نام پژوهشگر: مهدی ربانی نژاد

فره ایزدی در اندیشه سیاسی ماوردی و خواجه نظام المکلک
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1390
  مهدی ربانی نژاد   محمد توحیدفام

« فره ایزدی که از آن به نوری تعبیر میشود که در افرادفایز میشود تا توان انجام امور بیابند، و خاص ترین آن به پادشاهان عالم،عادل و حکیم می رسد،مبنای نگرش ایرانیان باستان به حکومت و حاکم،عامل مشروعیت بخش و موید اساس حقانیّت الهی پادشاهان بود که در برخی از برهه ها خصوصاً با آمیختگی دین و دولت سبب تحکّم و به ویژه استبداد دینی حکام شده،پس از فراز و نشیب هایی درعصر اسلامی با ورود اعراب به ایران به خاموشی گراییده،جای خود را به اندیش? خلافت اسلامی داد.امّا در کمتر از نیم قرن بعدخلفای موصوف به جانشین پیامبر که از موازین اسلام عدول کرده،حکومت را وراثتی نمودند،با بحران مشروعیّت و قدرت مواجه شده با بکارگیری اندیشمندان و بهره گیری از اندیش? فره ایزدی که در اساس با اندیش? خلافت مباینت داشت به فکربازسازی این مهّم افتادند.در عصر میانی خلافت خلفای عباسی و با سلط? سلسل? پادشاهان ایرانی-شیعی آل بویه بر دارالخلاف? بغداد این مهم تشدید شد.ماوردی و خواجه نظام از جمل? تئوری پردازان در خدمت حکام و صاحب نام این عصربودند که به ترتیب با شریعت نامه نویسی و تدوین نظری? خلافت موروثی،و سیاستنامه نویسی،پادشاهی اسلام را توجیه نمودند. اهداف: این پژوهش تلاش نمود تا روشن نمایدکه: آیا ابوالحسن ماوردی«اقضی القضاه خلفای عباسی»، و نیز خواجه نظام الملک طوسی«وزیر قدرتمند سلاطین سلجوقی»، به عنوان دو اندیشمند شافعی مذهب اشعری مسلک، در قرن پنجم ه.ق. برخلاف آموزه های اسلام،و تحت شرایط سیاسی اجتماعی، برای توجیه حقانیت خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی از این اندیشه بهره گرفته اند یا خیر؟ روش اجرا: به صورت گردآوری اطلاعات کتابخانه ای. نتایج:ماوردی آنگاه که احساس نمود سیستم خلافت متغیرهای لازم مشروعیت دینی ونیز قدرت خودرا ازدست داده،وخواجه نظام در شرایطی که احساس نمود پادشاه قدرتمندی که خود حافظ جان و مال وناموس وقداست خلیفه است نمیتواندمشروعیتش را از چنین خلیفه ای به عاریت گیرد با بهره گیری از این اندیشه ، تمهید استقلال مشروعیت پادشاه ازخلیفه را فراهم نمود، بی آنکه خلافت را منکرشود