نام پژوهشگر: محمد جواد ابوالقاسمی
محمد جواد ابوالقاسمی محمدکاظم قاضی زاده
یکی از مسائل و موضوعاتی که اجمالاً مورد تأیید و توافق فِرَق مسلمان می باشد،ایناستکه پیامبر اکرم(ص) در تشریع احکام الهی به ویژه در عرصه های اجتماعی نقش داشته است، ولی چگونگی ایفای نقش، مبانی، کیفیت و گستره آن مورد بحث می باشد.رساله حاضر در پی آن است که به این مهم بپردازد ومشروعیتاختیارات پیامبر اکرم(ص) در تشریع احکام را تبیین و مورد برسی قرار دهد. در این بررسی با سه دیدگاه مواجه می باشییم.اول: مخالفان تشریع توسط پیامبر اکرم(ص)؛ دوم: موافقان مشروط ومحدود به قلمروهای اجتماعی وسیاسی، وسوم: نگاهی که محدودیتی برای تشریع توسط ایشان قائل نیستند.با عنایت بهدیدگاه های فوق؛ چهارنظریه شکل گرفته استکه عبارت است از؛الف) وحی انگاری سنّت نبوی(ص)؛ این دیدگاه در بین علمای شیعه وسنّی طرفداران زیادی دارد و پیامبر(ص) را فقط ناقل وحی می داند ونقشی برای پیامبر اکرم(ص)در تشریع قائل نیست.ب) اجتهاد النبی(ص)فیما لا نص فیه؛ پرچمدار این نظریه علمای اهل سنّت هستندو برای پیامبر(ص)حق اجتهاد قائل هستند وبر این باور می-باشند که ایشان در مواردخلاء نص،اجتهاد کرده اند. ج)تفویض امر الدینالی النبی(ص)؛ طرفدار اصلی این دیدگاه،علمای شیعه می باشند ومی گویند امر دین به پیامبر اکرم(ص) واگذار شده تا به هر نحوی مصلحت می باشد عمل نمایند.د)ولایت تشریعی واذن الهی. این نظرگاه؛ واگذاری کامل را نمی-پذیردوقائل به سرپرستی مشروط پیامبر(ص) بر شریعت می باشد.پس از تبیین ونقد وبررسی نظریه ها وآرای فریقین، نظریه چهارم پس از اصلاح وتکمیل به عنوان نظریه مختار انتخابگردیدهاست.براساسایننظریه،پیامبراکرم(ص) در چهارچوب اصول ومعیارهای قرآنی و وحیانی می تواند احکام الهیرا تشریع نماید وگستره اختیارات، به گستردگی مأموریت ورسالت ایشان می باشد.