نام پژوهشگر: رسول موسوی حاجی

بررسی نماد حلقه مقدس در هنر ایران باستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1388
  وحدت یارمحمدی   حسین مهرپویا

آنچه در این رساله مورد توجه قرار گرفته نماد حلقه به عنوان یکی از نمادهای کهن و باستانی است که به عنوان نشان سلطنت در ایران و بین النهرین و مصر باستان مورد استفاده قرار گرفته است. در ابتدا با بررسی مفاهیم نماد و اسطوره به بررسی نماد ورمزگرایی در هنر پرداخته شده وسپس نقش دایره به عنوان پیشینه ای از نماد حلقه مطالعه شده است وبعد از آن نماد حلقه وکاربردهای مختلف آن در فرهنگ وهنر ایران مورد بررسی قرار گرفته است ودر نهایت با جمع بندی مطالب فرضیات مطرح شده مورد ارزیابی قرار گرفته است.این نماد از نمادهای هندسی خورشید بوده و با ایزد مهر (میترا)، یکی از خدایان کهن آریایی، در رابطه است و سمبل عهد و پیمان میترا و یارانش به حساب می آید. این نماد همچنین با مفاهیم دایره سمبل هستی و آفرینش، الوهیت وکمال و نیز جاودانگی مرتبط بوده و به عنوان نماد حمایتگر به صورت کاربردی در دستبندها و بازو بندها و انگشتری و غیره مورد استفاده قرار می گرفته است. این نماد با مفهوم قدرت بخشی، به صورت فروهر، چرخ قانون، دستارشاهی(دیهیم)، حلقه مروارید و نیز گل نیلوفر درآمده و از جانب خدا یا خدایان با عنوان فرّالهی به شاهان و صاحب منصبان و نیز دلاوران اعطا گردیده است. در نقش برجسته های ساسانی که اعطا حلقه را از جانب اهورا مزدا نمایش می دهد. ایزدان مهر و ناهید نیز به عنوان بخشایندگان فر حضور دارند و نگهبان و مجری قانون الهی ارته و دین بهی بوده اند. این قانون به صورت نماد حلقه درآمده و از جانب ایشان به شاهان و بزرگان اعطاء گردیده است و آنان را مأمور اجرای این قانون بر روی زمین قرار می دادند. بنابراین وجود نماد حلقه با مفهوم عهد و پیمان الهی بین خدایان و شاهان ایرانی، سلطنت ایشان را جاودانه به نمایش می گذارد.

بررسی باستان شناختی نیمهی غربی حوزه ی قلعه رستم سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  افشین باوندپور   رضا مهرآفرین

منطقه ی سیستان از نظر دارا بودن و غنای آثار باستانی یکی از مهم ترین و غنی ترین مناطق سرزمین ایران به شمار می رود. اما این منطقه تا کنون به طور کامل مورد مطالعه ی باستان شناختی قرار نگرفته است. از این روی بسیاری از قابلیت ها و توانمندی های آن ناشناخته مانده است. در این زمینه یکی از راه های به دست آوردن اطلاعات مفید از مناطق مختلف، بررسی های فراگیر باستان شناختی می باشند؛ از طریق این بررسی ها می توان اهمیت‏ها و ظرفیت های آثار تاریخی و باستانی منطقه ی مورد بررسی را نشان داده و با تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آن‏‏ها، به بسیاری از مسئله های موجود پاسخ داده و مسایل بسیاری را درباره ی آن منطقه مطرح کرد. به منظور شناخت ظرفیت ها و قابلیت های منطقه ی سیستان، این منطقه مورد بررسی فراگیر باستان-شناختی قرار گرفت. به دلیل گستردگی و وسعت، منطقه به چند حوزه تقسیم بندی شد که پژوهش پیش رو، به طور اختصاصی به نیمه ی غربی حوزه ی قلعه رستم، با مساحت حدود 288 کیلومتر مربع پرداخته است. برای شناسایی دقیق تر مکان های باستانی، بر روی نقشه ی 1/50000این بخش، مربع هایی به ابعاد دو کیلومتر در دو کیلومتر، ترسیم شد. در نتیجه تعداد 77 مربع حاصل شد. سپس این مربع‏ها با دستگاه g.p.s مشخص و محدودهی هر مربع به صورت پیمایشی یا با خودرو و با بهره‏گیری از اطلاعات محلی بررسی شد. بر بنیاد شواهد و مدارک به‏دست آمده می‏توان چنین نتیجه گرفت: 1) بر اساس نظریه ی مکان‏مرکزی، وجود و ادامه‏ی حیات شهر سوخته به عنوان مهم‏ترین مکانِ مرکزی در این بخش، در ارتباط مستقیم با محوطه‏های اقماری آن بوده است به گونه‏ای که افزایش شمار محوطه ها در یک دوره، افزایش وسعت شهر سوخته در همان دوره و بالعکس را در‏پی‏داشته است. 2) تاریخ استقرار در ناحیه‏ی حوضدار در دوره‏ی اسلامی از قرن ششم تا قرن دوازدهم هجری قمری بوده است.

بررسی آثار منسوب به الهه آب، آناهیتا در دوره ساسانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  راحله کولابادی   مهدی موسوی کوهپر

در این پایان نامه نگاهی اجمالی به شخصیت و جایگاه آناهیتا در اساطیر، باورهای زرتشتی و ادوار تاریخی ایران تا پیش از ساسانیان شده است. پس از آن آثار منتسب به آناهیتا در داخل خاک ایران از آغاز تا دوران ساسانی به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور مجموعه آثار مذکور در این دوره به دو گروه شامل آثار منقول: مهرها، سکه ها، ظروف سیمین و گچبری ها (به عنوان عنصری تزیینی) و آثار غیر منقول: نقوش برجسته، گچبری ها (به عنوان بخشی جداناپذیر از معماری) و سرستون ها تقسیم شده اند. تمثال آناهیتا در این آثار متفاوت با یکدیگر و از طرفی متفاوت با توصیفات ارایه شده از وی در اوستا می-باشد. همین امر شناسایی وی را تا حدی مشکل کرده است. از اینرو پس از ارایه این آثار، مقایسه تطبیقی بین آنها انجام شده است. تحقیقات و مطالعات به دست آمده بر روی آثار مورد نظر در این تحقیق که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است، نشان می دهد که: 1- آناهیتا بانویی با پیشینه ی غنی در ایران است که تحت تأثیر ملل همسایه، برخی ویژگی ها را از آنها کسب کرده است، در حینی که خود بر آنها تأثیر گذارده است. 2- تجسم انسانی بخشیدن به آناهیتا، برای نخستین بار در زمان پادشاهی شاپور اول در نقش برجسته ی دارابگرد دیده می شود. 3- چهره، قامت، فرم آرایش و پوشاک ملکه وقت ساسانی، ملاک به تصویر کشیدن الهه آب، آناهیتا به شمار می رود.

مطالعه تطبیقی اسطوره ارباب حیوانات در هنر فلزکاری لرستان و ظروف سنگی جیرفت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1390
  سمیه شمس ابادی   علیرضا طاهری

چکیده: نقش مایه «ارباب حیوانات» شخصیتی اسطوره ای است که بر مفرغ های لرستان و ظروف سنگی جیرفت تصویر شده و مورد بررسی قرار گرفته است. شخصیت های این اسطوره ی به جای مانده از انسان در دنیای باستان، به سه گونه انسان، «انسان ـ حیوان» و حیوان،بر اساس اعتقاداتش بر روی اشیاء شکل گرفت. هنرمندان لرستانی و جیرفتی با نمادپردازی اشکال، در پی انتقال افکار خود به صورتی تصویری و تلاش برای تماس با دنیایی ماورایی بوده اند. از اهداف این پژوهش، تجزیه و تحلیل نقوش «ارباب حیوانات» و معرفی آن به عنوان یکی از نقوش مهم در هنر ایران می باشد. ریشه یابی این نمادپردازی ها و انتقال این نمادها از مردمان سرزمینی به سرزمین دیگر، باید مورد بررسی قرار گیرد تا به دلایل وجودی آن ها پی ببریم و تخیل هنرمندان را در خلق چنین آثار بدیع شاهد باشیم. روش تحقیق براساس توصیفی و تطبیقی آثار با یکدیگر و ریشه یابی اسطوره «ارباب حیوانات» در ظروف سنگی جیرفت و هنر فلزکاری لرستان بوده تا نوع تفکر خالقان این آثار و وجود شباهت ها و تفاوت های میان آن ها را مشخص سازیم. نتایج به دست آمده حکایت از این دارد که تأثیرات فرهنگی ، هنری و . . . تمدن جیرفت باعث انتقال آموزه های اساطیری شده و نقوشی با مضامین و اعتقاداتی مشترک را بر روی آثار رقم زده است. از سویی دیگر سنت ها و باورهای محلّی موجب خلق آثاری منحصر به همان هنر و تمدّن شده و منجر به پدیدار شدن تفاوت هایی در خلق این موجودات گشته است که می توان تجلی این باورها را در قالب تصاویر بر روی ظروف مشاهده نمود.

بررسی نقوش و نشانهای نمادین در سنگ نگارهها و گچبریهای ساسانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  هوشنگ رستمی   رسول موسوی حاجی

بررسی نقوش و نشان های نمادین در سنگ نگاره ها و گچبری های دوره ساسانی، ضرورتی است که تاکنون به طور مستقل و مبسوط به آن پرداخته نشده است. در این پزوهش سعی گردید تا با مدد از شواهد باستان-شناختی و قرآین تاریخی این مهم مورد مطالعه قرار گیرد. برای تأمین این منظور، تمامی نقوش نمادین و نشان های رمزآلود موجود در سنگ نگاره ها و گچبری های دوره ساسانی که در محدوده جغرافیای ایران امروز قرار دارند، شناسایی گردیده و به دقت نیز مورد مطالعه قرار گرفته اند. تلاش برای نشانه شناسی یکا یک نقوش و نشان های نمادین و نیز روشن ساختن هویت واقعی و مفهوم حقیقی هر یک از آنها مهمترین هدف این پژوهش را تشکیل می داد. نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخ به شمار می رود، آشکارا نشان می دهد: - برخی از نمادها و نقوش نمادین موجود در نقش برجسته ها و گچبری های دوره ساسانی تحت تأثیر نمادهای غربی بوده لیکن به دلیل پویایی هنر ساسانی، به یک فاکتور هماهنگ در هنر این دوره و با هویتی ایرانی تجلّی یافته اند. - بیشتر نقوش و نشان های نمادین موجود در نقش برجسته ها و گچبری های دوره ساسانی ریشه مذهبی دارند. این نقوش هرچند در قالب نقوش متعددو متنوع گیاهی و حیوانی به نمایش درآمده اند، لیکن هریک از آنها به عنوان یک سمبل، معرف یکی از ایزدان دین مزدیسنا به شمار می روند. - نقوش نمادین و نشان های غیرمذهبی نیز عمدتاً معرف موضوعاتی چون: پیروزی، اسارت دشمن، احترام، طبقات اجتماعی و هویت اشخاص می باشند. کلمات کلیدی: ساسانی، گچبری، نقوش برجسته، مطالعات باستان شناختی، نقوش نمادین

بررسی شهرهای دوران تاریخی و اسلامی سیستان با استناد به منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  جواد علایی مقدم   رسول موسوی حاجی

سیستان به علت برخورداری از ویژگی های مناسب و منحصر به فرد محیطی، همواره جمعیت قابل توجه-ای داشته و از سوی دیگر به علت موقعیت استراتژیک و نظامی مورد توجه حکومت ها و دولت های مختلف در ادوار گذشته بوده است. این علل موجب شد تا در دوران های مختلف به مقوله شهر و شهرسازی در سیستان اهمیت بسیار زیادی داده شود. شهرهایی که از یک سو گنجایش بخش بسیار زیادی از جمعیت منطقه را داشته و از سوی دیگر دارای استحکام و ساختار لازم جهت هدایت و حکومت منطقه و همچنین دفاع در شرایط جنگ را داشته باشد. در سیستان عوامل مشخصی موجب تخریب و یا متروک شدن یک شهر و یا یک مرکز حکومتی می گردید، که متعاقب آن شهری جدید در مکانی دیگر و با محدودیت کمتر نسبت به شهر گذشته، ساخته می شد. این عوامل چه طبیعی و چه انسانی موجب شد تا در طول 2500 سال بارها پایتخت سیستان و شهرهای مرکزی آن تغییر مکان داده و به جای دیگری انتقال یابد، چنانکه در دوره هخامنشی در محل زارین، در دوره سلوکی و اشکانی در شهرهای پروفتازیا و اگریاسپی، در دوره ساسانی در رام شهرستان و در دوره اسلامی به شهرهای زرنگ، سیستان، شهر نو و ... منتقل گردید. با متروک شدن و جابجایی این شهرها، جز روایات و گاهی اشارات موجزی که برخی مورخان و جغرافی نویسان در سفرنامه های خود آورده اند، اطلاعات دیگری به منظور شناسایی و مکان نگاری آنها در دست نیست. از سوی دیگر با گذشت زمان طولانی، مقدار فراوانی محوطه باستانی و شهرهای بزرگ که هر یک زمانی دارالحکومه سیستان بوده اند، باقی مانده است که هویت آنها مشخص نیست. این پژوهش که متکی بر رهیافت تاریخی و بررسی های میدانی برای تطبیق شهرهایی که در متون تاریخی به آنها اشاره شده با محوطه های باستانی است، تلاش دارد تا محل واقعی شهرهای مرکزی سیستان در دوران-های مختلف تاریخی و اسلامی تا دوران قاجاریه را مشخص نموده و مکان واقعی هر یک از شهرهای باستانی سیستان را آشکار سازد. طبق نتایج بدست آمده محوطه های باستانی دهانه غلامان، قلعه سام، قلعه فراه، تپه شهرستان، نادعلی، زاهدان کهنه، پیشاوران، کندرک کهنه و قلعه سه کوهه به ترتیب بقایای شهرهای مرکزی : زرنکا، اگریاسپی، پروفتازیا، رام شهرستان، زرنج، شهر سیستان، شهر نو، کندرک و شهر سه کوهه قاجاری می-باشند.

رسم آرامگاه سازی در جوامع اسلامی (مطالعه موردی: آرامگاه های سده های4 تا 6 هجری قمری در ایران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  یاسر صادقی نقد علی   رسول موسوی حاجی

رسم آرامگاه سازی در جوامع اسلامی همواره در هاله ای از ابهام قرار داشته است. در حقیقت هدف از ارائه چنین موضوعی به عنوان موضوع پایان نامه بررسی دلایل رشد سنت آرامگاه سازی در جوامع اسلامی و میزان تاثیر پذیری آرامگاه های اسلامی قرن 4 تا 6 هجری قمری ایران از آداب و رسوم زرتشتی است. با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه دلایل رشد سنت آرامگاه سازی در جوامع اسلامی مشخص شد که اولین گروه مسلمانان که حضرت محمد را سرمشق خود می دانستند به شدت با هر گونه تظاهر در سوگواری، مرگ و میر و تدفین مخالف بودند. بتدریج و به مرور زمان عوامل متعددی از جمله رشد آئین شیعه باعث رشد و گسترش آرامگاه ها در سرزمین های اسلامی شد و بزودی این آرامگاه ها به عنوان سمبل تمایلات سیاسی و مذهبی شیعه بکار افتاد. آرامگاه های اسلامی تحت تأثیر معماری، سنت ها و باورهای مناطق مفتوحه از قبیل ایران و بیزانس بود و هر منطقه تاثیرات خاص خود را بر آرامگاهای اسلامی آن منطقه و کل جهان اسلام گذاشته است. با مطالعه آرامگاه های قرن 4 تا 6 هجری قمری ایران و تطبیق معماری و هنر به کار رفته در بنا و شیوه تدفین در این آرامگاه ها با اداب و رسوم و عقاید زرتشتی مشخص شد که حدود 73 درصد از آرامگاهای مطالعه شده تحت تاثیر آداب و رسوم و اعقادات زرتشتی بوده است. بنابراین سنت آرامگاه سازی در جوامع اسلامی با تأسی و تأثیرپذیری از فرهنگ آرامگاه سازی جوامع غیر اسلامی در سرزمین های مفتوحه، مرسوم گردید.

بررسی جلوه های عدد هفت در ادیان واقوام مختیف در ایران پیش از اسلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر و معماری 1390
  نفیسه محمدیانی   حسین مهرپویا

چکیده: دین یا اساطیر هیچ ملتی را نمی توان جدا از بافت تاریخی آن دریافت.از میان همه اعداد، عدد هفت همیشه مورد توجهمشرق زمین و به خصوص ایرانیان قرار داشته و اغلب در امور ایزدی و نیک و گاه در امور اهریمنی و شر به کارمی رفته است ولی اکثر موارد در جهت نیت پاک و روحانی و مقدس استفاده می گردیده است.از اینرو در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و بر اساس جمع آوری اطلاعات موجود در مورد خواستگاه عدد هفت در بستری تاریخی به بررسی این عدد می پردازدیم. در چندین حیطه مختلف که شامل عددشناسی تاریخی هفت، اسطوره شناسی عدد هفت، عدد هفت در ماهیت اساطیری، عدد هفت در ادیان پیش از اسلام و همچنین عدد هفت در نگاره های پیش از اسلام پرداخته است. در رویکردی تحلیلی استفاده از این نماد یا عدد را در حیطه های مختلف دینی، مذهبی، اجتماعی و همچنین نقش ها و نگاره های پیش از اسلام مورد بررسی قرار داده ایم تا به شهودگاه های عدد هفت در مذاهب آندوران و همچنین دیگر موارد ذکر شده رسیده ایم. نتایج این پژوهش نشان دهنده این موضوع است که جایگاه نخستین این عدد ریشه در اعتقادات و باورهای مذهبی انسان ها داشته است.باتوجه به آیین کهن میترائیسم ایران که قدمتی بیش از پنج هزارسال دارد بایستی بپذیریم که ایرانیان نخستین ملتی بودند که به رمز و راز این عدد آسمانی پی بردند.حضور و جایگاه این عدد در تاریخ و فرهنگ ایران باستان و همچنین تأثیر این عدد در باورهای انسان هایی که آثار هنری آن دوران را خلق کرده اند روشن می سازد.

بررسی الگوهای استقراری حوضه رود بیابان در عصر مفرغ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  احمد محمدنیا   رضا مهرآفرین

دشت سیستان به علت دارا بودن شرایط مناسب زیست محیطی همچون رودخانه، دریاچه و خاک حاصلخیز در هزاره سوم پیش از میلاد گهواره تمدنی بزرگ بنام شهرسوخته گردید. شهرسوخته نقش واسطه ی مهمی در هزاره سوم قبل از میلاد بین تمدنهای شرق و غرب بر عهده داشته است. به جهت همین اهمیت، استقرارهای کوچکتر در کنار شهرسوخته شکل گرفت. این استقرارها علی رغم کوچک بودن، نقش مهمی در اهمیت آن روز شهرسوخته داشته اند. تهیه کالاهای مصرفی شهرسوخته و حتی کالاهای صادراتی از شهرسوخته به سایر نقاط توسط همین استقرارها صورت گرفته است. بی شک نقش اصلی در پدیدار شدن تمدن در دوره های مختلف در سیستان بر عهده رود هیرمند بوده است. این رودخانه مهم در طی دوره های مختلف تاریخی با تغییر مسیر خود بارها باعث جابه جایی استقرارها شده است در عصر مفرغ این رودخانه در مسیری جریان داشته که هم اکنون به رود بیابان معروف است. رودخانه ای که در جنوبی ترین نقطه سیستان وارد دشت می شد؛ پس از مشروب نمودن اراضی منطقه وارد دریاچه هامون می گردید. وجود شیب ملایم دشت سیستان، این امکان را به وجود آورد که با حفر کانالهای مصنوعی، آب رودخانه در سرتاسر حوضه پخش گردد و متعاقب آن استقرارها در سرتاسر دشت سیستان شکل بگیرند. وجود دشت هموار که ارتباط استقرارها را با همدیگر راحت تر می ساخت و همچنین محوطه بزرگی بنام شهرسوخته به عنوان یک مکان اصلی، دلیل پیگیری نظریه مکان مرکزی به مفهوم نظریه کریستالر در این تحقیق بود. همچنین افزایش و کاهش تعدد استقرارها در رابطه با دوره های مختلف شهر سوخته که نوسانهای زیادی داشته است، اهداف کار تحقیق گردید. در تحقیق حاضر سعی بر آن است نقش رود بیابان در پراکنش استقرارها مورد تحلیل قرار گیرد. تمامی تحلیل ها و تهیه نقشه ها به کمک نرم افزار gis انجام شد. کل استقرارها در 5 حوزه جنوب قلعه رستم، گیردی، قلعه رستم، جنوب دریاچه هامون و رودخانه شیله می باشد که هر حوزه یک نقشه با مقیاس 1/50000 را شامل می شود. مساحت هر حوزه حدود 664 کیلومتر مربع است که در برخی از آنها این مساحت به جهت مشترک بودن با افغانستان به حدود نصف کاهش یافته است. با همه این توصیفات حوضه رود بیابان به مطالعات بسیار بیشتری و کاملا تخصصی نیازمند می باشد تا بتوان معماهای عصر مفرغ این دشت را حل کرد. این پایان نامه در پنج فصل تدوین گردیده است: فصل نخست: کلیات طرح تحقیق، فصل دوم : وضعیت جغرافیایی سیستان، فصل سوم: مبانی بنیادین تحقیق: مکان مرکزی، عصر مفرغ، رود بیابان و فصل چهارم و پنجم تجزیه، تحلیل و نتیجه گیری این پژوهش را در بر می گیرند.

پژوهشی بر نمادهای هنر هخامنشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  حسن میرزامحمدزاده سراب   رضا مهرآفرین

نوشته ی حاضر پژوهشی درباره ی نمادهای به کار رفته در هنر هخامنشی است. در این رساله سعی شده است تا نمادهای هنر هخامنشی با دیدگاهی تطبیقی با سایر تمدن های شرق باستان مورد مطالعه قرار گیرد. دراین پایان نامه تقریبأ اکثر نمادهای هنر هخامنشی مورد مطالعه و مفهوم شناسی قرار گرفته است. در این پژوهش سعی شده است تا جایگاه هر یک از این نمادها را در مذهب زرتشتی و اساطیر ایرانی مشخص و روشن سازیم. بدین منظور نمادهای هنر هخامنشی در چهار دسته ی گیاهی، حیوانی، هندسی و ترکیبی مورد مطالعه و مفهوم شناسی قرار گرفته و جایگاه و ارتباط بعضی از آنها در اساطیر ایرانی و مذهب زرتشتی مشخص شده است و در نهایت در بعضی موارد با اعتقادات هخامنشیان تطبیق داده شده است. پژوهش صورت گرفته بر روی نمادهای مورد نظر در این تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است و نشان می دهد که اکثر تمدن های تحت نفوذ پارس ها بر هنر و نمادپردازی ایشان تاثیر گذاشته است و در اکثر این نمادها اساطیر ایرانی و در پاره ای موارد مذهب زرتشتی تاثیر گذار بوده است. لذا با پژوهش های گسترده تر بر مسئله نمادپردازی در هنر هخامنشی و حل شدن پاره ای از مشکلات ، شاید بتوان دین و ایدئولوژی هخامنشیان را روشن تر نمود.

مطالعه سفال های اسلامی مکشوفه از محوطه ذلف آباد فراهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  کامبیز حیدری   داود صارمی نایینی

چکیده یکی از محوطه های بزرگ دوران اسلامی شهرستان فراهان استان مرکزی، محوطه ی ذلف آباد بوده که در فاصله ی یک و نیم کیلومتری شهر جدید فرمهین، در منطقه ای نیمه بیابانی قرار گرفته است. با توجه به مواردی چون نام محوطه و اشارات متون تاریخی، به احتمال زیاد این محوطه همان ذلف آباد یا دلف آباد قدیم بوده که در برخی متون تاریخی و جغرافیای تاریخی، به ویژه متون قرن 7-8 ه.ق، بدان اشاره شده است. این محوطه در سال 1387 مورد بررسی باستان شناسی، گمانه زنی و کاوش های باستان شناسی قرار گرفت که داده های سفالی حاصل از آن، در این پایان نامه ارائه شده است. سفال های این محوطه بعد از آمارگیری و بررسی دقیق، مورد مطالعه و طبقه بندی های مختلف قرار گرفتند که در نتیجه ی آن مشخص شد که بیش از 10 درصد سفال های محوطه لعاب دار بوده که این امر نشان دهنده ی وجود مرکزیت شهری در آنجا است. هم چنین ویژگیهای فنی و تزیینی آنها که بیشتر مربوط به قرون 7 تا 9 ه.ق. بودند، مورد مطالعه و طبقه بندی قرار گرفتند. سپس با توجه با توجه به نحوه ی پراکنش آنها در سطح محوطه و نیز استفاده از داده های دیگری مانند نوع فضاهای معماری محوطه حاصل از کاوشها، تا حدودی قسمتهای مختلف مسکونی محوطه، که احتمالاً در ارتباط با طبقات اجتماعی مختلف محوطه بوده، مشخص گردید. در نهایت میزان پراکنش گونه های مختلف سفالین در استقرار های چهار منطقه ی ساوه، زرندیه، دشت تهران و شازند - اراک مشخص گردیده و یک گاهنگاری نسبی و تخمینی از استقرارهای اسلامی این مناطق ارائه گردیده است.

مطالعه نمونه های سفالین مکشوفه از محوطه هخامنشی دهانه غلامان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زهره زهبری   رضا مهرآفرین

محوطه ی هخامنشی دهانه غلامان در 44 کیلومتری جنوب شرق زابل، از مهم ترین محوطه های شناخته شده ی این دوره است که در سال 1960 میلادی توسط امبرتو شراتو به طور تصادفی شناسایی شد. شواهد و مدارک باستان-شناختی به دست آمده از این محوطه بیانگر سیستم شهرسازیِ از پیش تعیین شده و منسجم در این مکان است که شامل بناهای متعددی با کاربری های مختلف از جمله مسکونی، عمومی- اداری، مذهبی، سلطنتی و... است و این امر نشانگر طبقات مختلف اجتماعی در این شهر است؛ از این رو مطالعه ی زندگی این طبقات و گروه ها، ضمن سودمندی، زمینه های صنعتی و ارتباطات فرهنگی آن با دیگر مناطق را به نمایش می گذارد. در علم باستان شناسی داده های گردآوری شده راهی برای بازسازی زندگی گذشتگان هستند. بنابراین مطالعه ی داده های خام می توانند به اطلاعات معتبر تبدیل شوند. سفال که از داده های شاخص و کلیدی در باستان شناسی به شمار می رود موضوع محوری این پایان نامه است که می کوشد با مطالعه ی این ماده ی فرهنگی فراوان و تجزیه ناپذیر به شناخت بیشتری از تمدن و فرهنگ هخامنشیان در منطقه ی زرنکا (سیستان) نایل آید. تک دوره بودن محوطه ی دهانه غلامان که میزان خطای گاهنگاری سفال آن را پائین می آورد و عدم مطالعه ی روشمند سفال های دوره هخامنشی شرق ایران، ضرورت چنین پژوهشی را آشکار می سازد. با توجه به اهمیت این موضوع، سفال های شاخص فراوانی از میان انبوه سفال های محوطه، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از مطالعه ی نمونه های شاخص نشان می دهد که سفال دهانه غلامان مطابق با معیارهای مشخص تولید می شده است. چنان که مهارت سفالگران این محوطه در کنترل کوره منجر به تولید سفال های مطلوب گردیده و ضمن رعایت این مساله اشکال گوناگونی از سفال در این شهر رواج داشته است. نیاز و نوآوری در صنعت سفالگری منطقه، علاوه بر تولید گونه های رایج سفالی دوره هخامنشی موجب ساخت گونه های بومی نیز شد. اشکال مختلف ظروف سفالین دهانه غلامان و ویژگی های تکنیکی و فنی آن ها با نمونه های مشابه در سایر مناطق امپراتوری نشان دهنده ی یک ارتباط و پیوند فرهنگی و تمدنی نزدیک با زرنکه در عهد هخامنشی است.

بررسی هنر صخره ای خراسان شمالی بر اساس سنگ نگاره های جربت (بررسی شمایل نگاری و سبک شناسی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر و معماری 1391
  آیگین مردانی ولندانی   رسول موسوی حاجی

مطالعه ی سنگ نگاره ها به عنوان بخش مهمی از هنر صخره ای، امروزه در سرتاسر جهان، به عنوان یکی از شاخه های مهم هنر و باستان شناسی بسیار حایز اهمیت است، زیرا بررسی این آثار در کشف زمینه های فکری و فرهنگی اجداد انسان نقش به سزایی دارد. ایران یکی از کشورهایی است که منابع عظیمی از این هنر را در خود محفوظ می دارد. یکی از مناطق مهم هنر صخره ای در ایران، در استان خراسان شمالی، نزدیک روستایی به نام جربت، در حوالی شهرستان جاجرم، واقع است. پس از بررسی میدانی و ثبت و مستند نگاری سنگ نگاره های جربت، این نقوش به پنج گروه جانوری، انسانی، هندسی و نمادین، ابزار و وسایل و نقوش کتیبه ای طبقه بندی شده اند، که در متن تحقیق به تفصیل به آن ها پرداخته شده است. از نظر کمیت نقوش جانوری در بالاترین جایگاه قرار دارد، که حیوانات مختلفی را نشان می دهد. تکنولوژی ایجاد این طرح ها اغلب با روش کوبشی و گاهی با خراش می باشد. سنگ نگاره های جربت از نظر سبک و موضوع با سنگ نگاره های برخی از دیگر نواحی هنر صخره ای ایران و جهان قابل مقایسه است. در این تحقیق، سنگ نگاره های جربت با نمونه های موجود در بلوچستان و بعضی نواحی آسیای مرکزی مقایسه شده اند. برخی از تشابهات موجود، ناشی از مشابهت های ساختارهای اجتماعی است و در بسیاری نمونه ها، تأثیرپذیری نقوش از شرایط محیطی و زیستی مشهود است. این سنگ نگاره ها متعلق به دوره های زمانی مختلف از عصر مفرغ تا دوران اسلامی است.

پژوهشی بر سفال های دوره اشکانی استان هرمزگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  ماریه منصوری   رضا مهرآفرین

علی رغم پژوهش ها و مطالعات انجام گرفته از سوی محققانی چون ویلیامسون و نیز سه هیئت ایرانی که در راس آن ها آقایان یاسی، بابک و شاملو قرار داشتند؛ و همچنین مطالعات و پژوهشهای صورت گرفته در بررسی ها و کاوشهای باستان شناسی استان، تاکنون به طور اخص در مورد سفالهای اشکانی هرمزگان هیچ پژوهشی انجام نگرفته است و سفال های این دوره ی منطقه، به طور کامل و جامع معرفی نگردیده اند. از این رو پژوهش حاضر سعی بر این دارد که ضمن معرفی محوطه های اشکانی شناسایی شده در هرمزگان، سفال های به دست آمده از این محوطه ها را مورد مطالعه قرار دهد. از آنجایی که سفال فراوان ترین و متنوع ترین مصنوعاتی است که مطالع? دقیق آن می تواند راهگشای مسائل ارتباطی میان فرهنگ های مختلف باشد؛ سعی شده که با طبقه بندی و گونه شناسی این سفال ها، در درجه اول به معرفی و شناسایی گونه های مختلف سفال رایج این دوره پرداخته و در نهایت با مقایسه گونه شناختی سفالینه های منطقه با سایر مناطق، ارتباط منطقه را با مکان های هم عصر روشن کند. عمده گونه های سفالی به دست آمده از محوطه های اشکانی هرمزگان شامل: سفال منقوش نواری، گونه لوندو، سفال خاکستری و سیاه و نیز سفال های لعاب دار می باشد. مطالع? این سفال ها نشان دهند? ارتباط فرهنگی و تجاری بین محوطه های این منطقه با محوطه های همزمان در استان های کرمان، سیستان و بلوچستان، فارس و خوزستان و همچنین محوطه هایی در کشورهایی همانند افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و دریای عمان است. با نظر به مقایسات گونه شناختی انجام شده می توان به این نتیجه رسید که اغلب سفالینه های مورد مطالعه در این پژوهش، مربوط به دوره های مختلف اشکانی، به ویژه دوره های اشکانی میانه و متأخر می باشند.

ریخت شناسی و تحلیل موجودات بالدار در آثار هخامنشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر و معماری 1391
  طاهره اسلامی   رضا مهرآفرین

نوشته ی حاضر پژوهشی بر ریخت شناسی و تحلیل موجودات بالدار در آثار هخامنشی است. در این رساله سعی شده است تا موجودات بالدار در این تمدن با دیدگاهی توصیفی و تحلیلی مورد مطالعه قرار گیرد. در تمدن هخامنشی گونه های متعددی از موجودات بالدار بر روی مهرها، حجاری ها، زیورآلات و غیره وجود دارد که یکی از آثار خاص هنری این تمدن محسوب می شوند. این نقوش که دارای مفاهیم رمزگونه و اساطیری می-باشند، در انتقال اندیشه ها و بینش های فکری، آئینی و مذهبی تمدن هخامنشی همواره شیوه ی موثری هستند و شاید بتوان گفت که پیدایش آن ها به نوعی به باورهای عمومی اقوام آریایی و تمدن های همجوار باز می گردد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی بر پایه ی منابع کتابخانه ای و در ادامه تجزیه و تحلیل داده ها، سعی بر آن دارد علاوه بر طبقه بندی و ریخت شناسی این موجودات، مسائل موثر در خلق آن ها، مشخص کردن نقش و کارکردشان و همچنین بررسی تعدد آن ها در نوع خاص آثار هخامنشیان، را روشن سازد. یافته ها نشان می دهد که در خلق این موجودات علاوه بر باورهای مذهبی و اعتقادات دینی هخامنشیان، نمایش قدرت پادشاهان، نقش اساسی را ایفا می کند. همچنین هخامنشیان برای نمایش فر شاهی و کیانی پادشاهان خود، از عنصر بال در موجودات ترکیبی استفاده می کردند و اغلب این نقوش در مهرهای این تمدن دیده می شود.

بررسی ومطالعه باغ های تارخی بیرجند در عصر قاجار و پهلوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  ذبیح الله مسعودی   داوود صارمی نایینی

باغ های ایرانی یکی از مصادیق بارز هنر، علم و ذوق ایرانی همواره مورد توجه مردم بوده است. در سرزمین پهناور ایران باغ هایی وجود دارند که از نقطه نظر هنر و معماری، نمونه های با ارزشی تلقی شده و باعث ترویج هنر باغ سازی ایرانی در دیگر سرزمین ها و به خصوص سرزمین های اسلامی شده اند. گونه ای از هنر باغ سازی و باغ های ایرانی را در شهر بیرجند، می توان مشاهده کرد. آغاز توسعه و شکوفایی شهر به دوره صفویه برمی گردد و با آغاز حکمرانی خاندان علم به تدریج مرکزیت قهستان از قاینات به بیرجند منتقل و از آن زمان به تدریج بر توسعه بیرجند افزوده شده است. با بررسی و مطالعه در تاریخ سیاسی دوره قاجار و حکام محلی این منطقه، نتیجه می گیریم که اوج ساخت و سازهای معماری منطقه در دوران شوکت الملک دوم که همزمان با اواخر دوره مظفرالدین شاه و عصر مشروطیت بوده، رخ داده است. از جمله این ساخت و سازها، باغ-های تاریخی بیرجند است. در این پایان نامه سعی بر این بوده ضمن بررسی لغوی واژه ی((باغ)) و زمینه های شکل گیری و سیر تحول باغ های ایرانی، به بررسی و مطالعه باغ های بیرجند،علل و عوامل موثر در شکل گیری باغ های بیرجند، و تحلیل دقیق اجزای معماری و تزئینات وابسته به آنها پرداخته شود. این تحقیق بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی می باشد و گردآوری اطلاعات در این پژوهش نیز به شیوه اسنادی(کتابخانه ای) و میدانی بوده است. بررسی ویژگی ها و شاخصه های باغ های بیرجند نشان می دهد که در این نقطه از ایران شکلی دیگر از باغ ایرانی با شیوه های متفاوت ظهور پیدا می کند. ویژگی هایی مانند عدم حضور آب در محور اصلی باغ و وجود درختان کاج و سرو در دو طرف محور عملکردی واصلی، شکل گیری عمارت و کوشک اصلی در جهت شرقی- غربی بصورت کشیده در لبه شمالی(مانند باغ رحیم آباد) یا جنوبی(مانند باغ اکبریه و شوکت آباد و بهلگرد)، استفاده از درختان کاج، اتصال به بافت روستایی و تزئینات آجرکاری و گچ بری از شاخصه ها و ویژگیهایی است که شیوه خاص این نقطه از ایران در باغ سازی را نشان می دهد که با مقایسه آنها با یکدیگر به یک نتیجه گیری کلی در ارتباط با جایگاه آن در معماری بیرجند دست خواهیم یافت

پژوهشی در باستان شناسی منطقه حوضدار سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده هنر و معماری 1393
  مریم بزی   رسول موسوی حاجی

محوطه¬ی تاریخی حوضدار واقع در 62 کیلومتری جنوب غربی شهرستان زابل، درگذشته در دلتای یکی از شاخه¬های پر آب "رود بیابان" معروف به شاخه رامرود، قرار داشته است. این منطقه در دوران اشکانی و ساسانی و همچنین از قرون میانه اسلامی تا اوایل دوره¬ی قاجار مسکونی بوده و درنهایت بر اثر تغییر مسیر رودخانه هیرمند متروک گردیده است. مهم ترین آثار و شواهد باستان شناسی برجای مانده در منطقه حوضدار بقایای شهری متشکل از بناهای کوچک و بزرگی می¬باشد که با توجه به شواهد امر متعلق به دوران متأخر اسلامی می¬باشد و شامل انواع بناها ازجمله ارگ، آسباد، منازل مسکونی، مقابر و ... می¬شود که از تراکم و تنوع قابل توجه¬ای برخوردار است. با توجه به جایگاه ارزشمند این منطقه در تاریخ و باستان شناسی سیستان، متأسفانه تاکنون پژوهشی مستقل و جامع در مورد معماری و باستان شناسی این منطقه صورت نگرفته است. لذا بررسی باستان شناختی حوضدار، یکی اولویت¬های باستان¬شناختی سیستان می¬باشد. در این پژوهش که براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و از نظر ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی است، سعی بر آن بود که به بررسی ساختار شهری و معماری حوضدار پرداخته شود و نتایج حاصل از آن همراه شواهد تاریخی مورد مطالعه قرار گیرند و در نهایت نسبت به گاهنگاری نسبی آن براساس داده¬های سفالی اقدام گردد. طی پژوهش صورت گرفته بیش از بیست بنای تاریخی در منطقه حوضدار شناسایی و معرفی گردید که در فضایی به وسعت 5/2 کیلومترمربع با جهت ساختاری شمال غربی - جنوب شرقی گسترش یافته اند. هرچند نمونه سفال¬های سطحی موجود در این منطقه بازه¬ی زمانی از قرن شش هجری قمری تا اوایل دوران قاجار را شامل می شود؛ لیکن با توجه به شواهد معماری، اکثر ابنیه این منطقه متعلق به دوران صفویه می¬باشند. به عبارت دیگر بقایای فعلی این شهر تاریخی متعلق به دوران صفویه است که محل استقرار حاکمان محلی جهت اداره و نظارت بر منطقه بوده است که در اوایل دوران قاجار و با توجه به تغییر مسیر رودخانه عظیم هیرمند و خشک شدن شاخه رامرود، متروک گردیده است. واژگان کلیدی سیستان، شهر حوضدار، معماری سنتی، بررسی باستان شناختی، دوران متأخر اسلامی.

مقایسه تطبیقی فرم و نقش ظروف و اشیاء سفالی و فلزی سده های میانه اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده هنر و معماری 1393
  معصومه ایزانلو   رسول موسوی حاجی

در این پژوهش آثار سفالی و فلزی در سده¬های میانه¬ی اسلامی ایران (قرون 5 تا 9 ه. ق)، طی زمامداری حکومت¬های سلجوقی، خوارزمشاهی، ایلخانی و تیموری مورد تطبیق و تحلیل قرار گرفته است. ظروف و اشیاء سفالی و فلزی این دوران به¬دلیل تنوع در اشکال و نقوش تزئینی و ارتباط متناسب بین این دو از شهرتی جهانی برخوردارند. مطالعات تطبیقی انجام شده، آشکارا نشان می دهد که در میان آثار هنری این دوران، محصولات فلزی و سفالی به¬دلیل بیشترین همپوشانی در کاربرد، از شباهت¬ های فراوانی در دو حیطه¬ی فرم و نقوش برخوردارند. در فرم ابریق¬ها، کوزه¬ها، بطری¬ها، گلدان¬ها و شمعدان¬های فلزی و سفالین همسانی¬های زیادی به¬چشم می¬خورد و در نقوشی چون علائم و نمادهای نجومی، جانوران ترکیبی و نقوش گیاهی و هندسی به¬کار رفته در محصولات این دو آثار هنری شباهت¬های فراوانی وجود دارد. در این پژوهش که بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی و توصیفی – تحلیلی است، مشخص گردید که رواج احجام و اشکال متنوع و فیگوراتیو در آثارهنری و به¬خصوص ظروف و اشیاء سفالی و فلزی و همچنین احیاء تکنیک¬های صنعتی و هنری دوران گذشته به¬صورتی نو، همواره با پالایش و دگرگونی¬هایش سامان یافته است و با هیأتی اسلامی در این دوران مشاهده می¬گردد. تحلیل و تطبیق شکل، ساختار، نقش و جایگاه نماد در ظروف و اشیاء سفالی و فلزی در سده¬های میانه اسلامی، مهم¬ترین هدف این تحقیق محسوب شده و نتیجه حاصل از این پژوهش علاوه بر شاخصه-های فرهنگی و هنری مشترک در هر سه دوره، تفاوت¬های بسیاری از جمله به¬کارگیری نوع تزئینات هندسی گیاهی و جانوری، تکنیک¬های مورد استفاده، کاربرد مواد و مصالح، محتوای آثار و همچنین نوع کاربری آثار را نشان می¬دهد.

بررسی و تحلیل هنرهای کاربردی در مسجد شیخ لطف الله با تکیه بر حکمت اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده معماری و هنر 1393
  شهین پورعلی یاری   رسول موسوی حاجی

برای بررسی هنر اسلامی در تمدن و فرهنگ اسلامی دو رویکرد عمده، تاریخی و فراتاریخی وجود دارد. پیروان مکتب تاریخی معتقدند که هنر اسلامی در بستر زمانی و مکانی مشخص به وجود آمده و هنر چیزی جز صورت و ظاهر نیست، ولی گروهی دیگر از محققان از این حقیقت سخن می¬گویند که آثار هنری، مظهر حقایق متکی بر وحی و مکاشفات عارفان است و ماهیتاً در قالب زمان و مکان نمی¬گنجد و فراتاریخی است. بنا بر این رویکرد، نیاز به تفسیر حکمی و عرفانی از هنر وجود دارد. این دسته از مفسران، از روش¬هایی همچون پدیدارشناسی، هرمنوتیک، سنت¬گرایی و عرفانی برای تبیین و تفسیر هنر اسلامی استفاده می¬کنند؛ زیرا که معتقدند فرهنگ اسلامی و به ویژه شیعی، سرشار از مولفه های حکمی و عرفانی است. شکل¬گیری هنر شیعی و عرفانی، با حاکمیت ایلخانان در ایران آغاز شد و در زمان صفویان، با رسمیت یافتن مذهب شیعه توسط موسس این سلسله، شاه اسماعیل اول، به اوج و اعتلای خود رسید. حاکمیت این سلسله (صفویه) در ایران سبب شد تا وحدت سیاسی پس از چند دهه آشوب بر ایران حکمفرما شود و با حمایت حاکمان صفوی به¬ویژه شاه عباس از هنرمندان، آثار هنری چشمگیری به¬خصوص در زمینه معماری بوجود آید. در واقع، معماری این دوره یکی از نقاط اوج معماری دوران اسلامی ایران و یکی از جلوه¬های اصیل هنر دوره¬ی صفوی است. بناهای این دوره، نشان¬دهنده هنر و ذوق «ایرانی» است که با مضامین جدید عرفان شیعی پیوند خورده است؛ مساجد به عنوان قلب معماری اسلامی، در این دوره نیز مهم¬ترین نماد هنر شیعی محسوب می¬شدند و بدین جهت اوج خلاقیت هنرمندان صفوی را در بازنمایی مضامین عرفانی، در تزیینات و ساخت مساجد این دوره می¬توان مشاهده نمود. در این پژوهش آنچه مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته، هنرهای کاربردی موجود در مسجد شیخ لطف¬الله می¬باشد که به عنوان شاهکار معماری و کاشی¬کاری عصر صفوی از آن یاد می¬شود. بنابر این اصل، تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر دیدگاه عرفانی به بررسی و تحلیل معماری و سایر عناصر وابسته به آن، در مسجد مذکور پرداخت و در پی آن نتایج مهمی حاصل شد که نشان¬دهنده نفوذ گسترده اندیشه¬های شیعی و عرفانی در تک تک عناصر معماری این مسجد مانند: معماری، نورپردازی، کتیبه¬ها و سایر تزیینات آن بوده است.

پژوهشی در گچبری های ساسانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1386
  محمد اقبال چهری   رسول موسوی حاجی

چکیده ندارد.

بررسی باستان شناختی محوطه های باستانی بخش عربی تارم سفلی قزوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1387
  میرمحمد هاشمی   رسول موسوی حاجی

چکیده ندارد.

گاهنگاری نسبی محوطه های کوه خواجه بر اساس سفال های سطحی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1387
  لیلا بنی جمالی   رضا مهرآفرین

چکیده ندارد.

بررسی باستان شناختی محوطه های باستانی بخش غربی تارم سفلی قزوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  حسین طارمیان   رسول موسوی حاجی

چکیده ندارد.

زیبایی شناسی معماری و تزیینات دوره تیموری (مطالعه موردی: مسجد کبود تبریز)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده هنر 1388
  منصور حسین پورمیزاب   غلامعلی حاتم

مسجد- مقبره کبود یا عمارت مظفریه تبریز یکی ازآثار منحصربفرد معماری اسلامی در دوره قراقویونلوها می باشد.این بنا در اواخر دوره باشکوه تیموری شکل می گیرد و از معماری بسیار بدیع و تزیینات فوق العاده باطراوت برخوردار است.دراین تحقیق هدف بر آن است تا نوع معماری و تزیینات این بنا با تحلیل و بررسی معماری و تزیین در دوره تیموری مورد مطالعه قرار گرفته وبا بررسی مقایسه ای بناهای دو منطقه دور ازهم آسیای مرکزی و آسیای صغیر چگونگی این تأثیرات مسلط در بنا ی مسجد کبود نشان داده شود.این تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی انجام شده است و اصلی ترین نتیجه آن عبارت است از اینکه که موقعیت مکانی و زمانی مسجد کبود، پیشینه بستر شکل گیری آن، تحولات مذهبی و سیاسی، و وجود متخصصان بومیِ مجرب، باعث ظهور شاهکاری این چنین شده است.