نام پژوهشگر: نرجس نیکان فر
نرجس نیکان فر محمد پارسانسب
قصه پردازی از سنت های رایج و ریشه دار در ادبیات همه ملل به ویژه در ادبیات فارسی بوده است. در این فن قصه پرداز با دخل و تصرف های شگردی خویش در قصه های کهن روایتی نو به وجود می آورد که عصار? نگرش او و پیشینیان را با خود دارد. بر این اساس در طول زمان روایتهای متعددی شکل می گیرد که هر یک بر پای? دستکاری های قصه پرداز و میزان هنرمندی وی می تواند باریشه ها و نمونه های پیشین مشابه یا متفاوت باشد. مطالعه در ساختار روایات متعدد از یک حکایت و مقایسه آن ها می تواند ما را به سرچشمه های قصه های فارسی برساند؛ روند تکامل روایات را بر ما کشف کند و از کمّ و کیف داد و ستد قصه پردازان و نیز از نوع تعاملات فرهنگ ها پرده بردارد. مثنوی معنوی از جمله آثار کم نظیری است که ضرورت تحلیل و بررسی تک تک قصه های آن از منظر تبار شناسی و روایت شناسی مسلم است در این پایان نامه سعی داریم با نگاهی به پژوهش های انجام شده و نیز بر پایه مآخذ نویافت? خود از هفت حکایت منتخب مثنوی این حکایات را از منظر رویکردهای نوین نقد ادبی تحلیل و مقایسه کنیم. نتیج? این پژوهش حکایت از آن دارد که مولانا به رغم برائت از فرم گرایی نسبت به شکل داستان ها و ساختار بیرونی و درونی روایات خویش در مثنوی آگاهی و اشراف کافی دارد و در مواجهه با داستان همچون قصه پردازی صاحب فن با هنرمندی تمام رفتار می کند.