نام پژوهشگر: راضیه خسروی
راضیه خسروی داوود صارمی نایینی
کاشی کاری هنریست، که همراه و همگام با معماری نام و آوازه دارد. با توجه به اهمیت معماری و احداث روز افزون بناهای مذهبی و غیر مذهبی در دوره صفویه، معماران بر آن شدند که در تزئین بناهای گوناگون از شیوه تزئینی کاشی هفت رنگ بهره گیرند. کاشی هفت رنگ این قابلیت را داراست که میدان هنر نمایی برای استادان و نقاشان را به نحوی فراهم کند و هنرمندان توانستند از محدودیت اشکال هندسی رهایی یافته و مناظر مختلف را روی خشت های پخته، کشیده و به شکل کاشی در آورند. بناهای اصفهان در این دوره منبع مهمی برای بررسی عنصر تزئین در معماری اسلامی ایران بشمار می روند. از آنجا که هدف از این پایان نامه شناسایی نقش مایه های کاشی هفت رنگ در اصفهان است، پس بناهایی در اصفهان مد نظر قرار گرفته شدند، که از کاشی های هفت رنگ (چه از نظر کمیت و میزان مساحت و چه به لحاظ کیفیت....) در ساخت آن ها استفاده شده است. نقوش انسانی، نمادین، غیرنمادین و کتیبه ای به کار رفته در این کاشی ها شباهت زیادی با نقوش هنرهای این دوره (نگارگری، پارچه بافی، قالی بافی، سفالگری و فلزکاری) دارد. عواملی در به وجود آمدن ارتباط بین هنرها دخیل هستند. در پژوهش حاضر، با کنکاشی عمیق در نقوش کاشی هفت رنگ بناهای مورد بررسی و متون و آثار هنری موجود از آن دوره، سعی شد به عواملی که در گزینش این نقش ها دخیل بوده پرداخته شود. نتایج تحقیقات انجام شده در بررسی و تطبیق نقوش کاشی هفت رنگ این بناها با هنرهای نامبرده دوره صفویه نشان می دهد که نقوش کاشی های هفت رنگ این بناها، اکثر نقوش را دارا بوده اند و شباهت بسیار زیادی با نقوش دیگر هنرهای دوره صفویه داراست که نشان از رابطه ای بین هنرهای است. عواملی مانند: تأثیر اعتقادات مذهبی و باورهای موجود در جامعه، وجود کارگاه های مشترک بین بسیاری از هنرها، پیشرفت مکتب نگارگری صفویه، حضور حامیان در عرصه هنر، رواج تکنیک گرده برداری، تأثیر اقتصاد و بالابودن ثروت صفویان و حضور گسترده عناصر نمادین، تأثیر مستقیمی بر انتخاب نقوش در هنرهای این دوره نهاده است.
راضیه خسروی مهوش رقیبی
هدف از پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیت در زنان مورد خشونت با تمایل به افکار خودکشی است. نمونه در دسترس مورد بررسی را 80 نفر از زنانی که به دلیل اختلافات خانوادگی و پیشینه خشونت خانگی به دادگاه خانواده و شوراهای حل اختلاف شهر زاهدان مراجعه کرده و داوطلب شرکت در پژوهش بودند، تشکیل می دهند. پرسشنامه های افکار خودکشی بک، آزمون بالینی چند محوری میلون 3 و پرسشنامه سنجش خشونت جهت جمع آروی اطلاعات استفاده شد و تحلیل داده ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شد. نتایج نشان داد که: در زنان مورد خشونت بین هیچکدام از انواع خشونت (روانی، فیزیکی، جنسی و اقتصادی) با تمایل به افکار خودکشی ارتباط معناداری وجود ندارد. تحلیل رگرسیون گام به گام بین انواع خشونت و ویژگی های شخصیت زنان نشان داد ویژگی های شخصیتی افسردگی اساسی (096/0 r2=، 05/0p<)، اسکیزوئید (155/0 r2=، 05/0p<)و پارانوئید (206/0 r2=، 05/0p<)، خشونت روانی را در زنان پیش بینی می کنند و همچنین ویژگی های شخصیتی افسردگی اساسی (12/0= r2، 05/0p< ) و اضطراب (19/0= r2، 05/0p< ) نیز خشونت فیزیکی را در زنان مورد خشونت تبیین و پیش بینی می کنند. اما هیچکدام از ویژگی های شخصیتی زنان، خشونت جنسی و خشونت اقتصادی بر علیه آنان را پیش بینی نمی کند.