نام پژوهشگر: محمدرضا عبداللهی
سمیه بیات علی سپهری
به منظور بررسی تاثیر مواد ضد تعرق بر رشد و عملکرد ذرت تحت تنش رطوبتی، پژوهشی در سال زراعی 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل سه دور آبیاری (7، 11 و 15 روزه) در کرت های اصلی و مصرف مواد ضد تعرق شامل اسید سالیسیلیک، پاکلوبوترازول و بدون مصرف ماده ضد تعرق در کرت های فرعی قرار داده شدند. نتایج نشان داد تیمار اسید سالیسیلیک در دور آبیاری 7 روزه بیشترین مقدار شاخص سطح برگ (lai)، بیشترین سرعت رشد محصول (cgr) و بیشترین ماده خشک کل(tdw) را به خود اختصاص داد. در برهم کنش اسید سالیسیلیک با دور های آبیاری 11 و 15 روزه حداکثر شاخص سطح برگ، حداکثر سرعت رشد محصول و حداکثر ماده خشک کل افزایش معنی داری نسبت به تیمار بدون مصرف ماده ضد تعرق داشتند. برهم کنش پاکلوبوترازول با دور آبیاری 7 روزه باعث کاهش معنی دار سه پارامتر مذکور به ترتیب به میزان 31/5، 13/10 و 6/8 درصد نسبت به تیمار بدون مصرف ماده ضد تعرق شد. برخلاف دور آبیاری 7 روزه، در برهم کنش پاکلوبوترازول با دورهای آبیاری 11 و 15 روزه شاخص های رشد حداکثر شاخص سطح برگ، حداکثر رشد محصول، حداکثر ماده خشک در مقایسه با تیمار بدون مصرف ماده ضد تعرق افزایش معنی داری نشان دادند. استفاده از اسید سالیسیلیک در دورهای آبیاری 7، 11 و 15 روزه به ترتیب عملکرد دانه را به میزان 69/13، 24/17 و93/22 درصد، میانگین وزن دانه را به میزان24/10، 63/13، 79/16 درصد و عملکرد بیولوژیک را به میزان 36/13، 24/16، 84/18 درصد نسبت به تیمار بدون مصرف ماده ضد تعرق افزایش داد. مصرف پاکلوبوترازول در دور آبیاری 7 روزه باعث کاهش معنی دار عملکرد دانه و میانگین وزن دانه به ترتیب به میزان 61/8 و 65/8 درصد نسبت به تیمار بدون مصرف پاکلوبوترازول شد. ولی در دور آبیاری 11 روزه مصرف پاکلوبوترازول باعث افزایش معنی دار عملکرد دانه و میانگین وزن دانه به میزان 92/14 و 41/9 درصد نسبت به تیمار بدون مصرف ماده مذکور در همان دور آبیاری گردید. در دور آبیاری 15 روزه اثر مصرف پاکلوبوترازول در کاهش اثرات خشکی بیشتر نمایان شد به طوری که افزایش معنی دار عملکرد دانه و میانگین وزن دانه را به میزان 81/17 و 96/12 درصد نسبت به تیمار بدون مصرف ماده مذکور به دنبال داشت. در دور آبیاری 7 روزه میزان، کارایی و مشارکت انتقال مجدد اندام های مختلف در تیمار اسید سالیسیلیک نسبت به تیمار بدون مصرف ماده ضد تعرق کاهش و در تیمار پاکلوبوترازول افزایش یافت. مصرف اسید سالیسیلیک و پاکلوبوترازول در دورهای آبیاری 11 و 15 روزه نیز باعث افزایش میزان، کارایی و مشارکت انتقال مجدد نسبت به تیمار بدون مصرف ماده ضد تعرق شد. مصرف مواد ضد تعرق مذکور موجب افزایش کارایی مصرف آب نسبت به تیمار بدون مصرف ماده ضد تعرق گردید. در واقع اسید سالیسیلیک و پاکلوبوترازول در شرایط تنش خشکی متوسط و شدید با افزایش میزان انتقال مجدد ماده خشک از اندام های مختلف به دانه و افزایش کارایی مصرف آب می توانند در کاهش اثرات خشکی و افزایش عملکرد دانه موثر باشند.
پوریا غضنفری محمدرضا عبداللهی
دود حاصل از سوختن مواد گیاهی یکی از موادی که اخیراً بیان گردیده که دارای اثرات تنظیم کنندگی روی رشد گیاه می باشد. در طول دهه اخیر گزارش های زیادی در مورد اثر مثبت دود حاصل از سوختن گیاه بر روی جوانه زنی بذور و بنیه گیاهچه در بسیاری از گونه های گیاهی از جمله چندین گیاه زراعی ارائه شده است.در این تحقیق اثر غلظت های مختلف عصاره آبی دود گیاه دارویی بابونه (tanacetum parthenium) به تنهایی یا در ترکیب با اسید جیبرلیک بر روی شکستن خواب بذر و همچنین بهبود جوانه زنی و رشد گیاهچه بذور و رویان های حاصل از کشت میکروسپور، در دو رقم کلزای بهاره (توپاس و پی اف) در شرایط درون شیشه ای بررسی گردید. نتایج حاکی از اثر مثبت عصاره آبی دود بر روی صفات باززایی در بذور و رویان های گامتی بود. به طوری که تیمارها از لحاظ صفات متفاوت دارای اختلاف معنی داری در سطح 001/0 بودند. در آزمایشات بذری، غلظت 1/0 عصاره آبی دود بیشترین تاثیر را بر روی درصد جوانه زنی بذور، طول ریشه چه و طول ساقه چه در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد. غلطت 004/0 عصاره آبی دود در ترکیب با غلظت 1/0 اسید جیبرلیک در محیط کشت بیشترین تاثیر را بر روی صفات رشدی گیاهچه در مقایسه با شاهد نشان دادند. همچنین در آزمایشات مربوط به رویان-های گامتی اثر مثبت عصاره آبی دود بر روی صفات رشدی و رویان زایی ثانویه از رویان ها خاصل از کشت میکروسپور نیز دیده شد. تلقیح رویان ها با غلظت 004/0 عصاره آبی دود بیشترین تاثیر را بر روی درصد باززایی گیاهچه، رویان زایی ثانویه، طول ریشه چه و طول ساقه چه در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد. غلطت 01/0 عصاره آبی دود در ترکیب با غلظت 1/0 اسید جیبرلیک در محیط کشت بیشترین تاثیر را بر روی صفات رشدی گیاهچه در مقایسه با شاهد نشان داد. در تمامی آزمایشات مشخص شد هنگام استفاده از غلظت های متوسط عصاره آبی دود مدت زمان بیشتر تلقیح با عصاره آبی دود و هنگام استفاده از غلظت های بالا مدت زمان کمتر تلقیح نتیجه بهتری داشت. بین دو رقم در پاسخ به دود برای صفات بررسی شده تفاوت معنی داری وجود نداشت.
مریم صمدی علی سپهری
به منظور تعیین اثر تراکم بوته و کاربرد تلفیقی کودهای شیمیایی و بیولوژیک بر شاخص های رشد، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی اسفرزه، آزمایشی در سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا همدان به صورت فاکتوریل، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل سه تراکم 70، 100 و 130 بوته در متر مربع و سه سطح کودی 100 درصد کود شیمیایی (210 کیلوگرم کود فسفات آمونیوم +50کیلوگرم کود سولفات پتاسیم در هکتار) به عنوان شاهد، 50 درصد کود شیمیایی (105 کیلوگرم کود فسفات آمونیوم+ 25 کیلوگرم کود سولفات پتاسیم در هکتار) + کود بیولوژیک نیتروکسین و بیوفسفر، 25 درصد کود شیمیایی(5/52 کیلوگرم کود فسفات آمونیوم +5/12 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار)+ کود بیولوژیک نیتروکسین و بیو فسفر به صورت بذرمال بود. روند تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد دانه، کارآیی مصرف آب، شاخص برداشت و صفات کیفی دانه اسفرزه شامل درصد و عملکرد موسیلاژ و شاخص تورم مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد دانه در بین تیمارهای تراکم متعلق به تراکم 130 بوته در مترمربع و در بین تیمار های کودی متعلق به مصرف 50 درصد کود شیمیایی+ کود بیولوژیک بود. تراکم 70 بوته در مترمربع و مصرف 25 درصد کود شیمیایی + کود بیولوژیک بیشترین اثر کاهشی را بر صفات مذکور داشتند. در بین اجزای عملکرد، تعداد سنبله در بوته بیشتر تحت تأثیر تیمارهای تراکم و کود قرار گرفت و وزن هزار دانه واکنشی به تیمارهای مذکور نشان نداد. بیشترین درصد و عملکرد موسیلاژ در تیمار بالاترین تراکم و مصرف 50 درصد کود شیمیایی + بیولوژیک حاصل گردید و شاخص تورم دانه تحت تأثیر این تیمارها قرار نگرفت. در بین تیمارهای تراکم، تراکم 130 بوته در متر مربع بیشترین کارآیی مصرف آب را به خود اختصاص داد، همچنین در بین تیمارهای کودی بیشترین کارآیی مصرف آب در تیمار مصرف 50 درصد کود شیمیایی + کود بیولوژیک مشاهده شد. در مجموع تیمار تراکم 130 بوته در متر مربع و تیمار کودی مصرف 50 درصد کود شیمیایی + کود بیولوژیک در بین تیمارهای مورد مطالعه بهترین تیمار ها از لحاظ عملکرد دانه بودند.
فرزاد کیان ارثی سید سعید موسوی
به منظور کاربرد روش های مختلف آماری ساده و چند متغیره در ارزیابی خصوصیات اگرومورفوفیزیولوژیک، اجزای عملکرد و عملکرد اقتصادی 20 لاین امید بخش گندم نان و همچنین جهت شناسایی مطلوبترین لاین ها بر اساس عملکرد اقتصادی، آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار تحت شرایط تنش رطوبتی آخر فصل در سال زراعی 91-90 انجام شد. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین لاین های مورد بررسی، از نظر اکثر صفات تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که لاین های شماره 7، 6 و 15 بترتیب دارای بیشترین و لاین های شماره 3، 5، 19 و 20 به ترتیب دارای کمترین مقدار عملکرد اقتصادی می باشند. نتایج همبستگی فنوتیپی صفت عملکرد اقتصادی با سایر صفات نشان داد که صفات ارتفاع بوته، طول پدانکل، شاخص برداشت سنبله و شاخص برداشت دارای همبستگی مثبت و معنی دار و صفات روز تا 50 درصد سنبله دهی، روز تا 50 درصد گرده افشانی، روز تا 50 درصد رسیدگی فیزیولوژیک، rwc، طول سنبله، طول ریشک، نسبت وزن سنبله به وزن ساقه دارای همبستگی منفی و معنی داری با عملکرد بودند. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نیز بیانگر این بود که مهم ترین صفات تاثیرگذار بر صفت عملکرد اقتصادی بترتیب شامل روز تا 50 درصد رسیدگی فیزیولوژیک، ارتفاع بوته، سطح کل برگ، شاخص برداشت و عملکرد زیست توده بودند که در مجموع 31/86 درصد از تغییرات عملکرد را توجیه نمودند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که صفات شاخص برداشت و زیست توده دارای بیشترین تأثیر مستقیم مثبت بر روی عملکرد اقتصادی می باشند و به عنوان مطلوب ترین صفات جهت انتخاب غیر مستقیم عملکرد شناسایی شدند. همچنین بیشترین وکمترین درصد وراثت پذیری تحت این شرایط محیطی، به ترتیب مربوط به صفات روز تا 50 درصد سنبله دهی و آب حفظ شده برگ های جدا شده بود. بر اساس نتایج تجزیه به مولفه های اصلی صفات ارتفاع گیاه، وزن هزار دانه، طول پدانکل، آب حفظ شده برگ های جدا شده، شاخص برداشت سنبله، شاخص برداشت، عملکرد اقتصادی و لاین های 1، 6، 7، 9، 14، 15 و 16 که در ناحیه دوم بای پلات قرار گرفتند، به عنوان بهترین صفات و لاین ها مورد بررسی انتخاب گردیدند. با توجه به رابطه ای که بین تحمل لاین ها و خصوصیات اگرومورفولوژیکی آن ها وجود دارد، می-توان از این خصوصیات به عنوان عاملی مناسب با تنوع ژنتیکی بالا جهت انتخاب لاین های مطلوب استفاده کرد. نتایج تجزیه خوشه ای نشان داد که لاین های 1، 6، 7، 9، 14، 15 و 16 در خوشه اول که خوشه عملکرد و اجزای عملکرد نامیده شد قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از تجزیه تابع تشخیص خوشه بندی و قرار گرفتن لاین ها در 4 گروه را تایید کرد.
ژاله محسنی عراقی محمدرضا عبداللهی
اخیراً روش¬های نوین اصلاح نباتات و استفاده از تکنیک¬های پیشرفته از جمله روش هاپلوئیدی سرعت و دقت کار را در این رشته دو چندان نموده است. کشت بساک در کاهش مدت زمان تولید واریته¬ی جدید، تولید لاین¬های خالص و هموزیگوت و همچنین تولید هیبریدهایf1 کاربردهای فراوانی داشته است. در این تحقیق، کشت بساک گیاه کدوی تخم پوست کاغذی (var. styriaca cucurbita pepo ) به¬منظور کالوس زایی و تولید جنین هاپلوئید مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام آزمایشات، بذور کدوی تخم پوست کاغذی در گلخانه کشت و در زمان گلدهی، غنچه های نر از گیاهان مادری جدا و به آزمایشگاه منتقل شد. غنچه های نر با اندازه 5/1 سانتی متر و غنچه های ماده (جهت کشت توأم بساک و تخمدان)یک روز قبل از بازشدن انتخاب و برای استفاده در مراحل بعدی استریل شدند. آزمایشات به صورت 7 آزمایش فاکتوریل مجزا در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا گردیدند. در آزمایش اول، اثر جهت قرار دادن بساک بر روی محیط کشت و همچنین نوع و غلظت تنظیم کننده-هاِی رشد گیاهی بر روی صفت درصد کالوس زایی در کشت بساک مورد بررسی قرار گرفت. نتاِیج نشان داد که کشت بساک به سمت مقعر و در محیط حاوی ترکیب هورمونی mgl-1 1 naa و mgl-1 2 2,4-d بیشترین درصد کالوس¬زایی را دارد. آزمایش دوم اثر پیش تیمار سرمایی در سه سطح پیش تیمار سرمایی غنچه، پیش تیمار سرمایی بساک و بدون پیش تیمار سرمایی (شاهد) و ترکیب تنظیم کننده¬های رشدگیاهی بر روی صفت میزان کالوس¬زایی در کشت بساک مورد مطالعه قرار گرفت . نتایج نشان داد که پیش تیمار سرمایی غنچه در محیط کشت حاوی mgl-1 1 naa و mgl-1 2 2,4-d نیز بیشترین درصد کالوس¬زایی را داشت . در آزمایش سوم، اثر پیش تیمار حرارتی بر صفت درصد کالوس¬زایی بررسی شد. در این آزمایش بهترین جواب مربوط به تیمار ºc32 به مدت 7 روز بود. در آزمایش چهارم، اثرات متقابل نوع محیط کشت (e20 و b5) و ترکیب تیمارهای هورمونی اکسین و سیتوکینین بر روی صفت درصد کالوس¬زایی مورد مطالعه قرار گرفت. در این آزمایش، محیط کشت e20 حاوی ترکیب هورمونی (mgl-1 1 bap و mgl-1 5/2 2,4-d ) بیشترین درصد کالوس¬زایی را ایجاد کرد. آزمایش پنجم شامل اثر متقابل تیمار نوری و تنظیم کننده¬هاِی رشد بر روِی صفت کالوس¬زایی در کشت بساک کدوی تخم پوست کاغذی بود، که تیمار نوری با غلظت هورمونی mg/l 5/2 2,4-d + mg/l 1 bap، دارای بالاترین درصد کالوس¬زایی بود. در آزمایش ششم نیز، اثر کشت توأم بساک کدوی تخم پوست کاغذی با تخمدان گندم وتخمدان خود گیاه بر صفت درصد کالوس¬زایی در دو نوع محیط کشت (b5 و e20) ، به صورت جامد، مایع و دولایه بررسی شد. نتاِیج نشان دادکشت توأم بساک کدو و تخمدان گندم نسبت به کشت توأم بساک کدو با تخمدان خودی در محیط کشت جامد، دارای درصد بیشتری از کالوس زایی می باشد. همچنین نتایج آزمایش هفتم کشت میکروسپور نشان داد، کشت میکروسپورهایی تحت تیمار حرارتی ؛ پس از چهار هفته شروع به بزرگ شدن نموده و در بررسی های سیتولوژیکی مرحله تتراد و تقسیم قرینه مشاهده شده است.
سامره نجفی محمدرضا عبداللهی
موثرترین و سریع¬ترین روش ایجاد لاین¬های هموزیگوت در گیاهان، تولید گیاهان هاپلوئید است. در این راستا، روش آندروژنز، رایجترین روش تولید گیاهان هاپلوئید می¬باشد. کشت بساک یکی از روش¬های موثر در تولید گیاهان هاپلوئید است که می¬تواند سرعت اصلاح واریته¬های جدید در خیار را افزایش دهد. از جمله عوامل موثر بر میزان کالوس¬زایی و رویان¬زایی ترکیب محیط کشت می¬باشد. در این پژوهش اثر غلظت¬های مختلف عناصر پر مصرف و غلظت¬های مختلف آگار بر روی میزان کالوس¬زایی و رویان¬زایی در کشت بساک 4 رقم خیار (cucumis sativus l.) شامل ارقام (بتاآلفا، باسمنج، اصفهانی، کرکی) در محیط کشت msبررسی گردید. همچنین اثرکشت توأم بساک خیار با تخمدان خیار در دو محیط کشت جامد و مایع بر روی میزان کالوس¬زایی و رویان¬زایی در کشت بساک 4 رقم خیار مذکور در محیط کشت msمورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش¬های این تحقیق، شامل چهار آزمایش فاکتوریل مجزا در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا گردیدند. پاسخ هر یک از ارقام به محیط¬های کشت مورد مطالعه متفاوت بود. در آزمایش اثر کشت توأم بساک با تخمدان خیار، برای اثرات متقابل سه¬گانه رقم در محیط کشت در تعداد تخمدان برای تمامی صفات مورد مطالعه تفاوت معنی¬دار آماری مشاهده شد. نتایج نشان داد که کشت توأم بساک با تخمدان در محیط کشت جامد، اثر مثبتی را در بهبود میزان القاء کالوس و رویان در خیار دارد به طوری که بیشترین درصد کالوس¬¬های رویان¬زا و میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک در دو رقم اصفهانی و کرکی در محیط کشت جامد حاوی 10 تخمدان به دست آمد. نتایج آزمایش اثر غلظت¬های مختلف عناصر پر مصرف بر روی کشت بساک خیار، اختلاف معنی¬دار آماری را بین اثرات متقابل رقم در غلظت عناصر پر مصرف نشان داد، به طوری که بیشترین درصد کالوس¬های رویان¬زا و میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک در غلظت 1 عناصر پر مصرف در رقم اصفهانی مشاهده شد. در آزمایش اثر غلظت¬های مختلف آگار بر میزان کالوس¬زایی و رویان¬زایی کشت بساک خیار، تفاوت معنی¬دار آماری برای اثرات متقابل رقم در غلظت آگار مشاهده شد و بیشترین درصد کالوس¬های رویان¬زا در غلظت 6/7گرم در لیتر در رقم اصفهانی و همچنین بیشترین میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک در غلظت 6/7 گرم در لیتر آگار رقم کرکی مشاهده شد. در آزمایش مطالعه اثر غلظت¬های مختلف آگار محیط کشت بر روی بلوغ رویان در کشت بساک ارقام مختلف خیار مشخص گردید که تقریباً در تمام ارقام خیار، افزایش غلظت آگار باعث افزایش تعداد رویان بالغ گردید. در بین رویان¬های القاء شده تعدادی از آنها به صورت مستقیم القاء گردیدند که این رویانها مربوط به تیمار غلظت 2 برابر آگار بود.
مهسا دربندی محمدرضا عبداللهی
نوع و غلظت تنظیم کننده های رشد، از اجزاء ضروری تشکیل دهنده ی محیط کشت بافت می باشد. صفات آندروژنیک، علاوه بر ژنتیک، تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار می گیرند. در این پژوهش، اثر تنظیم کننده های رشد و پیش تیمارهای سرمایی و گرمایی بر میزان کالوس زایی و رویان زایی گامتی در کشت بساک دو گیاه شوید (anethom gravolens l.) و هندوانه (citrullus vulgaris schard) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین اثر کشت توأم تخمدان گندم و بساک هندوانه بر میزان کالوس زایی و رویان زایی گامتی درکشت بساک هندوانه نیز بررسی گردید. نتایج حاصل از اثر تیمارهای هورمونی مختلف در کشت بساک هندوانه در محیط کشت ms جامد، نشان داد که بین تیمارهای هورمونی مورد استفاده از نظر نوع و غلظت، اختلاف آماری معنی داری در سطح 0/001 وجود دارد. بیشترین درصد کالوس زایی و رویان زایی در تیمار هورمونی حاوی 2 میکرومول توفوردی و 1/5 میکرومول بنزیل آمینوپورین مشاهده شد. نتایج آزمایش های اثر پیش تیمار سرمایی بر کالوس زایی و رویان زایی گامتی در کشت بساک هندوانه در محیط کشت ms غنی شده با 2 میکرومول توفوردی و 1 میکرومول بنزیل آمینوپورین نیز نشان دهنده اثر مثبت پیش تیمار سرمایی در بهبود میزان القاء کالوس و رویان در کشت بساک این گیاه بود، بیشترین درصد کالوس زایی و رویان زایی در پیش تیمار سرمایی c4 بساک ها به مدت 4 روز و بیشترین میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک، کالوس و کالوس رویان زا در پیش تیمار سرمایی c4 غنچه ها به مدت 2 روز مشاهده گردید. پیش تیمار گرمایی نیز بر میزان کالوس زایی و رویان زایی گامتی در کشت بساک هندوانه، اثر مثبت و معنی داری نشان داد. بیشترین درصد کالوس زایی و رویان زایی در پیش تیمارهایی گرمایی c30 به مدت 7 روز و c32 به مدت 2 روز مشاهده گردید. در نهایت، مطالعه اثر کشت توأم تخمدان گندم با بساک هندوانه نشان داد که وجود تخمدان های گندم در محیط کشت ms مایع، سبب بهبود میزان القاء کالوس و رویان در کشت بساک هنداونه می گردد، بیشترین میزان القاء کالوس و رویان، در محیط کشت حاوی 10 تخمدان مشاهده شد. آزمایش های تأثیر تیمارهای هورمونی و پیش تیمارهای دمایی بر روی کالوس زایی و رویان زایی گامتی در کشت بساک شوید، اثر مثبتی در زمینه بهبود کارایی کشت بساک در این گیاه نداشت. تنها در یک مورد، که بررسی اثر پیش تیمار سرمایی بر کالوس زایی و رویان زایی گامتی در کشت بساک شوید در محیط کشت h1 غنی شده با 1 میلی گرم در لیتر توفوردی و 0/5 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینوپورین و 3/6% مالتوز بود، ریز نمونه های بساک شوید تولید کالوس نمودند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان دهنده اختلاف آماری معنی داری بین پیش تیمارهای سرمایی مورد استفاده در سطح 0/05 و اثر مثبت پیش تیمار سرمایی در القاء کالوس در کشت بساک شوید بود. در پیش تیمار سرمایی c4 غنچه های شوید به مدت 2 روز بیشترین درصد کالوس زایی مشاهده شد.
داوود احمدی دهرشید محمدرضا عبداللهی
به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپ¬های نخود زراعی تحت شرایط عدم تنش وتنش رطوبتی در سنندج، 20 ژنوتیپ نخود (تیپ¬های دسی و کابلی) جهت شناسایی مطلوب¬ترین ژنوتیپ¬ها از لحاظ عملکرد و سایر صفات زراعی، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار در سال زراعی 1392-1391 مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده¬ها نشان داد که ژنوتیپ¬های مورد بررسی از نظر بیشتر صفات در هر دو شرایط رطوبتی تفاوت معنی¬داری دارند. نتایج مقایسه میانگین¬ها نشان داد که در شرایط تنش رطوبتی ژنوتیپ¬های شماره iccv10304، iccv10308و iccv10117و در شرایط عدم تنش رطوبتی ژنوتیپ¬های شماره iccv10105، iccv10304و iccv10114به¬ترتیب دارای بیش¬ترین مقدار عملکرد اقتصادی بودند. نتایج همبستگی فنوتیپی صفت عملکرد اقتصادی با سایر صفات نشان داد که در شرایط تنش رطوبتی، صفات تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در بوته و زیست توده و در شرایط عدم تنش رطوبتی، صفات تعداد شاخه های اصلی در بوته، تعداد شاخه های فرعی در بوته، تعداد دانه در بوته و تعداد غلاف در بوته دارای همبستگی مثبت و معنی دار با عملکرد اقتصادی بودند. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نیز بیانگر این بود که مهم¬ترین صفات تاثیرگذار بر عملکرد اقتصادی در شرایط تنش رطوبتی، صفات زیست توده، شاخص برداشت، تعداد شاخه فرعی در بوته، روز تا 50 درصد غلاف¬دهی و روز تا رسیدگی و در شرایط عدم تنش رطوبتی صفات تعداد شاخه فرعی، زیست توده، شاخص برداشت وتعداد روز تا رسیدگی بودند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که در شرایط تنش رطوبتی صفات عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در شرایط عدم تنش تعداد شاخه فرعی در بوته و شاخص برداشت، دارای بیشترین تأثیر مستقیم مثبت بر روی عملکرد اقتصادی بودند و به عنوان مطلوب¬ترین صفات جهت انتخاب غیر مستقیم عملکرد شناسایی شدند. نتایج وراثت پذیری بیانگر این بود که در شرایط تنش رطوبتی بیشترین میزان وراثت پذیری مربوط به صفت وزن صد دانه و کمترین میزان وراثت پذیری مربوط به شاخص برداشت بود. در شرایط عدم تنش رطوبتی بیشترین و کمترین میزان وراثت پذیری به¬ترتیب مربوط به صفات وزن صد دانه و ارتفاع بوته بود. بر اساس نتایج تجزیه عاملی در شرایط تنش رطوبتی ژنوتیپ¬های شماره 3 و 6 و در شرایط عدم تنش رطوبتی ژنوتیپ¬های3 و 14 مطلوب¬ترین ژنوتیپ¬ها بودند. شاخص snpi بیش¬ترین همبستگی را با عملکرد در شرایط تنش رطوبتی داشت. در تجزیه به مولفه¬های اصلی شاخص¬ها، دو مولفه اول بیش از 99 درصد واریانس کل داده¬ها را توجیه کردند. واژه¬های کلیدی: نخود زراعی، تنش رطوبتی،تنوع زنتیکی، تجزیه گام به گام، تجزیه علیت، تجزیه عامل، شاخص¬های مقاومت وحساسیت به خشکی
زهرا چهاردولی اشاقی محمدرضا عبداللهی
در این پژوهش اثر تنظیم کننده های رشد، پیش تیمارهای دمایی، نوع و غلظت کربوهیدرات و اثر عصاره آبی دود بر کالوس زایی و رویان زایی گامتی بساک های کشت شده گاوزبان اروپایی (borago officinalis l.) بررسی گردید. نتایج نشان داد که مرحله میکروسپوری مناسب جهت کشت بساک های گاوزبان اروپایی مرحله تک هسته ای میانی تا تک هسته ای انتهایی می باشد و مراحل میکروسکوپی مذکور در غنچه هایی با اندازه 7-5 میلی متری مشاهده گردید. استفاده از 2 میلی گرم در لیتر توفوردی و 1 میلی گرم در لیتر بنزیل-آمینوپورین در محیط القای کالوس و رویان، مناسب ترین ترکیب هورمونی بکار رفته در کشت بساک گاوزبان اروپایی بود. نتایج حاصل از مطالعه اثر پیش تیمارهای دمایی بر کشت بساک گاوزبان نشان داد که پیش تیمار سرمایی بساک های کشت شده در°c 4 به مدت 4 روز و نیز پیش تیمار گرمایی بساک ها در°c 32 به مدت 3 روز بیشترین درصد کالوس های رویان زا و میانگین تعداد رویان به ازای هر بساک را ایجاد کرد.
مهسا رشادی سیدسعید موسوی
هدف این تحقیق، ارزیابی روند بهبود ژنتیکی صفات مهم اگرومورفولوژیک و همچنین تغییرات صفات ریشه ای 18 رقم اصلاح شده گندم، طی سال های 1321 تا 1390 برای مناطق سردسیری ایران، بود. این پژوهش شامل دو آزمایش مجزا ولی مرتبط با هم بود که آزمایش اول در شرایط مزرعه (به صورت دو ساله) و آزمایش دوم در شرایط گلخانه ( به صورت یک ساله) انجام شد. هر دو آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر سال برای بیش تر صفات از نظر آماری معنی دار بود. همچنین ارقام مورد مطالعه از نظر اغلب صفات، بویژه صفات مهم درصد پروتئین، عملکرد دانه و شاخص برداشت، دارای اختلاف معنی دار آماری بودند که این ناشی از اثر روند به نژادی در ایجاد تنوع بین ارقام بود. تجزیه همبستگی ژنوتیپی نشان داد که به ترتیب صفات شاخص برداشت، زیست توده و وزن هزار دانه بیشترین همبستگی مثبت و صفات روز تا 50 درصد گرده افشانی، ارتفاع بوته، حفظ آب در برگ قطع شده و درصد پروتئین، بیشترین همبستگی منفی و معنی دار را با عملکرد دانه داشتند. طبق نتایج مهمترین صفات تاثیر گذار بر میانگین دو ساله عملکرد دانه به ترتیب شامل صفات شاخص برداشت، زیست توده، روز تا 50 درصد گرده افشانی، وزن هزار دانه و ارتفاع بوته بود. بر اساس نتایج تجزیه علیت به ترتیب دو صفت زیست توده و وزن هزار دانه دارای بیش ترین اثر مستقیم مثبت بر عملکرد دانه بودند. در حالی که بیشترین اثر غیر مستقیم مثبت مربوط به صفت شاخص برداشت (از طریق افزایش زیست توده و افزایش وزن هزاردانه) و بیشترین اثر غیرمستقیم منفی متعلق به صفات روز تا 50 درصد گرده افشانی و ارتفاع بوته (هر دو از طریق کاهش وزن هزار دانه) بود. میانگین پیشرفت ژنتیکی برای صفت ارتفاع بوته، درصد پروتئین و دوره فنولوژیک ارقام منفی و برای صفات مهم عملکرد دانه، شاخص برداشت و تعداد دانه در متر مربع مثبت ارزیابی شد. مولفه اول و دوم به ترتیب " مولفه ارتفاع" و "مولفه طول دوره فنولوژیک"، همچنین عامل اول و دوم هم به ترتیب " عامل ارتفاع " و "عامل طول دوره فنولوژیک" نامیده شدند که در هر دو رابطه منفی با عملکرد دانه داشتند و مقدار کمتر آنها مورد نظر بود. نتایج حاصله بیانگر این بود که بر خلاف روند اصلاحی، کلیه صفات ریشه ای ارقام، بویژه طول ریشه، وزن خشک ریشه و حجم ریشه روند کاهشی نشان داد.
محمدرضا عبداللهی احمد معینی
تقریبا بیش از 90درصد روغن مصرفی کشور ایران از طریق واردات تامین می گردد و در دو دهه اخیر کشت دانه های روغنی مانند سویا، آفتابگردان و ... نتوانسته اند نیازهای کشور را برطرف نمایند. از طرفی کشت دانه روغنی کلزا با توجه به تجربه مثبت آن در کشورهای در حال توسعه ، در چند سال اخیر در کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین اصلاح ارقام سازگار با شرایط کشورمان امری اجتناب ناپذیر است. بدین منظور کاربرد روش هاپلوئیدهای مضاعف در کنار روشهای سنتی می تواند در کاهش زمان برنامه های اصلاحی این گیاه موثر واقع گردد. یکی از مهمترین تکنیکها در اصلاح به روش هاپلوئیدهای مضاعف، روش کشت میکروسپور می باشد. در این تحقیق به منظور بهینه سازی این روش چند آزمایش کشت میکروسپور کلزا انجام گرفته است.نتایج نشان داد که تعویض محیط کشت در تمام موارد منجر به کاهش شدید جنیسن زایی گردید و مشخص گردید که میکروسپورهای رقم گلوبال به هر گونه دستکاری فیزیکی در کشت حساس می باشند.