تحقیق حاضر در پی آن بوده است که تاثیر اینترنت را بر شکل گیری و رشد هویت بازاندیشانه نزد دانشجویان دختر دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز مورد بررسی قرار دهد .این تحقیق با استفاده از روش کمی پیمایش و با جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه انجام شده است . جامعه آماری تحقیق را کلیه دختران دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در سال تحصیلی 89-90 تشکیل می دهند. نمونه گیری به شیوه سهمیه ای متناسب بر حسب مقطع و سال تحصیلی و بر اساس فرمول کوکران صورت خواهد گرفت. در بخش ادبیات نظری، از دیدگاههای آنتونی گیدنز( مفاهیم بازاندیشی و از جاکندگی)، مانوئل کاستلز( جامعه شبکه ای، فن آوری های نوین)، هاگ میلر(ارائه خود در اینترنت)، نظریه استفاده و رضامندی، نظریه تزریقی و نظریه کاشت استفاده شده است. تحقیقات پیشین در موضوعات هویت، هویت زنان، تاثیر رسانه ها بر هویت و تاثیر کاربری اینترنت بر هویت مرور شده و چارچوب نظری به صورت تلفیقی، تدوین شده است. متغیر مستقل، استفاده از اینترنت، به 6 بعد مدت زمان مصرف اینترنت، میزان مصرف، نوع مصرف، امکانات اینترنت، نحوه اراده خود در اینترنت و علاقه و و ابستگی به اینترنت تقسیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که بین میزان علاقه مندی به اینترنت و نحوه ارائه خود در اینترنت، رابطه ی معنی داری وجود ندارد. اما رابطه متغیرهای مدت زمان مصرف، میزان مصرف، نوع مصرف و امکانات اینترنت و هویت بازاندیشانه رابطه وجود دارد، به این صورت که هر چقدر از مدت زمان و میزان مصرف افراد افزایش می یابد، هویت بازاندیشانه آنها نیز قوی تر می شود. میزان رشد هویت بازاندیشانه در میان افرادی که نوع مصرف آنها فراغتی و تعاملی است بیشتر از افرادی است که نوع مصرف آنها مصرف علمی- آموزشی است. افرادی که امکانات برقرای ارتباط با افراد مختلف و نشر عقاید و نظریات خود در قالب وبلاگ و ... را مهم ترین و جذاب ترین امکانات اینترنت می دانند، از میزان بالاتری از رشد هویت بازاندیشانه برخوردارند.انجام تحقیقات بیشتر در این خصوص در میان گروههای سنی و شغلی مختلف زنان به صورت مقایسه ای، و نیز انجام تحقیقات مشابه در خصوص تاثیر سایر رسانه های ارتباط جمعی بر هویت زنان می توانند به شناخت بهتر مسئله و نیز آشنایی با روند تحولات اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران کمک کرده و سیاست گذاران و برنامه ریزان فرهنگی بویژه در عرصه رسانه ها را یاری نمایند. بر این اساس، انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه اصلی ترین پیشنهاد تحقیق حاضر است.