نام پژوهشگر: سارا نظردنیوی
سارا نظردنیوی مریم حسینی
گفتار هر فرد به شکلی اجتناب ناپذیر، ارائه دهنده باورها، ارزش ها و جهان بینی هایی است که به صورت نهفته در زبان فرد جای می-گیرد و افراد ناخواسته آن چه را که می اندیشند بر زبان خود جاری می سازند؛ استفاده از این خاصیت زبانی، این امکان را برای ما فراهم می سازد که با بررسی زبان فیلم، به ایدئولوژی ذهنی سازندگان آن دست پیدا کنیم. به همین منظور ما در این پژوهش، دو فیلم نامه آژانس شیشه ای و ارتفاع پست، ساخته ابراهیم حاتمی کیا، نویسنده و کارگردان معاصر را از منظر نشانه شناسی اجتماعی مورد تحلیل قرار دادیم و متوجه شدیم، زندگی در فضای دو قطبی سال های 1376-1380 بر ذهن او بی تأثیر نبوده است. ما برای این کار از دو ابزار فرانقش اندیشگانی (در دستور نظام مند هلیدی) و قطب بندی خود و دیگری (بر اساس مربع ایدئولوژیک ون-دایک) استفاده کردیم. سپس بعد از قطب بندی شخصیت های درون فیلم نامه، دریافتیم که در فیلم نامه آژانس شیشه ای، قطب1 (شخصیت اول و همراهانش) بر ضلع "برجسته سازی نکات مثبت خود" بیش از ضلع های دیگر مربع ایدئولوژیک تکیه کرده است و این تکیه را با استفاده از فرآیند مادی نشان داده است. اما قطب مقابل بر "برجسته سازی نکات منفی دیگری" تکیه کرده و برای این کار از فرآیند رابطه ای بهره برده است. اما در فیلم نامه ارتفاع پست، قطب1 (شخصیت اول و همراهانش) از دو ضلع "برجسته-سازی نکات منفی دیگری" و "به حاشیه رانی نکات منفی خود" به یک اندازه استفاده کرده است، ولی قطب مقابل، همانند فیلم-نامه قبلی تکیه خود را بر ضلع "برجسته سازی نکات منفی دیگری" قرار داده است. همچنین در این فیلم نامه هر دو گروه از فرآیند مادی بیش از دیگر فرآیندها استفاده کرده اند