نام پژوهشگر: الهام تقی پور
الهام تقی پور محمدکاظم یوسف پور
ادبیات کودک با هر تعریفی که از آن ارائه شود، دو کارکرد اصلی آموزشی و سرگرم کنندگی دارد. توجه بیش از حد به جنب? آموزشی و تعلیمیِ ادبیات کودک آن را هدف اصلی خویش دور می سازد. آموزش مستقیم، ملال آور و خسته کننده است و سبب بی-علاقگی کودک به مطالعه می شود. بدین منظور در ادبیات کودک همگام با کودکانه شدن کلمات و ترکیبات و ساختار، شعر و داستان باید به دنیای پر جنب و جوش و شاد کودکانه نزدیک تر شود و مطابق با ذهن و زبان او درآید. آنچه در بین ژانرهای گوناگون ادبی می تواند برای رسیدن به این هدف، به یاری ادبیات کودک بیاید، شوخ طبعی و طنز است. شوخی سرشار از خلاقیت و ابتکار است چیزی که با ذهن نوپای کودک بسیار همگون و هماهنگ می باشد. کودک این توانایی را دارد که به همه چیز از دریچه ای دیگر توجه کند. این خلاقیت و بکر بودن ذهن کودک در قالب سوالات، تخیلات و سخنان او به خوبی نمود می یابد. بنابراین اگر طنز بتواند وارد حوز? ادبیات کودک شود علاوه بر علاقه مند کردن کودک به مطالعه و در ورای آموزش رقیقی که در پس الفاظ دارد، ذهن و زبان او را بارور می سازد و او را بسیار زودتر با شیوه های دیگرگونه دیدن و اندیشیدن آشنا می سازد. البته محدودیت های کاربرد شوخی در ادبیات کودک نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. زیرا در ورود طنز به عرص? ادبیات کودک بیم لودگی، مسخرگی، شوخی های نابه جا و آموزش نادرست طنز به کودک می رود. بنابراین طنز باید همانند سایر انواع ادبیات کودک کودکانه شود. به سخن بهتر باید کاربردی کودکانه بیابد تا هم آوا با دنیای کودک و در ورای بازی و خنده به دیگر رسالت خود یعنی آموزش بپردازد. هدف از این پژوهش بررسی نحو? ورود طنز به ادبیات کودک بر پای? چند داستان در سه گروه سنی (الف، ب، ج) است. انتخاب این داستان ها در گروه های (ب و ج) با توجه به برگزیده بودن آنها صورت گرفته است. اما داستانک های طنز تصویری گروه سنی (الف) از چند مجل? کودکان انتخاب شده اند. در این داستان ها انواع شگردهای شوخ طبعی با شاهد مثال از خود داستان ها آورده شده است. این سه گروه سنی بسیار به هم نزدیک هستند. به گونه ای که چندی است تقسیم بندی به گروه های سنی در کتاب های کودک مشاهده نمی شود. بنابراین نتایجی که از این رساله استخراج شده بر مبنای چند نمونه داستان برگزیده است و قابل تعمیم نمی باشد. اما از آن جهت که این داستان ها ، داستان های موفقی بوده اند، می توانند پایه و اساس قرار بگیرند. همچنین سایر داستان های برگزیده مورد مطالعه قرار گرفتند و از میان آنها این چند داستان انتخاب شدند. نتایج به دست آمده از این رساله نشان می دهد که برای گروه سنی (الف) که بیشتر تصویرخوان هستند، غافلگیری، انسان انگاری، تقلید و تضاد، برای گروه سنی (ب) غافلگیری، انسان انگاری، تکرار، تضاد، بازی با کلمات، جابه جایی و وارونگی، و برای گروه سنی (ج) که درک بیشتری از شوخ طبعی دارند، استفاده از ضرب المثل، بازی با کلمات، استفاده از آرایه های ادبی، تکرار، حماقت و بلاهت، اغراق، بی معنی نویسی، عکس و تضاد بیشتر قابلیت کاربرد دارند.
الهام تقی پور زهرا ناظم بکایی
erodium یا نوک لک لکی سومین جنس بزرگ خانواده ی شمعدانی (geraniceae) می باشد که دارای حدودا 75 گونه ی علفی یکساله یا دو ساله منتشر در تمام قاره ها به جز قطب جنوب است. این جنس در ایران دارای 15گونه می باشد که اکثرا در مناطق گرمسیری رویش می یابند. در این پژوهش بررسی بیوسیستماتیکی این گونه ها با استفاده از مطالعات گرده شناسی و الکتروفورز پروتئین ذخیره ای بذر با تکیه بر روش های تاکسونومی عددی انجام شده است. مطالعات گرده شناسی برای اولین بار در ایران بر روی 8 گونه از مناطق مختلف با استفاده از 14 صفت کمی و کیفی انجام شد. دانه های گرده سه شیار- منفذی (تری کلپوره) ، جور قطب و با تزئینات متفاوت که بیشترین اثر را بر روی جدایی گونه ها داشت، مشاهده شد. الگوی الکتروفورزی پروتئین ذخیره ای بذر نیز در 7 گونه از erodium ایران با یکدیگر متفاوت بودند و تفکیک گونه ها طبق طبقه بندی زیرجنس های schonbeck-temesy (1970)انجام شد. درنهایت با تجزیه وتحلیل داده های ریختی با نرم افزار spss ver.18 ارزش صفات در تفکیک گونه ها مورد بررسی واقع شد. نتایج حاصل از مطالعات گرده شناسی و الکتروفورز پروتئین بذر به صورتی بود که صفات به کاربرده شده منجر به جدایی گونه ها منطبق با طبقه بندی schonbeck-temesy (1970) شد.