نام پژوهشگر: فاطمه تویسرکانی راوری
فاطمه تویسرکانی راوری احد نویدی
هدف: پژوهش حاضر با استفاده از یک مدل مفهومی، نقش میانجی گر اهداف پیشرفت و تفکر تأملی را در رابطه ی بین محیط کلاس و عملکرد تحصیلی مورد بررسی قرار داده است. روش: برای انجام این کار تعداد 500 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه در رشته های ریاضی- فیزیک و علوم تجربی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به پرسش نامه هایwihic) ( ساخته فراسر، فیشر و مک روبی (1996)، اهداف پیشرفت (میگلی و همکارانش، 2000) و تفکر تأملی (کمبر ، 2000) پاسخ دادند. عملکرد تحصیلی دانش آموزان از طریق نمره ی درس ریاضی آن ها سنجیده شد. داده ها با استفاده از روش spss16 و lisrel8.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه: یافته های تحقیق نشان می دهد درگیری دانش آموزان در تکالیف و فعالیت های کلاسی پیش بینی کننده ی مثبت عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی است. رابطه ی درگیری دانش آموزان در مباحث و فعالیت های کلاسی با انتخاب اهداف گرایش به عملکرد مثبت و معنادار است. بین اهداف تسلطی و اهداف گرایش به عملکرد با عملکرد تحصیلی رابطه ی معناداری وجود ندارد، این نبود رابطه را می توان به نحوه ی سنجش عملکرد تحصیلی دانش آموزان، نحوه ی تدریس، ارزشیابی و اهداف مورد تأکید در کلاس نسبت داد. بین مولفه های اهداف پیشرفت و تفکر تأملی، روابط معناداری برقرار است. میزان تأمل، در اتخاذ نوع هدف برای یادگیری اثر گذار است. بین محیط کلاس و مولفه های تفکر تأملی روابط معناداری وجود دارد. اثر درگیری در فعالیت های کلاسی با عمل عادی توسط اهداف گرایش به عملکرد میانجی گری می شود. ولی تفکر تأملی و اهداف پیشرفت، رابطه ی بین محیط کلاس و عملکرد تحصیلی را میانجی گری نمی کنند.