نام پژوهشگر: معصومه ابراهیمی هژیر

تحلیل عاطفی ادبیات داستانی کودک و نوجوان دوره ی دفاع مقدس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  معصومه ابراهیمی هژیر   محمد آهی

از روش های برقراری ارتباط بین دنیای بیرون و درون کودک، قصّه و داستان است. یک اثر، از مجموعه ی عوامل و عواطفی تشکیل می شود که حس های مختلفی در درون خواننده برمی انگیزاند. هنگام مطالعه ی داستان یا شعر کودکانه امکان دارد تاثیرات عاطفی داستان در حدی باشد که از نقش ادبی و تاثیر ادبی آن جلوتر رود به طوری که کودک، شخصیت داستان را الگویی برای خود قرار دهد. بنابراین ادبیات ابتدا باید عاطفه را برانگیزاند. از این جهت هر نویسنده ای برای خود اعتقادات و آرمان هایی دارد که حین نوشتن، آن آرمان ها را به خواننده ی خود انتقال می دهد. خواننده ضمن خوانش متن، از آرمان های ضمنی متن تاثیر می گیرد و حتی از آن ها دفاع می کند که این فراتر از یک حسّ عاطفی است . از این رو یکی از نیازهای اساسی داستان نویسان عرصه ی کودک و نوجوان، شناخت روحیات، عواطف و احساسات کودکان است. که بتوان بر اساس آن خلقِ آثار کرد . برای دستیابی به درون کودکان و بالابردن سطح تاثیرپذیری آنان از داستان ، باید با خودآگاه و ناخودآگاه او از طریق علم روان شناسی و علوم مرتبط آشنا شد. پژوهش حاضر پژوهشی به روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی است؛ در این پژوهش ضمن تبیین" رشد هیجانی و اجتماعی" در شخصیت کودک و نوجوان با تکیه بر نظریه ی" روانشناسی رشد" لورا برک ، احساس های برجسته و میزان تاثیر پذیری کودک و نوجوان از عوامل شخصیتی رشد هیجانی و اجتماعی، 8 داستان دوره ی دفاع مقدس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. 80 درصد داستان نویسان کودک و نوجوان در دوره ی دفاع مقدس با موضوع جنگ ایران و عراق با استفاده از حس نابرابری شرایط جنگ و کشته شدن افراد بی گناه، به القای احساس خشم و احساس غم می پردازند. در همه ی داستان ها، عشق ورزی به وطن، فداکاری، از خودگذشتگی عاشقانه و صادقانه، پایداری و ایستادگی در مقابل دشمن متجاوز از ویژگی های شخصیت اصلی داستان است. آن ها برای برقراری ارتباط با دنیای کودکی از ویژگی شخصیتی تعلق به گروه از طریق بازی های گروهی هم چون فوتبال استفاده کردند تا از طریق بازی فوتبال مسئله ی یارکشی، بُرد و باخت، هدف گیری، دفاع، نقشه، همبستگی را برای مخاطبان تفهیم کنند. 90 درصد داستان نویسان از روش همانندسازی برای سخن گفتن با مخاطبان کتاب استفاده کردند. در همه ی داستان ها ویژگی شخصیتی همدلی و همدردی بعد از شروع جنگ و بمباران به چشم می خورد. عناصر ساختاری داستان کم رنگ است؛ کمتر به فضاسازی های جبهه ی جنگ پرداخته شده است. بیش ترین مضمون داستان ها ، بازتاب خبر شهادت، بمباران، آوارگی، تبعات اجتماعی ویرانی و کشتار مردم در شهرهای مرزی است. بیان ویژگی شخصیتی فرزند پروری مقتدرانه برای ایجاد عزت نفس و رشد هیجانی و اجتماعی شخصیت های داستان است. نوجوانان با حمایت عاطفی و تامین الگوهای نقش تشکیل هویت از طریق نمادهایی هم چون شهید، امام حسین(ع) و صحنه ی کربلا ، به کاوش ارزش ها می پردازند و با پخته شدن روح و بدست آوردن قدرت تشخیص مسایل، به بلوغ روانی می رسند. در این 8 داستان، از بین هیجان های اصلی:" شادی، علاقه، تعجب، ترس، خشم، غم، نفرت، گناه، شرم، خجالت، حسادت و غرور"، هیجان های غم، خشم، علاقه، نفرت، خجالت، تعجب، غرور، ترس و گناه به کار رفته است که در 5 اثر داستانی، در کنار دیگر هیجان ها، احساس غم و احساس خشم به مخاطب منتقل می شود. برای آن که آثار داستانی ما بتواند بازخورد بیرونی با حفظ ارزش های فرهنگی و اجتماعی به خصوص در زمینه ی داستان های مرتبط با دفاع مقدّس و ارزش های شهید، ایثار و فدارکاری داشته باشد باید داستان ها در زمینه های روان شناسی، جامعه شناسی، علوم تربیتی و مسائل فرهنگی واکاوی شوند و به صورت تطبیقی بین ادبیات و سایر رشته ها ارتباط عمیق تری برقرار شود؛ با بالا بردن سطح دانش جنگ، به مسئله ی جنگ در داستان ها، علمی نگاه شود و این امر محقق نمی شود مگر این که کودک و جهان اطراف او را بیش تر بشناسیم.