نام پژوهشگر: سید هادی علوی
سید هادی علوی یدالله تاری وردی
چکیده ارزیابی عملکرد شرکت ها اهمیت زیادی در تصمیم گیری مالی دارد. معیارها و روشهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد مدیران و شرکت ها وجود دارد اما انتخاب معیار مناسب از بین معیارهای موجود موضوعی است که پژوهش زیادی را در ادبیات مالی موجب شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین qتوبین وچند معیار ارزیابی عملکرد شامل بازده سالانه سهام ، نسبت قیمت بر سود هر سهم، سود هرسهم، ارزش افزوده بازار و نرخ بازده داراییها است. این پژوهش دارای 5 فرضیه به صورت زیر می باشد. بین بازده سالانه سهام و نسبت qتوبین رابطه وجود دارد. بین نسبت قیمت برسودهرسهم (p/e) و نسبتqتوبین رابطه وجود دارد. بین سود هر سهم eps)) و نسبت q توبین رابطه وجود دارد. بین ارزش افزوده بازار (mva) و نسبت q توبین رابطه وجود دارد . بین نرخ بازده داراییها ( roa) و نسبت q توبین رابطه وجود دارد. با انتخاب 74 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 6 ساله، 1384 الی 1389، آزمون فرضیه ها به صورت بررسی سال به سال وکل سال انجام شده است. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از روش کتابخانه ای- اسنادی استفاده شده است. و از بانکهای اطلاعاتی و سایتهای اینترنتی اطلاعات مربوط به متغیرها استخراج گردیده است. داده های مالی مورد نیاز با مراجعه به سازمان بورس اوراق بهادار تهران، گزارش های هفتگی، ماهنامه بورس اوراق بهادار و نیز با استفاده از نرم افزارهای تدبیرپرداز، ره آورد نوین گردآوری می شود.با توجه به اینکه توزیع جامعه آماری نرمال نبود بدین علت برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق، از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است که آزمون معادل ناپارامتریک ضریب پیرسون می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه های تحقیق نشان می دهد که بین سود هر سهم و ارزش افزوده بازار با q توبین رابطه معناداری دارد. اما بین بازده سالانه سهام، نسبت قیمت برسودهرسهم و نرخ بازده داراییها با qتوبین رابطه معناداری وجود ندارد. واژه های کلیدی: ارزیابی عملکرد، نسبت q توبین ، بازده سالانه سهام ، نسبت قیمت برسودهرسهم ( (p/e، سود هر سهم eps)) ، ارزش افزوده بازار (mva) ، نرخ بازده داراییها(roa)
سید هادی علوی مجتبی بارانی مطلق
جزءهای مختلف عناصر خاک از لحاظ واکنش پذیری و زیست فراهمی به طور چشمگیری با یکدیگر متفاوتند. توزیع عناصر در میان اجزای خاک برای ارزیابی توانایی خاک برای تأمین کافی عناصر کم مصرف برای رشد گیاه حائز اهمیت است. روش های عصاره گیری ساده و دنباله ای برای شناسایی و ارزیابی تحرک و فراهمی عناصر در نمونه های خاک مورد استفاده قرار گرفته اند. ده نمونه خاک با دامنه وسیعی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی از خاک های کشاورزی استان گلستان جمع آوری گردید. قابلیت استخراج و جزءبندی مس در فاز جامد به وسیله روش عصاره گیری ساده (dtpa) و دو روش عصاره گیری دنباله ای متفاوت (تسیر و سینگ) تعیین و و رابطه این شکل ها با یکدیگر و با ویژگی های خاک و جذب گیاه بررسی شد. نتایج نشان داد که میزان مس موجود در شکل تبادلی و متصل به کربنات ها بسیار کم بود. در این خاک ها مس عمدتاً در پیوند با شبکه کانی های معدنی بود (روش تسیر، 80% و روش سینگ، 37%). در بقیه شکل ها یعنی مس پیوند یافته با مواد آلی و متصل به اکسیدهای آهن و منگنز نتایج به دست آمده به وسیله روش تسیر تفاوت چشمگیری با روش سینگ داشتند. روش عصاره گیری ساده dtpa که به طور معمول در آزمون خاک مورد استفاده قرار می-گیرد به تنهایی یک شاخص مناسب و کافی از زیست فراهمی مس در خاک های آهکی مورد مطالعه نبود، اما ورود شکل های تبادلی و کربناتی همراه با مس قابل استخراج با dtpa در مدل های رگرسیونی چندگانه رابطه با غلظت فلز در گیاه را بهبود بخشید. این مطالعه نشان داد که انحلال اکسیدهای آهن در مرحله احیاء روش تسیر ناقص بوده و منجر به بیش برآوردن کردن جزء باقی-مانده می گردد. رابطه منفی قوی بین مس قابل استخراج با هیپوکلریت سدیم (پیوند یافته با مواد آلی روش سینگ) و غلظت مس گیاه در 10 خاک آهکی مورد مطالعه به دست آمد که بیانگر نقش مهم و با اهمیت مواد آلی در نگهداری و زیست فراهمی مس است. چنین نتایجی در هنگام استفاده از روش تسیر به دست نیامد که می تواند نشانگر تناسب هیپوکلریت سدیم برای استفاده در روش های عصاره-گیری دنباله ای باشد.