نام پژوهشگر: محمدجعفر جوادی
پگاه البرزکوه سید احمد جلالی
در این تحقیق رابطه باورهای منطقی و غیرمنطقی با نگرش های کارآمد و ناکارآمد معلمان استثنایی شهر تهران مطالعه شد. در ابتدا آزمون های باورهای غیرمنطقی جونز و سپس پرسشنامه نگرش های ناکارآمد بک وایسمن اجرا شد. پرسشنامه ها روی 200 معلم کودکان استثنایی شهر تهران اجرا گردید.و نحوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای سپس به روش تصادفی ساده صورت گردید. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد: 1) رابطه بین دو متغیر باورهای منطقی و نگرش-های کارآمد از لحاظ آماریی معنی دار است. 2) رابطه بین دو متغیر باورهای غیرمنطقی و نگرش های ناکارآمد معنی دار است. در مجموع فرضیه های 1و 2 تائید شده و فرضیه های 3 و 4 رد شده است. در فرضیه سوم رابطه وجود داشته است ولیکن از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. د رفرضیه چهارم از لحاظ آماری معنادار می باشد و به علت همبستگی پایین و با واریانس 4% از لحاظ کاربردی قابل تعمیم نیست.
صدیقه شاطر دلال یزدی غلامرضا محمودی
بین نمره سبک دلبستگی دوسوگرا و نمره شاخص ضریب کلی علائم مرضی (gsi ) ارتباط مثبت معنا داری دیده می شود . در دانشجویان دختر بین نمره سبک دلبستگی ایمن و نمره دینداری کل ارتباط مثبت معنا داری وجود دارد. در دانشجویان پسر تنها بین نمره سبک دلبستگی دوسوگرا و نمره دینداری کل ارتباط منفی معنادار مشاهده می شود در کل دانشجویان بین نمره سبک دینداری اعتقادی و نمره شاخص ضریب کلی علائم ارتباط منفی معناداری وجود دارد . همینطور می توان نتیجه گرفت که ،میزان سبک دلبستگی ایمن در دانشجویان دختر بالاتر از پسرها است. کلیدواژه = دلبستگی، بهداشت روانی،گرایش دینی، دانشجویان کارشناسی ارشد
محسن صحرایی غلامرضا محمودی
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبک های تفکروتیپ های شخصیتی باانگیزش پیشرفت بود. 400نفرازدانش آموزان پسرشاغل به تحصیل دردوره راهنمایی شهرتهران ازطریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدندوبه سوالات پرسشنامه های سبکهای تفکراسترنبرگ– واگنر،فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت neo وانگیزش پیشرفت برناردواینر پاسخ دادندداده های جمع آوری شده با استفاده آزمون همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تحلیل شد.یافته ها حاکی ازآن است که،ازمیان خرده مقیاسهای سبک های تفکر(اجرایی،قانونی وقضاوتی)بین خرده مقیاس های سبک تفکراجرایی و سبک تفکرقضاوتی باانگیزش پیشرفت همبستگی مثبت معناداروجوددارد.امابین خرده مقیاس سبک تفکرقانونگذاری باانگیزش پیشرفت همبستگی معناداریافت نشد.درفرضیه دیگراین پژوهش بررسی رابطه تیپ های شخصیت وانگیزش پیشرفت دانش آموزان موردتوجه قرار گرفت،نتایج بدست آمده نشان می دهدکه ازمیان خرده مقیاس های تیپ های شخصیت بین خرده مقیاس روان رنجوری وانگیزش پیشرفت همبستگی منفی ومعنادارومیان خرده مقیاس باوجدان بودن باانگیزش پیشرفت همبستگی مثبت معناداروجوددارد،همچنین تنهاخرده مقیاس باوجدان بودن قادربه پیش بینی انگیزش پیشرفت دردانش آموزان بود. واژه های کلیدی: سبک های تفکر،تیپ های شخصیت و انگیزش پیشرفت.
ربابه حسنلو محمدجعفر جوادی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی بین کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای (سبک های مقابله)با خوش بینی و بدبینی در دانش آموزان دختر سال اول متوسطه دولتی شهر رشت بود.نمونه این پژوهش شامل 300 نفر از دانش آموزان بود،که به روش طبقه ای سهمی انتخاب شدند.برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه های؛کمال گرایی هویت وفلت،راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکر و مقیاس خوش بینی و بدبین سلیگمن استفاده شد،پژو هش حاضر از نوع همبستگی بود و نتایج تحلیل دادها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیر سون و تحلیل رگرسیون چند متغیری (در سطح معنا داری p<%5 ) نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی(خود مدار،دیگر مدارو جامعه مدار) با خوش بینی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین بین راهبردهای مقابله ای- هیجان - مدار با خوش بینی رابطه نسبتا معنا داری وجود دارد.اما بین راهبردهای مقابله مسئله - مدار و جامعه - مدار همبستگی منفی وجود دارد. واژه های کلیدی:کمال گرایی،راهبردهای مقابله،خوش بینیٌ.بدبینی
شفیقه داودی محمدجعفر جوادی
هدف این پژوهش تعیین رابطه گرایشهای مذهبی و هوش معنوی با انگیزه پیشرفت در دانش آموزان بود. روش تحقیق حاضر همستگی است .جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ( پیش دانشگاهی) ، مدارس شهر تهران می باشد، که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان به روش نمونه گیری تصادفی 522 نفر دانش آموز انتخاب شده است. براین اساس آزمون های نگرش مذهبی سراج زاده (1377) وهوش معنوی (2008) وانگیزه پیشرفت هرمنس (1977) بر روی دانش آموزان اجراشد. برای تحلیل آماری داده ها ازضریب همبستگی پیرسون ، تی تست دومتغیره ( گروههای مستقل ) و رگرسیون استفاده شد .نتایج تحقیق وجود رابطه معنی دار بین گرایشهای مذهبی و هوش معنوی را نشان داد ( r = 107/0 ). همینطور مشخص شد که بین گرایشهای مذهبی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد (142/0 r = ) . بین انگیزه پیشرفت و هوش معنوی دانش آموزان نیز رابطه معنی داری وجود داشت (230/0 r = ) . به علاوه تفاوت میانگین نمره گرایش مذهبی از لحاظ آماری در دوگروه دختر و پسر معنی دار است ، نمره گرایش مذهبی درگروه دختران بالاتراز پسران است .تفاوت میانگین نمره هوش معنوی در دوگروه دانش آموز دختر و پسر ازلحاظ آماری معنی دار نیست و نمره هوش معنوی در هردو گروه یکسان است .تفاوت میانگین نمره انگیزه پیشرفت دردو گروه دختر و پسر از لحاظ آماری معنی دار است . بنابراین نمره انگیزه پیشرفت دختران بالاترازپسران می باشد. در مجموع نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که سهم متغیر هوش معنوی در پیش بینی انگیزه پیشرفت، بیشتر از سهم گرایش های مذهبی است.
نرگس شهری محمدجعفر جوادی
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری در دانشجویان روانشناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است. روش: در این پژهش از روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری طبقه ای استفاده شده که ابتدا 6 کلاس از بین 30 کلاس به تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار مورد استفاده از پرسشنامه سبک یادگیری کلب(lsi) و پرسشنامه شخصیتی آیزنک (epq) بود و از روش آماری خی دو x2 استفاده شد.یافته ها : یافته های حاصل نشان داد که : - بین سبک های یادگیری دانشجویان از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت.- بین سبک های یادگیری و ابعاد شخصیتی از لحاظ آماری رابطه وجود داشت. دانشجویان دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق یابنده بیشتر تمایل به برون گرایی داشتند و دانشجویان دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده، بیشتر تمایل به درون گرایی. همچنین، بین سبک های یادگیری و ابعاد روان رنجور خویی در هر دو جنس از لحاظ آماری رابطه ای وجود نداشت. نتایج: بین سبک های یادگیری دانشجویان مرد و زن تفاوت وجود دارد. به نظر می رسد این تفاوت ناشی از تفاوت های فردی و شخصیتی، تفاوت های فرهنگی و تفاوت های موجود در سیستم آموزشی باشد. در نتیجه ممکن است نوع برخورد با افراد در خانواده، مراکز آموزشی و ارزش های فرهنگی حاکم بر جامعه بر سبک یادگیری افراد تأثیر بگذارد.
محمداکرم عارفی ابراهیم متقی
رساله حاضر پژوهش در "موانع توسعه سیاسی در افغانستان معاصر" را موضوع تحقیق خود قرار داده است. چرایی فروماندن افغانستان به مرحله توسعه نیافتگی سیاسی، پرسش اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. فرضیه ای که در جریان پژوهش مورد توجه قرار گرفته عبارت است از وجود مجموعه عوامل بهم پیوسته سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی که به دلیل حفظ مولفه های ما قبل مدرنی خود، مانعی در جهت دست یاب این کشور به توسعه سیاسی گردیده است. تنظیم داده های بهتر پژوهش نیازمند کمک گیری از نظریه های توسعه بود که در این زمینه از نظریه هانتینگتون بهره گرفته شده است. هانتینگتون در پدیدار شناسی توسعه نیافتگی سیاسی در جهان سوم، به شبکه ای از موانع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اشاره نموده که به صورت مشترک در فروماندن جهان سوم به وضعیت ماقبل توسعه نقش داشته است. این چارچوب نظری به نظر می رسد که وضعیت توسعه نیافتگی سیاسی در افغانستان را بهتر می تواند توضیح دهد. تلاش های معطوف به توسعه سیاسی در افغانستان به دلیل سطحی گرایی و فرانگری همه جانبه متغیرهای اصلی، نتوانست لایه های زیرین زندگی عمومی را دستخوش دگرگونی نماید. ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ویژگیهای ما قبل مدرنی خود را در طول دهه های اخیر حفظ کردند. بافت قبیله ای ویژگی اصلی نظام اجتماعی این کشور محسوب می شود که در آن نهادهای خویشاوندی، عشیره ای و زبانی که در تقابل با نهادهای مدنی و ملی قرار دارد، نقش اصلی را در روابط افراد و گروه ها بازی میکند. ساختار فرهنگی از مولفه های فرهنگ دینی از نوع بنیادگرایی آن و سنتهای محلی موسوم به "پشتون والی" شکل گرفته است. آموزه های این فرهنگ، باورهای مبتنی بر فردسالاری، تقدیرگرایی، تابعیت گرایی، قناعت پذیری، دیگر ستیزی و تحمل ناپذیری و ... را ترویج می نماید که مانع از رشد باورهای مبتنی بر مردم سالاری، عملگرایی، انتقاد ورزی، ریسک پذیری و همدیگر پذیری و مانند آن می گردد. همچنین ساختار سیاسی اقتدارگرا که همواره در این کشور حاکم بوده، بر رد آزادی های اجتماعی و سیاسی و شکل گیری گروهها که هریک در آموزش و در جامعه می تواند سهمی ایفا نماید، اصرار ورزیده و مانع از روند تغییر بسوی جامعه چند صدایی گردیده است. اینها مجموعه عواملی هستند که در طول دهه های اخیر به صورت ثابت بافی مانده و فرصت ورود به نوگرایی را ازاین کشور سلب کرده است.
نجمه سادات چاوشی محمدجعفر جوادی
پژوهش حاضر باهدف ارزشیابی ازدوره کوتاه مدت ضمن خدمت معلمان استثنایی دوره ابتدایی دردرس علوم وتعیین میزان دستیابی به اهداف دوره موردنظر می باشد. دراین پژوهش جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی مدارس استثنایی، اعم ازرسمی ،قراردادی وپیمانی است که تعداد آنها150نفربوده است.ازاینرو،باتوجه به تعدادنسبتا کم معلمان شرکت کننده دراین دوره، کلیه این معلمان موردبررسی قرارگرفتند. دراین پژوهش ازیک پرسشنامه محقق ساخته ویک فرم مشاهده جهت گردآوری داده هااستفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش بصورت توصیفی صورت گرفت ویافته ها نشان دادکه برگزاری این دوره توانسته است اهداف ششگانه آن رادرمعلمان بهبود بخشد و نشان دهدکه دوره مورد نظر تأثیرگذار بوده است. درعین حال، مشاهده فعالیتهای معلمان درجریان تدریس نشان دادکه تفاوت اندکی بین نظرات معلمان وعملکردآنهاوجودداردوکیفیت تدریس این معلمان درکلاس های موردمشاهده پایئن ترازاظهارنظرآنهادرباره این اهداف است.
بهجت نیرومند محمدجعفر جوادی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و راهبردهای انگیزشی با سبک یادگیری انجام شده است .جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه 3 تهران است که تعداد آنها به 6000 نفر می رسید . تعداد نمونه طبق جدول کرجسی و مورگان 400 نفرگردید و سهم هر مدرسه 20 نفر بود که به طریق نمونه گیری تصادفی این افراد انتخاب شدند. در این پژوهش از 3 پرسشنامه، شامل پرسشنامه شخصیتی آیزنگ ، پرسشنامه مرکز کنترل راتر و پرسشنامه سبک یادگیری کمبراستفاده شد .روش تحقیق از نوع همبستگی است و هر دو هدف این نوع تحقیقات (همبستگی و پیش بینی ) مورد توجه قرار گرفته است . یافته ها نشان داد که میان ویژگیهای شخصیتی درونگرا با سبک یادگیری تأملی رابطه معنا داری وجود دارد . همچنین ،میان ویژگیهای شخصیتی برونگرا و سبک یادگیری تأملی رابطه معنا داری دیده شد. همینطور، میان راهبرد های انگیزشی (با مرکز کنترل بیرونی )با سبک یادگیری تأملی رابطه معنا داری مشاهده شد ولی ، میان راهبردهای انگیزشی (مرکز کنترل درونی ) با سبک یادگیری تأملی رابطه معنا داری دیده نشد . همینطور ،مشخص شد که از بین دو متغیر پیش بین ، یعنی ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای انگیزشی (مرکز کنترل ) ،فقط متغیر" مرکز کنترل "نقش تعیین کننده ای دارد و می تواند سی و دو درصد از واریانس را پیش بینی کند .
شهاب الدین معنوی شیرین کوشکی
هدف اصلی تحقیق حاضر "تعیین رابطه ی بین سبک های فرزند پروری وخود تنظیمی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی" می باشد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی غیر آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دبیرستانی از دو ناحیه آموزش و پرورش شهرستان یزد در سال تحصیلی 1391-1392 تشکیل می دهند که تعداد آنها 1349 نفر است و نمونه آن براساس فرمول کوکران 300 نفر می باشد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای است. بررسی های انجام شده نشان داد که رابطه ی بین دو متغیر خودکارآمدی با خودتنظیمی مثبت می باشد. یعنی با افزایش خودکارآمدی آزمودنی ها، خودتنظیمی آنها بالا می رود. رابطه ی بین دو متغیر خودکارآمدی تحصیلی با گرمی والدین در دانش آموزان مثبت می باشد. یعنی با افزایش گرمی والدین با کودکان، خودکارآمدی آنها بالا می رود و رابطه ی بین دو متغیر خودتنظیمی با درگیری والدین با دانش آموزان نیز مثبت می باشد. یعنی با افزایش درگیری والدین با کودکان، خودتنظیمی کودکان بالا می رود همچنین رابطه ی بین دو متغیر خودتنظیمی با حمایت والدین با دانش آموزان مثبت است. یعنی با افزایش حمایت والدین با کودکان، خودتنظیمی آنها بالا می رود و رابطه ی بین دو متغیر خودتنظیمی با گرمی والدین نیز مثبت می باشد. یعنی با افزایش گرمی والدین با کودکان، خودتنظیمی آنها بالا می رود. یافته های تحقیق نشان داد که متغیر های پیش بین (درگیری والدین، گرمی والدین، حمایت والدین و خودتنظیمی) می توانند 49 درصد از تغییرات در متغیر ملاک (خودکارآمدی) را تبیین کنند همچنین بررسی میزان پیش بینی کنندگی متغیر های پیش بین نشان داد که از میان متغیر های پیش بین متغیر گرمی نتوانست به طور معناداری تغییرات در متغیر ملاک را پیش بینی کند اما بقیه ی متغیر ها توانستند به طور معناداری تغییرات در متغیر ملاک را پیش بینی کنند. میزان درگیری و حمایت والدین از پسران بیشتر از دختران است و نیز میزان خودکارآمدی پسران بیشتر از دختران است اما بین دختران و پسران دانش آموز در متغیر گرمی والدین و خودتنظیمی تفاوت معناداری وجود ندارد
فیض اله قنبری محمدجعفر جوادی
هدف اصلی این پژوهش، رابطه بین سبک های فرزند پروری و ویژگی های شخصیتی دانش اموزان با اهمالکاری آنها می باشد.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دبیرستانی دختروپسرشهرستان آبدانان که در سال تحصیلی 91-92 مشغول به تحصیل بود که درمیان آنها291نفربا استفاده از فرمول کرجسی وکرنباخ به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ی چند مرحله ی بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند روش تحقیق باتوجه به هدف پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی سبکهای فرزند پروری بامریند(1967)وفرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئووپرسشنامه ی اهمال کاری تحصیلی سولومون وراث بلوم استفاده شد.برای تحلیل داده ها از روش آماری توصیفی وهمچنین ضریب پیرسون ورگرسیون چند متغیر از روش spss استفاده شد یافته های پژوهش نشان میدهد که دانش آموزان دختر سبکهای فرزند پروری و ویژگیهای شخصیتی در مجموع 15/1 درصد واریانس اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی میکند و در دانش آموزان پسر سبکهای فرزند پروری و ویژگیهای شخصیتی در مجموع 19/9درصد واریانس اهمال کاری را پیش بینی می کنند. با توجه به اینکه f محاسبه شده برای هر دو گروه دانش آموزان دختر و پسر در سطح 0/01 معنی دار است ، لذا مدل رگرسیون خطی معنا دار است و در نتیجه سبکهای فرزند پروری و ویژگیهای شخصیتی با اهمال کاری تحصیلی رابطه خطی معنا دار دارند.
سارا امیری محمدجعفر جوادی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه هوش معنوی و شادکامی با تاب آوری در دانشجویان دختر انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دختر دوره کارشناسی ارشد رشته روان شناسی تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 92- 93 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه تعداد 191 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه های، شادکامی اکسفورد(آرگایل، مارتین، و کراسلند، 1989)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسش نامه هوش معنوی(ناصری،1387) مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغییره به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی با تاب آوری (p?0/01)، بین شادکامی با تاب آوری(p?0/01) و بین هوش معنوی با شادکامی(p?0/05) رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش معنوی و شادکامی قادر به پیش بینی تاب آوری هستند و در مجموع 28 درصد از واریانس تاب آوری را پیش بینی می کنند.
اعظم شمسعلیئی محمدجعفر جوادی
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه بین تیپ های شخصیتی و انگیزش پیشرفت در دانش آموزان پایه اول متوسطه می-باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 2100 دانش آموز دختر و پسر شاغل به تحصیل در مدارس عادی ناحیه 2 شهرستان ری می باشد. نمونه این پژوهش نیز از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 510 نفر تعیین شده است. برای سنجش این دو متغیر از پرسشنامه تیپ های شخصیتی مایرزبریگز و پرسشنامه انگیزش پیشرفت که توسط کدیور در سال 84تهیه شده است استفاده گردید و داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که، بین تیپ های شخصیتی مایرزبریگز و انگیزش پیشرفت رابطه وجود دارد. اما از نظر تیپ های شخصیتی و انگیزش پیشرفت در دختران و پسران تفاوتی دیده نشد. در عین حال، با توجه به وجود نتایج متفاوت در مورد وجود یا عدم تفاوت بین دختران و پسران به نظر می رسد که به تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است تا صحت و سقم این نتایج متفاوت مشخص شود.
فضه ورزنده دورآبی فاطمه گلشنی
یکی از عواملی که موجب سوگیری در تفسیرهای ما از رویدادها می شوند طرحواره ها می باشند و این سوگیریها در آسیب شناسی میان فردی به صورت سوء تفاهم ها، نگرش های تحریف شده، گمانه های نادرست، هدفها و چشم داشتهای غیر واقع بینانه خود را نشان می دهند. مفهوم طرحواره در قالب سطوح شناخت، عمیق ترین سطح محسوب می شود که تحت تاثیر شیوه های تصور آنان ها در مورد خود و دیگران است.این بررسی نیز در پی مقایسه دانشجویان مشروطی و غیر مشروط است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش علی- مقایسه ای است. هدف از روش علی – مقایسه ای یافتن علتهای احتمال یک الگوی رفتاری می باشد. بدین منظور آزمودنیهایی که دارای رفتار مورد مطالعه هستند با آزمودنی هایی که این رفتار در آنها مشاهده نمی شود، مقایسه می شوند نمونه آماری 120 نفر می باشد.نتایج نشان داد با احتمال خطا0.05٪ و قابلیت اظمینان 0.95٪ بین طرحواره های ناسازگار و اهمال کاری در بین دانشجویان مشروط و غیر مشروط تفاوت وجود دارد.
فاطمه رسول پناه فاطمه گلشنی
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین سلامت عمومی و مهارت های اجتماعی و اعتیاد به اینترنت است. بدین منظور تعداد 300 دانش آموز دختر از میان دبیرستان های دولتی منطقه 4 ، با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و سه پرسشنامه سلامت عمومی(ghq)، مهارت های اجتماعی(tiss) و اعتیاد به اینترنت(lat)، را تکمیل کردند. پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی است. فرضیه های پژوهش، با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t بررسی شد و محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار آماری spss انجام گرفت. یافته های این پژوهش بیان کننده آن است که، با افزایش نمرات سلامت عمومی (سلامت عمومی پایین) ، اعتیاد به اینترنت افزایش می یابد و با افزایش نمرات مهارت های اجتماعی ، اعتیاد به اینترنت کاهش می یابد و یا برعکس. علاوه بر این با افزایش نمرات سلامت عمومی (پایین بودن سلامت عمومی)، نمرات مهارت اجتماعی نیز کاهش خواهد یافت. همچنین یافته ها نشان داد که متغیرهای سلامت عمومی و مهارت های اجتماعی، قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان هستند، که سهم متغیر سلامت عمومی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت بیشتر است.
سیده مریم نوابی محمدجعفر جوادی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین هوش هیجانی و مولفه های آن و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پزوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر رشته ی روانشناسی دوره ی کارشناسی واحد تهران مرکز در سال تحصیلی 93-92 بود. حجم نمونه 215 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. داده ها از طریق پرسش نامه ی هوش هیجانی (پترایدز و فورنهام، 2000) و پرسش نامه ی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (پینتریچ و دی گروث، 1990) جمع آوری و سپس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین نمره ی کلی هوش هیجانی و مولفه ی مهارت های اجتماعی آن با عملکرد تحصیلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین مولفه های راهبرد شناختی و فراشناختی و مدیریت منابع راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. همین طور نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین مولفه های هوش هیجانی، مهارت های اجتماعی پیش بینی کننده ی معناداری برای عملکرد تحصیلی می باشند. همچنین مولفه های راهبرد شناختی و فراشناختی و مدیریت منابع راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پیش بینی کننده ی معناداری برای عملکرد تحصیلی می باشد. واژه های کلیدی: هوش هیجانی، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، عملکرد تحصیلی
زهرا رحمتی پور پروین کدیور
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت و تفکرات غیر منطقی با شیوه های حل مسئله است. روش: بدین منظور، تعداد 150 نفر دانش آموز دختر دبیرستانی سال اول دبیرستان از منطقه 5 شهرتهران در سال تحصیلی 93-92 ، که در نیم سال دوم مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه-گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش سبک های حل مسأله از مقیاس سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ ، برای ویژگی های شخصیت از پرسشنامه نئو و برای تفکرات غیرمنطقی از پرسشنامه عقاید غیرمنطقی جونز استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-17 و شاخص های آمار توصیفی و همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های بدست آمده در این پژوهش نشان داد که صفت شخصیتی روان رنجور خویی با سبک حل مسئله سازنده رابطه منفی و با سبک حل مسئله غیر سازنده و تفکرات غیر منطقی رابطه مثبت معنی دار دارد؛همینطور، صفات شخصیت برونگرایی، توافق و گشودگی به تجربه نیز با شیوه های حل مسئله سازنده رابطه مثبت داشته و صفات شخصیتی برونگرایی، توافق، گشودگی به تجربه، مسئولیت پذیر بودن با شیوه های حل مسئله غیر سازنده و تفکرات غیر منطقی رابطه منفی داشتند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که تفکرات غیر منطقی با سبک حل مسئله غیر سازنده رابطه مثبت و با حل مسئله سازنده رابطه ی منفی داشتند. در نهایت اینکه، صفت شخصیت روان رنجور خوب در یک گام شیوه های حل مسئله غیر سازنده و سازنده را پیش بینی کرد و همچنین روان رنجورخویی در یک گام تفکرات غیر منطقی را پیش بینی کرد.
مریم شاهرخی سعید شاملو
در این پژوهش از سه گروه استفاده شده است : گروه اول ، مادران بیماران اسکیزوفرنیک بودند. گروه دوم ، خواهران گروه اول - گروه سوم مادران افراد سالم. نتایج نشان می هد که بیماران اسکیزوفرنیک کناره گیرتر و غیر اجتماعی تر از مادران افراد سالم هستند. از سوی دیگر تفاوت بارز مادران بیماران اسکیزوفرنیک با خواهران خود آنها و همچنین مادران افراد سالم بیشتر بود. بعلاوه نتایج حاصل از تفاوت مادران بیماران اسکیزوفرنیک هم با خواهرانشان و هم با مادران افراد سالم در شاخص علاقمندی به انسان حاکی از آن است که نشانه کناره گیری عاطفی و هیجانی است . همچنین طبق نتایج این پژوهش ، مادران بیماران اسکیزوفرنیک منفعل تر از مادران افراد سالم بودند.