مفاهیمی که انقلاب اسلامی در زمینه جغرافیای سیاسی تولید کرد منتج می شد که در بردارنده ی تاکید بر نقش مذهب و نیروهای مذهبی مانند نیروهای اجتماعی موثر در گستره جغرافیای سیاسی می باشد.این امر منجر به ظهور مفاهیم جدیدی در زمینه ی سیاسی تحت عناوین: «ژئوپلیتیک مذهب»، «ژئوپلیتیک عرفان» و ... شد. بنابراین این فصل علاوه بر توضیح مفاهیم ژئوپلیتیکی و تغییراتش، مبتنی بر رویکرد انسان شناسانه ای که اساس آن از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته و به تبع آن باعث افزایش نقش نیروهای اجتماعی در زمینه های جغرافیائی و ژئوپلیتیکی شده به مفاهیم فرهنگی اجتماعی موجود در جغرافیای سیاسی می پردازد. در بخش دوم علاوه بر پرداختن به هویت سیاسی شیعه در خلال قرون گذشته به مولفه های جنبش های شیعی در منطقه و میزان تاثیر پذیری آن از مفاهیم درون مذهبی در حرکت های شیعی می پردازیم. از سوی دیگر بر چگونگی تاثیر پذیری این جنبش ها از مفاهیم ژئوپلیتیکی و اندیشه سیاسی غالب در قرن بیستم می پردازیم. علاوه بر این، این پایان نامه بر تاثیر گذاری انقلاب اسلامی بر هویت سیاسی شیعه از حیث ترویج اندیشه اسلامی رائج می پردازد. این پژوهش در بخش سوم به مطالعه ی جامعه شیعان در 4 بخش که مشتمل بر شیعیان عربستان، کویت، بحرین و لبنان می باشد در قالب جنبش های شیعی قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن به عنوان نیروهای اجتماعی مظلوم و فراموش شده می پردازد.و نشان می دهد که چگونه وقایع متاثر از انقلاب اسلامی مانند دفاع مقدس، جنگ 33روزه و پیروزی شیعیان در عراق به عنوان حکومت شیعی عرب بر وزن شیعیان در ساختار سیاسی و اجتماعی در منطقه تاثیر گذاشته است. کلید واژه: جغرافیای سیاسی، هویت سیاسی شیعه، انقلاب اسلامی ایران، جغرافیای سیاسی شیعه، نیروهای اجتماعی العنوان:الجغرافیه السیاسیه للشیعه فی الشرق الأوسط بعد انتصار الثوره الإسلامیه فی ایران الباحث:محمد الوندی الاستاذ المشرف:الدکتور جلال درخشه الاستاذ المساعد:الدوکتور محمد حسن خانی الفرع الدراسی:الدراسات الإسلامیه و العلوم السیاسیه الخلاصه: یتطرق هذا التحقیق إلی دراسه الموضوعات التالیه: یتناول الفصل الأوّل دراسه مفاهیم الجغرافیه السیاسیه من حیث المعانی الفلسفیه و الماهیه إلی جانب دراسه کیفیه ظهورها خلال القرن العشرین فی العالم الاسلامی؛بحیث یمکننا من رویه تاثیر مفاهیم الجغرافیه السیاسیه المنبثقه عن مفاهیم الفکره السیاسیه الساعده فی هذا القرن إلی جانب تطورها،من خلال الهویه السیاسیه و الهویه الإجتماعیه و اتجاه و الحرکات الإسلامیه خاصهً حرکات الشیعه علی الأصعده السیاسیه و الاجتماعیه. بعد انتصار الثوره الإسلامیه، دخلت مفاهیم الجغرافیه السیاسیه فی نطاق حدیثٍ لم یتاثر من مبادئ اتفاقیه وستفالیا و مفهوم الحکومه و الشعب بل نجم عن المفاهیم التی افرزتها الثوره الاسلامیه فی مجال الجغرافیه السیاسیه حیث توکد علی دور المذهب و القوی الدینیه کالقوی الاجتماعیه الموثره علی صعید الجغرافیه السیاسیه.و هذا الأمر أدّی إلی ظهور مفاهیم حدیثه فی مجال الجغرافیه السیاسیه تحت عناوین:«الجغرافیه السیاسیه الدینیه»،«الجغرافیه السیاسیه العرفانیه» و....فعلی ضوء هذا یتمّ خلال هذا الفصل تسلیط الضوء علی المفاهیم الجغرافیه السیاسیه و تطوراتها إلی جانب دراسه مفاهیمها من خلال اتجاه انسانی ینبثق من انتصار الثوره الإسلامیه فی ایران و تصعید دور القوی الاجتماعیه فی المجالین الجغرافی و السیاسی. نرکزّ خلال الفصل الثانی علی دراسه الهویه السیاسیه خلال القرن الماضی إلی جانب عناصر الحرکات الشیعیه فی المنطقه و مدی تأثرها من المفاهیم الدینیه من ناحیه، و من ناحیه اُخری ندرس کیفیه تأثر هذه الحرکات من مفاهیم الجغرافیه السیاسیه السائده و الفکره السیاسیه خلال القرن العشرین، و إضافه إلی ذلک تتم دراسه تاثیر الثوره الإسلامیه فی ایران علی الهویه السیاسیه للشیعه کالفکره الإسلامیه الرائجه فی هذا الفصل. ندرس خلال الفصل الثالث مجتمع الشیعه الذی یشمل الشیعه الساکنین فی المملکه العربیه و الکویت و البحرین و لبنان قبل الثوره الإسلامیه إلی جانب تأثیر الثوره الإسلامیه علی حرکات الشیعه کالقوی الاجتماعیه المضطهده و المنسیه و نشیر إلی آثار الأحداث المتأثره من الثوره الاسلامیه کالدفاع المقدس، الحرب البالغه 33 یوماً و انتصار الشیعه فی العراق کحکومه شیعیه عربیه؛ علی ثقل الشیعیه علی الهیکل السیاسی و الاجتماعی فی المنطقه. الکلمات الأساسیه :الجغرافیه السیاسیه، الهویه السیاسیه الشیعیه، الثوره الإسلامیه فی إیران، الجغرافیه السیاسیه للشیعه، القوی الاجتماعیه
محمد مهدی احمدی معین جلال درخشه
چکیده مسلمانان به عنوان پرشمارترین اقلیت مذهبی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از مهمترین نیروهای اجتماعی حاضر در این جوامع به شمار می روند و از این رو شناخت وضعیت این گروه حائز اهمیت و ضرورت است. به رغم بنیان های ایدئولوژیک اتحادیه اروپا مبنی بر اصل برابری انسان ها و شهروندان این اتحادیه صرف نظر از نژاد، قومیت و مذهب ایشان، با توجه به داده ها و مستندات موجود به نظر می رسد در مسلمانان در این جوامع در مقایسه با شهروندان بومی اروپایی با رفتار نامساوی و مظاهر مختلف تبعیض مواجه هستند. در این پژوهش نخست وضعیت جمعیت شناختی مسلمانان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا و سازمان ها و نهادهای اسلامی فعال در این کشورها مطالعه شده و سپس مظاهر مختلف تبعیض علیه مسلمانان در سه بخش اشتغال، آموزش و مسکن با ارائه نمونه های مستند مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه برخی اقدامات اتحادیه اروپا برای بهبود وضع موجود ذکر شده است. در پایان با کنکاش ریشه ها، زمینه ها، علل و عوامل اسلام هراسی و تبعیض راهکارهایی نیز برای برون رفت از وضعیت موجود ارائه شده است. واژگان کلیدی: مسلمانان، اتحادیه اروپا، تبعیض، اسلام هراسی
منصور طبیعی جلال درخشه
چکیده: موضوع تحقیق بررسی رابطه گردش نخبگان و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش اصلی تحقیق حاضر، روش پژوهش فرایند تاریخی است. این تحقیق کوشیده است تا با استفاده از "تبیین علی"، تاثیر گردش نخبگان را بر ثبات سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی روشن سازد. در اینتحقیق با پرسشهای زیر مواجه بوده ایم: چه عواملی بر گردش نخبگان در تاریخ جمهوری اسلامی بین سالهای 1357 تا 1388 موثر بوده اند؟ تاثیر شرایط طبقاتی بر گردش نخبگان در ساختار رسمی جمهوری اسلامی بین سالهای 1357 تا 1388 چه بوده است؟ چه موانعی در راه گردش نخبگان در تاریخ جمهوری اسلامی بین سالهای 1357 تا 1388 وجود داشته است؟ نخبگان سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی بین سالهای 1357 تا 1388 از کدام طبقات برخاسته اند؟ مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این بررسی به طور خلاصه چنین بودند: در تاریخ پس از انقلاب در مقطعی که گردش نخبگان با معضل مواجه شد دوره ای از کاهش ثبات نسبی نیز ظاهر شد. واضح است که کاهش آزادی های سیاسی در دوران جنگ به دلیل فضای ویژه مقاومت در مقابل دشمن خارجی به سوی کاهش ثبات سیاسی پیش نرفت. در پاسخ به پرسشهای تحقیق دریافتیم که عوامل نهادی بالاترین نقش را در چگونگی گردش نخبگان دارد. همچنین دریافتیم که ماهیت دموکراسی خواه طبقه متوسط جدید در مقابل طبقات پایین و متوسط سنتی پس از انقلاب، فضای سیاسی ایران را با شکافی عمیق مواجه ساخته که ماهیت ثبات سیاسی را متاثر نموده است. بررسی شرایط طبقاتی پدر نمایندگان و وضعیت تحصیلی نخبگان سیاسی(قدیم یا جدید) موید شکاف مذکور است. در نهایت بر اساس نتایج این تحقیق جمهوری اسلامی ایران در تاریخ بین 1357 تا 1388 دارای سطحی از گردش نخبگان بوده است که به ثبات سیاسی آن انجامیده است. با این حال بنا به دلایلی چون محدودیتهای ساختاری، ضعف و ناکارآمدی احزاب سیاسی و برخی عوامل دیگر گردش نخبگان همراه با برخی بی ثباتی ها بوده است. به نظر می رسد که در شرایط تاریخی مذکور هر گاه شاخص های ثبات سیاسی با نگاه امنیتی و بدون توجه به کیفیت ثبات بالا رفته اند به دوره ای از کاهش ثبات سیاسی انجامیده است. واژه های کلیدی: ثبات سیاسی، گردش نخبگان، جمهوری اسلامی، طبقه، دموکراسی، فرمول سیاسی.
سجاد رستمی پور جلال درخشه
صورت بندی نظریه قدرت برای حل تعارض قدرت تعدیل شده با کارآمدی نظام سیاسی مسأله ای است که آیت الله خامنه ای با مبنای تبدیل دوگانه حکومت- مردم به یکپارچگی نظام سیاسی پاسخ داده اند. با مبنای جامعه شناسی ایشان، جامعه یک کل یکپارچه است که دولت جزء آن است نه مقابل آن لذا دولت، مردمی است. مردم یا جامعه دینی قدرت ندارند بلکه از جانب خدا ماموریت اقامه امر الهی را دارند لذا قدرت که صرفاً قدرت مردم است به ماموریت تعبیر می شود. جامعه اسلامی یا مردم از آنجا که مومنند و فطرت الهی را زمینه این ایمان قرار داده اند اولاً امر الهی را درک میکند و ثانیاً در اقامه آن تلاش می کند طبیعتاً یا ذاتاً در مسیر حق قراردارد و لذا هدایت او به معنای هدایت از بالا صحیح نیست و هدایت خودجوش درونی مبتنی بر بصیرت است. لازمه این امر مقابله با سلطه خارجی که مفهوم مخالف قدرت است می باشد. در جامعه اسلامی خاصتاً ساختار جامعه عبارت است از مجموعه روابطی که عبارتند از رابطه ولایت. این مطلب اگر چه در مورد جامعه شیعی اسلامی درجه کمال نسبی را دارد اما در مورد دیگر جوامع نیز صادق است. اگر قدرت یعنی توانایی دست یابی به هدف پس سه رکن "فهم حقیقت خواسته" با توجه به دین و فطرت، "خواستار" که نه حکومت که جامعه اسلامی است و "اراده و کنش خواستن" در این دیدگاه به کمال رسیده و مادامی که جامعه از سلطه رها باشد قدرت او به همین معنا روزافزون است. لذا بازی های قدرت در بین الملل هم تدوین معادلات هم افزایی است. و مقابله با سلطه طلبی. لذا منابع قدرت نه تبلیغات و رسانه و .. که منابع سرمایه اجتماعی دینیِ معطوف به بصیرت افزایی، می باشد
رحیم کازرونی جلال درخشه
چکیده «حفظ نظام» تعبیری در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران است که به ضرورت و اهمیت بالای حفظ و بقای این نظام بخصوص نسبت به مهمّات و واجبات سیاسی- دینی دیگر کشور اشاره دارد و در اصل، ناشی از برخی کلمات حضرت امام خمینی(ره) با این مضمون می باشد. رسال? حاضر به استخراج و تشریح این کلمات و برخی موارد سیر? عملی حضرت امام در زمان رهبری شان که ناظر بر اهمیت و اولویت بالا دادن به این مقوله در مقاطع مختلف بعد از انقلاب بوده است، می پردازد. سپس، بررسی و جمع بندی مبانی و ادل? دینی، عقلی و فقهی اهمیت این بحث در نزد امام راحل در پی خواهد آمد. همچنین، بیاناتی از امام در زمین? تاریخی برخی از مشکلات اجرایی نظام جمهوری اسلامی ایراد شده که مقول? حفظ این نظام و مصلحت حکومت اسلامی را در تزاحمات عملی مقدم بر هم? احکام دیگر شریعت ذکر می کند. این بیانات چالشهایی را در ارتباط با مقصود و مبنای واقعی آنها از نگاه امام بوجود آورده، بخصوص با ملاحظ? تأکیدات مبنایی دیگر امام در رابطه با اهداف حکومت اسلامی و اجرای احکام شریعت و مواضع قابل توجهی که ایشان در قول و فعل خود، از قضا اقتضائات اصولی و شرعی نظام را در رتبه ای بالاتر از مصلحتهای ظاهری آن می نشاندند(حتی تا سرحد هزینه های منفی برای امنیت نظام). در مجموع توازن حکومت داری و مصالح آن در حکومت اسلامی با اصولگرایی دینی و شرعی نظام، مسئله ای در ورای بسیاری از چالشهای خُردتر جمهوری اسلامی ایران در حیطه های مختلف بوده است، در حالیکه سایه ای از ابهامات و کلیشه های پُر از کاستی بر این مسئل? کلان سایه افکنده، که به هیچ وجه پاسخهایی جامع و روشن برای نحو? مواجه? مسئولان با آن چالشها بدست نمی دهد. این رساله ضمن تشریح بیشتر صورت مسئل? تزاحم پایبندی های دینی و شرعی نظام با اقتضائات بقای آن در صحن? واقعی، برخی نظرات پراکنده و جزیی حول این مسئله– چه در تفسیر اندیش? امام و چه بصورت مستقل – که در آثار داخلی طرح شده را بررسی کرده، و برخی نقاط اصلی بحث به لحاظ دینی و فقهی، که نیازمند تنقیح و نظریه پردازی جامع برای نظری? حکومت اسلامی از منظر امام خمینی و گفتمان ناب دینی هستند را تبیین می نماید. کلیدواژه: حفظ نظام، حفظ حکومت اسلامی، مصلحت، مصلحت نظام، اصول نظام، اندیش? سیاسی امام خمینی(ره)، اصولگرایی، احکام شرع.
مهدی امینیان کاوس سیدامامی
حادثه 11 سپتامبر 2001 میلادی نقطه آغاز تحولات جدیدی در داخل و خارج ایالات متحده آمریکا شد. یکی از این تحولات داخلی، گسترش دیدگاه های منفی نسبت به مسلمانان و اسلام به عنوان عوامل و ریشه وقوع این حادثه در افکار عمومی ایالات متحده بود که با فعالیت رسانه ها و گروه های اسلام ستیز مسیحی و یهودی، زمینه سازی و همراهی شد. از طرفی دولت آمریکا - اعم از رئیس جمهور، کابینه، مجلس نمایندگان، سنا و نهادهای قضایی، پلیسی و امنیتی ـ به این حادثه توجه ویژه ای داشته و آن را مستند بسیاری از سخنان و اقدامات خود ساخت. با توجه به مطالب یادشده، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که دولت آمریکا چه نقشی در گسترش اسلام هراسی در ایالات متحده پس از 11 سپتامبر داشته است؟ پژوهشگر بر اساس روش مطالعات اسنادی به اسناد موسسات و سازمان های معتبر، پایگاه خبرگزاری های باسابقه و آثار تحلیلگران شناخته شده آمریکایی و ایرانی مراجعه کرده و تلاش می کند پس از شناخت اجمالی از مسلمانان آمریکا و بررسی ابعاد اسلام هراسی در این کشور، به پرسش یادشده پاسخ گوید. گر چه اثرات مخرب افراط گرایی اسلامی بر افکار عمومی نسبت به اسلام و مسلمانان مورد انکار پژوهشگر نیست، شواهد نشان می دهد دولت آمریکا با سه انگیزه سودآوری شرکت های ذی نفوذ اقتصادی، تأمین خواسته های گروه های ذی نفوذ اجتماعی و سیاسی (تندروان راست مسیحی، نومحافظه کاران و لابی صهیونیستی) و تقویت هژمونی آمریکا به ویژه در منطقه خاورمیانه، با روش های متنوع و عمدتاً غیرمستقیم، در سخن و عمل به گسترش اسلام هراسی در ایالات متحده دامن زده و بستر سیاسی، قانونی و امنیتی فعالیت رسانه ها و گروه های اسلام ستیز را فراهم ساخته است، گرچه خود نیز ناخودآگاه تحت تأثیر آنان قرار گرفته است.
حمیدرضا طالقانی اصفهانی جلال درخشه
از مهم ترین اولویت های انقلاب اسلامی ایران، تأمین و تأدیه حقوق ملت؛ به ویژه حقوق سیاسی مردم بود که توسط رژیم های سلطنتی که یکی پس از دیگری بر ایران حکومت کرده بودند، تضییع شده است. گرچه مطالبه ی حقوق ملت و از جمله ی آن؛ حقوق سیاسی، در دوران مبارزات ملت ایران، وجهه ی سیاسی داشت؛ اما در عین حال، مستند به این نگاه دینی بود که شریعت اسلام، تأمین و تأدیه ی حقوق ملت را واجب شمرده است. پیدایش انقلاب اسلامی ایران، دریچه ی جدیدی را در اندیشه ی سیاسی معاصر گشود و موجب تحـول در حوزه ی علـوم سیاسی و علوم اجتـماعی گردیـد؛ زیرا ایـن انقلاب در تعاریـف، نظریه پردازی ها، ماهیت و دستاوردها، در مقایسه با دیگر انقلاب های قرن بیستم، متفاوت ارزیابی می شود. رساله ی حاضر، به این مسئله اساسی پرداخته است که حقوق سیاسی ملت؛ با اتکای بر الگوی اندیشه ی ناب اسلامی و مبتنی بر مذهب شیعه (قرآن و سنت معصومین (ع)، چگونه قابل تبیین و تفسیر است و آیا مولفه های حقوق سیاسی ملت، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منطبق با آموزه های مزبور مورد توجه قرار گرفته است. در عین حال مفهوم حقوق سیاسی ملت و مولفه های آن؛ از منظر آموزه های حقوقی و سیاسی در غرب معاصر و گفتمان های سیاسی متمایل به آن در داخل کشور، از جهت وجوه تشابه و افتراق با آموزه های اسلامی و رویکرد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مورد توجه، نقد و بررسی قرار گرفته است. استخراج، کشف و تبیین موضع شریعت اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در زمینه ی حقوق سیاسی مردم؛ همچنین بررسی نسبت میان رویکرد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به حقوق سیاسی مردم، با آموزه های اسلام و به ویژه مذهب تشیع در این زمینه، از جهت اشتراک و یا افتراق، هم چنین نسبت میان آموزه های شریعت اسلام، با آموزه های حقوقی و سیاسی در غرب معاصر و گفتمان های سیاسی متمایل به آن در داخل کشور، هم چنین بررسی های تطبیقی موضع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با مواضع برخی از قوانین اساسی دیگر کشورها، در این موضوع، عمده مطالب این رساله را تشکیل می دهد. این پژوهش که بنیادی و کاربردی است، از روش مطالعه ی توصیفی و تحلیلی سود می برد.
حسین میزان جلال درخشه
کشور لبنان به واسطه ساختار متکثر و موزاییکی خود و تشکیل شدن از طوایف متعدد همواره کشوری بحران خیز محسوب می شده است. مختصات ویژه این کشور که معلول وجود طوایف و مذاهب متعدد است، سبب شده که بسترهای لازم برای حضور بازیگران خارجی در این کشور مهیا شود. لذا از قدیم الایام لبنان محل حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. این کشور مدتها تحت قیمومیت فرانسه قرار داشته و پس از خروج از قیمومیت این کشور، با پذیرش دکترین آیزنهاور، در زمان جنگ سرد به بلوک غرب می پیوندد. پس از آن هم و از سال 1976، همزمان با شروع جنگ های داخلی در لبنان بسترهای جدیدی برای حضور بازیگران خارجی در این کشور فراهم می شود و سوریه با چراغ سبز ایالات متحده وارد عرصه سیاسی لبنان شده و از آن وقت به بعد نقشی حائز اهمیت را در تحولات سیاسی این کشور بر عهده می گیرد. علاوه بر فرانسه، ایالات متحده و سوریه کشورهای دیگری نیز در تحولات سیاسی لبنان نقشی پررنگ ایفا می کنند. اسرائیل به واسطه تجاوزات مکرر به خاک لبنان در تحولات این کشور کوچک نقشی حائز اهمیت داشته است. جمهوری اسلامی هم از سال 1979 و از بدو تأسیس به واسطه ارتباط بسیار نزدیک با گروه های شیعی و در رأس آنها حزب الله تأثیری غیرقابل انکار در تحولات لبنان بر جای گذاشته است. عربستان سعودی نیز همواره از گروه های سنی در لبنان حمایت کرده و از طریق این گروه ها بر تحولات سیاسی لبنان تأثیرگذار بوده است. افزون بر این کشورها، قطر نیز در سال 2008 و به واسطه اجلاس دوحه که به توافق میان گروه های 8 و 14 مارس منجر شد، در تحولات لبنان نقش داشته است. به واقع حضور بازیگران خارجی در این کشور سبب شده که عمده تصمیمات سیاسی لبنان نه در این کشور که در خارج از آن اتخاذ شود.
محمدصادق کاظمی جلال درخشه
اندیشه سیاسی شیعه مبنا و اصل خود را در مساله ولایت می داند. بر این اساس است که در زمانه غیبت نیز مساله ولایت مورد مداقه علمای شیعه قرار گرفته است که در این میان بسیاری از ایشان آن را مطلق دانسته و برخی دیگر مقید بیان نموده اند. آن چه در مساله ولایت فقها مورد توجه و سوال است آن است که علمای شیعه آیا آنگونه که این مساله را در نظر بیان نموده و شرط خروج دولت ها از قید غصبی بودن می دانستند در عمل نیز به این مهم اهتمامی داشته اند؟ پاسخ به این سوال سرنوشت اندیشه فقها نسبت به ولایت در عصر غیبت را متفاوت می گرداند زیرا اگر اعمال ولایت توسط ایشان مورد بی توجهی قرار گرفته باشد باید لا اقل به میزان اهمیت این مقوله در اندیشه ایشان شک نمود. بر این اساس رساله حاضر به دنبال آن است تا با بررسی شیوه اعمال ولایت پنج تن از علمای به نام شیعه از عصر صفویه تا دوران معاصر (محقق کرکی، میرزای شیرازی، میرزای نائینی، ملاقربانعلی زنجانی و سید عبدالحسین لاری) اهتمام علما به ولایت در عرصه عمل را مورد ارزیابی قرار دهد. برای نایل شدن به این هدف ابتدا از درک اندیشه و نظر علمای مورد تحقیق آغاز نموده و پس از واکای تاثیر و تاثر آن نسبت به شرایط موثر بر اندیشه ایشان، شیوه اعمال ولایت در خصوص هر یک از آنان مورد مداقه قرار گرفته است. پژوهش حاضر بر اساس شیوه ای توصیفی- تحلیلی و از طریق رجوع به اسناد کتابخانه ای سعی نموده است که یافته های خود را در خصوص مساله اعمال ولایت فقها معلولی از نظر و شرایط زمانه دانسته و به تحلیل آنان بپردازد. یافته های پایان نامه حاضر نشان از آن دارد که علمای شیعه ولایت را در عرصه عمل نیز مورد توجه قرار داده و با استفاده از شیوه های متفاوت و متناسب با زمانه خود به اعمال آن پرداخته اند، هم چنین اعمال ولایت در طول تاریخ مورد بحث دچار تطور شده و از یک رفتار تعاملی و نیمه مستقل از دولت به رفتاری مستقل و گاه تقابلی با دولت تغییر یافته است.
مهدی انتظاری زارج جلال درخشه
چکیده: سیاست و فرهنگ از مهم ترین مولفه های نهادی هر جامعه بشمار می روند که تمرکز و محوریت بر هر کدام از این دو نهاد در اولویت خط مشی و راهبرد هر کشوری اثر گذار است. جمهوری اسلامی ایران با نزدیک شدن به چهارمین دهه حیات خود هر روز بیش از گذشته خود را نیازمند اندیشه های فرهنگ بنیاد و سیاست بنیاد بنیانگذارش می بیند. تبیین جایگاه سیاست و فرهنگ در اندیشه امام خمینی-ره و تشخیص کانونیت دو نهاد مزبور اثرات عمیقی در جهت گیری ها و راهبردهای کلان جمهوری اسلامی ایران می گذارد. پرداختن به این موضوع هم از نظری بنیادی هم کارکردی منشا اثر خواهد بود. لذا ما در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تبیینی به دنبال پاسخ این سوال هستیم که نسبت سیاست و فرهنگ در اندیشه امام خمینی ره چیست. به نظر می رسد از الگو های مورد بررسی در اندیشه احضرت امام خمینی ره بهترین الگویی که می تواند رابطه سیاست و فرهنگ را بصورت جامع و مانع در ایشان تبین نماید؛ الگوی جسم و جان می باشد. در این الگو تجلی و تسلط فرهنگ بر سیاست از رهگذر سیاست عبور می نماید و تشکیل تمدنی با فرهنگ اسلامی جز از طریق سیاست الهی امکان پذیر نمی باشد. از اینرو در نسبت سیاست و فرهنگ در اندیشه امام خمینیره لاجرم، اولویت و ظهور فرهنگ نسبت به سیاست اصلی پذیرفته شده است اما فرهنگی که برای رشد و تعالی خود نیازمند به سیاستی متعالی است. به تعبیر دیگر در عین حفظ اولویت مذکور درهم تندیدگی این دو نهاد به گونه ای این همانی تحویل می گردد که بروز و تجلی هرکدام موجب ابقاء و تداوم دیگری است. واژگان کلیدی: امام خمینیره، سیاست، سیاست فرهنگی، اندیشه سیاسی، ایران ، فرهنگ، جمهوری اسلامی
محمد صادق نصرت پناه جلال درخشه
این رساله درصدد است تا از طریق بررسی مبانی حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی و امتداد آن در اندیشه ی فلاسفه ی متأخر معتقد به این مکتب و بسط دهنده ی مبانی آن مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی در حیطه های هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی و استخراج دلالت های مرتبط با فلسفه ی سیاسی ـ به طور اعم ـ و عدالت ـ به طور اخص ـ به صورت بندی و شکل دهی چیستی، ماهیت، ابعاد و اصول عدالت بپردازد.
اصغر صادقی یکتا محمدرضا طباطبایی
پس از رحلت پیامبر (ص) ، گروهی اندک در اقدامی کودتائی ، دور هم جمع شدند و با سو استفاده زیرکانه از وضعیت غمبار حاکم بر جامعه ، یا ابوبکر به عنوان خلیفه رسول خدا بیعت کردند. امام علی (ع) نیز وقتی پذیرش جامعه را دید ، ملاحظه نمود برای حفظ کیان اسلام و وحدت امت اسلامی ، مصلحت جامعه را در همراهی با عموم جامعه دید و به رضایت و انتخاب عموم و اکثر جامعه احترام گذاشت . در دوران خلفای راشدین ، نظام سیاسی و دستگاه خلافت ، دستخوش انحرافات عدیده ای گردید. از اینرو می توان گفت ، اصلاحات سیاسی در سیره امیرالمومنین علی (ع) در جهت زدودن انحرافات بوجود آمده در عصر خلفا و احیا نسبت و سیره نبوی (ص) انجام گرفت.