نام پژوهشگر: هما رحمانی
هما رحمانی عبدالله رادمرد
التفات به عنوان یکی از شگرد ها و آرایه های ادبی در بیشتر کتاب های بلاغی عربی و فارسی به صورت انتقال گوینده از خطاب به غیبت و بر عکس تعریف، و انواع محدودی برای آن بر شمرده شده است. هر یک از این انواع، قابل بررسی در یکی از حوزه های علوم بلاغت (معانی و بدیع) و دستور می باشد. بی تردید عرب جاهلی پیش از نزول قرآن، با موازین و معیار های ادبی آشنایی داشته است، اما شناخت این آرایه ی ادبی مدیون پژوهش های بلاغیون مسلمان در اثبات اعجاز کلام الهی است. در تأثیر پذیری بلاغت فارسی از بلاغت عرب تردیدی نیست، اما شواهدی دال بر وجود این آرایه در متون ادبی قبل از اسلام چون گات ها، درخت آسوریک و... دیده می شود که نشان از قدمت این آرایه در ادب فارسی دارد. جدا از بلاغیون و ادبا، زبان شناسان نیز سعی در توصیف شیوه های بیان ادبی با روش ها و مفاهیم خود داشته اند. از این رو، می توان در تبیین کارکرد های بلاغی التفات، از مفاهیم ویژه ی زبان شناسی همچون؛ برجسته سازی، هنجار گریزی، آشنایی زدایی یاری جست و از التفات به عنوان یکی از ابزار هایی که منجر به ساختار شکنی می شود، نام برد. این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی تطوّر تاریخی این آرایش کلامی در ادب فارسی، با نگاهی به ادب عرب و نیم نگاهی به ادب غرب، نارسایی مطالب مربوط به التفات را آشکار ساخته و با در نظر داشتن توسعه معنایی آن، تعریف جامعی از این شگرد ادبی ارائه دهد و انواع چند گانه ی آن را در قالب واگردانی های دستوری، خطابی، بافتی، معنایی و... بر شمارد. در نهایت پژوهش حاضر، التفات را هرگونه تغییر و دگرگونی خلاف عادت در روال عادی کلام می داند که با عملکرد بر محور عمودی شعر، ضمن اقناع حس زیبایی شناسی مخاطب، با درنگ و تأمّلی که ایجاد می کند، همانند زنجیره ای، ابیات را به یکدیگر پیوند داده و بر انسجام کلام می افزاید.