نام پژوهشگر: سمانه صبوری
سمانه صبوری مجیدرضا خوش خلق
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات حاد فاز محلول در آب نفت خام بر برخی پارامترهای فیزیولوژیک و بافت آبشش بچه ماهی سفید در دو مرحله (فاز در معرض قرار گیری و فاز ریکاوری) انجام گرفت. در مرحله اول، 3 تیمار شامل سه غلظت فاز محلول در آب نفت خام با مقادیر صفر، 10 و 50 درصد lc50 در 3 تکرار و به مدت 120 ساعت در نظر گرفته شد. تعداد 80 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی 06/0±77/0گرم در آکواریوم های با ابعادcm 50 ×30 × 70 معرفی گردید. در هر آکواریوم میزان 70 لیتر محلول wsf با غلظت های بیان شده ریخته شد. نمونه گیری طی 120 ساعت در معرض قرار گیری و همچنین نمونه گیری از بافت آبشش در ساعت آخر انجام شد. در مرحله دوم، هر 3 تیمار به آب تازه و بدون آلودگی به مدت 168 ساعت منتقل شدند. نمونه گیری از ماهیان در 168 ساعت و بافت آبشش در ساعت آخر انجام گرفت. میزان هورمون کورتیزول و آنزیم لاکتات دهیدروژناز در نمونه های هر دو مرحله اندازه گیری و بافت شناسی آبشش نیز انجام شد. نتایج بدست آمده اثر متقابل غلظت و زمان در شاخص کورتیزول (05/0 < p) و اثر معنی دار زمان بر آنزیم لاکتات دهیدروژناز در نمونه های آلوده به خصوص در غلظت بالاتر را نشان داد (05/0 < p). در نمونه های بافت آبشش در مرحله اول (فاز در معرض قرار گیری)، آسیب های هیستولوژیک در هر دو تیمار در معرض آلودگی مشاهده شد. در رابطه با میزان هورمون کورتیزول ماهیان بعد از انتقال به آب تازه، کاهش معنی داری با گذشت زمان در هر دو تیمار آلوده مشاهده نشد اما در آنزیم لاکتات دهیدروژناز با گذشت زمان کاهش معنی داری دیده شد (05/0 < p). در بافت آبشش ماهیان بعد از انتقال به آب تازه، ریکاوری در مدت 168 ساعت اتفاق نیفتاد. نتایج این تحقیق نشان دهنده اثرات مخرب فاز محلول نفت خام بر عملکرد فیزیولوژیک و بافت آبشش ماهی می باشد. همچنین اثرات منفی فاز محلول در آب نفت خام با گذشت زمان در هر دو غلظت (10 و 50 درصد میزان lc50) به وضوح دیده شد و در این خصوص می توان نتیجه گرفت که حتی غلظت های کم نفت نیز سبب آسیب های جدی به این گونه می شود. در مرحله ریکاوری، تنها در آنزیم ldh در مدت 7 روز بهبود مشاهده شد. می توان اینگونه بیان نمود که با انتقال ماهیان آلوده به محیط تمیز در مدت زمان طولانی تر فعالیت های حیاتی بهبود و شرایط فیزیولوژیک ماهیان به مرحله تعادل نزدیک خواهد گردید.
سمانه صبوری نادر زرین فر
مقدمه : بیماری بروسلوز یک بیماری عفونی قابل انتقال بین انسان و دام در سراسر جهان می باشد که با عود فراوان و قابلیت مزمن شدن مشخص می شود. از آنجایی که هنوز ابهامات زیادی در زمینه بروسلوز مزمن وجود دارد این مطالعه بر روی علائم بالینی و سرولوژی و میکروبیولوژی بروسلوز مزمن انجام شده است. روش کار : در این مطالعه 15 نفر از بیماران مبتلا به بروسلوز مزمن در سطح استان مرکزی جهت انجام تست pcr تحت bone marrow aspiration قرار گرفتند. نمونه خون محیطی جهت انجام آزمایشات رایت /me2/ کومبس رایت و کشت به آزمایشگاه ارسال شد.نهایتا نتایج بر اساس آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : در این مطالعه 15 نفر از بیماران مبتلا به بروسلوز مزمن تحت بررسی قرار گرفتند که از این تعداد 86% ساکن روستا و 13% ساکن شهر بودند. 53% شغل مرتبط و 47% شغل غیر مرتبط داشتند. شایعترین علائم بالینی به ترتیب ضعف و بیحالی 100% و خستگی 100% ، تعریق 93% ، آرترالژی 86% ، بی اشتهایی 80% ، کاهش وزن 60% بودند. شایعترین مفصل درگیر به ترتیب مفصل زانو 66%، ساکرو ایلیت 60% بود. 1 نفر 6% از 15 نفر کشت خون مثبت داشتند.در 5 نفر از 15 نفر33% pcr مثبت شد. بحث و نتیجه گیری :در33% ازبیماران pcr مثبت شد که اکثر آنها واجد یکسری علائم و یافته های بالینی مشترک مثل ضعف و بیحالی و خستگی مزمن، تعریق و بی اشتهایی بودند. اینکه چقدر باقی ماندن این علائم می تواند ناشی از ادامه فعالیت میکروارگانیسم به عنوان یک ارگانیسم داخل سلولی باشد یا ناشی از عوارض بیماری بهبود یافته باشد هنوز به طور قطع مشخص نیست. نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه باشد.